مطالعات جدید نشان داده اند، کودکانی که دچار دردهای دایم و مزمن معده هستند در معرض خطر ابتلا به اضطراب در بزرگسالی قرار دارند. والدین این کودکان باید این آمادگی راداشته باشند که شاید فرزند آنها در نوجوانی یا جوانی دچار استرس و آشفتگی و ترس های زیاد باشد.
محققان دانشگاه وندربیلت 332 کودک که دچار دردهای ناحیه شکم و معده بوده اند و 147 کودک که هیچ نوع درد معده ای نداشته اند را تا بزرگسالی مورد تحقیق و آزمایشات مختلف قرار داده اند.
حدود نیمی از افرادی که در کودکی دچار دردهای مزمن معده بودند، در بزرگسالی، ناهنجاری اضطراب و استرس را در خود نشان می دادند. آسیب پذیر بودن به اضطراب تا بزرگسالی همراه این افراد است. حتی در مواقعی که درد معده به طور کامل از بین رفته باشد نیز باز این مشکل وجود داشت. ادامه داشتن دردهای معده نیز خطر ابتلا به اضطراب را بیشتر می کرد.
40 درصد از کودکانی که معده درد داشتند و 16 درصد از آنهایی که هیچ نوع درد معده ای را تجربه نکرده بودند، دچار افسردگی شده بودند. این تحقیقات، ارتباط قوی میان دردهای معده و اضطراب در بزرگسالی را ثابت کرده است. والدین باید به این مساله دقت داشته باشند و ساده از کنار آن رد نشوند.
در سال 2001 میلادی نیز تحقیقات کوچک تری در همین زمینه انجام شد و دقیقا همین نتیجه را اعلام کرد که کودکانی که معده درد را تجربه می کنند در بزرگسالی دچار اضطراب و تشویش می شوند. شاید با خود بگویید، خب! کودکی که مدام دردهای آزاردهنده معده راتحمل می کند کاملا معلوم است که دچار اضطراب شدید هم بشود. این کودک هرگز آرامش جسمی ندارد و این بیماری بر ذهن و روح او تاثیر منفی می گذارد. اما دکتر واکر – مدیر تحقیقات – می گوید: «نمی توان به صراحت این طرز فکر را رد یا قبول کرد زیرا بسیاری از نوجوانان حتی پس از از بین رفتن دردهای معده همچنان دچار اضطراب هستند. این افراد نیاز دارند تا از نظر ترس، دلشوره و اضطراب مورد مداوا قرار بگیرند.»
بر اساس آخرین دستاوردهای علمی و پزشکی، بیشتر دردهای معده قابل تشخیص و درمان هستند. اما مساله تشخیص درد و علت آن نیست. مساله، میزان درد و ارتباط با درد است.
دکتر نورکو اعتقاد دارد تکنیک های روانشناسی می تواند به کودکان کمک کنند تا دردهای خود را کنترل و به مرور آن را کم کنند یا با آن کنار بیایند.
البته اشاره به این نکته کاملا ضروری است که والدین تصور نکنند همه دردهای نامعلوم معده در کودکان منجر به ناهنجاری اضطراب در بزرگسالی آنها خواهد شد. این مساله به هیچ عنوان تصدیق نشده است.
اگر پیش پزشک مراجعه کردید و او از شما خواست تا کودک را نزد متخصص اعصاب ببرید، به هیچ عنوان وحشت نکنید. این کار می تواند به کودک شما کمک کند. به این ترتیب شاید بتوانید تشخیص دهید آیا دردمعده باعث اضطراب فرزند شما است یا خیر.
منبع:bartarinha.ir
در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند.
در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند.
از طرف دیگر، کودکان اعتمادشان را به والدینی که رفتار پرخاشگرانه دارند و منبع خشونت هستند، از دست می دهند و در جامعه نیز با مشکل اعتماد کردن به افراد جامعه مواجه می شوند.
در بعضی از سیستم های خانواده دیده می شود والدین بخصوص مادران برای افزایش قدرت خود، کودکانشان را یارکشی می کنند.
این والدین در مقابل کودکان از همسرشان بدگویی می کنند تا احساس ترحم، دلسوزی و همدلی فرزندان را جلب کنند که در اصطلاح روانشناختی به آن یارکشی می گویند.
این یارکشی، اثرات مخربی بر عواطف، احساسات و شرایط روانشناختی کودکان باقی می گذارد، زیرا کودک خودش را در شرایطی می بیند که باید بین والدین، یکی را انتخاب کند.
این کودک وقتی با مادر همراه می شود، ممکن است مورد خشونت، بی مهری و بی توجهی پدر قرار گیرد. در مواردی هم کودک برای آن که حس همدلی و توجه مادر را بیشتر جلب کند، به عمد نزد مادر درباره پدر بدگویی می کند.
معمولا این بچه ها در سنینی که باید کودکی کنند، این سنین را از دست می دهند. این فرزند نه تنها کودکی خود را فراموش می کند، بلکه نقش فرزند والدگونه نیز پیدا می کند.
این فرزند گاهی پدر یا مادر والدینش می شود. این مسائل، فشارهای مضاعفی بر کودکان وارد می کند که عواقب روان شناختی بدی در زندگی این افراد به جا می گذارد.
عواقب اولیه می تواند افزایش سطح اضطراب کودکان باشد، ولی اگر کودک به مدت طولانی در خانواده پرتنش زندگی کند در آینده ممکن است به افسرگی مبتلا شود.
عوارض دیگری مانند شب ادراری، مشکلات رفتاری و اختلالات عادتی هم در این فرزندان دیده می شود.
آینده این فرزندان تحت تاثیر مشکلات والدین خواهد بود. کودکانی که در جوی پرخاشگرانه بزرگ شده اند، بعد از تشکیل خانواده در برقراری ارتباط با همسرشان نمی توانند نقش متعادلی داشته باشند.
این افراد بسته به این که نسبت به والدین خود چه احساسی دارند، یا شبیه والدین خود می شوند و رفتارهای پرخاشگرانه آنها را ادامه می دهند، یا برعکس جزو افرادی طرفدار تئوری آرامش به هر قیمتی می شوند.
به عبارتی دیگر یا مانند پدر و مادر خود نقش ظالم را بازی می کنند یا نقش مظلوم را. افراد وقتی در موقعیت مظلوم واقع می شوند هر اتفاقی برایشان بیفتد، هر تنش و مشکلی داشته باشند، بدون قدرت اعتراض، تحمل می کنند تا جو خانه را به هر قیمتی آرام نگه دارند بنابراین چنین افرادی ممکن است در زندگی آینده خانوادگی خود نتوانند نقشی بالنده، رو به رشد و متعالی داشته باشند.
منبع:aftabir.com
آنچه والدین باید بدانند
چگونه کودکانی شاد تربیت کنیم؟ 9 فرمان به نفع فرزندان آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟ با کودک خود دوستانه رفتار کنید با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟ ما شلخته ایم یا کودکمان؟