به گزارش ایسنا، در ابتدای جلسه، آیتالله هاشمی رفسنجانی با تبریک اعیاد خجسته گذشته، عید قربان و عید غدیرخم به اعضای مجمع و مردم ایران و مسلمانان جهان، گفت: هر دو عید بزرگ اسلامی در داخل با نشاط و عظمت مناسبی برگزار شد، ولی باعث تأسف فراوان بود که امسال در چنین اعیاد بزرگ و با شکوهی، مردم مسلمان ایران از انجام مراسم حج محروم بودند که این موضوع حقیقتاً خسارت بزرگی هم برای مردم ما و هم مسؤولان عربستان بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، گناه مسؤولان مقصر عربستانی برای ممانعت از حضور حجّاج ایرانی را در مناسک حج امسال، بسیار بزرگ ذکر کرد و گفت: در حالی که در قرآن بارها، سد راه زوّار مسجد الحرام، مساوی با کفر بیان شده که مصداق آن در دو آیهی شریفه «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(سوره حج آیه 25)» و « هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً (سوره فتح آیه 25)» عنوان شده، مسؤولان عربستان باید در وهله اول، جوابگوی مردم مسلمان ایران و مهمتر از آن باید پاسخگوی خداوند باشند که خود را متولی حج میدانند ولی سد راه حجاج بیت الله الحرام میشوند.
وی با اشاره به برگزاری مراسم روز عید سعید غدیر خم در کشور گفت: مردم ایران و شیعیان جهان با عشق وافری که به ولایت و حضرت علی(ع) دارند، این مراسم را در داخل کشور بسیار باشکوه برگزار کرند ولی با تأسف فراوان باید بگوییم این ایام در بسیاری از کشورهای منطقه، همراه با نغمههای شوم جنگ و اختلاف به دلیل فعالیتهای تفرقه افکنانه سلفیها و وهابیها بود.
هاشمی رفسنجانی افزود: همانگونه که رهبری تأکید کردند در عید غدیر که باید الگوی وحدت و همبستگی جهان اسلام به ویژه تشیّع باشد، متأسفانه شاهد جنگ و خونریزی در کشورهای منطقه بودیم و تأسف بارتر اینکه دشمنان جهان اسلام میخواهند جنگ بین شیعه و سنی را در منطقه ایجاد و به آن دامن بزنند.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به ایام سالگرد دفاع مقدس در کشور و تبریک و گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان بزرگ و والا مقام این دوران و خانوادههای معزز شهدا، جانبازان، مفقودان و ایثارگران، گفت: هر چند این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی، دارای خسارات انسانی و اقتصادی برای ایران بود، ولی نتایج آن، سرمایههای بسیار بزرگی برای کشور شد و نشان داد که حاصل آن مقاومت و ایثارگریها، تثبیت پایههای اقتدار در حال حاضر است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به اقدامات اساسی و زیربنایی دفاعی و نظامی که از دوران دفاع مقدس به دلیل نیاز در کشور شکل گرفت و در حال حاضر به تدریج به بار مینشیند، اشاره کرد و گفت: هر چند در زمان دفاع مقدس، دست ما از لحاظ دسترسی به منابع مالی و ارتباطات جهانی بسته بود، ولی به خاطر نیاز روزانه، پایههای عمده نیازهای اقتدار کشور در دفاع مقدس ریخته شد و به تدریج به بار نشست.
هاشمی رفسنجانی، قدرت موشکی امروز کشور، قدرت طراحی و ساخت زیردریاییها و صنایع دریایی، اقتدار نظامی، امنیتی، تسلیحاتی و حتی استفاده از مواهب بسیار زیاد برنامههای هستهای کشور را نتیجه آغاز کارهای عمده آن در زمان دفاع مقدس و تداوم آن تاکنون ذکر کرد و گفت: هر چند قبل از انقلاب نیز بحث برنامه هستهای مطرح شده بود، ولی عمده کار برای بومیسازی این صنعت در زمان دفاع مقدس شروع شد و از لحاظ تکنولوژی، امروز کاملاً هستهای هستیم، ولی به دلایل انسان دوستانه و فتوای رهبری، ساخت سلاح هستهای را حرام میدانیم و خودمان تصمیم گرفتهایم که به آن سمت حرکت نکنیم.
وی تأکید کرد: سیاست نظام و فتوای رهبری در مورد حرام دانستن سلاح هستهای در مذاکرات، کاربرد بسیار مهمی داشت.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، تقویت ساصد (سازمان صنایع دفاع) در رفع مشکلات نظامی را مورد تأکید قرار داد و گفت: ساصد در زمان دفاع مقدس در تأمین نیازهای نظامی بسیار مؤثر بود و در زمان صلح نیز در خدمت صنایع کشور قرار گرفت.
هاشمی رفسنجانی، تاریخ دفاع مقدس را موجب اعتبار جدّی جمهوری اسلامی و غرور مردم غیور آن عنوان کرد و گفت: مردم نشان دادند در دفاع از کیان نظام و کشور اسلامی خود، شکست ناپذیرند و زمانی حاضر شدند سلاح خود را زمین بگذارند که دشمن مجبور به تغییر قطعنامه شورای سازمان ملل و تسلیم خواستههای به حق آنان شد.
وی عاقبت متجاوزان و اشغالگران در منطقه را عبرتآموز خواند و گفت: صدام حسین و حزب بعث عراق متجاوز شناخته شدند و با افتضاح به تاریخ پیوستند، شوروی آن زمان که عمده نیازهای تسلیحاتی عراق را تأمین میکرد دستش از عراق کوتاه شد و آمریکاییها هم که عراق را با آن حجم خونریزی و قساوت به اشغال خود درآوردند، نهایتاً نتوانستند در باتلاق عراق که گیر افتاده بودند، دوام بیاورند و متواری شدند. منافقین مزدور هم که به عنوان ستون پنجم در جنگ علیه ایران، کثیفترین جاسوسیها را میکردند، امروز به دریوزگی افتادهاند و گاهی با گردهماییهای نمایشی، اقدامات بیهودهای انجام میدهند و با درآمدهای جاسوسی زندگی میکنند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مقابل به افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت و گفت: ایران با اقتدار و پیروزی از جنگ خارج شد، به سرعت خرابیهای جنگ را جبران کرد و بهتر از گذشته زیرساختها را ساخت در حالی که عراق هنوز هم نتوانسته است خرابیهای جنگهای متعدد را بسازد.
هاشمی رفسنجانی، توفیقات جمهوری اسلامی ایران را وعده نصرت الهی و مصداق آیه مبارکه «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» دانست و گفت: در حالی که شرق و غرب و ارتجاع و منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران بودند، ولی ایران در منطقهی بحرانی و درگیر جنگ و خونریزی، اکنون مقتدرانه ایستاده است.
وی به تاریخ جنگ اُحد در صدر اسلام اشاره کرد و گفت: پس از جنگ پیامبر اسلام(ص) توضیحاتی دادند که بسیار خواندنی و شنیدنی است و مضمون آن این است که خسارتهای جنگ اُحد، بعدها باعث تقویت جبهه اسلام و تقویت لشگر مسلمانان میشود که در جمهوری اسلامی ایران نیز شاهد همین الگو بودیم، چون اگر چه در اوایل انقلاب دچار تروریست حاد شدیم و دشمنان به ما آشوب و جنگ را تحمیل کردند، ولی استقامتهای آن زمان به اقتدار و تجربههای ارزشمند امروز جمهوری اسلامی تبدیل شده است که باید قدردان این امنیت و اقتدار و آرامش در کشور باشیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در آستانه آغاز ماه محرم، این ایام را به اعضای مجمع و مردم تسلیت گفت و اظهار داشت: حماسه عاشورا و نهضت حسینی، همواره سرمایه حیات مکتب اهل بیت(ع) بوده و خداوند نهضت عاشورا را در تاریخ تعبیه فرمودهاند که تا حضور آخرین ظالم در دنیا این نهضت و خون به ناحق ریخته شده امام حسین(ع) تداوم خواهد داشت و حیات ظالم و ظالمان را به خطر خواهد انداخت.
هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: امیدواریم امسال هم مراسم این ایام باشکوه برگزار شده و مقوّم وحدت و انسجام و همبستگی مردم همانگونه که رهبری تأکید کردند، باشد، به ویژه اینکه در آستانه برگزاری دو انتخابات مهم در سال آتی هستم و باید به گونهای عمل کنیم که مرضی خداوند باشد و اجر ما ضایع نشود.
در این جلسه همچنین آیتالله هاشمی رفسنجانی، ضایعه درگذشت برادرزادهی حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری را به ایشان تسلیت گفت و برای شادی آن مرحوم فاتحهای قرائت شد.
در ادامه این جلسه بررسی و تدوین ادامه سیاستهای کلی نظام قانونگذاری کشور ادامه یافت و بندهای ذیل پس از بحث و بررسی اعضا به تصویب رسید.
ـ تعیین وظایف دولت و مجلس در مورد تعداد وزراء و وظایف و اختیارات آنان و وظایف قانونی رئیسجمهور موضوع اصل 60 و 124 قانون اساسی و هرگونه ادغام، الحاق، انتزاع و ایجاد سازمانهای اداری از طریق تصویب قانون
ـ رعایت صلاحیت ذاتی قوای سهگانه در قوانین مربوط به ایجاد نهادهایی از قبیل شوراهای عالی و هیأت امناء مجامع و تعیین مقام مسئول برای عدم عبور از حدود مسئولیت و اختیارات و وضع مقررات نظارت و تصمیمگیری و پیشبینی سازوکار کارآمد قانونی لازم برای تضمین عدم مغایرت مصوبات آنها با قوانین عادی.
برای بررسی عملکرد دولت و تحلیل نگاه مخالفان دولت، «آرمان امروز» با دکتر سید رضا صالحی امیری استاد دانشگاه و از سیاستمدان نزدیک به رئیس دولت به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
تیم اطلاع رسانی دولت آقای روحانی در مقابل هجمههای پیاپی مخالفان هیچ گونه واکنش و شفافسازی انجام نمیدهد، چرا؟
من به دنبال توجیه نیستم، بلکه بر این باورم که مخالفان دولت زمین بازیای طراحی کردهاند و قصد دارند دولت را وارد زمین بازی کنند تا از این طریق بتوانند دولت را درگیر حاشیه سازند. لذا به اعتقاد من شخص آقای روحانی با آگاهی از این دام، وارد این بازی نشدهاند. من اعتقاد دارم استراتژی مخالفان بهمنظور تخریب دولت برای ایجاد یک بازی ساختگی و عملیات روانی برای کشاندن دولت از متن به حاشیه است.
مخالفان دولت از کدام متن میخواهند دولت را واردحاشیه کنند؟
متن برای دولت، اقتصاد، اشتغال، معیشت، امنیت، سیاست خارجی و ثبات و آرامش است و حاشیه مناقشههایی است که توسط مخالفان دولت مانند ماجرای فیشهای حقوقی ایجاد میشود. دولت آگاهانه در متن حرکت میکند. نه اینکه دولت به حاشیه توجه ندارد بلکه درک میکند که توجه به حاشیه نباید او را از متن دور کند، زیرا در غیر این صورت دولت گرفتار ناکارآمدی خواهد شد و در طراحی بازی حریف قرار خواهد گرفت.
تخریب دولت سازماندهیشده است؟
بله، مخالفان دولت با استفاده از بودجه دولتی مشغول به تخریب دولت هستند و این امر غیراخلاقی است. اصطلاحی بین ورزشکاران تحت عنوان بازی جوانمردانه وجود دارد. مخالفان دولت در فضای مخالفت زیست میکنند و دولت هیچ تعرضی به این فضا ندارد، اما آنها جوانمردانه بازی کنند. آنچه ما را متاثر میکند بازی ناجوانمردانه است. در بازی جوانمردانه باید در بستر واقعیتها حرکت کرد نه در بستر جوسازی و شایعات علیه دولت. سوال از مخالفان دولت این است که آیا این دولت در موضوع فیشهای حقوقی شفاف عمل نکرده است؟ دولت در این موضوع برخوردهای لازم را صورت داده، آییننامههای لازم را صادر کرده و آخرین آییننامه به همه ارکان زیرنظر دولت ابلاغ شده است.
همه دولتمردان باید حقوق زیر ده میلیون تومان دریافت کنند. این تصمیم قطعی است و رئیسجمهور تصمیم خود را گرفته واین تصمیم به کل مجموعه دولت نیز ابلاغ شده و موضوع فیشهای حقوقی نجومی اصلاح شده است، اما سوال این است که چرا سایر نهادها راجع به فیشهای حقوقی خود سخنی نمیگویند؟
یعنی منظور شما این است که در موضوع فیشهای حقوقی هدف تخریب دولت بود؟
بله، در موضوع فیشهای حقوقی هدف تخریب دولت بود. در غیر این صورت همان سایتهای خبری که در آن روزها علیه دولت به افشاگری درباره فیشهای حقوقی مشغول شدند الان بعد از اینکه دولت مسیر فیشهای حقوقی مربوط به خود را اصلاحکرده است از سایر قوا هم میخواستند که فیشهای حقوقی خود را اعلام کنند. اگر آن رسانهها درباره فیشهای حقوقی میلیونی سایر ارکان پافشاری نکردند به این نتیجه منطقی خواهید رسید که آن بازی هم ناجوانمردانه بود. لذا اگر قراراست اصل بازی خارج از قاعده باشد، باید بدانند که ساختار حاکمیت تخریب خواهد شد و اگر چنین شود آنگاه با حوادث ناگواری مواجه خواهیم شد و امنیت اخلاقی و جسارت مدیریت هم از بین میرود و در نهایت حیات خلوتهای مختلفی شکل خواهد گرفت که بسیار خطرناک است و ممکن است به مناقشه سیاسی تبدیل شود.
مناقشهای که در هشت سال دولت گذشته کاملا مشاهده شده است. آن دولت از روز اول تا روز آخر در مجلس دست به افشاگری میزد، اما دکتر روحانی اخلاق مداری را ترویج داده است و تا اکنون نیز همینگونه عمل کرده و این وجه تمایزی است که رسانهها کمتر به آن میپردازند، لذا به نظر میرسد باید مرز بین نقد و تخریب مشخص شود.
با توجه به وضع موجود که مخالفان به دولت حمله میکنند، به نظر میرسد دولتمردان و تیم اطلاع رسانی دولت باید شفافسازی کنند. ولی هیچ حرکتی از سوی آنها دیده نمیشود. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
من در مقام نفی ضعف تیم اطلاعرسانی دولت نیستم. در ماه گذشته با ۱۴ نفر از مدیران مسئول رسانهها در این مورد با حضور مشاوران رسانهای خود به مدت سه ساعت جلسه برگزار کردیم. تقریبا تمامی رسانهها و مدیران مسئول حامی دولت بر ضعف تیم اطلاعرسانی دولت تاکید داشتند و مجموعه نقد این جلسات را به شخص رئیسجمهور ارائه نمودم. مطمئن باشید اگر آقای روحانی شخصا به نتیجه برسند آنگاه تصمیم خواهند گرفت. وظیفه ما به عنوان مشاور امین انتقال ذهنیت مجموعه حامیان دولت به رئیسدولت است. تمامی شخصیتهای دلسوز هم این موارد را متذکر شدهاند و رئیسجمهور هم از آن مطلع هستند و به اعتقاد من رئیسجمهور باید در این زمینه به نتیجه برسند و تصمیمگیری کنند.
ما نمیتوانیم خارج از نظام تصمیمگیری دولت سخنی بگوییم اما این انتظار هم از رسانههای حامی دولت وجود دارد که بخشی از این ضعف را رسانههای حامی دولت باید پوشش دهند، به این معنا که رسانههای حامی دولت مجموعهای هستند که از هم مستقل ولی در هدف با هم مشترک هستند. به عبارت بهتر تمامی رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت بر اساس تئوری ظروف مرتبط هدف مشترکی به عنوان حمایت از دولت را در دستور کار دارند. اما در شیوه این حمایت با هم متفاوت عمل میکنند. لذا من ضمن پذیرش این نقد از سوی منتقدان، از تیم اطلاعرسانی دولت تقاضا دارم که همین رسانهها، ضعف تیم اطلاعرسانی دولت را پوشش دهند.
در حوزه اقتصاد عملکرد خوبی از دولت محترم مشاهده شده است. در زمینه کاهش تورم و ایجاد امنیت اقتصادی دولت اقدامات مهمی انجام داده است ولی رشد اقتصادی محسوسی در جامعه دیده نمیشود. به نظر شما زمان آن نرسیده که دولت در تیم اقتصادی خود تغییراتی ایجاد کند؟
من از منظر دیگری به این موضوع نگاه میکنم و اعتقاد دارم مهمتر از تغییر مدیران اقتصادی ایجاد یک بستر اقتصادی برای یک حرکت رو به رشد اقتصادی لازمه پیشرفت کشور است. شما فرض کنید بهترین خودرو را در اختیار داشته باشید ولی جاده مورد نیاز برای حرکت در اختیار نباشد، در این صورت و قطعا با موانعی برخورد خواهید کرد. ما در یک جامعه شبکهای زندگی میکنیم که روابط لازم و ملزومی در آن وجود دارد. ایجاد رشد اقتصادی نیاز به ثبات و آرامش اقتصادی دارد و دومین مورد وجود سرمایه است و گزینه سوم مدیریت است.
اگر آرامش و ثبات در کشور نباشد و سرمایهگذاری لازم هم وجود نداشته باشد، مدیریت نمیتواند کاری انجام دهد. بنابراین زمانی میتوان مدیریت را نقد کرد که دو عامل ثبات و آرامش و همچنین سرمایه وجود داشته باشد. من اعتقاد دارم مهمترین مساله دولت در زمینه اقتصادی ضرورت ایجاد یک بستر لازم برای حرکت اقتصادی است. در زمین شور چیزی نمیرود. نخستین نیاز جامعه ثابت و آرامش است. آیا مخالفان دولت اجازه ایجاد ثبات و آرامش را دادهاند؟ آیا یک روز بوده که به دولت تعرض نشده باشد؟ در کدام کشور دموکراتیک فردی که هیچ مسئولیتی ندارد بالاترین توهمها را به رئیسجمهور روا میدارد؟ در کدام نقطه دنیا چنین فضایی وجود دارد که رئیسجمهور را متهم و به او توهین کنند و تقاضای محاکمه رئیسجمهور را داشته باشند و فردی که این کارها را انجام داده در کمال امنیت به سر ببرد؟ بنابراین در چنین شرایطی نهتنها باید مدیران فعلی اقتصادی را حفظ کرد بلکه باید تقویت مدیریت اقتصادی دولت صورت بگیرد و نیروهایی به بدنه کارشناسان اقتصادی اضافه شوند. متاسفانه مخالفان با آگاهی، این بیثباتی را ایجاد میکنند.
در یک محیط جنگی اگر همهچیز باشد آیا امکان سرمایهگذاری هست؟ مخالفان دولت با آگاهی، ثبات را بر هم میزنند. زیرا به خوبی میدانند اگر ثبات و آرامش ایجاد شود، سرمایهگذاری صورت خواهد گرفت و رشد اقتصادی ایجاد میشود و در نتیجه دولت اعتدالی ادامه مییابد. لذا میل دارند به فضای بیثباتی بازگردند که رادیکالیسم از آن متولد شود. مهمترین تهدید انقلاب رادیکالیسم است.
شما رادیکالیسم را مهمترین تهدید انقلاب میدانید. رادیکالیسم چگونه موجب ضرر به انقلاب میشود؟
رادیکالیسم به معنی حرکت در فضای کور، رفتار غیرعقلانی و تخریبگری است. رادیکالیسم در بخشی از جامعه متاسفانه تقدیس میشود. چه کسانی به سفارت عربستان حمله کردند؟ و چه کسانی روابط ما را با بخشی از جهان عرب تخریب کردند. نتیجه حمله به سفارت تنها به حمله محض به سفارتخانه یک کشور خلاصه نمیشود. نتیجه حمله به سفارت حمله به مصالح ملی ایران در منطقه و دنیاست. امروز مرتجعان عرب همان ماموریت آمریکاییها را علیه منافع کشورمان انجام میدهند و هرجا ایران برای توسعه و سرمایهگذاری حاضر میشود، عربستان متقابلا برای تخریب چهره ایران در آنجا حضور مییابد و این نگرش محصول عمل نابخردانه عدهای رادیکال در تهران است.
اگر این رادیکالها تنبیه میشدند، وضعیت ما امروز این نبود. اگر زمانی که به سفارت انگلستان و باغ قلهک حمله شد، عاملان آن حرکت مجازات میشدند، قطعا به سفارت عربستان حمله نمیشد و اگر افرادی که امروز به سفارت عربستان حمله کردهاند، مجازات شوند فردا به سفارت کشور دیگر حمله نخواهد شد. مقام معظم رهبری درباره حمله به سفارتخانهها صراحتا فرمودند که من با این کارها مخالف هستم و از اول هم مخالف بودند.
ایشان بهصراحت نظرخود را در این مورد اعلام کردند. رادیکالیسم نقطه مقابل عقلانیت و اعتدال است. ویژگی بعدی اعتدال درک صحیح از منافع ملی است و رادیکالیسم هیچگونه درک روشنی از منافع ملی ندارد. لذا تا زمانی که رادیکالیسم در ایران تقدیس میشود، نباید انتظار توسعه داشت. راه نجات کشور عبور از رادیکالیسم است. رادیکالیسم در ایران گاه در چهره یک دولت، گاه در چهره یک جریان و گاه در چهره یک فرد ظاهر میشود.
شما رادیکالیسم را در مقابل جریان اعتدال میدانید، امکان دارد این جریان کاندیدایی در مقابل آقای روحانی در سال ۹۶ داشته باشد؟
من واقعا به عنوان شخصی که مسائل اجتماعی را از نزدیک مورد مطالعه قرار میدهم بر این باورم که دغدغه اصلی مخالفان دولت نداشتن رقیب جدی در تراز آقای روحانی است. آقای روحانی در تراز ملت ایران ظاهرشدهاند و جریانات مقابل آقای روحانی فاقد کاندیدا در تراز ملت ایران هستند. لذا رفتارهای آنها حاکی از عصبیت سیاسی است تا عقلانیت سیاسی. اگر عقلانیت سیاسی بر مخالفان دولت حاکم بود، آنگاه نوع حرکت این دسته از افراد باید در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی خلاصه میشد و نه تقابل با آقای روحانی! اتاق فکر مخالفان دولت، مخاطب این سخن است.
هر مقدار در مقابل آقای روحانی از سوی شما کارشکنی صورت بگیرد، مطمئن باشید که به رای آقای روحانی خواهید افزود. به مخالفان آقای روحانی توصیه میکنم که به افزایش سرمایه اجتماعی خود مشغول شوند، زیرا چالش اصلی رقبای آقای روحانی نداشتن پایگاه اجتماعی است. جامعه ایران بهتدریج از مرزهای پوپولیسم به سوی عقلانیت درحرکت است.
لذا رفتار مردم ایران در انتخابات بعدی رفتاری آگاهانه خواهد بود، نه رفتار پوپولیستی. مخالفان آقای روحانی قصد دارند با ایجاد موج به قدرت بازگردند. درحالی که رفتار پوپولیستی دیگر در ایران خریداری ندارد. زیرا سطح سواد و آگاهی در ایران بهشدت بالا رفته است و ظهور طبقات متوسط خصوصا آگاهی نسل جوان مهم است. جوانان با بستری به نام فضای مجازی انتخاب آگاهانه خواهند کرد. در چنین فضایی رقبای آقای روحانی چون در فضای پوپولیستی رشد یافتهاند، دغدغه اصلی خود را مقابله با وی قرار دادهاند. خلاصه مطلب این است که آقای روحانی رقیب جدی ندارد ولی بهترین رقیب آقای روحانی رادیکالها خواهند بود و ما باید خوشحال باشیم که رقبای آقای روحانی از رادیکالها هستند، زیرا جامعه ایران میل به تعادل، ثبات و آرامش دارد.
حسن روحانی در کجای بازی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ قرار دارد؟آیا اصولگرایان کاندیدایی دارند که پتانسیل رقابت با حسن روحانی را در انتخابات آینده داشته باشد؟آیا احمدینژاد حضور و یا عدم حضور در انتخابات را به دیدگاه رهبر معظم انقلاب گره زد؟ آیا اصولگرایان پس از احمدینژاد روی محمد باقر قالیباف شهردار فعلی تهران اجماع خواهند کرد؟آیا نزدیکشدن جامعه روحانیت مبارز به آیتا... هاشمی جنبه انتخاباتی دارد؟برای پاسخ به این سوالات با دکتر امیر محبیان دبیرکل حزب نواندیشان و تئوریسین جریان اصولگرایی گفتوگو کردیم.
محبیان به «آرمان امروز» میگوید:«در شرایط کنونی دو دیدگاه درباره آقای روحانی درباره انتخابات ۹۶ در بین اصولگرایان وجود دارد؛ دیدگاه نخست آقای روحانی را متعلق به جریان اصلاحات تلقی نمیکند و برای ایشان خاستگاه اصولگرایی قائل است.
افرادی که این دیدگاه را نمایندگی میکنند بر این باورند که آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ مانند روسای جمهوری قبلی از احتمال رایآوری زیادی برخوردار است. در نتیجه هیچ دلیلی برای مقابله با آقای روحانی وجود ندارد و باید به همین تعداد اصولگرا که در کابینه ایشان حضور دارند اکتفا کرد. این دیدگاه معتقد است نباید آقای روحانی را به آغوش اصلاحطلبان بیندازیم. دیدگاه دوم که بنده نیز با این دیدگاه موافق هستم معتقد است حمایت اصولگرایان از آقای روحانی در انتخابات۹۶ به معنای تایید همه عملکرد وی در چهارسال اول دولت ایشان است. از سوی دیگر اگر اصولگرایان نیز مانند اصلاحطلبان در انتخابات۹۶ از آقای روحانی حمایت کنند به ضرر دموکراسی است.
دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب دارای دیدگاههای متفاوتی نسبت به اداره کشور هستند. پس چگونه ممکن است به صورت مشترک از یک نفر در انتخابات حمایت کنند. جریانهای سیاسی باید برای مردم دایره انتخاب ایجاد کنند تا مردم بتوانند به بهترین شکل ممکن درباره سرنوشت خود تصمیمگیری کنند. نباید انتخابات سال۹۶ به یک مسابقه سیاسی شباهت پیدا کند که تنها یک کاندیدا داشته باشد. به همین منظور جریان اصولگرایی باید به سمتی حرکت کند که کاندیدای خاص خود را در انتخابات معرفی کند». در ادامه ماحصل گفتوگوی «آرمان امروز» با دکتر امیرمحبیان را میخوانید:
چرا اصولگرایان تلاش میکنند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری مسیر خود را از تندروهای اصولگرا جدا کنند و بیشتر به حسن روحانی نزدیک شوند؟
جریان تندرو یک جریان اصیل در جریان اصولگرایی نیست و محوریت ندارد. جریان تندرو یک رویکرد رفتاری است که بین برخی از اصولگرایان وجود دارد. این وضعیت در بین اصلاحطلبان نیز وجود دارد. این رویکرد معمولا تلاش میکند بدون طی کردن مقدمات به نتایج لازم دست پیدا کند. افراطیون تلاش میکنند با حذف کردن عنصر «زمان» و همچنین عدم توجه به اقناع افکار عمومی، رفتارهای خود را سامان دهند. در شرایط کنونی جریان اصولگرایی به دنبال صف کشی با تندروهای سیاسی نیست. جریان اصولگرایی در تاریخ خود هیچ گاه برمحوریت تندروی و افراطیگری حرکت نکرده است.
برخی افراد به جای اینکه بر قدرت استدلال خود تاکید کنند، بر شدت گفتار خود پافشاری میکنند. این در حالی است که ادبیات اصولگرایی همواره ادبیات فاخری بوده و در چارچوبهای اخلاقی حرکت کرده است. به نظر من حضور چنین رویکردی در یک جریان سیاسی به دلیل عدم بلوغ سیاسی است. جریان تندرو هیچ گاه در جریان اصولگرایی نقش محوری و تصمیمگیرنده نداشته است. البته به دلیل اینکه جریانهای افراطی دارای شدت و حدت بیشتری در فضای سیاسی هستند، برخی گمان میکنند نقش محوری دارند. این در حالی است که چنین برداشتی در فضای سیاسی کشور صحیح نیست.
جریان تندروی اصولگرایی در برخی مقاطع مانند ۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد و همچنین مجلس نهم نقش محوری پیدا کرده بود، به شکلی که جریان معتدل اصولگرایی را زیر پوشش خود قرار داده بود. شما این مساله را قبول دارید؟
در این مقاطع جریان اصولگرایی به شکلهای مختلف دچار «انفعال» شده بود. جریان اصولگرایی پس از شوک دوم خرداد سال۷۶ هنوز موفق نشده بود از حالت شوک خارج شود و وضعیت خود را ساماندهی کند. در این مقطع زمانی برخی از طیفهای اصولگرایی تلاش میکردند حرکت خود را حرکت روبه جلو نشان دهند. این در حالی است که این طیفهای سیاسی به جای اینکه حرکت به سمت پیشرفت داشته باشند، حرکت موضعی در پیش گرفته بودند. حتی در برخی اوقات «پسرفت» نیز در این مسیر مشاهده میشد.
در این مقطع زمانی این عده تلاش میکردند فضای سیاسی کشور را به شکلی نمایش بدهند که در یک طرف عدهای بی تحرک و بی رمق هستند و از سوی دیگر، گروهی دیگر در حال تحرک و حرکت رو به جلو قرار دارند. در نتیجه تندروهای اصولگرا در برخی مقاطع فعلیت سیاسی را بر عهده گرفتند. در نهایت نیز این عده به جای اینکه جریان اصولگرایی را در بین افکار عمومی جلو ببرند، به عقب بردند.
حسن روحانی در کجای بازی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ قرار دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید نخست به این سوال جواب داد که حسن روحانی کیست؟حسن روحانی یک شخصیت اصولگراست که در جامعه روحانیت مبارز حضور داشته است. این در حالی است که در درون جامعه روحانیت مبارز گرایشهای مختلف فکری و سیاسی وجود داشته و درحال حاضر نیز وجود دارد. در دوران ریاستجمهوری آیتا... هاشمی ایشان دیدگاههایی را نمایندگی میکرد که برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز نسبت به این دیدگاهها انتقادات جدی داشتند.
در نتیجه یک فاصله و مرزبندی بین آیتا... هاشمی و جامعه روحانیت ایجاد شد. البته این فاصله به معنای تعارض و درگیری نبود بلکه همواره نوعی احترام بین هر دو وجود داشت. در چنین شرایطی آقای روحانی بین جامعه روحانیت مبارز و آیتا... هاشمی قرار گرفته بود. ایشان تلاش میکرد مواضع خود را به هر دو دیدگاه نزدیک نگه دارد. با این وجود دیدگاههای آقای روحانی مطلقا مانند دیدگاههای آیتا... هاشمی نبود. به عنوان مثال دیدگاههای آقای روحانی درباره فتنه سال۸۸ و همچنین اتفاقات۱۸تیر سال۷۸ بسیار محکم بود و اختلافات جدی با مواضع آیت ا... هاشمی داشت. به همین دلیل جامعتین، جامعه روحانیت مبارز و همچنین اصولگرایان به صورت کلی آقای روحانی را از خود جدا نمیدانستند و یک پیوند نانوشته بین آنها برقرار بود. این در حالی بود که اصولگرایان به این نکته آگاهی داشتند آقای روحانی دیدگاههای خاص خود را دارد و از مشیای پیروی میکند که ممکن است با مشی برخی از اصولگرایان همخوانی نداشته باشد.
در نتیجه اصولگرایان هیچ گاه با آقای روحانی در موضع تنازع قرار نداشتند بلکه در موضع اختلاف به سر میبردند. در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ همین پیوند نانوشته بین آقای روحانی و اصولگرایان به سود ایشان تمام شد و برخی از اصولگرایان که آقای روحانی را دشمن نمیدانستند و نسبت به سیاستهای آقای احمدینژاد نیز انتقاد جدی داشتند از آقای روحانی حمایت کردند. از طرف دیگر آقای روحانی از حمایت اصلاحطلبان که در آن مقطع زمانی فضای گستردهای برای بازی سیاسی نداشتند برخوردار بود و در نهایت به ریاستجمهوری رسید. از سوی دیگر آقای روحانی از اشتباه استراتژیک اصولگرایان در زمینه نرسیدن به وحدت لازم نیز سود برد. آقای روحانی با رای بسیار نزدیکی که در حدود چند صد هزار نفر بود نسبت به نفر دوم انتخابات به ریاستجمهوری رسید.
خطای بزرگ اصولگرایان در انتخابات سال۹۲ ورود سعید جلیلی به عنوان «احمدینژاد شماره دو» به انتخابات بود. آقای جلیلی با حضور در انتخابات یک دوقطبی بین کاندیداهای ریاستجمهوری به وجود آورد که محوریت آن موضوع پرونده هستهای ایران بود. این در حالی بود که این موضوع نقطه برتری آقای روحانی در افکار عمومی به شمار میرفت. در نتیجه آقای جلیلی دیدگاه «مقاومت» و ایستادگی در مقابل قدرتهای جهانی را درباره پرونده هستهای در انتخابات نمایندگی میکرد و در سوی دیگر آقای روحانی قرار داشت که به دنبال گره گشایی از پرونده هستهای ایران بود. در نتیجه آقای جلیلی با ایجاد این دوقطبی از یک سو آقای روحانی را در منظر افکار عمومی در موضع برتری قرار داد و از سوی دیگر سه میلیون رایی که به خود اختصاص داد را از سبد اصولگرایان و آقای قالیباف گرفت. اگر رای آقای جلیلی در انتخابات سال۹۲ به سبد رای آقای قالیباف ریخته میشد، آقای روحانی نمیتوانست به این راحتی به ریاستجمهوری دست پیدا کند.
با این وجود در شرایط کنونی دو دیدگاه درباره آقای روحانی درباره انتخابات ۹۶ در بین اصولگرایان وجود دارد؛ دیدگاه نخست آقای روحانی را متعلق به جریان اصلاحات تلقی نمیکند و برای ایشان خاستگاه اصولگرایی قائل است. افرادی که این دیدگاه را نمایندگی میکنند بر این باورند که آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ مانند روسای جمهوری قبلی از احتمال رایآوری زیادی برخوردار است. در نتیجه هیچ دلیلی برای مقابله با آقای روحانی وجود ندارد و باید به همین تعداد اصولگرا که در کابینه ایشان حضور دارند اکتفا کرد.
این دیدگاه معتقد است نباید آقای روحانی را به آغوش اصلاحطلبان بیندازیم. دیدگاه دوم که بنده نیز با این دیدگاه موافق هستم معتقد است حمایت اصولگرایان از آقای روحانی در انتخابات ۹۶ به معنای تایید همه عملکرد وی در چهارسال اول دولت ایشان است. نکته دیگر اینکه اگر اصولگرایان نیز مانند اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ از آقای روحانی حمایت کنند به ضرر دموکراسی است. دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب دارای دیدگاههای متفاوتی نسبت به اداره کشور هستند. پس چگونه ممکن است به صورت مشترک از یک نفر در انتخابات حمایت کنند. جریانهای سیاسی باید برای مردم دایره انتخاب ایجاد کنند تا مردم بتوانند به بهترین شکل ممکن درباره سرنوشت خود تصمیمگیری کنند. نباید انتخابات سال۹۶ به یک مسابقه سیاسی شباهت پیدا کند که تنها یک کاندیدا داشته باشد. این در حالی است که اختلافات اصولگرایان و اصلاحطلبان در مدیریت کشور بسیار جدی است. به همین منظور جریان اصولگرایی باید به سمتی حرکت کند که کاندیدای خاص خود را در انتخابات معرفی کند.
این کاندیدای خاص چه کسی خواهد بود؟آیا اصولگرایان روی چهره جدیدی در انتخابات سرمایهگذاری خواهند کرد و یا اینکه از گزینههای قدیمی خود استفاده میکنند؟
هر دو این حالتها میتواند وجود داشته باشد. با این وجود اصولگرایان نمیتوانند روی یک چهره ناشناس سرمایهگذاری کنند. در شرایط کنونی به دلیل اینکه آقای روحانی در چهار سال گذشته همواره در تیررس افکار عمومی قرار داشته و افکار عمومی نسبت به ایشان شناخت خوبی پیدا کرده است، هیچ چهره ناشناسی نمیتواند با ایشان رقابت کند.
اصولگرایان همواره و در انتخابات مختلف به دنبال معرفی کاندیدای «اصلح» بودند. این در حالی است که در انتخابات اخیر از دیدگاههای خود تنزل کردند و به کاندیدای «صالح مقبول» نیز رضایت دادهاند. در چنین شرایطی بود که محمود احمدینژاد در سال۸۴ مورد توجه اصولگرایان قرار گرفت و در نهایت به ریاستجمهوری رسید. به نظر من جریان اصولگرایی دارای ظرفیتهای انسانی بسیاری است که میتوانند خود را در قامت ریاستجمهوری نشان دهند. این در حالی است که اصولگرایان مدتهاست سرنوشت خود را به عده معدودی گره زدهاند و در بزنگاههای مختلف از آنها استفاده میکنند. این بدین معنا است که اصولگرایان مدتهاست برای انتخاب گزینه اصلح دور سر خود میچرخند. به نظر من اصولگرایان باید مکانیزم انتخاب گزینه اصلح را تغییر بدهند.
آیا در شرایط کنونی اصولگرایان گزینهای دارند که پتانسیل شکستدادن آقای روحانی را داشته باشد؟
اصولگرایان در برخی مقاطع دچار تورم کاندیدا بودند. این در حالی است که به نظر میرسد در شرایط کنونی دچار رکود کاندیدا شدهاند. به نظر من این رکود یک خطر نهفته با خود به همراه خواهد داشت. ممکن است این رکود کاندیدا باعث شود که چهرههای اصولگرا در ماههای منتهی به انتخابات با مشاهده فضای سیاسی کشور همگی احساس کنند که چون کسی حاضر نیست در انتخابات شرکت کند در نتیجه ما باید احساس تکلیف کنیم و در انتخابات ثبت نام کنند. در نتیجه این رکود ممکن است به یک تورم کاندیدا منجر شود.
در شرایط کنونی اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که مرجع نهایی تصمیمگیری در جریان اصولگرایی جامعتین است و لاغیر. در نتیجه جامعتین از هر گزینهای که دعوت کرد باید در انتخابات حضور پیدا کند و هر گزینهای را نیز که از حضور در انتخابات منع کرد باید تمکین کند و از انتخابات کنارهگیری کند. بدون شک اصولگرایان با این استراتژی در انتخابات حاضر خواهند شد و هیچ مکانیزم دیگری در پیش نخواهند گرفت. ممکن است برخی از اصولگرایان به این قضیه معتقد باشند که در شرایط کنونی مصلحت ایجاب میکند که از آقای روحانی حمایت کنیم. با این وجود بنده این فضا را در جریان اصولگرایی مشاهده نمیکنم که اصولگرایان در نهایت به سمت آقای روحانی گرایش پیدا کنند. در سیاست هر چیزی ممکن است و هیچگاه نمیتوان احتمال یک مساله را صفر دانست. با این وجود احتمال گرایش اصولگرایان به سمت آقای روحانی در انتخابات ۹۶ بسیار کم خواهد بود.
حضور محمدباقر قالیباف به چه میزان در انتخابات جدی است؟ آیا اصولگرایان حاضر خواهند بود روی وی سرمایهگذاری کنند؟
بله؛ این احتمال وجود دارد. به هر حال آقای قالیباف یکی از گزینههای جدی اصولگرایان برای حضور در انتخابات است که از قدرت رایآوری نیز برخوردار است. در نتیجه آقای قالیباف در سبد انتخاباتی اصولگرایان قرار دارد.
با چراغ سبز نشاندادن جامعه روحانیت مبارز به آیتا... هاشمی این شائبه در فضای سیاسی به وجود آمده که ممکن است آیتا... هاشمی از ظرفیت سیاسی خود در بین اصولگرایان در جهت حمایت از آقای روحانی استفاده کند. به نظر شما آیا آیتا... هاشمی به دنبال بهدستگرفتن ابتکار عمل در انتخابات ریاستجمهوری آینده است؟
آیتا... هاشمی از این ظرفیت سیاسی برخوردار است که به سمت هر دو جریان سیاسی گرایش پیدا کند. با این وجود در سالهای اخیر ظرفیت چرخش ایشان به سمت اصولگرایان کاهش پیدا کرده و ایشان بیشتر به سمت اصلاحطلبان تمایل پیدا کرده است. در طول سالهای گذشته برخی از مواضع آیتا... هاشمی مورد انتقاد جدی برخی از اصولگرایان قرار دارد و به همین دلیل اگر ایشان تمایل دارند به سمت اصولگرایان گرایش پیدا کنند باید مواضع مورد انتقاد خود را تبیین و روشن کنند. درباره گرایش جامعه روحانیت مبارز به حضور آیتا... هاشمی نیز باید عنوان کنم جامعه روحانیت هیچگاه به چشم دشمن به آیتا... هاشمی نگاه نکرده و همواره ایشان را جزئی از این تشکل تلقی کرده است.
نکته دیگر اینکه این جامعه روحانیت مبارز نبوده که از آیتا... هاشمی فاصله گرفته بلکه ایشان از جامعه روحانیت مبارز فاصله گرفته است. از سوی دیگر اگر برخی گمان میکنند جامعه روحانیت قرار است سکان هدایت خود را به آیتا... هاشمی بسپارد، سخت در اشتباه هستند. اگر جامعه روحانیت به دنبال چنین رویکری باشد به صورت جدی مورد انتقاد برخی از اصولگرایان قرار خواهد گرفت. اگر آیت ا... هاشمی قصد دارد به اصولگرایان نزدیک شود باید به برخی سوالات جدی اصولگرایان پاسخ بدهد. این در حالی است که در شرایط کنونی آیت ا... هاشمی هیچ تمایلی به پاسخ دادن به سوالات اصولگرایان ندارد و معتقد است مواضع ایشان صحیح است و نیاز به پاسخگویی به هیچ جریان و شخصی نیست. در شرایط کنونی آیت ا... هاشمی به اندازهای به چپ چرخیده که احتمال گردش به راست ایشان بسیار کم شده است.
چرا احمدینژاد حضور و یا عدم حضورش در انتخابات ریاستجمهوری آینده را در شرایطی که شانس کمی نیز برای پیروزی داشت به نظر بزرگان گره زد و چرا رهبری حضور ایشان را صلاح ندانستند؟
به نظر من اگر تلاش کنیم به چرایی دیدار رهبری و آقای احمدینژاد و همچنین نامه آقای احمدینژاد در تمکین از نظر رهبری بپردازیم ممکن است به سرنخهای زیادی دست پیدا کنیم که مساله را پیچیدهتر میکند. در نتیجه همین مساله که آقای احمدینژاد نظر رهبری درباره عدم حضور را پذیرفته و از آن تمکین کرده برای اصولگرایان کفایت میکند و اصولگرایان به دنبال چرایی این مساله نخواهند رفت. نکته دیگر اینکه دیدگاههای رهبری برای اصولگرایان حجت شرعی دارد و اصولگرایان به چشم امر و نهی به سخنان رهبری نگاه میکنند.
در قضیه آقای احمدینژاد نیز این مساله وجود دارد و اصولگرایان با مشخصشدن دیدگاههای رهبری به صورت کلی احمدینژاد را از سبد انتخاباتی خود کنار گذاشتهاند. آقای احمدینژاد به عنوان یک فعال سیاسی حق دارد که اگر تمایل داشته باشد در فضای سیاسی ایران فعالیت کند. قرار نیست احمدینژاد به صورت کلی از حیز انتفاع ساقط شود. به نظر من ما باید به آینده سیاسی آقای احمدینژاد منصفانه نگاه کنیم. بدون شک گذشت زمان به بسیاری از ابهامات پیرامون آقای احمدینژاد پاسخ خواهد داد.
دولت آقای روحانی در سالهای ابتدایی تشکیل خود درگیر ساماندهی به میراث نابسامان دولت قبل بود. این در حالی است که در دولت احتمالی آینده خود با چنین وضعیتی مواجه نخواهد بود. به نظر شما دولت آقای روحانی در آینده با چه چالشها و فرصتهایی مواجه خواهد شد؟
بسیاری از تحلیلگران سیاسی و از جمله بنده در طول سه سال گذشته به شکلهای مختلف این مطلب را عنوان کرده ایم که دولت آقای روحانی در توجیه افکار عمومی بسیار ضعیف عمل میکند. دولت آقای روحانی موفق نشده دستاوردهای خود را برای افکار عمومی بازگو کند به شکلی که مردم احساس کنند که دولت تدبیر و امید باعث پیشرفت کمی و کیفی زندگی آنها شده است. با روی کار آمدن آقای روحانی مردم نسبت به حل مشکلات داخلی و بین المللی بسیار امیدوار شدند.
این در حالی است که خیلی زود امیدها به یأس و ناامیدی تبدیل شد. به نظر من بزرگترین دشمن آقای روحانی دولت آقای روحانی است. دولت آقای روحانی موفق نشده با وحدت درونی یک پیام مشترک به جامعه منتقل کند.
مهمترین چالش دولت آقای روحانی در آینده تصویر ضعیفی است که از دولت در جامعه و در بین جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارد. بدون شک دولت یازدهم در حال نمایش یک تصویر آشفته، ضعیف و متناقض از خود به محیط پیرامون است. در شرایط کنونی صدای مردم از مشکلات اقتصادی بلند شده است. این در حالی است که دولت هیچگونه برنامه مدونی برای حل مشکلات اقتصادی مردم ارائه نکرده است. از آقای روحانی به عنوان یک فرد تحصیلکرده و دنیادیده انتظار این است که تصویر مناسبتری از دولت خود به مردم ارائه کند. آقای روحانی بهخوبی به این مساله آگاهی دارد که تصویری که از دولت خود به محیط پیرامون عرضه میکند به مراتب از کارکرد واقعی دولت با اهمیتتر است. در نتیجه آقای روحانی باید راهحل مشکلات دولت را در درون دولت جستوجو کند.
اخبار سیاسی - آرمان
قالیباف، فتاح، جلیلی یا دیگران... در غیاب احمدینژاد، کدامیک گزینه اصلی اصولگرایان خواهند بود؟ امیر محبیان، تحلیلگر جناح اصولگرا، برخلاف تحلیلهای قبلیاش، دیروز به ایسنا گفته است که «سناریوی حمایت از حسن روحانی از دستور کار اصولگرایان خارج شده و با منتفیشدن بازگشت احمدینژاد، شانس قالیباف برای بدلشدن به گزینه اصلی اصولگرایان بیشتر شده است، چون شناختهشدهتر و باسابقهتر است». اگر حتی فرض کنیم که این فقط ایده امیر محبیان نیست و اصولگرایان واقعا به سمت اجماع روی قالیباف در حال حرکت هستند باید به تحلیل این گمانه و موقعیت قالیباف پرداخت.
سیمای ژینوسی شهردار
تلاشهای جریان اصولگرا و رسانههای وابسته به آن بهویژه صداوسیما برای کمک به بازسازی چهره قالیباف این روزها کاملا مشهود است. نمونه آن برنامه جمعهشب «دورهمی» مهران مدیری با حضور پروفسور سمیعی است که به یک برنامه تبلیغی تمامعیار برای قالیباف از زبان یک جراح مشهور بدل شد. سخنان فردی که در بین توده مردم تا حدی از مرجعیت عام برخوردار است در مقام تمجید و تعریف از شهردار در شرف نامزدی پایتخت، غیرمستقیم بازی در زمین و بهنفع سیاست اصولگرایان بود. قالیباف این روزها با چالش موسوم به «املاک نجومی» - چه در بدنه رأی اصولگرایش و چه در بدنه خاکستری – روبهرو است. اگر ایده امیر محبیان درست باشد، باید شاهد این دست چهرهسازیها از قالیبافی که دو دوره تجربه ناکامی در انتخابات ریاستجمهوری را در چنته دارد، در ماههای آتی بود.
قالیبافی که زمانی تمایل داشت در کنار چهره نظامی- اصولگرا، ژست یک چهره بوروکراتیک نوگرا با رگههایی از اصلاحطلبی از خود نشان دهد و بخشی از بدنه جامعهای که ارزشها و منافعش در حال تحول است را همراه خود کند، در سالهای پس از انتخابات ٩٢، کمکم به پوسته اصلی خودش بازگشته است. او که طرفی از این موقعیت «ژینوسی» نبرد، حالا کاملا در موقعیت یک اصولگرا تثبیت شده است و با طرحهایی همچون تفکیک جنسیتی یا بیلبوردهایی که دولت را نشانه رفته، بهدنبال جلب قلوب اصولگرایان است. آنها هم انگار پالسهای «قالیباف» را گرفتهاند و با زبان تقدیر و تشکر پاسخش را دادند که تا زمانی که او خود را به ارزشهای اصولگرایانه وفادار نشان دهد، میتواند انتظار حمایت داشته باشد.
این نزدیکی را میتوان از زوایای دیگر هم دنبال کرد؛ مثلا روزنامه «وطن امروز» که پیشتر مواضع نزدیکان «مصباح» را پوشش میداد، به یاران «قالیباف» سپرده شد و «حسین قدیانی» و یارانش، بعد از تعطیلی «تهران امروز» به آنجا کوچ کردند و در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، موضع حمایت از نامزدی قالیباف را داشتند. بااینحال رسیدن به اجماع بر سر قالیباف موانع زیادی دارد. مهمترین مانع برای اجماع بر سر قالیباف، ترمیم تصویر یک ناکام انتخاباتی در ذهن رأیدهندگان است که نقطهضعفی در کارنامه او به حساب میآید. مانع دوم، جمعی از اصولگرایان حامی آیتالله مصباحیزدی، جبهه پایداری، سعید جلیلی و نزدیکان آنهاست. حامیان قالیباف بعد از انتخابات ٩٢ بهشدت به حامیان مصباح میتاختند که اصرار آنها بر گزینه اصلح به تعدد گزینههای اصولگرایان و در نهایت شکست آنها منجر شد.
همان روزهای بعد از انتخابات، یکی از رأیدهندگان به «جلیلی» ذیل پست وبلاگی «حسین قدیانی»، روزنامهنگار حامی «قالیباف»، نوشته بود: «من به دکتر جلیلی رأی دادم به هر دلیلی که فردای قیامت باید برای آن جواب بدهم، هیچ کاندیدای اصلاحطلبی رو هم تخریب نکردم چه برسد به حاج باقر عزیز...». یا یکی از حامیان قالیباف نوشته بود: «جالبه یهسری از اصولگراهای نزدیک به گروه پایداری نمیخوان شکستو بپذیرن و پروژه کی بود کی بود من نبودم راه انداختن!». یکی دیگر کامنت میگذاشت که «جبهه پایداری همچون شما اعتقاد ندارند باید به هر قیمتی انتخابات را برد.
نگاه شما همواره نگاه نتیجهگرایی و بردوباختی است و نگاه آنها نگاه تکلیفمحور که برد و باخت در آن معنی ندارد» و دیگری پاسخ میداد که «به عقیده من پایگاه رأی گروه پایداری بههیچوجه چهارمیلیون رأی نیست و بیشتر این رأیها به خاطر شخص دکتر جلیلی است. قبلا هم فهمیده بودیم که اغلب پایداریچیها درک درستی از مسائل ندارند...». حالا اگر اصولگرایان بخواهند به گزینه قالیباف برسند باید پیش و بیش از همه، این شکافها را پر کنند. از آن مهمتر باید فکری به حال «گزینه اصلح» پایداریها بکنند.
گزینههای اصلح پایداریها
امیر محبیان درباره جبهه پایداری و برخی اصولگرایان از واژه «باجگیر» استفاده میکند. تجربه این باجگیری در انتخابات مجلس ٩٤ بود که به شکست این جریان در تهران منجر شد. سهم قابلتوجهی به پایداریها و جریانهای نزدیک به آنها رسید، از ترس اینکه بازی ائتلاف بههم نخورد، نتیجه اما باز هم به ضرر اصولگرایان شد.
حالا همچنان این احتمال هست که این روند ادامه پیدا کند به علاوه اینکه آنها همچنان به ایده گزینه اصلح وفادارند و نشانهای مبنیبر کوتاهآمدن دیده نمیشود.
آیتالله مصباحیزدی، پدر معنوی جبهه پایداری، در آستانه انتخابات سال ٩٢ «پایبندی به اسلام و ارزشهای اسلامی»، «تبعیت از ولیفقیه» و «کارآمدی» را سه شاخصه اصلی کاندیدای اصلح در انتخابات عنوان کرده و گفته بود: «باید دید چه کسی به صورت جدی تبعیت دارد، نه اینکه شعاری باشد و تا جایی که با هوسهای برخی بسازد، تابع باشند، اما همین که چیزی مخالف آنها بود، قهر کنند. معرفی دو یا سه نفر از این جریان در انتخابات، بسیار ضعیف است». «مصباح» در همایش جبهه پایداری، سال ٩٠ درباره رابطهاش با اصولگرایی و اصولگرایان گفته بود: «در مسائل سیاسی کشور کسانی که اصولگرا هستند، ما احترام خاصی برای آنها قائل هستیم؛ البته کسانی که واقعا اصولگرا هستند، نه اینکه از نام آن سوءاستفاده میکنند. ما همه آنها را دوست داریم و هر کاری از دستمان برآید برایشان انجام میدهیم. ما با برخی از اصولگرایان براساس تشخیص خود ارتباط بیشتری برقرار میکنیم. کسانی که شناختشان از ارزشهای اسلامی بیشتر بوده و دلبستگی آنها به انقلاب و اصول آن بیشتر از سایر اصولگرایان است».
گزینههای احتمالی جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری ٩٢ میتواند شامل سعید جلیلی یا پرویز فتاح باشد. سعید جلیلی، نامزد اصلح اصولگرایان که در انتخابات ٩٢ کمی بیش از چهار میلیون رأی آورد، در یک سال اخیر بهشدت پرکار شده است، مانند احمدینژاد سفر استانی میرود و در نقد سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و نتایج برجام سخن میگوید. این در حالی است که او تا یکی، دو سال نخست دولت یازدهم از هرگونه نقد و سخن له یا علیه دولت خودداری میکرد. پرویز فتاح، یار قدیمی و وزیر نیروی احمدینژاد و یکی از گزینههای اولیه جبهه پایداری برای انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ بود. ابوالقاسم جراره، عضو پایداری و نماینده هرمزگان در مجلس قبلی همان زمان گفته بود که پرویز فتاح، حضور در انتخابات به عنوان کاندیدای جبهه پایداری را نپذیرفت.
او برخلاف سالهایی که در مرکز تعاون سپاه بود، از وقتی به کمیته امداد آمده است، بیشتر با رسانهها و حتی رسانههای اصلاحطلب گفتوگو میکند. اگرچه تأکید میکند قصد نامزدی در انتخابات را ندارد و اصرار دارد مصاحبه سیاسی نکند و بیشتر در حوزه فعالیتهای کمیته امداد سخن میگوید. بااینحال سه نفر از مدیران ارشدش، «سید محمدرضا حسینی»، «علیرضا عسگریان» و «میرهاشم موسوی» اعضای شورای مرکزی حزب جبهه پایداری هستند.
این روزها جامعه روحانیت، کمیته انتخاباتش را فعال کرده و قرار است دوباره محوریت ائتلاف اصولگرایان برای انتخاباتی آتی را عهدهدار شود. حزب مؤتلفه هم در همین راستا با این نهاد و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیدار کرده است. مشخص است که برای همراهکردن پایداریها با ائتلاف، این جامعه روحانیت یا جامعه مدرسین است که باید پیشقدم شود. مرداد ٩٣ وقتی اصولگرایان برای انتخابات مجلس تلاش میکردند، نمایندگانی از سوی آیتالله «مهدویکنی» و «محمد یزدی» به قم نزد «آیتالله مصباحیزدی» اعزام شدند و «آیتالله مصباح» هم اعلام کرده بود از تصمیمات آقایان «مهدویکنی» و «محمد یزدی» حمایت خواهد کرد. آن زمان گفته شد در غیاب «آیتالله مهدویکنی» احتمالا «آیتالله یزدی» باید بهتنهایی بار چانهزنی با «آیتالله مصباح» را بر دوش بکشد.
«آیتالله غروی» از اعضای شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه همان زمان گفته بود نزدیکی بین پایداریها و جامعتین بعید است. او درباره نزدیکی «آیتالله یزدی» و «آیتالله مصباح» به سایت تدبیر گفته بود: «من اصلا تردید دارم این همگرایی با محوریت این دو نفر تشکیل شود و اصولا چنین چیزی وجود داشته باشد».
از نگاه این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امکان رسیدن به زبان مشترک بین «مصباحیون» و «جامعتین» زیاد نیست: او دو سال قبل گفته بود: «بعضی از افرادی که من در این مجموعه دیدهام اصولا این بافت را ندارند که بنشینند، بحث کنند و به یک نقطهنظر مشترک برسند یا از بعضی از نقطهنظرات خود دست بردارند و هماهنگ عمل کنند؛ بنابراین اگر هم صحبتهایی از همگرایی میشود، من چندان خوشبین نیستم. پیش از اینکه برخی از این افراد وارد سیاست شوند ما در مؤسسه حضور داشتیم. بعضی از این افراد اصلا در مؤسسه نبودند، این افراد چسبیدند به برخی حضرات تا خودشان را بالا بکشند. ما سوابق این افراد را میدانیم».
مؤتلفه و نامزد حزبی
حزب مؤتلفه هم که این روزها پیشتاز ورود حزبی به انتخابات شده است. با همه دیدار میکند. از وزیر خارجه تا بزرگان جامعتین. اعلام هم کرده است که با نامزد حزبی به میان میآید. اعلام کردهاند تا به حال به ١٠ گزینه رسیدهاند و از برخی مانند اسدالله بادامچیان و آلاسحاق هم نام برده میشود. اگرچه دبیرکل حزب، نبی حبیبی، فعلا این گزینهها را رد کرده است. ژنرالهای اصولگرا چه حزبی و چه غیرحزبی کم نیستند و تعداد افرادی که بالقوه نامزدی آنها برای ریاستجمهوری محتمل باشد زیاد است و پاشنه آشیل اصولگرایان هم دقیقا همینجاست. از محسن رضایی که اعلام کرده است این بار نامزد نمیشود تا ضرغامی، رئیس سابق صداوسیما، باهنر، حداد عادل، ابوترابیفرد، پورمحمدی، احمد توکلی، وزرای سابق احمدینژاد، برخی نمایندگان اصولگرا و... .
سرنوشت بدنه رأی احمدینژاد
نکته مهم دیگری که تراز رأی اصولگرایان را در انتخابات آتی تعیین میکند، بدنه رأی محمود احمدینژاد است.بدون حضور احمدینژاد، سرنوشت این بدنه رأی آماده چه خواهد شد و به سبد چه جریان یا چه افرادی ریخته خواهد شد؟ بدنه رأیی که لزوما و اصولا پایگاه اصولگرایی ندارد و حتی با برخی چهرهها و جریانهای اصولگرا بهشدت در تعارض است، اما در جاهایی با آن همپوشانی دارد. کانال تلگرامی حامیان احمدینژاد، چندی قبل در مطلبی که مایه طنز آن مشهود بود، خواسته بود حامیان احمدینژاد از نامزدی محمدجواد لاریجانی حمایت کنند! حجتالاسلام محسن غرویان، معتقد است بخشی از حامیان جدی احمدینژاد شاید مصداق را عوض کرده و روی جلیلی تمرکز کنند. او حتی این احتمال را مطرح کرده که با وجود تعارضات جدی آنها با فردی مانند قالیباف شاید بخشی از آنها روی فردی مثل آقای قالیباف تمرکز کنند. این احتمال دوم البته درباره حامیان جدی او چندان محتمل نیست و بیشتر ناظر بر بدنه رأی خاکستری احمدینژاد است.
غرویان گفته است رفتار دیگری که میتوان برای این طیف پیشبینی کرد این است که سراغ چهرههای جدیدی مثل زاکانی یا ضرغامی بروند. صادق زیباکلام هم به روزنامه اعتماد گفته بود که احمدینژاد بین ١٠ تا ١٥ میلیون رأی دارد و بخش عمدهای از آن به جیب اصولگرایان میرود: «بخشی احتمالا به جیب آقای ضرغامی و افرادی از این دست و بخشی هم به جیب نامزدی که رسما از طرف جبهه پایداری معرفی شود. درعینحال نکتهای جامعهشناختی هم باید درباره آن ١٠ تا ١٥ میلیون رأی احمدینژاد بگویم؛ این آرا مخصوص به خود احمدینژاد و شخصیت و کاریزمای مخصوص خودش است.
آن ١٠ تا ١٥ میلیون علاقه به شخص احمدینژاد دارند. ای بسا اگر آقای احمدینژاد بگوید که هر کسی که میخواست به من رأی دهد به مثلا آقای ضرغامی رأی دهد، این تعداد به ضرغامی رأی ندهند. برای اینکه اصلا کاریزمای ضرغامی را با کاریزمای احمدینژاد نمیتوان مقایسه کرد؛ خیلی دشوار است بخواهیم برآوردی جدی کنیم که سبد رأی آقای احمدینژاد به کدام سمتوسو خواهد رفت». ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا هم به تابناک گفته: «کسانی هستند که علاقه وافری صرفا به شخص آقای احمدینژاد دارند و نه به کس دیگری. آنها به کاندیدای اصلاحطلبان که قطعا رأی نمیدهند و به کاندیدای اصولگرایان هم به دلیل ناراحتیشان اصلا رأی نخواهند داد. هرچند این تعداد اقلیت کمی خواهند بود».
اخبار سیاسی - شرق
پس از خروج محمود احمدینژاد از بازی انتخابات ٩٦ خیلیها منتظر آن بودند تا واکنش حسن روحانی و دولتمردان را نسبت به این اتفاق ببینند. تا اینکه روز گذشته اکبر ترکان مشاور ارشد حسن روحانی و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد که از اعضای موسس حزب اعتدال و توسعه هم هست در گفتوگو با «اعتماد» اعلام کرد که ذهن حسن روحانی و اعضای کابینه به هیچوجه درگیر انتخابات ٩٦ نیست.
تحلیل شما از توصیه اخیر رهبری به احمدینژاد، چیست؟
بسیاری از دلسوزان نظام بارها بر این مساله مهم اشاره کرده بودند که اشتباه راهبردیای بود که اعتبارات جایگاههای مهم وحساس کشور در گذشته صرف آقای احمدینژاد شده بود. به حمدالله تصمیم هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری نشان میدهد که آقای احمدینژاد بر خلاف تصورشان که گمان میکردند همچنان مورد تایید و حمایت مقام معظم رهبری است، دیگر مورد حمایت ایشان نیستند و رهبری نظام حضور احمدینژاد در انتخابات ٩٦ را به مصلحت کشور نمیدانستند. توصیه هوشمندانه رهبری این نتیجهگیری بسیار مهم را به ذهن متبادر میسازد که دیگر جناب آقای احمدینژاد نمیتوانند از اعتبار رهبری مصرف کنند.
با حذف آقای احمدینژاد، انتخابات ٩٦ چند قطبی خواهد بود؟
اینکه انتخابات ٩٦ چند قطبی خواهد شد اهمیتی ندارد. مهم این است که فضای انتخابات و عرصه مدیریتی کشور هرگز به تفکرات پوسیدهای مانند تفکرات دولت سابق بر نمیگردد.
مگر مبنای تفکری و مدیریتی دولت سابق چگونه بود؟
تفکرات اقتصاد چاوزی.
اقتصاد چاوزی به چه معنا؟
اقتصادی که در آن یارانه نقدی، محورتصمیمات و تدبیرها و مدیریتها قرار گرفت. اقتصادی که در آن یارانه نقدی نهتنها موجب اتلاف منابع کشور شد که موجبات همتشکنی نیروهای سیاسی کشور راهم به دنبال داشت. برخی از نیروهای مستعد و ظرفیتهای کاری کشور به جای اینکه در خدمت توسعه کشور قرار بگیرند زیر سایه یارانههای نقدی، همتشان شکست و ظرفیتهای خوب کاری به راحتی معطل ماند. این البته تنها یک گوشه از مصایب تفکر اقتصاد چاوزی است.
سهام عدالت گوشه دیگری از تفکر اقتصاد چاوزی است. معتبرترین و بهترین شرکتهای کشور در حال حاضر از نظر مدیریتی گرفتار چالشهای اساسی همچون عدم بهرهمندی از مدیریتهای حرفهای و کار بلدند. مسکن مهرهم، همچون یارانه نقدی و سهام عدالت ضلع دیگری از اقتصاد چاوزی است که سرمایه ملی را به باد حراج داد. هرچند ساخت مسکن برای اقشار ضعیف جامعه، اقدام ارزشمند و مهمی است اما روشی که دولت سابق برای پیشبرد این هدف داشت به نوعی بود که از نظر متخصصان حرفه شهرسازی، مسکن و اقتصاددانها حرکت به سمت بیراههها بود. انتقادهای ریز و درشتی که کارشناسان در این زمینه به دولت سابق داشتند همه برگرفته از آیندهنگری آنان بود. آنان میدانستند که با این دست فرمانی که دولت برای ساخت مسکن مهر انتخاب کرده و منابعی که از بانک مرکزی گرفته چه تورمی پیش روی کشور و مردم خواهد بود.
همین طور تصمیمات دیگری مانند غلبه واردات بر تولید ملی به اسمِ ثابت نگهداشتن قیمت ارز، در حالی که تورم باعث شده بود قیمت تمام شده تولیدات داخلی روز به روز بالا برود یکی دیگر از سوء تدبیرها و سوء مدیریتهای تفکر اقتصاد چاوزی دولت سابق بود که حل کردن این مشکل واقعا کار سختی بوده و هست. درآمدهای افسانهای ارزی به دلایل اتفاقات جهانی نصیب دولت سابق شد اما آنان، این ارزها را به عنوان سرمایه ملی به واردات اختصاص دادند که همین امر منجر به برهم ریختگی بازار داخلی شد و این واردات بیدلیل، تولیدات داخلی را سرکوب کرد.
پس شما معتقدید که توصیه رهبری نظام به آقای احمدینژاد به نوعی گرفتن شانس بازگشت چنین تفکری به عرصه مدیریتی کشور بوده است؟
بله. دورهای که گذشت، دوره بسیار بدی برای کشور بود. با وجود درآمدهای افسانهای دستاوردهای خوبی برای کشور حاصل نشد. بر همین اساس آقای احمدینژاد مورد تایید مقام معظم رهبری قرار نمیگیرد.
واکنش رییسجمهور به حذف احمدینژاد چه بود؟
برای آقای روحانی زود است که درباره انتخابات ٩٦ فکر کنند چرا که چند ماه بسیار پرکار را در پیش دارد. آقای روحانی در این مدت زمان باقیمانده از عمر دولتش، تاکید و تصریح کرده که حواس مدیران، مسوولان و دستاندرکاران کشور هرگز نباید به سمت انتخابات برود. آقای روحانی تاکید دارد که مسائل کشور و حل مشکلات بسیار مهمتر از حرف و حدیثهای انتخاباتی است و مدیران کشور نباید حواسشان به مسائل فرعی پرت شود. آقای روحانی به دنبال این است تا کشور و مردم کشور از کوششهای انجام شده بهترین نتیجه را بگیرند.
بر این اساس نه شخص آقای روحانی و نه همکاران آقای روحانی در دولت، فعلا ذهنشان انتخاباتی نیست. با توجه به شناختی که از آقای روحانی دارم ایشان به دنبال آن است تا کشور پس از برجام بهترین استفاده را ببرد و گره اقتصادی باز شود. به طور خلاصه باید بگویم که فصل انتخابات شاید برای جریانهای سیاسی آغاز شده باشد اما برای آقای روحانی آغاز نشده و ایشان به دنبال اتخاذ بهترین تصمیمگیریها برای دولت در سال چهارم است.
سبد رای آقای احمدینژاد با عدم حضور او در انتخابات چه خواهد شد؟
همان رایی که در ٩٢ به رقبای روحانی دادند سبد رای احمدینژاد است که البته این رای به دلیل توصیه رهبری بهشدت ریزش خواهد داشت.
به نظر شما اصولگرایان میتوانند به کاندیدای واحدی برسند؟
من امیدوارم که جناح اصولگرا بتواند با افرادی در حد و اندازه و اعتبار اصولگرایی به عرصه بیاید تا انتخابات سال ٩٦، انتخاباتی پرشور و رقابتی باشد.
به عنوان فردی که شرایط را رصد میکنید فکر میکنید اصولگرایان چهرهای برای رقابت با آقای روحانی دارند؟
من ارزیابیای از جریان اصولگرایی ندارم. تا جایی که هم که میدانم اعضای کابینه فرصت رصد فعل و انفعالات جریان اصولگرایی را ندارند.
چرا؟
به این دلیل که آقای روحانی رییس دولت مستقر است و بر این اساس تلاش دارد تا وظایف قانونی خود را به بهترین وجه ممکن انجام دهد. همکاران ایشان در دولت هم همین نگاه و رفتار را دارند.
چقدر احتمال دارد اصولگرایان سنتی از آقای روحانی در انتخابات ٩٦ حمایت کنند؟
واژه اصولگرایی مدتهاست که برای من نام دقیقی نیست.
به چه علت؟
به این علت که بسیاری از اصولگرایان، نامشان اصولگرایی است و رسمشان، رسم اخباریگری است. این در حالی است که اگر نگاهی به تبار مفهوم اصولگرایی در طول تاریخ بیندازیم، خواهیم دید که اصولگرایان با اندیشههای پیشرفتهای در مقابل اخباریون قرار میگرفتند. اتکای اندیشههای اخباریون صرف نظر از میزان اعتبار، به روایات بوده اما اصولیون در حوزه تفکر شیعی اندیشههایی داشتند که محور آن عقل گرایی بوده است.
همیشه تاریخ، اخباریون که اهل حدیث بودند در مقابل اصولیون که عقل گرایی را محور میدانستند، قرار میگرفتند. اصولیون کسانی بودند که عقل را یکی از مبانی فتوا میدانستند. به طوری که در ١٥٠ سال پیش حاج آقا وحید بهبهانی در حوزه علمیه نجف مبنای اصولیون را تقویت کرد و مبنای حوزه نجف را بر پایه تفکرات اصولیون بنا کرد. شاید اینکه عقل یکی از مبانی افتا شد بعد از این دوره است. یعنی مبنای افتا، قرآن، سنت و عقل و اجماع شد.
این تعریف اساسی است که از اصولیون میشناسیم. نمیدانم آنچه امروز به عنوان اصولگرایی در جامعه ما مطرح شده است، چقدر با این موضوع منطبق است. من نمیخواهم همه اصولگرایان را بگویم اما متاسفانه برخی از کسانی که نامشان اصولگرا است، رسمشان اصولی نیست و اخباری است. البته برخی از اصولگرایان امروز کشور باعث افتخار همیشه انقلاب اسلامی بوده و هستند که از آن جمله میتوان به جامعه روحانیت مبارز اشاره کرد.
جامعه روحانیت مبارز با نگاه تاریخی ادامهدهنده اصولیون هستند و به معنای واقعی کلمه، اصولگرایند. این دسته از اصولگرایان نیز سهم بسیار مهمی در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی داشتهاند. همه ما جامعه روحانیت مبارز را محترم میشماریم. خودمان هم به لحاظ عقل گرایی و اسلامی بودن خود را اصولی میدانیم اما برخی اصولگرایان هستند که این طور عمل نکردهاند و درواقع با رصد رفتاریشان، ارزیابی اخباری بودن را در ذهن تداعی میکنند.
به نظر شما چرا برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز معتقد به حمایت از آقای روحانی در انتخابات هستند؟
به این دلیل که آقای روحانی یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران و یکی از مهمترین چهرههای این تشکل است. آقایان هاشمی و ناطق نوری و روحانی از چهرههای شاخص جامعه روحانیت مبارز هستند و من فکر میکنم خیلی طبیعی است که عدهای در این تشکل بگویند که در کنار آقای روحانی قرار میگیریم و از او حمایت میکنیم.
آقای ترکان استراتژی دولت برای انتخابات سال ٩٦ چیست؟
برگزاری انتخابات با مشارکت حداکثری راهبرد دولت در انتخابات ٩٦ خواهد بود. به همین دلیل است که میگویم امیدوارم اصولگرایان با چهره معتبری وارد انتخابات شوند. چرا که اگر عرصه انتخابات، رقابتی نباشد شاهد حضور پرشور مردم پای صندوقهای رای نخواهیم بود. بیتردید انتخابات حداکثری مطالبه نظام است و مشارکت کم مردمی هرگز مطلوب هیچ کسی در نظام نیست.
حتما باید تعداد شرکتکنندگان در انتخابات حداکثری باشد و مردم به صورت پرشور پای صندوقهای رای حاضر شوند. اگر انتخابات به گونهای باشد که از ابتدا برنده آن معلوم باشد که مشارکت حداکثری اتفاق نمیافتد. مشارکت حداکثری به این است که رقابت انتخاباتی جدی باشد و مردم آرای خودشان را در تعیین سرنوشت انتخابات موثر بدانند.
اگر مهمترین دستاورد دولت اول آقای روحانی را برجام و کنترل تورم بدانیم، به نظر شما در دوره دوم چه گامهایی باید برداشته شود؟
بعدها باید مفصل در این مورد صحبت شود اما نکته مهمی که باید در نظر گرفت این است که سال ٩٧، چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب است و باید کارنامه ٤٠ سالگی انقلاب اسلامی را به مردم ارایه دهیم و بگوییم که در این ٤٠ سال، انقلاب اسلامی از کجا به کجا حرکت کرده است. به اعتقاد من اگر سالهای آخر رژیم سابق، دورانی بود که تولید نفت به رقمهای بالایی رسید، امروز کل صنعت گاز کشور را باید محصول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدانیم.
شاید محور اصلی و اصلیترین کاری که در اقتصاد ایران در این ٤٠ سال اتفاق افتاده است، دوران گاز طبیعی است. همه میادین مستقل گازی بعد از انقلاب توسعه یافتند. گاز قبل از انقلاب هم بود اما گاز همراه نفت بود و میادین مستقل گازی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی توسعه نیافته و به بهرهبرداری نرسیدند. همه آنچه میادین مستقل گازی است محصول تلاشهای بعد از انقلاب است. لذا مهمترین اتفاقی که باید به صورت دقیق پیگیری شود و کارنامه ٤٠ ساله انقلاب اسلامی در سال ١٣٩٧ خواهد بود، شاید باید بر محور دوران گاز طبیعی باشد.
اخبار سیاسی - اعتماد