فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

اعدام برای مردی که از کانال کولر وارد خانه‌ای شد، دست و پای دو خواهر را بست و به یکی تجاوز کرد



حکم اعدام مرد جوانی که از کانال کولر وارد منزلی شده و دختر جوانی را به طرز فجیعی مورد آزار و اذیت قرار داده بود، در دیوان عالی کشور تائید شد.

 به  گزارش خبرجنوب ؛ تحقیقات پلیس در این باره از سال 94 به دنبال اعلام گزارشی به پلیس زرقان آغاز شد. آن روز زنی به دادگاه رفت و گفت شب گذشته مردی ناشناس او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

 

زن جوان در توضیح این ماجرا اظهار داشت: نیمه شب، تک و تنها با خواهرم در خانه بودیم. در حالی که خواب بودیم با سروصدایی که ایجاد شد از خواب بیدار شده و ناگهان متوجه پسری شدیم که بالای سرمان ایستاده بود.زن جوان ادامه داد: مرد جوان تهدید کرد که اگر کوچکترین سر و صدایی بکنیم ما را می کشد. سپس دست ها و پاهایمان را بست. وحشت کرده بودیم و با گریه التماس می کردیم که رهایمان کند اما او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از سرقت طلا و مقادیری وجه نقد از منزل فرار کرد.

 

او مرا تهدید کرد که اگر شکایت کنم و موضوع را به خانواده ام بگویم، فیلم هایی که از من گرفته را پخش می کند و آبرویم را می برد. فیلم را که دیدم وحشتم بیشتر شد. او گفت کسی جرأت ندارد از وی شکایت کند.

 

با اظهارات این زن جوان، بازپرس تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی را مأمور شناسایی و دستگیری مرد شیطان صفت کرد. شاکی، مشخصات متهم را چهره نگاری کرد. از سوی دیگر مأموران با کمک وی توانستند به چهره فرضی متهم دست یابند که مطابقت تصویر چهره نگاری شده با عکس های مجرمان سابقه دار، نخستین سرنخ را در اختیار کارآگاهان گذاشت.

 

به این ترتیب وی چندی قبل دستگیر شد اما با وجود اینکه شاکی او را شناسایی کرد، جرمش را انکار و مدعی شد بی گناه است.

 

در چنین شرایطی بازپرس جنایی برای وی قرار صادر و پرونده به دادگاه کیفری فارس ارسال شد. در جلسه دادگاه متهم اقرار کرد که از طریق کانال کولر وارد منزل زن جوان شده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. 

 

متهم در ادامه جلسه دادگاه بیان کرد: شب حادثه از طریق کانال کولر که در پنجره منزل جانمایی شده بود وارد آنجا شده و با اطمینان از اینکه فقط دو زن در منزل هستند قصد داشتم نقشه خود را عملی کنم. 

 

آنها خواب بودند اما از سروصدای من بیدار شدند. پس از ورود به منزل، دست و پای هردو و دهانشان را بستم سپس یکی از آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و با سرقت طلا و پول از محل متواری شدم. 

 

بدین ترتیب ختم جلسه رسیدگی اعلام و هیات قضایی دادگاه کیفری، متهم را به اعدام محکوم کرد. با اعتراض به حکم صادره، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد و این حکم به تایید رسید.

 

برخورد پراید با شتر 3 کشته بر جای گذاشت



برخورد پراید با یک شتر در محور کرمان _ ریگان، سه کشته بر جای گذاشت.

 سید مصطفی مرتضوی سخنگوی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر در گفت‌وگو با ایسنا، ضمن اشاره به اعزام تیم امدادی جهت امدادرسانی به حادثه دیدگان این حادثه، گفت: ساعت 18:56 روز گذشته برخورد پراید با یک شتر در کرمان-ریگان(کیلومتر۶۵ محور ریگان – ایرانشهر) متاسفانه منجر به جان باختن سه تن از هموطنانمان شد.

خرابی آسانسور بیمارستان،جان بیمار80ساله را گرفت



زن بیمار پس ازانتقال به بیمارستان و به دلیل خرابی آسانسوراز روی تخت سقوط کرد و جان سپرد.

به  گزارش ایران  ؛رئیس بیمارستان رازی قائمشهر ضمن تأیید این خبر گفت: زن بیمار حدود 80 ساله، جمعه شب به خاطر درد شکم به بیمارستان منتقل شد و پزشکان با توجه به مشکوک شدن به بیماری سرطان روده، او را در بخش بستری کردند.

 

دکتر سیدخسرو قاسم پوری تصریح کرد: صبح شنبه، بیمار از بخش طبقه اول برای انجام سونوگرافی با برانکارد توسط خدمه بیمارستان به طبقه همکف منتقل شد اما زمانی که خدمه در حال انتقال بیمار به خارج از آسانسور بودند، ناگهان آسانسور به طرف بالا حرکت کرد. قسمت جلویی برانکارد به طور کامل از آسانسور خارج شده بود و قسمت عقب در حال خروج بود که با حرکت آسانسور به سمت بالا، برانکارد بسرعت سرازیر شده و بیمار با سر به روی زمین سقوط کرد.پس از این حادثه بلافاصله بیمار به اتاق احیا منتقل و عملیات نجات حدود یک ساعت انجام شد ولی تلاش‌ها نتیجه بخش نبود و بیمار فوت کرد.

 

گفتنی است بیمارستان رازی قائمشهر تنها بیمارستان دولتی این شهرستان و مرکز تخصصی بیماری‌های عفونی مازندران است.این بیمارستان با 220 تختخواب، علاوه بر قائمشهر به بیماران شهرستان‌های دیگر استان مازندران هم خدمات می‌دهد.بر اساس گزارش‌های رسمی، ضریب اشغال تخت در این بیمارستان حدود صددرصد است.

برای خرید حلقه نامزدی، خودم را زیر پورشه انداختم



مرد میانسال وقتی برای خرید حلقه نامزدی دخترش با مشکل مالی روبه‌رو شد از دوستش کمک خواست. اما درکمال ناباوری با پیشنهاد عجیبی روبه‌رو شد. بعد هم به پیشنهاد دوستش، خود را زیر خودرو پورشه‌ای انداخت.

به گزارش ایران، جمشید که دریکی ازخیابان‌های شمال شهر منتظرفرصت طلایی بود با دیدن پورشه به دوستش حجت که آن طرف خیابان ایستاده بود اشاره کرد. اما انگار زانوهای مرد میانسال به زمین قفل شده وتوان حرکت نداشتند. به همین خاطر بدون هیچ حرکتی فقط نظاره‌گر خودرو گرانقیمت شد. چند باری این اتفاق افتاد و حجت همان‌طور از سر جایش تکان نخورد. جمشید که از رفتارهای دوستش بشدت عصبانی شده بود، با خشم به طرفش رفت و گفت: «مرد حسابی مگر پول نمی‌خواهی؟ فردا که دخترت برای خرید عروسی می‌رود، پول حلقه نامزدی و سایرمخارج را چه کسی باید بدهد؟و...»
 
حجت که ازشنیدن حرف‌های مسعود به خودش آمده بود قول داد که با دیدن نخستین خودرو مدل بالا نقشه را اجرا کند. چند لحظه بعد خودرو پورشه‌ای به آنها نزدیک شد و حجت با حرکت دست مسعود خودش را به جلو ماشین انداخت. چند باری این کار را به صورت تمرینی انجام داده بودند، برای همین می‌دانست چطور خودش را جلو ماشین بیندازد که آسیب جدی نبیند.
 
لحظاتی بعد حجت که مقابل خودرو پورشه افتاده بود آه و ناله راه انداخت. راننده جوان بلافاصله از ماشین پیاده شد و خودش را به حجت رساند. نگرانی و اضطراب در چهره‌اش موج می‌زد. همان موقع مسعود با سروصدا وشیون وارد معرکه شد ودرحالی که فریاد می‌زد: «دوستم را کشتی»، «بدبخت شدیم» و... از راننده خواست خیلی سریع کمک کند تا مرد مجروح را به بیمارستان برسانند.
 
 همه چیزطبق نقشه پیش می‌رفت تااینکه نوبت به اجرای بخش پایانی سناریو رسید. همان موقع مسعود روبه راننده جوان پورشه گفت: این رفیق ما که وضعش وخیمه. اگر بخواهی من خودم می‌برمش به بیمارستان. تو هم بیخود درگیر ماجرا نشو و...
 
راننده جوان که با شنیدن حرف‌های مسعود خوشحال شده بود باعجله به طرف داشبورد رفت و700 هزارتومان پول نقد برداشت وبرگشت.
 
همان موقع حجت که تا آن لحظه ناله می‌کرد با شنیدن اسم آمبولانس و اورژانس ترسید و از روی زمین بلند شد. راننده پورشه که تازه متوجه ماجرا شده بود، دست حجت را گرفت تا از فرارش جلوگیری کند. بعد هم از چند نفری که اطراف‌شان ایستاده بودند خواست تا دیگرهمدست مصدوم ساختگی را بگیرند اما او قبل از اینکه حقیقت تصادف ساختگی برملا شود گریخت. بدین ترتیب باحضور مأموران درمحل حادثه، حجت دستگیر شد و برای تحقیقات به شعبه 4 دادیاری دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
 
مرد نگون بخت زمانی که مقابل دادیار «سیدامین میروکیلی» ایستاد، گفت: دخترم به تازگی نامزد کرده و قراراست با نامزدش برای خرید حلقه بروند. اما من توانایی پرداخت این پول را نداشتم و از چند نفر نیز درخواست پول کردم ولی بی‌فایده بود. من نقاش ساختمان هستم. یکی از روزها که مشغول کار بودم موضوع را به مسعود که در همان ساختمان کار می‌کرد، گفتم. اوهم موضوع تصادف ساختگی را پیشنهاد کرد.بعد هم به من یاد داد که چطور خودم را جلو ماشین بیندازم و وانمود کنم که صدمه دیده‌ام و این‌طوری از راننده پول بگیرم. من نقشه را اجرا کردم ولی او پول را برداشت و فرار کرد.
 
باتوجه به اظهارات مرد نقاش، دادیار شعبه 4 دادسرای ویژه جرایم سرقت، دستور بازداشت همدست وی و تحقیقات بیشتردراین باره را صادر کرد.

 

اعتراف وحشتناک پسر به قتل پدر / آتش‌سوزی عمدی۲۰۶ مرگ پدر را رقم زد



اخبارحوادث,خبرهای حوادث,متهم

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی موفق شدند با گذشت چند ماه از زمان وقوع آتش‌سوزی عمدی که منجر به مرگ یک نفر شد، متهم ۲۴ ساله را به اتهام قتل پدرش شناسایی و دستگیر کنند.

به گزارش مهر،  ساعت ۴ بامداد اولین روز از مردادماه از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره آتش‌سوزی در منطقه یافت آباد - خیابان زندیه به کلانتری ۱۵۱ یافت آباد اعلام شد.

با حضور مأمورین کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد جوانی به نام فرامرز (۲۴ ساله) به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به ریختن بنزین بر روی یک دستگاه خوردو پژو ۲۰۶ و آتش زدن آن کرده که پدرش به هویت محمود (۴۶ ساله) با اطلاع از موضوع، قصد ممانعت داشته که دچار سوختگی شدید شده است.

پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی
با وجود انتقال مصدوم حادثه آتش سوزی به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی بر روی وی، محمود به علت شدت سوختگی فوت کرد.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران ، پرونده  برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

تحقیقات پلیسی
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با حضور در محل جنایت به تحقیق از خانواده مقتول و متهم پرداختند؛ در همان مراحل اولیه ی تحقیقات مشخص شد که فرامرز (متهم پرونده) از حدود دو ماه پیش از وقوع حادثه با خانواده اش به ویژه پدر خود اختلاف پیدا کرده و همین موضوع باعث شده تا پدر فرامرز (مقتول پرونده) پس از گذشت مدتی اقدام به گرفتن خودرو ۲۰۶ شخصی اش از او کند.

دستگیری متهم
با آغاز تحقیقات برای دستگیری متهم، کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی اطلاع پیدا کردند که متهم پس از متواری شدن از محل جنایت به تازگی و به صورت مخفیانه مجددا به محل کارش در یک کارگاه خیاطی مراجعه کرده است.

با شناسایی دقیق مخفیگاه متهم در کارگاه خیاطی واقع در منطقه یافت آباد، این محل تحت مراقبت نامحسوس پلیسی قرار گرفت و سرانجام در روز پنجشنبه ۲۵ شهریور ماه، کارآگاهان با اطمینان از حضور متهم در مخفیگاهش وی را دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.

اعترافات متهم
فرامرز پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ صراحتا به ایجاد حریق عمدی و آتش زدن خودرو ۲۰۶ منجر به مرگ پدرش اعتراف کرد.

متهم در خصوص اختلاف خود با پدرش به کارآگاهان گفت: از چندماه پیش با دختری آشنا و پس از مدت کوتاهی به وی علاقه مند شدم؛ موضوع را با اعضای خانواده در میان گذاشتم اما پدرم با این موضوع به شدت مخالفت کرد و همین موضوع سرآغاز اختلاف من با او شد بگونه ای که از حدود دو ماه پیش من دیگر شب ها به خانه نمی رفتم و شب ها پس از پایان کار در همان کارگاه خیاطی می ماندم.

متهم در خصوص انگیزه خود برای آتش زدن خودرو ۲۰۶ گفت: پس از گذشت مدتی، پدرم اقدام به گرفتن خودرو ۲۰۶ شخصی ام از من کرد و این در حالی بود که من با پول خودم اقدام به خرید آن کرده بودم؛ از این موضوع بسیار عصبانی شده بودم و همین موضوع باعث شدت اختلاف بین من و پدرم شد تا اینکه شب حادثه طی یک تماس تلفنی اعلام  کردم که ماشین را به آتش خواهم کشید.

متهم در خصوص شب حادثه آتش سوزی به کارآگاهان گفت: ساعت ۳ بامداد اولین روز از مرداد، پس از تهیه چند لیتر بنزین به در منزل پدرم که ماشین پژو ۲۰۶ من نیز مقابل آن پارک بود، رفتم؛ با عصبانیت زیاد اقدام به ریختن بنزین روی ماشین خود کرده بودم که پدرم با شنیدن صدای فریادهای من، از خانه بیرون آمد؛ پدرم قصد داشت تا بطری بنزین را از من بگیرد که مابقی بنزینِ داخل بطری را به روی صورت و بدنش پاشیدم. یک فندک همراه خود داشتم؛ آنرا روشن کرده و به سمت ماشین پرتاب کردم؛ ناگهان ماشین شلعه ور شد؛ پدرم نزدیکی ماشین ایستاده بود که باعث شد او نیز آتش بگیرد. بسیار ترسیده بودم و به سرعت از محل متواری شدم؛ پس از چند روز متوجه شدم که پدرم در بیمارستان فوت کرده است.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این مطلب به خبرنگار مهر، گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.