تصور باستانشناسی 100 سال آینده از تمدن امروز+ تصاویر
یک هنرمند ژاپنی با برپایی نمایشگاهی، به نمایش آنچه اجسام روزمره امروزی ممکن است در 10 سال آینده به آن تبدیل شوند، پرداخته است.
مائیکو آکیبا، در نمایشگاه «100 سال بعد» خود نشان داده که باستانشناسان آینده در جستوجو برای تمدن قرن 21 به چه چیزهایی برخواهند خورد.
وی با اعمال پوششی از رنگ پیری بر روی اجسامی از قبیل آیفون، دوربین، آیپاد و صفحه کلید رایانه آنها را به شکلی تبدیل کرده که انگار به دوران گذشته تعلق دارند.
این کار شامل پوشش آنها در خزه، زنگ و گرد و خاک برای ساخت مجسمه های بسیار واقعی بوده است.
آکیبا همچنین از قوه تصور خود بر روی کفش، پیراهن، یک ظرف بستنی و ساعت دیواری استفاده کرده است.
این هنرمند ژاپنی پیش از این، مجسمههایی را با به تصویر کشیدن دنیاهای کوچک در پشت حیوانات بزرگ ساخته بود.وی بجز کار مجسمهسازی به تصویرپردازی برای کتابهای کودکان میپردازد.
تمدن امروز در 100 سال آینده
تمدن امروز در 100 سال آینده
تمدن امروز در 100 سال آینده
تمدن امروز در 100 سال آینده
تمدن امروز در 100 سال آینده
تمدن امروز در 100 سال آینده
آکیبا در این آثار تنها به دستگاهها بسنده نکرده و اقلام روزانه را نیز بکار برده است
این تصاویر همچنین نشانگر تاثیر گذشت زمان بر لباسها و کفشها نیز بوده است
تمدن امروز در 100 سال آینده
تاثیر گذر زمان بر ساعتهای امروزی
آکیبا همچنین بر روی اجسام بزرگتر مانند دستگاههای فروش محصول و تابلوی تبلیغاتی کار کرده است
این هنرمند ژاپنی همچنین از وسایل شخصی خود مانند عینک نیز برای این کار بهره برده است
جواهرات نیز در نمایشگاه 100 سال آینده حضور داشتند
نمایشگاه 100 سال آینده با استقبال زیادی روبرو شده است
منبع:isna.ir
چند دقیقه با دانستنی ها
اپل نرم افزارGoogle Voiceرا رد کرد. این تصویر را خانم ها ببینند! تعیین دقیق زمان مرگ با مژکهای بینی! ریزش مو با کمبود مواد نشاسته ای در رژیم غذایی سیگار کشیدن در بارداری موجب مرگ ناگهانی نوزاد می شود شایعترین علائم بیاشتهایی عصبی
در دوران باستان با وجود فقر و تنگدستی، گدایی عملی نکوهیده بود
گدایی ممنوع! این قانونی است که در دوران باستان وضع شده بود. اما این قانون به آن معنا نبود که فقر و تنگدستی در آن زمان وجود نداشت. در دوران باستان کسانی که به تنگدستی دچار می شدند تحت سرپرستی فرد نزدیکی از خانواده خود در می آمدند زیرا «زرتشت» از خیرات و کمک کردن به مستمندان به عنوان عملی نیکو یاد کرده بود.
در«ارداویرافنامه»، معراج نامه کیش زرتشتی( که کمدی الهی دانته از آن اقتباس شده است) درباره کسانی که به مستمندان یاری نمی رساندند، آمده است: «در دوزخ مردی دیدم که با یک پا در تاریکی آویزان بود. در دست داسی آهنی داشت و بازوهای خود را می برید و میخی آهنی در چشم او زده بودند. پرسیدم این روان کیست؟ گفتند: این کسی است که به شکایت درویشان گوش نکرده است.
در فصل 89 همین کتاب آمده است که افرادی که خوراک و پوشاک خود را از مستمندان دریغ کنند، در دوزخ، در گرسنگی و تشنگی و گرما و سرما می مانند و جانوران موذی از پشت، اندام او را می جوند. در دوران باستان با وجود فقر و تنگدستی، گدایی عملی نکوهیده بود و مردم بنا به وظیفه دینی شان و داوطلبانه به مستحقان و درویشان کمک می کردند.
در دوران باستان خانه های مردم تنگدست از خشت های نامرغوب تشکیل شده و نسبت به خانه های ثروتمندان کوچکتر بود و در حاشیه قرار داشت. این خانه ها نسبت به خانه های متمولان ستون های کمتری داشت، نمای خانه هم فقط مخصوص خانه های متمولان بود.
«جابر عناصری»، اسطوره شناس می گوید: «از زمانی که انسان میل به جمع کردن مال داشته، فقر و فقیر هم وجود داشته است. این یک اصل است که هنوز هم تکرار می شود و اهورامزدا هم در این ارتباط گفته است : آن زمان که خشکسالی و دروغ در مملکتی باشد، فقر هم هست.»
در ایران باستان کفن و دفن مردگان فقیر هم متفاوت بوده است. متمولان می توانستند هنگامی که می میرند، تابوت شخصی داشته باشند. این تابوت ها که سفارشی بودند از گل و سرپوشی از تخته درست می شدند. شکل تابوت های تجملی ایرانی ها در قسمت پا مثلثی و در قسمت سر به صورت دایره بود. اما شیوه تدفین طبقات پایین جامعه ساده بوده است و مرده را در کفن ساده می پیچیدند و خاک می کردند.
در کتاب از زبان داریوش آمده است:« همان طور که تدفین مردگان فقیر شیوه ای خاص داشت، زندگان فقرا هم غذاهای خاص خود را داشته و با شیوه ای متفاوت تغذیه می شدند. کارگران و فقرا مجبور بودند روی زمینی کوچک سبزی و میوه بکارند تا از همان جا تغذیه کنند. با اینکه خانواده ایرانی هر روز گوشت و کباب می خورد خانواده فقرا امکان داشت در سال تنها یک بار گوشت بخورد.»
فقر در دوران باستان بیشتر پنهان بود و در طبقات اجتماعی نمودار می شد. «کور – تش» پایین ترین طبقه اجتماعی ای بود که افراد این طبقه به عنوان برده شناخته می شدند. به روایت کتریاس، مورخ یونانی، در ماد قانونی وجود داشت که مرد مستمند می توانست، وجود خود را به آدم متمولی که تعذیه وی را تعهد کند، نثار کند. وی وضع بردگان را پیدا می کرد، با این تفاوت که اگر از وضع خوراک و تغذیه خود راضی نبود می توانست ارباب خود را ترک کند.
«کتایون مزداپور» اسطوره شناس، که اظهار می کند اطلاعی از این معضل اجتماعی در دوران باستان ندارد و پرداختن به مساله فقر در دنیای امروز را مهم تر می داند، معتقد است: «تاریخ، تاریخ شاهان است و هر چه به گذشته دورتر نظر می کنیم رنگ مردم را در تاریخ کمرنگ تر می بینیم، در دوران باستان هم فقیر وجود داشت و هم فقر و تنها علت اینکه سندی در این زمینه پیدا نشده بی توجهی به اقشار پایین جامعه بوده است.»
«رهبر»، باستان شناس هم می گوید: «فقر حتی در معماری ما هم بررسی نشده است. با تمام پژوهش هایی که روی کاخ ها، گورها و تپه های باستانی انجام می شود هنوز باستان شناسان ایرانی به پدیده های اجتماعی آن زمان اتکا و استناد نمی کنند.»
دکتر «وثوقی» مورخ و «حسن فاضل» استاد دانشگاه و باستان شناس افرادی بودند که بررسی فقر در ایران باستان را پدیده ای مدرن دانسته و آن را از تاریخ جدا می دانند.
از حدود 1400 سال پیش در ایران به جهت هرج و مرج در داخل مرزهای کشور و عدم وجود قانونی برای جلوگیری از گدایی، این روش تا آنجا پیش رفت که فنون گدایی ایجاد شد.
«داریوش رحمانیان» استاد تاریخ دانشگاه تبریز، می گوید: « «مظلوم نمایی» یکی از روش هایی است که هنوز هم مورد استفاده گدایان است. علاوه بر آن «مقدس مآبی» و «افلیج نمایی» خود نیز از سایر روش ها و فنون گدایی است.»
رحمانیان یکی از حکایات قدیمی درباره گدایی را چنین روایت می کند: پیرزن و پیرمردی در شهرنیشابور گدایی می کردند. زن، طلا و جواهر قیمتی داشت ولی هردو ظاهری بدبخت داشتند. روزی در چهار سوق نیشابور که سرگذر و خیلی شلوغ بود پیرزن شروع به داد و فریاد کرد که وای مردم، همه چیزم را بردند. مردم جمع شدند و از پیرزن سئوال هایی کردند. پیرزن گفت که اهل همدان است و در مرو شوهر کرده حال که در حال گذر از نیشابور بوده، تمام پولش را دزدیده اند. در این میان شوهر پیرزن در سوی دیگر بازار، بانگ بر می دارد که من مرد فقیر و بی چیزی هستم اما سخن این زن مرا تحت تاثیر قرار داد و من هر چه پول دارم به این پیرزن می بخشم. همه از سخن پیرمرد شرمنده شده و پول هایشان را به پیرزن می دهند!!
بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدایی در این بوم و بر ننگ بود
منبع:njavan.com
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
سپندارمذگان چه کسانی کلاه گیس را اختراع کردند؟! آتش جشن سده، آتش مهر وطن است اشکال خانواده و جامعه در ایران باستان چگونه بود؟ خط و زبان در ایران باستان زبانزدی حجاب زنان ایران باستان