فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

آتش سوزی در بیمارستان تبریز،جان یک بیمار روانی را گرفت



  در حادثه آتش‌سوزی بیمارستان رازی تبریز یکی از بیماران تبریزی در بخش روانی جان سپرد.

به گزارش  ایران  آتش‌سوزی سحرگاه دیروز در محل نگهداری تشک و ملحفه بخش روانی اتفاق افتاد و بلافاصله دود غلیظی فضای بیمارستان را فراگرفت.


به دنبال این آتش‌سوزی و همزمان با حضور آتش‌نشان‌ها در محل حادثه اقدامات لازم برای تخلیه بیماران انجام شد. یکی از بیماران بر اثر دودزدگی دچار خفگی شد و یک بیمار دیگر هم در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد. چند نفر از آتش‌نشان‌ها هم در جریان امدادرسانی دچار مشکلات تنفسی شدند که آنها نیز در بیمارستان بستری شدند.

معاون عملیات سازمان آتش‌نشانی تبریز هم جزئیات آتش‌سوزی در بخش بیماران روانی بیمارستان رازی را تشریح کرد.جلیل ستاری گفت: ساعت 1 و 37 دقیقه بامداد شنبه، خبر آتش‌سوزی در یکی از طبقات بیمارستان رازی تبریز به سازمان آتش‌نشانی اعلام شد.ساعت 1 و 42 دقیقه نیز نخستین تیم آتش‌نشانی به محل اعزام شد و آتش‌نشان‌ها به اطفای حریق پرداختند، اما با توجه به گستردگی آتش‌سوزی و حضور بیماران، بلافاصله دو تیم دیگر نیز راهی بیمارستان شدند. از آنجا که 35 نفر از بیمارانی که در بخش لقمان واقع در طبقه دوم بیمارستان بستری بودند دچار دودگرفتگی شده بودند بلافاصله امدادرسانی به آنها در دستور کار قرار گرفت.وی درباره فوت یک بیمار نیز اظهار کرد: یکی از بیماران وضعیت بسیار بدتری به نسبت سایر بیماران داشت که آتش‌نشان‌ها اقدامات اولیه به منظور کمک به این بیمار را انجام دادند.زمانی که امدادگران بیمارستان را ترک کردند بیمار مصدوم هنوز زنده بود اما دقایقی بعد اعلام شد این فرد جان باخته است.وی از مصدومیت 4 آتش‌نشان در حادثه حریق بیمارستان رازی تبریز نیز خبر داد و گفت: 4 نفر از آتش‌نشان‌ها نیز در این حادثه دچار دودگرفتگی شده و یکی از آنها در بیمارستان بستری است.بررسی‌ها برای کشف علت حادثه نیز آغاز شده است.

 

تجاوز مرد 60ساله به دختر 25ساله جویای کار



هشت ماه پیش دختر 25 ساله‌ای که جویای کار بود به یک مؤسسه خصوصی مراجعه کرد اما از سوی مسئول این شرکت مورد آزار و اذیت قرار گرفت.

به گزارش ایران؛مرد شیطان‌صفت بعد از تجاوز و با فریب و نیرنگ سعی کرد دختر شهرستانی را از فکر شکایت منصرف کند. بنابراین با دسیسه، نیرنگ و دادن وعده‌های پوچ او را از این تصمیم منصرف کرد. اما بالاخره دختر جوان با مراجعه به محاکم قضایی از او شکایت کرد. این مرد دیروز پس از محاکمه با حکم قضات دادگاه به 99 ضربه شلاق محکوم شد.

متهم به قتل دخترجوان: مدتها با او دوست بودم؛به مادرم فحاشی کرد،خفه اش کردم



 هنگام صبح رفتگران شهرداری در خیابان یوسف‌آباد تهران جسد قطعه قطعه شده دختر جوانی که داخل دو کیسه پلاستیک قرارد اشت را در یک سطل زباله پیدا کردند. کارآگاهان نیز با پیگیری ماجرا موفق به افشای راز جنایت هولناک شدند.

 به  گزارش  ایران  ؛بررسی‌ها نشان می‌داد، دختر جوان در محل دیگری کشته شده و قاتل پس از قتل قربانی جسد مثله شده‌اش را در محله یوسف‌آباد داخل سطل زباله انداخته است. کارآگاهان در تحقیق پی بردند چند روز پیش از پیدا شدن جسد دختر خانواده‌ای با مراجعه به اداره آگاهی تهران اطلاع داده‌اند که دختر جوان‌شان گم شده است. آنها وقتی به پزشکی قانونی رفتند جسد مثله شده مقتول را شناسایی کردند و گفتند جسد متعلق به دختر گمشده آنهاست.


کارآگاهان جنایی در جریان تجسس‌ها برای کشف راز جنایت که بهمن سال گذشته اتفاق افتاده پی بردند این دختر با مردی 44 ساله آشنا بوده است. بنابراین وی بازداشت شد اما در نخستین بازجویی‌ها منکر قتل دختر شد و گفت از چند سال پیش با او قطع رابطه کرده است.
با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال می‌دادند «حمید» از ماجرای قتل با خبر باشد وی را بار دیگر به اداره دهم آگاهی احضار کردند و این بار راز جنایت را فاش کرد.


پس از اعتراف حمید به قتل دختر جوان و انتقال وی به دادسرای امور جنایی تهران، او درباره جزئیات قتل دختر جوان به بازپرس پرونده گفت: از 18 سال قبل عاطفه (مقتول) را می‌شناختم و با او دوست بودم و با خانواده عاطفه هم ارتباط داشتم.

 

صبح روز قتل با وی قرار ملاقات گذاشتم و پس از خوردن صبحانه برای خرید قرار شد به بیرون برویم. زمانی که سوار ماشینم شدیم، با عاطفه درباره مسائل مختلفی صحبت کردیم که در یک لحظه نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که عاطفه به مادرم فحاشی کرد. من نیز خودرو را کنار خیابان پارک کردم و چون بسیار عصبانی شده بودم، یک دستم را به روی بینی و دهانش گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم و کمتر از یک دقیقه وی را خفه کردم. زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم صورت عاطفه کبود شده است اما کار از کار گذشته و بسیار ترسیده بودم.

 

در حالی که نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم، به سمت شهرستان ایوانکی رفتم، در آنجا آپارتمانی داشتم، ابتدا در ایوانکی تصمیم گرفتم جسد عاطفه را خارج از مناطق مسکونی بیندازم اما چون عده‌ای کشاورز در آنجا بودند این احتمال را دادم که من را ببینند. به همین خاطر به آپارتمانم در ایوانکی رفتم و پس از اینکه مطمئن شدم کسی در خیابان نیست مقتول را روی دوشم گذاشتم و به داخل آپارتمان رفتم، حدود نیم ساعت کنار جسد ایستادم. بهت زده بودم و فکر می‌کردم اگر جسد را به این شکل به بیرون از خانه ببرم، بقیه متوجه می‌شوند. به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را از آپارتمانم بیرون ببرم.


در بیرون از آپارتمان دستفروشی را دیدم که مشغول فروش وسایل پلاستیکی بود، چند عدد نایلون و دو عدد چاقو از وی خریدم و به آپارتمان برگشتم، ابتدا قصد داشتم جنازه مقتول را داخل نایلون بگذارم و به بیرون انتقال دهم اما منصرف شدم بنابراین جسد عاطفه را به داخل دستشویی بردم، داخل دستشویی دست و پاهای مقتول را از هم جدا کردم، دست و پاها را داخل یک نایلون و سر و تن را داخل نایلون دیگری قرار دادم. لباس‌های عاطفه را هم داخل نایلون دیگری گذاشتم و سه نایلون را به داخل ماشینم منتقل کردم، سرانجام حدود ساعت 13:30 ایوانکی را به سمت تهران ترک کردم.


مرد جوان درباره چگونگی انتقال جسد مثله شده مقتول به بازپرس گفت: لباس‌ها، کفش‌ و پالتوی عاطفه را در حوالی افسریه درون سطل آشغالی انداختم و سپس به سمت یوسف‌آباد حرکت کردم و در خیابان جانبازان توقف کردم.  حدود ساعت سه بعدازظهر بود که هر دو نایلون جسد را داخل سطل آشغالی انداختم و به خانه برگشتم.


با گذشت 6 ماه از این جنایت هولناک سرانجام چند روز پیش با صدور کیفرخواست علیه این مرد، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و محاکمه حمید بزودی آغاز خواهد شد.

غرق شدن پدر هنگام نجات فرزندانش در پارک باغ‌ملک دربند



مرد جوانی که برای نجات جان فرزندانش داخل استخر پر از آب پارک باغ ملک دربند شده بود، جان خود را از دست داد؛ با حضور مأموران آتش‌نشانی‌، پیکر پدر خانواده از عمق سه متری استخر بیرون کشیده شد.

 به گزارش   تسنیم، خبر مرگ مرد 40 ساله‌ای از سوی مسئولان بیمارستان شهدای تجریش روز جمعه به مأموران کلانتری 122 دربند اعلام شد.

با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد، متوفی در استخر پارک باغ ملک در خیابان دربند، غرق شده و پس از بیرون کشیده شدن از آب به بیمارستان انتقال یافته اما تلاش پزشکان برای نجات جان وی بی‌ثمر بود و وی جان خود را از دست داد.

مراتب این حادثه مرگبار به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و دقایقی بعد قاضی ایلخانی؛ بازپرس امورجنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت برای بررسی بهتر حادثه در پارک باغ ملک حاضر شدند.

بررسی های اولیه حکایت از این داشت که مرد متوفی بعد از ظهر روز پنجشنبه به همراه همسر و دو پسر هفت و هشت ساله خود که برای تفریح به پارک آمده بودند که پسران متوفی وارد استخر بزرگ پارک شده بودند که ناگهان پدر آنها متوجه غرق شدن فرزندانشان داخل استخر شد؛ وی به همراه همسرش پس از مشاهده غرق شدن فرزندانش، برای نجات جان آنها وارد استخر شد که خود نیز دچار خفگی شد؛ در این حین کارگر پارک وارد استخر شده و مادر و فرزندان را نجات داد اما نتوانست مرد جوان را نجات دهد.

سرانجام با اعلام این حادثه به مأموران آتش‌نشانی و حضور در محل حادثه، پیکر نیمه‌جان پدر خانواده از عمق سه متری استخر بیرون کشیده شد؛ ساعاتی پس از انتقال مرد جوان به بیمارستان شهدای تجریش، وی جان خود را از دست داد.

تحقیقات بازپرس جنایی نشان داد که پارک باغ ملک در حال احداث بوده و حدود 6 ماه هیچگونه عملیات عمرانی در آن انجام نشده است همچنین هیچگونه علائم هشداردهنده مبنی بر عدم شنا در استخر در اطراف آن وجود نداشت؛ طراحی استخر به گونه‌ای است که عمق آن از یک متر به سه متر افزایش پیدا می‌کند.

از طرفی گزارش ها نشان می‌دهد که این پارک به علت نیمه‌ساز بودن و انجام نشدن هیچگونه عملیات عمرانی بر روی آن به مدت 6 ماه، وجود آب در استخر مربوطه امری غیرقانونی بوده و باید به آن رسیدگی شود.

بنا به دستور قاضی ایلخانی؛ بازپرس پرونده، دستورات تکمیلی برای شناسایی مقصران این حادثه ادامه دارد.

بخشش بعد از ٣ بار رفتن پای چوبه‌دار



گذشت اولیای ‌دم از قصاص مردی که به قتل دوستش متهم شده ‌بود، او را چنان تحت‌تأثیر قرار داد که اعلام کرد، بعد از آزادی از زندان، می‌خواهد سفیر صلح و دوستی شود

به گزارش ما، مأموران هفت سال قبل، متوجه شدند جسد مردی جوان در کارگاهش پیدا شده ‌است. وقتی پلیس به محل رسید و تحقیقات خود را آغاز کرد؛ متوجه شد مقتول شریکی داشته که در کارگاه با هم کار می‌کردند و مشکل خاصی با هم نداشتند.

 

آثار جراحت روی بدن مقتول، نشان می‌داد او با فردی درگیر و همین درگیری‌ها منجر به وارد آمدن ضربه‌ای به گردن و سپس مرگ شده ‌است. چند ماه بعد از این حادثه، وقتی از همسر مقتول بازجویی شد، به پلیس گفت؛ از مدتی قبل شریک شوهرش به نام کامران برای این زن مزاحمت ایجاد می‌کرد و فکر می‌کند، کامران عامل این قتل باشد.  به‌این‌ترتیب کامران هفت ماه بعد از حادثه، بازداشت شد. او به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: مدتی بود با هم اختلاف داشتیم و همین درگیری‌ها، باعث شد روز حادثه با چاقو به او حمله کنم و ضربه‌ای به او بزنم. البته قبول دارم با همسر او ارتباطی داشتم؛ اما این ارتباط خیلی هم جدی نبود و من حرف‌هایی را که این زن گفته ‌است، قبول ندارم.

 

  کیفرخواست با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای ‌دم، صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. متهم پای میز محاکمه رفت و با توجه به درخواست اولیای‌ دم، رأی قصاص او صادر شد. حکم صادره به تأیید دیوان‌عالی کشور رسید و نام کامران در لیست اعدامیان قرار گرفت.  او سه بار پای چوبه‌دار رفت و هربار اولیای ‌دم به او مهلتی دوباره دادند؛ تا اینکه درنهایت موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. متهم روز گذشته برای رسیدگی به پرونده‌اش، به لحاظ جنبه عمومی جرم، پای میز محاکمه رفت.  بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست رسیدگی به این پرونده را داد، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: یک هفته‌ای می‌شد با دوستم درگیری و اختلاف مالی داشتیم و همین هم باعث شده‌ بود، نسبت به هم کینه به دل بگیریم. روز حادثه وقتی که به کارگاه رفتم، دوباره با هم جروبحث کردیم و من هم از کوره در رفتم و با هم درگیر شدیم.

 

در درگیری به زمین افتادیم و به‌هم پیچیدم. و چاقویی که دستم بود، به گردنش برخورد کرد.  متهم در پاسخ به این سؤال که آیا ادعای همسر مقتول درباره اینکه با هم ارتباط داشتید و به همین خاطر هم دست به قتل زدی را قبول داری، گفت: من این حرف را قبول ندارم البته منکر ارتباط نمی‌شوم؛ اما برای بودن در آن رابطه، نیازی نبود آدم بکشم. من از کاری که کرده‌ام، خیلی پشیمان هستم. در زندان به کلاس قرآن و اخلاق رفتم و نامه حسن رفتار دارم. من سه بار پای چوبه‌دار رفتم. شاید تصور آن ممکن نباشد؛ اما این سه‌بار انگار اعدام شدم و مردم. در شب قبل از اجرای حکم، هیچ‌کس به‌جز خود اعدامی، نمی‌داند به او چه می‌گذرد. من توبه کردم و از خداوند درخواست بخشش کردم و واقعا به این توبه پایبند بودم.

 

به‌همین‌خاطر خداوند دل اولیای ‌دم را نرم کرد تا رضایت بدهند. قصاص حق آنها بود؛ اما من را بخشیدند. وقتی آنها رضایت دادند، با خودم فکر کردم باید خمس و ذکات این زندگی دوباره را بدهم. به‌همین‌خاطر هم تصمیم گرفته‌ام بعد از آزادی از زندان، سفیر صلح و دوستی بشوم و به میان مردم بروم و تجربه خودم را از این سال‌ها، بگویم و آنها را دعوت به آشتی و گذشت کنم. متهم گفت: من برای جلب رضایت برای هم‌بندی‌های خودم و افرادی که دعوا می‌کنند، هر کاری لازم باشد، انجام می‌دهم. از شما هم خواهش می‌کنم به مناسبت عید قربان و غدیر و با توجه به اینکه میان این دو عید هستیم، از مجازات من به‌لحاظ جنبه عمومی جرم گذشت کنید. من هرچه داشتم به اولیای ‌دم دادم و حالا زیر صفر هستم.

 

از زندان بیرون بیایم باید کار کنم تا بدهی‌هایم را بدهم و دوباره زندگی بسازم. درخواست دارم به من کمک کنید.  بعد از متهم، وکیل مدافع او نیز دفاعیات خود را مطرح کرد و در پایان هیأت قضات برای صدور رأی، وارد شور شدند.