دنیای اقتصاد با این مقدمه، یادآور شده است که قرار بود از پاییز 95 نسخه جهانی ضدآلودگی تحت عنوان «L.E.Z» اعمال شود. این طرح براساس نوع موتور خودرو، محدودیت تردد ایجاد میکند و آلودگی را تا نصف کاهش میدهد.
این روزنامه مینویسد: با وجود اثبات ناکارآمدی کامل طرح «زوج و فرد» در کاهش آلودگی هوای پایتخت، مسوولان اجرایی شهری و دولتی مصوبه هیات دولت در زمینه اجرای طرح آزموده شده «L.E.Z» را کنار گذاشته و نسخه منسوخ طرح ترافیکی زوج و فرد را با اصلاح جزئی همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در تهران تثبیت کردند. دیروز همزمان با بازگشایی مدارس و افزایش حجم ترافیک شاخص آلودگی هوای تهران 30 درصد افزایش یافت و به دنبال افزایش 20 درصدی ترافیک نسبت به مدت مشابه پارسال، از عدد 60 در هفته گذشته به حدود 80 رسید. عبور این شاخص از عدد 100 به معنای این است که هوای تهران«ناسالم برای گروههای حساس» است.
افزایش آلایندههای منتشر شده در هوای شهر به دنبال تشدید ترافیک همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید و بهرغم وزش باد، گویای آن است که آرایش جدید طرح زوج و فرد فعلا نتوانسته کیفیت هوای شهر را در حد انتظار بهبود ببخشد. به گزارش «دنیای اقتصاد» به رغم اقرار مدیریت شهری تهران به ناکامی مطلق در کنترل آلودگی هوا به وسیله طرح «زوج و فرد» و ثبت علائم و آمارهای منفی در سیستمهای کنترل کیفی هوای تهران طی حدود 12 سال اجرای طرح ترافیکی «زوج و فرد» در تهران، این طرح روز گذشته با آرایشی متفاوت بار دیگر بهعنوان نسخه مهار آلودگی هوای پایتخت در سال تحصیلی جدید به اجرا درآمد.
مسئولان شهری و دولتی مرتبط با ترافیک شهر تهران بدون توجه به مصوبه بهار 95 دولت که اجرای الگوی اروپایی کاهش آلودگی هوا در کلانشهرها را تکلیف کرده بود، این مصوبه را دور زدند و ترکیبی کماثر از طرح منسوخ و بیخاصیت زوج و فرد و طرح «L.E.Z» را برای تهران تجویز کردند.
از روز گذشته ورود به محدوده طرح زوج و فرد علاوه بر الزام رعایت انطباق شماره آخر پلاک با زوج یا فرد بودن روز هفته، مشمول داشتن گواهی معاینه فنی خودرو شده است. کارشناسان زیستمحیطی اعتقاد دارند همان طور که طرح زوج و فرد در طول 12 سال گذشته اثر ملموس و قابل دفاعی روی کنترل آلودگی هوا نداشته است، تغییرات و آرایش جدید این طرح نیز نمیتواند نسخه موثری برای مقابله با آلودگی هوای تهران باشد. دولت در بهار سال جاری مصوبهای را با هدف کنترل آلودگی هوای کلانشهرها گذراند و بر اساس آن شورای عالی ترافیک را به اجرای طرح ترافیک جهانی ترافیکی موسوم به «L.E.Z (محدوده کاهش حجم آلایندهها)» مکلف کرد.
بررسی «دنیای اقتصاد» با استناد به مطالعات شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران نشان میدهد طرح «L.E.Z» یا همان الگوی جهانی کاهش انتشار آلایندهها که در اروپا سابقه اجرایی طولانی مدت دارد، از سال 1996 میلادی در شهرهای بزرگ 10 کشور اروپایی به اجرا درآمده و توانسته 2 تا 60 درصد از حجم ذرات آلاینده ناشی از احتراق موتور خودروها (منابع آلاینده متحرک) در هوای شهر بکاهد.مبنای اجرای طرح ترافیکی «L.E.Z»، نوع موتور خودروها و میزان آلایندگی آنها است و این در حالی است که ملاک عمل طرح زوج و فرد بدون توجه به وضعیت موتور و احتراق سوخت خودروها و صرفا بر اساس شماره آخر پلاک خودرو تعیین شده که معیار معقولی برای کنترل آلودگی هوا نیست.
اما در قالب مدل اروپایی طرح «L.E.Z» برای دو گروه خودرو ممنوعیت و محدودیت اعمال خواهد شد؛ به این ترتیب که برای خودروهای فاقد استاندارد، قدیمی و با آلایندگی بالا ممنوعیت تردد در محدودهای که این طرح اجرا میشود و برای سایر خودروها بر اساس میزان آلایندگی محدودیت تردد در محدوده مذکور اجرا میشود. سال گذشته اجرای طرح «L.E.Z» به شورای عالی ترافیک پیشنهاد و مقرر شد در محدوده 5/ 88 کیلومتر مربعی مرکز شهر که اکنون طرح زوج و فرد در آن اجرا میشود، این الگوی جدید برای مهار آلودگی هوا جایگزین طرح زوج و فرد شود.
مخالفت با دستور صریح دولت
با مصوبه سال جاری دولت که در آن به صراحت اجرای طرح «L.E.Z» را به شورای عالی ترافیک تکلیف کرده است و نیز با عزم جدی مدیران شهری، انتظار این بود که طرح مذکور از سال جاری جایگزین طرح منسوخ زوج و فرد شود. اما مخالفت برخی اعضای شورای عالی ترافیک و مسوولان اجرایی با پیادهسازی این الگوی جهانی آزمودهشده، موجب شد طرح زوج و فرد برای دوازدهمین سال متوالی در پایتخت تثبیت شود. طرح زوج و فرد در سال 84 با هدف کاهش آلودگی هوای شهر تهران بهصورت دائمی در پایتخت به اجرا درآمد و بر خلاف آنچه عموما تصور میشود، قرار بود با اجرای این طرح نه حجم ترافیک، بلکه حجم آلودگی هوای شهر کنترل شود. اما نتایج بررسی شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران نشان میدهد در همین یکی دو سال اخیر، میزان انتشار خطرناکترین ذرات آلاینده هوا (ذرات معلق با قطر کمتر از 5/ 2 میکرون) در محدوده طرح زوج و فرد حدود 5 درصد و در کل سطح شهر تهران 2 درصد افزایش یافته است. شهرداری تهران نیز به صراحت اعلام کرده اجرای طرح ترافیکی زوج و فرد تاثیری در بهبود کیفیت هوای شهر تهران نداشته است اما به رغم اذعان به ناکارآمدی محرز طرح زوج و فرد آن هم در شرایطی که هیات دولت سه ماه پیش گزینه جایگزین را به شورای عالی ترافیک معرفی کرده است، این طرح همچنان در پایتخت اجرا میشود و تنها شرط اخذ گواهی معاینه فنی به ساختار آن اضافه شده است.
این در حالی است که شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران اعتقاد دارد اگر الگوی جهانی «L.E.Z» در تهران اجرایی شود، تعداد روزهای سالم هوای تهران از حدود 200 روز فعلی به 300 روز افزایش خواهد یافت؛ ضمن اینکه حجم ذرات آلاینده هوای تهران در کوتاهمدت حداقل 6 درصد و حداکثر 20 درصد کاهش خواهد یافت و حتی در میانمدت و بلندمدت به نصف خواهد رسید. بررسیها نشان میدهد اثر اجرای این الگوی جهانی در تهران به مراتب بیشتر از شهرهای اروپایی خواهد بود، چراکه از یکسو وخامت وضعیت هوای تهران بیش از شهرهای اروپایی است و از سوی دیگر با توجه به پوشش کامل معابر مرکز شهر با دوربینهای کنترل ترافیکی در تهران، شرایط ایدهآل برای نظارت کامل بر اجرای «L.E.Z» وجود دارد. از طرفی یکی از مزایای آشکار طرح «L.E.Z» در مقایسه با طرح زوج و فرد را میتوان در کاهش محدودیت تردد خودروها دانست که در نتیجه میتواند در عین کنترل آلودگی هوا، مقبولیت عمومی بیشتری نسبت به طرح زوج و فرد داشته باشد. در قالب «L.E.Z» بیش از 90 درصد خودروها میتوانند در روزهای سالم وارد محدوده طرح شوند و تنها شمار معدودی از خودروها از تردد منع میشوند.
بر اساس گزارش این روزنامه، با گذشت بیش از 20 سال از آغاز اجرای طرح «L.E.Z» در برخی شهرهای اروپایی، این طرح آزمون خود را پس داده و میتواند مدل مناسبی برای اجرا در تهران باشد. این طرح دست کم در 10 کشور اروپایی شامل آلمان، دانمارک، سوئد، ایتالیا، هلند، مجارستان، اتریش، انگلستان، نروژ و سوئیس سابقه اجرا دارد. در شهر میلان ایتالیا با اجرای طرح «L.E.Z» حجم آلایندههای هوا 20 درصد کاهش یافت و این حجم کاهش در لندن 5 درصد و در برلین آلمان 58 درصد بوده است. نکته جالب توجه این است که طرح زوج و فرد اکنون تنها در یکی دو کشور، آن هم فقط ایام خاصی از سال که جشن ملی در شهر برپا است، برای کنترل ترافیک استفاده میشود.
در مدلی که سال گذشته برای اجرای طرح جهانی ترافیکی «L.E.Z» از سوی شهرداری پیشبینی شده بود و قرار بود پس از تصویب در شورای عالی ترافیک اجرایی شود، خودروهای هیبریدی و برقی بدون هیچ محدودیتی در تمام طول سال میتوانستند در تمام نقاط شهر تردد کنند. محدودیت تردد خودروهای انژکتوری دارای گواهی معاینه فنی نیز تنها در روزهایی که هوای تهران در شرایط ناسالم قرار گیرد در ساعات اجرای طرح یعنی 6:30 تا 19 اعمال میشد. خودروهای کاربراتوری دارای گواهی معاینه فنی هم امکان تردد در محدوده طرح را داشتند و تنها در روزهای ناسالم از ورود آنها به این محدوده در کل شبانهروز جلوگیری میشد. تردد گروه ناچیزی از خودروهای آلاینده و فرسوده که فاقد معاینه فنی هستند نیز در قالب طرح پیشنهادی شهرداری در محدوده طرح «L.E.Z» به کلی و در تمام ایام سال ممنوع بود.
مقایسه طرح «L.E.Z» با طرح منسوخ زوج و فرد نشان میدهد که محدودیت تردد از 6:30 صبح تا 19 در قالب طرح زوج و فرد برای همه خودروها بهصورت یکسان و بر اساس شماره پلاک اعمال میشود اما در طرح «L.E.Z» ممنوعیت تردد فقط برای خودروهای کاربراتوری فرسوده و فاقد معاینه فنی و در روزهای ناسالم نیز برای خودروهای انژکتوری اعمال میشود که در این صورت میتواند در کاهش آلودگی هوای شهر موثر باشد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، «درد»، یک پوسته خارجی دارد و زیر پوسته هم محتویات دیگری. گریه، بیاشتهایی، افت فشار، سرگیجه و سرم مربوط به پوسته درد است.
همان چیزی که شدید است و دیده میشود؛ مثل صحنه ریختن اسید روی صورت؛ فریاد میزنیم، سرمان را به چپ و راست تکان میدهیم، شانهها را بالا و پایین داده و با صدای بلند گریه میکنیم و این میشود اولین واکنش ما به شروع یک درد. این پوسته درد است؛ دورهای دارد و دورهاش تمام میشود.
چند سال طول میکشد و میشود عادت، میشود اجبار به پذیرش اما جوهر درد نمود بیرونی ندارد. من کلماتش را ندارم که توصیفش کنم، میلی هم به توصیفش ندارم، اثراتش ناشناختهاند.
سهیلا جورکش، قربانی اسیدپاشی، اما نمود همان جوهره درد است؛ دو سال پیش درد، مچش را گرفت و منتظر است دورهاش تمام شود اما تقریبا متوجه شده که این «درد درونی» دوره ندارد.
همه چیز مثل قبل است و سهیلا همان آدم قبلی است، فقط کمی چهرهاش عوض شده است، دیگر وکیل نیست، نمیتواند صخرهنوردی کند و شاید نتواند غریقنجات باشد؛ البته یک تفاوت کوچک دیگر: انگار به چیز دیگری غیر از دردش نمیتواند فکر کند. 9 مهر سال 93، رانندگی و سطل اسید.
سرش با حالت تشنج به چپ و راست چرخیده و بعد چشمهایش؛ همانی که انگار به سقف اتاق خیره شده اما بیشتر که نگاهش میکردم به نظر میرسید به هیچ جا خیره نشده است؛ چشمها بسته و نگاه خاموش و مرده. مدام به اینها فکر میکنم، به لحظه آن اتفاق. آخرین چیزی که دیده؛ لحظهای که به بیمارستان رفته، لحظهای که از درد فریاد میزده و منتظر پذیرش بوده است.
سهیلا، قربانی اسیدپاشی در اصفهان است، قربانی بیگناهی که زندگیاش بربادرفته و در 28 سالگی نابینا شده است؛ دختر خوشقلبی که با هر گله، چندین بار از حمایتها تشکر میکند و با صدای خندههایش روی درد را کم میکند. امید، پسزمینه ثابت زندگی سهیلا شده اما بااینحال، گریههایش را کرده است.
«هیچچیز برایم مهم نیست؛ فقط میخواهم ببینم»
جدا از دستهایی که همه این دو سال پابهپای بیقراریهای سهیلا بوده و توانسته غم را قورت بدهد، یک چیزی گلویش را میفشارد. «بعد از اینکه آقای هاشمی چشمم را جراحی کرد، بیناییام حفظ شد و بعد از مدتی برای یک جراحی دیگر به اسپانیا رفتم. عملی در بارسلون انجام شد که از استخوان پا به چشمم پیوند زدند، دید عالی داشتم و با دوربینی که در چشمم گذاشتند، دید یکی از چشمهایم را به طور کامل بهدست آوردم.»
بعد از مهر 93، خیلیها برای سهیلا آمدهاند، ماندهاند و با حمایتهایشان دلش را قرص کردهاند. «هفت ماه بینایی داشتم ولی بهخاطر آلودگی هوا و مشکلاتی که برای ویزا پیش آمد، مخاط دهانم که باید روی چشم قرار میگرفت، از بین رفته بود و مجبور شدم دوباره به اسپانیا برگردم ولی جواب نداد و حتی پیوند قرنیه هم نتیجهبخش نبود.
وقتی از خواب بیدار شدم، دوربین از چشمم افتاده بود و از آن روز به بعد دیگر ندیدم ولی با همه این مشکلات، عصب و شبکیه چشمم سالم است و امید دارم که با عمل بعدی بیناییام را به دست بیاورم.»
پذیرفتن این درد با همه حمایتها، هنوز بعد از دوسال گلویش را میفشارد. چشم سهیلا پلک ندارد و بسته نمیشود؛ به همین خاطر، بعد از عمل جراحی عفونت کرده و کمیسیونی تشکیل شده و تا حد زیادی عفونت برداشته شده و باید تحت مراقبت ویژه باشد تا عمل بعدی انجام شود. «هیچ چیز برایم مهم نیست، فقط میخوام ببینم. امیدوارم درست تصمیمگیری بشه و بتونم بیناییام رو به دست بیارم. تمام سختیهای دنیا را تحمل کردم ولی نابینایی را نمیتونم تحمل کنم.
هر روز برای من اندازه هزار روز میگذره و تمام زندگیم نابود شده ولی ناامید نیستم و امیدوارم وقتی عمل جراحیم انجام شد، بتونم ببینم.» در این دو سال مسئولان زیادی از سهیلا حمایت کردهاند و روز دوشنبه هم شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده، هم به ملاقات او رفت و در جریان روند درمانش قرار گرفت.
از آن سو، این همه دست و دوست، سهیلا میخواهد رئیسجمهوری را ببیند و حرفهایی دارد که به گفته خودش، فقط به او میتواند بگوید. هنگام تشکر لبخندی به لب دارد و از سرخوشی این همه خوبی از بغض بد، به اشک خوب روانه میشود.
«فعال اجتماعی خواهم شد»
سهیلا همه چیز را رها کرده و واگذارشان کرده به خودشان. نشسته کنج زندگیاش و دل داده به امید و منتظر است تا چیزی که مدتهاست خودش را به در و دیوار میزند تا به آن برسد، نتیجه بدهد. به جای زدن حرفهای تلخ، بیرونریختن دلخوریها و نشاندادن خشم، امید دارد و به زندگیاش فرصت داده برای دوباره شروعکردن.
«همیشه سعی کردهام روحیهام را حفظ کنم و میخوام امیدی باشم برای ناامیدان و نیت کردم وقتی سلامتیام رو بهدستآوردم در بنیاد امید خمینیشهر فعالیت کنم و بهعنوان فعال اجتماعی از مردم حمایت کنم. دوستان زیادی دارم که در این دو سال از من حمایت کردند و هیچوقت نیازی به روانشناس و روانکاو نداشتم.
هرچند این اتفاق خیلی سخت بود، با حمایتها تونستم با این مسئله کنار بیام و همیشه دلگرمی داشتم. من خیلی اذیت شدم و میخوام تو وطن و کشور خودم باشم؛ از لحاظ روحی هم هیچ مشکلی ندارم، میخوام جوری باشم که همه با دیدن من شکرگزار خدا باشن و هرکسی به دیدن من آمد بهجای ناراحتی از روحیه و عشق من انرژی بگیره.»
سهیلا به جایی رسیده که دوست دارد به همهچیز و همهکس فرصت زندگی بدهد تا چیزی به وقت آخر نرسد. از همین جاهاست که مدام به آدمهای زندگیات فرصت میدهی و سهیلا میشود نماد صبوری و فروخوردن حرفهای تلخ و درد؛ درد درونیای که شاید برای تمامشدنش دورهای نباشد اما توانسته جایگزین امید برایش پیدا کند.
«این اتفاق برای من و امثال من افتاده و باید به ما به صورت ویژه رسیدگی کنن؛ نباید ما را رها کنن.» مقداری از هزینههای سنگین درمان سهیلا را دولت پرداخت کرده و مابقی هزینهها برعهده خانواده او بوده است.
«از اصفهان بدم میآید»
از مهر 93 تا الان خیلی چیزها تغییر کرده اما مثلا همه چیز عادی است. آسمان از آن روز تلخ برای سهیلا سیاه است که هر سال به مهر که میرسد انگار دم غروب است و دلش بگیرد و ذهنش برود به دست سیاهی که سطل اسیدی را روی صورتش خالی کرده است؛ دستی که شاید در این دو سال سطلهای دیگری را خالی کرده و زندگیهایی مثل سهیلا را زهر، دستی که کاش پشت حمایتها و کمکها پنهان نشود و درد، مچش را بگیرد.
«قبلا خیلی دلم میخواست بدونم کی این کار رو باهام کرده ولی الان سلامتیم برام مهمه. آدمای قبلی بخشیدن و تکرار شد؛ من نمیبخشم. با همه اینا چیزی نیست که من برم دنبالش، مقامات باید پیگیری کنن.
اون اوایل رفتم برای شناسایی دو نفر و گفتم هیچکدوم نبودن ولی واقعیت اینه که من چهرهای ندیدم، من فقط یک دست دیدم و یک سطل اسید. نمیگم دنبالش نیستم ولی اون آدم الان هم که آزاده داره مجازات میشه و میدونم که بالاخره پیدا میشه. دلم میخواد بهعنوان یک فعال اجتماعی به مردم بگم به جای اینکه پر از نفرت باشم، میخوام به همه محبت کنم و بگم انسانیت نمرده. برام مهمه که بدونم بابت چه جرمی به این روز افتادم؛ اگر روزی پیدا شد و فهمیدم که از روی آگاهی این کار رو کرد باید مجازات بشه.
با همه اینها اگر من هم دنبال متهم نرم، خیلیها هستند که بهخاطر حمایتهایی که از من داشتن این جریان رو پیگیری میکنن و نمیذارن شرایط اینجوری بمونه.» این داستان مناسک خودش را دارد؛ شدید است و برای همین زود تمام میشود. شاید اینطوری طراحی شده است.
از مهر 93 تا زمانی که چشم سهیلا بیناییاش را بهدستآورد و دوباره بتواند ببیند. بعدش هم تا یکی دو هفته، نمیدانم شاید یک ماه؛ آدم درگیر دردش میشود، بعد تمام میشود. یعنی ظاهرا تمام میشود. همان پوستهاش تمام میشود اما غم میماند برای سهیلا ولی فقط تهنشین میشود. «از اصفهان بدم میآید اما چیزی که به من آرامش میدهد تا در اصفهان بمانم، دوستانم هستند.»
دنیای اقتصاد، سریال حفرههای ناگهانی در معابر تهران که چند برابر بیش از آنچه تاکنون اعلام شده، اتفاق افتاده است از دو دسته عوامل «طبیعی» و «انسانساز» نشات میگیرد. فروریزشهای سه ماه اخیر در نقش زلزله خاموش، اگرچه با «خشکسالی ناشی از افت بارش و پوک شدن زمین در اثر تشدید برداشت آب از چاهها» مرتبط است؛ اما ردپای «گودبرداریهای عمیق برجسازها و اختلال در مسیر قنوات» نیز در این حوادث دیده میشود. زمینشناسان با تاکید بر ضرورت اعلام وضعیت فوقالعاده در پایتخت، خواستار تعلیق فعالیتهای عمرانی مرتبط با زیرزمین شهر شدند.
زمینشناسان خواستار «اعلام وضعیت فوق العاده در پایتخت» شدند؛ تشریح 1+3 علت «35 فروریزش زنجیرهای»
ردپای گودبرداریهای عمیق برجسازها در حوادث اخیر
تهیه دو طرح جداگانه برای مهار تحرکات زیرزمین شهر
کارشناسان و صاحبنظران زمینشناسی، لرزهشناسی و مدیریت بحران پایتخت با شناسایی وقوع 35 حادثه «فروریزش زمین» طی سه ماه اخیر در مناطق مختلف شهر تهران معتقدند: به دلیل وضعیت غیرعادی فضاهای زیرسطحی شهر باید تا شناسایی نحوه مقابله با پدیده فروریزش، در پایتخت «وضعیت فوقالعاده» اعلام شود به این معنی که هر گونه عملیات عمرانی زیرزمینی و گودبرداریهای عمیق ساختمانی (ساختوساز با طبقات منفی زیاد) فعلا تعلیق شود.مطابق با تحقیقات زمینشناسان و براساس آخرین بازنگریهای صورت گرفته از میان 10کشور پرخطر دنیا، ایران رتبه سوم را در نقشه مناطق پرخطر دارا است و یکی از مهمترین بحرانهای پایتخت که در مناطق مختلف شهر به ویژه جنوب پایتخت در حال رخ دادن است، پدیده «فروریزش» یا «فروچاله» زنجیرهای است که طی سه ماه اخیر دست کم 35 بار در ابعاد مختلف اتفاق افتاده است. حوادثی از جمله خیابان شهران، پیامبر و... نمونه بارز و حادثه ساز این پدیده بوده است که به اشتباه از سوی برخی مدیران با عنوان پدیده فرونشست از آن یاد شده است. براساس بررسیهای کارشناسان پدیده فروریزش در حکم «زلزله خاموش تهران» محسوب میشود و تکرار آن در چند ماه اخیر نشانهای از وضعیت غیرعادی زیرسطح شهر تهران است که از 3 عامل «انسان ساز» به علاوه یک عامل «طبیعی» سرچشمه میگیرد.
علی بیتاللهی، مدیر بخش خطرپذیری و زلزلهشناسی مهندسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی با تاکید بر وضعیت غیرعادی زیرسطح شهر تهران، معتقد است: زمین ناهمگن پایتخت به دلیل وجود قناتها، خاک سست و رانش زمین مستعد شکلگیری پدیده فروریزش است. در عین حال سه عامل انسانی بیتوجه به وضعیت غیرعادی زیر زمین تهران، تکرار و گسترش ابعاد این پدیده را رقم زده است.به گفته این صاحب نظر زمینشناسی فرونشست یک پدیده طبیعی است که از افت سطح آبهای زیرزمینی در دشت تهران ناشی میشود اما پدیده فروریزش از تغییر لایههای زیرزمینی شهر به واسطه فعالیتهای انسانی نشات میگیرد که منجر به ایجاد حفرههایی در سطح زمین شهر میشود.
سرچشمه انسانی زلزله خاموش
بررسیهای اخیر انجام شده در مورد شناسایی سرچشمه اصلی بروز حادثه فروریزش، گودبرداریهای عمیق ساختمانی، حفاریهای زیرزمینی و قناتها را بهعنوان سه عامل اصلی معرفی کرده است. در بررسی عامل اول ردپای گودبرداریهای عمیق برجسازها در فروریزشهای زنجیرهای اخیر دیده میشود. بیتاللهی در توضیح چگونگی اثرگذاری این عوامل در وقوع حادثه فروریزش میگوید: تاسیس ساختمانهای با طبقات زیرزمینی زیاد منجر به گودبرداری عمیق چند متری در زیر زمین شده است. این گودبرداریها با تغییر مسیر آبهای زیرزمینی، موجب آبشستگی و در نهایت ایجاد حفرههای زیرزمینی میشوند. به مرور زمان بزرگ شدن این حفرههای زیرزمینی به واسطه ارتعاشات ترافیکی، منجر به ریزش سطح زمین میشود.
طی چند سال اخیر عمده گودبرداریهای ساختمانی با عمق حداقل 30 متر (بیش از 10 طبقه منفی) در مناطق مختلف شهری انجام شده است این در حالی است که در سالهای پیشین حداکثر تعداد طبقات زیرزمینی احداث شده برای ساختمانها معادل دو طبقه بود. بیتاللهی حفاریهای زیرزمینی از جمله عملیات عمرانی مربوط به مترو را دومین عامل معرفی میکند. به گفته او حفاریهای زیرسطحی در برخی مناطق بدون رعایت ملاحظات مهندسی و پیشگیرانه صورت میگیرد که ریزشهایی را در عمق زمین شکل میدهد. این ریزش در برخی زمانها تا سطح زمین ادامه پیدا کرده و حفرههایی را در سطح زمین ایجاد میکند.تحقیقات کارشناسان زمینشناسی نمونه غالب اثرگذاری این عامل را در حفاریهای مربوط به خط 6 مترو که با روشهای سنتی و نداشتن GPS اجرایی میشود، عنوان میکنند.مدیر بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی همچنین میگوید: وجود رشتههای ممتد قناتها در شهر تهران نیز سومین عامل بروز زلزله خاموش تهران شناسایی شده است. عدم شناسایی محل دقیق برخی از قناتهای شهر تهران که از شمال تا جنوب شهر تهران کشیده شدهاند و در عین حال در عمق کمتری قرار گرفتهاند با اجرای برخی عملیات عمرانی به ایجاد فروریزش منجر میشود. بیتاللهی با اشاره به گستردگی وقوع حادثه فروریزش در سطح شهر تهران با توجه به آمار 35تایی این حادثه در سه ماه اخیر تاکید میکند: تعداد زیادی از این حوادث به دلیل ابعاد ناچیز آن اطلاع رسانی نشده است.
عامل طبیعی فروریزشهای پایتخت
علاوه بر این سه عامل، مطالعات کارشناسان زمینشناسی نشان میدهد خروج آبهای زیرزمینی و جایگزین نشدن دوباره آنها، کاهش بارندگی و ضربه ناشی از خشکسالی به زیرزمین، مداخله در طبیعت و دستکاری رود درهها و مسیرهای جریانهای آبهای سطحی از طریق ساخت بزرگراهها و ایجاد سیستم فاضلاب(اگرچه ایجاد این سیستم به نفع شهر است اما دارای عوارض در زیر سطح زمین است) چهار عامل بروز پدیده فرونشست در شهر تهران است. فرونشست زمین که یک پدیده طبیعی محسوب میشود با ایجاد حفرههای متعدد در زیر زمین منجر به فروریزش در سطح شهر تهران شده است. بررسیها حاکی از آن است که افزایش مداخلات انسانی در طبیعت سبب شده میزان فرونشست زمین از 17 سانتی متر در سال 84 به 36 سانتی متر در سال 89 افزایش پیدا کند. به این معنی که فرونشست زمین در تهران روزانه یک میلیمتر اتفاق میافتد. این در حالی است که رکورد فرونشست زمین به شهر مکزیکوسیتی با 32 سانتی متر در سال تعلق دارد. احمدصادقی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران نیز ریزدانگی خاک، خشکسالی، خشک شدن قنوات، نشت آب در شبکههای قدیمی و نبود کانال تاسیسات مشترک شهری را از مهم ترین عوامل افزایش میزان فرونشست زمین میداند و در این باره اینطور میگوید: در این حوزه بیش از یک سال با تحقیقات و مطالعات متعدد تذکرهایی درباره فراگیر شدن این پدیده در نواحی مختلف شهری داده شده است.در عین حال تازهترین تحقیقات سازمان زمینشناسی کشور نشان میدهد: پدیده فرونشست از جنوب تهران به سمت مناطق مرکزی در حال نفوذ است. از این رو از محدوده خیابان انقلاب به سمت جنوب تهران که عمده واحدهای مسکونی موجود در آن به شکل ریزدانه است همراستا با احداث فاضلاب شهری و ممنوعیت ورود آب به سفرههای آب زیر زمینی بر وسعت پدیده فرونشست زمین افزوده میشود. در حال حاضر مناطق12،17 و 18 به شدت در معرض بروز پدیده فرونشست قرار دارند.
دو اقدام عملی اولیه
صاحبنظران و کارشناسان شهری علاوه بر هشدار در مورد وضعیت غیرعادی زیرسطح زمین پایتخت، از آغاز دو اقدام عملیاتی جدید برای مقابله با خطرات و آسیبهای ناشی از پدیده فروریزش خبر میدهند. براین اساس دو طرح جداگانه از سوی مرکز تحقیقات راه و مسکن و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران برای مهار تحرکات زیرزمین به دولت ارسال شده است. بیتاللهی میگوید: پس از حادثه شهران، با مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری کشور، مدیریت شهری موظف به شناسایی محل دقیق تقاطعهای مسیر مترو با شبکه شریانهای حیاتی شهر شدند. با این وجود با وقوع حادثه خیابان پیامبر و شناسایی مجموعا 35 حادثه فروریزش در شهر طی سه ماه اخیر، در کارگروه زلزله مرکز راه، مسکن و شهرسازی کمیتهای به نام «کمیته قنوات» شکل گرفت.او ادامه میدهد: این کمیته مسوولیت دارد مسیر قناتهای تهران را در نقشههای مجزا شناسایی و تفکیک کند تا در زمان حفاریهای مربوط به مترو و گودبرداریهای عمیق ساختمانها مورد استفاده قرار گیرد. به گفته وی بنا شده است با تصویب این نقشهها در دولت، در زمان صدور پروانههای ساختمانی، این نقشهها به ویژه در ساختمانهایی که دارای طبقات منفی زیاد هستند، ملاک عمل قرار گیرد. این صاحب نظر حوزه زمینشناسی تاکید دارد وضعیت زیرسطح شهر تهران عادی نیست و همین عامل موجب میشود هرگونه اعمال تغییر در زیر زمین شهر، حادثه جدیدی از فروریزش را رقم بزند از این رو لازمه تصمیمگیری جدید برای هر نوع عملیات جدید در زیرسطح شهر تهران شناسایی مسیر دقیق قناتها و تصویب آن به شکل یک «قانون» است. صادقی نیز از بررسی نهایی طرحی در کمیسیون زیربنایی هیات دولت خبر میدهد.
او میگوید: پس از انجام مطالعات متعدد و تکرار حوادث فروریزش در شهر تهران، جلسات متعددی با کارشناسان و متخصصان این حوزه برگزار شد. در نهایت طرحی آماده و به هیات دولت ارسال شد. در قالب این طرح که روز گذشته آخرین جلسه جمعبندی آن سپری شد، بنا داریم طرح جامعی را در مورد اقدامات عملیاتی لازم و اضطراری مربوط به تاسیسات زیرسطحی، مدیریت منابع آب زیرزمینی و نکات ایمنی لازم در گودبرداریهای ساختمانی تدوین کنیم و به اجرا در آوریم.به گفته وی حوادث اخیر نشان داد که به لحاظ قانونی مرجع واحد و مشخصی برای تعیین ریشه بروز پدیده فروریزش وجود ندارد. بنابراین سکوت قانون در این حوزه سبب پاسکاری مسوولیت سازمانها و دستگاههای مسوول در زمان وقوع حوادث اخیر شده است. این در حالی است که میتوان از ظرفیت تخصصی کارشناسان رسمی دادگستری در شناسایی عوامل بروز حادثه به شکل مطلوب بهره برد.او تاکید دارد وجود مرجع قانونی واحد بهعنوان «فرمانده» در زمان وقوع بحرانهای شهری میتواند به روند مدیریت آنها کمک کند اما در حال حاضر هر سازمان دخیل در مدیریت شهری، عوامل بروز حادثه را از دیدگاه خود معرفی و تحلیل میکند.از این رو کارشناسان و صاحبنظران حوزه زمینشناسی پیشنهاد میدهند اعلام وضعیت فوقالعاده برای زیرسطح شهر تهران سبب میشود تا زمان شناسایی مسیر دقیق قنات ها، تهیه طرح جامع و عملی برای مدیریت در زمان بحران و دستورالعمل مناسب گودبرداریهای عمیق، به حالت تعلیق درآید.
آرمان امروز- یکی از سربازان کانون اصلاح و تربیت با اسلحه خود ۵ تن از سربازان دیگر کانون را به رگبار بست که ۳ نفر از آنها کشته شدند و در آخر با شلیک گلوله به زندگی خود نیز پایان داد. هنوز از انگیزه ضارب اطلاعی در دست نیست. نام سه تن از سربازان کشته شده، حامد آهون، حسین یزدانپناه و افشین کمالی عنوان شده است. بر اساس اطلاعات به دست آمده ضارب آ.پ نام داشته که با شکلیک گلوله به سر، به زندگی خود نیز پایان داده است. به گزارش ایلنا، ازدحام جمعیت مقابل کانون اصلاح و تربیت مادوان، کار را برای ماموران انتظامی و امدادی سخت کرد.
انگیزه قاتل مشخص نیست
معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد درباره کشتار در کانون اصلاح و تربیت یاسوج گفت: شب جمعه یکی از سربازان کانون اصلاح تربیت یاسوج در اقدامی جنون آمیز با اسلحه گرم در آسایشگاه سه سرباز هم خدمتی خود را به گلوله بست. فتاح محمدی در این زمینه افزود: این سرباز به نام آ.پ متولد شهرستان گچساران است که برای گذراندن دوره سربازی خود در کانون اصلاح تربیت یاسوج خدمت میکرد. او بیان کرد: بر اثر این تیراندازی سه سرباز به نامهای حامد آهون، حسین یزدانپناه و افشین کمالی ساکن شهرستان بویراحمد کشته و دو سرباز دیگر نیز مصدوم شدند. معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: سرباز مهاجم در پایان هم با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد. محمدی با بیان اینکه هنوز علت و انگیزه این حادثه مشخص نیست، تصریح کرد: دستگاههای مرتبط در حال بررسی جزئیات برای مشخص شدن علت این حادثه هستند و اقدامات لازم در این زمینه تا مشخص شدن نتیجه ادامه خواهد داشت. همچنین مهدی انصاری فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در این زمینه گفت: کانون اصلاح و تربیت زیر نظر سازمان زندانهای قوه قضائیه است و ربطی به نیروی انتظامی ندارند. در ضمن مطلق، مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز ضمن تایید این خبر تاکید کرد: این سربازان مربوط به حوزه سازمان زندانها هستند. به گزارش ایسنا، علی عباس فلاحتی با بیان اینکه نمیتوانم در این زمینه صحبت کنم، اضافه کرد: این حادثه هنوز مشخص نیست و مبهم است، البته در حال بررسی و تحقیقات است. جمعه شب ۲۶ شهریور یکی از سربازان کانون اصلاح و تربیت یاسوج مستقر در منطقه مادوان در ۱۰کیلومتری این شهر با اسلحه خود ۵تن دیگر از سربازان کانون را به رگبار بست که ۳ نفر از آنها کشته شدند و در آخر با شلیک گلوله به زندگی خود نیز پایان داد. اما هنوز از انگیزه ضارب اطلاعی در دست نیست.
سربازانی بیحوصله و کمطاقت
یک منبع آگاه در مادوان درباره کم و کیف وقوع کشتار در کانون اصلاح و تربیت یاسوج به «آرمان امروز» میگوید: هنوز هیچ اطلاعات موثقی در این زمینه وجود ندارد. برخی از افراد نزدیک به این سرباز دلیل بروز چنین کشتاری را اختلافات بین سربازان میدانند. او با بیان اینکه دوره سربازی برای سربازان با کم حوصلگی و بی طاقتی همراه است، میافزاید: تاکنون هیچ یک از مسئولان درباره این قضیه به طور شفاف اطلاع رسانی نکرده اند، اما به فراخور دوره سربازی و جو حاکم در این مراکز سرباز تازه وارد در برخی موارد تحت برخی رفتارهای سوء از جمله گرفتن وسایل یا برخی رفتارهای مبتنی بر مردم آزاریها قرار میگیرد. این گونه رفتارها به فراخور سن جوانی بروز میکند. به گفته این مسئول سه سرباز کشته شده از اهالی یک منطقه هستند.
لزوم ایجاد دفاتر مشاوره در پادگانها
دوران مقدس خدمت سربازی فرصتی مغتنم برای تقویت افراد است. اما در این باره باید متناسب با روحیات امروز جوانان تصمیمگیری شود که ایجاد تغییراتی در شکل و محتوای آن از جمله این امور است. در سالهای اخیر برخی طرحها درباره تغییر شرایط خدمت سربازی مطرح و رد شد، اما به نظر میرسد دیگر وقت آن رسیده است که این مرحله از زندگی افراد به شکل پربار و کاربردی سپری شود. یک روانشناس با بیان اینکه در جامعه ما به شدت پرخاشگری و خشونت اجتماعی افزوده شده است، به «آرمان امروز» میگوید: امروزه مقوله پرخاشگری نه تنها در کشور ما بلکه در تمام دنیا مشاهده میشود. انتشار خبری مبنی بر کشتار در کانون اصلاح و تربیت یاسوج بر ضرورت تشکیل مراکز مشاوره در پادگانها و دیگر مراکز این چنینی تاکید دارد، چون در مراکزی همچون پادگانها که اسلحه با اهداف آموزشی در دستان سربازان قرار دارد باید بیش از پیش آنها را از لحاظ شخصیتی و اخلاقی مورد بررسی و مشاوره قرار داد. بهروز بیرشک میافزاید: در مراکزی همچون زندان، پادگان، مراکز نگهداری و... لزوم وجود مشاوره یا روانشناس مشاهده میشود، چون در این گونه مراکز احتمال اینکه یک فرد به لحاظ گروهی یا فردی مورد آزار قرار گیرد احساس میشود. به گفته او، در این مراکز فرد به دلیل گذراندن دوره سربازی اسلحه به دست میگیرد، اما قبل از هر آموزشی باید کم و کیف مدیریت خشم و استرس به آنها آموزش داده شود. با بررسی خصوصیات شخصیتی سربازان باید مراکزی در پادگانها تشکیل شود تا فرد بتواند قبل از طغیان یا هر گونه واکنشی بر اثر ناملایمات زندگی به آن مراجعه کند و به این ترتیب مشکلات موجود به شکل مطلوب و کارشناسی شده و مورد واکاوی، بررسی و حل و فصل قرار گیرد.
این روانشناس تاکید میکند: باید در مراکزی همچون زندان و پادگان خصوصیات شخصیت افراد مورد بررسی قرارگیرد. این اقدامات در مراکزی با بهکارگیری اسلحه سرد و گرم مناسب است. این امر شامل زندانها و بازداشتگاهها هم میشود. در این مراکز افراد تحت تاثیر برخی نیروهای نگهدارنده هستند. در این مراکز افراد با تشکیل گروههایی دیگران را تحت تاثیر خود را قرار دهند و به این ترتیب مبادرت به اعمال فشار، تهدید، تمسخر و... میکنند. بیرشک اظهار میکند: مسئولان در این گونه مراکز میتوانند با نظارتهای کلی از هر گونه تخطی و بروز رفتاری آزاردهنده جلوگیری کنند.
محمد شعبانی در گفتوگو با ایسنا با بیان این مطلب، گفت: پرونده فعلا در مرحله بازپرسی و تحقیقات مقدماتی است و نیاز به یک سری مدارک و اسناد دارد تا تکمیل شود، البته باید منتظر ماند تا نظر بازپرس مشخص شود.
وکیلمدافع یاسین رامین درباره موضوع اصلی پرونده موکلش گفت: موضوع این پرونده اختلاف حساب مالی بین شرکت موکلش و هلال احمر است. قرار بود که اسناد و مدارکی از آلمان ارسال شود که برخی از این مدارک از آلمان واصل شده، ولی ناقص است و قرار است نماینده هلال احمر به آلمان برود؛ یکسری مدارک هم کارشناس پرونده میخواهد که باید تکمیل شود.
وی گفت: موضوع شیرهای خشک آلوده که برخی آن را به موکلم منتسب می کنند، کذب محض بوده و جوسازی رسانهای است. ان شاءالله آن را تعقیب قضایی می کنیم، حتی نماینده هلال احمر در جلسه بازپرسی، موضوع شیرهای خشک را رد کرد.
بر اساس این گزارش، عباس جعفری دولتآبادی 26 مرداد ماه درباره متهم شرکت رشد وابسته به سازمان هلال احمر گفته بود که پرونده مطروحه با اعلام شکایت سازمان هلال احمردر دادسرای کارکنان دولت تحت رسیدگی است. بازپرس برای متهم قرار وثیقه 29 میلیارد تومانی صادر کرد که به لحاظ عجز از تودیع وثیقه به زندان معرفی شده است