سعی کنید اسباب بازی های خشن را از دسترس او دور کنید. طبیعی است که اگر اسباب بازی خشن در دسترس او باشد، به بازی های خشن گرایش پیدا می کند.
گاهی والدین بسیار آرام و خونسرد از قلدری و برخی رفتارهای فرزند خود بسیار تعجب می کنند. چنین والدینی اغلب تصور می کنند که فرزندشان نمی تواند با همسالان خود کنار بیاید و راه های برقراری ارتباط صحیح با بچه های دیگر را بلد نیست. به عنوان مثال فرزند آن ها در واکنش به نزدیک شدن یک کودک دیگر جیغ می کشد، موهایش را می کشد، او را هل می دهد و یا می زند. این رفتارها برای والدینی که نحوه صحیح برخورد با وی را نمی دانند، بسیار نگران کننده است.
همه کودکان تا حدی در دوران رشد و تکامل خود نسبت به دیگران رفتارهای تهاجمی بروز می دهند.
کودکی که چشم خرس عروسکی اش را درمی آورد، می خواهد همین کار را با کودک دیگری بکند! کودکان نمی دانند قدرت خود را چگونه باید کنترل کنند و حتی با آن چه کنند. آن ها توان درک «علت و معلول» و توان درک «درد» دیگران را ندارند.
به همین دلیل یک کودک قلدر ممکن است ناگهان به سمت کودک دیگری حمله ور شود و به بهانه گرفتن اسباب بازی اش توسط او، هلش بدهد یا بزند، کودکان در سنین پایین نمی دانند که چگونه عصبانیت خود را نشان دهند و چون نمی توانند حرف بزنند، از توانایی فیزیکی برای نشان دادن عصبانیت خود استفاده می کنند.
به علاوه باید به خاطر داشت که هر کودکی سرشت خاصی دارد. بعضی کودکان آرام و ساکت می نشینند و برخی پرتحرک تر و فعال تر هستند و همین بچه ها هم بیشتر به تهاجم به سایر کودکان گرایش دارند. در طول زمان کودک یاد می گیرد که خودش را کنترل کند و همبازی خوبی برای سایر بچه ها باشد.میگنا دات آی آر.والدین می توانند کودک فعال خود را مدیریت کنند و مهارت های مورد نیازش را به وی آموزش دهند. این نکته ها شاید به بسیاری از والدین کمک کند که بتوانند کودک خود را در مواقع قلدری بهتر مدیریت و کنترل کنند.
*وقتی تهاجمی رفتار می کند و به سمت کودکان دیگر حمله می برد، او را تنها نگذارید، کنارش بنشینید و حرکاتش را اصلاح کنید. وقتی با دست کودکی را هل می دهد، دستش را بگیرید و آرام روی دست کودک مقابل بکشید و به او یاد دهید که چگونه با دوستش رفتار کند. وقتی کودک دیگری را نیشگون می گیرد بگویید «دردش می گیرد، بهتر است با هم بازی کنید».
اگر نمی تواند خودش را کنترل کند او را از سایر بچه ها به طور موقت جدا کنید و پس از مدتی دوباره برگردانید و آموزش ها را تکرار کنید.
* به او نوازش و نازکردن را بیاموزید و بارها و بارها با او این کار را تمرین کنید.
* سعی کنید اسباب بازی های خشن را از دسترس او دور کنید. طبیعی است که اگر اسباب بازی خشن در دسترس او باشد، به بازی های خشن گرایش پیدا می کند.
* رفتارهای او را توضیح دهید. مثلا وقتی کودک دیگری را هل می دهد: «بگویید تو از دوستت عصبانی هستی چون اسباب بازی ات را گرفت».
* او را تشویق کنید که احساساتش را به صورت کلمه بیان کند و نه با حرکت خشن. به عنوان مثال بگویید: وقتی عصبانی می شوی، بهتر است بگویی عصبانی هستم تا دیگران متوجه شوند. حتی کودکان کم سن و سال هم می دانند عصبانیت یعنی چه
* به دیگران بگویید که کودکتان تهاجمی رفتار می کند چون هنوز یاد نگرفته است احساساتش را به درستی بیان کند. تاکید کنید که بچه ها را دوست دارد و به تدریج یاد می گیرد که با بقیه مهربان باشد.
به خاطر داشته باشید که فراگیری مهارت های اجتماعی زمان زیادی می برد و صبوری، درک و هدایت شما، به کودک کمک می کند تا این مسیر را بهتر و سریع تر طی کند.
منبع: خراسان
آنچه والدین باید بدانند
چگونه با بچه های قلدر رفتار کنیم؟ اختلالات خلقی در کودکان ونوجوانان اگر همیشه با کودک خود جنگ و دعوا دارید ! با بچه های بی ادب در مهمانی ها چه کنیم؟ تاثیر دعوای پدر و مادر بر رفتارهای کودکان راه هایی ساده اما کاربردی در حل حسادت های کودکانه
در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند.
در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند.
از طرف دیگر، کودکان اعتمادشان را به والدینی که رفتار پرخاشگرانه دارند و منبع خشونت هستند، از دست می دهند و در جامعه نیز با مشکل اعتماد کردن به افراد جامعه مواجه می شوند.
در بعضی از سیستم های خانواده دیده می شود والدین بخصوص مادران برای افزایش قدرت خود، کودکانشان را یارکشی می کنند.
این والدین در مقابل کودکان از همسرشان بدگویی می کنند تا احساس ترحم، دلسوزی و همدلی فرزندان را جلب کنند که در اصطلاح روانشناختی به آن یارکشی می گویند.
این یارکشی، اثرات مخربی بر عواطف، احساسات و شرایط روانشناختی کودکان باقی می گذارد، زیرا کودک خودش را در شرایطی می بیند که باید بین والدین، یکی را انتخاب کند.
این کودک وقتی با مادر همراه می شود، ممکن است مورد خشونت، بی مهری و بی توجهی پدر قرار گیرد. در مواردی هم کودک برای آن که حس همدلی و توجه مادر را بیشتر جلب کند، به عمد نزد مادر درباره پدر بدگویی می کند.
معمولا این بچه ها در سنینی که باید کودکی کنند، این سنین را از دست می دهند. این فرزند نه تنها کودکی خود را فراموش می کند، بلکه نقش فرزند والدگونه نیز پیدا می کند.
این فرزند گاهی پدر یا مادر والدینش می شود. این مسائل، فشارهای مضاعفی بر کودکان وارد می کند که عواقب روان شناختی بدی در زندگی این افراد به جا می گذارد.
عواقب اولیه می تواند افزایش سطح اضطراب کودکان باشد، ولی اگر کودک به مدت طولانی در خانواده پرتنش زندگی کند در آینده ممکن است به افسرگی مبتلا شود.
عوارض دیگری مانند شب ادراری، مشکلات رفتاری و اختلالات عادتی هم در این فرزندان دیده می شود.
آینده این فرزندان تحت تاثیر مشکلات والدین خواهد بود. کودکانی که در جوی پرخاشگرانه بزرگ شده اند، بعد از تشکیل خانواده در برقراری ارتباط با همسرشان نمی توانند نقش متعادلی داشته باشند.
این افراد بسته به این که نسبت به والدین خود چه احساسی دارند، یا شبیه والدین خود می شوند و رفتارهای پرخاشگرانه آنها را ادامه می دهند، یا برعکس جزو افرادی طرفدار تئوری آرامش به هر قیمتی می شوند.
به عبارتی دیگر یا مانند پدر و مادر خود نقش ظالم را بازی می کنند یا نقش مظلوم را. افراد وقتی در موقعیت مظلوم واقع می شوند هر اتفاقی برایشان بیفتد، هر تنش و مشکلی داشته باشند، بدون قدرت اعتراض، تحمل می کنند تا جو خانه را به هر قیمتی آرام نگه دارند بنابراین چنین افرادی ممکن است در زندگی آینده خانوادگی خود نتوانند نقشی بالنده، رو به رشد و متعالی داشته باشند.
منبع:aftabir.com
آنچه والدین باید بدانند
چگونه کودکانی شاد تربیت کنیم؟ 9 فرمان به نفع فرزندان آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟ با کودک خود دوستانه رفتار کنید با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟ ما شلخته ایم یا کودکمان؟
هنوز مشخص نیست که بچه ها از چه سنی شروع به خواب دیدن می کنند، ولی حتی کودکان کم سن و سال هم درباره خواب های شیرین و کابوس هایی که می بینند چیزهایی تعریف می کنند. تقریباً همه بچه ها گاهی کابوس یا خواب بدی می بینند یا می ترسند و اغلب این ترس ها تا قبل از رفتن به مدرسه، ترس از تاریکی است.
نمی توانیم کاملاً از کابوس پیشگیری کنیم، ولی والدین باید زمینه ای برای استراحت کودک با آرامش کامل را فراهم کنند تا این اتفاق نیفتد. کمک به کودکان برای غلبه بر ترس های دوران کودکی هم به غلبه بر کابوس ها کمک می کند.
کابوس کی اتفاق می افتد؟
کابوس هم مانند خواب های دیگر در مرحله ای از خواب اتفاق می افتد که مغز بسیار فعال است و تجربه ها و اطلاعات جدیدی که از یادگیری و حافظه بدست می آید را مرتب می کند. تصاویر واضحی که مغز پردازش می کند می توانند خیلی واقعی به نظر برسند.
این بخش از خواب با عنوان مرحله حرکت سریع چشم یا REM شناخته می شود، زیرا چشم ها زیر پلک با سرعت زیادی حرکت می کنند. کابوس بیشتر در نیمه دوم خواب شبانه رخ می دهد که فواصل REM طولانی تر هستند.
وقتی بچه ها از کابوس بیدار می شوند، تصاویر هنوز برایشان زنده است و واقعی به نظر می رسد. بنابراین طبیعی است که احساس ترس و ناراحتی بکنند و والدین شان را صدا کنند. وقتی سن مدرسه رفتن بچه ها می رسد، آنها کم کم درک می کنند که کابوس فقط یک خواب ترسناک است و واقعیت ندارد و نمی تواند به آنها ضرری برساند. ولی دانستن این موضوع هم باعث نمی شود که دیگر نترسند. حتی بچه های بزرگتر نیز می ترسند و وقتی از کابوس بیدار می شوند نیاز به دلگرمی و آرامشی دارند که والدین به آنها می دهند.
چه چیزی منجر به کابوس می شود؟
هیچ کس دقیقاً نمی داند که دلیل اصلی کابوس چیست. رویاها و خواب ها – و کابوس ها – یکی از روش هایی هستند که کودکان افکار و احساسات خود درباره موقعیت هایی که با آنها روبرو می شوند را پردازش می کنند.
اغلب اوقات کابوس ها به دلیلی نامشخص رخ می دهند. گاهی هم وقتی اتفاق می افتند که کودک استرس یا تغییر را تجربه می کند. رویدادها یا موقعیت هایی که احساس ناامنی می دهند، مانند اسباب کشی، رفتن به مدرسه تازه، متولد شدن یک خواهر یا برادر، یا تنش های خانوادگی هم ممکن است در کابوس ها منعکس شوند.
گاهی کابوس به عنوان بخشی از واکنش کودک به یک ضربه مانند فاجعه طبیعی، تصادف یا جراحت رخ می دهند. بعضی از بچه ها به خصوص آنهایی که قوه تخیل خوبی دارند، یا درست قبل از خواب، کتاب های ترسناک می خوانند یا فیلم های ترسناک تماشا می کنند، می تواند دلیل کابوس باشد.
موضوعات کابوس ها معمولاً آنچه در ذهن کودک می گذرد را منعکس می کند و مشخص می کند که کودک با احساسات خشونت آمیز، استقلال یا ترس از جدایی در جدال است. اعضای کابوس می تواند شامل هیولاها، آدم های بد، حیوانات، موجودات خیالی یا افراد و مکان های آشنا باشد که به شکل های عجیب و غریبی ترکیب شده اند.
بچه ها ممکن است کابوس هایی مانند خورده شدن، گم شدن، فرار کردن از چیزی یا کسی یا مجازات شدن ببینند. گاهی کابوس ها همان وقایع روزانه هستند که تغییرات ترسناکی کرده اند. شاید بچه همه جزئیات را یادش نیاید، ولی معمولاً بیشتر تصاویر، کاراکترها، موقعیت ها و بخش های ترسناک را به یاد دارد.
تشویق کودک به خواب های شیرین
والدین نمی توانند از کابوس پیشگیری کنند، ولی می توانند به بچه ها کمک کنند تا خواب خوب و راحتی داشته باشند و خواب های خوب ببینند.
برای آنکه به هنگام خواب کودک را آرام کنیم و به او حس امنیت و آرامش بدهیم تا خواب های خوب ببیند، می توانیم کارهای زیر را انجام دهیم:
• وقت خواب و وقت بیدار شدن همیشه مشخص باشد.
• روتین خواب ترتیب دهید تا به کودک کمک کنید که آرام شود و احساس امنیت کند و کم کم به خواب برود. این می تواند شامل حمام کردن او، در آغوش کشیدن او، کتاب خواندن یا صحبت های آرام در مورد وقایع خوشایند روز شود.
• رختخواب یا تختی راحت و جایی آرام داشته باشد. یکی از اسباب بازی های محبوب، عروسک نرم یا نور کم می تواند به خواب بچه کمک کند.
• کودک باید از تماشای فیلم های ترسناک، برنامه های تلویزیونی یا داستان های ترسناک قبل از رفتن به رختخواب اجتناب کند، به خصوص اگر قبلاً باعث کابوس دیدن او شده است.
• کودک بداند که کابوس ها واقعی نیستند و فقط خواب هستند و به آنها آسیبی نمی زنند.
اقدامات بعد از کابوس دیدن
اگر کودک شما کابوس دید کارهای زیر می تواند به شما کمک کند:
به کودک خود دلگرمی دهید که شما پیش او هستید. حضور آرام شما به او احساس امنیت می دهد و بعد از بیدار شدن و ترسیدن، حس می کند که شما محافظ او هستید. اینکه او بداند شما پیشش هستید حس امنیت او را تقویت می کند.
بر آنچه رخ داده است برچسب بزنید. بگذارید کودک بداند که این یک کابوس بوده و تمام شده است. می توانید جملاتی مثل این بگویید: "خواب بد دیدی، ولی حالا بیدار شدی و همه چی آرومه." به او دلگرمی دهید که چیزهای ترسناکی که در کابوسش دیده، در دنیای واقعی اتفاق نمی افتد.
به او آرامش بدهید. به او نشان دهید که درک می کنید او ترسیده است و دیگر مشکلی نیست. به او یادآوری کنید که همه خواب می بینند و گاهی این خواب ها ترسناک یا ناراحت کننده هستند و خیلی واقعی به نظر می رسند، پس طبیعی است که از آنها بترسد.
جادو کنید. برای بچه های پیش دبستانی و دانش آموزانی که تخیلات واضحی دارند، قدرت های جادویی عشق و محافظت شما، خیلی خوب نتیجه می دهد. می توانید تظاهر کنید که هیولاها با اسپری ضدهیولا ناپدید می شوند. داخل کمد و زیر تخت را نگاه کنید و نشانس دهید که هیولایی وجود ندارد.
نور اتاق را تنظیم کنید. لامپ کم نوری را در اتاق روشن کنید یا لامپ هال را روشن بگذارید تا کودک در اتاق تاریک نترسد و بتواند راحت بخوابد. چراغ خواب کنار تخت هم می تواند کمک کننده باشد.
به کودک خود کمک کنید تا دوباره به خواب برود. گفتن چیزهای آرامش بخش می تواند حال او را عوض کند. موارد زیر را امتحان کنید تا او بتواند دوباره بخوابد: عروسک نرم محبوبش را به بغلش بدهید، پتوی محبوبش را رویش بکشید یا بالش، چراغ خواب یا هر چیزی که دوست دارد در اختیارش بگذارید یا موسیقی آرام برایش بگذارید. یا در مورد خواب های خوبی که دوست دارد ببیند با او حرف بزنید. یا او را ببوسید و آرام از اتاقش بیرون بروید.
گوش شنوا داشته باشید. نیازی نیست که ساعت ها در مورد کابوسش با او حرف بزنید. خیلی موجز و کوتاه در موردش حرف بزنید تا آرام شود و احساس امنیت کند و دوباره بتواند بخوابد. صبح روز بعد او در مورد کابوس شب قبل با شما صحبت می کند. صحبت کردن در مورد کابوس یا کشیدن نقاشی یا نوشتن درباره آن در روشنایی روز باعث می شود که چیزهای ترسناک دیگر ترسناک به نظر نرسند. او از فکر کردن به پایان جدید و جالبی برای خواب ترسناکش خوشش هم می آید.
برای بیشتر کودکان، کابوس ها گاهی اتفاق می افتند و جایی برای نگرانی وجود ندارد و آنها فقط به آرامش و حس امنیتی که به آنها می دهید نیاز دارند. اگر کابوس ها بیشتر شدند و خواب کودک بهم خورده است یا برای او مشکلات رفتاری و احساسی ایجاد کرده است با پزشک مشورت کنید.
منبع:bartarinha.ir
آنچه والدین باید بدانند
چگونه کودکانی شاد تربیت کنیم؟ 9 فرمان به نفع فرزندان آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟ با کودک خود دوستانه رفتار کنید با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟ ما شلخته ایم یا کودکمان؟