برترین ها- به راستی چه اتفاقی برای این زوج هنرمند و محبوب افتاده است؟ این طور به نظر می رسد که آنجلینا جولی لورا واسر را به عنوان وکیل خود، همان شخصی که وکالت جانی دپ را به عهده گرفته بود، انتخاب کرد و این بدین معنی است که او در درخواست طلاق خود جدی است.
برخی از دلایل جدایی آنها را در اینجا برایتان آورده ایم، اگر شما هم می خواهید علت طلاق آنها را بدانید، با ما همراه باشید.
شروع رابطه
شاید داستان آشنایی این زوج را بدانید اما برای یادآوری: برد پیت در سال 2003 بود که در فیلم «آقا و خانم اسمیت» بازی کرد. در آن زمان نقش مقابل برد پیت، نیکول کیدمن بود اما گویا برد پیت نمی توانست به خوبی با او ارتباط برقرار کند، به همین دلیل آنجلینا را برای این نقش انتخاب کردند.
از آن زمان بود که شایعات رابطه این دو بازیگر با هم پخش شد. برد پیت در آن زمان با جنیفر آنیستون زندگی می کرد اما رابطه آنها رفته رفته بد و بدتر شد طوری که در سال 2005 از یکدیگر جدا شدند.
اگر چه پاپاراتزی ها چندین بار تصاویری از این دو را با هم در حال گشت و گذار منتشر کردند اما آنها تا وقتی که برد پیت طلاق خود را از جنیفر نگرفت، رابطه خود را انکار می کردند.
پس از طلاق، برد پیت اعتراف کرد که در طول فیلم برداری، رابطه عمیقی بین آنها برقرار شد. او می گوید: «ما تمام کارهایمان را در طول فیلم برداری با هم انجام می دادیم، کارهای گروهی زیادی کردیم و واقعا به ما خوش می گذشت تا حدی که در آخر انگار که یک زوج واقعی بودیم.»
خیانت برد پیت
حتما این جمله را شنیده اید: «اگر به دیگری خیانت کند، به تو نیز خیانت خواهد کرد.». برد پیت به جنیفر آنیستون خیانت کرد. جدا از رابطه اش با آنجلینا، او در فیلم برداری فیلم «متفقین» که در لندن انجام می شد، با همکار خود ماریون کوتیار، نیز رابطه داشت.
تلفیق کار و سرگرمی
وقتی از برد پیت و آنجلینا، پس از بازی در فیلم «آقا و خانم اسمیت»، پرسیدند که آیا دوست دارید فیلم های بیشتری را در کنار هم بازی کنید، آنها گفتند: «این راهی است تا خودمان را آزمایش کنیم. ما احساس می کنیم که بازی مشترک، ما را خوشحال تر و قوی تر از قبل می سازد. ما دوست داریم که خودمان را در شرایط چالش برانگیز بیاندازیم، حتی اگر کمی برایمان خطرناک باشد. اما باید بگوییم که در حال حاضر...خیر!» این طور به نظر می رسد که این زوج تنها خوشی مشترک شان را در بازی در یک فیلم مشترک می یابند.
سبک زندگی متفاوت
برنجلینا دو سبک زندگی متفاوت دارند. آنجلینا دوست دارد که تمام وقت خود را بیرون از خانه، صرف کمک به دیگران و امور خیرخواهانه، بگذراند، در حالی که پیت عشق اش هالیوود است، جاده ای که برای او تمامی ندارد.
اختلاف بر سر فرزندان
طبق گزارشاتی که از یک منبع موثق به دست آمده، آنجلینا و برد پیت بر سر چگونگی بزرگ کردن فرزندان شان با هم اختلاف داشتند طوری که آنجلینا مدام پیت را به خاطر روش اشتباهی که برای کودکان شان در پیش گرفته بود، سرزنش می کرد.
عدم تفاهم
اگر چه موضوع فرزند، یکی از اختلافات اصلی آنها بود اما آنها اختلاف نظرهای زیادی بر سر موضوعات دیگر نیز داشتند. به عنوان مثال مسئله سیاست، از دیگر مضوعاتی بود که بارها میان آنها اختلاف شدید انداخت. آنها حتی نمی توانستند سر برنامه های زندگی شان با هم به تفاهم برسند.
اختلاف آنجلینا با پدرش
آنجلینا هیچ وقت نتوانست با پدرش ارتباط خوبی برقرار کند به این علت که او نه تنها به مادرش خیانت کرد، بلکه مدام در زندگی خصوصی آنها نیز دخالت می کرد. او حتی بارها زندگی خصوصی آنجلینا را در مقابل دوربین ها برملا کرد. اما بر خلاف او، رابطه برد پیت با پدر زن اش بسیار خوب است و همین موضوع به اختلافات آنها دامن می زد.
اعتیاد برد پیت
آنجلینا از مصرف بیش از اندازه مشروبات الکی و ماریجوآنا توسط برد پیت شکایت می کند. او می گوید که این موضوع می تواند تهدیدی برای فرزندان مان باشد.
سلامت آنجلینا
برد پیت تنها کسی است که از عادات بد آنجلینا آگاه است. او می گوید: «آنجلینا اصلا غذا نمی خورد، به جایش هر شب مشروبات الکلی مصرف می کند و مدام سیگار می کشد.» او از اینکه مدام باید آنجلینا را مجبور کند تا به سلامتی خود اهمیت بیشتری دهد، خسته شده است.. برد پیت در ادامه حرف هایش می گوید: «شاید استرس عمل آنجلینا جولی، برای جلوگیری از سرطان، ازدواج ما را نابود کرد.»
نداشتن دوست صمیمی
در سال 2002، زمانی که ماریا کری گفت که آنجلینا هیچ دوستی ندارد، برد پیت هم این نقد را تایید کرد. اما آنجلینا در جواب گفت: «من با خانواده خودم در ارتباطم، با برد حرف می زنم اما نمی دانم چرا دوست صمیمی زیادی ندارم. برد پیت آنقدر در زندگی من نقش پر رنگی دارد که احساس می کنم به فرد دیگری احتیاج ندارم. او نه تنها عشق من، بلکه خانوده من است. من واقعا از این که همچین خانواده خوبی دارم، خدا ا شکر می کنم. زندگی بدون او معنی ندارد.» اما گویا برد نتوانست انتظارات همسرش را به بهترین شکل برآورده کند.
به گزارش جام جم، این مجری و گوینده باسابقه صداوسیما بیمار است، اما اینکه بیماری چیست، حکایت همان ضربالمثل قدیمی است؛ یک کلاغ، چهلکلاغ!
با شجاعیمهر که این روزها در خانه مشغول استراحت است، همصحبت شدیم تا از روزهای درمان و بعد آن برایمان بگوید.
قضیه سرطان حنجره و تکذیب آن چه بود؟
از دو سه ماه قبل گلویم تحریک میشد و اذیتم میکرد. به چند پزشک متخصص مراجعه کردم، اما گفتند چیزی نیست و جدیاش نگیرم تا اینکه مچ دست پسرم شکست و برای درمان او به یک مجتمع پزشکی مراجعه کردم، دکتر شفاعت با دیدن من گفت: «به نظرم تیروئیدت مشکل دارد». در معاینه اولیه متوجه شد غدهریزی روی تیروئیدم وجود دارد. برایم اسکن نوشت و بعد مشخص شد غده خوشخیم است، اما امکان دارد گسترش پیدا کند، به همین دلیل بعد از بررسی به این نتیجه رسیدند که تیروئید را جراحی و آن را کاملا خارج کنند. عمل جراحی پنج ساعت طول کشید و دو روز در بیمارستان بستری بودم و الان هم در منزل استراحت میکنم و طبق گفته پزشکان با توکل به خدا تا دو ماه دیگر حالم خوب میشود. وقتی تیروئید کاملا خارج میشود، درمان باید از راههای دیگر ادامه پیدا کند. باید منتظر بمانم تا یک ماه از جراحی بگذرد تا مشخص شود به یددرمانی نیازی هست یا نه.
پس اینکه گفته شد شما به سرطان مبتلا شدهاید، شایعه بود؟
شایع شد سرطان حنجره دارم که کاملا اشتباه بود و بیماریام ربطی به حنجره نداشت. تیروئیدم درگیر یک غده شده بود که خدا را شکر خوشخیم بود و دیگر نیازی به شیمیدرمانی و جراحیهای بعدی ندارد. تحت درمان خواهم بود و پزشکان امیدوارند با مشکل خاصی روبهرو نشوم.
زمانی که به شما گفتند گلویتان درگیر بیماری شده و احتمال سرطان هست، چگونه با این موضوع برخورد کردید، به هر حال شما مجری و گوینده هستید و حنجره و گلو به نوعی ابزار حرفه و شغل شماست؟
بدون اغراق و ریاکاری میگویم، باور دارم که خداوند مرا دوست دارد، هر اتفاقی که برایم رخ میدهد از خداوند تشکر میکنم؛ چون معتقدم که حتما حکمت و مصلحتی بوده که من از آن بیخبرم. در ساعات اولیه که خبر را به من دادند، طبیعی است که کمی شوکه شوم و به این فکر میکردم که چه باید بکنم، اما بعد از گذشت چند ساعتی خیلی راحت آن را پذیرفتم. به نظرم خداوند در مسیر زندگیام بدی قرار نمیدهد...
میتوان این بیماری را به حساب یک تلنگر گذاشت؟
من اسمش را شوخی خدا با خودم میگذارم تا حواسم بیشتر جمع باشد.
شایعاتی که در چنین شرایطی در فضای مجازی منتشر میشود چه تاثیری روی خود فرد و اطرافیانش دارد؟
خیلی بد بود! وقتی این خبر در شبکههای اجتماعی منتشر شد، اتفاقات بدی برای ما رخ داد. اقوام، خواهر و برادرهایم در شهرستان زندگی میکنند. آنها از طریق شبکههای اجتماعی متوجه شده بودند که مبتلا به سرطان حنجره شدهام! این خبر آنها را بسیار نگران کرده و حتی خواهرم دچار مشکل قلبی شده بود. انتشار این شایعات بسیار آزاردهنده و حتی خطرناک است و شاید باعث فوت اطرافیان شود. همسر و فرزندانم چند روز فقط پاسخگوی تلفن اقوامی بودند که در شهرستان هستند و با شنیدن خبر سرطان حنجره بشدت نگران شده بودند. در دنیایی که اخبار بیشتر از طریق فضای مجازی منتشر میشود، اخلاقمداری حرف اول را میزند، نباید هر شنیدهای را بدون اینکه صحت و سقم آن مشخص شود، نشر داد. شایعه سرطان، خانوادهام را با بحران روبرو کرد.
به گزارش ایسنا، علی جنتی در پی بازگشت استاد آواز ایران به کشور که مدتی بود مراحل درمان را در آمریکا میگذراند اظهار کرد: با کمک وزیر بهداشت، تجهیزات پزشکی در اختیار ایشان قرار گرفته و در منزل خود تحت درمان است.
وزیر ارشاد که در حاشیه برگزاری مراسم روز شعر و ادب فارسی در تالار وحدت سخن میگفت با اشاره به اینکه در نهایت خانواده شجریان تصمیم گرفتند این هنرمند را به ایران بیاورند متذکر شد: ما دورادور در جریان درمان ایشان بودیم.
*آیا من میتوانم متقابلا در تخصصی که به من مربوط نیست و در آن سررشتهای ندارم، حکم صادر کنم و بگویم در شهر من اجازه ندارید فلان کار را بکنید؟
*درباره مسئله لغو کنسرتها به نظر میرسد موسیقی بهانه و دستاویز عدهای است و ماجرا کاملا سیاسی است. نزدیک انتخابات هستیم و چون دموکراسی را یاد نگرفتهایم تا با مهربانی با هم حرف بزنیم، چنین ترفندهایی را دستاویز قرار میدهیم.
* تبلیغات جالبی نیست که عدهای از موضعشان علیه موسیقی استفاده سیاسی کنند و در ازایش از جایی دیگر امتیاز بگیرند. چرا به خودتان اجازه میدهید به موسیقی توهین و آن را تحریف کنید؟ آیا کسانی که درباره موسیقی حکم میدهند از آن شناخت کافی دارند؟
* وقتی ما میتوانیم پیچیدهترین مسائل سیاسی سیوچندساله را با مذاکره و گفتوگوی توأم با لبخند حل کنیم، پس حتما گره ای که در حوزه موسیقی هست نیز گشودنی است. شاید بتوان گفت موسیقی هم مثل امور دیپلماتیک، نیازمند برجام است منتها مشکلی هم هست. در تمام این ۳۸ سال، سیاستهای ایران- با توجه به اینکه جمهوری هم شدیم و هر چهار سال یکبار موضوع عوض میشود- قبل از اینکه موضوعی جا بیفتد، تغییر میکند.
*اگر انقلاب کردیم، برای این بود که یاد بگیریم دموکراسی یعنی چی؟ دموکراسی یعنی من باید یاد بگیرم به یک روحانی احترام بگذارم و متقابلا یک روحانی هم به من و حرفه من احترام بگذارد. ما از کسانی که روحانی هستند، باید جنبه روحانی و مهربانی و دوستی دین را درک کنیم و به واسطه آنها معنویت را در جامعه رواج دهیم. هرگز کسی از توهینکردن به مردم و علایقشان و قرارگرفتن در مقابل مردم و توهین به فرهنگ وتاریخشان به هیچ جایی نرسیده است.
*اوایل انقلاب حتی وقتی در تهران برای خانوادههای جنگزده کنسرت میدادیم، با اسلحه روی صحنه ریختند و با تیر هوایی در فضای باز شلیک کردند و مانع کنسرتمان شدند. حتی ما به جبهههای جنگ رفتیم تا برای رزمندههایی که میجنگیدند، موسیقی اجرا کنیم و به آنها روحیه دهیم، آنجا هم با مانع مواجه شدیم. بعد از انقلاب وقتی بهشدت درباره بودونبود موسیقی بحث بود، در جاهای مختلف با گروه «چاووش» سعی کردیم از ایجاد مانع برای برگزاری کنسرت جلوگیری کنیم، با اینکه مردم بسیار استقبال میکردند، اما باز هم موفق نبودیم. مردم استقبال میکردند چون یادشان بود چه سرودهایی در روزهای انقلاب شنیدهاند و یادشان بود موسیقی چگونه مردم را در روزهای انقلاب همسو کرد و بعد برایشان خیلی عجیب بود که این عامل مهمی که در انقلاب نقش ایجاد وحدت را داشته، ممنوع شده!
* آقایان بیایید موسیقی را نهفقط از یک شهر خاص، که از همه ایران حذف کنید! اما اگر توانستید و موفق شدید، آن وقت ما هم با شما موافقیم. یعنی در رادیووتلویزیون و وزارت ارشاد و... هرچه از موسیقی هست همه را ببندید. در این صورت ببینید با چنین رفتاری مسئله جامعه ما، گرسنگی مردم، بیخانمانی عدهای و افسردگی عدهای دیگر حل میشود؟