به گزارش ایرنا اوایل مرداد امسال بود که ماموران پلیس آبادان در جریان ناپدید شدن 2 کودک در روستای خضرنبی(ع) قرار گرفتند و برای ردیابی این دختر و پسر خردسال وارد عمل شدند.
ماموران با پی بردن به اختلاف پدر و پدربزرگ این 2 کودک با یکدیگر، احتمال دادند پدربزرگ این خانواده برای انتقام گیری از پسرش، نوه های خود را ربوده و با این فرضیه پدربزرگ 55 ساله برای تحقیقات بیشتر دستگیر شد.
پدربزرگ خودش را بی گناه معرفی می کرد اما با گذشت چهار روز از ناپدید شدن بچه ها ماموران در تماس برادر این پدربزرگ با سناریوی هولناکی روبه رو شدند.
ماموران به خانه پدر بزرگ رفته و زمانی که پای در حیاط این خانه گذاشتند با استخوان های 2 جسد که داخل پتویی پیچیده شده بود روبه رو شدند.
تحقیقات ابتدایی نشان از آن داشت که روی اجساد آهک ریخته شده و به همین دلیل، قابل شناسایی نبودند که در این مرحله استخوان ها برای آزمایش DNA به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات از پدربزرگ خانواده به صورت ویژه آغاز شد.
پدربزرگ وقتی شنید استخوان های نوه هایش درحیاط خانه اش پیدا شده گفت:با پسرم اختلاف داشتم ولی به نوه هایم آزاری نرساندم و نمی دانم چه کسی دست به این جنایت زده و چرا با این نقشه قصد دارد من را گناهکار معرفی کند.
کارآگاهان پلیس آبادان تجسس پلیسی را بار دیگر از محل ناپدید شدن 2 کودک آغاز کردند و به سرنخ های جدیدی رسیدند که عموی بچه ها را مظنون اصلی این پرونده نشان می داد.
عموی 34 ساله که 'س' نام داشت، تحت بازجویی پلیس قرار گرفت، در حالی که از همان روز نخست که دو کودک ناپدید شده بودند وی درکنار ماموران به دنبال فرزندان برادرش می گشت و در تحقیقات پلیسی نیز سعی داشت ماموران را گمراه کند اما وقتی در بازداشت پلیس به تناقض گویی پرداخت مجبور به افشاگری شد و با گذشت یک ماه از این معمای پلیسی لب به اعتراف گشود.
این متهم به ماموران گفت:چندی پیش با پدرم بر سر ازدواج دومش اختلاف پیدا کردم و پس از آن نیز پی به راز سیاهی بردم و به خاطر اختلافات ناموسی با برادرم به فکر انتقامگیری افتادم و تصمیم به قتل برادرزاده هایم گرفتم.
وی افزود: روز حادثه آتنا و ابوالفضل را به بهانه نشان دادن جوجه گنجشک به نیزارها کشاندم و ابتدا آتنا و سپس ابوالفضل را خفه کردم و با کندن زمین اجساد را در کنار رودخانه خاک کردم و پس از ماجرای مفقود شدن برادرزاده هایم برای رد گم کنی از همان لحظه های ابتدایی به دنبال 2 کودک گمشده گشتم.
وی ادامه داد: روی جسدها آهک ریخته بودم و چند روز پس از قتل برای سرکشی به محل دفن جسدها رفتم که دیدم حیوانات درنده اجساد را از خاک بیرون کشیدند و تنها استخوان های برادرزاده هایم سالم مانده بودند و وقتی دیدم پدرم به عنوان مظنون در بازداشت پلیس است تصمیم به انتقام گیری از پدرم افتادم.
'س' در اعتراف خود گفت:استخوان ها را داخل پتویی پیچیده و در تاریکی شب آنها را داخل حیاط خانه پدرم رها کردم و سعی داشتم با این صحنه سازی پدرم را قاتل معرفی کنم که پس از یک ماه نقش پردازی دستم رو شد.
بنا به این گزارش، بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر دستور داد تا این متهم در اختیار ماموران پلیس آگاهی آبادان قرار گیرد.
به گزارش ایران ؛با اعلام این گزارش، تیمی از مأموران کلانتری در بیمارستان حاضر شدند و تحقیقات را آغاز کردند. نخستین بررسیها نشان داد شب حادثه بنفشه- 17 ساله- در مقابل چشمان پسرش به خاطر اجرا گذاشتن مهریه با همسرش درگیر و پس از ضرب و شتم شدید با چاقو مجروح شده است. این زن که بشدت آسیب دیده بود برای نجات خود با خواهرش تماس گرفته و با کمک همسایگان به بیمارستان انتقال یافته بود. اما شدت جراحات طوری بود که او دوام نیاورد و صبح روز بعد جان سپرد.با مرگ این زن، پرونده به دایره جنایی ارسال شد. کارآگاهان نیز درنخستین گام شوهر 42 ساله قربانی جنایت را تحت تعقیب قرار دادند.
اظهارات تکان دهنده خواهر قربانی
خواهر مقتول در اظهاراتش به پلیس گفت: پیش از ازدواج بنفشه، نامادریام با شاپور ارتباط داشت و برای اینکه روی این بیآبرویی سرپوش گذاشته شود، بنفشه که 14 سال بیشتر نداشت به اجبار به عقد شاپور درآمد و به خانه او رفت. پس از ازدواج، خواهرم همیشه توسط شوهرش مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار میگرفت. آنها صاحب پسرکوچولویی هم شده بودند اما یک روز وقتی بنفشه به خانه میرود شوهرش و نامادریام را در شرایط بدی میبیند. بعد از آن اتفاق اوخواستارجدایی شد و پس از درخواست طلاق مهریهاش را نیز اجرا گذاشت. پرونده جدایی آنها تا یک سال و نیم بعد ادامه داشت تا اینکه شاپور در شب حادثه خواهرم را به بهانه اجرا گذاشتن مهریهاش آنقدر کتک وبعد هم با چاقوزد که او پس از چند ساعت کما جان باخت. شاپور هم بعد از جنایت متواری شد.
پایان یک سال زندگی پنهانی
ردیابی برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه سرانجام شاپور در خانهای متروکه درجنوب تهران دستگیر شد. او در نخستین بازجوییهای پلیس منکر قتل شد اما پس از مدتی به جنایت اعتراف کرد.پس از این اعترافهای متهم 42 ساله، این پرونده در چند مرحله در شعبه چهارم دادگاه کیفری مورد رسیدگی قرارگرفت ومتهم به قصاص محکوم شد.در حالی که پرونده تا اجرای حکم قصاص فاصلهای نداشت خانواده مقتول حاضر شدند در ازای دریافت 600 میلیون تومان دیه ازقصاص بگذرند. به این ترتیب محکوم به مرگ، روز دوشنبه پس از محاکمه با پرداخت مبلغ دیه و رضایت اولیای دم از قصاص رهایی یافت. او همچنین به خاطر داشتن روابط غیراخلاقی نیزبه زندان محکوم شد.
سرهنگ رضا شیراوژن در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: جسد سالم مردی پس از گذشت 9 سال که در دریاچه گهر دورود مفقود شده بود شب گذشته پیدا شد.
وی ادامه داد: سال 86 در حریم دریاچه گهر مردی کرجی غرق و مفقود می شود و احتمال می رود این جسد مربوط به همان مفقودی است چون از آن سال به بعد تاکنون گزارشی مبنی بر مفقودی یا غرق شدن فردی در این دریاچه گزارش نشده است.
معاون فرمانده انتظامی لرستان تصریح کرد: 9 سال پیش با مفقود شدن این فرد در دریاچه گهر خانواده وی در همان محل سنگقبری به عنوان یادبود گذاشته و سالی یکبار در کنار آن حاضر میشوند.
شیراوژن با بیان اینکه اکنون جسد پیدا شده از ساق پا به پایین و ساق دست به پایین از بین رفته اما مابقی بدن سالم است یادآورشد: البته هنوز مشخص نشده که این جنازه مربوط به همان کسی باشد که 9 سال پیش در این دریاچه مفقود شده است.
وی با اشاره به اینکه این جسد هماکنون در پزشکی قانونی قرار دارد و کارهای مقدماتی برای مشخص شدن هویت این جسد در حال انجام است، خاطرنشان کرد: عوامل منتظر دستور دادستان هستند تا جهت شناسایی به خانواده مورد نظر تماس گرفته و مراحل احراز هویت به وسیله آزمایش DNA انجام شود.
به گزارش جام جم ؛ در حالی که آتشنشانان سرگرم خاموش کردن شعلههای آتش بودند مأموران درجریان تحقیق از همسایهها پی بردند، زن جوانی به نام مینا به همراه فرزندخردسالش علیرضا و مادر شوهرش حلیمه در 2 واحد مسکونی تخریب شده ساکن بودهاند. ازسوی دیگر پس از فرو نشاندن آتش، وقتی آتشنشانان وارد خانه شدند با جسد دو زن و یک کودک روبهرو شدند.اما این پایان ماجرا نبود.چرا که با بررسی اجساد مشخص شد آنها بر اثر انفجار و آتشسوزی جانشان را از دست ندادهاند بلکه قبل ازآغاز حریق به قتل رسیده بودند.بدین ترتیب بازپرس دادسرای امور جنایی برای رازگشایی از این جنایت خود را به محل حادثه رساند.
درهمین حال کارآگاهان درجریان تحقیقات متوجه مرد جوانی شدند که خودش را از نزدیکان خانواده قربانیان معرفی کرده و وارد محل حادثه شده بود.این مرد به طرز مرموزی تلاش میکرد صحنه جنایت را برهم بزند و مأموران را گمراه کند. همین رفتارش نیز باعث شد بازپرس جنایی به وی ظنین شود.بعدهم حکم جلب او را صادر کرد.
وی در بازجوییها سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت که روز حادثه برای دیدن یکی از دوستان قدیمیام به خانهاش رفتم اما او در خانه نبود و همسرش تا رسیدن شوهرش، مرا به داخل خانه دعوت کرد.وقتی در خانه تنها بودیم، فکر سرقت به ذهنم رسید اما همسر دوستم متوجه نقشه شوم من شد و به همین خاطر سر و صدا کرد و خواست مرا از خانه بیرون کند. من هم از ترس اینکه همسایهها متوجه شوند، مجبور شدم این زن را با پیچیدن سیم سشوار به گردنش خفه کنم.
پس از قتل این زن خواستم از خانهشان بیرون بروم که مادرشوهرش از واحد روبهرویی بیرون آمد و مرا دید. او مرا میشناخت وبدون اینکه از قتل عروسش خبری داشته باشد دعوتم کرد تا زمان رسیدن پسرش در خانهشان بمانم.به این ترتیب وارد خانهشان شدم اما لحظاتی بعد رفتارم این زن را به شک انداخت وتصمیم گرفت سری به عروسش بزند اما میدانستم با دیدن جسدزن جوان متوجه میشود که قتل، کار من بوده است.برای همین مجبور شدم این زن را هم به قتل برسانم. همان هنگام بود که پسربچه دوستم از مدرسه به خانه برگشت و برای اینکه لو نروم، این بچه را هم با ضربات چاقو به قتل رساندم.سپس برای اینکه آثار جرم را از بین ببرم شیلنگ گاز را بریدم تا خانه منفجر شود. بعد از این کار از آنجا فرار کردم و چند دقیقه بعد بود که با انفجار، هر دو آپارتمان ویران شد و آتشسوزی رخ داد.
پس از این ماجرا لباسهایم را عوض کردم و دوباره به محل حادثه برگشتم.چراکه میخواستم بدانم چه اتفاقی افتاده است. خودم را به مأموران و آتشنشانها از نزدیکان صاحبخانه معرفی کردم و وارد خانه شدم.میخواستم اگر آثاری از من باقی مانده را از بین ببرم اما بازپرس جنایی به من ظنین شد و دستور داد مرابازداشت کنند.
سرانجام پس ازصدورکیفرخواست، مهدی-عامل جنایت- صبح دیروز برای محاکمه به شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران منتقل شد.اما زمان ورودش به دادگاه، اولیای دم با دیدنش به طرفش حمله ورشدند.دقایقی بعد نیز مأموران پلیس امنیت خود را به دادگاه رسانده و با دستور قاضی عبداللهی عاملان درگیری بازداشت شدند.رسیدگی به این پرونده با یک ساعت تأخیروبا حضوراولیای دم مینا، حلیمه وعلیرضا آغازشد.آنها از قضات خواستار قصاص عامل قتلها شدند.
متهم پس از تفهیم اتهام، جنایتها را پذیرفت و به شرح هر آنچه در روز حادثه اتفاق افتاده بود پرداخت اما چند دقیقه از صحبتهایش نگذشته بود که با شکوه وداد و فریاد یکی از اولیای دم نظم دادگاه به هم ریخت وقاضی دستور داد اورا از جلسه دادگاه بیرون بفرستند.وسپس به بازجویی از متهم پرداخت.
چند سال داری؟
31 سال
شغلت چیست؟
مغازه داربودم
-چند وقت است که خانواده مقتول را میشناسی؟
تقریباً 16 سال است که با این خانواده رفت وآمد داریم ودو، سه سال بود که من با خانوادهام به خاطر خرید خانه به اسلامشهر نقل مکان کرده بودیم و روزهای آخر هفته همدیگررا میدیدیم
-چرا روز حادثه به خانه دوستت رفتی؟
چند وقتی بود به رفتار همسرم با دوستم ظنین شده بودم می خواستم این موضوع را با همسر دوستم در میان بگذارم تا از شک رهایی پیدا کنم. چند وقتی بود دوستم خیلی با ما تماس میگرفت وهمین موضوع باعث سوء ظن من شده بود.
-چرا همسر دوستت را کشتی؟
با او سر موضوعی که مطرح کردم دعوایمان شد و زمانی که او خواست فریاد بزند او را با سیم سشوار کشتم. بعد یک چاقو برداشتم و از خانه بیرون آمدم.
چی شد که مادر شوهراورا هم کشتی؟
زمانی که از در بیرون میآمدم مادر دوستم مرا دید و از من خواست به منزلش بروم وتا زمانی که دوستم برمی گردد آنجا بمانم. احساس کردم این زن به من مشکوک شده وقتی خواست به سمت آشپزخانه برود با یک گلدان ضربهای به سرش زدم وبا چاقو از ناحیه گردن اورا کشتم در این فاصله بود که صدای در آمد.
پسر دوستت علیرضا را چرا کشتی؟
وقتی که صدای در آمد صبر کردم تا هر که هست پشیمان شود و برود.اما صدای یک پسر بچه بود. پسر دوستم بود که از پیش دبستانی به خانه میآمد. در ذهن خودم گفتم اورا از پشت می گیرم وپس از زدن ضربهای که فقط بیهوش شود از خانه فرار می کنم. اما زمانی که اورا از پشت سر گرفتم آینه مقابل در باعث شد صورتم را ببیند برای همین با چاقویی که در دست داشتم اوراهم کشتم.
پس از قتل کجا رفتی؟
برای اینکه وقوع قتل ها با انگیزه سرقت جلوه کند طلاهای خانم ها را دزدیدم وبا به هم زدن خانه و بریدن شیلنگ گاز خواستم صحنه حادثه را جور دیگری نمایش دهم. بعد پول های نقد را برداشتم وبلافاصله از محل جنایت فرارکردم وخودم ر ا به پاساژ قائم رساندم ولباس دیگری خریدم. همان لحظه یادم افتاد که آثار انگشتم به جا مانده است فوراً خودم را به محل حادثه رساندم که دستگیرشدم.
به گزارش خبرنگار ما،متهم پس از شرح ماجرا در آخرین دفاعیاتش گفت: من سه نفر را کشتهام اما باورکنید ناخواسته مرتکب این قتلها شدم، قاتل نیستم.با این حال از اولیای دم می خواهم هر چه زودتر مرا اعدام کنند تا راحت شوم.قضات شعبه چهارم دادگاه به ریاست قاضی اصغرعبداللهی پس ازپایان محاکمه و برای صدور رأی وارد شور شدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران ، نیروهای پلیس نیواورلئان در ایالت لوییزیانا روز چهارشنبه جنازه لوییس پرت را در ماشین شاسی بلند خودش در حال سوختن پیدا کردند.
بر اساس گزارش نیروهای پلیس نیواورلئان، این شخص قبل از اینکه در ماشین خودش سوخته شود، با تیر به قتل رسیده بود.
به گزارش دیلی میل، نیروهای پلیس ویدیویی از این جنایت پیدا کردهاند که توسط دوربینهای مداربستهای که در خانه همسایه پرت بودند ضبط شده است و در آن نشان داده میشود که قاتل، مقتول را در حیاط پشتی خانه و در ماشین شاسی بلند او میسوزاند.
گفتنی است،مظنون به این قتل پس از کشتن فرد مذکور متواری شده است و نیروهای پلیس در جستجوی قاتل هستند.