خداکرم جلالی -معاون وزیر جهاد کشاورزی- در گفتوگو با ایلنا، در تشریح وضعیت بازپس گیری جنگلهای واگذار شده به مجریان آزادراه تهران - شمال بیان داشت: جنگلهایی در دولت احمدی نژاد برای کمک به ساخت آزاد راه تهران- شمال واگذارشده بود که در دولت روحانی با این مساله مخالفت شد؛ به همین خاطر مخالفتهایی وجود داشت که با پیگیریهای سازمان جنگل ها این اعتراضات پیگیری شد.
رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری افزود: با بنیاد مستضعفان هم توافقاتی صورت گرفت و دولت نیزمصوب کرد که این جنگل ها به منابع طبیعی بازگردانده شود و به جای آن از عرصه هایی که مشکلی در واگذاری ندارد استفاده شود و خوشبختانه بازپس گیری نیز انجام شده است.
مصرف چوب در کشور, شش میلیون مترمکعب است
جلالی در ادامه در خصوص وضعیت مصرف چوب در کشور بیان داشت: سالانه حدود شش میلیون مترمکعب مصرف چوب در کشور داریم که در آینده با توجه به پایین بودن سرانه مصرف چوب به حدود 13 میلیون مترمکعب خواهد رسید؛ همچنین زراعت چوب در سطح 9500 هکتار انجام شده و تولید و خرید 77 میلیون اصل نهال اعم از جنگلی، مرتعی و بیابانی انجام شده است.
کاهش میزان بهرهبرداری از جنگل های شمالی
وی در پاسخ به این سوال که کاهش بهره برداری از جنگلهای شمال در چه وضعیتی قرار دارد؟ ، بیان داشت: برای احیای جنگل های شمال طی مصوبه دولت از سال 91 میزان بهرهبرداری از 850 هزار متر مکعب در سال به 550 هزار متر مکعب رسیده که آن هم بیشتر مربوط به درختان افتاده، آسیبدیده و شکسته شده است.
گذران بیش از حد وقت در شبکههای اجتماعی باعث شده است تا در برخی موارد غریبه ها، آشنا و آشنایان به غریبه تبدیل شده و دوستیهای نامتعارفی شکل بگیرد که همین موضوع ضربه مهلکی بر پیکره خانوادهها میزند. هماکنون روند استفاده از شبکههای اجتماعی به گونهای در میان برخی از افراد شدت گرفته که ساعات طولانی از زمان خود را در طول شبانه روز در این شبکهها میگذرانند.
به گزارش آرمان، حضور بیش از اندازه زنان و مردان در شبکههای اجتماعی باعث شده است تا برخی افراد در این شبکهها برای خود دوستانی داشته باشند، اما با فرد دیگری زندگی کنند. در شبکههای اجتماعی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و گاه وابستگی عاطفی شدیدی پیش میآید که این موضوع موجب میشود نسبت به خانواده خود دلسرد شوند. شبکههای اجتمای آسیبهای جدی به خانوادهها میزند و حضور بیش از اندازه اعضای خانواده در شبکههای اجتماعی طلاق عاطفی را در میان خانواده ایرانی گسترش داده است. اما با این تفاسیر نمی توان کارکرد این شبکهها را به طور کلی به زیر سوال برد چون این ابزار همچون شمشیر دولبه می تواند ابعاد مثبت و منفی گسترده ای داشته باشد.
بر اساس پژوهش های انجام شده با موضوع تاثیر شبکههای اجتماعی بر روابط زن و مرد باید گفت حضور زنان و مردان متاهل در این فضا تاثیر غیر قابل انکاری بر روابط زوجها میگذارد. در این فضا مشاهده میشود که افراد به دوست مجازی خود وابستگی عاطفی شدید پیدا کرده و بیشترین زمان خود در طول شبانه روز را با چت کردن با او سپری میکنند.
در برخی مواقع مشاهده می شود زن و مرد، شبها به جای اینکه در کنار یکدیگر به گفت وگو بپردازند هر کدام در گوشهای موبایل به دست در فضای مجازی وقت میگذرانند و با دوستان مجازی خود هم صحبت هستند. به کارگیری این ابزار باید بر اساس برنامه و با حساب و کتاب باشد، چرا که حضور بیش از حد در فضای مجازی باعث شده تا زمانی که افراد میتوانند در کنار همسر خود لحظات لذتبخشی را بگذرانند، اوقات خود را در فضای مجازی سپری کنند. افراد باید برای روابط زناشویی خود حرمت و چارچوب تعریف کنند و ارتباطات بی قید و بندی را که به مرور زمان حرمت زندگی افراد را به خطر میاندازد محدود کنند. در شبکههای اجتماعی ارتباطات بین زن و مرد شکل میگیرد و پس از مدتی این ارتباطات صمیمی شده و گاه به دیدارهای حضوری نیز میانجامد. در چنین شرایطی خیانت و پنهان کاری میان زن و مرد شکل میگیرد. این در حالی است که در این شبکهها امکان سوءاستفادههای جنسی از دختران و افتادن آنها در دام مردان یا پسران هوس ران بسیار است.
بیماریهای تهدیدکننده در کمین کاربران شبکههای اجتماعی
اگرچه تکنولوژی تلفن همراه زندگی راحتتری برای انسان به ارمغان آورده است، اما سلامت جسمی و روانی کاربرانی را که بیش از حد از فناوری تلفن همراه استفاده میکنند به خطر میاندازد. کاربرانی که بیش از حد از تلفن همراه استفاده میکنند دچار گرفتگی عضلات انگشت و درد در اثر تایپ پیام کوتاه، بازی کردن و همچنین عارضه التهاب تاندونها میشوند. همچنین این افراد دچار گرفتگی گردن میشوند که گرفتگی گردن سبب آسیب وارد شدن به عضلات پشت بدن میشود. خیره شدن به اندازه کوچک متون سبب خستگی چشم، تاری دید، گیجی و خشکی چشم میشود. درد عضلات چشم به همراه گردن موجب سر درد میشود.
همچنین ممکن است افرادی که زیاد از تلفن همراه استفاده میکنند دچار سندروم توهم لرزش و زنگ تلفن همراه شوند که این امر سبب ایجاد اضطراب در افراد میشود. در اصل فناوری تلفن همراه هم خوب و هم بد است و مهمترین مساله استفاده درست از تلفن همراه است. تنها با استفاده درست از آن، این ابزار زندگی افراد را آسانتر میکند. در ضمن از لحاظ روانی نیز افراد در مواجهه با این فضا و تکثر منابع در ساخت هویت، دچار تعلیق (به معنی معلق بودن و سردرگمی) میشوند. از بین رفتن زمان و مکان و نقش بیشتر فضا در دنیای مجازی تجلی آشکاری دارد. افراد در مواجهه با این فضای دوم، بنیانهای هویت خود را متزلزل میبینند و دچار تردید و اضطراب میشوند. اگرچه شبکههای اجتماعی در فرایند ارتباطات میتوانند دارای تاثیرات مثبت و منفی باشند، اما پژوهشهای حاضر تنها بر جنبههای بحرانزای این فرایند تاکید کردهاند و یکی از آثار فضای مجازی شبکههای اجتماعی را در جوامع، بهویژه جوامع درحال گذار، ایجاد بحران هویت ملی و دینی میدانند.
تشدید اختلاف زوجها
امروزه دسترسی به وب سایت، پرداخت قبوض، انتقال وجه نقد، چک کردن حساب، خدمات دوستیابی و موارد دیگر از طریق تلفن همراه انجام میگیرد. در زندگی دیجیتالی، تلفن همراه و رایانه قابل حمل به عنوان کانالهای رسانهای جدید در ارتباط با دنیای مجازی محسوب میشوند. سیستم دیجیتالی نه تنها رفتار پرداخت ما را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه سبب تغییر راه ما در برقراری ارتباط با مردم و شرکتها شده است، تکامل فناوری اطلاعات نشان دهنده تغییر زندگی انسان است. بنابراین نمیتوان تکنولوژی تلفن همراه را در زمینه توسعه فناوری اطلاعات نادیده گرفت.
شرکت حقوق و قضائی Slater and Gordon بریتانیا در مطالعه جدید خود به این نتیجه رسیده است که شبکههای اجتماعی منبع اصلی برای تنشهای زناشویی محسوب می شوند و اگر به آنها توجه نشود، می توانند مشکلات عدیده ای به وجود آورند. مطالعه جدید روی بیش از دو هزار زوج بریتانیایی انجام شد و کارشناسان به این نتیجه رسیدند که تقریبا یک چهارم آنها در طول هفته یک مشاجره مرتبط به شبکههای اجتماعی دارند و ۱۷درصد زوجها هم اعلام کردند که به دلیل مشابه هر روز با همسر خود درگیری و جدل دارند.
وقتی زندگی بازیچه شبکههای اجتماعی میشود
در گیر و دار شلوغی مهمانی حسین گوشه ای نشسته و سرش در تبلت است و گاه و بی گاه لبخند می زند. اما حواسش جمع است که با حضور همسرش صفحه تلگرام را بسته و خود را مشغول بازی کلش کند. هرچند گاهی نیز بیهوا تبلت را بسته و به کنار سوق می دهد. به گفته او با استفاده از شبکههای اجتماعی افراد در کمترین زمان از حال و روز هم با خبر میشوند و این امر را می توان جزو نکات مثبت این نرمافزار برشمرد. اما همسرش از اینکه او سرش در گوشی است سخت کلافه شده و می گوید: شب ها من و بچه ها سرگرم برنامه های تلویزیون هستیم و همسرم به دنبال چت با دوستان و همکاران خود است. این زن جوان می افزاید: سر این موضوع تا بهحال چندین بار کارمان به دعوا، قهر و درگیری کشیده است، اما حسین انگار قرار نیست دست از این کارها برداشته و زندگی اش را در اولویت قرار دهد. دیگر ماندهام چهکار کنم چون با هر اعتراضی کار به جای باریک میکشد و با یک قیافه حق به جانب رفتار می کند بهطوری که انگار بدهکار او نیز هستم. به گفته این زن جوان تنها استدلال همسرش در گذار وقت در شبکههای اجتماعی عدم وجود تفریح و اوقات شاد در زندگیاش است!
گوشیهای مخفی دردسرساز
وقتی حرف از گوشیهای تلفن همراه می شود مرتضی میگوید: فقط یک گوشی ساده بدون امکان اتصال به شبکههای اجتماعی دارد. اما با کمی کنکاش می توان دانست او یک گوشی مخصوص برای اداره و خانواده دارد که همه افراد نیز شماره او را دارند. اما دو خط دیگر نیز برای ارتباط با دوستانش دارد. همسرش از گوشیهای او بیخبر است و هرگونه سوءظن نسبت به این گوشیها طوفان مهیبی را در زندگی آنها به راه میاندازد. او که گوشیهای خود را در ماشینش جاساز میکند، چندی پیش با حضور همسرش در ماشین صدای پیام یکی از شبکههای اجتماعی درآمد و همین امر تا مدت ها میانه آنها را شکراب کرده بود.
حفظ حریم برای حضور در شبکههای اجتماعی
الهام و همسرش هر دو کارمند هستند. آنها بعد از وقت اداری ترجیح می دهند گوشیهای تلفن همراه خود را خاموش کرده تا بتوانند به وظایف همسری و والدی خود رسیدگی کنند. الهام میگوید: نباید مسائل و مسئولیتها را به هم ترجیح داد، بلکه هر یک از وظایف افراد در زندگی اولویت خاص خود را دارد. حضور در شبکههای اجتماعی و رد و بدل کردن برخی اخبار که در اغلب مواقع نیز جزو اخبار نادرست است نباید زندگی خصوصی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. انگار هنوز در جامعه ما افراد وظایفشان را نمیشناسند و نسبت به انجام آن چندان دغدغهمند نیستند. اگر حضور در شبکههای اجتماعی با رعایت حریم باشد میتوان از این تکنولوژی به نحوه مطلوب بهره برد. اگر افراد بدانند که در رد و بدل کردن بسیاری از پیامها و شکلکهای به ظاهر جذاب چه اختلافات خانوادگی، دعواها، سوءظنها و تاثیرات مخربی وجود دارد، بیشک این چنین بیمحابا خود را در اختیار تاثیرات مخرب این نرمافزار قرار نمیدهند.
به گزارش خراسان، معاون دادستان مشهد پنج شنبه گذشته ضمن تایید بازداشت 2 تن دیگر از عوامل مرتبط با مدیران و مسئولان سابق «پدیده» در گفت و گوی اختصاصی به خراسان گفت: دستگاه قضایی با قدرت و قاطعیت به پرونده «پدیده» ورود کرده است و به همه اتهامات و تخلفات افرادی که در این ماجرا نقش داشته باشند، رسیدگی خواهد شد.
«قاضی حیدری» افزود: رسیدگی به پرونده های مالی و جرایم اقتصادی از حساسیت های خاصی برخوردار است چرا که این موضوع هم مطالبه مردم و هم مطالبه رهبر معظم انقلاب از دستگاه قضایی است بنابراین دادسرای مشهد با دقت و سرعت همه جوانب این پرونده را مورد توجه و بررسی قرار می دهد تا حقی از هیچ کسی تضییع نشود.
سرپرست مجتمع قضایی انقلاب اسلامی مشهد تصریح کرد: پس از دستگیری برخی از مدیران و اعضای هیئت مدیره سابق پدیده به دیگر عوامل مرتبط با آنان هشدار دادیم تا چنانچه اموال منقول و غیرمنقول این شرکت را در اختیار دارند، به اعضای هیئت مدیره جدید بازگردانند اما باز هم برخی از افرادی که در مظان اتهام قرار دارند، خود را به خواب غفلت زده اند و همچنان سعی در پنهان کردن این موضوع دارند.
«قاضی حیدری» در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که 2 فرد مذکور به چه عنوان اتهامی دستگیر شده اند، گفت: هم اکنون اتهام آنان کلاهبرداری است اما احتمال دارد در روند رسیدگی های قضایی اتهامات دیگری نیز به افراد دستگیر شده در این پرونده تفهیم شود.این مقام قضایی با اشاره به این که دستگاه قضایی بدون توجه به برخی اظهارات افراد مسئول یا غیرمسئول درباره پرونده «پدیده» با قاطعیت به وظیفه قانونی خود عمل می کند، تصریح کرد: برای دستگیری افرادی که در مظان اتهام قرار دارند یا در روند رسیدگی قضایی در مظان اتهام قرار می گیرند، هیچ وقت درنگ نخواهیم کرد و در صورتی که اتهامی متوجه فردی در هر پست و مقامی شود، بلافاصله به موضوع رسیدگی خواهیم کرد.
به گزارش ایسنا به نقل از سی.ان.ان، این نوجوان که به گفته پزشکان 16 سال داشته اجازه یافت تا از طریق اوتانازیا(مرگ خودخواسته) به زندگی خود پایان دهد.
بلژیک، سوئیس، کلمبیا و لوکزامبورگ جزو معدود کشورهایی هستند که قانون انجام این مرگ خودخواسته را تصویب کردهاند. بلژیک تنها کشور جهان است که محدودیت سنی را از این عمل برداشته است. البته این کار در هلند نیز برای افراد بالای 12 سال قانونی است.
در این نوع مرگ، بیمار اجازه مییابد با کمک همراهان خود به صورت مستقیم با تزریق یک داروی سمی یا غیر مستقیم به زندگی خود پایان دهد. البته این افراد باید دچار بیماری علاجناپذیر بوده یا تنها شش ماه یا کمتر به زمان مرگ آنها باقی مانده باشد.
به گزارش ایسنا، مادر ستایش به «ایران» گفت: ما ملت ایران و قانون را همراه و طرفدار خود میدانیم. به خدا توکل داریم.این مدت خیلی برای ما سخت گذشت، اما میدانیم همه مردم خوب ایران طرفدار حق وعدالت هستند. وقتی خبر قتل ستایش به گوش مردم رسید، ملت ایران با ما خواهر شدند. مادر شدند. برادر شدند. همه با ما همدردی کردند و ما تشکر میکنیم از ملت ایران. انتظار داریم همان طوری که دادستان جرمهای قاتل دخترم را درجلسه دادگاه برشمرد، برای هر کدام حکم مخصوص به خودش نیز صادر و قانون اجرا شود. باورکنید تا الان چند نفر گفتهاند که میتوانیم پناهندگی بگیریم و به یک کشور غربی برویم، اما دنبال این نیستیم که بگوییم، چون غریبه هستیم و ایرانی نیستیم، این اتفاق افتاد. ما دنبال این نیستیم که بین ایرانی و افغانستانی یا شیعه و سنی اختلاف بیندازیم. از همه هموطنان افغانستانیام هم میخواهم که به خاطر ستایش غیرقانونی عمل نکنند. ما راضی به این نیستیم که قتل ستایش به پای مردم ایران گذاشته شود. برای ما که مادر و پدر ستایش بودیم خیلی سخت است. اما این اتفاق ملت ایران و افغانستان را به هم وصل کرد. برای همین امیدوارم که دادگاه هم با رأی عادلانه، این وحدت را بیشتر کند.
مادر داغدار در ادامه گفت: با اینکه انجمن صلح بارها از من خواهش کرد که در دادگاه حاضر نشوم، اما قبول نکردم، چون باید بدانم چه بلایی سر ستایش من آمده است، برای همین در دادگاه حاضر شدم. خودم را برای شنیدن واقعیت آماده کرده بودم، اما نتوانستم طاقت بیاورم و از روی صندلی افتادم و از هوش رفتم.
صفیه قریشی افزود: هر صبح که از خواب بیدار میشوم، میگویم خدایا ستایش من کجاست؟ او دلواپس مدرسه رفتنش بود. میگفت سال دیگه که مدرسه میروم، زنگهای تفریح مدرسه بیا که تنها نباشم. الان من درد بزرگی دارم، اما به خودم میگویم که تقدیر الهی بود. اگر قرص اعصاب نباشد، خواب به چشمان ما نمیآید. شب و روز را گم کردهام. حال پدر ستایش هم بدتر از من است؛ دیگر او سر ساعت هفت غروب به خانه نمیآید. نمیتواند که بیاید. ساعت برگشتنش به خانه را تغییر داده است، بلکه شیرین زبانیهای ستایش را فراموش کند. اما فراموشش نمیشود. ستایش هر وقت که پدرش از سرکار بر میگشت، بدو بدو به استقبالش میرفت. حالا دیگر کسی به استقبالش نمیرود. از خدا صبر خواستهام. اما نمیدانم پدر ستایش که کل ماجرای کشته شدن او را در دادگاه شنید، چطور میتواند تحمل کند!
صفیه قریشی با اشاره به سفر اخیر خود و خانوادهاش به مشهد مقدس گفت: بعد از اینکه به دوستانم در «انجمن صلح عادلانه» گفتم، ستایش را خواب دیدم که از من میخواست به زیارت امام غریب، امام رضا (ع) بروم و دعا کنم، پیگیری کردند و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی ایران هم بانی سفر زیارتی ما شد. این سفر حال ما را خوب کرده بود و تصمیم گرفته بودم که از هفته دیگر با معلم خصوصی که انجمن برایم در نظر گرفته، درس بخوانم و خاطرات ستایش و خیلی چیزهای دیگر را بنویسم. چون امیدوار شده بودم به زندگی بعد از اینکه با امام رضا (ع) درد دل کردم. چون در این سفر هر کدام از ایرانیهایی که متوجه میشدند خانواده ستایش هستیم با ما همدردی میکردند و از ما میخواستند که از خون دخترمان نگذریم. اما در دادگاه از شدت غصه برای دخترم بیهوش شدم. الان فقط میخواهیم که قانون اجرا شود. تا مادر و پدرها حواسشان جمع باشد که بچههایشان چه کار میکنند. تا قاتل ستایش درس عبرتی برای پدر و مادرهایی باشد که به بچههایشان یاد نمیدهند از چشم هایشان مراقبت کنند و هر چیزی را نگاه نکنند. بچههایشان را کنترل نمیکنند و اجازه میدهند مشروب بخورند. سرشان بیخود توی اینترنت باشد. بچه من قربانی بیاعتقادی شد. اگر قاتل ستایش درست زندگی میکرد، مشروب نمیخورد و از اینترنت درست استفاده میکرد، الان دخترم زنده بود.
مادر ستایش خاطرنشان کرد: 14 سال است که به ایران آمدهایم و با اینکه کندن چاه کار خیلی سختی است و آقای قریشی با این شغل زندگی ما را میچرخاند، اما تا قبل از این، از زندگی راضی بودیم. الان هم خدا را شکر میکنیم برای امنیتی که در کشور ایران داریم و اتفاقی که برای دخترمان افتاد را به پای دولت و ملت ایران نگذاشتهایم. گناه آن را از جانب یک نفر میدانیم، اما پدر و مادر آن پسر هم بیتقصیر نیستند. فرزندشان را درست تربیت نکردند، کنترل نکردند، هر چند او دیگر بچه نبود و درست و غلط کارش را میفهمید، یک جوان 17 ساله دیگر بچه نیست که عاقبت کارش را نفهمد. عقلش ناقص باشد و بگوید که نفهمیدم و اشتباه کردم. جنایتی که او انجام داده است کوچک نیست که متوجه نبوده باشد چه کار میکند. او مرتکب جرم بزرگی شده و برای همین است که انتظار داریم قانون رعایت شود و عدالت اجرا شود تا شاید جلوی جنایتهای دیگر گرفته شود.
عاطفه تلقانی - نایب رئیس «انجمن صلح عادلانه برای همه»- درباره چگونگی آشناییاش با خانواده زنده یاد ستایش قریشی گفت: در خبرها آمده بود که آیتالله سیدحسن خمینی برای دلجویی با پدر ستایش دیدار داشته است. مقامات قضایی کشورمان نیز تأکید کرده بودند که در سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران تبعیض وجود ندارد. متهمان چه ایرانی و چه افغانستانی باشند در نوع رسیدگی به پرونده آنها تفاوتی وجود ندارد. چرا که سیستم قضایی جمهوری اسلامی مبتنی بر رسیدگی عادلانه است و هیچ فردی مصونیت ندارد. با وجود این پس از مشورت با دوستان ضروری دیدیم که تا رسیدگی به پرونده و اجرای حکم، پیگیر مباحث روان درمانی خانواده ستایش باشیم، زیرا متأسفانه علاوه بر آلام و شوک عصبی که خانواده او متحمل شده است، در بسیاری از موارد دیده شده که خانواده قربانی قتل و تجاوز از سوی جامعه به نوعی طرد میشود.
این فعال صلح افزود: از طریق برخی دوستان افغانستانیام شنیدم که پدر ستایش با همسرش دچار اختلافهای شدید شده است. از خانوادهاش بریده است و دیگر به خانه نمیرود. راستش را بخواهید خیلی ترسیدم که مبادا شایعات حقیقت داشته باشد. بنابراین پس ازهماهنگیهای لازم و در تعطیلات عید فطر با چند نفر از اعضای هیأت مدیره انجمن به رسم سنت ایرانی – اسلامی و برای از عزا درآوردن خانواده ستایش به منزلشان رفتیم تا از ایشان دعوت کنیم باوجود مصیبت بزرگی که متحمل شدهاند به زندگی دیگر فرزندانشان فکر کنند. مادر ستایش مدتها بود که دچار افسردگی شدید شده بود و با کسی حرف نمیزد. بنابراین احتمال میدادیم که برخورد بدی با ما داشته باشد. اما او لب به سخن گشود و سکوت چند ماههاش را شکست. خوشبختانه خیلی زود با هم دوست شدیم و چند ماهی است که ارتباط و رفاقت عمیق و تنگاتنگی بین ما شکل گرفته است.
این فعال رسانهای تصریح کرد: شایعاتی که در جامعه افغانستانیهای مهاجر درباره خانم و آقای قریشی مطرح شده بود، کاملاً کذب است و حقیقت ندارد.ضمن اینکه آقای قریشی نسبت به خانوادهاش کاملاً متعهد است. منطق و بزرگواری صفیه خانم و همسرش ستودنی است، زیرا در اوج اندوه همواره مراقب بوده و هستند، چیزی نگویند که رسانههای بیگانه و دشمنان جمهوری اسلامی ایران سوءاستفاده کنند. خردورزی ایشان بیمثال است و من افتخار میکنم که توفیق آشنایی با این خانواده فهیم نصیبم شده است.
نایب رئیس انجمن صلح عادلانه برای همه تأکید کرد: اکنون وضعیت روحی خانواده قریشی بسیار بحرانی است، بخصوص با آنچه در دادگاه شنیدند. انتظار عجیبی است اگر کسی انتظار مصالحه داشته باشد. باید منتظر حکم صادره دادگاه ماند. اجرا شدن یا نشدن حکم قصاص به عهده خانواده قریشی و یک تصمیم کاملاً شخصی برای ایشان است. پیشنهاد دیه و پول به این خانواده اصلاً کار شایستهای نیست.
وی در پایان تأکید کرد: یادمان باشد که خانواده قریشی در پی تسویه حساب و انتقام نیستند. اما من به عنوان یک شهروند ایرانی از برخی مسئولان و دستگاههایی که وظیفه حمایتی قربانیان خشونت را بر عهده دارند، گلهمند هستم. متأسفانه خانواده قربانیان خشونت از حمایت مناسبی برخوردار نیستند. این وظیفه سازمان بهزیستی است که ابعاد مادی و معنوی این خانوادهها را در نظر داشته باشد و به آن رسیدگی کند. آقای قریشی از طریق حفر چاههای عمیق، روزی خانوادهاش را سر سفره میآورد، اما دیگر صلاح نیست که او به این کار ادامه دهد. بخصوص از زمانی که حقیقت ماجرا را در دادگاه علنی ستایش شنید. در جلسه دادگاه شانههای او میلرزید هنگام شنیدن آنچه بر ستایش رفت، اشکهای او در حالی جاری شد که به گفته خودش هیچکسی طی این پنج ماهی که از قتل ستایش گذشته، قطرهای اشک از چشمان او را ندیده بود. نه در زمان تحویل گرفتن جسد ستایش گریسته بود و نه هنگام خاکسپاری ستایش. اما او در جلسه دادگاه گریست. به او گفتم تا 24 شهریور قبل از حضور در جلسه دادگاه شما یک مرد آهنین بودید و اکنون یک مرد پولادین هستید. اراده شما بر این است که گزک به دست دشمنان ایران ندهید و این ستودنی است. ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران صبر شما را تحسین میکند و یک الگوی بیبدیل برای آیندگان هستید. اما حقیقت این است که آقای قریشی -پدر ستایش- اکنون در شرایط دشواری قرار دارد. پیش از این (قبل از شنیدن چگونگی قتل ستایش) روحش جریحه دار شده بود، اما در دادگاه پشتش لرزید. او اکنون پدر چهار فرزند است، وظیفه دولت است که حمایتهای مادی لازم را از او داشته باشد. دیگر صلاح نیست که او به کار خود در چاههای عمیق ادامه دهد، بلکه نیاز به یک شغل اجتماعیتر دارد. بیم آن را دارم که در سکوت چاه و تنهایی خود به مرور جلسه دادگاه بپردازد و تاب نیاورد. آقای قریشی 4 فرزند دیگر هم دارد. او از عزت نفس قابل تقدیری برخوردار است، اما باید مراقب بود که این خانواده بیش از این صدمه نبینند!