شعر طنز و خنده دار
از آن روزی که اینترنت بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
نه چای آماده و نه استکانی
دریغ از پختن یک لقمه نانی
سر صبحی که پی جو تا سحرگاه
موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه
گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت
پیامک میزنه این خط به اون خط
خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده
خیالش نی که مردش خسته و زار
میاد خونه شبانگاهان سر کار
سرش توی موبایلش هی میخنده
پیامک میزنه خالی میبنده
بجای همدمی با مرد خونه
موبایلا روز و شب همدمشونه
الهی این موبایلا را تو بشکن
دل بیچاره ی مردا رو نشکن
قدیما مرد و زن همراه و همدل
حالا همدم شده خط ایرانسل
الهی کابل اینترنت جدا شه
موبایلا از دست زن ها رها شه
از آن روزی که این تانگو بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
شعر از حسود اقا
منبع:4jok.com
در ادامه بخوانید
بخون و بخند !! تفاوت درس خواندن دخترها و پسرها جاده زندگی مشترک - طنز دعوای دختر و پدر (طنز باحال) سیر تکامل خواستگاری - طنز طنز خنده دار-آداب سوار شدن بر قطار مترو
شعر طنز در مورد روز کارمند
زنم گـــوید بـه من ، تو بی کلاسی
نــدارد زنــدگــی بـا تـو اســــاسی
پُـزت عالـی بـه وقـت خـواستگــاری
ولی اکنــون همیشـه آس و پاسی
دهی اُملت به من هـر روز و هـرشب
نمی بینـم به دست ات اسکناسی
نه تفریحی ،نه مهمانی ،نه گردش
نه ماشینی ،نه فرشی،نه پلاسی
نه انگشتر، نه گردنبند ،نه گوشوار
نه مانتوئی، نه چادر،نه لباسی ...
بــرای خــاطــرت از جــان گــذشتم
چقــدر ای مــرد ، رنـد و ناسپاسی
بخشکی شانس، از فکـر و خیـالات
نمانـده در سرم هــوش و حواسی
به او گفتـم : تحمـــل کـن عـزیزم !
نــدارد ســود عجــــز و التمــاسی
به اوگفتم :بفـرماچـاره ام چیست؟
اگــر کـــه چـاره کـــردی اقتباسی
به مـن گفتا :دلت خوش کارمندی
نه گیری رشـوه ای،نـه اختلاسی
طلاقم ده ،رها گـــردم زدست ات
نگیـرم بعــد از این با تـو تماسی !
اشعار طنز کارمندی
من فرد کارمندم مترو سوارم
هر روز رفت و برگشت این گشته کارم
با یک بلیط ارزان کلی مسافت
از خانه تا به کارم ره می سپارم
حسرت بدل بماندم یک دم نشینم
سرپا میان مردم تحت فشارم
دستم زبسکه گیرد آن میله محکم
در کتف خویش دردی جانکاه دارم
از بس که هل دهندم هر سوی مردم
آید برون دمارم از روزگارم
از لحظه ی ورودم تا وقت اخراج
جنگاوری نمونه در کارزارم
وقت سوار گشتن چون میوه ی کال
وقت پیاده گشتن من آبدارم
بسکه گدا ببینم در مترو هرروز
بر حال وروز آنها من اشکبارم
بازار داغ باشد بازار مترو
بهر خرید اجناس من بی قرارم
هم شیر مرغ دارد هم جان آدم
با قیمتی مناسب آید بکارم
هروز شاهدم بر دعوای مردم
بی طاقتیشان را افسوس دارم
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
در ادامه بخوانید
دماغ عمل نکرده (شعر طنز) شعر طنز اسکناس شعر طنز مادر از ایرج میرزا شعر طنز ماه رمضان شعری در وصف زن ذلیلان شوخی با حافظ