عصر ایران؛ دنیای سیاست دنیای پیچیدهای است. دنیایی که در آن هر رفتاری از سوی یک سیاستمدار میتواند حامل یک پیام برای جامعه و طرفدارانش باشد. لباس پوشیدن برخی سیاستمداران نیز دارای پیامهای خاصی است. برای این معنا میشود یک مثال از سیاستمداران داخل کشور زد. کسی که ریاستجمهوریاش را با کاپشن شروع کرد و با کت و شلوار به پایان رساند.
محمود احمدی نژاد درانتخابات ریاست جمهوری سال 84 و البته زمانی که شهردار تهران بود از کاپشن استفاده میکرد. او با این کار به مردم پیام میداد که از جنس آنهاست. اصلا احمدی نژاد با شعار "مردی از جنس مردم" وارد صحنه شد. شهردار سابق تهران میخواست جامعه ایرانی از ظاهر و گفتار او بفهمد که او کسی است که مثل آنها زندگی میکند. کاپشن بهاری او حتی در آن سالها پرطرفدار هم شد و در بازار هواداران رییس جمهور سابق آن را به نام "کاپشن احمدی نژادی" میخریدند.
احمدی نژاد تا اواخر دوره اول ریاست جمهوریاش از کاپشن استفاده میکرد اما تغییراتی که در او و رفتارش بعد از انتخابات سال 88 ایجاد شد، در سبک لباس پوشیدن احمدی نژاد قابل مشاهده بود. او دیگر از کاپشن استفاده نمیکرد یا حداقل کم استفاده میکرد. او در جلسات دولت، سفرهای استانی و سفرهای خارجی از کت و شلوار استفاده میکرد.
احمدی نژاد بعد از انتخابات ریاست جمهوری و بعد از سکوتی دو ساله، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم فعال شده است و به سفر استانی میرود اما دیگر کت و شلوار نمیپوشد و دوباره رو به کاپشن پوشی آورده است اما چرا احمدی نژاد در تابستان 95 بازهم کاپشن میپوشد؟
احمدی نژاد با کاپشن میآید!
احمدی نژاد بعد از سال 88 به دلیل نزدیکی به مشایی یا طیفی که از جانب متحدان دیروز جریان انحرافی لقب گرفت شماری از طرفداران خود را در میان محافظه کاران سنتی از دست داد تا جایی که بسیاری از نیروهای سنتی که برای پیروزی احمدی نژاد در انتخابات نذر میکردند دیگر حاضر نیستند از او حمایت کنند و حتی برخی از آنها روحانی را به احمدی نژاد ترجیح میدهند. احمدی نژاد هم این واقعیت را درک کرده است.
او میخواهد نگاه هواداران گذشته خود را اصلاح کند و به خاطر همین تصمیم گرفته است تغییراتی در خود ایجاد کند. احمدی نژاد در اولین گام در ظاهر از مشایی فاصله گرفته است و سه سالی است که کسی او را در کنار مشایی ندیده است حداقل در مجامع عمومی این اتفاق نیفتاده است.
طرفداران احمدی نژاد در سال 84 او را با کاپشن دیده بودند و اصلا تصویری که هنوز در ذهن آنهاست، احمدی نژاد با کاپشن است. حالا او دوباره در سفرهای استانیاش کاپشن میپوشد. کاپشن پوشیدن او می تواند این پیام را به حامیان منتقل کند که احمدی نژاد 96، همان احمدی نژاد 84 خواهد بود. او بازهم سخنرانیهای خود حول محور اسلام و انقلاب تبیین میکند و دیگر از بهار و ایرانی بودن خبری نیست.
آن گونه که از شواهد پیداست رییس جمهور سابق میخواهد به گذشته برگردد و رای کسانی را که روزی سینه چاک او بودند. به سوی خود برگرداند. پس میتواند گفت احمدی نژاد در صورت حضور در انتخابات 96 با کاپشن میآید!
به گزارش"توریسم" این دوره از مسابقات جهانی عشایری در رشته های کشتی، مسابقه با اسب، تیراندازی با کمان و دیگر بازیهای عشایری بومی جهان در حال برگزاری است.
این رقابت ها در استان «ایسیک-کول» قرقیزستان انجام ی شود.
این مسابقات،یک رویداد ورزشی بین المللی است که در میان کشورهای آسیایی انجام می شود و شرکت کنندگان اصلی این بازی ها از کشورهای قرقیزستان، قزاقستان، روسیه، ترکیه، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، مغولستان، تاجیکستان و افغانستان هستند.
به گزارش ایسنا ، «تحرکات و رایزنیهای انتخاباتی درون جبهه اصولگرایان و میان چهرهها و شخصیتهای اصولگرا چیزی نیست که مورد انکار این جناح سیاسی قرار گرفته باشد. از حداد عادل تا محمدرضا باهنر بر این نکته تأکید دارند که رایزنیهایی در میان اصولگرایان برای انتخابات آتی در جریان است. این رایزنیها در شرایطی صورت میگیرد که بر خلاف اصلاحطلبان، اصولگرایان در انتخابات پیش رو با دو چالش و انتخاب مواجه هستند و برای هر یک باید فرصت و وقت هزینه کنند. بر خلاف اصلاحطلبان که محتملا پشت سر روحانی و نامزد اعتدالگرایان صفآرایی خواهند کرد و انرژی و وقت خود را تنها باید صرف انتخابات شوراها و شبکهسازی و ستادسازی به منظور موفقیت در انتخابات شوراها کنند، اصولگرایان باید ضمن رایزنی بر سر انتخابات شوراها و انتخاب گزینههای مطلوب و دارای توان رقابت در انتخابات شوراها، توجه و گوشه چشمی هم به انتخاب نامزد انتخابات ریاستجمهوری داشته باشند. چالشی که خود میتواند بر موضوع انتخابات شوراها هم تأثیرگذار باشد.
آن چه پس از انتخابات ۹۲ بیش از هر زمان دیگری مورد تصریح اصولگرایان قرار گرفته، آن است که این جناح برای کسب موفقیت حداکثری در انتخابات ۹۶ راه گریزی جز اجماع بر سر یک نامزد ندارد اما موضعگیریهای اخیر برخی تشکلهای تأثیرگذار در فرآیند تصمیمسازی اصولگرایان حکایت از آن دارد که فرآیند اجماع آن چنان که تا پیش از این تصور میشد، راهی آسان و خالی از سنگلاخ نیست. موضعگیریهای مصباحیمقدم درباره میزان تأثیر نظرات آیتالله مصباح بر فرآیند تصمیمسازی و اجماع اصولگرایان که البته با تصحیح دبیرکل این مجموعه محوری مواجه شد، تنها بخشی از چالشی است که اصولگرایان در انتخابات ۹۶ پیش رو دارند. در حالی که از اظهارات و مواضع مصباحیمقدم این گونه برداشت میشد که این تشکل، نظر به حمایت از رئیسجمهور مستقر و عضو هیات مؤسس این مجموعه در انتخابات پیش رو دارد، نظرات موحدی کرمانی سوگیری متفاوتی از آن چه سخنگوی جامعه روحانیت گفته بود، نشان میدهد. این در حالی است که طبق اصول، جامعه روحانیت نمیتواند نسبت به حضور یکی از اعضای خود در انتخابات ریاستجمهوری و در کسوت روحانیت بیتوجه باشد و در عین حال و در حالتی متناقض به نظر میرسد اجماع اصولگرایان همچون گذشته متوقف به اجماع نظر جامعه روحانیت و جامعه مدرسین به عنوان گروههای مرکزی و مؤثر و محوری اصولگرایان وابسته است.
چراغ سبز نشان دادن به روحانی از سوی روحانیت مبارز و مخالفت با آن از سوی برخی گروههای اصولگرا در حالی است که به نظر میرسد سخنگوی روحانیت مبارز در ابراز موضع ضمنی حمایتی از روحانی تنها نیست و بخشی از اصولگرایان همچون طیف نزدیک به علی لاریجانی که دارای زد و بندهای سیاسی با اعتدالگرایان و دولتیها هستند، هم تمایل دارند تا حمایت اصولگرایان از یک نامزد در رقابت با رئیسجمهور مستقر به مرحله رسمیت نرسیده و اجماع تنها بر سر انتخابات شوراهای شهر و روستا پیش برود. چنین حالتی بیشتر شبیه اعلام حمایت گروههای راست در انتخابات ۱۳۸۰ از رئیسجمهور وقت است که از زبان چهرههایی چون باهنر و حداد عادل در همان انتخابات ابراز و البته مقید به شروطی هم شده بود اما در عین حال ستادهای اصولگرایان در تلاش برای کسب رأی از سبد آرای بدنه خود برای احمد توکلی بودند. بدیهی است که اتخاذ چنین رویکردی از سوی اصولگرایان ضربهای سخت به فرآیند اجماعسازی در این جناح خواهد زد و در آتیه دایره اصولگرایان را در معرض خدشههای هویتی و گفتمانی قرار خواهد داد. این اما همه آن چیزی نیست که اجماع اصولگرایان را در معرض چالشهای جدید قرار میدهد. همزمان با اعلام و اصرار برخی گروههای اصولگرا همچون مؤتلفه برای حضور نامزد حزبی در انتخابات ریاستجمهوری که به نظر میرسد، محکی برای تثبیت سهمیهها در انتخابات شوراها باشد، گروههایی چون جبهه پایداری از هماکنون در تلاش برای تخریب و تضعیف گزینههایی هستند که به نظر میرسد توان کسب رأی و رقابت با رئیسجمهور مستقر را خواهند داشت؛ آن هم در شرایطی که هنوز هیچیک از نامزدهای مطرح اصولگرا، اعلام حضوری رسمی و قطعی در این خصوص نداشته است. نگاهی به تریبونهای رسمی رسانهای این طیف خاص از اصولگرایان حکایت از آن دارد که شنیدن صداهای وحدتشکن و تکرار رویههای قبلی در اردوگاه اصولگرایان از سوی این طیف دور از انتظار نیست.
همه اینها در شرایطی است که طمع رئیسجمهور سابق و حامیانش برای تحمیل گزینه مورد نظر خود به اردوگاه اصولگرایان و سهمخواهی از این جریان هم خود یک چالش جداگانه و واکاوی نشده است. در حالی که اصولگرایان شخص احمدینژاد را برای حضور در انتخابات بار اضافه و هزینهساز ارزیابی میکنند اما به نظر میرسد دستکم بخشی از اصولگرایان حضور ستادی او و بدنه حامیانش را در رقابت با رئیسجمهور مستقر ملزومی غیر قابل چشمپوشی میبینند. متغیری که تحقق آن خود نیازمند امتیازدهی به این جریان از سبد سهمیه سایر اصولگرایان است.»
صادق زیباکلام در روزنامه آرمان نوشت؛ به نظر میرسد این مساله بیش ازآنکه یک مساله فقهی و شرعی باشد، یک مساله سیاسی است. زیرا مساله ای به نام موسیقی وسوالات شرعی پیرامون آن ظرف سی وهشت سالگذشته توسط مراجع تقلید ازجمله رهبرکبیر انقلاب امام خمینی حل و فصل شده و مساله جدیدی نیست.
لذا زمانی که وزارت ارشاد و نهادهای مسئول دیگر مجوز کنسرتی را صادر میکنند، براین اساس است که از نظر شرعی اشکالی برای برگزاری آن وجود ندارد. بنابراین اینکه آیتا... علم الهدی اعلام کردهاند که به واسطه وجود مرقد مطهر امام هشتم اجازه برگزاری کنسرت موسیقی را نمیدهیم، این سوال را در اذهان مطرح مینماید مگر این موسیقیها خلاف شرع است که ایشان اجازه برگزاری آن را نمیدهند. لذا اگر مساله اجرای موسیقی درمشهد مشکلاتی شرعی داشت آنگاه شاید امام جمعه محترم مشهد حتی اعلام میکردند که کنسرتها یک شب با حضور بانوان و یک شب با حضور آقایان برگزار شود. اما شکل برخورد آقای علمالهدی این نگرش را در ذهن افراد به وجود میآورد که در حقیقت ظاهرا ایشان تمایل دارد اعتبار دولت را مورد نقادی صریح قرار دهد.
مقصود این است که به مردم ثابت شود که اگر هر امام جمعهای اراده کند میتواند این اقدام را انجام دهد. اگردقت کنیم آن دسته از خطیبانی که با دولت روحانی وارد این مساله شدهاند، عمدتا درگذشته طرفداردولت قبل بودند. آیتا... کاظم صدیقی درخطبههای نمازجمعه مستقیم وغیر مستقیم به دولت نقد میکنند. در صورتی که اگر به گذشته بازگردیم درآن دوران نه آیتا... کاظم صدیقی، نه آیتا... سید احمد خاتمی و نه آیتا...علمالهدی کمتر از گل به دولت احمدینژاد نمیگفتند وحتی برخی آن دولت را دولت مکتبی معرفی میکردند.
بنابراین مساله برخورد با دولت آقای روحانی از سوی برخی ائمهجمعه کاملا مشخص است و هر اندازه به انتخابات ریاستجمهوری در سال آینده نزدیک میشویم، انتقادات به روحانی افزوده خواهد شد. چرا مخالفان سیاستهای فرهنگی دولت فعلی؛ درزمان دولت قبل درمقابل آن ایستادگی نکردند. سوال این است که چرا در شیراز، اصفهان و مشهد ائمه جمعه به یکباره نگران برگزاری کنسرتها شدهاند. بنابراین به هیج وجه نمیتوان فقط ادعا کرد که مشکل برگزاری کنسرتها فقهی هست. کوتاه آمدن درمقابل درخواست امام جمعه مشهد موجب شده که اینگونه مخالفتها ادامه یابد؟ سوال دیگر این است که دولت روحانی تا کجا میخواهد کوتاه بیاید؟