گال یک بیماری مسری پوست که توسط کنه های کوچک در پوست ایجاد می شود
یک عفونت مسری پوستی است که توسط هیره انجام میشود.کرم های انگل کوچک، معمولا به طور مستقیم قابل مشاهده نیست، زیر پوست شخص، باعث خارش شدید آلرژیک است. عفونت در حیوانات غیر از انسان است که توسط یک گونه کرم های مختلف ایجاد می شود، و به مرض جرب یا گال معروف است
گال یا جرب ( Scabies ) یک بیماری بسیار مسری و خیلی خارش دار پوست که توسط کنه های کوچک ( انگل سارکوپتس ) که در پوست نقب می زند ایجاد می شود. خارش شدید و بی امان یک علامت غالب از گال است گال می تواند در همه سنین با همه نوع درآمد و سطح اجتماعی تاثیر بگذارد. حتی افرادی که خود را بسیار تمیز نگه می دارند ممکن است گال دریافت کنند. آلودگی گال بسیار معمول و در سراسر جهان رخ می دهد. برآورد شده است که در سراسر جهان، در حدود 300 میلیون مورد وجود داشته باشد.
چگونه گال گسترش می یابد؟
تماس جنسی رایج ترین شکل انتقال گال در میان جوانانی که از نظر جنسی فعال هستند می باشد گسترش گال از طریق تماس نزدیک با فردی که گال دارد و همچنین می تواند توسط حوله مشترک و سایر وسایل شخصی پخش شود گال اغلب می تواند روی چند عضو خانواده در یک زمان تاثیر گذارد. و می توانید آن را به شخص دیگر منتقل کنید قبل از اینکه شما علائمی داشته باشید. مکان هایی که انگل وارد می شود در ( فضاهای بین انگشتان دست، سطوح فلکسور مچ دست، آرنج، زیر بغل، خط کمربند، پا، کیسه بیضه ها ( در مردان ) و سینه ( زنان ) می باشد.
در سالمندان، گال بیشتر در پشت رخ می دهد در نوزادان و کودکان کوچک، لانه ها معمولا در کف دستها و پاها قرار دارد. پاپول قرمز و وزیکول به اندازه یک تا 3 میلی متر در بزرگسالان دیده می شود. این ضایعات حباب مانند و پر از مایع روشن است.
علائم گال چه هستند؟
گال سبب خارش شدید معمولا در شب، راش یا زخم با تاول های کوچک می شود. در بچه های کوچک و افراد مسن بدترین خارش را ایجاد می کند در کودکان به طور معمول واکنشهای پوستی بدتر است. اگر اولین بار است که شما گال گرفته اید ممکن است چند هفته قبل از خارش و زخم پوست گرفتار شده باشید. اما اگر شما قبلا گال گرفته باشید علائم احتمالا در عرض چند روز شروع می شود. گاهی اوقات در اثر خارش بیش از حد در گال، پوست تحریک شده و ملتهب می شود و می تواند منجر به عفونت ثانویه پوست شود.
چگونه گال تشخیص داده می شود؟
پزشک بر اساس نشانه های شما ( به ویژه اگر در تماس نزدیک با افراد مبتلا به گال بوده اید ) مشکوک به گال می شود. گاهی اوقات پزشک به دنبال نشانه های انگل در نمونه ای از پوست، تشخیص را تایید می کند. دکتر به آرامی خراشی بر روی پوست های خشک در منطقه آسیب دیده می دهد و سپس آن را زیر میکروسکوپ بررسی می کند و بیماری گال را تشخیص می دهد.
کنه ها انگل کوچک و هشت پا و فقط 1/3 میلی متر طول دارند و در پوست نقب زنده و سبب خارش شدید می شوند که این خارش در شب بدتر می شود کنه گال با یک ذره بین یا میکروسکوپ دیده می شود. کنه گال، دست و پا دارد اما قادر به پرواز و یا پرش نمی باشد آنها در دمای زیر 20 درجه سانتیگراد بی حرکت می باشد اگر چه آنها ممکن است برای مدت های طولانی در این دما زنده بمانند.
درمان بیماری گال چیست
گال بدون درمان از بین نمی رود. نیاز به استفاده از کرم یا لوسیون با نسخه پزشک می باشد درمان شامل داروهای scabicidal خوراکی یا موضعی می باشد.
بعضی از داروهای گال برای کودکان، افراد مسن و زنان باردار یا شیرده خطرناک است.
اگر شما گال دارید شما و هر کسی که در تماس نزدیک با شما می باشد باید همزمان درمان شوید شما همچنین باید با دقت تمام لباس ها، حوله و ملافه ها را بشویید.
پس از درمان، خارش معمولا 2 تا 4 هفته دیگر طول می کشد. اگر علائم شما هنوز هم پس از 4 هفته وجود دارند شما ممکن است به درمان دیگری نیاز داشته باشید. درمان گال شامل تجویز یک عامل ضد کنه مانند ( پرمترین، لیندان و یا ایورمکتین ) و اگر یک عفونت ثانویه وجود داشته باشد یک عامل ضد میکروبی مناسب استفاده شود.
کرم پرمترین ( Elimite) از گردن به پایین مالیده شود به مدت یک شب بماند و سپس شسته شود. که معمولا بعد از هفت روز تکرار می شود. پرمترین برای استفاده از سن 2 ماه و بیشتر تایید شده است .
درمان های جایگزین 28 گرم از لوسیون 1 ٪ و یا 30 گرم از کرم لیندان را از گردن به پایین استفاده و پس از حدود هشت ساعت شسته شود از آنجا که لیندان زمانی که از طریق پوست جذب می شود می تواند منجر به تشنج شود لذا در پوست های حساس و تحریک پذیر، مرطوب، بیماری های پوست، بثورات جلدی یا بعد از حمام استفاده نشود برای احتیاط بیشتر، لیندان را در زنان باردار، پرستار، افراد مسن، افراد مبتلا به زخم های پوستی، کودکان کمتر از 2 سال سن و افرادی با وزن کمتر از 5 کیلوگرم، نباید استفاده شود.
لیندان خط اول درمان نیست و فقط توصیه می شود در بیمارانی که نمی توانند سایر درمان ها را تحمل کند و یا سایر درمان ها موثر نباشد استفاده شود. خارش را ممکن است تا حدی با یک آنتی هیستامین خوراکی مانند ( هیدروکسی هیدروکلراید ( Atarax )، دیفن هیدرامین هیدروکلراید ( Benadryl) و یا قرص سیپروهپتادین هیدروکلراید ( Periactin ) کاهش داد. در موارد نادر، ممکن است پردنیزون برای درمان خارش شدید استفاده می شود.
منبع:foodregime.com
بیشتر بخوانید تا سالم بمانید
بیماری گال ناشی از یک انگل است آشنایی با علایم بیماری گال و درمان آن
به گزارش ایسنا، در این مدت تولید خودروی وولیکس C۳۰ دندهای LUXURY شرکت خودروسازی راین با کاهش صد درصدی همراه بوده و از ۷۰۰ دستگاه در مرداد ماه سال گذشته به صفر رسید.
تولید دو سواری لند مارک و آسا B۵۰ از تولیدات گروه خودروسازی بهمن نیز متوقف شده است بهگونهای که تولید این محصولات به ترتیب از ۹ و ۵۸ دستگاه در مرداد ۱۳۹۴ به صفر رسیده است.
همچنین تولید خودروی سابرینا شرکت سازههای خودرو دیار نیز با کاهش صد درصدی همراه بوده و از ۴۰ دستگاه در مرداد ماه سال گذشته به صفر کاهش یافته است.
تولید گریت وال M۴ به عنوان دیگر سواری تولیدی شرکت سازههای خودرو دیار هم صد درصد کاهش یافته و از ۱۳ دستگاه در مرداد ۱۳۹۴ به صفر رسیده است.
طنز نوشته های جالب و خنده دار
مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند...
زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند...
و پیش از اعدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.
مرد گفت: می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره می بیند.!
... مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعش روبراهه.

طنز نوشته های کوتاه
طرف برادرشو نصیحت میکرده میگه وقتی ازدواج کردی اقتدار داشته باش ، مثل من !
دیشب به زنم گفتم باید ساعت یازده آب گرم باشه ، اونم آبو گرم کرد !
داداشش گفت ساعت یازده آب گرم میخواستی چیکار ؟
گفت : آخه پوستم حساسه نمیتونم با آب سرد ظرف بشورم

مطالب طنز و خنده دار
ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯنها ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻥ
ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ...

طنز نوشته های خنده دار
ﻗﻮﭺ ﭼﯿﺴﺖ....؟؟؟؟
ﺍﺭﺷﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﮔﻠﻪ ﮐﻪ ﺍﺯﻃﺮﻑ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﻔﺘﺨﺮ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺯﻧﮕﻮﻟﻪ ﺷﺪﻩ...!
.
یه جورایی حکم مدیر گروهو داره

طنز نوشته های جدید
یارو با وانتش میزنه به یه بنز صفر،با کلی گریه و زاری و التماس رضایت می گیره.
.
.
.
تو چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنزه! سرشو از ماشین میاره بیرون میگه:برو منم!!..

طنز نوشته های جالب و خنده دار
ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ، ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺣﺎﺿﺮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﺑﻤﯿﺮﻥ …
.
.
ﻫﻤﯿﻦ ﻇﻬﺮﯼ ،دختره پیام ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ :
ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﺭﯾﺨﺘﺘﻮ نبینم

طنز نوشته های کوتاه جدید
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﯾﮑﻢ ﺧﻮﺩﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﻪ مامانم ﮔﻔﺘﻢ:مامااااان ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ دختر ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻪ ﺣﺴﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟
ﮔﻔﺖ تجربه نکردم ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ.. برو ﺍﺯ مادر ﺑﺰﺭﮔﺖ ﺑﭙﺮﺱ...

طنز نوشته های جالب
دیشب داشتیم نذری پخش میکردیم
یه پیرزنه اومد گفت : خیر از جوونیت ببینی , پیر شی ننه , یه غذا به من بده.
گفتم : مادر جان ! غذا تموم شده
گفت : خدا بزنه به کمرت , به حق ابالفضل , تیکه تیکه شی , بری زیر تریلی به حق پنج تن. ایشالا جنازه تو از تو جوب جمع کنن....
دیدم داره خاندانمو به باد میده , رفتم یه غذا براش خریدم دادم بهش.
گفت : پسرم ایشالا هر چی از خدا میخوای , خدا بهت بده!!!!!!!
یعنی دکمه خاموش,روشن دعا و نفرینش به شیکمش وصل بود

طنز نوشته های کوتاه
ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ...
دختر فضوله ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺮﯾﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ همسرشم !!!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺍﻻﻍ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ !!
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺧﺘﻦ!!
الاغه هم از شدت خوشحالی زنده شده میگه من زنمو میخوام

طنز نوشته های خنده دار
کاشکی مثل این فیلما یه دختر پولدار عاشقم بشه
.
.
.
بعد باباش بیاد بگه ۲۰۰ میلیون بهت میدم از زندگی دخترم برو بیرون
منم با قلبی شکسته قبول کنم

طنز نوشته های کوتاه جدید
ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻭﻗﺘﻰ ﺁﻗﺎﺵ ﻣﻴﮕﻪ ﻟﺒﺎﺳﺎﻣﻮ ﺍﺗﻮ ﻛﻦ ...
ﺑﮕﻪ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻟﻰ ﮐﻪ ﺍﺗﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﺩ
ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﻴﺮﻫﻨﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﺍﺭ
ﺁﺳﺘﻴﻨﻮ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﺪﯼ ﺑﺎﻻ
ﺟﻠﻮﺷﻢ ﻛﻪ ﺻﺎﻓﻪ
ﻳﻘﺖ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﻩ
ﭘﺸﺘﺸﻢ ﺍﻻﻥ ﻟﻢ ﻣﻴﺪﯼ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺻﺎﻑ
ﻣﻴﺸﻪ !
ﺑﻘﻴﻪ ﻫﺮﭼﻰ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺪﻩ ﺍﺗﻮ ﮐﻨﻢ ﺳﺎﻳﻪ ﺳﺮﻡ !!!

طنز نوشته های کوتاه
دیدین تو این فیلما وقتی ناراحتن ، موقع شام میگن " اشتها ندارم "
یه بار منم برا کلاسش این جمله رو گفتم ..
بابامم ورداشت غذامو خورد
دیگه پشت دستمو داغ کردم از این کلاسا نذارم

طنز نوشته های جدید
سرانجام همه ما یک روز بر سر این دوراهی خواهیم ایستاد
.
.
آنجا ک همسرمان خواهد گفت: یا من یا اینترنت
و چه لحظه سختیست جدایی از همسر

طنز نوشته های خنده دار
ﭘﺮ ﺳﻮﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻯ ﻋﻤﺮ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻰ ﻫﺎ
.
.
.
ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﭘﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﻮﺩ

مطالب طنز و خنده دار
رفتیم خواستگاری
بابای عروس ازم پرسید کارت چیه؟
گفتم تو کار فرش و گوشی ام.
گفت یعنی چی؟
گفتم رو فرش میخوابم با گوشی بازی میکنم!
هیچی دیگه انداختنمون بیرون شیرنی هامونم پس ندادن نامردا !!
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
در ادامه بخوانید
جملکس های طنز و خنده دار طنز مثلا الکی...(3) طنز مثلا الکی...(4) طنز مثلا الکی...(5) طنز مثلا الکی...(6) طنز مثلا الکی...(7)فرض کنید یکی از روستاییان اسپانیایی، هزار سال پس از میلاد مسیح، میخوابید و پانصدسال بعد، با غوغای ملوانان کریستف کلمب بیدار میشد که پا به عرشۀ نینا، پینتا و سانتاماریا میگذاشتند. در این صورت دنیا به چشم او کاملاً آشنا میآمد. علیرغم تغییرات فناوری، آداب و مرزهای سیاسی، این نمونۀ قرونوسطاییِ اصحاب کهف با اوضاع جدید احساس غریبگی نمیکرد. اما اگر یکی از ملوانان کریستف کلمب هم اینچنین چُرتش میگرفت و با صدای گوشیِ آیفون در قرن بیستویکم از خواب میپرید، دنیای جدید بسیار بیش از تصورش غریبه میبود. شاید از خودش میپرسید: «اینجا بهشت است؟ یا چه بسا جهنم؟»
علم برای پیشرفت به تقویت متقابلِ میان علم، سیاست و اقتصاد وابسته است
قوای بشری در پانصد سالِ گذشته رشد اعجابآور و بیسابقهای داشته است. در سال ۱۵۰۰ میلادی، نزدیک به پانصدمیلیون از گونۀ بشر در کل دنیا زندگی میکرد. امروز این رقم نزدیک به هفتمیلیارد است. ارزش کل کالاها و خدماتی که انسانها در سال ۱۵۰۰ میلادی تولید کردهاند، با احتساب نرخ تورم، حدود ۲۵۰میلیارد دلارِ امروز میشد. اکنون تولیدات یک سالِ انسانها نزدیک به شصتتریلیون دلار ارزش دارد. در سال ۱۵۰۰ میلادی، بشر حدود سیزدهتریلیون کالری انرژی در روز مصرف میکرد. امروزه این رقم به ۱۵۰۰تریلیون کالری رسیده است. دوباره این ارقام را نگاه کنید: جمعیت بشر ۱۴ برابر، تولیدات او ۲۴۰ برابر، و مصرف انرژیاش ۱۱۵ برابر شده است.
فرض کنید یکی از رزم ناوهای امروزی را به دوران کریستف کلمب ببرید. این رزمناو ظرف چند ثانیه نینا، پینتا و سانتاماریا را به تکهچوبهایی بیمصرف تبدیل میکرد. سپس ناوگانِ تمامی قدرتهای بزرگ دنیا را غرق میکرد؛ بیآنکه حتی یک خش به بدنهاش بیفتد. پنج کشتی بارکش امروزی میتوانند تمام محمولههای متعلق به همۀ ناوگانهای تجاری آن روز دنیا را حمل کنند. یک رایانۀ امروزی میتواند تمامی کلمات و ارقام همۀ کتابهای دستنویس آن دوران را ذخیره کرده و تمامی کتابخانههای قرون وسطا را در خود جای دهد و باز هم حافظهاش پُر نشود. هر یک از بانکهای بزرگ امروزی بیش از مجموع همۀ پادشاهیهای آن دوران پول دارند.
در سال ۱۵۰۰ میلادی، تنها چند شهر بیش از ۱۰۰ هزار نفر سکنه داشتند. اکثر ساختمانها را از گِل، چوب و نی میساختند و ساختمان سهطبقه، آسمانخراش حساب میشد. جادههای آن دوران، راه های خاکی مال رویی بود که تابستانها پُر از گردوخاک و زمستانها گلآلود میشد و محل تردد پیادهها، اسبها، بُزها، مرغها و تکوتوک گاریها بود. در شهرها بیش از همه صدای انسان و حیوان و هرازگاهی صدای چکش و ارّه میآمد. با غروب خورشید، منظرۀ شهر تاریک میشد؛ بهجز شمع یا مشعلی در گوشهکنارها که سوسو میزد. ساکنان چنان شهری با دیدن توکیو، نیویورک یا بمبئی چه فکری میکردند؟
پیش از قرن شانزدهم، هیچ یک از ابنای بشر گرد جهان نگشته بود تا اینکه در سال ۱۵۲۲، اردوی ماژلان پس از سفری به طول ۷۲ هزار کیلومتر به اسپانیا بازگشت. این سفر سه سال طول کشید و تقریباً جان همۀ خدمۀ آن اردو ازجمله خود ماژلان را گرفت. در سال ۱۸۷۳، فیلاس فاگ، ماجراجوی ثروتمند بریتانیایی، در دنیای تخیلات ژول ورن توانست دور دنیا را در هشتاد روز بگردد. امروزه هر کسی از طبقۀ متوسط، میتواند ظرف ۴۸ ساعت دنیا را بهصورتی امن و آسان دور بزند.
در سال ۱۵۰۰، بشر محدود به سطح زمین بود. بشر میتوانست برج بسازد و از کوه صعود کند؛ اما آسمان منحصر به پرندگان، فرشتهها و خدایان بود. در ۲۰ جولای ۱۹۶۹ انسان روی ماه فرود آمد. این نهفقط دستاوردی تاریخی، بلکه شاهکاری در تکامل انسان یا حتی در ابعاد کهکشانی بود. ظرف چهارمیلیارد سالی که از تکامل میگذشت، هیچ ارگانیسمی نتوانسته بود از اتمسفر زمین عبور کند؛ چه رسد به آنکه پا یا اندام خود را روی ماه بگذارد.
بشر در عمدۀ تاریخ خود حدود ۹۹.۹۹ درصد از ارگانیسمهای روی زمین، یعنی میکروارگانیسمها را نمیشناخت. نه اینکه میکروارگانیسمها اهمیتی نداشته باشند: هریک از ما میلیاردها مخلوق تکسلولی در بدنمان داریم که فقط سواری مُفتی از ما نمیگیرند؛ بلکه بهترین دوستان و مرگبارترین دشمنانمان هستند.
برخی از آنها غذایمان را هضم کرده و رودهمان را تمیز میکنند و برخی دیگر موجب مرض و بیماریهای مُسری میشوند. اما تا سال ۱۶۷۴ طول کشید تا بالأخره چشم اولین بشر به یک میکروارگانیسم افتاد: آنتونیه فان لونهوک با میکروسکوپ دستسازش، از دیدن دنیایی از مخلوقات ریز که در قطرهای آب وِل میگشتند، شگفت زده شد.
سه قرن پس از آن ماجرا، امروزه انسانها با طیف وسیعی از گونههای میکروسکوپی آشنا شدهاند. ما توانستهایم اکثر بیماریهای همهگیر و مهلکی را که آنها پدید میآورند، شکست دهیم و میکروارگانیسمها را در پزشکی و صنعت به خدمت بگیریم. امروزه باکتریها را مهندسی میکنیم تا دارو بسازند، زیستسوخت تولید کنند و انگلها را از پا دربیاورند.
اما مهمترین و دوران سازترین لحظه در پانصد سال گذشته، دقیقاً ساعت ۵:۲۹:۴۵ بامداد روز ۱۶ جولای ۱۹۴۵ بوده است. دقیقاً در آن لحظه، دانشمندان امریکایی اولین بمب اتمی را در الاموگوردو در ایالت نیومکزیکو منفجر کردند. از آن لحظه به بعد، نوع بشر نه تنها امکان تغییر مسیر تاریخ، بلکه قابلیت پایاندادن به تاریخ را داشته است.
آن فرایند تاریخی را که به الاموگوردو و پاگذاشتن روی ماه منجر شد، بهنام «انقلاب علمی» می شناسیم. در جریان این انقلاب، نوع بشر با سرمایهگذاریِ منابعِ خود در پژوهشهای علمی، قوای شگفتآوری کسب کرده است. این دوره را ازآن رو انقلاب مینامیم که تا سال ۱۵۰۰ میلادی، انسانهای کرۀ خاکی به قدرت خود در به دست آوردن قوای جدید پزشکی، نظامی و اقتصادی تردید داشتند. حکومتها و ثروتمندان منابعی را به آموزش و پژوهش اختصاص میدادند؛ اما هدف کلیشان نه کسب قابلیتهای جدید، بلکه حفظ قابلیتهای موجود بود. حاکمان دوران پیشامدرن نوعاً به کشیشان، فلاسفه و شعرا پول میدادند، به این امید که آنها به حکومتشان مشروعیت بخشیده و نظم اجتماعی را حفظ کنند. حکّام از آنها نمیخواستند داروی جدیدی کشف کنند، اسلحۀ جدیدی اختراع کنند یا محرّک رشد اقتصادی شوند.
در پنج قرن گذشته، انسانها هر روز بیش از روز قبل باور کردهاند که با سرمایهگذاری در پژوهش علمی میتوانند قابلیتهایشان را افزایش دهند. این باورْ ایمانی کورکورانه نبود؛ بلکه بارهاوبارها بهصورت تجربی اثبات شد. هرچه اثباتها بیشتر میشد، ثروتمندان و حاکمانْ منابع بیشتری در اختیار علم میگذاشتند. بدون این سرمایهگذاریها هرگز نمیتوانستیم روی ماه راه برویم، میکروارگانیسمها را مهندسی کنیم یا اتم را بشکافیم.
مثلاً حکومت ایالات متحده در چند دهۀ اخیر میلیاردها دلار صرف مطالعۀ فیزیک هستهای کرده است. دانش حاصل از این پژوهشها، امکان ساخت نیروگاههای هستهای را فراهم کرده است که برق ارزانقیمت برای صنایع امریکایی تولید میکنند. آنها به حکومت امریکا مالیات میدهند و حکومت امریکا هم بخشی از این مالیاتها را صرف پژوهشهای بیشتر در فیزیک هستهای میکند.
چرخۀ بازخورد انقلاب علمی: علم برای پیشرفت خود به چیزی بیش از پژوهش نیاز دارد: پیشرفت به تقویت متقابلِ میان علم، سیاست و اقتصاد وابسته است. نهادهای سیاسی و اقتصادی، منابعی را تأمین میکنند که پژوهش علمی بدون آنها ممکن نیست. پژوهشهای علمی نیز توانمندیهای جدیدی عرضه میکنند که ازجمله به کار تأمین منابعِ بیشتر میآیند. بخشی از این منابع نیز دوباره در پژوهش سرمایهگذاری میشوند.
باور روزافزون انسانهای مدرن به توانایی خود در کسب قوای جدید از طریق پژوهش، از کجا میآید؟ چه عاملی موجب پیوند میان علم، سیاست و اقتصاد شد؟ این فصل با بررسی ماهیت منحصربهفرد علم مدرن، بهدنبال حداقل بخشی از پاسخ این سؤال است. دو فصل بعد به شکلگیری اتحاد میان علم، امپراتوریهای اروپایی و اقتصاد سرمایهداری میپردازد.
ما نمی دانیم
حداقل از زمان «انقلاب شناختی»۱ بدینسو، انسانها سعی کردهاند کیهان را درک کنند. اجداد ما زمان زیادی صرف و تلاش بسیاری کردند تا قواعد حاکم بر دنیای طبیعی را کشف کنند. اما علم مدرن از سه جهتِ کلیدی با مکاتب معرفتی پیشین تفاوت دارد:
۱) میل به قبول جهل. علم مدرن بر پایۀ تعبیری لاتین، یعنی ایگنوراموس۲ شکل گرفته است: «ما نمیدانیم.» پیشفرض علم مدرن آن است که ما از همه چیز خبردار نیستیم. مهمتر از آن اینکه میپذیریم با کسب دانش بیشتر، ممکن است آنچه گمان میکنیم میدانیم، غلط از آب دربیاید. هیچ مفهوم، ایده یا نظریهای مقدس و بیچونوچرا نیست.
۲) محوریت مشاهده و ریاضیات. علم مدرن، با پذیرش جهل، بهدنبال کسب دانش جدید است. این کار با جمعآوری مشاهدهها و سپس استفاده از ابزارهای ریاضی برای جایدادن این مشاهدات در دل نظریههای جامع صورت میپذیرد.
۳) کسب توانمندیهای جدید. علم مدرن به خلق نظریهها اکتفا نمیکند؛ بلکه از این نظریهها برای کسب توانمندیهای جدید و بهویژه توسعۀ فناوریهای نو بهره میگیرد.
انقلاب علمی نه انقلابِ دانش، بلکه انقلابِ جهل بوده است. مهمترین کشفی که زمینهساز انقلاب علمی شد، کشف این نکته بود که انسانها پاسخِ مهمترین پرسش هایشان را نمیدانند.
مکاتب معرفتی پیشامدرن مانند اسلام، مسیحیت و مکتبهای بودا و کنفوسیوس میگفتند همۀ دانستنیها را میدانیم. خدایان بزرگ یا خدای واحد قادر مطلق یا خردمندان گذشته، صاحبِ حکمتی فراگیر بودهاند که در کتب مقدس یا سنتهای شفاهی آن را بر ما آشکار کردهاند. انسانهای معمولی با غور در این متون و سنتهای باستانی و درک درست آنها، به معرفت دست مییافتند. به مخیلۀ کسی هم خطور نمیکرد که انجیل، قرآن یا وِدا، مقدسترین کتاب هندوها، رازهای حیاتی کیهان را ناگفته گذاشته باشند تا انسانی از جنس گوشت و خون آن را کشف کند.
مکاتب معرفتی باستان فقط دو نوع جهل را ممکن میدانستند. در نوع اول، ممکن بود «فرد» دربارۀ امر مهمی جاهل باشد. برای کسب معرفت، کافی بود تا از فرد خردمندتری سؤال کند. بر این اساس، کشف چیزهایی که هیچکس نمیدانست، ضرورتی نداشت؛ مثلاً اگر یکی از روستاییان در یکی از دهات یورکشایر در قرن سیزدهم میخواست بداند که خاستگاه نژاد بشر چیست، باور داشت که مکتب مسیح پاسخ قطعی این سؤال را دارد. پس کافی بود تا از کشیش محل خود بپرسد.
در نوع دوم، ممکن بود «مکتب» دربارۀ امور «بیاهمیت» جاهل باشد. پیشفرض آن بود که اگر خدایانِ بزرگ یا خردمندانِ گذشته به خود زحمت ندادهاند چیزی را به ما بگویند، لابد آن چیز اهمیتی نداشته است؛ مثلاً اگر همان روستایی اهل یورکشایر میخواست بداند که عنکبوتها چطور تار خود را میبافند، سؤالکردن از کشیش فایدهای نداشت، چون هیچیک از کتب مقدس مسیحی به این پرسش پاسخ نداده بودند. این بهمعنای نقص مسیحیت نبود؛ بلکه بدین معنا بود که درک نحوۀ تاربافی عنکبوتها بیاهمیت است. البته که خدا خوب میداند عنکبوتها چطور تار میبافند؛ اما اگر این اطلاعات حیاتی بود، اگر برای شکوفایی و رستگاری بشر ضرورت داشت، خدا هم توضیح جامع آن را در انجیل مینگاشت.
مسیحیت مردم را از مطالعۀ عنکبوتها نهی نمیکرد؛ اما عنکبوتپژوهان، البته اگر کسی از این قماش در قرون وسطای اروپا بوده باشد، باید میپذیرفتند که نقش حاشیهای در جامعه دارند و یافتههایشان ارتباطی با حقیقتهای لایزال مسیحیت ندارد. دانشِ چنین پژوهشگرانی بیمقدار و خوار حساب میشد و دیگران میپنداشتند یافتههای مربوط به عنکبوتها یا پروانهها یا فنچهای گالاپاگوس۳ هیچ تناظری با حقیتِ جامعه، سیاست یا اقتصاد ندارد.
البته قصه به همین سادگی هم نبوده است. در هر عصری، حتی در باتقواترین و محافظهکارترین دورانها، افرادی پیدا میشدند که میگفتند کل مکتبشان دربارۀ چیزهای مهمی جاهل است. اما این افراد معمولاً به حاشیه رانده میشدند یا آزار میدیدند یا مکتب جدیدی تأسیس میکردند و میگفتند خودشان همۀ چیزهای دانستنی را میدانند.
علم مدرن از آن رو مکتب معرفتی منحصربه فردی است که جهل جمعی دربارۀ مهمترین پرسشها را میپذیرد. داروین هرگز مدعی نشد که «بزرگِ زیستشناسان» است و معمای زندگی را یک بار برای همیشه حل کرده است. پس از قرنها پژوهشِ گستردۀ علمی، زیستشناسان قبول دارند که هنوز تبیین درستی از نحوۀ ایجاد آگاهی توسط مغز ندارند. فیزیکدانها قبول دارند که علت مهبانگ را نمیدانند یا بلد نیستند مکانیک کوانتومی را با نظریۀ نسبیت عام آشتی دهند.
در سایر موارد، شواهد جدیدی که هرازگاه پیدا میشوند، به بحثهای داغ دربارۀ نظریههای علمی رقیب دامن میزنند. نمونۀ خوب این ماجرا، بحثهای مربوط به نحوۀ بهینۀ ادارۀ اقتصاد است. هر چند هر اقتصاددان ممکن است مدعی باشد که شیوۀ او بهترین است، هر بحران مالی یا هر بار ترکیدن حباب بازار سهام یکی از نظریات را روی کرسی مدعی مینشاند. عموم افراد نیز پذیرفتهاند که کسی حرف اول و آخر را در اقتصاد نزده است.
و در برخی موارد هم شواهدِ موجود چنان پشتیبان برخی نظریههای خاص بودهاند که مابقیِ نظریهها مدتهاست کنار گذاشته شدهاند. این نظریهها درست محسوب میشوند؛ اما همه قبول دارند که اگر شواهد جدیدی یافت شود که متناقض با این نظریهها باشد، اصلاح یا کنارگذاشتن آن نظریهها ضروری است. نظریۀ زمینساخت صفحهای۴ یا نظریۀ تکامل دو مثال خوب از این دستاند.
میل به پذیرشِ جهل است که علم مدرن را پویاتر، منعطفتر و کنجکاوتر از مکاتب معرفتی پیشین کرده است. همین نکته، ظرفیتمان را برای درک سازوکار جهان و تواناییمان را در ابداع فناوریهای نو بسیار گسترش داده است. اما ما را با مسئلهای هم مواجه کرده است که گریبانگیر پیشینیانمان نبوده است. پیشفرض کلیدی ما، اینکه همهچیز را نمیدانیم و حتی دانستههایمان نیز قطعی نیست، به حوزۀ اسطورههایی نیز کشیده شده است که به میلیونها غریبه امکان میدهند همکاری مؤثری با همدیگر داشته باشند. اگر شواهدْ حاکی از آن باشند که بسیاری از این اسطورهها محل تردیدند، چطور میتوان جامعه را سرپا نگه داشت؟ اجتماعها، کشورها و نظام بینالمللیمان چگونه به کار خود ادامه خواهند داد؟
همۀ تلاشهای مدرن برای تثبیت نظم اجتماعیسیاسی ناگزیر به یکی از این دو روشِ غیرعلمی توسل جستهاند:
۱) نظریهای علمی را برگزینید و خلاف رویههای متعارف علمی، آن را حقیقت غایی و مطلق اعلام کنید. نازیها که مدعی بودند سیاستهای نژادیشان تابع واقعیتهای زیستشناختی است و کمونیستها که مدعی بودند حقیقتهای اقتصادی آسمانی که مارکس و لینن گفتهاند، هرگز ابطال نمیشوند، به همین شیوه توسل جستند.
۲) بیخیالِ علم شوید و طبق یک «حقیقت مطلق غیرعلمی» زندگی کنید. انسانگرایی لیبرال بر پایۀ این باور جزمی است که ارزش و حقوقی منحصربهفرد برای ابنای بشر قائل است. شرمآور این است که این دکترین چندان فصل مشترکی با مطالعۀ علمی نوع بشر ندارد.
ولی این مسئله مایۀ شگفتی نیست. حتی علم نیز برای توجیه و تأمین پژوهشهای خود باید دست به دامن باورهای مذهبی و ایدئولوژیک شود.
با این حال، فرهنگ مدرن بسیار بیشتر از فرهنگهای سابق مایل به پذیرش جهل بوده است. یکی از عواملی که حفظ نظم اجتماعی مدرن را ممکن ساخته است، گسترش باورِ شبهمذهبی به فناوری و روشهای پژوهش علمی است که تا حدودی جای باور به حقیقتهای مطلق را گرفتهاند.
منبع: tarjomaan.com
چند دقیقه با دانستنی ها
75 ساله ها از همه شادترند! 7نکته جالب علمی که شاید ندانید + تصویر آیا میدانید ؟ سری بیستم و دوم آیا گزارش های فراطبیعی روزی تایید خواهند شد؟ این رنگ چشم در مردان = عصبانیت بیشتر تصاویر دیدنی از حبابهای دریاچه متان+تصاویر
اسدالله بادامچیان میگوید: صلاح احمدی نژاد بود روی نیمکت بنشیند، هیچ نظامی رئیسجمهور دو دورهای خود را دور نمیاندازد، او را ذخیره نگه میدارد تا به جایش استفاده کند.
امید کرمانیها: رقابت سیاسی مهمی در پیش است و گروهها، تشکلها و احزاب اصولگرا یکی پس از دیگری مدلهای انتخاباتی خود را رونمایی می کنند، جمعیت ایثارگران از "تیم کاندیدا" سخن می گوید، جبهه پیروان خط امام و رهبری مدل اتحاد دایرهای را مطرح می کند و حالا اسدالله بادامچیان عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی در گفتگو با خبرآنلاین از سازوکار "نامزد به علاوه یک گروه" پردهبرداری کرد و برخی ابعاد آن را توضیح داد.
مشروح گفتگو با قائم مقام دبیرکل حزب موتلفه را در ادامه بخوانید؛
***
حال و هوای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری فضای سیاسی کشور را متفاوت کرده است، اخیراً در جریان اصولگرا مدل "تیم کاندیدا" برای ورود به این انتخابات مطرح شده است ...
مدل چی؟
"تیم کاندیدا" یعنی یک نامزد محوری بیاید و معاون اول و سایر شخصیت های طراز اول دولت خود را هنگام رقابت های انتخاباتی به مردم معرفی کند، به نظر شما این مدل موفقی خواهد شد؟
اولا اسمش مناسب نیست، اسم "تیم کاندیدا" خارجی است، نباید لغت خارجی را مُد کرد، مگر اینکه ضرورت باشد مثلا FATF یا موضوعی شبیه این که دیگر چاره ای نیست. ما اصلا در موتلفه مدل "نامزد به علاوه یک گروه" را قبلا مطرح و روی آن کار کردیم. اولا نوآوری موتلفه این است که در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 نامزد حزبی می دهد. بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی، کسانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدند، همه شخصیت حقیقی بودند نه حقوقی؛ این دفعه موتلفه یک شخصیت حقیقی را دارد مطرح می کند که برخواسته از شخصیت حقوقی حزب است، آن هم حزبی که نیم قرن سابقه کار در قبل و بعد از انقلاب دارد.
سلامت، پاکی، لیاقت و شهدای بزرگوار آن از جمله ویژگی های خاص موتلفه است. نکته دیگر آنکه موتلفه در کنار نامزد حزبی خود، یک گروه کاری و اتاق فکر برای او تعریف می کند. در واقع یک نفر از میان کسانی که در موتلفه اسلامی حائز شرایط ریاست جمهوری هستند نامزد می شود، بقیه به عنوان شورای ریاست جمهوری در کنار نامزد حزبی قرار می گیرند و مدل موتلفه "1+ چند" خواهد بود که هنوز عدد "چند" مشخص نیست. این مدل نو و منحصر به فرد را مفید می دانیم چون رئیس جمهور دیگر یک شخصیت حقیقی نیست بلکه یک رئیس جمهور به علاوه یک گروه اهل فکر، تعقل و تدبیر است. سوم اینکه بالاخره ما پشتوانه حزب موتلفه اسلامی را با شبکه گسترده اش در سراسر کشور داریم.
یعنی شما می گویید مبدع این مدل موتلفه بود؟
خیر! قبلا هم این بحث را داشتیم که یک نامزد ریاست جمهوری معرفی شود یا یک رئیس جمهور به علاوه معاونان و همکارانش. مردم آمریکا در کنار نامزد ریاست جمهوری به معاون اولش هم رأی می دهند تا اگر حادثه ای برای رئیس جمهور رخ داد و او از کار کنار رفت، معاون اول جای او را بگیرد و دیگر نیازی به شورای ریاست جمهوری نباشد. در حالیکه در بعضی کشورها همچون ایران اگر برای رئیس جمهور حادثه ای پیش بیاید شورای ریاست جمهوری شامل رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و یک نفر به انتخاب رهبری تشکیل می شود.
پس اعضای این گروه کاری که در کنار نامزد حزبی موتلفه قرار می گیرند، اگر این کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود در کابینه نیز حضور خواهند داشت؟
ممکن است باشند، ممکن است نباشند. آن بسته به مقتضای روز است. وقتی کسی رئیس جمهور می شود، طبعا رئیس جمهور همه است و دیگر متعلق به یک گروه و حزب و تشکیلات نیست.
اما مدل "تیم کاندیدا" این است که نامزد محوری، معاون اول و سایر اعضای کابینه خود را معرفی کند و بعد از پیروزی در کابینه احتمالی هم حضور دارند، پس مدل موتلفه با "تیم کاندیدا" فرق می کند؟
آن بحثش جداست. براساس مدل موتلفه اعضای گروه کاری ممکن است در کابینه باشند یا نباشند.
یعنی مدل موتلفه همان طور که گفتید نو و منحصر به فرد است؟
بله، نوآوری خوبی است.
نامزد حزبی موتلفه از درون همین حزب انتخاب می شود یا ممکن است یک شخصیت سیاسی خارج از حزب موتلفه هم باشد؟
نامزدی حزبی معمولا به دو گونه هستند. یک نوع آن است که از درون حزب انتخاب شود. یک روش دیگر، انتخاب نامزدی است که در حزب عضویت ندارد اما در تفاهم دوجانبه ای که صورت می گیرد، به عنوان نامزد حزب انتخاب می شود. مثل شهید رجایی که عضو موتلفه اسلامی بود اما عضو حزب جمهوری اسلامی نبود، او در تفاهمی با حزب جمهوری اسلامی، نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری شد. حالا اولویت نخست موتلفه اسلامی آن است که کسی از اعضای حزب را به عنوان نامزد معرفی کند و فکر می کنیم به اندازه کافی افراد واجد شرایط در درون حزب هستند که یک نفرشان به عنوان نامزد حزب موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری 96 معرفی شود.
پس نامزد حزبی مدنظر شما از درون موتلفه خواهد بود؟
تا الان این نظر را داریم.
این نامزد حزبی انتخاب شده است یا نه؟
هنوز داریم از دبیران استان ها، شهرستان ها و حوزه های مان نظرسنجی می کنیم. جدول شاخصه ها را برای آنها تهیه کردیم، انشاءالله تصمیم خود را بگیریم به زودی اعلام می کنیم.
الان این سنجش روی چند نفر در حال انجام است؟
از بین پیشنهاد شده های از درون شبکه حزبی است.
چند نفرند؟
بالای 10 نفر هستند.
یعنی شما کل شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را در قالب نظر سنجی دارید بررسی می کنید؟
شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی 30 نفر است که با احتساب 5 عضو علی البدل، 35 نفر می شوند. پس از 11 نفر تا حتی ورای 35 نفر را شامل می شود.
روشن تر بخواهیم صحبت کنیم افرادی که درباره آنها نظرسنجی در حال انجام است چند نفرند؟
محدود نکردیم تعدادی را دادیم، بقیه را گذاشتیم اگر خواستند اضافه کنند بنابراین گزینه ها را محدود نکردیم.
در این جمعی که قرار است اعضای حزب موتلفه در سراسر کشور روی آنها برای انتخاب نامزد حزب در انتخابات ریاست جمهوری نظر بدهند، نام شما هم وجود دارد؟
در این مجموعه ای که معرفی شدند بله، نام من هم وجود دارد.
یک نکته ای که درباره مدل انتخاباتی حزب موتلفه اسلامی می گویند این است که دبیرکل این حزب در نهمین و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی نیاورد، چه طور میشود که نامزد حزبی اش برای انتخابات ریاست جمهوری در کل کشور رأی بیاورد؟
انتخابات مجلس با انتخابات ریاست جمهوری متفاوت است، ممکن است کسی در انتخابات شورای شهر رأی نیاورد اما در دیگر نوع های انتخابات رأی بیاورد بنابراین شرایط زمان، مکان، موقعیت ها خیلی فرق می کند. انشاءالله امیدواریم در این انتخابات همه متوجه شوند که موتلفه یک نامزد اصلح، ارجح و افضل معرفی می کند خوب است اصولگرایان هم به او رأی دهند.
نامزد حزبی که موتلفه انتخاب می کند تازه بعد وارد رایزنی با سایر گروه های اصولگرا می شود یا این کار را نخواهد کرد و قطعا او را به عنوان نامزد مورد حمایت خود در انتخابات ریاست جمهوری اعلام می کند؟
همه سئوال های خود را در یک مصاحبه نپرسید برای دفعات بعد هم بگذارید.
این را پرسیدم تا بعد وارد یک موضوع دیگری شوم.
اشکال ندارد، این سئوال برای مصاحبه های بعدی بماند، آن موضوع چیست.
الان آقای احمدی نژاد کجای عرصه سیاسی ایران تعریف می شود، بعضی همچنان او را به عنوان یک شخصیت اصولگرا مطرح می کنند اما گروهی دیگر احمدی نژاد را خارج از اردوگاه اصولگرایی می دانند، نظر شما چیست؟
شما از خبرهایی که در روزنامه ها می زنند خبر ندارید؟
نکته همین است که می پرسم به نظر شما احمدی نژاد کجای عرصه سیاسی کشور تعریف می شود؟
او یک شهروند مثل بقیه شهروندان است اما اینکه او در مسائل انتخابات چه موقعیتی دارد روشن است شما هم خبرش را دارید.
چرا احمدی نژاد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری نهی شد؟ نامزدی او چه آفتی می توانست داشته باشد؟
این به نظر من سئوال ندارد، من قبل از اینکه این طور شود چون با آقای احمدی نژاد رفیقم به او گفتم "به صحنه های انتخاباتی نیا و مثل بازیکن ذخیره روی نیمکت بنشین. هیچ نظامی رئیس جمهور دو دوره ای خود را دور نمی اندازد، او را ذخیره نگه می دارد تا به جایش استفاده کند."
متأسفانه رئیس دولت اصلاحات گوش به نصیحت من نداد کار به جایی رسید که دچار این همه مشکل شدیم. آقای احمدی نژاد هم همین طور. او از خود من هم بپرسد به او می گویم "الان مصلحتش نیست که وارد این صحنه شود مگر شرایط یک زمانی آماده شود که آن یک بحث دیگری است" اما اینکه در وضعیت کنونی بیاید در صحنه دچار مشکل می شود. اگر هوس بود یک بار بس بود.
شما چه مصلحتی دیدید که احمدی نژاد نباید بیاید؟
می شکند دیگر. رئیس جمهور دو دوره ای سابق برایش بهتر است ذخیره بنشید تا بیاید وارد دعواها شود این طرف و آن طرف علیه او موضع بگیرند به همین علت جنگ و دعوا کند، متأسفانه در این دعواها خدمات دولت ها زیر سئوال می رود. در کشور ما این طور است وقتی دولت جدید می آید سرکار می گوید همه نقایص و مشکلات ریشه در عملکرد دولت قبل دارد. واقعیت آن است که هر دولت نقاط قوت و ضعف دارد. مگر می شود مطلق بگیریم کارنامه یک دولت کاملا سیاه و کارنامه یک دولت کاملا سفید است.