غلامعلی رجایی مشاور رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت؛این روزها یکی از موضوعاتی که درباره دولت در محافل، فضاها و رسانههای مکتوب و مجازی دستبهدست میگردد، بحث موضع و مخالفت آقای علمالهدی، درباره برگزاری کنسرتهای موسیقی در مشهدالرضاست.
این مخالفت با برگزاری کنسرتها در محدوده آقای علمالهدی نماند و پس از اظهارات وی دادستان استان خراسانرضوی دامنه جوازندادن برای برگزاری کنسرت را به دیگر شهرهای استان خراسانرضوی تعمیم و توسعه داد و گفت در هیچیک از شهرهای خراسان رضوی نباید کنسرتی برگزار شود.برای خوانندگانی که دهها سال بعد این سطور را میخوانند، یادآوری میشود که مخالفت آقایان با برگزاری کنسرتهایی است که برگزارکنندگان آن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کردهاند، نه کنسرتهای بدون مجوز.
نباید فراموش شود در بعضی کنسرتها در مواردی حدود شرع نادیده گرفته میشود؛ اما این امر دلیل آن نیست که بهکلی صورتمسئله پاک و با برگزاری هر کنسرتی مخالفت شود.
هرچند راقم این سطور بههیچوجه مخالفتی با اظهار نگرانی روحانیت بیدار و آگاه - در مواردی که روحانیت شرع را در آنها قربانیشده میبیند - ندارد؛ اما در این عرصه قانون ساکت نیست و قوانین موجود کشور حقی را متوجه دخالت روحانیت نمیداند. نگرانی باید اظهار شود؛ ولی در عمل باید مبنای قوانین رایج کشور مدنظر باشد، نه سلیقه اشخاص. و اما نکات:
١- امام اطاعت از قانون را واجب میدانست و میفرمود مخالفت با قانون مخالفت با شرع است؛ مثلا میگفت کسی که در رانندگی مقررات را نادیده بگیرد و فیالمثل از چراغ قرمز -و به تعبیر ایشان چراغ سرخ- عبور کند، باید به دادگاه معرفی شود. با توجه به اینکه قانون رایج در کشور مجوز برگزاری کنسرت را وظیفه وزارت ارشاد دانسته و این اقدام را با تأیید این وزارتخانه در سطح کشور مجاز میداند، مخالفت آقای علمالهدی و دیگران با توجه به دستگاه فکری امام در باب محترمبودن قانونها و مقررات رایج و رسمی در حد شرع و لزوم تبعیت از آنها چه توجیه شرعی و قانونیای دارد؟ جدای از این مسئله آیا یک مقام محترم استانی حق دارد در حوزه تقنین در کنار دولت ظاهر شود و حتی دولت را در نادیدهگرفتن حق حاکمیتی و روایی مقررات و مصوبات خود به عقبنشینی وادار کند؟
٢- این اقدام آقای علمالهدی دوگانگی حاکمیت - دولت را که بعضی در اینجا و آنجا به آن دامن میزنند، بر سر زبانها خواهد انداخت که این نه به مصلحت دولت است و نه به مصلحت حاکمیت و نمایندگان آن در سطح کشور.
٣- این اقدام عملا تأسیس و تشکیل مجمع تشخیص مصلحتی را در حد استانها به صورت غیررسمی نوید میدهد! همانگونه که گذشت چون آقای علمالهدی اجرای کنسرتهای بامجوز را در مشهد مجاز و به مصلحت نمیداند، به دیگران هم جرئت داده و خواهد داد که در برابر مقررات و مصوبات دولتی، نه حاکمیتی که اجرای آنها را به مصلحت نمیدانند! بایستند و این ایستادگی در عمل نوعی نافرمانی مدنی را در اذهان رقم خواهد زد؛ آنهم در سطح مقامات قضائی و معنوی.
٤- این نوع مخالفت بیمبنا در نادیدهگرفتن حقوق شهروندان -بهویژه در موضوعاتی که به اقبال عمومی جامعه حتی قشر متدین رسیده است- به منزلت و پایگاه روحانیت در منظر مردم ضربه خواهد زد.
٥- کمترین نتیجه این نوع مواضع آن است که در کشور مناطق خودمختار! درست شود؛ مناطقی که در نهایت قدرت میتوانند در برابر دولت بایستند و متأسفانه نتیجه هم بگیرند. چه دلیلی وجود دارد دامنه این خودمختاری و نادیدهگرفتن حق و حیثیت دولت در نظارت بر مجوزهایی که صادر میکند، در آینده نزدیکی از حوزه فرهنگ و هنر به دیگر حوزهها نظیر ورزش و... هم سرایت نکند؟ چه دلیلی هست که آقای علمالهدی و امثال ایشان دراینباره متوقف بشوند و بهتدریج دامنه این اقدامات را به مسائل زنان در سینما، ورزش و... نکشانند؟
٦- نکته مهم دیگر دراینباره نادیدهگرفتن نظریه و سیره عملی و نظری امام در باب موسیقی به وسیله آقای علمالهدی و دیگران است! بدونتردید باید گفت این انقلاب بر مبانی فقهیای که امام از اسلام گرفته بود، اداره شده و میشود و امثال آقای علمالهدی و دیگران حق ندارند مبانی فقهی خود را به جای این مبانی بگذارند.
آنچه مرا بیش از این اقدامات که نادیدهگرفتن حقوق شهروندان و اعلام غیررسمی خودمختاری در بعضی شهرها و بیتوجهی آشکار به قانون، مقررات و... به شمار میرود، نگران میکند، بیاعتنایی آشکار آنان به مبانی فقهی امام است.
آقای علمالهدی و امثال ایشان باید بدانند اگر اکنون دارای منزلت و مرتبتی در جمهوری اسلامی هستند، این منزلت نشئتگرفته از انقلابی بود که امام با این مردم به وجود آورد و آنان- هرکه باشند- حق ندارند با مبانی بنیانگذار این انقلاب شکوهمند در قرن حاضر رویارویی کنند.
به گزارش ایلنا متن کامل تحلیل مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی به این شرح است:
۶۳۶ این مورد تجاوزات مرزی، حفر ۵۰ حلقه چاه نفت غیرمجاز در نوار مرزی، حمایت از گروههای خرابکار، حمایت از کودتای نوژه، اعزام خرابکار به ایران و انفجار در مراکز جمعیتی و اقتصادی، تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه، حمله هوایی به گمرک بهرامآباد در تاریخ ۱۳ /۱/ ۵۸، هجوم به خسروآباد در تاریخ ۱۴ /۱/ ۵۸، اعلام برژینسکی مشاور امنیت آمریکا مبنی بر اینکه هیچ تضاد اصولی با عراق ندارند، پیشنهاد تأمین امنیت مرزهای دو کشور با عنوان طرح سیمرغ از سوی ایران و ردّ این طرح از سوی عراق، حمله هوایی به پاوه در خرداد ۵۸، ملاقات وزیر خارجه ایران با صدام در هاوانا، تأکید صدام بر حمایت از اقلیتهای قومی ایران در ۷ فروردین ۵۹، اعلام آمادگی برای جنگ با ایران در تاریخ ۱۲ /۱/ ۵۹، تأکید بر حاکمیت عراق بر خوزستان در تاریخ ۴ /۲/ ۵۹، سیزده حمله هوایی به مراکز نفتی، تحویل یادداشت رسمی عراق به کاردار ایران و مطالبه سرزمینهای مورد ادعا در تاریخ ۱۶ /۶/ ۵۹، سخنان صدام در اجتماع وزرای خارجه عرب در خصوص بازپسگیری سرزمینهای عراقی در تاریخ ۲ /۶/ ۵۹، نامه عراق به سران هشت سازمان بینالمللی و ادعای ارضی نسبت به ایران در تاریخ ۲۳ /۶/ ۵۹ و سرانجام لغو یکطرفه پیمان الجزایر در تاریخ ۲۶ /۶/ ۵۹ زمینهسازیهای رژیم منحوس بعث عراق برای شروع یک اتفاق شوم تاریخی در جغرافیای استراتژیک خاورمیانه بود که ۸ سال تمام تواناییهای بالقوه و بالفعل دو ملت مسلمان منطقه را صرف خواستههای نامشروع دشمنان اسلام کرد.
اگرچه غرور کاذب، غفلت از تحرکات مرزی همسایه بد قلق غربی و مهمتر از آن ضعف دیپلماسی دستگاه اجرایی کشور در آن سالها، بر آتش مطامع حزب بعث میدمید، اما اسناد و مدارک نقش سردمداران بلوک شرق و غرب آن روزگار و حکومتهای مرتجع منطقه برای آغاز جنگ تحمیلی را انکارناپذیر نشان میدهد. جنگی که صفبندی نیروهای درگیر آن در تاریخ جنگهای دنیا بینظیر است.
یک سوی آن یک کشور تنها، با یک دگرگونی ساختاری تازه در بعد حکومتی، درگیریهای سیاسی و قومیتی، تحریمهای کمرشکن و مهمتر از آن با ارتشی در حال تصفیه و منقطع از منابع لجستیک و بسیج و سپاهی که هنوز شکل یک نیروی سازمانیافته نظامی را نگرفته بودند و در سوی دیگر آن کشوری قدرتمند و مورد حمایت شرق، غرب و ارتجاع و با ارتشی بسیار مجهز و مستعد قرار داشت و در این میان، خطر تجزیه، تمامیت ارضی کشور را در دو بُعد داخلی و خارجی به شدت تهدید میکرد.
تجاوز عراق شروع شد و ارتش بعث با جنایات غیرقابل وصف به پیشروی راهپیماییگونه خویش در مناطق اشغال شده ایران اسلامی ادامه میداد و مسئول مربوطه در داخل اولاً هرگونه ندای دلسوزانه را دخالت در امور خویش میخواند و ثانیاً به دشمنی که آمده بود تا ظرف یک هفته همه ایران را تسخیر نماید، زمین میداد و به اصطلاح زمان میگرفت!!
شهرهای ایران در طول مرزهای آبی و خاکی جنوب، غرب و شمال غرب یکی پس از دیگری اشغال میشد و حتی خرمشهر پس از ۳۲ روز مقاومت جانانه مردمی سقوط کرد و دشمن تا پشت دروازههای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، کرمانشاه و مریوان آمد و بنی صدر که علاوه بر امور اجرایی، جانشینی فرماندهی کل قوا را در دست داشت، با بخل سیاسی، اولاً گزارشهای دلبخواه به امام و مردم میداد و ثانیاً در دادن امکانات محدود نظامی به سپاه پاسداران و نیروهای مردمی دریغ میکرد.
به یاد دارم که در یکی از پرمخاطرهترین سفرها به آبادان، در زمان محاصره، یکی از فرماندهان سپاه با حالتی بغض کرده از عدم شلیک گلولههای توپ توسط ارتش گله کرد و وقتی علت را از فرماندهان ارتش حاضر در آبادان پرسیدم، دستور اکید سرفرماندهی ارتش مبنی بر منع شلیک را بهانه آوردند. موضوع را با امام مطرح کردم و وقتی امام از بنی صدر پرسیدند، در جواب گفت: «اولاً از این نوع گلولهها خیلی محدود داریم و ثانیاً قیمت هر گلوله فلان مبلغ است.»
در همان ایام در آستانه یک سفر در فرودگاه تهران، یکی از فرماندهان ارتش با ترس و دلهره فراوان خود را به آیتالله خامنهای رساند و گفت: نه تنها قیمت این گلولهها زیاد نیست، بلکه در زرادخانهها و حتی در مناطق جنگی از این گلولهها فراوان داریم.
موضوع طی یک یادداشت کوتاه جهت پیگیری توسط آیتالله خامنهای که آن روزها نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، به اطلاع امام رسید و پس از آن بود که با شلیک مستمر آن نوع گلولهها، جلوی پیشروی ارتش بعث گرفته شد.
به هر حال با حرکت انقلابی مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وقت و کنار رفتن اختلافات القایی سپاه و ارتش، شاهد تحرکات بسیار مثبت در جبهه ایران بودیم که آغاز آن عملیات دارخوین و سپس عملیات ثامنالائمه و سپس عملیاتهای بیتالمقدس و فتح بستان و عملیات فتحالمبین و پس از آن عملیات بیتالمقدس و بازپسگیری خرمشهر بود و پس از دو علمیات ناقص به نام رمضان و والفجر مقدماتی، جبهه دچار رکود شد و با صدور حکم فرماندهی امام برای اینجانب دو عملیات خیبر و بدر در جزایر مجنون و شرق دجله شروع شد.
در این دوره شاهد فعالیت چشمگیر میانجیها برای رهایی صدام از مخمصه بودیم، اما در گفتگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارتهای صدام نمیدادند.
میانجیها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند، وقتی منطق و استدلال قوی ایران را در مورد خروج کامل ارتش عراق از خاک ایران و محاکمه متجاوز و پرداخت غرامت در مذاکرات دیدند، با کمک بوق تبلیغاتی غرب و با هدف تضعیف روحیه مقاومت و دفاع مردم ایران، اقدام به انتشار شایعات بیاساس میکردند که یکی از خبیثترین شایعات آنان پیشنهاد غرامتها پس از فتح خرمشهر بود.
شایعهای که با همه بیاساس بودنش، در افواه افتاد و هنوز هم میبینیم کسانی که در علقه آنان به انقلاب و ایران شکی نیست، به آن دامن میزنند و نیز شانتاژهای کمسابقه با ادعای جنگطلب بودن ایران مظلوم ورد زبانهایشان بود.
ارتش بعث پس از ناامیدی سردمدارانش در رهایی از تنگنای سیاسی و نظامی، با سبوعیت خاص اقدام به بمباران شهرها و مناطق غیرنظامی و حتی بهکارگیری سلاحهای شیمیایی در جبهه و پشت جبهه کرد و دنیای متمدن آن روز، با همه ادعاهای بشردوستانه و قوانین مترقی حمایت از غیرنظامیان در جنگ، نه تنها سکوت کرد، بلکه بعدها در اسناد و مدارک فاش شد که برای شکست ایران سلاحها و مواد کشتار جمعی را در اختیار صدام میگذاشت!!
جنگ ادامه داشت، هرچند پیش از این و حتی از نخستین روزهای شروع جنگ نماینده امام و سخنگوی شورای عالی دفاع بودم، اما مسئولیت خطیر و انتظارات مردم، وظیفهام را سنگینتر کرده بود. هنوز شیرینی لبخند ملیح امام در زمان خداحافظی برای اعزام به جبهه در مسئولیت جدید را با تمام وجود حس میکنم.
در جلسه قرارگاهی با فرماندهان عالیرتبه برنامههایم را تشریح کردم، برنامههایی که با درایت فرماندهان و نهایت جانفشانی فرزندان این آب و خاک در سپاه، ارتش و بسیج، پیروزیهای مشعشعی را در فتح فاو، شلمچه، مهران، کربلای ۵، سرپل ذهاب، حلبچه و دهها عملیات آفندی و پدافندی کوچک بر صحیفه تاریخ دفاع مقدس جاودان کرد.
برگهای تاریخ دفاع مقدس با پیروزیهای پیدرپی ورق میخورد که مثلث شوم حامیان صدام یعنی شرق و غرب و ارتجاع منطقه به دلهره افتادند و برخلاف روشهای رایج دیپلماتیک، همه پنهانکاریها را کنار گذاشته و با تمام امکانات مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی به میدان آمدند و وقتی مهر شکست را بر ناصیه ارتش بعث نمایان دیدند، مستقیماً به صحنه آمدند.
مسئولان جمهوری اسلامی با محوریت امام، ضمن بررسی همه جوانب، علاوه بر فعالیتهای سیاسی، تحرکات نظامی را سرلوحه برنامههای خویش قرار دادند که نقطه اوج این مقطع پیروزی درخشان سیاسی در ماجرای مکفارلین و فتوحات عملیات کربلای پنج در بٌعد نظامی است. عملیاتی که دستور آغاز آن در یک شب به یاد ماندنی در یک جلسه مهم با فرماندهان قرارگاهها، لشکرها و گردانها، از خاطرات همیشه جاویدان زندگی من است.
صدام و حامیانش که کاخ آرزوهای پوشالی خویش را در مسیر سیل بنیانکن اراده جوانان ایرانی میدیدند، ذات سبعانه خویش را بیش از پیش برملا کردند و این بار علاوه بر گشودن جبههای دیگر در جنگ نفتکشها، بمباران شیمیایی شهرها را در دستور کار خویش قرار دادند و برای نشان دادن تصمیم خویش در اجرای این اقدام غیراخلاقی، غیراسلامی و غیرانسانی در پی بمباران شیمیایی سردشت، از حلبچه شروع کردند که زن و مرد و کودک و نوجوان را چون برگریزان خزان بر زمین ریختند.
جنایتی که از رژیمی چون بعث بعید نبود در کرمانشاه، اهواز، تبریز و حتی تهران نیز تکرار شود.
ابتکارات نظامی نیروهای ایرانی در طول ۸ سال دفاع مقدس، مخصوصاً در اقدامات مقابله به مثل شرارتهای صدام و حامیانش در بمباران و موشکباران شهرها و حمله به کشتیها و هواپیماهای غیرنظامی و در زمان رویارویی مستقیم آمریکا با ایران در آبهای خلیجفارس، حزب بعث، صاحبان کشتیها و صاحبان پرچمهای بالای کشتیها را چنان به استیصال کشانده بود که سعی کردند با اعمال تحریمهای جدّی و ایجاد موانع بر سر راه صدور نفت، ایران اسلامی را متقاعد به پذیرش قطعنامههای ناعادلانه سازمان ملل کنند، امّا در این مقطع نیز خلاقیتهای علمی و اقتصادی نیروهای فنی و تکنولوژی ایران، آنان را مأیوستر از همیشه کرد.
جنگ با همه خسارتهای مادی و جانی که برای ایران داشت، به خاطر آرمانهای انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی کشور، برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی شیرینترین مکروه بود که براساس یک اصل مترقی معارف اسلامی دفاع میکردیم. سرانجام وقتی که درگیریهای همهجانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتیها و موشکها اوج گرفت، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم وقت، امام راحل سمت و جانشینی فرماهدهی کل قوا را با اختیارات و مسئولیتهای مهم به اینجانب محوّل کردند.
واقعاً جنگ اگر ۲۰ سال هم طول میکشید، به قول امام راحل میایستادیم، امّا خدا را شکر که ایران اسلامی را از نعمت رهبری برخوردار کرده بود که صلابت و انعطاف و قاطعیت و قبول استدلال از ویژگیهای ایشان بود. ویژگی منحصر به فردی که در سالهای اوّل پیروزی انقلاب در قضیه بنیصدر از خویش بروز داده بودند یا سه روز بعد از فتح خرمشهر که در مورد نحوه ادامه دفاع مقدس بحث بود، وقتی منطق نظامی فرماندهان را شنیدند، دستور خویش را با قید چند شرط انسانی، اخلاقی و سیاسی مبنی بر ادامه عملیات در خاک عراق صادر کردند.
دقت و درایت امام در ماجرای قبول قطعنامه ۵۹۸، حتّی در تقدم و تأخر بندها و چگونگی اعلام آن برای ما در جلسات فوق سرّی ستودنی بود که چگونه یک پیرمرد ۹۰ ساله که سالیان سال از جماران بیرون نرفته بودند، بر همه مسایل اشراف کامل دارند و تأکید ایشان بر خلق و حفظ بعضی از اسناد برای جلوگیری از انحرافات احتمالی در تاریخ آینده مانند آن نامهای که برای مسئولین کشور نوشته بودند، نشان از دوراندیشی ایشان بود.
یکی از اتفاقاتی که پس از قبول قطعنامه از سوی ایران افتاد، یعنی اشغال مجدد خاک ایران توسط ارتش بعث و با همراهی منافقین خودفروخته، پیشبینی سیاسی ایشان را در مذاکرات میانجیها اثبات کردند که همیشه میگفتند ارتش بعث اگر فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند، براساس خوی تجاوزگری خویش دوباره به ایران یا همسایگان دیگر حمله میکند.
دنیا دید که صلحطلبی صدام ادعایی بیش نیست؛ زیرا با پذیرش قطعنامه از سوی ایران تصور کرد که پذیرش قطعنامه از روی ضعف نظامی و اقتصادی است و فکر نکرد که ملاحظه اقدامات سبعانه و جنایات وحشیانه قتل عام مردم ایران و عراق با سلاح شیمیایی، ایران را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ با اینگونه اعمال وحشیانه که ایران اسلامی حاضر به مقابله به مثل با مردم آنها نبود، عامل مهم در پذیرش قطعنامه است.
به هر حال وقتی هجوم سیلآسای مردم به سوی جبهههای جنگ را دیدند و ارتش متجاوز عراق به پشت مرزها رانده شد، دستپاچهتر از همیشه آستین بالا زدند و این بار با صراحتهای بیشتر و حتّی اعزام کارشناسان تخمین خسارات، عراق را شروعکننده جنگ و ایران را مستحق دریافت غرامتها معرفی کردند. هرچند در برآورد هزینهها، بسیار غیرمنصفانه عمل کردند.
سرانجام ایران اسلامی پس از پیروزیهای درخشان نظامی، بزرگترین پیروزی سیاسی را نیز با سند مصوبه غیرقابل انکار سازمان ملل و بالاتر از آن اعتراف صریح و مکتوب صدام حسین مبنی بر پایبندی به قرارداد ۱۹۷۰ الجزایر به دست آورد. پیروزی درخشانی که در تاریخ جنگهای ایران بینظیر بود، چرا که جنگی بود که طی آن حتّی یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن باقی نماند و سپس تحقق وعده الهی در سرنوشت شوم صدامیان و ارتش بعث و ستون پنجم آنها منافقان و گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان رقم خورد.
همه این پیروزیها مرهون فداکاریهای شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و خانوادههای آنان بود که با ایثار جان، جسم، سلامتی، عمر و فرزندان خویش این فصل زرّین را بر تاریخ این سرزمین ثبت کردهاند.
اینجانب به عنوان کسی که از نخستین روزهای شروع تا پایان جنگ در مسئولیتهای مختلف سربازی از سربازان و پاسداری از پاسداران و یک روحانی جان بر کف بودم، وظیفه خویش میدانم که در سالگرد آغاز آن حماسه جاویدان به همه پدران و مادران و خواهران و برادران درود و دست مریزاد بگویم و یادآوری کنم که نکند در مقابل این امدادهای الهی فردای قیامت، در بزم اولیاء و انبیاء و در پیشگاه شهیدان شرمنده باشیم.
حسن روحانی رییس جمهور اسلامی ایران، ظهر پنجشنبه در هفتاد و یکمین مجمع عمومی سالانه سازمان ملل، سخنرانی کرد. سه سال حضور در مجمع عمومی سازمان ملل توسط حسن روحانی در سالهای 92، 93 و 94 با افت و خیزها و واکنشهای متفاوتی همراه شد؛ اینکه سفر رئیس جمهور کشورمان دارای چه نکات مهم و دستاوردهایی بوده، پرسشی است که خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت خارجه آنرا مورد بررسی قرار داده که در ادامه می خوانید:
سفر اخیر رئیس جمهور کشورمان حاوی چه نکات مهمی بود؟
نکته مهم این سفر در مورد برجام بود. ایران در سالهای اخیر با بحران هسته ای دست و پنجه نرم کرد. در حال حاضر نیز با اجرای آن، که در صحبت های آقای روحانی نیز به آن اشاره شده بود و خواستار اجرای تعهدات طرفین مقابل شده بود، این مسئله نمود بیشتری پیدا کرد.
موارد پیچیده دیگری نیز وجود دارد؛ برجام و تحریم ها به مسایل دیگر ایران نیز مربوط است و سایر مناسبات ایران با غرب از جمله مناسبات مان با آمریکا بر سر تروریسم و حقوق بشر و مسایلی دیگری که زمینه های تحریم در آن وجود داشته است، را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اینها از جمله مواردی بود که آقای روحانی در سخنرانی خود بدان اشاره کرد.
رییس جمهور در مورد عربستان سعودی نیز صحبت کردند؛ به عنوان کشوری که علاقمند است تنش ها و بحران ها افزایش پیدا کند، این در حالی است که ایران علاقه به افزایش تنش ندارد. دلایل آن این است که منافع ایران اقتضا نمی کند که بحران در منطقه افزایش پیدا کند. واقعیت اینست که ایران نیازمند جذب سرمایه خارجی و پیشبرد توسعه اقتصادی است. طبیعتاً اگر بحران ها افزایش پیدا کند به ضرر ایران است. در نقطه مقابل با توجه به اینکه عربستان نگرانی های عمده ای بابت تحولات منطقه ای دارد و نگران این موضوع هم هست که این تحولات ساختار عربستان را نیز تغییر دهد؛ از این رو علاقمند است تا بحران افزایش پیدا کند به خصوص بحران مذهبی و طائفی که آقای رییس جمهور به درستی به این مسئله در سخنرانی شان اشاره کردند.
دستاوردهای ایران را نسبت به دوره های قبل چگونه ارزیابی می کنید؟
سفر به سازمان ملل دارای دو جنبه است: یکی اینکه معمولاً یک بار در سال روسای کشورها و مقامات طراز اول به سازمان ملل می روند و نقطه نظرات خود را درباره قضایا و مسایل مهم بین المللی مطرح می کنند. در مجمع عمومی این نقطه نظرات ابراز می شود و بیشتر نقش تنویر افکار عمومی را دارد، چون مجمع عمومی نقش اجرایی در سازمان ملل را ندارد.
دوم، مناسبات دو جانبه میان کشورها فرصت مناسبی برای روسای کشورهاست تا مراودات خود را با یکدیگر گسترش دهند. دیدار آقای روحانی با مقامات اروپایی در این دوره با توجه به گذشته پر فراز و نشیب از اهمیت بیشتری برخوردار است. در دوره های قبلی اگر توجه کرده باشیم ملاقات ها با کشورهای غیر تأثیر گذار انجام می شد که ارتباط چندانی با سیاست خارجی ایران نداشت، هم از نظر اقتصادی و تجاری و هم از نظر مسایلی که ما بدان نیاز داریم.
آقای روحانی در این دوره با مقامات کشورهای توسعه یافته مثل سوئد، سوئیس، انگلیس و فرانسه ملاقات کردند، که به طور طبیعی اگر مناسبات با این کشورها پیش رود میتواند به بهبود روابط ایران و جهان بین الملل کمک کند. برخی دیگر از کشورها مانند ترکیه به عنوان همسایه برای ما حائز اهمیت است و اگر بتوانیم مناسبات خود را جدا از بحران های خاورمیانه با این کشور توسعه دهیم به نفع منافع ملی ایران است.
به گزارش خبرآنلاین، ورود به فصل پاییز با رونمایی مدل های انتخاباتی گروه های مختلف اصولگرا همزمان شد. موتلفه مدل "نامزد به علاوه گروه" را مطرح کرد، جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان اجرای مدل "تیم کاندیدا" را مدنظر قرار دادند، جبهه پیروان خط امام و رهبری از مدل "ائتلاف دایره ای با محوریت جامعه روحانیت مبارز" رونمایی کرد و پایداری ها نیز از معرفی "نامزد اصلح رأی آور" سخن می گویند.
سید محمدرضا میرتاجالدینی معاون پارلمانی دولت سابق معتقد است همه این مدل ها در نهایت یکی می شود و هر گروه و طیفی از اصولگرایان بخواهد دنبال چندکاندیدایی باشد نخستین ضربه را به جریان ارزشی اصولگرا می زند چون این کارش باعث اختلاف و انشقاق خواهد شد.
وی نهی شدن احمدی نژاد برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را به نفع اصولگرایان توصیف می کند و می گوید با خروج احمدی نژاد زمینه و فضا برای وحدت میان اصولگرایان بیشتر فراهم است.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
به نظر شما در اردوگاه اصولگرایان چه آرایش انتخاباتی شکل گرفته است؟
اصولگرایان قصد حضور جدی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 دارند و نمی خواهند به این فرصت به عنوان رقابت میان دوره ای نگاه کنند و معرفی نامزد اصلی خود را به سال 1400 موکول کنند. رسیدن به نامزد واحد، مکانیزم تصمیم گیری جمعی، تیم کاندیدا و انتخاب گفتمان چهار راهبرد اصولگرایان است. در حوزه گفتمان، حرکت خروج از رکود یکی از موضوعات است چون حتی با وجود صحبت دولتمردان برجام هم نتوانست نسخه شفاف بخشی درباره برچیده شدن رکود از اقتصاد کشور باشد و داریم طولانی ترین دوره رکود را تجربه می کنیم. معتقدیم راهکار خروج از رکود تکیه بر استفاده از ظرفیت های داخلی با اجرای اقتصاد مقاومتی و توجه به تولید داخلی است. گفتمان دوم برداشتن فاصله بین مسئولان و مردم و پرهیز از تجمل گرایی و اشرافی گری است زیرا کسانی همچون شهید رجایی الگوی مدیریتی ما هستند.
جزئی تر و مصداقی تر بحث کنیم، گروه های اصولگرا هر یک مدلی را مدنظر دارند موتلفه مدل "نامزد به علاوه چند" را مطرح می کند، جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان اجرای مدل "تیم کاندیدا" را مدنظر قرار دادند، جبهه پیروان خط امام و رهبری از مدل "ائتلاف دایره ای با محوریت جامعه روحانیت مبارز" رونمایی کرد و پایداری نیز از معرفی "نامزد اصلح رأی آور" سخن می گویند، فکر می کنید این همه مدل در نهایت قابل جمع هستند؟
همیشه برای رسیدن به وحدت و ائتلاف پیشنهادها و طرح هایی مطرح می شود الان در فاز قبل از رسیدن به تصمیم نهایی هستیم. یکی از مباحثی که در جلسات مطرح می شود یکسان کردن مکانیزم است. طیف های مختلف جریان اصولگرا و ارزشی دیدگاه خود را می دهند سپس شورای نهایی که با حضور نمایندگان همه گروه ها و شخصیت های حقیقی تشکیل می شود مکانیزم ها را یکی می کند و اصولگرایان با اجرای همان مکانیزم به نامزد واحد می رسند.
برخی اصولگرایان همچون شما به تک نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری نظر دارند اما پایداری صحبت از چند کاندیدایی می کند و می گوید سال 84 هم چند نامزد اصولگرا در میدان رقابت بودند اما گفتمان آقای احمدی نژاد غالب شد و رأی آورد چون در ریاست جمهوری نظر جناح ها شنیده نمی شود بلکه مردم به دیدگاه و گفتمان نامزدها نگاه می کنند و به نامزد مطلوب خود رأی می دهند، با توجه به اینکه سال 92 آقای روحانی با روش تک کاندیدایی پیروز انتخابات شد و سال 84 آقای احمدی نژاد در فضای چندکاندیدایی اکثریت آرا را به دست آورد، نظر شما چیست؟ کدام حالت ورود اصولگرایان به رقابت سیاسی سال 96 را موفق می دانید تک کاندیدایی یا چند کاندیدایی؟
چند کاندیدایی اصولگراها در سال 96 جواب نمی دهد و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 را تکرار می کند. مدل چند کاندیدایی وقتی موفق است که رئیس جمهور مستقر دو دوره ریاست جمهوری خود را پشت سر گذاشته و دیگر نامزد صحنه انتخابات نیست و نامزد همه گروه ها و جریان ها به میدان می آیند. البته در این حالت نیز پیروزی با جبهه ای است که نامزد کمتر یا تک نامزد در صحنه انتخابات دارد بنابراین صریح می گویم هر گروه و طیفی از اصولگرایان بخواهد دنبال چندکاندیدایی باشد نخستین ضربه را به جریان ارزشی اصولگرا می زند چون این کارشان باعث اختلاف و انشقاق می شود. در واقع نا امید شدند که در سال 96 پیروز شوند پس چهره ها را مطرح می کنند تا فقط آنها حرف بزنند.
نکته دیگر انتخاب بین نامزد جدید و نامزد تجربه شده و به عبارتی کاندیدای سوخته است، به نظر می رسد اکثریت گروه های اصولگرا گزینه نخست را مدنظر قرار دادند، موتلفه اسم آقایان حبیبی، بادامچیان و میرسلیم را مطرح کرده است، جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان از آقایان نادران و زاکانی نام بردند و در خبرها آمد که پایداری نیز بین دو گزینه پرویز فتاح و عزت الله ضرغامی انتخاب خواهد کرد، نگاه شما چیست؟
چون ما چهره کاریزماتیک نداریم که بتوانیم همه انتظارات مردم را با مطرح کردن او تأمین کنیم و این هم ریسک بزرگی است که چهره های خودمان را مطرح کنیم تا یکی از آنها بتواند آرای مردم را جلب کند پس مدل تیم کاندیدا مطرح شد.
نامزد محوری در مدل تیم کاندیدا باید جدید باشد یا تجربه شده؟
مردم در ریاست جمهوری گذشته و عقبه یک نامزد را هم نگاه می کنند و گفته هایش را با عقبه اجرایی نامزد تطبیق می دهند تا ببینند برنامه هایی که بیان می کند قدرت اجرایی آنها را دارد یا خیر بنابراین چهره ناشناخته در این فاصله کم امکان معرفی اش وجود ندارد و حتما نامزد محوری چهره شناخته شده و تجربه شده باید باشد. این نامزد تجربه اجرایی در سطح ملی را باید دارا باشد و مردم کارنامه عملکردی او را قابل قبول بدانند. پس نباید خط کشی کرد و بگوییم این شخصیت ها قبلا یک دوره نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودند و دیگر نباید بیایند و حتما باید شخصیت های جدید نامزد رقابت سال 96 شوند. معتقدم انتخاب کاندیدای محوری باید از بین همه چهره هایی که چنین ویژگی را دارند انجام شود یعنی هم کسانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودند و میزان رأی آوری آنها تا حدودی معلوم شده است و هم چهره های جدید و نو.
یعنی شما می گویید نباید چهره های تجربه شده را کنار گذاشت؟
بله همین طور است.
برخی از منتفی شدن نامزدی آقای قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 سخن می گویند و نقل می کنند که شهردار تهران گفته می خواهد تمرکز خود را بر مدیریت و عمران شهری بگذارد، نظر شما چیست؟
آقای قالیباف منتظر تصمیم جمعی است، خودش به تنهایی نمی خواهد تصمیم بگیرد.
از موتلفه، پایداری، ایثارگران و رهپویان سخن گفتیم، جبهه یکتا چه کار خواهد کرد؟ آیا به سمت حمایت از آقای جلیلی می رود؟
خیر، هیچ کدام از طیف های جبهه یکتا هم روی هیچ مصداقی تمرکز نکردند. البته من عضو تشکیلاتی جبهه یکتا نیستم و فقط در جلسه مجمع عمومی این مجموعه شرکت کردم.
برخی می گویند با نهی شدن آقای احمدی نژاد برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، آقای روحانی دیگر رقیب جدی ندارد، نظر شما چیست؟
البته فکر می کنم این به نفع جریان اصولگرا تمام شد چون آقای احمدی نژاد مورد اختلاف در میان جریان اصولگرا بود و هیچ وقت اصولگرایان روی نام آقای احمدی نژاد به وحدت نمی رسیدند. در واقع یکی از مواردی بود که موجب اختلاف در جریان اصولگرا می شد و حالا این مسئله حل شده است. معتقدم الان زمینه و فضا برای وحدت میان اصولگرایان بیشتر است و چون آرای آقای روحانی 50 درصد آرای جامعه در سال 92 بود با توجه به اینکه نتوانست شعارهایش را در طول دوره چهار سال ریاست جمهوری اش عملیاتی کند، رأی آقای روحانی شکننده است پس جریان اصولگرا باید با امید بیشتری به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 نگاه کنند. اعتقاد دارم نه تنها آقای روحانی بی رقیب نشده است بلکه باید منظر رقیب جدی باشد.
طیف آقای احمدی نژاد نامزد گفتمانی معرفی می کنند یا مثل سال 92 اعلام خواهند کرد که نامزدی در صحنه انتخابات ریاست جمهوری ندارند؟
مجموعه هایی که با دولت نهم و دهم کار می کنند از جریان اصولگرایی هستند. گروهی در قالب پایداری راه خود را از ابتدای دولت دهم از آقای احمدی نژاد جدا کردند، جبهه یکتا نیز در پایان دولت دهم از آقای احمدی نژاد جدا شدند، اینها اعلام کردند که با جریان اصولگرایی بوده و خواهند بود و حرکت جمعی را تقویت می کنند. حالا خود آقای احمدی نژاد چه تصمیمی می گیرد چگونه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ورود یا خروج خواهد کرد، او باید جواب دهد، من خبری ندارم.
به نظر شما آقای احمدی نژاد از نامزد گفتمانی همچون آقایان الهام، نیکزاد یا ثمره هاشمی حمایت خواهد کرد؟
چون ارتباطی ندارم مطلع نیستم.
گفته می شود جبهه یکتا، پایداری و جریان آقای احمدی نژاد احتمال زیاد در حمایت آقای ضرغامی به اشتراک نظر می رسند، در اخبار هم می آمد که آقای ضرغامی رفت و آمدهایی به دفتر آقای احمدی نژاد داشت، آیا این طور است؟
خبر ندارم آقای ضرغامی به دفتر آقای احمدی نژاد دارد یا ندارد اما او از چهره های جدی و مطرح در جریان اصولگرا و ارزشی بوده و دارای گفتمان است البته هنوز نسبت به کاندیداتوری خودش چیزی نگفته است.
آیا می تواند نامزد مشترک سه گروه یادشده باشد؟
از الان نمی توان چیزی گفت.
اگر همچون سال 92 چند نامزد اصولگرا به صحنه انتخابات ریاست جمهوری وارد شوند با هم هماهنگ خواهند بود یا همان تجربه تقابل با یکدیگر را تکرار می کنند؟
سال 92 برخی کاندیداها توافق داشتند که با هم بیایند بعد به نفع یک نفر کنار بروند ولی این دوره شورای عالی اصولگرایی و ارزشی تصمیم می گیرد که یک نامزد بیاید و بقیه کنار بروند یا یک نفر کاندیدای اصلی باشد و بقیه به عنوان کاندیدای فرعی و پشتیبان گفتمانی او در صحنه بمانند.
نحوه تشکیل شورای عالی اصولگرایان که هنوز مشخص نیست؟
همه مجموعه هایی که الان فعالند وقتی نمایندگان شان کنار هم قرار می گیرند با راهنمای علما و روحانیت شورای عالی اصولگرایی تشکیل می شود.
این شورای عالی چه زمانی تشکیل خواهد شد؟
فعلا جلسات داخلی گروه های مختلف شروع شده است تا به شورای عالی برسند.
یعنی همه گروه ها به اینکه شورای عالی اصولگرایان تشکیل شود اتفاق نظر دارند؟
بله، رویکرد این را نشان می دهد برخی تصریح و برخی قبول کرده اند.
سفیر ارمنستان در تهران از سفر رئیس جمهوری ایران به ایروان در آینده نزدیک خبر داد و گفت که نخستین نمایشگاه اختصاصی ارمنستان از ۱۴ تا ۱۷ مهر ماه در تهران برگزار میشود.
به گزارش فارس «آرتاشس تومانیان» سفیر ارمنستان در تهران در نشستی خبری در محل سفارتخانه این کشور در تهران به روابط تهران و ایروان در زمینههای مختلف اشاره کرد و با بیان اینکه ایران و ارمنستان روابط دیرینه تاریخی دارند و همواره دست کمک و دوستی به سمت هم دراز کردهاند، عنوان کرد: روابط امروز ما ریشه در این سابقه تاریخی دارد.
وی روابط اقتصادی ایران و ارمنستان را خوب خواند و در عین حال یادآور شد: این روابط میتوانست بهتر از این باشد.
سفیر ارمنستان با بیان اینکه ایران یکی از چهار همسایه نزدیک ما است و زیرساختهای مناسبی دارد، خاطرنشان کرد: تراز تجاری ایران و ارمنستان بالا نیست و در سال گذشته از 300 میلیون دلار تجاوز نکرده است.
تومانیان با اشاره به نخستین نمایشگاه اختصاصی ارمنستان در ایران که قرار است 14 تا 17 مهر ماه در محل نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار شود، از حضور 90 شرکت ارمنستانی در این نمایشگاه در زمینههای مختلف صنایع غذایی، حمل و نقل، توریسم، طلاسازی، داروسازی، ماشین سازی و نساجی خبر داد و افزود: نمایندگان سه بانک مهم ارمنستان که در سطح استاندارهای جهانی فعالیت میکنند و همچنین نمایندگان شرکتهای بیمه در این نمایشگاه حضور دارند.
سفیر ارمنستان همچنین در ادامه سخنانش درباره خط آهن ترکیه - نخجوان - ارمنستان - ایران عنوان کرد: صحبت در خصوص خط آهن ترکیه - نخجوان - ارمنستان - ایران تا زمانی که مناقشه قرهباغ حل نشود، امکانپذیر نیست.
تومانیان همچنین اظهار داشت: موضع ایران در مورد مناقشه قرهباغ در منطقه خیلی حساس و تعیین کننده است.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد که در 24 سال اخیر مواضع ارمنستان نسبت به ایران همواره حمایتی بوده است.
به گزارش فارس، سفیر ارمنستان درباره زمان دقیق سفر حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان به ایروان که سؤال خبرنگار فارس بود سخنی نگفت و افزود: به زودی در این زمینه اطلاع رسانی خواهد شد.
وی در بخش دیگری از این نشست خبری در پاسخ به سؤالی عنوان کرد که رفت و آمدها بین ایران و ارمنستان نه تنها بعد از لغو روادید، بلکه بعد از برجام افزایش یافته است.
سفیر ارمنستان در بخش دیگری از این نشست خبری اظهار داشت: طرف ارمنستانی در سفر وزیر انرژی ارمنستان به ایران پیشنهادی را در زمینه صادرات گاز ایران به گرجستان از طریق ارمنستان و بدون دخالت طرف سوم (گرجستان) ارائه داد که ایران در حال بررسی این پیشنهاد است.
وی همچنین مناسبات طرف ارمنی با وزارت نفت ایران را در سطح بالا خواند و گفت: از بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت ایران برای سفر به ارمنستان دعوت به عمل آمده است.