شاید اگر مشروطه اتفاق نمیافتاد، عکسهای دوران قاجار به پرترهی پادشاه و زنان دربار محدود میشد؛ اما سرنوشت اینگونه رقم خورد که این هنر به میان مردم بیاید و یکی از حساسترین برهههای تاریخ این سرزمین را برای نسلهای آینده به تصویر بکشد.
۱۴ مردادماه ۱۲۸۵ فرمان مشروطه به امضای مظفرالدینشاه قاجار رسید تا دورهی حساس و مهمی در تاریخ ایران رقم بخورد؛ اما تا به ثمر نشستن انقلاب مشروطه، مردم ایران شاهد روزهای پرتلاطمی بودند. بخشی از موفقیت این جنبش را میتوان مدیون عکاسانی دانست که در آن دوران، دوربین عکاسیشان را به دست گرفتند و برای ثبت مهمترین و حساسترین اتفاقهای سیاسی و اجتماعی آن روزها تلاش کردند.
با جنبش مشروطه بود که عکاسی به میان مردم آمد و از یک هنر درباری فاصله گرفت. پیش از آن شاید سوژهی عکاسباشیها فقط به پرترهی شاه، زنان دربار، مردم کوچه و بازار، معماری و مکانهای دیدنی شهر محدود میشد و حالتی گزارش داشت؛ ولی با آغاز جنبش مشروطه، عکاسی تعریف تازهای به خود گرفت. فعالیت عکاسان در زمینهی ثبت اتفاقهای مشروطه جدی شد و آنها توانستند با چاپ و انتشار عکسها، در روند وقایع مشروطه تأثیرگذار باشند.
عکسهای دوران قاجار به پرترهی پادشاه و زنان دربار محدود میشد
یکی از جالبترین بخشهای عکسهای مشروطه، ثبت چهرهی رهبران این جنبش بود. پیش از این دوران، عکاسی از چهرهها بیشتر به دربار و شخص شاه محدود میشد، اما با ثبت چهرهی رهبران جنبش از جمله ستارخان و باقرخان، مردم این فرصت را پیدا کردند که تصاویر تأثیرگذارترین چهرههای مشروطه را که از دل خودشان بیرون آمده و در کنار آنها برای رسیدن به خواستههایشان جنگیده بودند، در اختیار داشته باشند.
از معروفترین عکاسان دوران مشروطه میتوان به بارون استپانیان اشاره کرد. او را بهدلیل عکسهای تأثیرگذارش از اتفاقات مشروطه، یکی از پایهگذاران عکاسی خبری و مطبوعاتی ایران میدانند. همزمان با اوج گرفتن مشروطه در تبریز، استپانیان موفق شد عکسهای خوبی از حال و هوای آن روزها ثبت کند.
بارون استپانیان یکی از اولین کسانی بود که در ایران بهصورت مستمر و هدفمند عکاسی مستند اجتماعی و خبری را دنبال کرد. پیش از او، این نوع عکاسی کم و بیش انجام میشد، اما استپانیان از نخستین کسانی بود که بهصورت برنامهریزیشده در این عرصه قدم برداشت و عکسهای تأثیرگذاری را از انقلاب مشروطه با دوربین خود ثبت کرد.
این عکاس یکسری جریانهای اجتماعی مهم را از طریق دوربینش به تصویر کشید و در جریان درگیریهای دوران مشروطه در شهر تبریز فعالیت قابل توجهی داشت. بهدلیل همین فعالیتهای افشاگرانهاش در عکاسی بود که تبعید شد و سر از خاک عثمانی درآورد.
از معروفترین عکاسان دوران مشروطه میتوان به بارون استپانیان اشاره کرد
دوران مشروطه یکی از نقاط عطف عکاسی ایران است. مشروطه عکاسی مستند اجتماعی و خبری را در مسیر اصولی و جدی قرار داد. در این دوره، این نوع از عکاسی بهطور جدی و ساختارمند دنبال شد. قبل از مشروطه هم عکاسی رواج داشت، اما اینکه دوربین در اختیار ثبت و ضبط مسائل اجتماعی و پیامرسانی باشد، بهصورت جدی و اصولی در دوران مشروطه اتفاق افتاد.
متأسفانه بسیاری از عکسهای باقیمانده از دوران مشروطه بدون ذکر نام عکاس منتشر شدهاند و امروز اطلاعات دقیقی از صاحبان این اسناد تصویری ارزشمند در دست نیست. ذکر نام عکاسان در کنار عکسها به ۱۴یا ۱۵ سال اخیر و درپی فشار جامعهی عکاسی به مطبوعات انجام میشود، در حالی که عکس یکی از ارکان اصلی مطبوعات بهشمار میرود.
از عکس بهعنوان حافظهی تاریخی نام میبرند. عکسها در گذر زمان میتوانند اطلاعات ارزشمندی را در زمینهی جامعهشناسی، تیپنگاری و ... به نسلهای بعد منتقل کنند. اگر ما امروز از زمان قاجار، نوع پوشش و زندگی مردم در آن دوره اطلاعات خوبی داریم بهدلیل عکسهای باقیمانده از آن دوران است. عکسهایی که بهعنوان اسناد تصویری اطلاعات ارزشمندی در خود برای آیندگان دارند.
منبع:faradeed.ir
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
شاه ایرانی که عکاس بود + تصویربر اساس منابع تاریخی برگزاری اولین کارناوالها در ایران به سال ۱۳۱۱ و دوران رضاشاه پهلوی برمیگردد. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی حداقل دو کارناوال شادی در ایران برگزار شد که از آنها تعداد معدودی عکس به جا مانده است.
بر اساس گزارش “موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران” اولین کارناوال شادی در ایران در سال ۱۳۱۱ پس از فسخ قرارداد “دارسی” توسط رضا شاه برگزار شد.
بر اساس قرارداد “دارسی” مظفرالدین شاه قاجار در سال ۱۹۰۱ به ویلیام ناکس دارسی، بازرگان بریتانیایی امتیاز اکتشاف و استخراج نفت در ایران را بخشیده بود.
در سال ۱۳۱۱ خورشیدی (۱۹۳۳ میلادی) فسخ قرارداد “دارسی” توسط رضاشاه پهلوی با برپایی کاناوال جشن گرفته شد.
برگزاری کارناوالهای خیابانی در دوران رضاشاه به صورت مستمر ادامه نیافت. تنها عکسهایی از کارناوالای سال ۱۳۱۱ به جا مانده است.
کارناوالهای خیابانی
اولین کارناوال شادی در عصر رضاشاه
ترافیک در روز برگزاری کارناوال
عکس های اولین کارناوال شادی در ایران
گروه موزیک نظامیان در کارناوال شادی
کاروان الاغها” در کارناوال تهران
کارناوال شادی در ایران
کارناوال شادی در ایران
“سیرک صفوی” در کارناوال تهران
کارناوال شادی عصر رضاشاه
کارناوال شادی در ایران
منبع:life.shafaqna.com
تاریخچه فاجعه منا
فاجعه منا - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
تقاطع خیابان ۲۰۴ و ۲۲۳ محل سانحه منا در نزدیکی جمرات
تاریخ : ۲ مهر ۱۳۹۴ (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ م)
موقعیت : سرزمین منا، مکه، عربستان سعودی عربستان سعودی
مختصات : ۲۱°۲۴ ۴۸ شمالی ۳۹°۵۳′۳۶″ شرقی
فاجعه منا در ۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی و ۱۰ ذیحجه ۱۴۳۶ قمری همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در «خیابان ۲۰۴» نزدیک تقاطع آن با «خیابان ۲۲۳»، در منطقهٔ منا، شهر مکه، عربستان سعودی رخ داد. ازدحام حجاج باعث کشته شدن دستکم ۲٬۲۳۶ نفر شد. هنوز آمار دقیق تلفات این حادثه رسماً اعلام نشده است. مقامات رسمی عربستان ۲ روز پس از وقوع حادثه تعداد جانباختگان را ۷۶۹ نفر اعلام کردند. براساس مجموع آمار استخراجشده از گزارشهای جداگانهٔ کشورها، تعداد فعلی جانباختگان ۲٬۴۳۱ نفر است.
تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه ۴۶۴ نفر اعلام شده که تمامی مفقودان حادثه تا تاریخ ۱۶ دی ۱۳۹۴ شناسایی شدند و ۴۲ قربانی دیگر در قبورالشهدای مکه دفن شدهاند. در پی این حادثه، ۳ روز عزای عمومی توسط سید علی خامنهای در ایران اعلام شد. این حادثه منجر به برآشفتگی طایفهای بین دو دشمن منطقه عربستان سنی و ایران شیعه شد که یکی از دلایل اساسی این برآشفتگی روابط، نا آرامیهای خاورمیانه مانند جنگ داخلی سوریه و جنگ داخلی یمن بوده است. ایران با ۴۶۴ جانباخته، بیشترین کشتهٔ شناساییشده را در آسیا داشته است. بر اساس آمار به دست آمده، مالی با ۳۱۲، نیجریه با ۲۷۴، مصر با ۱۹۰، بنگلادش با ۱۳۷ و اندونزی با ۱۲۹ جانباخته پس از ایران بیشترین تلفات را داشتهاند.
این واقعه مرگبارترین رویداد تاریخ حج است. واقعهٔ سال ۱۹۹۰ دیگر حادثه حج با بیش از هزار کشته بود که در آن ۱۴۲۶ زائر جان باختند. رویداد سال ۱۹۹۰ هم در مسیر رمی جمرات اتفاق افتاد. رمی جمرات چندین بار دیگر نیز چندصد کشته بهجا گذاشتهاست؛ از جمله، در سال ۲۰۰۶ میلادی، بیش از ۳۶۰ نفر از حجاج بر اثر ازدحام جمعیت هنگام اجرای مراسم رمی جمرات کشته شدند. این واقعه در پی مذاکرات سازمان حج و زیارت جمهوری اسلامی ایران با مسئولان عربستان، به دلیل "استمرار کارشکنیهای دولت سعودی" منجر به لغو شدن سفر حج برای ایرانیان در سال ۱۳۹۵ شد.
سید علی خامنه ای در پیامی در آستانه فرا رسیدن موسم حج در ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ با مقصر خواندن حکام سعودی در این فاجعه، از ممانعت مسئولان سعودی در تشکیل هیئت حقیقتیاب بینالملل اسلامی برای آشکار شدن زوایای پنهان این فاجعه انتقاد کرد.
کمترین آمار گزارش شده از تلفات ۲٬۲۳۶ نفر است در حالی که خبرگزاری آسوشیتد پرس کشته شدن ۲٬۴۲۶ نفر را تأیید کرده است. رسانههای ایرانی نیز به نقل از سعید اوحدی، رئیس سازمان حج و زیارت، شمار کلی جانباختگان را حدوداً ۷۷۰۰ نفر گزارش کردهاند و با استناد به آمار غیررسمی و مشاهدات میدانی اعلام کردهاند این آمار به بیش از ۸۰۰۰ نفر خواهد رسید.
برخی خبرگزاریهای ایرانی و غیرایرانی در تاریخ ۷ مهر اعلام کردند که معاون وزیر بهداشت عربستان، حمد بن محمد الضویلع، طی خبری در پایگاه رسمی وزارت بهداشت عربستان مجموع آمار کشته شدگان این حادثه را بر اساس عکسهای دریافت شده از جانباختگان فاجعه، ۴۱۷۳ نفر ذکر کرده بود. این خبر از جانب منابع رسمی تکذیب شد.
خبرگزاریهای منتشرکننده این خبر ادعا کردند که اخبار از سایت وزارت بهداشت عربستان حذف شده است و این ماجرا، بازتاب گستردهای در رسانههای فارسیزبان داشت. سیانان عربی نیز ضمن بیان این که در این خبر از واژهٔ «کشتهشدگان» استفاده شده است و رسانههای عربستان از این واژه برای قربانیان حج استفاده نمیکند، درستی این خبر را تأیید نکرد. پایگاه خبری اینترنشنال بزینس تایمز نیز احتمال داد که این خبر ممکن است به دست یک هکر در سایت وزارت بهداشت عربستان قرار گرفته باشد.
برخی پایگاههای خبری در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۹۴ آمار جانباختگان فاجعهٔ منا را به استناد سندی که ادعا میشود از وزارت بهداشت عربستان افشا شده، ۷۴۷۷ نفر اعلام کردند. پایگاه خبری مصری البدیل نیز این آمار را تأیید کرده است.
مقامات
نیجریه:
تیجانی المسکینی
حاجیا بیلکیسو یوسف
الحاجی عباس ابراهیم سامبو
جاستیک عبدالغدیر جگا
جاستیک موسی حسن الکالی
انگر بلو جیدان حما
پاکستان :
اسد مرتضی گیلانی
ایران:
غضنفر رکن آبادی (سفیر سابق ایران در بیروت)
محمدصادق اخوان (معاون مرکز شورای حل اختلاف قوه قضائیه)
محمدرحیم آقاییپور (سفیر سابق ایران در اسلوونی)
احمد فهیما (معاون ادارهٔ تشریفات وزارت خارجه)
حسن حسینی مقدم (سرکنسول ایران در مرو)
مهدی صفری (سفیر سابق ایران در چین)
مرجان نازقلیچ (فرماندار بندرترکمن)
تقاطع خیابان ۲۰۴ و ۲۲۳ محل سانحه منا در نزدیکی جمرات
جغرافیای منا
سرزمین منا، درهای در شرق مکه، احاطه شده بین رشته کوهی، به درازای تقریبی ۴٫۱۰۰ متر، و بیشترین ارتفاع حدود ۱٫۷۰۰ متر، و کمترین ارتفاع نرسیده به ۴۰۰ متر است. مساحتی که از لحاظ دینی برای مسلمانان اهمیت دارد حدود ۷٫۸۲ کیلومتر مربع است که مساحت قابل استفاده از آن ۴٫۸ کیلومتر مربع که مساوی با ۶۱٪ از کل مساحت است و ۳۹٪ غیرقابل استفاده ناهمواریهای خشن است. در روزهای مرسومات حج که در هر سال برگزار میشود و طولانیترین مدت آن ۶ روز است، نزدیک به دو میلیون زائر را در خود جا میدهد که علاوه بر کارگران و خدمترسانان گوناگون، این عدد به ۳ میلیون میرسد. این شرایط، در روزهای حج این مکان را به کمترین مساحت پرجمعیت جهان تبدیل میکند.
علت حادثه
روزنامه الدیار، حرکت کاروان محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد سعودی، پسر شاه و وزیر دفاع سعودی در مرکز مِنا، علت احتمالی تغییر حرکت زائران کعبه در سرزمین مِنا گفته است. سرلشکر منصور الترکی سخنگوی رسمی وزارت کشور عربستان، در پاسخ به این مسئله گفت: «بعضیها تلاش میکنند که حادثهٔ ازدحام در منا را به عبور کاروانها نسبت دهند؛ و این اولینبار نبوده و درست نیست و هیچ ربطی بین بخشهای اقامت مسؤلان عالیرتبه و بین مکان این حادثه وجود ندارد. برنامهریزی ما بسیار دقیق است و تمامی اماکنی که مربوط به ادای رسوم حج میشود را در بر میگیرد... هر سال با مسؤلان کاروانهای عازم حج کشورهای گوناگون تقسیم کار میکنیم و برای توضیحات در مورد برنامهٔ رمی جمرات که طرحریزی کردهایم، با آنان کنفرانس برگزار میکنیم و حوادث در لحظه روی میدهد و اگر به کمکاری و خللی در برنامههایمان مواجه شدیم در برطرف کردن آن درنگ نمیکنیم...». رسانههای ایرانی، ویدیویی در یوتیوب با عنوان «عبور کاروان امیر خالد فیصل، امیر منطقهٔ مکه از منا»، که در سه سال قبل از این حادثه در آن سایت بارگذاری شدهبود را برای پوشش تصویری این خبر به نمایش گذاشتند.
مقامات عربستان، اعلام کردند که ازدحام و تبعیتنکردن زائران از دستورالعملها علت اصلی حادثه بودهاست، فارس نیوز مینویسد، بستهشدن یک مسیر و هدایت زائران به مسیری که درِ آن بسته بود، نشان میدهد علت اصلی حادثه، تصمیم غلط برگزارکنندگان مراسم بودهاست.
به گفتهٔ یک شاهد عینیِ ایرانی، حادثه در خیابانی که عمدتاً ایرانیها، افریقاییها، هندیها و پاکستانیها به سمت جمرات حرکت میکنند کاملاً وضعیت غیرعادی محسوس بوده و بههمخوردن حال حجاج از ازدحام، ترافیک، نبودِ آب آشامیدنی و بستهبودن راههای خروجیِ خیابان بهسمت جمرات شرایط ایجاد مرگ حجاج را رقم زد.
روزنامهٔ الشرقالاوسط، به نقل از یکی از مسئولان کاروان حج ایران، که نامش را افشا نکرده، نوشتهاست: در روز حادثه ۳۰۰ زائر ایرانی بدون توجه به برنامهریزیها عازم مراسم رمی جمرات شدهاند و برخورد آنها در خیابان ۲۰۴ با زائرانی که طبق برنامه و در کاروانهای خود عازم مراسم رمی جمرات شدهاند، باعث این حادثه بوده است. این ۳۰۰ زائر ایرانی بر خلاف برنامهریزیها در روز حادثه به چادرهای محل استقرار خود نرفتهاند و مستقیماً و «سرخود» عازم مراسم رمی جمرات شدهاند که این اقدام آنها باعث ایجاد اختلال و برخورد دو گروه در مسیر متفاوت در خیابان ۲۰۴ شده است. خبرگزاری فارس در پاسخ مینویسد: کسانی که در سالهای اخیر در حج تمتع حضور داشتهاند بخوبی میدانند که اصلاً راه بازگشت به عقب وجود ندارد؛ لذا امکان نداشته که ۳۰۰ ایرانی برعکس بقیه حرکت کنند. گذشته از این، این حادثه در صبح روز عید اتفاق افتاد، یعنی هنوز کسی رمی نکرده بود که بخواهد بازگردد. چرا حجاج ایرانی باید بر عکس بقیه حرکت میکردند و رمی نکرده باز می گشتند؟!. این خبرگزاری در ادامه مینویسد:در سالهای گذشته امکان حرکت معکوس وجود نداشت و راههای رفت و برگشت نیز از هم جدا بود. آیا امسال این امکان وجود داشت؟ هرگز امکانی برای بازگشت و خلاف دیگران حرکت کردن نبود. ضمن اینکه محل وقوع فاجعه تقریباً در اواخر منا قرار دارد و دلیلی هم برای بازگشت کسی نبوده است. همه برای رمی به سمت جمره میرفتند. روزنامهٔ آفرینش در پاسخ به این مسئله مینویسد: مگر نیروهای امنیتی و انتظامی سعودی در آنجا چکار میکردهاند که یک عده توانستهاند به قول سعودیها «سرخود» حرکت کنند؟ مگر نه این است که مأموران سعودی در آن روز، وظیفهای جز برقرار نظم و جلوگیری از حرکتهای خارج از نظم ندارند؟ از همه اینها گذشته، با توجه به وجود ۲۴ ساعته دوربینهای مداربسته در تمام مسیر، اگر واقعاً این گونه است، فیلمهای مربوطه را پخش کنند.
سیانان تداخل بین گروه حاجیانی که از رمی جمرات بازمیگشتند و کسانی به سمت آن میرفتند و فشاری که این دو دسته از طریق هلدادن به هم وارد میکردند را علت وقوع این حادثه عنوان کردهاست. همچنین، عجلهداشتن حجاج برای رفتن به رمی جمرات در ساعات آغازین روز و جمعیت زیاد و گرمای شدید (۴۳ درجه) از عوامل مؤثر بر وقوع این فاجعه یاد شدهاست.
والاستریت جورنال، طی گزارشی از بههمریختگی وزارت حج عربستان بهعنوان مسئول اصلی برگزاری مراسم حج و استعفای دستکم پنج تن از مقامات ارشد وزارت حج در چند ماه گذشته بهعلت اختلافات داخلی با معاون وزیر جدید خبر دادهاست. به نوشتهٔ این روزنامه، این مقامات، که دهها سال تجربه داشتهاند، اعضای واحدی موسوم به واحد اعزام بودهاند، که وظیفهاش سازماندهی حرکت زوار از مِنا به جمرات است.
واکنشها
سید علی خامنهای طی نامهای رسمی ضمن اعلام تسلیت به خانوادههای جانباختگان و اعلام ۳ روز عزای عمومی که در طول سالهای رهبری وی؛ اعلامش از جانب او بیسابقه بوده است؛ در مورد این فاجعه نسبت به دولت سعودی گفت:
دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثهٔ تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعدهٔ حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.
طلاب حوزه علمیه استان تهران در اعتراض به این فاجعه و فجایع مشابه حج در عربستان سعودی و اعلام تسلیت به خانوادههای عزادار، در مدرسه عالی مطهری جمع شدند و خواستار تعلق مدیریت حج از جانب دولت سعودی به تمامی کشورهای اسلامی شدند. آنان اعلام کردند:دولت عربستان نمیتواند مراسم حج را مدیریت کند و در این مورد باید شورایی با حضور نمایندگان کشورهای اسلامی به منظور جلو گیری از فجایع دیگر و مدیریت بهتر حجاج تشکیل شود.
چندی بعد سید علی خامنهای در نشستی، کشور عربستان سعودی را در صورت عدم همکاری تلویحاً تهدید نظامی کرد. صادق زیباکلام گفت «حادثه منا مستمسک و بهانه مناسبی شد برای بسیاری از ایرانیان تا دقودلیشان را بر سر اعراب خالی کنند.» در ادامه گفت که «جالب است نه مردم عادی و نه مسئولین در ایران هیچ تردیدی در خصوص اسباب و علل و دلیل یا دلایل به وجود آمدن تراژدی منا نداشتند.
آنان در ایران و صدها کیلومتر دورتر از منا «دقیقاً» میدانستند که علت آن حادثه کدام بوده.» سید علی خامنه ای در سخنرانی 17 شهریور در میان خانواده های قربانیان منا، دولت سعوی را یک دولت خبیث ملعون معرفی کرد و خواستار آن شد که کمیته ای حقیقت یاب تشکیل شده از هیئت بین المللی حادثه منا را بررسی کنند. حسن روحانی نیز مشکل ایران با دولت سعودی را صرفا مسائل حج ندانست و َآن را فراتر دانسته است.
شکایت از عربستان به لاهه
جمعیت دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیهای و تنظیم شکایت نامهای به دیوان لاهه، خواستار رسیدگی بینالمللی به فاجعه منا شد. این جمعیت دانشجویی اعلام کرد شکایت رسمی از دولت عربستان سعودی با توجه به نقض حقوق بشر و همینطور در مورد فاجعه منا و مکه تنظیم نموده و تقدیم دادگاه لاهه کرده است. لازم است ذکر شود این اولین نهادی است که از عربستان در مورد فاجعه منا شکایت رسمی کرده است.
تشییع قربانیان در دانشگاه تهران - مهر ۱۳۹۴
تشییع
نخستین مراسم تشییع مربوط به ۸ تن از کشته شدگان فاجعه منا بود که در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۴ از دانشگاه تهران برگزار شد؛ در جریان این مراسم تشییعکنندگان در هنگام همراهی تابوتها، شعارهایی بر ضد دولت سعودی سر دادند. همچنین مراسم تشییع علاوه بر تهران در شهرهای دیگر از جمله مشهد نیز برگزار شد.
به گفتهٔ حسن هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران، با رضایت خانواده هفت نفر از جان باختگان، پیکرهای آنان در مکه دفن شدهاست.
در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی ایران جانباختگان این فاجعه به عنوان "شهدای منا" شناخته می شوند.
حوادث مشابه
حادثهٔ ازدحام ۱۳۹۴ نخستین حادثه از این دست نبوده و در ۲۵ سال اخیر، دستکم نهمین حادثه بودهاست.
۱۹۹۰؛ پس از خرابی سیستم تهویه، بهسبب خفگی، ۱۴۲۶ حاجی مردند.
۱۹۹۴؛ در ازدحام هنگام رمی جمرات، ۲۷۰ حاجی جان خود را از دست دادند.
۱۹۹۸؛ در شلوغی هنگام رمی جمرات، بیش از ۱۱۸ حاجی کشته و بیش از ۱۸۰ نفر مجروح شدند.
۲۰۰۱: در هنگام رمی جمرات، بهدلیل ازدحام، ۳۵ نفر درگذشتند.
۲۰۰۳؛ ۱۴ حاجی در شلوغی رمی جمرات مردند.
۲۰۰۴؛ در ازدحام رمی جمرات، ۲۵۱ نفر کشته شدند.
۲۰۰۵؛ سه نفر در شلوغی رمی جمرات کشته شدند.
منبع:fa.wikipedia.org
«السید عبدالغفار» یکی از اولین کسانی است که در تاریخ عکاسی از مراسم حج عکاسی کرده است.
در سال 1887 عکاس «السید عبدالغفار» تجهیزات بزرگ و سنگین عکاسی خود را در کویر شهر مکه مستقر کرد و تصاویری از هزاران زائر مسلمان که در تپه ها و دره های اطراف مکه برای برگزاری مناسک حج چادر زده بودند را ثبت و ضبط نمود. در زیر مجموعه ای از تصاویری که عبدالغفار از شهر مکه عکسبرداری کرده است را مشاهده میکنید.
عکس های مناسک حج
عکسبرداری از مراسم حج
قدیمیترین عکسها از برگزاری حج
انجام مناسک حج در زمان قدیم
مراسم حج قدیم
منبع:faradeed.ir
پرچم هر کشوری جهت رمز اتحاد بین مردمان آن کشور است
به نام دادار هستی بخش اهورامزدا
آنگاه که مردمانی دارای بیرق – ارتش و پادشاه و نماینده می شوند میتوان گفت که آن زمان نقطه آغاز تمدن آن کشور است .
سرآغاز پیدایش تمدن ایران زمین ( ایرانشهر – ائیرینه – ائیرینه وئیجه )
کلمه آریا در فارسی باستان و سانسکریت ایری و در اوستا ائیریه نامیده می شود . خود کلمه ائیریه در چم نجیب و شریف است . نام ایران کنونی نیز برگفته شده از ائیرینه است که در چم ( معنی ) سرزمین آریایها گفته می شود . مهم ترین اقوام آریایی به شرح زیر بوده اند : آتروپاتان ( آذربایجان کنونی ) , سوزیانا ( خوزستان ) , کردستان (مادها ) سمرقند , بخارا , تاجیکستان و . . . مساحت سرزمین های نژاد ایرانی با احتساب تاجیکستان , افغانستان , قفقاز و ایران در حدود دو میلیون ششصد هزار کیلومتر است . که در گذشته نه چندان دور با بی لیقاتی حکام وقت از دست رفت.
که امید داریم آیندگان با درایت و تقویت نیروی ایرانی همه آنان را پس بگیرند . مورخین آغاز مهاجرت آریاها به ایران را در حدود هفت هزار سال پیش دانسته اند . این قوم دسته ای از اقوام هند و اروپایی هستند که امروزه در هند , آلمان , یونان , روم و . . . ساکن هستند . قمستی که در ایران ساکن شدند امروزه ایرانیان را تشکیل می دهند و قسمتی دیگر از هم وطنان ما امروزه در هند ساکن شده اند . زیرا پس از یورش تازیان به ایران و گرفتن خراج ها سنگین و تحت فشار بودن دینی , آنان مجبور به ترک وطن گشتند .در کتابهای دینی ایران باستان پیدایش نخستین انسان را در ایران دانسته اند . به عبارتی دیگر جایگاه ادیان کنونی جهان ایران است . ایرانیان باستان کیومرث را نخستین انسان دانسته اند .
سپس این باور به اسلام و دیگر ادیان کشانده شده و به نامهای دیگر مانند آدم و حوا معرفی شده اند . در فروردین یشت بند هفتاد و هشت کیه مرتن که د رفارسی کیومرث خوانده می شود آمده است . نخستین کسی است که منش اهورامزدا را دریافت کرد و از او ممالک آریایی پدید آمد . در بندهش نیز آمده است که نخستین بشر که اهورامزدا او را بیافرید کیومرث است .
در کتابهای ایران باستان آمده است کیومرث مدت سی سال در کوهساران زندگی نمود و بهنگام مرگ از صلب او نطفه ای فرو ریخت . نطفه به خاک افتاد و پس از چهل سال ساقه ای روئید و از آن درخت دو انسان پدید آمد. اعتقاد کنونی ایرانیان که از خاک بر آمده ایم و بر خاک خواهیم رفت نیز از همین نوشته های دینی ایرانی است . فردوسی بزرگ نیز بر این باور بوده است که نخستین انسان و نخستین پادشاه سرزمینهای ایران کیومرث است . به جرات می توان گفت که ایران مهد و ریشه همه ادیان جهان است .
باورهای یکتاپرستی , پیدایش انسان , جهان آخرت , کردار نیک , گفتار نیک , پندار نیک و . . . همه شواهد امروزی حاکی از آن است که ایران نخستین جایگاه ادیان جهان است . به هر روی سخن را به پیدایش بیرق ایران سوق میدهیم . نخستین پیدایش پرچم در سرزمینهای ایرانی .
مفهوم بیرق و هدف از تشکیل آن
بیرق یا پرچم یا درفش یک کشور به علامتی گفته می شود که نشان از مظهر تمدن و ملیت آن کشور دارد . بیرق عموما توسط فرمانده قوا یا پادشاه هر کشوری در لشگر کشی ها استفاده می شده است . پرچم هر کشوری جهت رمز اتحاد بین مردمان آن کشور است که ریشه آن کاملا در پیشینه فرهنگی آن کشور دارد . این نشان برگفته شده از باورها , عقاید , آداب و رسوم نیاکان آن کشور , هویت و روحیه ملی مردمان آن کشور است .
واژه درفش در گذر تاریخ :
پیش از اسلام = درفش شکوهمند کاویانی
اوایل اسلام = ربیت و علم ولوا
در زمان مغول = منجوق
در زمان قاجار = بیرق
در زمان پهلوی = پرچم
پرچم هزاران ساله ایران
پرچم ایران در زمان شاهنشاهی پیشدادی و کیانی
بیشینه پرچم ایراندرفش کاویانی بیگمان یکی از پرارزشترین پرچمهای جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهریگری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه پرچمهای جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است در هیچیک از دیگر پرچمها در سراسر جهان یافت نمیشود .
* این پرچم از دل توده های مردم بیرون آمده و از یک پیشبند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران تازی به پا خواست، فراهم آمده است.
* این پرچم مردمی است و بدست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور بشمار آمده و پذیرفته گشته است.
ولی همه پرچمهای دیگر جهان پیمانی (قراردادی) میباشند که از سوی گردانندگان کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جایی که من بیاد می آورم هیچ پرچمی در جهان با رأی مردم و همه پرسی برپا نشده است. ازین رو کمتر خواسته مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است.
* هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگها و نشانه های آن درونمایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه
درونمایه (معنا و محتوا) خود را بهمراه داشت؛ زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.
* این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره برآن از دل توده های به خروش آمده برپا گردید.
* این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران و ایرانی است.
* این پرچم کهن ترین پرچم جهانی میباشد و به دست ایرانیان عامه برافراشته شده است پس در جهان هیچ پرچمی را نمیتوان یافت که اینهمه فراداد، بویژه فراداد نبرد با اهریمن و سرکوبی بیدادگری و رهایی کشور از دست دشمن…همه را با هم داشته باشد .
* نشان غرور و سربلندی ملت ایران در میان یونانیان و رومیان و ملتهای باستانی آن روزگار دارد .
* نماد سپاس از گذشتگان کشورمان است و ترجیح ندادن هیچ فرهنگی را به فرهنگ کهن نیاکانمان
* یکپارچگی و اتحاد اقوام مختلف و کهن ایرانی و ایجاد یک امپراتوری قدرتمند در برابر استکبار جهانی است
* تندیس و نماد شش هزار سال پادشاهی ایران و شکوه ارتش شاهنشاهی ایران در جهان است
تاریخ نویسان درباره درفش کاویانی چه مینویسند؟
تاریخ طبری مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا " اختر کاویان" نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند
مسعودی در " مروج الذهب " آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند.
او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست در " برهان قاطع " و " فرهنگ جهانگیری" آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت استاد " اسکارمن" مینویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکه های دودمان " فرته کاره " و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست.
بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم وگوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند .
در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: ۴۶٠٠ سال پیش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا ۶۶٠٠ سال پیش میرد . فردوسی بزرگ زمان درفش کاویانی را با احتساب نخستین شاهنشاهی ایرانی ( پیشدادی و کیانی ) در همین حدود دانسته است .
فردوسی بزرگ : میان سپاه کاویانی درفش
به پیش اندرون تیغهای بنفش
درفش شاهنشاه با بوق و کوس
پدید آمد و شد زمین آبنوس
یکی زرد خورشید پیکر درفش
سرش ماه زرین غلافش بنفش
تاریخچه پرچم ایران
منابع دینی ایران درباره درفش ملی :
در کتابهای دینی ایران باستان که قدمتش به بیش از سه هزار سال می رسد آمده است :
* فروهرهای نیک توانای پاک مقدس را می ستاییم که لشگر بیشمار بیارایند و سلاح به کمر بسته با درفشهای برافراشته درخشان خود . (ایضا در کرده بیست و نه )
* فروهر های پاکدین سام گرشاسب گیسوان دارنده مسلح به گرز را می ستاییم . او را که برای مقاومت در برابر دشمنان بازوان قوی دارد و با
سنگ فراخ و با درفشهای پهن با درفش های برافراشته با درفشهای گشوده و سرافراز برای مقاومت کردن در برابر راهزنان ویران کننده و
هولناک می شود . ( همان یشت بند صد و سی و نه )
* پس اهوره مزده گفت اگر مردمان بهرام اهورا را چنان که شایسته است نیایش کنند بر طبق بهترین راستی بجای آورده شده هر آئینه به
ممالک ایران لشگر دشمن داخل نشود نه سیل نه زهر و نه گردونه های دشمن و نه بیرقهای برافراشته . . . ( بهرام یشت )
درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟
فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از " اختر کاویانی" یاد کرده است و در برپا خیزی "کاوه آهنگر" چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است . پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه ضحاک ماردوش، به بزرگان بیخرد پیرامون ضحاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره فردوسی بزرگ چنین میسراید:
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
از آن چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازاز برخواست کرد
کاوه بسوی فریدون می شتابد و او را می یابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین می خوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم با درفش کاویانی که برسر نیزه به جنبش درآورده بودند به همراه مردم پر خروش بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست سپس مردمان وی غوته ور در زر و سیم گوهری تابناک میکند.
بدانست خود که فریدون کجاست
سراندر کشید و همی رفت راست
بیامد به درگاه سالارنو
بدیدنش آنجا و برخاست غو
چو آن پوست بر نیزه بردید کی
به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آنرا به دیبای روم
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم
فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
اسدی توسی نیز می گوید :
چو برزد سر از که درفش بنفش
مه نوش شدش ماه روی درفش
این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی می گیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد
از آن پس هرآنکس که بگرفت
گاه به شاهی به سر بر نهادی کلاه
برآن بی بها چرم آهنگران
برآویختی نو به نو گوهران
ز دیبای پرمایه و پرنیان
بر آنگونه گشت اختر کاویان
که اندر شب تیره، خورشید بود
جهان را ازو دل پر امید ود
بگشت اندرین نیز چندی جهان
همی بودنی داشت اندر نهان
مفهوم رنگهای درفش کاویانی
بررسیها و پژوهشگرهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند.
رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
هوا شد بسان پرند درفش
ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش
پرچم هزاران ساله ایران زمین
درونمایه رنگهای درفش سرفراز کاویانی چیست؟
رنگ سرخ
رنگ سرخ رنگ روز " تیر" سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن "چهارشنبه" میگویند. " تیر" نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است این رنگ بر روی پرچم کنونی که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه خانواده بنی امیه و بنی هاشم میباشد، دیده میشود رنگ زرد رنگ زرد رنگ روز " مهر" پایان هفته است که امروز به آن " یکشنبه" میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز " مهر تابناک" میباشد.
این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است رنگ بنفش رنگ بنفش رنگ " اورمزد" چهارمین روز هفته است که امروز به آن " پنجشنبه" میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است.
سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان بربر
درفش کاویانی که نماد فر و شکوه آزادی سربلندی و بزرگی ایران زمین بود بدبختانه در هزار و چهارسد سال پیش در تازش تازیان به ایران از دست رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافاشته نشد و این اندوه بر دل افسرده ایران پرستان همچنان برجا ماند امروز بسیاری آنرا به دست فراموشی سپرده اند گروهی از آن یاد نمی آورند، دسته ای آنرا نمیشناسند، برخی بی انگار مانده اند… که همه اینها سخت دردآور و تلخ و رنج دهنده اند درباره سرنگونی درفش کاویانی و ارزش آن بلعمی (ترجمه تاریخ تبری رویه ٣٠ ) مینویسد چون مسلمانان خزینه ملوک عجم غارت کردند، آن درفش پیش عمرابن الخطاب بماند.
پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست . بسوختند طبری در " تاریخ طبری" رویه ١۶٠٠ تا ١۶٠٣ پوشینه چهارم مینویسد که در جنگ قادسیه ضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آنرا به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست هزار درهم بود .
مسعودی (مروج الذهب و معادل الجوهر رویه ٨٢ و ٨٣ ) مینویسد : تا زمان یزدگرد سوم آنرا با رستم فرخزاد به سال ١۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش بدست ضررین الخطاب فهری افتاد و به در هزار هزار دینار تقویم شد. بقولی تصرف درفش بروز فتح مدائن و بقولی به روز فتح نهاوند در سال ١۶ یا ٢٠ هجری بود ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس، رویه ٣٢ تا ٣٩ ) مینویسد .
درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، علم مقدس ایران بود تا در جگ قادسیه بدست تازیان از قبیله نخع افتاد. سعدابن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمرابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آنرا از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان تقسیم کردند .
نیازی به گفتن نیست که تازیان چه کشتاری از ایرانیان کردند و با آوردن فرهنگ بیابانی خود به سرزمین مهر و مردمی و نیکی و نیکخواهی، چه زشتی و بدبختی و تبهکاریهایی که نیافریدند و چگونه روزگار ایران و ایرانی را سیاه کردند، به گونه ای که پس از هزارو چهارسد سال هنوز نتوانسته ایم از چنگ این خرافات سیاه و از چنگ تازیان و تازی زادگان رهایی یابیم. با فرو افتادن درفش کاویانی و سوزانده شدن آن، گذشته شکوهمند ایران نیز به زیر زبانه های آتش فرو رفت و به خاکستر نشست .
امروز روزی است که این درفش سرفرازی که هزار و چهارسد سال است سرنگون شده و با فرو افتادن خود، بدبختی و سیه روزی برای مرم و کشور ما آفریده شده است، دوباره برپا گردد تا فرخندگی و بزرگی و گران منشی از دست رفته دوباره به چنگ آید امیدواریم همه ایران پرستان به یاری برخیزند و برای دوباره زنده کردن دلاوریها و جانباختگان راه ایران زمین نیرو و توانایی مردمی ونیکوخواهانه نیاکان سربلندمان، گذشتها و رادمردیها و مهربانیها و مهرورزیهای بزرگان و بهمنشان نیک نژاد و تباران والاگوهرمان و سرانجام برای سرداران دلیر و سپهسالاران جانباز آریایی که از مرز و بوم مهر و اهورا پاسداری نموده و در این راه گاه جان باخته اند، نماد شکوهمندشان را که به آن سرفراز و خوشبخت بودند و بدست تازیان بدکیش واژگون شده است، از نو برافرازند در این راه جوانان باید پیشگام شوند و درفش کاویانی باید بر دوش دختران و پسران جوان برافراشته گردد. به امید این روز بزرگ.
برافراشتن شدن دگر بار درفش کاویانی توسط فردوسی بزرگ
شد درفش کاویانی باز برپا تا کشید
این سوار پارسی ( فردوسی ) رخش فصاحت زیر زین
آنچه گفت اندر اوستا زرتشت و آنچه
اردشیر پاپکان تا یزدگرد به آفرین
زنده کرد آنجمله فردوسی به الفاظ دری
این است کرداری شگرف – این است گفتاری متین
منبع:tamadonema.ir