فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

ضرب المثل هنوز کفش‌هایم را پیدا نکرده‌ام



انواع ضرب المثل, ضرب المثل های ایرانی

داستان ضرب المثل هنوز کفش‌هایم را پیدا نکرده‌ام

 

تقلید کورکورانه از دیگران موجب رسوایی انسان می‌شود. در نکوهش تقلید کورکورانه و اطاعت بی‌چون و چرا از دیگران و آن‌گاه که کسی به تقلید از دیگری بخواهد کاری انجام دهد و نتواند رسوا شود، به کار می‌رود.

 

خواجه‌ای، خوش خدمتی غلام خود را پیش جمعی می‌ستود و می‌گفت: آن‌چنان این غلام وظیفه‌شناس است که وقتی او را به جایی می‌فرستم، چون در راه به چیزی توجه ندارد، لحظه بازگشتنش را هم می‌توانم پیش‌بینی کنم. حاضران درخواست کردند که این امر شگفت را به آنان نشان دهد. خواجه، غلام را مأمور کرد تا پیامی را به مکانی برساند.

 

چون غلام رفت، خواجه به تخمین می‌گفت: اکنون به فلان کوی رسید، از فلان برزن عبور کرد، به چنین بازاری وارد شد، از بازار بگذاشت، پیغام رساند و بازگشت و در راه است و اینک پشت در ایستاده است. آن‌گاه خواجه غلام را صدا زد و غلام وارد شد.

 

در آن جمع خواجه‌ای دیگر حضور داشت. شب ماجرای آن غلام را با غلام سیاه خود قصه کرد و او را سرزنش فرمود. غلام گفت: در جایی شما نیز چنین بگویید تا بدانید من از آن غلام کم نیایم. خواجه با اعتماد به گفته غلام، روز دیگر در مجلس همان ادعا را مطرح کرد و برای اثبات ادعای خود، غلام را به جایی دور فرستاد و پیوسته به حضار، مسافت پیموده غلام را تعیین کرد و پس از ساعتی گفت:‌ اینک غلام حاضر است. آن‌گاه غلام را خواند و غلام بر در بود. خواجه با نهایت خرسندی پرسید: فرمان را انجام دادی؟ گفت‌: آقا! هنوز کفش‌هایم را پیدا نکرده‌ام.
منبع:rasekhoon.net



گنجینه مثل ها و حکایات

ضرب المثل های ایرانی همراه معادل انگلیسی آکنه (جوشهای پوستی ) ضرب المثل خواندنی خودم جا ,خرم جا ریشه تاریخی ضرب‌المثل ایراد بنی اسرائیلی زن در ضرب‌المثلهای ملل ضرب المثل ازاین ستون به آن ستون فرج است

ضرب المثل به ترتیب حروف الفبا (ت)



ضرب المثل جدید , ریشه تاریخی ضرب المثل

انواع ضرب المثل , ضرب المثل های قدیمی

 

تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه
تابستون پدر یتیمونه
تا پریشان نشود کار بسامان نرسد
تا تریاق از عراق آرند، مار گزیده مرده باشد
تا تنور گرمه نون و بچسبون
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون
تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نکرده بود
تا کرکس بچه دارشد، مردار سیر نخورد
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب میشه
تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره
تا نازکش داری نازکن، نداری پاهاتو دراز کن
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
تا هستم بریش تو بستم ! تب تند عرقش زود در میاد
تخم دزد، شتر دزد میشه
تخم نکرد نکرد وقتی هم کرد توی کاهدون کرد
تا تو فکر خر بکنی ننه، منو در بدر میکنی ننه
ترب هم جزء مرکبات شده
ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد
تره به تخمش میره، حسنی به باباش
تعارف کم کن و بر مبلغ افزا
تغاری بشکنه ماستی بریزد --- جهان گردد به کام کاسه لیسان
تف سر بالا، بر میگرده بریش صاحبش
تلافی غوره رو سر کوره در میاره
تنبان مرد که دو تا شد بفکر زن دوم میافته
تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه
تنها بقاضی رفته خوشحال برمیگرده
تو از تو، من ازبیرون
تو بگو " ف " من میگم فرحزاد
توبه گرگ مرگه
تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد
تومون خودمونو میکشه، بیرونمون مردم را
توی دعوا نون و حلوا خیر نمیکنند !

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته



گنجینه مثل ها و حکایات

آکنه (جوشهای پوستی ) ریشه تاریخی ضرب‌المثل ایراد بنی اسرائیلی زن در ضرب‌المثلهای ملل ضرب المثل خواندنی خودم جا ,خرم جا ضرب المثل های ایرانی همراه معادل انگلیسی ضرب المثل های جالب درباره ازدواج

نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه



ضرب المثل با معنی,معنی ضرب المثل های فارسی

داستان ضرب المثل نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه


یکی بود یکی نبود . یک حکیم باشی بود که به معاینه ی بیماران می پرداخت . روزی که صدای آه و ناله ی بیماری توجهش را جلب کرد وقتی از مطب خارج شد . دید که بیماری هست که از درد گلایه می کند و می خواهد که خارج از نوبت معاینه بشود . بیماران دیگر هم قبول کردند که نوبت او جلو بیافتد وقتی دکتر از او علت ناله اش را پرسید ، بیمار گفت : من هم موی سرم درد می کند و هم معده درد دارم .


حکیم باشی تعجب کرد و گفت : تا به حال ندیده بودم که کسی مو درد داشته باشد اما برای معده ات می توانم کاری کنم . بیمار نگذاشت حکیم حرفش را تمام کند و گفت : «معده ام که مهم نیست فکری به حال موی سرم بکنید » حکیم باشی گفت : قبلاً هم این دردها را داشتی ؟ بیمار گفت: نه ! حکیم گفت : شاید غذای ناجوری خورده ای . بیمار گفت : چیز چندانی که نخوردم . اما صبح ، زنم نان پخته بود و در تنور گذاشته بود که ناگهان همه ی نان ها سوخت . من که دلم نمی آمد نان ها را دور بریزیم همه ی آنها را که دومَن می شد خوردم و معده ام به سوزش افتاد . انگار در معده ام آتش ریخته بودند من هم رفتم و دومن یخ خوردم !


حکیم باشی خندید و به فکر فرو رفت و گفت : من که نمی دانم چه دارویی به تو بدهم «نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره ، نه غذایت به غذای آدمیزاد .»

از آن به بعد درباره ی کسی که رفتار و اخلاقش با دیگران تفاوت داشته باشد ، گفته می شود که نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه غذایش به غذای آدمیزاد .
منبع:vista.ir



گنجینه مثل ها و حکایات

آکنه (جوشهای پوستی ) ریشه تاریخی ضرب‌المثل ایراد بنی اسرائیلی زن در ضرب‌المثلهای ملل ضرب المثل خواندنی خودم جا ,خرم جا ضرب المثل های ایرانی همراه معادل انگلیسی ضرب المثل های جالب درباره ازدواج