فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

افسانه قالیچه‌های پرنده ایرانی!



 

 

افسانه قالیچه‌های پرنده ایرانی!


حتما شما نیر تاکنون از قالیچه‌های پرنده در داستانها و افسانه‌ها شنیده اید اما شاید باور نمی‌کنید افسانه قالیچه‌های پرنده در داستان‌های هزار و یک شب واقعیت داشته باشد!
می توانید تصور کنید روی یک قالیچه پرنده در حال عبور از مرزهای فیزیکی حقیقی هستید!
هنری بک، کاشف فرانسوی در سرداب‌های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچه‌های پرنده به دست می‌دهند. این طومارها که به طرز خارق‌العاده‌ای سالم مانده‌اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق‌ بن شریره نوشته شده‌اند. قالیچه‌های پرنده‌ای که می‌توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعت‌گران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد.

قرن‌ها پس از آن که قالیچه‌های پرنده تنها یک افسانه هزار و یک شبی تصور می‌شد، هنری بک، کاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچه‌های پرنده در ایران یافته است.
هنری بک در سرداب‌های زیرزمینی قلعة الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچه‌های پرنده به دست می‌دهند. این طومارها که به طرز خارق‌العاده‌ای سالم مانده‌اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق‌ بن شریره نوشته شده‌اند.
پس از آن که پروفسور جی. دی. سپتیموس، زبان شناس مشهور این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه کرد، این دست‌نوشته‌ها باعث جنجال‌های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت کوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، کنفرانسی با حضور کارشناسان برجسته بین‌المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بک، این دست نوشته‌ها را جعلی خواندند. اما پروفسور سپتیموس که به خاطر عدم شرکت بک در این کنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت که این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.
قدمت این دست نوشته‌ها اکنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به کمک روش رادیو کربن در حال تعیین است.

بنا بر نوشته‌های بن شریره، حکام مسلمان قالیچه‌های پرنده را وسیله‌ای شیطانی می‌دانسته‌اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سرکوب کرده‌اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاک کرده‌اند. هرچند قالیچه‌های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می‌شده‌اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.
بنا بر یادداشت‌های بن‌شریره، نخستین اشارات به قالیچه‌های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یکی از این کتاب‌ها، مجموعه‌ای از ضرب‌المثل‌ها است که توسط شامشاد، وزیر نبوکدنزر پادشاه بابلی جمع‌آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه‌ای از گفتگوهای باستانی است که توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.
بر اساس نوشته‌های بن شریره، قالیچه‌های پرنده‌ای که می‌توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعت‌گران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملکه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه‌اش شنید، دل‌شکسته شد و صنعت‌گران خود را از دربار بیرون کرد. این صنعت‌گران در نهایت در ناحیه بین‌النهرین و در نزدیکی شهر بغداد ساکن شدند و کسب و کار خود را ادامه دادند.
بن شریره در یادداشت‌های خود به توضیح چگونگی کار این قالیچه‌های پرنده می‌پردازد، اما متاسفانه اکثر اصطلاحات و عبارات فنی به کار رفته در این قسمت قابل فهم نیستند. اما از قسمت‌های قابل خواندن متن چنین برمی‌آید که قالیچه‌های پرنده هم مانند قالیچه‌های معمولی روی دار بافته می‌شده‌اند و تفاوت آن‌ها با قالیچه‌های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است.

صنعتگران دربار ملکه صبا گِل مخصوصی «به دست آمده از چشمه‌های کوهستان» کشف کرده بودند که هنگامی که در معرض حرارت شدید، «داغ‌تر از آتش حلقة هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می‌گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می‌کرد. با توجه به مغناطیس بودن کرة زمین، و وجود میلیون‌ها محور مغناطیسی که از قطب جنوب تا قطب شمال کشیده شده‌اند، قالیچه‌هایی که الیاف شان به این گل آغشته می‌شد می‌توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به کار رفته، از یک متر تا چند ده متر می‌رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل‌های هوایی عمل می‌کردند و قالیچه می‌توانست در امتداد این محورها پیش رود.
بر اساس یادداشت‌های بن‌ شریره، کتابخانه اسکندریه تعداد زیادی از این قالیچه‌های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه‌های مملو از پاپیروس کتابخانه در اختیار مراجعه‌کنندگان به کتابخانه می‌گذاشته است. این کتابخانه که در یک زیگورات قرار داشته است، بیش از ۴۰ هزار طومار خطی در اختیار داشته است که توسط سیصد نسل از کاتبان نگاشته شده بود. سقف این کتابخانه آن‌قدر بلند بوده است که بسیاری از مراجعه‌کنندگان ترجیح می‌داده‌اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه‌های پرنده مطالعه کنند.
بر اساس یادداشت‌های بن شریره، ساخت قالیچه‌های پرنده در سرزمین‌های اسلامی به دو دلیل سرکوب شد. نخست این که حکام مسلمان می‌گفتند بشر قرار نیست پرواز کند و قالیچه‌های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می‌شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله‌های شتر و اسب خود بودند و دل‌شان نمی‌خواست چند صنعتگر فقیر و بی‌چیز با ساخت قالیچه‌های پرنده کسب و کار آن‌ها را نابود کنند.
قالیچه‌های پرنده در زمان حکومت خلفای اموی و عباسی به شدت سرکوب شدند و در نهایت در سال ۱۲۲۶ میلادی و با حمله مغول‌ها به آسیای مرکزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول‌ها در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا کردند و هنگامی که مردی به آن‌ها گفت این قالیچه‌ها تیزروتر از اسب‌های پاکوتاه مغول‌ها هستند، چنگیزخان چنان از این توهین برآشفته شد که سر مرد را از تنش جدا کرد و دستور داد تمام قالیچه‌های پرنده قلمروی وسیعش را جمع‌آوری و نابود کنند.
منبع: chn.ir



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

موسیقی های دوران هخامنشی مراسم چولی قزک در فردوس پری در فرهنگ و ادبیات ایران زنان ایران قبل از عصر مغول لباس ایرانی از دوره مغول تا روزگار نزدیک روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!!

بیوگرافی سام درخشانی+تصاویر



بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

 سام درخشانی

 

سام درخشانی، بازیگر ایرانی

سام درخشانی در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذرانده‌است و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت. 

بیوگرافی سام درخشانی

سام درخشانی متولد ۳۱ تیر ۱۳۵۴ و دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است. سام درخشانی در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذرانده‌است و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت.

پس از آن با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج این مسیر را ادامه داده‌است.

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

سام درخشانی با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت

 

 ازدواج سام درخشانی

سام درخشانی پس از تمام حاشیه هایی که در مورد ازدواجش به وجود آمد بالاخره در تاریخ 26 خرداد 1394 با عسل امیرپور ازدواج کرد.

سام درخشانی، بازیگری کهنه‌کار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید که عسل امیرپور نام دارد و متولد سال 1362 است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به کار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت‌ سر گذاشته؛ بنابراین  نقاشی می‌کند و اتفاقا جالب است بدانید که خواهر سام‌ درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یک گالری نقاشی شده است.

 

بیشتر بخوانید: سورپرایزهای سام درخشانی برای همسرش !

 

بخشی از مصاحبه خواندنی با سام درخشانی و همسرش

زنگ آشنایی من و عسل
سام درخشانی :من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی خانواده های ما نیز با هم رفت و آمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.


عسل:در ابتدا اصلا فکر نمی کردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد که می توانیم زندگی مشترک مان را در کنار هم تشکیل بدهیم.


گارد مخالفی که شکست
سام درخشانی: یک بار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواج مان صحبت کردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت می کنند. چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفت وآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیم گیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم که منجر به عقد من و عسل شد.


عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود. سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم می گیرد. بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانواده های هم آشنا شدیم و دوران آشنایی مان سپری شد، یک روز سام به من گفت:«دو روز دیگر برای خواستگاری می آیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یک هفته رخ داد و ...

 

بیشتر بخوانید: عکس های جشن عروسی سام درخشانی با حضور هنرمندان

 بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

 عکس سام درخشانی و همسرش


عجله ولی با شناخت کافی
سام درخشانی: اصلا این طور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگی مان، احساساتی عمل کنیم. ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که می توانیم زندگی خوبی را در کنار هم تشکیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلی ام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری کردم و حلقه ای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنت ها و مراسم مرسوم این کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانواده ها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.

 

بیشتر بخوانید: عکس مراسم عقد سام درخشانی


یک هنرمند برای یک زوج
سام درخشانی: شغل ما سختی ها، بی نظمی ها، استرس ها و تنش های زیادی دارد و به نظرم از یک خانواده همان یک نفر کافی است که در این حرفه حضور داشته باشد. اگر بخواهیم خانواده ای داشته باشیم که به زندگی و فرزند آینده مان برسیم و برنامه مشخصی در زندگی داشته باشیم، لازم است که فقط یک نفر در این حرفه باشد چون اگر زن و شوهر هر دو در این حرفه باشند، رسیدگی به فرزند، تمرکز و برنامه ریزی روی زندگی واقعا سخت می شود.

یک بازیگر به دلیل بی نظمی هایی که در کارش وجود دارد نمی تواند برنامه ریزی خوبی داشته باشد و این یکی از دلایلی است باعث شد از اهالی سینما کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنم. اما مهم تر از آن این است که من اساسا هیچ تصمیمی درباره اینکه چه همسری با چه حرفه ای را انتخاب کنم، نداشتم و همیشه دنبال قسمت خودم بودم و قطعا انتخاب عسل، قسمت من بوده و خیلی خوشحالم که همسری انتخاب کرده ام که می تواند زمان کافی و درستی را در زندگی مان بگذارد.


فیلم‌شناسی سام درحشانی

سینما

۱۳۸۹ سرسپرده (بهمن گودرزی)

۱۳۸۸ دلواپسی (بهمن گودرزی)

۱۳۸۷ عقرب (مجید جوانمرد)

۱۳۸۷ شکار روباه (مجید جوانمرد)

۱۳۸۷ نطفه شوم (کریم آتشی)

۱۳۸۴ صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی)

۱۳۸۴ شهر آشوب (یدالله صمدی)

۱۳۸۳ جدا افتاده (داوود موثقی)

۱۳۸۲ خانه ای در شن (اردشیر افشین راد)

۱۳۸٢ آغاز دوم (مهشید افشار زاده)

۱۳۷۹ دلباخته (خسرو معصومی)

 

 بیشتر بخوانید: مصاحبه با سام درخشانی در رستورانش + عکس

 بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

 تصاویر سام درخشانی

 

تلویزیون

۱۳۹۴ پشت بام تهران  (بهرنگ توفیقی)

۱۳۹۲ پژمان  (سروش صحت)    
۱۳۹۲  ماتادور  (فرهاد نجفی)
۱۳۹۲ آوای باران (حسین سهیلی زاده)
۱۳۹۲ همه چیز آنجاست (شهرام شاه حسینی)  
۱۳۹۱ راستش را بگو  (محمدرضا آهنج)  

۱۳۹۰ مثل شیشه (جواد مزدآبادی)

۱۳۹۰ شهر دقیانوس (مهرداد خوشبخت)

۱۳۹۰-۱۳۸۹ نابرده رنج (علیرضا بذرافشان)

۱۳۸۸-۱۳۸۹ دارا و ندار (مسعود ده نمکی)

۱۳۸۸ پسری شبیه بابا (میلاد کزازی)

۱۳۸۸ خسته دلان (سیروس الوند)

۱۳۸۸ بازگشت (حسین سحرخیز، تله فیلم)

۱۳۸۸ آسمان همیشه ابری نیست (سعید عالم زاده)

۱۳۸۸ تکیه بر خورشید (حسین سحرخیز، تله فیلم)

۱۳۸۸ در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی)

۱۳۸۷ روزهای زیبا (جواد افشار)

۱۳۸۷ آنجا که زاده شده ام (مسعود آب پرور، تله فیلم)

۱۳۸۷ عروس برفی (سیروس الوند، تله فیلم)

۱۳۸۷ راه نیرنگ (مهرداد خوشبخت، تله فیلم)

۱۳۸۷ رد پایی در بزرگراه (حسین تبریزی)

۱۳۸۶ عروس زندان (پرند زاهدی)

۱۳۸۶ به نام گل سرخ (فیاض موسوی)

۱۳۸۶ ساعات ناامیدی (سیروس الوند)

۱۳۸۵ سالهای برف و بنفشه (سعید سلطانی)

۱۳۸۵ ما چند نفر (فیاض موسوی)

۱۳۸۴ روزهای اعتراض (مهران رسام)

۱۳۸۱ دریایی ها (سیروس مقدم)

۱۳۸۰ بهشت آبی (احمد مرادپور)

۱۳۷۹ همسفر (قاسم جعفری)

۱۳۷۹ با من بمان (حمید لبخنده)

۱۳۷۹ خانه پدری (فریدون حسن پور)

۱۳۷۸ شب زدگان (امیرحسین قهرائی)

۱۳۷۸ طلسم طلایی (سعید اکبریان، تله فیلم)

 

تصاویر سام درخشانی

 بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

بیوگرافی سام درخشانی+تصاویر سام درخشانی

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

بیوگرافی سام درخشانی+تصاویر سام درخشانی

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

بیوگرافی سام درخشانی+جدیدترین تصاویر سام درخشانی

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

بیوگرافی سام درخشانی+تصاویر سام درخشانی


بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

عکس های جدید سام درخشانی

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

سام درخشانی و همسرش عسل امیرپور

 

بیوگرافی سام درخشانی,سام درخشانی,زندگینامه سام درخشانی

 

گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته

 

منابع

wikipedia.org

ariapix.net

مجله زندگی ایده آل



از بازیگران بیشتر بدانید

بیوگرافی الهام حمیدی + تصاویر الهام حمیدی بیوگرافی بهنوش بختیاری از زبان خودش بیوگرافی حدیث میر امینی+عکس بیوگرافی مهراوه شریفی نیا + تصاویر بیوگرافی و عکس از نفیسه روشن عکس های جدید از بازیگران در سفر به برزیل جام جهانی ۲۰۱۴

کاردستی پنگوئن بامزه



کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

امروز می‌خواهیم به کمک وسایلی ساده یک پنگوئن زیبا و بسیار بامزه درست کنیم، پس وسایل مورد نیاز را که حتماً در خانه تان پیدا می‌شود تهیه کنید و با ما همراه شوید.

وسایل موردنیاز
خودکار
چسب
قیچی
کاغذ رنگی
دوتا چشم عروسکی
لیوان یک بار مصرف
 

کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

 1- ابتدا یک کاغذ رنگی بردارید و دور لیوانتان بپیچید، دقت کنید که لازم نیست قسمت باز لیوان را بپوشانید.
  

کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

2- یک کاغذ سفید برداشته و روی آن یک دایره بکشید و آن را ببرید و وسط لیوانتان بچسبانید.

کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

  3-حالا دو چشم را بالاتر از شکم پنگوئن بچسبانید.

  کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

 4- حالا دو بال و دو پا روی کاغذهای  رنگی بکشید و آن ها را جدا کنید. به شکل بال ها و پاها دقت کنید تا آن ها را شبیه شکل ها در بیاورید.

  کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

 5-بال‌ها را با چسب به کناره‌ی لیوان و پاها را به زیر لیوان بچسبانید. حالا یک مثلث کوچک ببرید و آن را در زیر دو چشم پنگوئن بچسبانید. این بینی پنگوئن کوچولوی شماست.
 
حالا برای زیباتر شدن پنگوئن دو گل زیبا و یک دایره با رنگ های مختلف ببرید و آن ها را مطابق شکل بچسبانید و در گوشه ی سمت راست بالای سر پنگوئن قرار دهید.
 

کاردستی پنگوئن,کاردستی,آموزش کاردستی

 امیدوارم از این کاردستی بامزه خوشتان آمده باشد و لذت برده باشید.

منبع:kanoon.ir



سرگرمی های کودکانه

آموزش کاردستی با شانه تخم مرغ کاردستی های زیبا با سی دی ! آموزش ساخت خرگوش‌های جورابی کاردستی آدم برفی با پشم شیشه ! 7 پیشنهاد برای سازماندهی کاردستی‌های‌ کودکان آموزش ساخت جامدادی

داستان آلبرشت نقاش در نورنبرگ



داستانهای خواندنی,داستانهای جذاب

داستان آلبرشت نقاش در نورنبرگ

 

در یک دهکده کوچک نزدیک نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می کردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی ساعتهای طولانی در روز، به هر کار سختی که در آن حوالی پیدا می شد تن می داد.


در همان وضعیت اسفباک آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 18 فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می کردند نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند که پدرشان هرگز نمی تواند آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.


یک شب پس از مدت زمان درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سکه قرعه انداختند و بازنده می بایست برای کار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت مالی می کرد تا در آکادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری که تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش حمایت مالی می کرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد.


آن ها در صبح روز یک شنبه در یک کلیسا سکه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناک جنوب رفت و برای چهار سال به طور شبانه روزی کار کرد تا برادرش را که در آکادمی تحصیل می کرد و جزء بهترین هنرجویان بود حمایت کند.


نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اکثر استادانش بود. در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست آورده بود.


وقتی هنرمند جوان به دهکده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت های آلبرشت و برگشت او به کانون خانواده پس از چهار سال یک ضیافت شام برپا کردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یک نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش برای قدردانی از سال هایی که او را حمایت مالی کرده بود تا آرزویش برآورده شود، تعارف کرد و چنین گفت:


آلبرت، برادر بزرگوارم!


حالا نوبت توست، تو حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت می کنم. تمام سرها به انتهای میز که آلبرت نشسته بود برگشت. اشک از چشمان او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت:


نه!
از جا برخاست و در حالی که اشک هایش را پاک می کرد به انتهای میز و به چهره هایی که دوستشان داشت، خیره شد و به آرامی گفت:


نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم، دیگر خیلی دیر شده، ‌ببین چهار سال کار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندین بار شکسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می کنم، به طوری که حتی نمی توانم یک لیوان را در دستم نگه دارم.


من نمی توانم با مداد یا قلم مو کار کنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده. 

داستانهای خواندنی,داستانهای جذاب

نقاشی دستان دعا کننده

 
بیش از 450 سال از آن قضیه می گذرد. هم اکنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمکاری ها و آبرنگ ها و کنده کاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری می شود.


یک روز آلبرشت دورر برای قدردانی از همه سختی هایی که برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه بسته برادرش را که به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به تصویر کشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری کرد اما جهانیان احساساتش را متوجه این شاهکار کردند و کار بزرگ هنرمندانه او را "دستان دعا کننده" نامیدند.

 

منبع:pandamoz.com

اوقات فراغت مردم مصر باستان




 

اوقات فراغت مردم مصر باستان

 

عبارت مصر باستان همیشه عکس هایی از اهرام ساخته شده توسط هزاران برده، گنجینه‌های غنی از طلا و سایر مواد باارزش و پادشاهی فرعونهای بزرگ را تداعی می‌کند. اما جدا از پادشاهان، ساختمانها، مومیایی‌ها و گنجها، باستان شناسان اطلاعات جالبی راجع به اوقات فراغت مصریان باستان و اینکه آنها چگونه استراحت می‌کرده اند به دست آورده اند.

نقاشهای چشمگیر و قابل توجه روی مقبره‌های فرعونها و اشراف زادگان یکی از منابع بسیار مهم این اطلاعات محسوب می‌شود. به عنوان مثال اکثر مقبره‌های اشراف در Sakhara و جیزه، تصاویر مردگان را همراه با خانواده‌هایشان در حالت نشسته و استراحت نشان می‌دهد که شاید از وزش نسیم لذت می‌بردند و یا با خنیاگران، رقاصان و یا خواننده‌ها سرگرم شده بودند. نقشای‌های مقبره‌های دیگر عملیات شکار را به عنوان یک ورزش و یا برای به دست آوردن غذا به نمایش می‌گذارد. ما هم می‌دانیم که مردم مصر باستان برای اوقات بیکاری‌شان بازیهای زیادی داشتند. بچه‌های مصری در بیرون خانه بازی‌های جفتک چارکش و پریدن از روی همدیگر را داشته و بزرگترها و بچه‌ها در داخل خانه همراه با هم بازیهای صفحه‌ای را داشتند. بسیاری از بازیهای آنها به بازیهای حال حاضر شباهت زیادی داشتند.

 

شکار کردن به عنوان ورزش
یکی از مشغولیات اکثر مردم مصر باستان این بود که برای جستجو کردن- و یا حتی شکار کردن- پرنده‌ها در مرداب‌های گل آلود و حیوانات دیگر در بیابان خودشان را به خطر می‌انداختند. مدلهای دیگر شکار کردن در تمام دوره‌های دیگر مشهور بودند. در نقاشی‌های مربوط به فرعون ساهور (Sahure)، او در حال شکار کردن حیواناتی نظیر: آهو، گوزن و بز کوهی نشان داده شده است. اشراف زادگان حیوانات وحشی را اسیر می‌کردند و رعایا و کشاورزان گوزن، آهو، گاو، خرگوش و شترمرغها را دنیال می‌کردند. ابزارهای معمولی که برای شکار استفاده می‌شد عبارت بودند از تیر و کمان، کمند و نیزه و بیرون رفتن برای شکار یکی از فعالیتهای مخصوص هر خانواده بود. برای مثال یک نقاشی در یکی از مقبره‌ها خانواده ای را نشان می‌دهد که در یک بیشه زار در حال قایقرانی در رودخانه هستند. پدر در جلوی قایق ایستاده و نیزه ای در دستش نگه داشته تا در صورت نزدیک شدن یک پرنده آن را شکار کند.

 

ماهیگیری وسیله ای برای تفریح و سرگرمی
ماهی منشا اصلی غذای مردم مصر و بخصوص مردم عادی بود. آنها برای ماهیگیری باید به رود نیل یا کانالها و دریاچه‌ها می‌رفتند. البته بیشتر وقتها ماهیگیری در عین حال که روشی برای جمع کردن غذا برای اعضای خانواده محسوب می‌شد، در بین کارهای سخت روزانه یک زنگ تفریح هم به شمار می‌رفت.

 

موسیقی؛ تفریح دیگر
مردم مصر باستان موسیقی را دوست داشتند. معمولا اشراف زادگان مهمانی‌هایی ترتیب می‌دادند تا زنان در آنها برقصند و نوازنده‌ها سازهایی نظیر چنگ 1 و فلوت را بنوازند. و نیز سازهای دیگری مثل عود مصری 2 و سنج.

 

اوقات فراغت و بیکاری در باغ
بعضی از خانواده‌های مصری، بخصوص خانواده‌های اشراف و بالارتبه مثل مردم امروزی در نزدیکی خانه‌هایشان باغهای شخصی داشتند. این خانواده‌های ثروتمند درون باغشان معمولا استخر و یا برکه‌ای داشتند که از راه کانالی کوچک که از آب نیل کشیده شده بود پر از آب می‌شد و درختهای نخل هم سایه بانی برای این استخرها بودند. تمام اعضای خانواده در حالی می‌توانستند در این باغها استراحت کنند که حاملان بادبزن با بادبزنهایی از برگهای نخل مدام آنها را باد می‌زدند و خنک نگه می‌داشتد.

 

بازی‌های رودخانه ای
مصری‌ها همیشه بازی کردن در آب را دوست داشتند و از آنجایی که آنها آب و هوای گرم و رود بزرگ نیل را داشتند، این موضوع چندان هم عجیب نیست. بازی در رودخانه- که هم می‌توانست رقابتی نمایشی و یا مسابقه باشد- از قایقهایی از جنس نی تشکیل می‌شد که در یک مسیر مشابه قرار می‌گرفتند و درونشان دو یا سه مرد مجهز به پارو قرار می‌گرفت و این مردها سعی می‌کردند که حریفانشان را به درون آب هل بدهند! بعد از مغلوب کردن تمام مردان درون قایقهای دیگر، آنها یا قایق سواری کرده یا قایقشان را چپه می‌کردند.

 

شنا کردن
مصریها شناگران خیلی ماهری بودند و خیلی هم به این ورزش علاقه داشتند. یکی از علامتهای خط هیروگلیف مردی را در حال شنا نشان می‌دهد؛ این تصویر و نقاشی‌های دیگر اثبات می‌کند که مصری‌ها به روش کرال سینه امروزی شنا می‌کردند. از تفسیر زندگی نامه ای اشراف زادگان پادشاهی میانه متوجه می‌شویم که فرزندان پادشاهان و اشراف در آن زمان برای شنا آموزش می‌دیدند.

 

مهمانی‌ها
خانواده‌های ثروتمند اغلب اوقات برای لذت بردن و تفریح کردن مهمانی می‌گرفتند و همه کس حتی کودکان هم نیز در این مهمانی‌ها شرکت داشتند. این مهمانی‌ها مملو از آدم، غذاهای خوشمزه فراوان و سرگرمی‌هایی مثل آکروبات بازها، حیوانات بازیگر یا نوازنده‌ها بود.



بازی Senet

بازی تخته ای مورد علاقه مصریان Senet نام داشت و خیلی شبیه به تخته نردهای امروزی ما بود.

 

اوقات فراغت کودکان، بازیها و اسباب بازی‌ها
بچه‌های مصری برای شاد بودن و تفریح کردن پرورانده می‌شدند. آنها بعد از انجام دادن کارهایشان می‌توانستند در رود نیل شنا کرده، بازی‌های بیرون از خانه یا بازیهای تخته ای را با دوستانشان انجام دهند، یا با اسباب بازی‌های دیگر خودشان را سرگرم کنند.
بعضی از بازیهای بیرون از خانه بچه‌های مصری هنوز هم رایج است. مثل بازی پریدن از روی هم که در این بازی همبازی‌ها خم می‌شدند تا یک نفر بتواند از رویشان بپرد. همچنین بازی خازا لاویزا نوع دیگری از همین بازی بود که دو بچه روی زمین نشسته و دستهایشان را به زمین می‌چسباندند. این بازی مربوط به بچه‌های دیگر می‌شد، چراکه آنها باید از روی شانه‌های آنها که مدام هم بالا و بالاتر می‌رفتند بپرند.
یکی دیگر از بازیهای که هنوز هم انجام می‌شود بازی طناب کشی است. نقاشی‌های و کنده‌کاری‌های مصری بچه‌هایی را در حال این بازی نشان می‌دهد و نیز بچه‌هایی را در حال سرباز بازی نشان می‌دهد، دختران هم در این میان دست یکدیگر را گرفته و با حالتی شبیه به رقص دور می‌چرخند. این رقص بسیار پرشور و در ستایش ‌هاتور Hathor بود، یکی از بازی‌های پسرها هم با بریدن داربست‌های درخت‌های انگور همراه بود، آنها سعی می‌کردند برای درست کردن داربستهای درختهای انگور با هم هماهنگ شوند.
مصریها برای سرگرمی‌ بچه‌ها اسباب بازی‌های چوبی هم درست می‌کردند. اسباب‌بازی‌های دیگر عروسک‌ها بودند که معمولا مسطح بوده و دانه‌های گلی داخل نخ هم برای موهایشان به کار می‌رفت. البته هنوز به طور کامل مشخص نشده که این عروسکها اسباب بازی بچه‌ها بودند و یا برای گذاشتن داخل مقبره ساخته می‌شدند تا نقش دوست متوفی را در زندگی پس از مرگ ایفا کنند. در بضی از فرهنگها عروسک کوچکی شبیه این عروسکها برای هر فرد ساخته می‌شد، این عروسکها را باید همه جا همراهشان می‌بردند و مانند یک انسان واقعی ازشان محافظت می‌کردند. شاید این عروسک شبیه فرد مرده ای که هر نفر دوست داشت ساخته می‌شد تا در دنیای پس از مرگ با هم باشند. و اگر بچه‌ای هم می‌مرد اسباب بازی‌هایش را با او دفن می‌کردند، بخصوص اگر این بچه از طبقه خانواده‌های اشراف بود.
بچه‌های مصری از نقاشی کردن هم لذت می‌بردند. آنها همچنین طلسم‌ها یا گردن‌بندهایی را در ستایش و احترام به خدای محبوبشان می‌ساختند.

پی نوشت
1. تعداد زه آن متفاوت و بین 4 تا 20 است، البته ظاهرا تعداد معمول آن 5 عدد است.
2. عود مصری یک زنگوله معنوی بود که اشراف و کاهنان در مراسم خاصی استفاده می‌کردند و معمولا هم خدای ‌هاتور را به عنوان نمادی برای لذت بردن از موسیقی در سر آن درست می‌کردند.




بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

انتخاب گل برای هدیه به قدمت ماقبل تاریخ! دوست دارید تاریخچه جهازعروس را بدانید؟ مراسم چولی قزک در فردوس واژه «دری وری» حرف زدن از کی باب شد؟! چگونگی پیدایش لباس روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!!