این حالت نیز از مشکلاتی است که دامنگیر والدین و مربیان کودک است و زمینه را برای بسیاری از سقوط ها و عدم موفقیت ها فراهم می سازد. حالتی است که در بسیاری از کودکان خیالباف و حتی گروهی از آنها که دچار بیماری های روانی هستند و در سنین گوناگون می باشند به عیان دیده می شود.
معـــــــرفی این حالت
افسانه بافی را عبارت می دانیم از حالتی که در آن فرد با سر هم کردن مقداری از مسائل بی سر و ته و روی هم کردن توهمات و خیالات سعی دارد چیزهائی را که واقعیت ندارند ساخته و به صورت قصه و داستانی آن را مطرح نماید. آنچه را که او می گوید زائیده تخیل و اوهام و حتی شبیه نوعی هذیاناست. ولی او آنها را به عنوان امور واقعی و جدی عرضه داشته و به خورد دیگران می دهد. او گاهی خود را در ورای محیط و منطقه خود می بیند و زمانی در حال پرواز در آسمانهاست و هر چه که به صورت غیر عقلانی و غیر ارادی در ذهنش خطور کند عرضه می دارد. آنها در وضع و شرایطی هستند که بین واقعیت و خیال را فرق نمی گذارند و در صورت های حاد چنان به نظر می رسند که گوئی دیوانگانی هستند که هذیان گوئی عادتشان شده است. کسانی که برای اولین بار با آنها برخورد دارند شاید متوجه حالات شان نشوند ولی در همان دقایق و ساعات اول برخورد متوجه این امر می شوند که با فردی غیر عادی تماس دارند.
جلـــــوه های آن
افسانه بافی در کودکان جلوه هائی دارد که جنبه های مشهود آن به قرار زیر است:
ــ پرحرفند و پرسخن و دائما" در حال قصه سازی و شرح آن هستند. برای هر مسئله ای که بشنوند شروع به خیالبافی کرده و سعی دارند آن را با شرح و بسط عرضه بدارند.
ــ تحریک پذیرند به گونه ای که هر پدیده موجود در دور و بر می تواند آنها را به راه اندازد و خیالبافی شان را تقویت کند. بر اساس آن سعی دارند مسئله ای را در ذهن پرورده و با الفاظ و در قالب های خاص آن را بیان دارند و نمونه این تحریک روحی در دیوانگان مشاهده می شود و حاصل آن بی اختیاری در سخن است.
ــ کوششی در آنها ملاحضه می شود که گفته های خود را منطقی نشان می دهند و این در جدی نشان دادن داستان کوئی های او کاملا" به چشم می خورد.
ــ اگر صحنه ای را ببینند برای آن شاخ و بالی درست کرده و بزرگش می سازند و شروع به بافتن کرده و می کوشند آن را به گونه ای که فرد در ماهیت صدقش تردیدی روا ندارد عرضه دارند و در این کار برخی از کودکان ماهرند.
ــ در عالم خیال می سازند، ویران می کنند، انرژی مصرف می کنند و همین امر و حالت را با لذت عرضه دارند و به آن دلخوش می شوند.
ــ تفسیرهایشان به زندگی و مباحث آن فانتزی است، اسنادی را که او عرضه می دارد مخدوش است ولی افراد ظاهربین و ساده اندیش کمتر از آن سر در می آورند.
ــ در عالم خیال گاهی بر خود دوستانی تصور کرده و یا نقش جن و پری را برای خود تصور می نمایند و آنگاه در آن خیالات غرق شده و شروع به بیان و معرفی آن می کنند و زمانی هم ممکن است در ضمن شرح آن در میان افسانه ها گیر کنند و نیاز به بافتنی جدید داشته باشند.
ــ قضاوت و داوری آنها هم شدیدا" تخیلی است به جای حقیقت گوئی خیالبافی دارند تا حدی که ممکن است به دروغ و اتهام متهم گردند و حقایق را وارونه نشان دهند.
ــ در لابه لای افسانه سازی خود می کوشند دلاوری خویش را نشان دهند و چنان وانمود کنند که فردی مهم هستند و غرق در شاهکارها و ابداعات خود گردند.
ــ در کل اینان به دور خود خط غیر قابل تغییری می کشند و بر اساس آن شروع به بافتن می کنند و تا جائی در این راه به پیش می روند که به اختلال در نظم نظام فکری منجر گردد.
در جنبــــه فکـــــری
کودکان افسانه باف و هم بزرگتران تعادل فکری ندارند، فعالیت فکری شان بی ثمر و انباشته از آرزوها و اهواء است. تصورشان این است که بر آنها ستم رفته و مظلوم واقع شده اند، حق خود را بسی فراتر از آن می دانند که در اختیار آنهاست. بی توجهی ممتد، محرومیت های شدید، وجود تضادها و تعارض ها در زندگی سبب شده اند که او نتواند درست بیندیشد و یا او هرگز وقت اندیشیدن و تمرکز فکری را نداشته.
هر آنگاه که گرفتاری و مشکلی برای او پدید آمده برای خود آسان تر آن دیده است که به خیالبافی پناه برده و برای عقده گشائی افسانه ببافد. خرد و اندیشه شان زیر سؤال رفته و تعادل عقلی هم برایشان نیست زیرا بین تخیل اختراعی با خیالبافی و بین حقیقت و مجاز فرقی قائل نیستند. در شرایطی نیستند که دریابند نامتعادلانه می اندیشند و یا نیازهای ارضاء نشده آنان چنان وضعیتی را برایشان پدید آورده است. دقت کافی ندارند و نوع توجه شان از گونه توجهات غیر ارادی است. به همین نظر هر لحظه از این شاخ به آن شاخ می پرند و نظم و انسجامی در گفته ها و افسانه های آنان نیست. به زحمت می توانند بین اول و آخر قضیه ای را که مطرح می کنند پیوند ایجاد کنند.
مــــاهیت افســــانه بافـــــی
همان گونه که ذکر شد اساس آن خیالبافی است، ولی آن گونه خیالبافی که در آن میل به عرضه و ارائه هم مطرح باشد به عبارت دیگر بیمار آنچه را که در درون دارد، از هذیانها و توهمات، سعی دارد آنها را بیرون بریزد و بر این اساس برای خود آرامشی پدید آورد. ماهیت آن عملی دفاعی برای پرکردن خلاءهای حافظه است و آدمی در سایه آن تجربه و خیالات واهی خود را که اغلب پیچیده و مبهم است طوری با آب و تاب بیان می دارد که گوئی مقرون به حقیقت است.
برخی آن را نوعی مکانیسم روانی برای جبران کمبودها و نارسائی ها می دانند و می گویند گرسنگی، فقر، تهیدستی عامل و منشأ آن است. گروهی آن را صورت مرضی خیالپردازی می دانند که در کودکان شایع است و نمونه آن را در افرادی می بینیم که دچار اختلالات حافظه اند. برخی آن را عبارت از نوعی جنون می دانند که زمینه ساز آن دوری از واقعیت های جامعه است. افسانه بافی بر اساس تحلیل روانپزشکان ماهیت جنون و حتی اضطراب و نابهنجاری ندارد گواینکه گروهی آن را از نوع بیماری روانی از نوع میتومانی ذکر کرده اند. می گویند عبارت از نوع تکاپو برای گریز از واقعیت های تلخ است. او با افسانه سازی و تصویر رؤیاهای شیرین سعی دارد فکر و وقت خویش را مصروف اموری دیگر سازد و از اصل مسئله خود را دور و برکنار دارد.
اســــــاس آن
اساس و معنای آنرا عقاید نادرست و مهمی می دانند که در فرد تشدید شده و ریشه دوانده است. آن ریشه ها که منشأ نامرادی و محرومیت دارند صورتهای ذهنی برای او ایجاد می کنند که از ارضای تایملات حاصل می شود و هوسهائی که با بن بست و محرومیت ایجاد شده اند آنرا حدت می بخشند. و نیز گفته اند اساس آن تداخل و اشتباه در خاطرات و توهم پدیده های گوناگون است. بیماران در طول مدت زمان مشکلات و دشواری هائی داشته اند که برایشان غیر قابل حل و تبیین بوده و اینک سعی دارند شرح حال شخصی خود را به صورت تحریف شده ای به صورت افسانه درآورند و بیان کنند. احساس گناهانی که به نظر نابخشودنی هستند ممکن است جنجالهائی را در ذهن پدید آورد و موجب نگرانی ها و وحشت هائی شود و آدمی را بیقرار سازد. فرد برای رهائی از این حالات دست به دامن افسانه بافی ها شود و از این طریق برای خویش آرامش نسبی پدید آورد.
انــــواع افسانـــــه بافــــی
برای افسانه بافی انسان انواعی ذکر کرده اند که هر نوع آن در تیپی خاص ملاحضه می شود. دانشمندی به نام دوپره در تحقیق عمیقی که راجع به این مسئله کرده چهار نوع افسانه بافی را ذکر می کند:
۱- افسانه باف خودنما که سعی دارد از راه لاف زدن، ریا کردن، فریبکاری و ... مباحثی را مطرح کرده و توجهاتی را به سوی خود معطوف دارد.
۲- افسانه باف موذی که سعی دارد از راه افسانه بافی و داستان سرائی موجباتی برای آزار دیگران فراهم کرده از این طریق خود را مقضی المرام بیابد.
۳- افسانه باف فسادانگیز که همه داستان ها و افسانه هایش در زمینه ارضای تمایلات شهوانی و خواسته هاو اهوائی است که در جامعه پذیرفته شده نیست و به فساد و آلودگی از آنها تعبیر می شود.
۴- افسانه باف هذیانی که در سخنان او نظم و رابطه ای به چشم نمی خورد و مجموعه ای از خیالات و توقعات خود را به صورت داستانی عرضه داشته و به جلب نظر دیگران و آرامش خود می پردازد. صورت شدید و خطرناک آن همین قسم اخیر است که نشانه ای از انحطاط فکری و عقلانی است و آدمی در سایه چنان حالی تعادل و اعتدال خود را از دست داده و در وضع و شرایط نابهنجاری قرار می گیرد. در بین جمع به چنین حالتی مشهور شده و همگان درباره او به جنون و دیوانگی، پرت و پلا گوئی قضاوت می کنند و این خود از عوامل تشدید مرض و نابهنجاری است.
مــــوارد بــــروز آن
ممکن است این حالت سالها در آدمی باشد ولی بروز نکند و یا بروزش در حد و سطحی باشد که چندان چشمگیر و دشواری آفرین نیست. ولی مواردی هستند که اگر بروز کنند آن حالت هم خود را بروز داده و متجلی می شود آن موارد بسیار و از آن جمله اند:
ــ غلبه احساسات و هیجانات بر فرد بر اثر تحریک در برابر یک جریان یا واقعه.
ــ لطمه دیدن عواطف در جریان یک شوخی یمسخرگی که برای فرد پیش آمده و او قادر به طرد آن نیست.
ــ به هنگامی که کودک در شرایط موجود هیچ مایه دلخوشی برای خود ندارد، همه راههای امید را به روی خود بسته می بیند و شدیدا" ناراحت است.
ــ زمانی که خاطرات فرد دچار فراموشی شوند که در آن صورت توهم نیرو گرفته و او را به خیالبافی و افسانه بافی می کشاند.
ــ در مواردی که طفل به عللی به یاد یادگارهای گذشته زندگی بیفتد و به پناه آن بخواهد تلخی های کنونی زندگی را طرد کند.
ــ زمانی که احساسات او در زمینه ای مفـــرط بوده و اندیشه و عقل او را تحت الشعاع قرار دهد.
ــ و بالاخره هنگامی که تحت هر شرایطی او تصورات را به جای ادراکات حسی بنشاند و این راه و شیوه را ادامه دهد.
افسانه بافــــی در سنین کـــودکـــی
افسانه بافی در کودکان بیش یا کم وجود دارد ولی در سنین نوجوانی و بلوغ ممکن است حالت شدیدتری پیدا کند و گاهی هم به صورت اختلال روانی در بزرگسالان هم به چشم می خورد. این حالت در کودکان مختلف وجود دارد ولی با شدت و ضعف، اصولا" کمتر کودکی را می شناسیم که میتونن نباشد و از این بابت این حالت عمومی به حساب می آید. ولی به تدریج که با واقعیت ارتباط پیدا می کند از خطای آن در امان می ماند. کودکان از سنین چهار سالگی تدریجا" این توان را می یابند که در ذهن خود چیزهای خارق العاده ای بسازند. شروع به قصه سازی و پرداختن داستانهای ساختگی می پردازند و البته آنچه را که می گویند حقیقت پنداشته و جدا" از آن دفاع می کنند و این امری عادی و طبیعی در آنهاست. در سنین 6 کودکان به شنیدن افسانه ها بیشتر رغبت نشان می دهند تا گفتن آن ولی باز هم در سر همان حال و هوا را دارند. ولی معمولا" داستانهائی را می پذیرند که با محتوایش با شرایط او و با اوضاع شخصی او قابل مقایسه و تطبیق باشد. در سنین 8 ـ 12 اگر مخصوصا" مشکلاتی در زندگی خانوادگی داشته باشند افسانه سازی را دوست پیدا کرده و تدریجا" می کوشند خود را با افکار مجرد هم پرواز سازند. هر آنچه ناکامی و محرومیت در ذهن خود دارند آن را در قالب افسانه عرضه می کنند.
در سنین نــــوجوانــــی و بلــــوغ
در سنین نوجوانی و بلوغ فرد وارد دنیای جدیدی می شود، دنیای رؤیاها و تخیلات، تحولات جسمی و روانی که در فرد پدید می آید خود کشاننده فرد است به سوئی که در آن واقعیت ها همه گاه در ذهن او متجلی نیستند. نوجوان در مرحله سنی خود بلندپرواز، جاه طلب، مقام دوست و خواستار نام و عنوان است طبیعی است که شرایط آن برای او مهیا نباشد و ناچار از خیالبافی و در اثر تداوم و کثرت از افسانه سازی سر در می آورد. آنها ممکن است به خاطر شرایط سنی خوابی لذتبخش ببینند و محتوای خواب هم بسیار اندک و همچون جرقه ای باشد در ذهن، ولی کثرت شوق به تکرار صحنه های آن سبب می شود که او در این رابطه داستانهای ساختگی تهیه کرده و مدتها خود را با آن سرخوش دارد. کلا" افراد نوجوان و بلوغ اگر سالم و عادی باشند باز رؤیائی و تخیلاتی هستند تا چه رسد که عامل تحریکی هم برای عواطف و احساس آنها پدید آید. در آن صورت خواهیم دید او در وادی و ورطه ای خواهد افتاد که برای او بین حقیقت و مجاز فاصله ای وجود ندارد و او هم مانند کودک نمی تواند مرزی برای این دو قائل شود.
تیپ آنهـــــــا
این هم سؤالی است که مبتلایان به افسانه بافی، از کودک و نوجوان و بالغ از چه تیپ و گروهی و از چه تیپ و سنخی هستند؟ در پاسخ ناگزیریم که افراد را به پاسخ همین سؤال در بحث خیالبافی ارجاع دهیم. زیرا یادآور شدیم که افسانه بافی جلوه ای دیگر از خیالبافی است. در عین حال باز هم برای تکمیل بحث جنبه هائی را به شرح زیر عرضه می داریم:
ــ افسانه بافان اغلب از تیپ درونگرا هستند و یونگ درباره آنها گفته است کسانی هستند که دائما" در خود فرو رفته اند و سر در لاک خویش دارند. زندگی شان در انزوا و عزلت و برخی از آنها گرفتار افسردگی می باشند.
ــ برخلاف خیالبافان اغلب آنها کسانی هستند که از درجه هوش پائین تری برخوردارند و در دسته بندی های هوشی آنها را کوته خرد و ی باهوش ضعیف می خوانند.
ــ اغلب قریب به اتفاق آنان کسانی هستند که در زندگی شخصی مسئله دارند و از این بابت مورد توجه والدین و مربیان خویش قرار نمی گیرند.
ــ زندگی شان آشفته و درهم است. نگرانی های عاطفی، حساسیت ها و زودرنجی های به همراه ناکامی ها و محرومیت ها دمار از روزگارشان برآورده است.
ــ بسیاری از اینان اختلال روانی دارند و به هذیان های تخیل گرفتارند و به همین نظر به جعل دروغ و اکاذیب پرداخته و آن را حقیقت می پندارند ( البته گروهی از روانپزشکان بر پای این نظریه صحه نمی گذارند).
ــ از کسانی هستند که در حل مسائل و دشواری ها ضعیف به نظر می رسند، ره به جائی ندارند تا در آن زمینه برای خود پناهی بیابند، از پدر و مادر و مربی سرخورده اند و تصورشان این است هر چه جفت بزنند طاق به عمل می آید.
ــ این حالت در تیپ زنان و دختران بیشتر وجود دارد و ظاهرا" وضع عاطفی آنان چنین حالتی را ایجاب کرده و یا لااقل پر و بال می دهد.
ــ در عالم بزرگسالان بیشتر رواج دارد تا در کودکان، و در نوجوانان و نوبالغان بیشتر است تا در جوانان و دیگر گروههای سنی.
ــ تیپی هستند رازدار که نمی خواهند اسرارشان کشف و برملا شود. و در این راه حتی ممکن است خود را نیز متهم سازند مثلا" زنی متهم به نازائی ممکن است مدعی شود بچه اش را سقط کرد و یا کشته و دفن کرده است. حتی حاضر است عقوبت سقط را تحمل کند تا این اتهام را از خود بزداید.
ــ و بد نیست یادآور شویم این حالت در تیپ معتادان (به همه اشکال و انواعش بیشتر وجود دارد تا دیگر گروهها و دستجات).
عــــــوارض همــــــــراه
افسانه بافی با عوارضی همراه است از جمله ناپختگی های عاطفی است. مثلا" ممکن است در عالم خیال فردی را بسازد و او را در ذهن خود مجسم کرده و نامزد خویش به حساب آورد و برای او نامه ای عاشقانه تنظیم کرده و درباره عشق و عاشقی برایتان قصه بسازد بدون اینکه او اصلا" در سن و سالی باشد که لایق چنین وضع و سخنی باشد. گاهی به همراه آن حسادت است و بدخواهی آنها از اینکه دیگران آبروئی دارند و برایشان حسابی باز می شود ناراحتند و بدون اینکه چیزی از آنها کمو کسر شده باشد بدخواهی و حسادت دارند. در جنب آن گاهی دروغگوئی است که البته در مواردی خود فرد بدان هشیار است و میداند چه می گوید و چه میکند ولی در حین سخن در روالی افتاده است که به نظر او چاره ای جزء سر هم کردن دروغ ساختن ندارد. اینان بی اراده دروغ می گویند ولی برخی از آنها در حین بیان بدان آگاهند. آنچه در ذهن دارند بیان می کنند. به هر میزان که آرزوها بیشتر باشند دروغها بزرگتر و به اصطلاح عوام شاخدارتر است.
خطـــــــر و عارضــــــه آن
افسانه بافی اگر شدید شود و صورت مزمن به خود بگیرد ممکن است فرد را به هذیان بکشاند این حالت مخصوصا" برای آنها که بر احساسات خود غلبه ای ندارند بیشتر ملاحظه می شود. این حالت خود موجب صدمه بر قوه تخیل است. عدم تعادل روانی، گرفتاری در توهم، نابسامانی کیفیات نفسانی از دیگر عوارضی است که خطر آن را کمتر از خطر افسانه بافی هذیانی نیست، پایه های حیات و شخصیت افراد بر اساس چنین وضع و حالتی لرزان شده و زندگی در خلاف مسیر واقعیت می افتد. همچنین به این نکته باید توجه داشت که افسانه بافی به کودک قدرت گریز از حقایق می دهد و این حالت آدمی را به دنیای نامطلوبی می کشاند و قدرت تحمل را از آدمی سلب کرده و کار به جائی می رسد که گاهی از شدت پرت و پلاگوئی خود را رسوا می سازد. گاهی این چنین افراد دچار وسوسه ایذاء و آزار رسانی می شوند. افسانه هائی می بافند که دیگران را به دام اندازند و خود را به تماشای آن پردازند و این خود زمینه ساز نگرانی های بسیاری است زیرا در آن تنها خود را خوب و مهم نشان دادن مهم نیست بلکه صدمه زدن به دیگران هم مطرح است.
ریشـــــه ها و منشأ آن
قبلا" هم گفتیم که ریشه و منشأ اصلی افسانه بافی همانهائی هستند که در مبحث خیالبافی از آن سخن به میان آمده است. آنچه در این مبحث به عنوان تکمیل و تشریح می توان افزود مواردی است که بخشی از آنها بدین قرارند:
ــ عدم رشد روانی و عدم توان تجربه و عقل توسط فرد جبری پدید می آورد که جلوه آن به صورت افسانه بافی است.
ــ عده ای از روانشناسان بخش مهمی از علل افسانه بافی را به عواطف و خواسته ها و آرزوهای کودکان می دانند که ناشی از عدم توجه والدین به آن امر بوده و زندگی او را نابسامان کرده است.
ــ وجود بیماریها و مخصوصا" بیماریهای مربوط به ادراکات حسی ممکن است زمینه ساز توهمات گوناگون شده و بیمار را به صورت جنون افسانه باف و میتومن درآورد.
ــ افسانه سازی در مواردی ناشی از مشاهده فیلم ها، پرونده ها، مطالعه کتبی است که توان تخیل افراد را بالا برده و او را در شرایط نامساعدی قرار می دهد و در کل امری بی ریشه و بی اصالت است.
ــ وضع پریشان و نابسامان خانواده ها تا حدودی در این امر مؤثرند و نیز گرایش به عدم تشخیص نتایج تخیل اختراعی از تخیل حضوری در این رابطه مؤثر است. کودکانی که احساس وابستگی شان به خانه بسیار است در اثر دیدن کمترین دگرگونی و درهمی در محیط خانواده خود را در معرض خطر دیده و بی پناه احساس می کنند. چنین احساسی است که او را به خیالبافی و هذیان و جلوه ای از آن که افسانه بافی است می کشاند. زن و شوهر در حین درگیری ممکن است از قبل برای خود اندیشه ای و برنامه ریزی خاصی در زمینه بی پناهی داشته اند این کودک است که در این رابطه خود را بی پناه تر از هر کس احساس خواهد کرد.
شیـــــوه های درمــــــــان
مجددا" در بحث درمان متذکر می شویم که به مبحث خیالبافی مراجعه ای شود و در عین حال یادآوری می کنیم که: ریشه شناسی از مسائل مهم و از نکات اساسی است که باید مورد نظر باشد و می دانیم مادام که ریشه ها شناخته نشوند امکان درمان نخواهد بود. در طریق درمان ضروری است:
۱- افسانه باف را به واقعیت ها نزدیک کنیم آنچنان که پدیده ها را بشناسد و لمس کند.
۲- قدرت مشاهده را در افراد تقویت کنیم تا حقایق و پدیده ها را به چشم باز ببینند.
۳- گاهی از او بخواهیم که نتیجه لمس ها و مشاهدات خود را روی کاغذ آورده و به صورت گزارشی عرضه کرده و آن را در حضور دیگران به مرحله تطبیق برساند. و یا در مواردی آنچه را که دیده اند بیان نمایند.
۴- نیروی منطق و استدلال آنها را تقویت کنید تا هر چیزی را به گونه ای مستدل بیان نمایند و نیز از استدلال خود دفاع کنند.
۵- واداشتن به تفریح و گردش و بازی دست جمعی، اصولا" فعالیتهای گروهی، سرگرم کردن به بازیهای پرشور و نشاط، مخصوصا" بازیهائی که در آن رعایت نظم و تربیت و مقررات مطرح است در این رابطه می تواند بسیار مفید و مؤثر باشد.
۶- سرگرم داشتن به کارهای هنری و فعالیت هائی که در آن توجه به ریزه کاری و ظرافت مطرح است بسیار مؤثر است و در این رابطه اوقات فراغت او را پر کرد، البته با تلاش و فعالیتی سازنده.
۷- سرچشمه احساس حقارت ها، ضعف ها و زبونی ها، بی اعتمادی های او را بخشکانید و نیازهای او را تا حدود امکان برآورده سازید.
۸- اختلافات خانوادگی و نابسامانی های مربوط به آن را رفع کرده و برای کودک محیط امن و اعتماد پدید آورید در کل شرایط زندگی برای او عادی باشد.
۹- او را وادارید آنچه را که خیال می کند و برای آن افسانه می بافد به صحنه عمل درآورده و یا نشان دهد و از این طریق او را به تطابق با واقعیت بکشانید.
۱۰- در مواردی اگر سخن او را دروغ و ناروا یافتید به او تفهیم کنید که از مرز واقع خارج شده ولی او را مورد تمسخر و سرزنش و اتهام قرار ندهید.
در پیشگیــــــــــــری
علتها برای بروز چنین حالاتی روشن اند به ناچار باید به دنبال ایجاد شرایطی در پیشگیری رفت که باعث بروز چنان واقعه ای نگردد. طبیعی است که برای رسیدن به چنان مقصدی باید: در سلامت جسم و روان کودک بکوشیم، او را از عوارض ترس و اضطراب و احساس ناامنی دور داریم، محیط زندگی او را شادابی متعادل بخشیم، نیازهای مختلف او را به صورتی عادی و متعارف برآوریم، در تقویت فکر و اراده و اعتماد به نفس او بکوشیم، حقوق کودک را مورد تعدی و دستبرد قرار ندهیم، از حساسیتها پریشانحالیها، ریاکاری و دلقکی او را بی نیاز سازیم، محبت و پذیرش او را به گونه ای متعادل ساخته و احساس کمبود را در او بزدائیم و ...
آنچه والدین باید بدانند
نظرات هربارت در باب تعلیـــم و تربیــت نرس کودک از دکتر آیا می دانید محبت کردن بهترین راه تربیت است؟ با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟ با کوچولوها چگونه رفتار کنیم؟ بچه ات را کتک نزن!!!
لباس مناسب زمستان برای کودک شما
فصل زمستان در راه است و خیلی از پدر و مادرها، کوچولوهایشان را برای خرید لباس زمستانی به فروشگاهها میبرند و بچهها هم با شوق و ذوق از سر و کول لباسهای رنگارنگ بالا میروند تا لباس دلخواه خود را پیدا کنند. اگر قصد دارید برای کودکتان لباس زمستانی بخرید، با ما همراه شوید.
در خرید لباس برای نوزاد یا کودک، باید حساسیت بیشتری به خرج داد؛ چرا که بدن کودکان به نسبت بزرگسالان حساستر است و در قبال نوع پارچهای که با پوست تماس دارد، واکنش نشان میدهد و همین آسیبپذیری باعث میشود که در صورت تماس با هرگونه جنس مصنوعی یا آلوده، دانههای ریز قرمزرنگی روی پوست پدیدار شود. به عنوان یک توصیه کلی، سعی کنید تا لباسی بر تن کوچولوی خود کنید که جنس آن از پارچههای پنبهای و کتانی تهیه شده باشد. لباسهای پشمی در صورتی که به طور مستقیم با پوست کودک تماس پیدا کنند، ممکن است ایجاد حساسیت کند. بافت لباس کودک بسیار حایز اهمیت است. کودکان معمولا مواد نرم مانند ابریشم، مخمل یا خز را دوست دارند.
لباسهای خوش آب و رنگ
تنوع رنگ و کیفیت، در کار لباس کودک بسیار مهم است. رنگهای شاد و شفاف و زنده، ذوق و شوقی بیشتر برای کودکان ایجاد میکند و باید رنگ لباس بچهها با روحیه لطیف آنها هماهنگ باشد. کودک لباس را به دلیل رنگهای جذاب و شاد آن دوست دارد. او درباره تناسب رنگ لباس و اینکه آیا چنین رنگی به او میآید یا نه، چیز زیادی نمیداند و به همین دلیل ممکن است حتی در یک زمان لباسهایی با رنگهای مختلف و ناهماهنگ را برای پوشیدن انتخاب کند.
کودکان بیشتر مایل به پوشیدن رنگهای قرمز، سبز، نارنجی، زرد، آبی و صورتی هستند. از طرف دیگر، در کار کودک الزاما باید از رنگهایی کاملا استاندارد و بهداشتی استفاده شود تا سلامت کودکان تضمین شود. در صورت بروز هرگونه اختلال روی پوست کودک با پزشک مشورت کنید تا علاوه بر درمان به موقع، علت حساسیتی که باعث ایجاد مشکل شده است را نیز دریابید.
کلاهی برای کودک
در زمستان که هوا سرد میشود، استفاده از کلاه بسیار به حفظ سلامت کودک کمک میکند. توجه داشته باشید که در این مواقع اکثر گرمای بدن از طریق سر هدر میرود. در خرید کلاه باید دقت کافی را به خرج دهید. کلاه ضد آب همان گونه که نمیگذارد آب وارد شود، امکان خروج رطوبت و تبخیر سطحی پوست را نیز کم میکند. ضمن اینکه اساسا کودکان نیازی به این نوع کلاهها ندارند. استفاده از این نوع کلاهها موجب میشود در عرض چند ساعت سر کودک عرق کند و برداشتن کلاه، آغاز سرماخوردگی است. کلاههای بافتنی بسیار مناسب بوده و برای برف ایدهآل هستند. یک کلاه خوب باید علاوه بر محافظت از سر و صورت، از گردن نیز در برابر سرما حفاظت کند. اگر کلاه دارای گردنگیر و پوشش گوش نیست، برای حفاظت گردن و صورت و گوشهای کودک باید از شال استفاده کنید.
دردسرهای لباس پوشاندن به کودک
زمانی که نوبت آن میرسد که کودک خودش لباسهایش را بپوشد، باید توجه کنید که شلوارهایی که کمربند یا زیپ نداشته و در عوض، کمر آنها کشی باشد برای او بسیار راحتتر هستند. استفاده از این شلوارها، به همراه پیراهنهای ساده و کفشهای چسبی، دردسرهای شما (برای لباس پوشاندن به کودک) را کاهش خواهد داد. هرچند وقت یکبار، یک نمونه از لباسهایی را که پوشیدن آنها کمی سختتر باشد، در اختیار او بگذارید. برای مثال، یک دکمه یا یک گیره به لباس او اضافه کنید.
بچهها چه رنگهایی را دوست دارند؟
کودک لباس را به دلیل رنگهای جذاب و شاد آن دوست دارد. او درباره تناسب رنگ لباس و اینکه آیا چنین رنگی به او میآید یا نه، چیز زیادی نمیداند و به همین دلیل ممکن است حتی در یک زمان لباسهایی با رنگهای مختلف و ناهماهنگ را برای پوشیدن انتخاب کند. کودکان بیشتر مایل به پوشیدن رنگهای قرمز، سبز، نارنجی، زرد، آبی و صورتی هستند.
نو بودن لباس:
به دلیل عقاید و نظراتی که همواره از طرف مردم در مورد لباس نو ابراز میشود، کودک علاقهمند به پوشیدن لباس نو است. بهطور مثال، کودک هنگام خرید یک جفت کفش نو آنها را در همان فروشگاه به پا کرده و مورد استفاده قرار میدهد. لباس باید طوری باشد که کودک راحت بپوشد و مورد استفاده قرار دهد. چنین لباسهایی جاذبه زیادی برای کودک دارند و در تقویت ایجاد حس استقلال در او موثر هستند.
تناسب با لباس همبازیها:
بچهها معمولا دوست دارند لباسهایشان از نظر رنگ یا مدل مشابه رنگ لباس دیگر همبازیهایشان باشد چرا که نمیخواهند متفاوت از دیگران به نظر برسند.
لباس مورد علاقه:
کودک دوست دارد لباس مورد علاقه خود را چند بار پشت سر هم بپوشد. در چنین مواردی او را راحت بگذارید و به او اصرار بر پوشیدن لباس دیگری به سلیقه خودتان نکنید.
بیتوجهی به قیمت لباس:
کودک تفاوت میان لباس ارزان قیمت و گرانقیمت را درک نمیکند. بنابراین والدین نباید حتی در صورت داشتن پول کافی، در خرید لباسهای گرانقیمت برای فرزندان خود اصرار ورزند، به عوض آن بهتر است این پول را در موارد دیگری از قبیل هزینههای آموزشی کودک در کلاسهای گوناگون و مورد علاقهاش خرج کنند تا در آینده فردی مفید برای جامعهاش شود. منظور از نخریدن لباسهای گران قیمت، لباسهایی است که دارای هزینههای بسیار بالاتر از اقتصاد خانواده هستند.
برای داشتن بچه های سالم تر بخوانید
لباس کودکان را در تابستان کم نکنید آسم شایع ترین بیماری مزمن بچه ها کودکتان دندان قروچه میکند؟ لباس خواب کودک و نکاتی که باید بدانید اگر فرزندم در معرض خطر چاقی باشد، چه باید بکنم؟ بیماری اسهال در شیرخواران
سوء تغذیه در دوران کودکی و سالهای نخست زندگی می تواند فعالیت مغزی را تضعیف کند:
.یک پژوهش جدید نشان داده است که سوء تغذیه در آغاز زندگی سبب کاهش عملکرد مغزی در سنین بالاتر می شود و این امر سبب بروز مشکلاتی در کشورهای فقیر و در حال توسعه می شود.
در پژوهش جدیدی که روی بیش از ۱۵ هزار فرد میانسال در چین انجام گرفت، معلوم شد که گرسنه نماندن در دوران کودکی و تغذیه مناسب نه تنها زندگی افراد را نجات می دهد بلکه هم چنین عملکرد و بازده ذهنی را در سالهای آتی بهبود می بخشد.
دکتر زلفی زانگ محقق دانشگاه ایالتی میشیگان در این پژوهش اظهار داشت:
در حال حاضر در سراسر جهان ۱۷۸ میلیون کودک زیر ۵ سال وجود دارد که یا گرسنه
هستند ویا وضعیت تغذیه آنها نامناسب بوده و دچار سوء تغذیه می باشند.
این محققان می گویند: هزینه ای که صرف سیر کردن و تغذیه مناسب کودکان می شود به مراتب کمتر از بودجه ای است که باید برای مراقبت از سالمندان مبتلا به مشکلات ذهنی و اختلال مشاعر صرف کرد.
این تحقیق در مجله «علم و طب اجتماعی» منتشر شده است.
برای داشتن بچه های سالم تر بخوانید
لباس کودکان را در تابستان کم نکنید آسم شایع ترین بیماری مزمن بچه ها کودکتان دندان قروچه میکند؟ اگر فرزندم در معرض خطر چاقی باشد، چه باید بکنم؟ بیماری اسهال در شیرخواران آبسه دندان،یکی از بیماری های شایع در کودکان
با شناخت کودک خود و با دانستن و تشخیص مسائل و مشکلاتی که کودکان با آنها رو به رو هستند به آنها احترام بگذارید وبدین ترتیب آنها را بردبار و مقاوم بار بیاورید.
'' الینور روزولت '' می گوید: « حقوق جهانی بشر از مکانهای کوچک نزدیک به خانه شروع می شود. »
برای پرورش روحیه استقامت در کودکان، اولیا می بایستی حس خوشبختی، احترام گذاشتن و مسئولیت پذیری نسبت به خود و دیگران را با تشخیص این موضوع که هر فردی در روی کره زمین یک نعمت است، در بچه ها تقویت کنند.
والدین می توانند با به کار بستن راهکارهای ذیل روحیه استقامت در برابر حوادث را در میان کودکان خود بالا ببرند:
در مورد استقامت صحبت کنید
تعلیم استقامت یک مرحله در حال اجراست و این کاری نیست که در یک لحظه بتوان به آن دست یافت. به صحبت کردن در مورد تفاوتها و درک و فهم آنها هر روز علاقه نشان دهید. یک راه تسلی بخشیدن به کودکان صحبت کردن در مورد مسائل اجتماعی است. بگذارید کودکان بدانند که هیچ موضوعی غیر قابل گفتگو نیست.
نداشتن استقامت را در کودکان تشخیص دهید
مسائل کلیشه ای و ناآگاهیهای فرهنگی را که در فیلمها، برنامه های تلویزیونی، بازیهای کامپیوتری و بقیه موارد دیده می شود متذکر شوید. در مورد تعصبات و پیش داوری هایی که گاها بین افراد خانواده پیش می آید، بحث کنید. هیچ لحظه ای را از دست ندهید. با مطالب مناسب شروع کنید و اجازه دهید کودکان بیشتر صحبت کنند و همینطور شما شنونده خوبی برای آنها باشید.
وقتی از جانب کودکتان بی استقامتی می بینید، درباره آن بحث کنید
هنگامی که کودک حرفی می زند یا کاری می کند که منعکس کننده تعصبات و گرایش ها و یا رفتاری کلیشه ای است، به او تسلی خاطر دهید. موضوع بحث را به سمت موضوعاتی از قبیل خوشبختی، احترام و ... سوق دهید.
به هنگام نابردباری و بی استقامتی کودکان خود، از آنها حمایت کنید
با دانستن و تشخیص مسائل و مشکلاتی که کودکان با آنها رو به رو هستند، به آنها احترام بگذارید. این تجربه را کوچک نپندارید و از نظر عاطفی کودکان را حمایت کنید.
در کودکان خود درک درست داشتن از هویت های گروهی و همسالان آنها را تشویق کنید
به آنها یادآور شوید که داشتن غرور در گروه همسالان آنها نباید باعث بی احترامی و بی توجهی به گروههای دیگر شود و در آخر باید از تحقیر و پایین آوردن گروههای دیگر به منظور بالا بردن گروه خود اجتناب شود.
استقامت و بردباری در فرهنگ های مختلف را به کودکان خود نشان دهید
با تهیه و خواندن کتاب هایی در مورد استقامت و بردباری در فرهنگ های مختلف، دیدن سایت های اینترنتی مفید در این مورد، گوش دادن به موسیقی ملل و مطالعه ادبیات کشورها و فرهنگ های مختلف بسیار مفید است.
فرصتهایی را برای کودکان ایجاد کنید تا به تفاوتهای میان خود و دیگران پی ببرند
خوب نگاه کنید ببینید کودک چگونه واژه '' عادی '' (normal) را تعریف می کند، تعریف آن را پر و بال دهید. به نشانه ها و علائق دینی که در انواع اماکن مذهبی وجود دارد، توجه کنید. از زمینهای بازی که در آن کودکان متفاوتی دیده می شود، دیدن کنید ... در این اماکن مردم از اخلاق و نژاد متفاوت، پیش زمینه های اقتصادی – اجتماعی – ساختار خانوادگی و غیره وجود دارند. کودک را تشویق کنید که وقتش را با بزرگترها مثل پدر بزرگ و مادر بزرگها بگذراند.
کودکان را تشویق کنید
کودکان را تشویق کنید که در اجتماع حضور بیشتری داشته باشند و به همنوعان خود کمک کنند.
در مقابل تفاوتها صادق باشید
به بچه ها نگویید که ما همه مثل هم هستیم. همه ما دنیا را از جهات مختلف تجربه می کنیم و این تجارب ما هستند که اهمیت دارند.
نمونه رفتاری شوید که انتظار دارد همان رفتار را از آنها ببینید
به عنوان یک ولی و به عنوان اولین مدل برای کودکتان در رفتارتان با دیگران ثابت باشید. مثلاً: شما چطور در موارد عاطفی با دختر و پسرتان رفتار می کنید؟ آیا پسرتان را از گریه کردن منع می کنید و به دخترتان که گریه می کند قوت قلب می دهید؟ آیا تن صدای شما در صحبت کردن با یک گروه خاصی از افراد فرق می کند؟ به یاد بیاورید که ممکن است بگویید: هر کاری را که می گویم انجام بده و آن کاری را که می کنم انجام نده، اما در واقع، اعمال و رفتار شما بیشتر از سخنان شما تاثیرگذار خواهد بود. داشتن تحمل و بردباری نه تنها یک مزیت بلکه یک ضرورت است.
آنچه والدین باید بدانند
نظرات هربارت در باب تعلیـــم و تربیــت مامان جون، دستم اُوخ شده! شیوه های تعلیم و تربیت کودکان مامان بگم ساعت چنده !!! نرس کودک از دکتر ویژگی های مهد کودک خوب
نوزادان نارس- نوزادانی که زودتر از ۳۷ هفتگی به دنیا آمده اند- در معرض خطر بیشتر عوارض سلامتی هستند وممکن است لازم باشد مدتی را در بخش مراقبت های ویژه نوزادان بگذرانند تا به قدر کافی سالم شوند تا به خانه بروند.
این توصیه ها با مادران نوزادان نارس کمک می کند تا با این کودکان در طول دوران بستری شدن در بیمارستان، پیوند عاطفی برقرار کنند:
هر وقت که امکان پذیر به آرامی کودک تان را لمس کنید یا او را نوازش کنید.
با کودک تان صحبت کنید، برای او قصه بگویید یا آواز بخوانید تا او به صدای آرامش بخش شما عادت کند.
اگر به شما اجازه دادند، پوشک کودک تان را خودتان را عوض کنید.
درجه حرارت بدن نوزاد را هنگامی موقعش فرا می رسد، خودتان اندازه بگیرید.
در اولین حمام کردن نوزادتان مشارکت کنید.
تازه مادران بخوانند
نخستین سرماخوردگی پس از تولد کم شنواییی در نوزادان اسهال بیماری شایع در نوزادان اگر نوزادم دچار یرقان شود.. بثورات در محل پوشک نوزادان علت زردی در نوزادان !!!