به گزارش ایلنا، شاهین فتحی؛ معاونت عملیات امداد و نجات با اعلام این خبر گفت: در پی برخورد یک دستگاه خودروی تویوتا وانت با یک دستگاه خودرو تویوتا وانت در کیلومتر ۱۰۵ محور سراوان _ خاش ١١ نفر مصدوم شدند و ١٤ نفر جان باختند.
گفته میشود؛ خودورها حامل اتباع غیرقانونی افغانی بودهاند.
به گزارش جامجم، شامگاه دوشنبه مرد جوانی به نام علیرضا با پدرزن 56سالهاش مقابل کلانتری نبرد تهران درگیر شد. پس از بالا گرفتن این درگیری، مرد میانسال به نام مصطفی حالش بد شده و زمانی که او را به بیمارستان سوم شعبان تهران منتقل کردند، او فوت کرد.
موضوع مرگ او به بازپرس سجاد منافیآذر، کشیک قتل دادسرای امور جنایی تهران گزارش و با دستور قضایی تحقیقات پلیسی آغاز شد. همسر مرد فوت شده و دختر وی میگفتند، داماد خانواده با مرد میانسال درگیر شده که در جریان این درگیری او فوت کرده است.
این درحالی بود که داماد خانوده دیروز همراه یک مامور و یک سرباز کلانتری که شاهدان ماجرا بودند، به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
داماد جوان به بازپرس جنایی گفت: من مدتی پیش از همسر اولم جدا شدم و از او یک فرزند دارم. کارمند بانک هستم. سال گذشته به خواستگاری همسر کنونیام رفتم و باهم عقد کردیم. قرار بود بزودی زندگی مشترکمان را شروع کنیم. همسرم شب قبل از مرگ پدرش با والدین من بر سر خانهای که قرار بود آنجا زندگی کنیم، مشاجره کرد. من هم سر همین موضوع با همسرم جر و بحث کردم. ما قرار بود به خانه دیگر پدرم که در افسریه تهران بود، برویم، اما مستاجر، آن خانه را تخلیه نمیکرد. همسرم میگفت باید مستاجر برود تا بعد جهیزیهاش را ببریم.
وی افزود: از او خواستم جهیزیه را به آنجا منتقل کنیم تا شاید مستاجر برود و کلید را به ما بدهد. من نمیخواستم این حادثه رخ دهد. شب حادثه در میانه راه همسرم را سوار کردم، دوباره جر و بحثمان بالا گرفت. با شدت درگیریمان او حتی در خودرو را باز کرد و میخواست چند بار خود را به پایین بیندازد. گفتم بیا برویم کلانتری تا اگر از من شاکی هستی، شکایت کن. مقابل کلانتری که رفتیم، او میگفت باید والدینش بیایند. با آنها تماس گرفت که والدینش آمدند.
مرد جوان ادامه داد: مادر خودم نیز به آنجا آمد. پس از مشاجره لفظی، باهم درگیر شدیم. اعضای آن خانواده مرا کتک زدند و من هم برای دفاع از خودم با آنها زد و خورد کردم. با بدحال شدن پدرزنم، مامور و سربازی آمدند. او سمت خودرویش رفت. 20 دقیقه طول کشید که امدادگران اورژانس آمدند و او را به بیمارستان رساندند. میدانستم او تازه عمل کرده است. گمان نمیکردم او فوت کند. نمیخواستم این درگیری شکل بگیرد که ناخواسته منجر به بدحال شدن او و سپس مرگش شوم. من ضربهای به سینه پدرزنم نزدم.
داماد جوان تا مشخص شدن پاسخ نظریه پزشکی قانونی درباره علت مرگ پدرزنش آزاد شد. قرار است او بزودی در مواجهه حضوری با همسر و مادرزنش قرار بگیرد. تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
به گزارش ایسنا، در ساعت 8:30 صبح روز سه شنبه از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره جنایت در خیابان سپیده جنوبی، خیابان گره گشا به کلانتری 153 شهرک ولیعصر اعلام شد که با حضور مأموران کلانتری در محل مشخص شد که فردی حدودا 55 ساله به نام عبدالرضا . ب بر اثر اصابت چاقو از ناحیه گردن دچار خونریزی شدید شده و بر اثر خونریزی و جراحت شدید فوت کرده است .
با اعلام خبر جنایت به قاضی کشیک ویژه قتل و پلیس آگاهی تهران بزرگ ، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی ، تیم بررسی صحنه جنایت اداره دهم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل حاضر شدند و با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
بررسی تیم صحنه اداره دهم و عوامل تشخیص هویت پلییس آگاهی تهران بزرگ حکایت از آن داشت که مقتول ابتدا در خودرو سواری آردی شخصی اش مورد اصابت جسم تیز قرار گرفته و در ادامه مقتول پس از خروج از خودرو در فاصله ای حدودا سه متری از خودرو بر روی زمین افتاده و بر اثر خونریزی شدید فوت کرده است .
کارآگاهان اداره دهم با شناسایی محل سکونت مقتول اطلاع پیدا کردند که محل جنایت تا محل سکونت مقتول تنها چند ده متر فاصله داشته و طبق اظهارات اعضای خانواده مقتول ، وی در ساعت هشت صبح برای عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده که پس از دقایقی ، اعضای خانواده عبدالرضا با مراجعه همسایگان به در منزلش از وقوع جنایت و مرگ مقتول اطلاع حاصل کرده اند .
در بررسی میدانی محل جنایت ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که محل پارک خودروی مقتول در محلی بوده که یک سوپر مارکت مجهز به دوربین های مداربسته در آنجا قرار دارد و دوربین های مغازه نیز دقیقا مشرف به محل پارک خودروی متعلق به مقتول بودند . بلافاصله تصاویر دوربین های مداربسته توسط کارآگاهان اداره دهم مورد بازبینی قرار گرفت و کارآگاهان با راهنمایی اعضای خانواده مقتول موفق به شناسایی هویت قاتل شدند .
با شناسایی هویت ضارب از طریق تصاویر به دست آمده از طریق دوربین مداربسته مشخص شد که قاتل کسی نبوده جز برادر مقتول به نام محمد 40 ساله که اعتیاد شدیدی نیز به مصرف موادمخدر داشته و همین موضوع از سال های گذشته باعث اختلاف شدید دو برادر با یکدیگر بوده است .
با شناسایی برادر مقتول به عنوان قاتل و متهم پرونده ، بلافاصله محل سکونت وی در منطقه خاوران – شهرک انقلاب شناسایی ، کارآگاهان به این محل مراجعه و او را در داخل خانه در حین مصرف موادمخدر دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند .
متهم پس از انتقال به اداره دهم صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت : پس از سوار شدن برادرم به ماشین ، پیش از روشن کردن خودرو و در حالیکه به علت شدت گرما وی اقدام به پایین آوردن شیشه ماشین کرده بود ، به ماشین وی نزدیک شده و با چاقویی که آن را در داخل کیف دستی خود پنهان کرده بودم ، ضربه ای به سمت گردنش پرتاب کردم و در حالیکه برادرم از ناحیه گردن دچار خونریزی شدید شده بود از محل متواری شدم .
متهم در تحقیقات اولیه و در خصوص انگیزه جنایت ، علت مشخصی را بیان نکرد و صرفا عنوان داشت که اختلاف ما از حدود 20 سال پیش آغاز شد و نهایتا به اینجا ختم شد که تصمیم به قتل برادرم گرفتم .
بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب ، موضوع به بازپرس پرونده اعلام و برابر هماهنگی های لازم با مرجع قضایی مقرر شد تا متهم برای ارائه توضیحات و صدور قرار قانونی صبح روز چهارشنبه به دادسرای امور جنایی اعزام شود .
به گزارش ایران؛ماجرای سرقتهای سریالی خودروهای گرانقیمت بنز و بیامو زمانی کلید خورد که بهنام 20 میلیون تومان بدهکار شد. او شبی بعد از دیدن یک فیلم هالیوودی، فکری به ذهنش رسید. در این فیلم قهرمان داستان، مرد جوانی بود که خودروهای مدل بالا را با ترفندی خاص سرقت میکرد.متهم جوان از دوران کودکی عاشق خودروهای بنز و بیامو بود و همین علاقهاش نیز باعث شد تا این مدل از خودروها را برای سرقت انتخاب کند.
او در گام اول به جستوجو در میان آگهیهای روزنامه پرداخت تا کسانی را انتخاب کند که قصد فروش این دو نوع خودرو را داشتند.بعد از آن در نزدیکی یک مرکز خرید با آنها قرار میگذاشت و با این ترفند که خودرو را برای پدرش میخواهد این صاحبان خودرو را به آنجا میکشاند و با ترفند و بدلاندازی سوئیچ اصلی خودروها را با سوئیچهای قلابی عوض می کرد و سپس در فرصتهایی مناسب خودروهای موردنظرش را به سرقت میبرد.
به دنبال سرقتهای بنز و بیامو در پایتخت بود که رسیدگی به این نوع سرقتها توسط کارآگاهان پلیس آغاز شد و به دستور سیدامین میروکیلی، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات برای دستگیری متهم جوان ادامه یافت. در ادامه بررسیها زمانی که مرد جوان قصد فروش خودرویی مسروقه را در نمایشگاهی در کرج داشت دستگیر شد و برای تحقیقات به دادسرای ویژه سرقت تهران منتقل شد.
گفت وگو با متهم
بهنام به 8 سرقت بنز و بیامو و فروش دو دستگاه از این خودروهای سرقتی اعتراف کرد. این پسر 25 ساله جزئیات سرقتهایش را شرح داد.
چه شد که به فکر سرقت به این شیوه افتادی؟
ورشکست شده بودم و باید 20 میلیون چکم را وصول میکردند، اما راهی برای فراهم کردن این پول نداشتم. تا اینکه یک شب فیلمی درخصوص سرقت خودروها دیدم و آن موقع بود که به فکر سرقت خودروها افتادم.
چرا بنز و بیامو؟
من از بچگی عاشق این دو نوع خودرو بودم. برای همین هم اطلاعات کاملی از خودروهای بنز و بیامو دارم. از شماره موتور گرفته تا انواع مدل و سرعت و هر نوع جزئیاتی که بخواهید.
سوژههایت را چطور انتخاب میکرد؟
کار سادهای بود، آگهیهای روزنامهها بهترین راه برای انتخاب سوژههایم بود.
چطور سرقتها را انجام میدادی؟
همیشه سرقرار سعی میکردم بسیار خوشتیپ ظاهر شوم تا اعتماد در نگاه اول را کسب کنم. با خودروهایی سرقرار میرفتیم که مسروقه بود به بهانه اینکه پدرم یکی از مدیران مرکز خرید است، آنها را به آنجا میکشاندم و با این ترفند که میخواهم سیستم سوئیچ را بررسی کنم سوئیچ خودرو را برای چند لحظه میگرفتم و در همان چند لحظه سوئیچ خودرو را با سوئیچ یدکی خودرویی که سوارش بودم عوض میکردم. بعد از آن به دعوت من به کافیشاپ داخل مرکز خرید میرفتیم و ظاهراً به انتظار پدرم میماندیم. زمانی که صاحب خودرو سرگرم خوردن نوشیدنیاش بود، میگفتم پدرم آمده و به بهانه اینکه به دنبالش بروم او را ترک میکردم و خودم را به پارکینگ میرساندم و خودرو را سرقت میکردم و خودروی مسروقه قبلی را جا میگذاشتم.
پیش از این هم گیر افتادهای؟
بله، این سومین بار بود که گیر میافتادم. دفعه اول، زمانی که اولین سرقت را انجام دادم چند روز بعد پلیس به پلاک خودرو ظنین شد و با استعلام درباره پلاک، جعلی بودن آن برملا شد. در اولین سرقت بازداشت شدم ولی با رضایت صاحب خودرو و با سند آزادم کردند. بعد از دومین سرقت هم بازداشت شدم. در جاده تهران به قزوین تصادف کردم و در عوارضی قزوین دستگیر شدم که با پرداخت 60 میلیون تومان خسارت ماشین و جلب رضایت صاحب خودرو توانستم با گذاشتن وثیقه بار دیگر آزاد شوم.
و باز هم به سرقتهایت ادامه دادی؟
بله. تا اینکه در هشتمین سرقتم، زمانی که برای فروش خودرو به نمایشگاهی در کرج رفته بودم، صاحب نمایشگاه به من ظنین شد و با پلیس تماس گرفت که من بازداشت شدم.
با خودروهای سرقتی چکار میکردی؟
آگهی فروش آنها را در روزنامهها دادم. خودرویی را که یکی 500 میلیون تومان و دیگری 300 میلیون تومان بود به نصف قیمت فروختم.
البته قرار شد مابقی پول آنها را زمان سند زدن به من پرداخت کنند که سرقرار نرفتم و یکی از خودروها را هم به صاحبش برگرداندم.
چرا به صاحبش برگرداندی؟
از شانس بدم، آن یکی را با گوشی تلفن همراهم تماس گرفته بودم. برای همین صاحب خودرو شمارهام را داشت که به من زنگ زد و گفت من یک پیرمرد تنهام و تنها داراییام همین خودرو بنز است. من هم دلم برایش سوخت و خودرو را در محلی گذاشتم و با او تماس گرفتم و آدرس محل رها کردن خودرواش را گفتم.
تحصیلاتت چقدر است؟
فوق دیپلم فنی دارم. البته در رشته مهندسی در مقطع لیسانس قبول شدم اما بعد از 4 ترم ترک تحصیل کردم.
به گزارش خبرجنوب ؛اوایل تیرماه به مامورین کلانتری 37 بهارستان گزارشی در خصوص گروگانگیری اعلام شد. مامورین با حضور در محل و محاصره محل گروگانگیری در بررسیهای نخست متوجه شدند فردی به نام (م.پ)بخاطر اختلاف با خانواده همسرش با ورود به منزل پدر زنش، همسر و پسر 9 ساله، خواهر همسر و مادر همسر خود را با تهدید دو قبضه سلاح شکاری و کلت کمری و یک قبضه چاقو گروگان گرفته است.
با بررسیهای تخصصی ماموران توانستند عامل این گروگانگیری را شناسایی کنند.
آنها دریافتند که وی به دلیل اختلافات قبلی دست به این کار زده است.
اسدی بازپرس شعبه 17 دادسرای امور جنایی شیراز به ماموران ماموریت داد تا خیلی زود به آزادسازی این گروگانها دست بزنند.
در بررسی های صورت گرفته پیرامون این گروگانگیری فاش شد که متهم پس از ورود به منزل و گروگانگیری با سلاح شکاری گلوله ای به دیوار سالن شلیک وآیینه دیواری منزل را با قنداق سلاح شکاری شکسته و سپس با شلیک گلوله کلت به سقف سالن باعث تخریب قسمتی از آن شده است.
با توجه به حساسیت این موضوع محل محاصره شد تا بالاخره پس از گفت و گو با متهم و درخواست اینکه خودش را تسلیم کند، در ساعت 14و 20 دقیقه متهم گروگان ها را آزاد اما با گذاشتن کلت کمری روی سر خود تهدید به خودکشی کرد.
در نهایت پس از سه ساعت ،متهم خودش را نیز تسلیم نمود.با انتقال متهم به اداره آگاهی بازجویی از وی آغاز شد.
وی گفت: روز قبل از حادثه همسرم به همراه فرزندم به منزل پدرش رفته بودند. چندین بار دنبالش رفتم اما او حاضر نبود به خانه برگردد. از آنها خواستم که اجازه دهند تا فرزندم را ببینم اما آنها مخالفت کردند.
وی ادامه داد: از این موضوع به شدت ناراحت بودم همین مسئله باعث شد که به فکر انتقام جویی بیفتم. به همین دلیل روز حادثه با قصد و نیت قبلی وارد منزل پدرهمسرم شده و آنها را گروگان گرفتم.
متهم در تمام مراحل تحقیقات به بزه ارتکابی اعتراف کرد.
این پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام تهدید، قدرت نمایی با سلاح گرم، توقیف غیرقانونی با سلاح گرم، تخریب عمدی شیشه، ایراد ضرب عمدی و توهین، حمل و نگهداری سلاح گرم جنگی و شکاری به دادگاه ارسال شد.