به گزارش جامجم، صبح روز چهارشنبه گذشته خانوادهای در تماس با فوریتهای پلیس 110 از گم شدن دختربچه هفتسالهشان به نام کیانا در نیشابور خبر دادند. خانواده این کودک مدعی بودند فرزند آنان نیمههای شب گذشته از خانه مادربزرگش ربوده شده است.
تحقیقات از خانواده کیانا نشان داد، آنها ساکن تهران هستند و برای عیادت از پدربزرگ کیانا که در بیمارستان بستری بود،به آن شهر آمده بودند. دو روز بعد از این ماجرا، مردی به ماموران مراجعه کرد و مدعی شد برادرش به نام اشکان قاتل کیاناست. پس از این گزارش ماموران متهم پرونده را که 37 سال دارد و دارای سوابق کیفری است، در اقدامی غافلگیرانه دستگیر کردند. مرد جوان که در برابر شواهد و ادله موجود راهی جز بیان حقیقت نداشت به قتل اعتراف کرد.
تشریح جنایت
در پی این اعترافات، جسد دختربچه کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم نیز با انتقال به محل قتل صحنه جنایت را بازسازی و اظهار کرد: با مادرزنم اختلاف داشتم. وسیلهای از خانهاش سرقت شده بود و او تصور میکرد من آن را دزدیدهام.
روز حادثه برادرزنم همراه همسر و فرزندش از تهران به نیشابور آمده و برای عیادت از پدربزرگ کیانا به بیمارستانی در مشهد رفتند. کیانا در خانه مادربزرگش ماند. همسر و دو فرزند من هم شب را در همان خانه سپری کردند. نیمههای شب چند بار در زدم و کسی در را باز نکرد. از درختی که کنار دیوار خانه بود، بالا رفته و خودم را به داخل خانه رساندم. کیانا خواب بود و روی او چادری کشیده بودند. تصمیم داشتم او را به قتل برسانم تا از این طریق از مادرزنم انتقام بگیرم. میدانستم که او عاشق کیاناست. دخترک را با چادری که روی او کشیده شده بود، دزدیدم و با موتور به خانه خودم بردم. وقتی به مقابل خانه رسیدیم، او از خواب بیدار شد و پرسید کجا میرویم که به دروغ گفتم او را پیش پدرش میبرم. دخترک را به طبقه سوم خانهام برده و نقشه شیطانی را اجرا کردم. بعد هم با همان چادر خفهاش کردم. جسد را به باغ پدرش برده و زیر گچهای پیشساخته مخفی کردم. دو روز بعد از قتل دچار عذاب وجدان شده و موضوع را به برادرم گفتم که او ماجرا را به پلیس اطلاع داد.
با توجه به حساسیت موضوع، به این پرونده به صورت فوقالعاده در دادگاه کیفری یک نیشابور رسیدگی شد. در جلسه دادگاه که روز شنبه برگزار شد، اولیای دم کیانا برای قاتل فرزندشان تقاضای قصاص کردند.
متهم هم در دفاع از خودش گفت: من هیچ دفاعی در برابر کاری که کردم، ندارم. مرا زودتر قصاص کنید. بعد از اعدام هم جسدم را دفن نکنید. من لیاقت دفن شدن ندارم. جسدم را در بیابان رها کنید تا خوراک حیوانات وحشی شود. من از کار زشت خود پشیمانم و نمیتوانم دفاعی در برابر آن داشته باشم.
قبول مجازات
پس از دفاعیات متهم و وکلای مدافعش قضات دادگاه وارد شور شده و او را به اتهام قتل به قصاص، به اتهام آدم ربایی به 15 سال حبس و به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم کردند.
قاضی محمد رفسنجانی، رئیس دادگستری نیشابور درباره این پرونده به جامجم گفت: روند رسیدگی به این پرونده با دقت و سرعت طی شد. پس از کشف جرم، متهم صحنه قتل را بازسازی کرد، پزشکی قانونی سلامت او را تائید کرد و دادسرا با توجه به تکمیل تحقیقات پرونده را برای رسیدگی به اتهام آدمربایی و قتل به دادگاه کیفری یک فرستاد. اتهام تجاوز به عنف هم مستقیم در دادگاه رسیدگی شد. متهم دو وکیل تسخیری داشت که از او دفاع کردند.
وی ادامه داد: پس از صدور حکم دادگاه، قاتل تسلیم به رای شد و به وکلایش اجازه اعتراض به رای را نداد و مدعی بود میخواهد زودتر قصاص شود. حال باید پرونده برای استیذان به دفتر رئیس قوه قضاییه ارسال و سپس، حکم قصاص در ملاعام اجرا شود.
رئیس دادگستری نیشابور به قانونشکشنان و افرادی که افکار مجرمانه در پروندهشان دارند، هشدار داد: افرادی که تفکرات مجرمانه در ذهنشان دارند، بدانند دستگاه قضایی در صورت ارتکاب اعمال مجرمانه با قاطعیت با آنها برخورد خواهد کرد و اجازه نمیدهد آنها امنیت شهروندان را سلب کنند. در این پرونده، قاتل به خاطر یک کینه، دختربچه را قربانی کرد که این کارش پایانی جز چوبه دار برای او نداشت.
به گزارش شهروند ؛روز ٢٠ اردیبهشتماه سال ٩٢ بود که این حادثه رخ داد. آن روز حمید به همراه دو نفر از همدستانش با یک خودروی پژو پارس سرقتی در خیابان بودند. حمید که موادمخدر مصرف کرده بود، با دوستانش در حال خوشگذرانی بود. خودرو را دزدیده بود تا کمی با آن تفریح کند؛ اما ناگهان چشمشان به پلیس افتاد. مأموران کلانتری ١٢٦ تهرانپارس همان لحظه متوجه سرقتی بودن این خودرو شدند و به راننده ایست دادند. ولی حمید به آنها توجه نکرد.
این سه نفر از دست پلیس فرار کردند و حمید با سرعت زیاد ویراژ میداد تا شاید بتواند در تله مأموران گرفتار نشود. در این میان حمید ناگهان به داخل یک کوچه پیچید اما متوجه شد که این کوچه بنبست است، همانجا بود که دو همدست حمید به نامهای فریبرز و بهرام از داخل خودرو پیاده شدند تا با پای پیاده فرار کنند. ولی حمید دست از تلاش برنداشت و اینبار با دنده عقب سعی کرد از آن کوچه بنبست بیرون بیاید.
حمید که با سرعت پا به فرار گذاشت، نمیدانست که این فرارش چه عاقبت شومی را در پی خواهد داشت. راننده دنده عقب در حرکت بود که ناگهان بهرام را زیر گرفت. حمید بدون توجه به این موضوع به فرارش ادامه داد. بنابراین تحقیقات در رابطه با شناسایی و دستگیری حمید آغاز شد و درنهایت این پسر خیلی زود در دام مأموران پلیس گرفتار شد. وی تحت بازجویی قرار گرفت و به مأموران گفت: «قصد کشتن کسی را نداشتم. تنها میخواستم فرار کنم که ناگهان متوجه شدم بهرام را زیر گرفتهام.»
با اعترافات این پسر، پرونده وی پس از صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای این جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم تقاضای مجازات قانونی کرد. در ادامه پدر و مادر بهرام خواستار مجازات حمید شدند.
پدر بهرام به هیأت قضائی گفت: «روز حادثه من و همسرم در خانه نبودیم. ما به سفر رفته بودیم که ناگهان تماسهای بهرام قطع شد. چند بار با خانه تماس گرفتیم ولی بهرام جواب نداد. خیلی نگران شدیم تا اینکه یکبار وقتی موبایل پسرم را گرفتم، مأمور پلیس تلفن را جواب داد و گفت که باید هرچه زودتر به تهران برگردیم. ما به تهران آمدیم و متوجه این ماجرا شدیم. من نمیدانم حمید و فریبرز چه خصومتی با پسرم داشتند که او را قربانی کینهجویی کردند؛ ولی این را میدانم که پسرم از سرقتیبودن خودرو خبر نداشته و بیگناه کشته شده است. او اصلا اهل سرقت و دزدی نبود و من از این بابت مطمئن هستم. برای همین برای حمید اشد مجازات را میخواهم.»
در ادامه این جلسه حمید در جایگاه ایستاد. وی در باره اتهامش به قضات گفت: «باور کنید اصلا نمیدانستم که بهرام پشت خودروام است. آن روز هول شده بودم. روز حادثه پدر و مادر بهرام در سفر بودند و او در خانه تنها بود. ما که با هم دوست بودیم، به همراه فریبرز به خانهاش رفتیم و مواد مصرف کردیم. بعد از مصرف مواد تصمیم گرفتم، کمی خوشگذرانی کنم. برای همین به بچهها پیشنهاد دادم، ولی بهرام همراه ما نیامد.
برای همین من و فریبرز به خیابان رفتیم و تصمیم گرفتیم برای خوشگذرانی یک خودرو سرقت کنیم. ما پس از دزدیدن یک پژو پارس دنبال بهرام آمدیم. بهرام خودش میدانست که این خودرو سرقتی است، برای همین سوار خودرو شد و حتی خودش پشت فرمان نشست. در راه بودیم که ناگهان یک خودروی پلیس به ما مشکوک شد و فرمان ایست داد. بهرام هم پشت فرمان بود که هول شد و سرعتش را بیشتر کرد؛ ولی چون رانندگیاش خوب نبود فریبرز از من خواست تا برای فرار پشت فرمان بنشینم. من و بهرام در حالیکه خودرو در حرکت بود با هم جابهجا شدیم. آنجا بود که من پا به فرار گذاشتم و با سرعت زیادی سعی کردم از دست پلیس فرار کنیم؛ ولی مأموران دستبردار نبودند. برای همین من هم بیآنکه مقصد را بدانم وارد یک کوچه شدم.
انتهای کوچه بنبست بود، برای همین هر سه نفرمان گرفتار شدیم. همان زمان فریبرز و بهرام از خودرو پیاده شدند. میخواستند با پای پیاده فرار کنند، اما من متوجه پیادهشدن آنها نشدم. تصور میکردم هنوز هم داخل خودرو هستند. در یک لحظه خودروی پلیس را دیدم که به ما نزدیک میشود، برای همین دنده عقب گرفتم و پایم را روی پدال گاز فشار دادم تا بالاخره از کوچه خارج شدم. در راه بود که متوجه شدم بهرام و فریبرز نیستند. بعد از گذشت چند ساعت هم متوجه این حادثه شدم. باور کنید من به صورت عمدی کسی را نکشتم. با بهرام دوست بودم و هیچ دلیلی برای کشتن او نداشتم. فقط چون آن لحظه هول شده بودم، پا به فرار گذاشتم. در آن شرایط اصلا حواسم به بچهها نبود. من خودم از مرگ بهرام که دوستم بود خیلی ناراحت شدم و در این مدت عذاب وجدان زیادی دارم؛ اما باور کنید این حادثه یک اتفاق بود.»
در پایان پس از صحبتهای این متهم و دفاعیات وکیلش، هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی درباره این پرونده را صادر کنند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، 25 اردبیهشت ماه امسال فردی با مراجعه به کلانتری شهرک قدس به مأمورین اعلام کرد توسط سه سرنشین یک دستگاه خودرو سواری سمند نقره ای مورد سرقت به شیوه کف زنی قرار گرفته است .
پرونده در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ :
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "سرقت به شیوه کف زنی" و به دستور بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای ناحیه 2 تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
اظهارات مالباخته :
مالباخته پس از حضور در پایگاه دوم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " ساعت 10:00 جهت وصول یک فقره چک به شعبه بانک مراجعه کرده بودم ؛ پس از بیرون آمدن از بانک ، در مقابل باغ خوردین یک دستگاه خودرو سواری سمند نقره ای با سه سرنشین در مقابل من توقف کرد ؛ یک نفر از آنها از ماشین پیاده شد و با لهجه عربی شروع به صحبت نمود و با اشاره ، ضمن نشان دادن مقداری پول عربی از من در خواست پول ایرانی نمود ؛ بدون آنکه به این شخص شک نمایم ، مقداری از پول های دریافتی از بانک را در اختیار این شخص گذاشتم ! اما وی در ادامه درخواست پول های بیشتری کرد !! ؛ این شخص پس از وارسی بسته های پول ، آنها را بازپس داد و خودش به سرعت سوار ماشین شد و از محل دور شد ؛ پس از مراجعت به خانه و در زمان بازشماری پول ها بود که متوجه شدم نزدیک به سه میلیون تومان از تراول چک ها مفقود شده است " .
شناسایی خودرو سارقین تنها با چند شماره :
در ادامه ی تحقیقات از مالباخته و در شرایطی که وی قادر به ارائه اطلاعات دقیقی در خصوص مشخصات ظاهری سرنشینان خودرو سمند نقره ای نبود ، کارآگاهان با بهره گیری از همان اطلاعات محدود ارائه شده از سوی مالباخته در خصوص شماره پلاک خودرو موفق به شناسایی یک فقره خودرو سمند نقره ای به شماره انتظامی ایران 68 / *** ی 75 شدند .
با شناسایی خودرو سمند ، کارآگاهان با شناسایی صاحب خودرو اطلاع پیداکردند که صاحب خودرو خانمی بنام "زهرا" از طایفه فیوج است .
دستگیری متهم اصلی پرونده :
با توجه به شیوه و شگرد سرقت ( از شیوه های رایج سارقین طایفه فیوج ) و اطلاعات بدست آمده از مالک خودرو ، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که تعدادی از سارقین طایفه فیوج با در اختیار داشتن خودرو سمند متعلق به یکی از اعضای طایفه فیوج اقدام به ارتکاب سرقت های خود به شیوه "کف زنی" می نمایند ؛ لذا در ادامه تحقیقات پلیسی و با بهره گیری از سوابق موجود از سارقین و مجرمین طایفه فیوج و انجام دیگر اقدامات پلیسی ، کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی اطلاع پیدا کردند که در حال حاضر خودرو سمند نقره ای مورد نظر آنها در اختیار یکی از مجرمین طایفه فیوج بنام "رضا . س" ( 32 ساله ) قرار دارد که از بستگان خانوادگی صاحب خودرو نیز می باشد .
در ادامه رسیدگی به پرونده و شناسایی تصویر "رضا . س" توسط مالباخته ، دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی با انجام اقدامات ویژه پلیسی موفق به شناسایی مخفیگاه "رضا . س" در فلکه پنجم فردیس کرج شده اما اطلاع پیدا کردند که "رضا . س" به ندرت به این محل تردد دارد ؛ نهایتا این محل تحت مراقبت نامحسوس پلیسی قرار گرفت و سرانجام در مورخه 23 شهریور ماه، کارآگاهان با اطمینان از حضور متهم در مخفیگاه و طی یک عملیات شبانه ، او را غافلگیر ، دستگیر و به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند .
اعتراف به سرقت های مشابه :
"رضا . س" پس از انتقال به پایگاه دوم پلیس آگاهی ، صراحتا به سرقت های مشابه در مناطق شمال و شمال غرب تهران بویژه در شهرک قدس ( غرب ) ، سعادت آباد و جنت آباد اعتراف و عنوان داشت که عمده سرقت های خود را بهمراه دو همدست دیگر خود از افراد پیر و سالخورده و در پوشش اتباع کشور خارجی انجام داده است .
سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی ، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : " همزمان با ادامه رسیدگی به پرونده جهت دستگیری سایر متهمین پرونده ، دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم اصلی پرونده ( رضا . س ) از سوی مقام محترم قضایی صادر شده است ؛ لذا از کلیه شکات و مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر متهم شدند دعوت می شود تا جهت پیگیری شکایات خود به نشانی پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ در منطقه جنت آباد شمالی – خیابان شاهین شمالی مراجعه نمایند " .
به گزارش جامجم، سی و یکم شهریور امسال مردی با پلیس تماس گرفت و ازکشف جسدی درکانال آب در محله شاهین ویلای کرج خبر داد. در ادامه ماموران کلانتری همراه کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان البرز درآنجا حاضر شده و مشاهده کردند جسد متعلق به مرد سالخوردهای است که با ضربه چاقو به قتل رسیده است. جسد با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در این مرحله کارآگاهان جنایی احتمال دادند عامل جنایت، مرد 60 ساله را در مکان دیگری کشته و جسدش را به کانال آب انداخته است. تحقیقات ماموران روی افراد گمشده ادامه داشت تا این که متوجه شدند خانوادهای سیام شهریور امسال با حضوردر پلیس آگاهی شهرستان فردیس گم شدن پدر 60 ساله خانواده را گزارش دادهاند. این خانواده به پزشکی قانونی فراخوانده شدند که با دیدن جسد، هویت پدرشان را تائید کردند.
با تحقیق از این خانواده در اداره آگاهی استان البرز معلوم شد مردی جوان به این خانواده بدهکار بوده و گمان میکنند او پدرشان را کشته باشد.
پسر مقتول به ماموران گفت: زمانی که در شهرستان کار میکردم، میخواستم پساندازم را به حساب مادرم واریز کنم که نشد. مادرم شماره حساب شوهر دخترداییام را به من داد تا این پول را به آن حساب واریزکنم و بعد از بازگشت، این پول را تحویل بگیرم. بعد از بازگشتم به خانه پدری برای دریافت پول نزد مرد آشنا رفتم که او مدعی بود این پول را خرج کرده و از من فرصت خواست تا پولم را پس دهد اما هیچ وقت شش میلیون تومانم را نداد.
وی افزود: او هر بار از پرداخت این پول شانه خالی میکرد. روز حادثه پدرم برای صحبت با او سراغش رفت و دیگر از او خبری نشد و مرد بدهکار هم تلفنش را پاسخ نداد. با طولانی شدن غیبت پدرم به اداره پلیس رفتیم و شکایت کردیم تا این که در تماس ماموران متوجه مرگ او شدیم.
مرد آشنا به عنوان تنها مظنون این جنایت تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. ماموران برای دستگیری او به خانهاش رفتندکه معلوم شد او به آنجا بازنگشته و با خودروی پرایدش به مکانی نامعلوم رفته است. جستوجو برای دستگیری متهم ادامه داشت تا این که رد او را در یکی از شهرهای شمالی کشور به دست آوردند. کارآگاهان جنایی برای دستگیری او به آنجا اعزام شدند که معلوم شد او آنجا را ترک کرده است. این تعقیب و گریز ادامه داشت تا این که ماموران دو روز پیش متهم فراری را در حالی که با خودرویش در پل فردیس کرج در حرکت بود، شناسایی و دستگیر کردند. او به پلیس آگاهی استان البرز منتقل شد و دیروز به قتل مرد 60 ساله اعتراف کرد.
متهم 26 ساله به افسر تحقیق گفت: زمانی که پول پسر مقتول به حسابم واریز شد، وسوسه شدم این پول را برداشت کنم و برای باز پس دادن آن مهلت بگیرم تا شاید آنها دیگر سراغ پولشان را نگیرند. اما آنها این پول را میخواستند. زمانی که مرد 60 ساله سراغم آمد و پول پسرش را طلب کرد، با وی در خودرویم درگیر شدم.
وی افزود: در جریان این درگیری با چاقویی که همراه داشتم او را کشتم و جسدش را در صندوق عقب خودرویم انداختم. ساعتها با جسد در شهر تردد میکردم. سرانجام تصمیم گرفتم برای این که ماجرا لو نرود، جسد را داخل کانال آب بیندازم که همین کار را هم کرده و متواری شدم اما فرارم زیاد طول نکشید .
دیروز پرونده عامل جنایت با توجه به اینکه او در شهرستان فردیس مرتکب قتل شده بود، برای ادامه تحقیقات و بازسازی صحنه قتل در اختیار ماموران اداره آگاهی شهرستان فردیس قرار گرفت.
مجتبی فرحبخش در گفتگو با مهر در خصوص آخرین وضعیت صدور رای دادگاه در پرونده امیرحسین (قاتل ستایش قریشی)، گفت: در آخرین مراجعه ای که روز گذشته به دادگاه داشتم با خبر شدم که هنوز حکم صادره مبنی بر دوبار اعدام امضا نشده است.
وی با بیان اینکه طبق قانون نباید جزئیات رای رسانه ای می شد، گفت: به این دلیل که رای هنوز امضا و ابلاغ نشده است نباید رسانه ای می شد.
وکیل مدافع قاتل ستایش قریشی با اشاره به مظلومیت خانواده ستایش اظهار داشت: خانواده قریشی یکی از خانواده های مومن و مظلوم افاغنه هستند و در ابتدای دفاعیه خود نیز از آنها حمایت کردم.
فرحبخش افزود: در صورت نهایی شدن قطعا فرجام خواهی وجود داشت و ما به دنبال مصالحه هستیم و امیدواریم رسانه ها نیز در این امر رسالت بی طرفی را رعایت کنند و به دور از دعواهای قومیتی این پرونده را دنبال کنند.
وی در خصوص وضعیت روحی امیرحسین گفت: به خانواده امیرحسین و اطرافیانش اعلام کرده ایم که جزئیات رای را به وی نگویند. او اکنون از کار گذشته خود نادم است و مسئولان کانون اصلاح و تربیت نیز این مسئله را که وی ویژگی های مثبتی دارد را تایید می کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر،۲۳ فروردین ماه بود که گزارشی مبنی بر وقوع قتل یک دختر بچه شش ساله افغان در روستای خیرآباد ورامین تحویل مراجع قضایی شد، گزارش حاکی از آن بود که ستایش قریشی که به گفته پدر او روز یکشنبه ۲۲ فروردین برای خرید بستنی از منزل خارج شده، دیگر به خانه بازنگشته است.
در تحقیقات اولیه مشخص شد که پسر ۱۷ ساله همسایه که دچار وسوسه شیطانی شده بود او را ربوده و پس از تجاوز او را به قتل رسانده بود. دادگاه برای امیر حسین مجازات دوبار اعدام را در نظرگرفته است.