در فاصله فقط چند ماه تا انتخابات، طرح برخی انتقادات نسبت به شورای عالی اصلاحات این فرضیه را ایجاد کرده است تا گفتمان اصلاحطلبی بعد از پیروزی در چند دوره انتخاباتی به سرنوشت ائتلافهای ناکام اصولگرایان دچار شود. اینکه احزاب و چهرهها از ائتلاف عدول کنند و رفته رفته این جریانهای نوپا و چهرههای نوپا باشند که برای سرنوشت گفتمان تعیین تکلیف کنند.
محمود میرلوحی یکی از اعضای شورای عالی اصلاحات در گفتگو با «روزان» ضمن واکاوی ریشه برخی انتقادات نسبت به شورای عالی اصلاحات اساسا به این مسئله میپردازد که چه ضرورتی برای استمرار حیات شورای عالی اصلاحطلبان وجود دارد. او به ما میگوید که «ساختار شورای عالی هماهنگی اصلاحات نیز دقیقا بر همین مدار است که ساختار 92 را حفظ کند.»
* اخیرا برخی از اصلاحطلبان نسبت به شورای عالی هماهنگی اصلاحات انتقاداتی را وارد کردهاند. این انتقادات را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما اصلاحطلبان تابلویی به عنوان اتفاقات 84 و انشعاب و اختلافات و نتایج آن بر جریان اصلاحطلبی و کشور و از طرف دیگر تابلویی به عنوان اتفاقات 92 و ائتلاف و انسجام اصلاحطلبان و نتایج آن را پیش روی خود داریم. حال این تصمیم با ماست که بخواهیم مانند سال 84 انشعاب را پیش بگیریم و در نهایت آن اتفاقات برای جریان اصلاحات و مهمتر از آن برای کشور رخ بدهد و یا آنکه مانند سال 92 و در فرصت کم بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی به انسجام و وحدت کلام رسیده و پیروز بشویم که بیش از همگان ملت و مردم از آن نفع ببرند. من فکر میکنم ساختار شورای عالی هماهنگی اصلاحات نیز دقیقا بر همین مدار است که ساختار 92 را حفظ کند.
* انتقادات بیشتر بر این محور بود که شورای عالی جای خود را به احزاب بدهد. بفرمایید که این شورای عالی چگونه شکل گرفته است و اکنون چه رسالتی را عهدهدار است؟
در سال 92 و بعد از ردصلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی شرایط به گونهای بود که جریان رقیب کمترین احتمال شکست را به خود راه نمیداد. با این وجود اصلاحطلبان تلاش بر آن داشتند تا منسجم و واحد در انتخابات شرکت کنند. نتیجه این تلاشها نیز به تشکیل شورای راهبردی ختم شد. این شورا آن زمان توانست که جریانهای اصلاحطلبی و چهرههای نزدیک به این جریان را در 24 استان گرد هم جمع کنند. این انسجام و سازماندهی از سوی شورای راهبردی در همان زمان با حمایت چهرههای اصلاحطلب همراه شد و در جلسهای با رئیس دولت اصلاحات این پیشنهاد اعلام شد که شورا به شکل منسجمتری فعالیتهای خود را ادامه دهد که در نهایت و با تایید رئیس دولت اصلاحات شورای راهبردی تحت عنوان شورای عالی به فعالیت خود ادامه داد.
* از نظر شما شورای عالی چقدر موفق عمل کرده است؟
شورای عالی از همان ابتدا و بعد از موفقیت در انتخابات 92 فعالیت خود را برای انتخابات 94 از سرگرفت. پیش از مرحله اول پیشبینی نتایج خیلی سخت بود ولی بعد از اعلام نتایج نهایی مشخص شد که شورا توانسته است که به رسالت خود عمل کند. بنابراین قرار شد تا شورا به فعالیت خود تا مرحله دوم انتخابات ادامه دهد. موفقیت بعدی شورای عالی در مرحله دوم نیز مزید بر علت شد تا حمایت از این مجموعه بیشتر و بیشتر شود و کار تا آنجایی پیش رفت که در سمینار سراسری اصلاحطلبان و با تاییدیه رئیس دولت اصلاحات اکثر احزاب و چهرههای اصلاحطلب خواستار آن شدند تا شورای عالی همچنان استمرار داشته باشد. البته یک سری انتقادات در آن زمان مطرح شد که همه با توجه به انتقادات تصمیم بر آن گرفتند که استمرار فعالیت شورای عالی همراه با تغییراتی اعمال شود. جملگی این نکات نشاندهنده آن است که شورای عالی نه از نظر شخص بنده، بلکه از نظر عموم اصلاحطلبان موفق عمل کرده است.
* تغییرات و اصلاحات شورای هماهنگی چگونه پیش رفت؟
برای این مسئله نیز کارگروهی متشکل از برخی احزاب اصلاحطلب و همچنین بعضی از چهرههای اثرگذار مثل آقای موسوی تبریزی، موسوی لاری، مبلغ و دیگر دوستان این مسئله را بررسی کردند و برخی تغییرات را مدنظر قرار دادند. از جمله اینکه در عضویت شورای عالی فارغ از 26 عضو حقوقی که دبیران کل و هیات رئیسه احزاب موثر و فعال را شامل میشود، برخی چهرههای موثر و فعال حقیقی به این شورا اضافه شوند.
* آیا نگران نیستند که انتقادات از شورای عالی برای جریان اصلاحات در آستانه انتخابات هزینه و تبعاتی داشته باشد؟
اولا فراموش نکنیم که در جریان تصمیمگیریها و اظهار نظرات و تبادل آرا همیشه اختلاف وجود داشته است و این یکی از نشانههای دموکراسی است که احزاب به عنوان چکیده ملت و شورای عالی به عنوان خلاصهای از احزاب نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد؛ لذا نباید نگران این چنین مسائل بود. البته فراموش نکنیم که در جریان این اتفاقات برخی رسانهها و جریانها که خود را بازنده انتخابات 92 و 94 میدانند در تلاش هستند تا این تضارب آرا را به شکل دیگری نشان داده و به تعبیری مبالغه و بزرگنمایی کنند. وگرنه اصلاحطلبان مانند ادوار سابق همواره ائتلاف و انسجام را مدنظر خود قرار میدهند. شورای عالی نیز به این مسئله اعتقاد دارد که اصلاحات منحصر به شورا نیست و دیگر احزاب و چهرههای اصلاحطلب خارج از شورا قطعا نظرات و اعتقاداتی دارند ولی در مجموع شورا قائل به خرد جمعی بوده و شخص رئیس دولت اصلاحات به عنوان محور اصلی این گفتمان نیز بارها در مقاطع مختلف زمانی بر این مسئله تاکید کردهاند.
دادستان عمومی و انقلاب رباط کریم گفت: سحر بهشتی به دلیل اخلال در نظم، فحاشی و توهین به مقامات مسئول، تمرد از مامور، درگیری فیزیکی تفهیم اتهام شد.
به گزارش میزان، حجت الاسلام قاسم پور از دستگیری خواهر ستار بهشتی خبر داد و گفت: روز گذشته در فضای مجازی فراخوانی برای برگزاری جشن تولد ستار بهشتی در منزل مادر وی منتشر شد.
وی ادامه داد: مدعوین این مراسم فعالان سیاسی معاند نظام بودند و لذا به منظور پیشگیری از هرگونه اقدام علیه امنیت، طبق دستور دادستانی از ورود برخی خودروها به محل برگزاری جشن جلوگیری به عمل آمد.
دادستان رباط کریم گفت: با هماهنگی دادستانی حدود 10 خودرو ارشاد شدند و در این مراسم شرکت نکردند اما در حین ارشاد یکی از خودروها، سحر بهشتی (خواهر ستار بهشتی) با مامورین درگیر میشود و شروع به توهین و فحاشی میکند.
حجت الاسلام قاسم پور گفت: سحر بهشتی به دلیل اخلال در نظم، فحاشی و توهین به مقامات مسئول، تمرد از مامور، درگیری فیزیکی بازداشت و تفهیم اتهام شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سحر بهشتی در حال حاضر به دلیل عدم تامین وثیقه روانه زندان شد.
غرویان در گفت و گو با انتخاب گفت: با توجه به اقداماتی که اخیرا جلیلی انجام می دهد قطعا ایشان به فکر انتخابات ریاست جمهوری دوره بعد است.
وی افزود: به نظر بنده، اصلا به صلاح کشور نیست که قدرت و ریاست جمهوری دوباره به دست افرادی از جمله احمدی نژاد و جلیلی بیافتد. اگر بار دیگر جامعه به دستان این افراد بیافتد، قطع به یقین شاهد اتفاقات ناگواری در مملکت خواهیم بود.
غرویان تاکید کرد: حضور این افراد و این تفکرات در جامعه فعلی کاملا خطرناک است.
ایت الله غرویان اضافه کرد: با توجه به شواهدی که وجود دارد، احتمال حمایت آیت الله مصباح یزدی از جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد. البته باید اضافه کنم که اصولگرایان در تلاش هستند که یک چهره جدیدی را در انتخابات رونمایی کنند.
وی با بیان اینکه اصولگرایان، از احمدی نژاد بعنوان یک ابزار در دوره بعد استفاده می کنند، گفت: ممکن است برای ایجاد فضاسازی و جوسازی و رقابت و دو ایجاد فضای قطبی از آقای احمدی نژاد به عنوان یک ابزار استفاده شود.
وی در ادامه تصریح کرد: با تمام این اوصاف معتقدم، بهترین و لایق ترین فرد برای دوره بعد شخص روحانی است. فکر می کنم، زعما و بزرگان کشور و اهل سیاست و آنهایی که اهل عقلانیت و اعتدال هستند گزینه ای بهتر از آقای دکتر روحانی ندارند .
آرمان امروز- تلاش برای ارائه دلیلی که بتوان افکار عمومی را اقناع کند، آغاز شده است؛ تلاش از سوی حامیان برای انتشار دلیل مناسبی که بتوانند پایان سفرهای استانی احمدینژاد را توجیه کنند. سفرهای استانی محمود احمدینژاد از چندی پیش آغاز شده بود اما کمتر کسی بود که دلیل اصلی سفرهای او را بداند. بسیاری بر این اعتقاد بودند که محموداحمدینژاد درصدد کاندیداتوری درانتخابات ریاستجمهوری دوازدهم است و به همین دلیل شهر به شهر میرود تا بار دیگر خود را به مردم معرفی کند که این موضوع ازواقعیات دور است، چرا که او ۸ سال در پاستور بود و کمتر فردی در کشور میتوان یافت که قضاوتی درباره عملکرد ۸ ساله او نداشته باشد. برخی این سوال را مطرح میکردند که باتوجه به اینکه احمدینژاد دیگر رئیسجمهور نیست هزینه این سفرها از کجا تامین میشود و آیا صحیح است به بهانه یک سفر برای فردی به این میزان تبلیغات صورت گیرد؟ از سوی دیگر مسئولان هم نسبت به این سفرها بی تفاوت نبودند، چنان که چندی پیش وزیر کشور در پاسخ به این سوال که «برخی شخصیتهای سیاسی مثل آقای احمدینژاد تحرکات و سفرهای انتخاباتی خود را آغاز کردهاند، آیا وزارت کشور این تحرکات و سفرها را رصد خواهد کرد و پیامی به شخصیتهای سیاسی دارد که از الان وارد حوزه تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری نشوند؟» توضیح داد:«ما قبلا هم اعلام کردیم فعالیتهای انتخاباتی زودرس خلاف قانون است، چون قانون برای فعالیتهای تبلیغاتی انتخاباتی زمان مشخص کرده است.
اگر احساس کنیم کسانی از این تجمعات و جلسات بهرهبرداری انتخاباتی میکنند قطعا از کار آنها جلوگیری میشود. این موضوع را ما به دوستان آقای احمدینژاد هم اعلام کردیم، به آنها هم گفتیم و هم تذکر دادیم به دلیل مسائل امنیتی و حفاظت، این جلسات حتما باید تابع شوراهای تامین استانها و شهرستانها باشند و هم اینکه در موضوع مباحث انتخاباتی نباشند.» معاون سیاسی وزیر کشور نیز پس از آن در پاسخ به این سوال که «آیا تا کنون گزارشی مبنی بر تخلف انتخاباتی احمدینژاد با توجه به سفرهای استانی اخیرش مطرح شده یا خیر؟» تصریح کرد: «احمدینژاد هم یکی از مردم ایران است و ضروری است که قانون را رعایت کند، برای برخی سفرهای استانیاش این شائبه پیش آمده که این سفرها برای تبلیغات انتخاباتی انجام میشود، اما این امر برای ما هنوز مسجل نشده و تشخیص آن بر عهده شورای نگهبان است.» محمد حسین مقیمی اظهار داشت:«درباره انتخاباتی بودن سخنرانیهای احمدینژاد تاکنون گزارشهایی داشتیم که در شورای تامین شهرستانها مورد بررسی قرار گرفته است.» البته بسیاری واقف هستند که احمدینژاد و همراهان او توجه زیادی به آنچه درباره عملکرد آنها گفته میشود ندارند؛ بنابراین پس از این اخطارها نه تنها تصمیمی برای توقف سفرهای استانی نگرفتند، بلکه واکنشی هم به هشدارها نداشتند، اما میدانند که باید با توجه به واکنشها به این سفرها خاتمه دهند.
شیوه قابل تامل اعلام پایان سفر!
شنبه در شبکههای اجتماعی نوشته شد:«عدم استقبال گلستانیها احمدینژاد را مجبور به خانه نشینی همیشگی کرد. عباس امیریفر (روحانی نزدیک به احمدینژاد) کاندیداتوری «احمدینژاد» را منتفی و سفر گرگان را آخرین سفر استانی وی قلمداد نمود.» اما ماجرای امیریفر چه بود؟ او از گعده مشایی است که رئیس شورای فرهنگی، امام جماعت مسجد نهاد ریاستجمهوری و مشاور فرهنگی نهاد ریاستجمهوری در دولت دهم بود و در جریان انتخابات مجلس نهم از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
روز گذشته متنی منتسب به امیریفر منتشر شد که چنین است: «طبق اخبار موثقی که دارم، کلا کاندیدا شدن احمدینژاد منتفی است و طبق نظر ارشادی یکی از مقامات عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی ایران، سفر استانی هم به صلاح نمیباشد و طبق خبر موثقی که دارم، سفر استانی گرگان هم آخرین سفر استانی و بنا به اخبار غیر رسمی ۱۰ نفر از اعضای محترم شورای نگهبان در جلسه غیر رسمی که داشتند، نظرشان ردصلاحیت بوده است و دو نفر موافق ایشان بودهاند. خواهش میکنم غیر از این سوال نکنید که پاسخگو نخواهم بود.» بنابراین گام نخست برای اعلام بی نتیجه بودن سفرهای استانی احمدینژاد برداشته شد، اما دور از انتظار نبود که این پروژه ادامه داشته باشد؛ چرا که دیروز امیریفر درباره نوشتار قبلی خود توضیح داد و نوشت:«عطف به مطلب ارسالی اینجانب درباره کاندیداتوری دکتر احمدینژاد، جهت جلوگیری از هرگونه پیش داوری، یادآوری کرده اینجانب صرفا نظر خود را با توجه به اخبار کسب شده، بیان کرده و بنده سخنگوی دکتر نمیباشم. ضمن اینکه احدی نمیتواند ارادت اینجانب و خانوادهام را به شخص دکتر احمدینژاد زیر سوال ببرد. متذکر میگردم من نیز آرزومند هستم که مشکلی نبوده و زمینه حضور در این مسند که به حق برای ایشون فقط جنبه خدمت به مملکت اسلامی را دارد فراهم شود.» تصور نمیشود آنچه امیریفر نوشت و سبب آن را دیدگاه شخصی خود خواند، پیامی از طیف احمدینژاد نداشته باشد. این ادعا زمانی به واقعیت نزدیک میشود که در کانالهای احمدینژادی انتقادی به نوشتار امیریفر مشاهده نمیشود و این گمانه تقویت میشود که نوشتار امیریفر و سکوت حامیان احمدینژاد اعلام شکست زودهنگام درانتخابات ۹۶ است.
آنچه روایت می شود چنین است که محمود احمدی نژاد بعد از یک سال پیگیری، توانسته است وقت ملاقاتی از دفتر رهبر معظم انقلاب بگیرد و با ایشان ملاقات کند.
طبق آنچه برای اولین بار حجه الاسلام امیری فر (امام جماعت نهاد ریاست جمهوری در دولت قبل) و مهدی فضائلی، مدیرعامل پیشین فارس اعلام و افرادی مانند باهنر و رسایی به تصریح و تلویح آن را تأیید کردند، رهبری در این دیدار اعلام کرده اند که کاندیداتوری احمدی نژاد به صلاح او و کشور نیست.
از این رو، باید بار دیگر در صداقت و و لایتمداری شخصی به نام محمود احمدی نژاد تردید کرد (هر چند که بسیاری، از تردید نیز گذشته اند و به این امر یقین دارند).
این که رهبری و رئیس جمهور سابق یک کشور، جلسه محرمانه ای داشته باشند و فرد دوم، بعد از بیرون آمدن از جلسه، محتوای جلسه محرمانه را در بوق و کرنا کند، آیا معنایی جز این دارد که او می خواهد همچنان از رهبری هزینه کند؟
صورت مسأله خیلی ساده است: احمدی نژاد نزد رهبری رفته و نظر ایشان را درباره کاندیداتوری اش جویا شده و رهبری هم جواب داداه اند که به صلاح نیست.
اگر احمدی نژاد نزد ایشان نمی رفت، طبیعتاً چنین جوابی نیز نمی گرفت و کاندیداتوری احتمالی اش روند عادی خود را طی می کرد زیرا روش رهبری هرگز این نبوده است که رأساً کسی را از ورود به انتخابات منع یا بدان امر کند. ولی وقتی کسی نظر می خواهد، ایشان هم مانند هر انسان دیگری، نظرشان را می گویند.
بنا بر این، چه لزومی داشته است فردی که 8 سال رئیس جمهور کشور بوده و قاعدتاً باید آداب جلسه را بداند، بعد از جلسه خصوصی، محتوای آن را فاش کند و برای جایگاه رهبری، ایجاد هزینه نماید.
ایجاد هزینه از آن جهت که بهانه به دست بعضی ها می دهد که بگویند این رهبری است که تعیین می کند چه کسی بیاید و چه کسی نیاید؛ حال آن که انصافاً باید گفت که چنین نیست و رهبری در هیچ دوره ای کسی را امر یا نهی نکرده اند و فقط اگر کسی نظرشان را خواسته، صرفاً نظرشان را به طور خصوصی به خود آن فرد گفته اند. شاهدش نیز حضور افراد متعددی در انتخابات است که قطعاً رهبری بر روی آنها نظر چندان مساعدی نداشته اند.
احمدی نژاد برای هزارمین بار ثابت کرد، نه تنها یک مدیر خوب برای اداره کشور نیست، بلکه پایبند ولایت فقیه و جریان ارزشی نیز نیست و برای پیشبرد اهداف سیاسی اش، حتی از هزینهکرد از رهبری نیز ابایی ندارد چرا که اگر در آن جلسه رهبری موافقت می کردند، احمدی نژاد احیاناً آن را حمل بر تأیید خود می کرد و می کوشید با بلیت رهبری وارد انتخابات شود و حال که موافقتی در کار نیست، می کوشد حتی هزینه نیامدنش را نیز به جایگاه رهبری نظام تحمیل کند!
و نهایتاً جمله ای با رئیس جمهور سابق:
آقای احمدی نژاد!
ایران، نظام جمهوری اسلامی ایران، مردم و رهبری و نیز منافع ملی، بسیار مهم تر از تمایل شما برای رئیس جمهور شدن تان است. شما هر گلی بلد بودید، در آن 8 سال به سر کشور زدید.