فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

علل و انواع بیماری واسکولیت



بیماریهای قلبی و عروقی, درمان بیماری

علت بیماری واسکولیت در بیشتر مواقع وجود اختلال در سیستم ایمنی است.

 

واسکولیت بیماری عروقی است با علت ناشناخته که در آن عروق بدن (شریان یا ورید) دچار التهاب می شوند. در بیماری واسکولیت، سیستم ایمنی بدن به اشتباه عروق خود را بیگانه تلقی می کند و به آن حمله ور می شود تا آن را نابود کند. علت بیماری در بیش از 90درصد مواقع وجود اختلال در سیستم ایمنی است اما ویروس ها و عناصر خارجی هم ممکن است باعث بیماری واسکولیت شوند. بیماری به صورت حاد (ناگهانی) و مزمن (طول کشیده) بروز می کند و درگیری شریان ها معمولا شدیدتر از وریدهاست. واسکولیت در خانم ها شایع تر است و اغلب در 20 تا 50 سالگی رخ می دهد.

 

تقسیم بندی واسکولیت براساس نوع عروق است
واسکولیت انواع مختلفی دارد و تقسیم بندی آن براساس نوع عروق درگیر است. عروق در بدن 3 نوع است؛ بزرگ، متوسط و کوچک. عروق بزرگ همان عروق مرکزی مانند آئورت و شاخه های آن هستند، عروق متوسط در اندام ها مانند ران و بازوها و عروق کوچک در کف دست و پا و در انگشتان قرار دارند. در این تقسیم بندی چند بیماری شناخته شده وجود دارد؛ در دسته واسکولیت عروق بزرگ بیماری تاکایسو، بهجت و آرتریت سلول های بزرگ در دسته واسکولیت عروق متوسط بیماری پن، کاوازاکی و برگر و در دسته واسکولیت عروق کوچک نشانگان رینود را مشاهده می کنیم. هر یک از این بیماری ها علائم و تظاهرات خاصی دارند و در سنین مختلف رخ می دهند.

 

نوع عارضه التهاب عروق
وقتی عروق ملتهب می شوند، احتمال ضعیف شدن دیواره رگ و از بین رفتن آن وجود دارد. آسیب به عروق به دو شکل است:
1- گشادی عروق: گاهی آسیب باعث گشادشدن رگ و بروز بیماری به نام آنوریسم می شود. اگر آنوریسم پاره شود، خونریزی داخلی و خطرناکی ایجاد می کند. در این مواقع احتمال مرگ بیمار وجود دارد.

 

2- بسته شدن عروق: گاهی هم در اثر التهاب رگ بسته و خونرسانی به اعضا مختلف می شود. اختلال در خونرسانی باعث سیاه شدن و قطع عضو می شود. در کشور ما بیماری واسکولیت شایع است ولی این دو نوع بیشتر از بقیه انواع واسکولیت دیده می شود.

 

بیماریهای قلبی و عروقی, درمان بیماری

واسکولیت یک بیماری عروقی است.

 

واسکولیت رینود
نشانگان رینود در زنان شایع تر از مردان است. در واسکولیت رینود عروق ریزانگشتان درگیر هستند. تظاهر اصلی بیماری رینود در مبتلایان، سفیدی انگشتان است. سفیدی انگشتان وقتی است که دست در معرض سرما قرار می گیرد.

 

این عارضه علاوه بر سفیدی با درد نیز همراه است. بعد از گرم شدن دست، خون دوباره به دست بازگشته و سفیدی و درد برطرف می شود. اگر نشانگان رینود شدید باشد باعث بسته شدن رگ و قطع کامل خونرسانی به بافت می شود و حتی ممکن است باعث قطع انگشتان هم شود. بیماری را می توان با آزمایش خون تشخیص داد. اگر در آزمایش مشکلی دیده نشود، روش بعدی تشخیصی استفاده از آنژیوگرافی است. درمان دارویی و عمل جراحی است. در عمل جراحی عصب سمپاتیک اندام درگیر قطع می شود تا خونرسانی بهتر انجام شود.

 

واسکولیت برگر
بیماری برگر در ایران شیوع بالایی دارد. واسکولیت برگر نیز بیماری التهابی است که شریان ها و وریدها را درگیر می کند. گاهی شدت التهاب به حدی است که عصب پیام رسان به عروق نیز گرفتار می شود. درگیری عصب درد زیادی ایجاد می کند. تقریبا همه بیماران هنگام حمله بیماری، از شدت درد پاها را بغل و ناله می کنند.

 

علت بیماری برگر کاملا شناخته شده است. بیماری ارتباط مستقیمی با دود سیگار دارد. انواع دیگری از برگر هم وجود دارد که با دود حشیش و… مرتبط هستند. بیماران به محض اینکه در تماس با دود سیگار قرار می گیرند، علائمشان شعله ور می شود و با فاصله گرفتن از دود سیگار بیماری فروکش می کند. بیماران معمولا مردان جوان و سیگاری هستند.

 

علل و انواع بیماری واسکولیت
اندام های گرفتار معمولا اندام های تحتانی اند. ولی اندام های فوقانی هم درگیر می شوند. تغییر رنگ (رنگ ارغوانی) و درد بیمار در ناحیه پاست و از نوک انگشتان و پنجه شروع می شود. اغلب بیماران هم نمی دانند بیماری با سیگار مرتبط است و به سیگار کشیدن ادامه می دهند تا اینکه انگشت کاملا سیاه می شود. وقتی در این مرحله به پزشک مراجعه می کنند تنها راه قطع عضو است.

 

کنترل بیماری برگر آسان است. بیماران باید از دود سیگار دوری کنند حتی در کنار یک فرد سیگاری هم ننشینند. وقتی سیگار کنار گذاشته شود، در مدت زمان کوتاهی تمام علائم فروکش می کند. درمان دارویی و جراحی (قطع عصب سمپاتیک) هم برای بیماران مفید است. اگر سیگار ترک نشود، شاهد قطع عضو در اندام ها خواهیم بود.

 

واسکولیت درمان قطعی ندارد
درمان قطعی برای واسکولیت وجود ندارد. تنها راه درمانی تجویز کورتون با دوز بالا، استفاده از داروهای قوی ضدایمنی و قطع عصب سمپاتیک است. اگر هم در تشخیص، آنوریسم و خونریزی ناشی از آن قطعی شود، باید با عمل جراحی رگ مصدوم را درمان کرد.
منبع: salamat.ir



بیشتر بخوانید تا سالم بمانید

آقایان گردو بخورند!؟ آنچه باید دربارۀ لنفوم هوچکین بدانید این ۹ عادت ابتلا به سرماخوردگی را در شما زیاد می کند! بیماری‌ های تابستانی را دور بزنید! درباره اثرات درمانی یخ چه می دانید؟ سرطان غده تیموس

ابتکار دانشمندان ایرانی برای درمان میگرن



میگرن,درمان میگرن,بیوفیدبک

بیوفیدبک روش درمانی جهت از بین بردن بیماریهای مزمن میگرن است

 

 ابتکار دانشمندان ایرانی برای درمان میگرن
محققان دانشگاه اصفهان با استفاده از سنسورهای الکتریکی روشی را برای درمان بیماران مبتلا به سر دردهای مزمن میگرن ارائه کردند که با کاهش میزان استرس موجب بهبود وضعیت این بیماران می شود.
بیوفیدبک روش درمانی است که با بکارگیری ابزارهای الکترونیکی اطلاعاتی را در مورد اعصاب و عضلات و فعالیت خودمختار بدن اندازه گیری و پردازش می‌کند و در قالب فیدبک صوتی و دیداری به بیمار و درمانگر نشان می‌دهد. بیوفیدبک به بیماران کمک می‌کند تا آگاهی بیشتری از اعمال خودمختار بدن به دست آورند و کنترل ارادی بیماران را بر خود افزایش می دهد.
با راهنمایی درمانگر بیماران با استفاده از فیدبک‌های صوتی و دیداری کنترل بهتری بر روی عملکرد اندام به دست خواهند آورد.


نتایج مطالعات در سالهای اخیر نشان داده که روش درمانی بیوفیدبک می تواند به برخی از افراد دارای میگرن و دیگر انواع سردرد کمک کند. در این تکنیک افراد کنترل بهتری بر علائم فیزیولوژیک بدن از قبیل فشار خون، ضربات قلب، دمای بدن، امواج مغز خود و تنش های عضلانی خواهند داشت. ضمن اینکه این تکنیک موجب کاهش تاثیرات درد و استرس بر روی بدن می شود.


نوعی از بیوفیدبک که در درمان انواع سردرد و میگرن مورد استفاده قرار می گیرد، بیوفیدبک الکترومیوگرافی است. در  روش درمانی با اتصال سنسورهای الکتریکی بر سطح پوست گردن، شانه ها و پیشانی میزان انقباض، فشار و تنیدگی موجود در عضلات این نواحی اندازه گیری و ثبت می شود.
در بیماران مبتلا به میگرن غالبا میزان تنش موجود در این نواحی بیشتر از حد معمول است و انقباض بیش از اندازه عضلات در این بخش‌ها منجر به تشدید سردردهای میگرنی می‌شود از این رو در جلسات درمانی بیوفیدبک الکترومیوگرافی بیمار آموزش می‌بیند که چگونه میزان انقباض و گرفتگی عضلات خود را کاهش دهد.


با توجه به این ویژگی‌ها پژوهشگران دانشگاه اصفهان با استفاده از بیوفیدبک الکترومیوگرافی همراه به آموزش آرمیدگی به بررسی روند بهبود سردرد بیماران مبتلا به میگرن مزمن با این تکنیک درمانی پرداختند.برای این منظور دو بیمار مبتلا به میگرن مزمن به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از روش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد که پس از تعیین موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و این بیماران طی 24 جلسه با روش بیوفیدبک الکترومیوگرافی تحت درمان قرار گرفتند.


در این روش درمانی اقدام به بررسی افسردگی، اضطراب و استرس  بیماران میگرنی شد.
این محققان در این پژوهش بر اساس شاخص‌های آماری توصیفی، تحلیلی و دیداری نشان دادند که به واسطه روش درمانی بیوفیدبک الکترومیوگرافی و آموزش آرمیدگی، استرس بیماران مبتلا به میگرن مزمن کاهش خواهد یافت که این روش در درمان بیماری آنها موثر بوده است.
محققان این طرح تحقیقاتی معتقد هستند که درمان‌های غیر دارویی در بیماران مبتلا به میگرن مزمن سبب کاهش استرس در آنها می‌شود و به نظر آنها توجه به مشکلات روانشناختی شایع در بیماران مبتلا به میگرن در پیش آگهی و درمان آنها موثر است.
منبع:mehrnews.com



چند دقیقه با دانستنی ها

آیا 2012 پایان کار دنیا خواهد بود؟ استرس به تنظیمات ژنتیکی آسیب می‌رساند استرس پیش از تولد به چندین نسل بعد منتقل می شود استرس، شایع ترین عامل ریزش مو! استرس؛ فعال‌کننده ژن‌های خاموش زنان مضطرب، دختر به دنیا می‌آورند!

چگونه تفکر سالم را در کودکان تقویت کنیم؟



شکل گیری تفکر صحیح در کودکان

فرزندانمان را افرادی فکور و با تفکراتی سالم بار بیاوریم

 

تلویزیون،تبلت، شبکه های مجازی، ماهواره، رادیو و هزاران بمب افکن فکری دیگر... در این عرصه پر تلاطم، چگونه می توانیم فرزندانمان را افرادی فکور و با تفکراتی سالم بار بیاوریم؟

داشتن فرزندان سالم، آرزوی هر پدر و مادری است. البته که سلامت جسمانی فرزندان یک اولویت اساسی و حیاتی است اما سلامت فکری آنها به همان اندازه برای والدین مهم است. نمی توان پدر و مادری را پیدا کرد که از وجود فرزندی با جسم سالم ولی فکری بیمار و منحرف، راضی و شادمان باشد. برای این که فرزندانمان گذشته از سلامت جسمانی، از سلامت فکری هم برخوردار باشند، چه کارهایی باید بکنیم؟

 

تفکر در کودکان مجموعه ای از توانایی‌های عالی ذهنی مانند توانایی استدلال، حل مسئله، خلاقیت، حافظه، سازماندهی تکالیف، زبان و ... است. برخی کودکان بالفطره دارای یک سری توانایی‌ها هستند که در محیط‌های مناسب و در اثر تمرین و تقویت شکوفا می‌شوند. یادگیری، حافظه و هوش از جمله مهارت‌های ذاتی تفکر هستند که در شرایط محیطی، خانواده، تعلیم و تربیت مناسب رشد پیدا می‌کنند. در نخستین ماه‌های تولد منابع شکل گیری تفکر صحیح مانند تجارب، آموخته‌ها و معلومات هنوز به درستی شکل نگرفته‌اند و این باعث شکل گیری تفکر سطحی و ناقص در کودک می‌شود. کودک در این زمان با دریافت محرک‌ها و شناخت محیط و اشیا شروع به فکر کردن می‌کند. تفکر کودک در این زمان تصویری است و والدین باید کودک را در شناخت و کشف محیط آزاد گذاشته و فرصت خلاقیت به او بدهند. کودک با کشف اشیا و محرک‌ها قدم در مسیر کسب دانش و بینش می‌گذارد.

 

چگونه بذر تفکر سالم را در وجود فرزندانمان پرورش بدهیم؟

جای هیچ بحثی نیست که بچه های ما از بچه های نسل قدیم باهوش تر شده اند اما این لزوماً به آن معنا نیست که آنها متفکر تر هم شده باشند. در واقع رشد تکنولوژی که از طریق افزایش تحریکات محیطی موجبات رشد هوشی بیشتر فرزندان ما را فراهم کرده است، از سویی دیگر به دلیل سرعت و تنوع نامحدود خود، فرصت فکر کردن را هم از آنها گرفته است. نتیجه این معادله آن شده است که امروز ما می بینیم فرزندانمان به سادگی هر چیزی را که در رسانه ها و یا از دیگران می بینند می پذیرند، هر حرفی را که می شنوند تکرار می کنند و یا هر رفتاری را که می بینند تقلید می کنند. البته منظورم این است که تقصیر این اتفاق را کاملاً بر گردن تکنولوژی بیندازیم. تقصیر بزرگتر متوجه خود ما پدر و مادرها است. چرا که آموختن تفکر کردن وظیفه ما بوده و است.


اگر می خواهید فرزندانی داشته باشید که بیشتر اهل فکر کردن باشند و از سبک تفکر سالم و متناسب با فرهنگ خودمان برخوردار باشند لازم است چند کار را انجام بدهید:


خودتان اهل تفکر باشید
شما به عنوان پدر و مادر، اولین افراد مورد علاقه فرزندانتان هستید و به همین دلیل می توانید تأثیری تعیین کننده و مادام العمر روی آنها داشته باشید. اگر فرزندتان شما را در حال مطالعه ببیند، اگر شما را اهل تحلیل و نقد خوانده ها و دیده ها و شنیده ها بداند و اگر ببیند که قبل از هر کاری فکر می کنید، تفکر کردن را از شما خواهد آموخت.


در سرمشق دهی ثبات داشته باشید
فرض کنید که شما می خواهید یک سبک فکری خوب را به فرزندتان منتقل کنید. مثلاً می خواهید تفکر امیدوار بودن را به او یاد بدهید. روشن است که میزان یادگیری فرزندتان به میزان پای بندی شما به تفکر تان بستگی زیادی خواهد داشت. برای مثال اگر دم از اهمیت امیدوار بودن بزنید ولی در یک مهمانی حرف های ناامید کننده بگویید، نباید انتظار داشته باشید که فرزندتان این درس را به طور کامل از شما یاد بگیرد.


به تفکرات سالم، جاذبه بدهید
فرض کنید می خواهید به فرزندتان تفکرات اعتقادی را یاد بدهید، مثلاً می خواهید حجاب و یا نماز را به او یاد بدهید. برای اینکه این تفکرات در فرزند شما نهادینه شوند باید از طریق جذابیت ایجاد کردن برای آنها، فرزندتان را نسبت به آن راغب تر کنید. این جاذبه ها باید متناسب با سن فرزند باشند و با صبر و حوصله و خوش خلقی پیگیری شوند.


به فرزندتان اجازه تحقیق و پرسش بدهید
بچه ها به خصوص وقتی بزرگتر می شوند سؤالاتی از شما می کنند که شاید بر خلاف باورهایتان باشند. از شنیدن این سؤال ها تعجب نکنید و با آن ها مثل یک تابو برخورد نکنید. به جای آن سعی کنید با بازی و محبت و در حد مقتضیات سنی او پاسخ سؤالاتش را بدهید. اگر پاسخ سؤالی را بلافاصله نمی دانید به فرزندتان بگویید که باید درباره آن تحقیق کنید و بعد از تحقیق کردن، جواب سؤال او را بدهید و یا او را نزد کسی ببرید که می تواند پاسخ او را بدهد. نظر فرزندتان را هم بشنوید و با آن محترمانه برخورد کنید.

 

ایجاد مثبت نگری در کودکان

برای ایجاد مثبت نگری در کودکان باید از ابتدا توجه کودک را به موضوعات مثبت جلب کرد

 

فرزندتان را انتخابگر بار بیاورید
ما پدر و مادر ها عادت داریم از بچگی در همه موارد به جای فرزندانمان تصمیم بگیریم، از خورد و خوراک شان گرفته تا بازی کردنشان. البته که ما موظفیم مراقب امنیت جسمانی و روانی بچه هایمان باشد اما این به معنای آن نیست که نباید اجازه هیچ انتخاب و اشتباهی را به آنها بدهیم. اگر می خواهید فرزندتان آدم متفکری باشد در مواردی که خطری وجود ندارد به او اجازه انتخاب کردن و بعضاً اشتباه کردن بدهید. و اجازه بدهید که او به اشتباه خودش پی ببرد بدون اینکه شما سرزنشش کنید.

مثالی می زنم مدتی پیش به یک مهمانی رفته بودم که قرار بود تعدادی مهمان دیگر هم به آنجا بیایند. یکی از مهمان ها بچه ای داشت که همسن فرزند صاحبخانه بود. صاحبخانه به تازگی اسباب بازی جالبی را برای فرزندشان خریده بودند و بچه اصرار داشت که آن اسباب بازی را به دوست مهمانش نشان بدهد و با هم با آن بازی کنند. واکنشی که مادر آن کودک نشان داد خیلی جالب بود: او وقتی اصرار فرزندش را دید نشست و با او چند دقیقه صحبت کرد. به او گفت که این اسباب بازی حساس است و ممکن است او و دوستش ناخواسته آن را خراب کنند. و چون فرزندش چند روز پیش به او گفته بود که چقدر این اسباب بازی را دوست دارد می داند که اگر آن خراب بشود او خیلی ناراحت خواهد شد. اما بچه که همچنان اصرار داشت خواسته اش را تکرار می کرد. مادر که سماجت او را دید، به او گفت «تو دو تا انتخاب داری یک انتخاب خوب، یک انتخاب اشتباه. انتخاب خوب این است که از این اسباب بازی استفاده نکنی و با وسایل دیگرت با دوستت بازی کنی و انتخاب اشتباه اینکه با همین اسباب بازی بازی کنی که به نظر من ممکن است خراب بشود. باز هم می خواهی همین اسباب بازی را انتخاب کنی؟» کودک با قاطعیت گفت: بله. مادر گفت «باشد. من هم آرزو می کنم که اسباب بازی ات خراب نشود». مهمان ها آمدند و بچه ها به اتاق دیگری رفتند. یک ساعت نشده فرزند صاحبخانه گریه کنان با اسباب بازی خراب شده (که دوستش خرابش کرده بود) به سراغ مادرش آمد.


مادر بدون اینکه بگوید «مگر به تو نگفتم؟» یا «حالا دیدی؟» و خلاصه بدون هیچ سرزنشی کودکش را به آغوش گرفت و از او پرسید که چه شده؟ وقتی کودک قضیه را تعریف کرد و اسباب بازی شکسته را به او نشان داد مادر به او گفت: « می دانم تو الان خیلی ناراحتی ولی اتفاقی است که افتاده ... شاید من باید سفت تر برای خراب نشدن اسباب بازی ات آرزو می کردم». کودک که انگار چیز تازه ای کشف کرده باشد، ناگهان اشک هایش را پاک کرد و گفت: «نه تقصیر خودم بود نباید انتخاب اشتباه را انتخاب می کردم».  مادر با لبخند گونه کودک را بوسید و کودک با احساسی آرام تر به اتاق برگشت.


تفکرات درست او را تقویت کنید
تقویت کردن لزوماً به معنای آن نیست که همیشه به صورت کلامی از فرزندتان تقدیر کنید بلکه به معنای این است که به تناسب سنش او را وارد تصمیمات خانواده کنید. برای مثال در بعضی موارد مناسب با او مشورت کنید.

آموزش تفکر مثبت به کودک

به شدت توصیه می‌شود والدین از ابتدای سنین تربیتی کودک یعنی از ۳سالگی به القای تفکر مثبت در وی و افزایش میل انگیزشی به تجربه کردن بپردازند.


برای ایجاد مثبت نگری در کودکان باید از ابتدا توجه کودک را به موضوعات مثبت جلب کرد و از کودک خواست که همه اتفاقات جالبی که روزانه با آن برخورد می‌کند را تعریف کند و این موضوع باعث توجه روزافزون کودک به خوبی‌ها و شادی‌ها شده و توجه او را از افکار منفی دور می‌سازد.

 

بررسی خصوصیات خوب و بد در حیطه اخلاق قرار دارد. بنابراین بهتر است از کودک در مورد دلیل بد بودن رفتارهای نابهنجار مانند دروغ، خشونت، رعایت نکردن حقوق دیگران و... پرسیده شود. از این طریق کودک متوجه دلیل بد بودن رفتار شده و این موضوع در او درونی می‌شود. الگوی عملی کودکان رفتار والدین و اطرافیان هستند. اگر فردی فرزندش را از رفتاری نهی کرده و خود به انجام آن مبادرت ورزد، کودک دچار دوگانگی شده، ارزش‌ها و هنجارها در او درونی نمی‌شود. والدین باید رفتارهای صحیح را به کودکانشان یاد داده و درس اخلاق، وجدان و انسانیت به او بدهند.

 

کودک به هیچ عنوان به زور و یا از روی بی‌توجهی به انجام هیچ کاری نمی‌پردازد بلکه برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه‌ای قوی دارد که وی را به سمت آن کار سوق می‌دهد و در این بین والدین هستند که با تقویت مثبت افکار کودک می‌توانند اعمال و رفتار وی را هدفمند و منسجم سازند و در آینده از وی فردی مثبت‌گرا و اثرگذار در جامعه بسازند.

 

گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته

منابع:

تبیان

باشگاه خبرنگاران

 

طول عمر با 20 دقیقه ورزش در روز





طول عمر با 20 دقیقه ورزش در روز

 

 

طول عمر با 20 دقیقه ورزش ، ورزش به مدت 20 تا 30 دقیقه با فعالیت متوسط و حداقل هفته ای چهار بار می تواند عمر انسان را تا 15 سال افزایش دهد.

 


همزمان نتایج آخرین نظرسنجی‌ها در آمریکا نشان می دهد که یک سوم افرادی که ورزش می کنند در ماههای زمستان ورزش را متوقف می کنند.

 


انجمن ملی ورزش در آمریکا می گوید ورزش در زمستان و در هوای سرد نیز مفید بوده و با رعایت یک سری اقدامها توصیه می شود.

 

 


توصیه های این انجمن برای ورزش در هوای سرد شامل موارد زیر است.

 

 

- گرم کردن قبل از ورزش و توقف آن بصورت تدریجی ضروری است. هوای سرد عضلات را منقبض می کند و زمان بیشتری برای کشیدن و نرم کردن عضلات قبل از آغاز فعالیت ورزشی لازم است.

 


- پوشیدن کفشهای مناسب در هوای سرد ضروری است. بدن خود را با لباس مناسب عایق بندی کنید.

 


- منتظر عرق کردن نباشید. در هوای سرد فعالیت ورزشی مناسب هم ممکن است بدون عرق کردن باشد. پس از ورود به داخل ساختمان لباسهای خود را به سرعت بیرون نیاورید.این امر ممکن است منجر به کاهش خطرناک دمای بدن (هیپوترمی) شود.

 


- استفاده از نوشیدنی و مواد غذایی مناسب مانند نان، بادام و گردو و نوشیدنی های ویژه ورزش توصیه می شود.

 


«مارجوری آلبوهم» رئیس انجمن ملی ورزش در آمریکا گفته است که رژیم ورزشی مناسب برای زمستان لازم است. این برنامه ورزشی باید انگیزه برای ادامه آن ایجاد کند و همراه با لذت باشد.

 


این انجمن توصیه می کند که قبل از انجام هر گونه ورزش جدید باید با پزشک خود مشورت کنید.

 



چند دقیقه با دانستنی ها

دانشگاه پیام نور پیشنهاد تحصیل همزمان دانشجویان را در دو رشته ارائه کرد "جابز " باهوش ترین فرد دنیای فناوری شد اپل نرم افزارGoogle Voiceرا رد کرد. ایران، آزمایشگاهی طبیعی برای مطالعه زلزله تصاویر آغاز سفر طولانی بزرگترین قایق خورشیدی دنیا راه اندازی سرویس جدید گوگل برای صرفه جویی در زمان جستجو

یوگا راهی برای خاموش ساختن امواج فکری



 

یوگا

 

یوگا شناختی مستقیم و بی واسطه از ژرفای هستی خویش و هماهنگی با قوانین طبیعت است. این معرفت شهودی در پی سلوکی پی گیر و عشقی صادقانه حاصل می شود. در پی این سلوک ، فرد تسلطی همه جانبه بر قوای تن ، احساسات و افکار خود پیدا می کند. و در نهایت می تواند خود را از حیطة تغیرات احساسی و نگرانیهای فکری فراتر برده ، در عمق قلب خود قرار یابد ، جایی که تلاطمات فکری و محیط خارجی قادر نیست تاثیری بر آن داشته باشد. در مورد واژة "یوگا" اختلافاتی دیده می شود ، و آن را به معانی : "اتحاد و وصال" ، "رؤیت و نظاره" و "کنترل و به زیر یوغ آوردن" به کار برده اند.

 

نه تنها در مورد ریشة واژة یوگا اختلافاتی دیده می شود ، بلکه در تعاریف و توضیحات مشروحی که دربارة یوگا در متون گوناگون آمده نیز تفاوتهایی وجود دارد. این در حالی است که متون کهن و مختلف یوگا ، تعاریف متنوع یکدیگر را تأیید کرده اند. ولی در واقع هیچ تعریف مشترکی پیرامون این تجربة عمیق ارائه نشده است. ظاهراً در اکثر موارد ، زاویة دید اساتیدی که یوگا را تعریف کرده اند با یکدیگر متفاوت بوده است.

 

یوگا تعریفی از یک گروه محدودی از تمرینات یا حالت معینی نیست ، بلکه بیشتر اشاره به مجموعه ای از فنون ، از ساده تا بسیار پیشرفته ، و احوال باطنی مختلف و در واقع یک سیر و سلوک کامل دارد.

 

روشن بینان و دانایان بسیاری ، بویژه در هند ، در پس سالها تزکیه نفس و مراقبه های ژرف ، حالاتی متفاوت از آگاهی را کشف و تجربه کردند. مجموعة این حالات و فنون و تعالیمی که برای درک و وصول به این احوال توسط آن مردان خردمند طراحی و دریافت شد "یوگا" خوانده می شود.

 

هر کدام از این خردمندان ، جنبه هایی خاص از این معرفت گسترده را مورد توجه قرار داده ، براساس آن تعریفی ارائة کرده اند . البته این تعاریف از هم بیگانه نیستند. آنها تماماً در حول خودشناسی و بالا بردن توان فردی و توسعة آگاهی متمرکز می باشند. ولی برخی روش این علم و بعضی غرض از اجرای این فنون و گروهی نیز غایت این تعالیم را توصیف و تشریح کرده اند. بنابر این برای درک بهتر از این معرفت گسترده و نه چندان روشن ، مطلوبتر آن است که این تعابیر مختلف را در کنار هم گذاشته و از همة آنها بهره بریم.

 

حال مجدداً به معانی واژة یوگا باز می گردیم ، یوگا از طرفی به معنای " کنترل کردن" آمده است و در آن صورت یوگا را می توان علم کنترل امواج فکر و علم مهار قوای تن و ذهن به منظور تسلطی همه جانبه بر توان بالقوة خود دانست. در این صورت به "روش" این دانش که همانا کنترل قوای تن و فکر است تأکید می شود. با توجه به چنین درکی ، یوگا ، در کتاب شاندیلیوپانیشاد (Shandilyopanishad) ، این گونه تعریف شده است : " یوگا عبارت از کنترل امواج ذهنی است. " از طرف دیگر می توان یوگا را به معنای نظاره کردن و دیدن ، در نظر گرفت که در نتیجه یوگا علم نظارة خود و خودشناسی است. بدین ترتیب غایت این دانش آشکار می شود.

 

یعنی واقع شدن در طبیعت اصیل خویش و شکافتن تمامی حجابهای نفسانی . بر همین اساس در باگاواد گیتا (Bhagavad gita) اوج یوگا ، رویت ذات درونی از طریق ذهن پاک و خالص شده توصیف شده است ، و سرانجام یوگا را به معنی " وصل و یکی شدن " نیز ترجمه کرده اند که در آن صورت غرض از انجام تمرینات یوگا آشکار و هویدا می شود. به این معنا ، یوگا عبارت است از عملکرد هماهنگ قوای فردی و اتحاد قوای ذهنی (Chitta shakti ) با قوای حیاتی تن و حواس (Prana shakti) که منجر به تلخیص انرژی ، توسعة آگاهی و در نهایت اتحاد با آگاهی متعال خواهد شد. بنابر این تصور ، در رودرایا مالاتانترا (Rudrayamatantra ) گفته شده : " یک یوگی ، فقط در اتحاد با آگاهی متعال ، به تجربة یوگا نایل می گردد. " بدین ترتیب هر کدام از معانی واژة یوگا ، قسمتی از این معرفت عمیق باطنی را آشکار می سازد و اختلاف ذاتی در میان آنها دیده نمی شود.

 

در گستره‌ای پنهاور ازتاریخ که آغاز آن بر کسی آشکار نیست ، گروهی از انسانها که روحی لطیف و فکری خلاق داشتند در جست و جوی خواسته های فطری و عمیق جان خود ، علمی را پی افکندند که هندیان آن را "یوگا" خواندند. آنها با راهنمایی و الهام نداهای آسمانی توانستند روشها و فنونی را برای برانگیختن نیرو و تواناییهای بالقوه و همچنین توسعة حوزة دید و رؤیت درونی خود طراحی و ابداع کنند. منظور از این فنون ، رسیدن و غرقه شدن در عمیق ترین خواسته های اصیل خویش یعنی سرور و آرامش ناب "آناندام" (Anandam) ، توسعة دید درونی و امکان رؤیت اشیاء در میدانهای مختلف آگاهی یا آگاهی ناب "چیتام" (Chittam) ، و سرانجام درک حقیقت خویش یا حقیقت ناب "ساتیام" (Satyam) ، بود.

 

مجموعة این احوال و تعالیم و دستورالعملهای لازم برای وصول به آن ( یوگا ) خوانده می شود. استادان و معلمان یوگا ، بسته به قدرت درک و نیاز مریدان و یارانشان ، و متناسب با مراحل آموزش خود ، به منظور روشن شدن ذهن نوآموزان تعریفهای متعددی را بیان کرده اند. به این دلیل ، ممکن است یک نوآموز یوگا در طی مراحل آموزشش نزد پیر و استاد خود ، تعاریف مختلفی را از او بشنود ، تعاریفی که اهداف و ساختار تمرینات او را شکل می دهد و پیش می برد. ولی در واقع این احوال و حالات عمیق آگاهی که به یوگا موسوم است با هیچ کلام و توضیحی قابل انتقال نیست. تنها پس از سالها مراقبه و اجرای "سادانا" (Sadhana) ، یک جویندة صادق قادر به برانگیختن انرژی های خفته و توسعة میدان دید درونی خود خواهد شد. همانطور که عارف بزرگ هند پاتانجلی (Patanjali) گفته است : " تمرین یوگا آن گاه ریشة استوار خواهد داشت که دیری به استواری و عشق نگاه داشته آید . " ( یوگاسوترا(Yoga sutra) ) و تا پیش از تجربة شخصی چنین احوالی ، تعاریف و توضیحات قادر نیستند آن کیفیات درونی را در ما برانگیزند. تعاریف صرفاً ذهن ما را روشن ، فکر ما را راحت و هدف از اجرای تمرینات را منطقاً بر ما عیان می سازد. ولی این توضیحات هیچ گاه قادر نیستند پرتویی اصیل از حقیقت را بر دل یوگی متجلی سازند ، که آن نیاز به سیر و سلوکی بس جدی و منظم دارد.

 

یوگا


در اینجا به برخی تعابیر مختلف از حقیقت یوگا مبتنی بر متون کهن و اصیل یوگا می پردازیم :


" یوگا عبارت از خاموش ساختن امواج فکری و رهایی از قالبهای ذهنی است . "


2/1 (yoga Sutra ) یوگاسوترا

 

" حالت مجذوبیت کامل آگاهی که مبرا از بازیهای فکر و فراتر از دانشهای اکتسابی است ، یوگا نامیده می‌شود."


3/2 Akshyopanishada آکشیوپانیشاد

 

" یوگا راهی به سوی تمرکز و مجذوبیت عمیق و کامل است . "


Shardatilaka 25/1 شاردا تیلاکا

 

" با توسعة قرار و آرامش ذهنی و فرا رفتن از توهم یگانگی آگاهی با بدن و جهان ، فرد قادر به شناخت وجود محض که ورای تغییرات ، ذهن و کلام است خواهد شد. این حالت والا در یوگا مستقیماً و در شکل نیروی کالپا سامادی "Nirvikalpa Samadhi " تجربه می شود. "


3 , 7-8 Mahanirvanatantra ماها نیروانا تنترا

 


2. سیر ادواری یوگا

 

تا اواخر عصر ودایی واژه " یوگا " به معنای کنونی خود مطرح نبوده است . به نظر می رسد قدمت این واژه را حداکثر تا کمی پیش از عصر اوپانیشادی بتوان تعقیب کرد. هر چند در براهماناها ( Brahmana ) و آرانیاکاها ( Aranyaka ) صحبتی از یوگا نمی شود ولی مسلماً این واژه با چنین حجمی از مفاهیم نمی‌توانسته دفعتاً با ظهور اوپانیشادها شکل گرفته باشد. پس این معرفت کهن به نوعی مورد توجه بوده تا آنکه در دوره اوپانیشادی به طور مشخص و آشکاری از فلسفه و فنون این علم بحث شده است. در اندیشه عرفانی هند ما به نوعی از فلسفه تاریخ و انسان شناسی برخورد می کنیم که نه بر پایه ی استقرائات منطقی و مشاهدات اجتماعی بلکه مطلقاً مبتنی بر دریافتی شهودی است ، هر چند که این دریافت ها به نوعی تحلیل شده است که برای اذهان منطقی نیز جالب و دلکش است. یوگاشناسان معاصر معمولاً سیر یوگا را در 5 یا 6 دوره تحلیل و بررسی می کنند و این در حالیست که در متون یوگا تنها 4 مرحله برای حیات بشری فرض شده است و یوگا در هر کدام از این 4 دوره ماهیتی متفاوت و مناسب با حال مردم آن دوران دارد. بر این اساس یوگا عبارت خواهد بود از پاسخی طبیعی که آگاهی و شعور متعال از درون هر موجودی که از شرایط جبلی و حقیقی خود خارج شده برای رجوع به شرایط اصیل خود می دهد.

 

 

این چهار مرحله در تاریخ بشری عبارتند از :

 

عصر طلا ( بهار تاریخ Sathya Yuga )

 

عصر نقره ( تابستان تاریخ Tretha Yuga )

 

عصر مس ( پاییز تاریخ Dawapara )

 

عصر آهن ( زمستان تاریخ Kali Yuga )

 

یوگا

اولین دور از ادوار تاریخ بشری ( sathya yuga ) بنابر شهود روشن بینان کهن هند ، دورانی است که انسان هم آغوش طبیعت است. او بر علیه طبیعت وارد عمل نشده ، بلکه بر امواج حیات طبیعی به موج سواری پرداخته است. و بدون کمترین تزاحم و فشاری انعکاس نیازهای حسی و معنوی خود را در ابعاد مختلف وجود خویش پاسخ داده است. در این مرحله آگاهی بشری کاملاً یکپارچه و در اتحاد و یگانگی با طبیعت است.

 

متناسب با رشد خودآگاهی و قرار گرفتن "من" در مرکز هستی بجای هستی در مرکز "من" ادوار متفاوت دیگری شکل می گیرد. گذار از بهار تاریخ به تابستان تاریخ (tretha yuga) مطابق است با هبوط انسان به زمین در اسطوره شناسی دینی ، در این مرحله انسان خود را مستقل از طبیعت مشاهده کرده و در قبال طبیعت موضع به اصطلاح بشری خود را اتخاذ می کند. در این دوران است که قوانین قربانی شکل می‌گیرد زیرا انسان دیگر خود را سلولی از کیهان یکپارچه نمی بیند. و بدین سبب هستی برای او گاهی هول انگیز و گاه جذاب است. او با مراسم پوجا ( puja ) و یاجنا ( yagya ) سعی در تسخیر آسمانها و شکست محدودیت های بشری خود دارد. این اولین پارگی در کلیت" انسان . طبیعت " و تبدیل آن به " انسان و طبیعت " است.

 

با تخصصی تر شدن مغز انسان سومین شکن دراعصار تاریخ شکل می گیرد و آن دوپاره شدن انسان از خودش می باشد ! در این دوره ( Dwapara Yuga ) ، برای انسان های هوشیار مراقبه های طولانی و توجه به طبیعت توصیه شده است. زیرا این بار انسان از خودش بیگانه و دور شده است. به عبارت دیگر این بار " من " از طبیعت و نیروی الهی جدا نشده ، بلکه بشر در وجود خودش به چند پاره قسمت شده است ( انسان و انسان بجای انسان . انسان یکپارچه ) . در این دوران سطح هوشیاری ( خودآگاهی ) بشری تخصصی‌تر شده و سطوح متمایزی در روان بشر شکل می گیرد.

 

این تنزل سرانجام به عصر زمان یا دوره چهارم ( kali yuga ) منجر می شود که حکومت نگرانی های بشری است. عصر زمان به دوره ای اطلاق می شود که بشر اسیر ذهن خود شده است و قوای فکر در نهایت توحش و لذت جویی است و سعی در فرار از گذشته و آینده دارد چون قادر به دیدن کلیت خود نیست. در این عصر انسان در پی کامجویی از آینده موهوم و تصورات بی پایه ی گذشته است. این نهایت از خودبیگانگی بشری است. که نه تنها انسان در جستجوی حظوظ طبیعی و همه جانبه وجودی خود نیست بلکه در جستجوی حظوظ مادی نیز نیست. او اینک اسیر افکار و تصورات خود شده ( انسان . غیر انسان ) و قدرت خیال از خیال زندگی کامجویی می کند نه از خود زندگی .

 

چون مسخ بشری تا به این حد می رسد به حکومت مطلقه فکر و خیال و اوج دوری از طبیعت رسیده ایم. حال چه باید کرد ؟

 

همانطور که در آغاز مقاله نیز اشاره شد ، روح انسان هایی که دلی ساده و پاک دارند در طول تاریخ و در شرایط متفاوت توانسته بارها و بارها پرتوی آگاهی را در لابه لای بن بست های مجعول بشری پیدا کنند. بدین ترتیب شکن هایی که در ادوار مذکور حاصل آمده نه به نتیجه فکر و تعقل بلکه تنها به صورت واکنشی طبیعی در طول تاریخ از طریق متعادل ترین و پاک ترین نفوس بشری پاسخ داده شده است.

 

با توجه به مقدمه مذکور ، یوگا در واقع سه مرحله ی عمده را در طول تاریخ طی کرده است. زیرا همانطور که اشاره شد عصر اول (Sathya Yuga) دورانی است که انسان ها هماغوش با نوامیس و قوانین طبیعی و بدون هیچ ناهماهنگی زندگی می کردند. ( حضور آدم در بهشت در اسطوره شناسی دینی ) . بر این اساس در این دوران هیچگونه تفرقه و جدایی وجود نداشته است که " یوگا " سعی در وصل و جوش دادن آن جدایی داشته باشد. اما همین که انسان . طبیعت جای خود را به انسان و طبیعت داد ، واکنشی از اعماق زلال قلب انسان او را به یگانگی با طبیعت و حق فراخوانده است. این عمیق ترین نیاز عرفانی و فطری بشر به یگانگی با هستی در هند تحت نام " یوگا " خوانده شده است.

 

براساس توضیحاتی که گذشت یوگا در هند در هر کدام از این سه دوران معنایی متفاوت پیدا می کند. در آغاز یوگا عبارت از وصل و اتحاد است و آن زمانی است که انسان خود را هم آواز با هستی نمی یابد ولی در عین حال او قادر به رؤیت و دیدن هستی و این تفرقه هست لذا با مناسک سری پوجا و یاگیا سعی در اتحاد خود با طبیعت دارد.

 

در دومین مرحله او یگانگی ضمیر و ذهن خود را از دست داده است در این مرحله یوگا عبارت از رؤیت و نظاره کردن است.

 

در این مرحله همانطور که در باگاواد گیتا ( 32 ، 02 / 6 Bhagavad gita ) اشاره شده اوج یوگا عبارت از رویت ذات از طریق ذهن خالص و یگانه شده است.

 

و سرانجام در سومین مرحله ، یوگا یعنی کنترل کردن و تحت انضباط آوردن ، در واقع در این مرحله ما سعی می کنیم به شرایطی دست یابیم که نهایتاً قادر به رویت ذات درونی شویم. ولی از آنجا که فاصله ای زیاد نسبت به ذات خود پیدا کرده ایم در آغاز لازم است به مهار کردن امواج جعلی و غیر واقعی ذهن مبادرت ورزیم در شاندیلیوپانیشاد ( 42 ، 7/ 1 ) Shandilyo panishad به همین مساله اشاره شده در جایی که می گوید :


" یوگا عبارت از کنترل امواج ذهنی است . "

 

از آنجا که به اعتقاد عموم جیوتیشی‌ها ( Jyotishi ) و برخی از اساتید و پیران فرهیخته ی معنوی هند عصر کالی به پایان رسیده و هم اکنون قوس صعودی به سوی عصر " ساتیا " آغاز شده است ، در کنار انضباط هایی جدی یکی از مهمترین آموزه ها که مورد تائید یوگیان برای انسان های دوران ماست ( آغاز عصر پاییز ) همان مشاهده و یا نظارت کامل بر کل عملکرد احساسات و افکارمان می باشد.

 

البته ما می توانیم چهار مرحله ی مذکور را از نگاه دیگری بنگریم. و آن در صورتی است که مفهوم زمان را تنها به عنوان محل توالی پدیده ها و رویدادهای مادی مشاهده نکنیم بلکه آن را تا ژرفای روان و روح بشری دنبال کنیم.

 

در آن صورت هم اکنون می تواند عصر " ساتیا " باشد. همانطور که می تواند عصر" کالی" باشد و این بسته به آن است که شما در کجا قرار یافته باشید ؟ ! بحث پیرامون انعکاس اثرات زمان مادی و کیهانی (متافیزیکی ) در این مقوله نمی گنجد و خود به پژوهش های دیگری نیاز دارد. ولی در هر حال " زمان " به آن معنا که در عصر "کالی" مطرح است ، توالی افکار جعلی ، اوهام و خیالات و شهوات است . و هر چه به سوی سطوح والاتر یعنی مراحل "دواپارا" ، "ترتا" و "ساتیا" حرکت کنیم ، زمان گذر واحدهای معنوی خواهد شد. به این معنا این چهار مرحله همان چهار سطح وجود (عوالم لاهوت Anandamaya ، جبروت Vigyanamaya ، ملکوت Manomaya و ناسوت Anumaya ) در تجلی خود خواهد بود. بر همین اساس وقتی از عارفی پرسیدند چند سال داری ؟ گفت چهار سال ( با اینکه در سنین کهولت بود ) گفتند : چگونه ممکن است ؟ گفت : " عمر من همان است که آگاه از حق شدم والا باقی به حساب عمر نیاید " .

 

نگرشی که در اینجا برای تحلیل سیر ادواری یوگا مطرح شده است از دیدگاه تاریخ و واقعیات اجتماعی نیست بلکه نگرشی کهن و برگرفته از خود متون یوگا بود. به نظر می رسد یوگیان ترجیح داده اند سیر گذار معنوی را از چنین دید و نگاهی برای ما آشکار کنند. نگرشی فلسفی . شهودی که کاملاً قابل تطبیق با عرفانهای مسیحی و اسلامی نیز می باشد.

 

یوگا

 

3. تاریخچة تحلیلی یوگا

 

به لحاظ تاریخی می توان سیر تحولات یوگا را در پنج مرحله بررسی کرد :

 

عصر ودایی ( Vedic Yoga )

 

دوران پیش از کلاسیک ( Preclassical Yoga )

 

دوران کلاسیک ( Classical Yoga )

 

دوران بعد از کلاسیک ( Post Classical Yoga )

 

دوران مدرن ( Modern Yoga )

 


1- دوران ودایی ( 4000 تا 2000 پیش از میلاد )

 

هر چند در این دوران مستقیماً از واژة یوگا نشانی نمی یابیم اما مفاهیم قابل استنادی در متون ودایی یافت می شود. منظور از متون ودایی چهار جنگ کهن به نامهای

 

ریگ ودا Rig veda

ساما ودا Sama V.

یاجور ودا Vajur V.

آتاروا ودا Atharva V

 

است ، که در واقع کهن ترین متون مکتوب و ادبیات بشری نیز لحاظ می شوند. طی تحقیقات باستان شناختی در دو دهة اخیر سرآغاز تمدن در هند از هفت هزار سال پیش از میلاد از ناحیه ای نزدیک به دهکدة مهرگر ( Mehrgarh ) آغاز شده است و در هزارة سوم پیش از میلاد منجر به ساخته شدن شهرهای بزرگ و مهمی مثل موهنجو دارو ( Mohenjo daro ) هاراپا ( Harappa ) و دلاویرا Dholavira ) ( شد. این تمدن از شرق گنگ به طرف افغانستان و از ایران به سوی بمبئی توسعه یافت. این تمدن کهن را عموماً به نام تمدن ساراسواتی ( Sarasvati ) می شناسند. طبق نگرشهای ودایی شعور ناب و وجود متعال که خالق هستی از روی عشق و مهر بوده است " وداها " را به نوع بشر آموخت تا چگونگی زیستن در همسویی با قوانین " دارما " حفظ شود. به این معنا " وداها " در قلب خود مفهوم " یوگا " را در بر دارند هر چند که تنها از طریق واژگانی چون " تاپا " ( Tapah ) در این دوران به یوگای اصطلاحی نزدیک می شویم.

 

برای درک بهتر و کامل " وداها " " ریشی ها " ، ودانگا ( Vedanga ) را بمنظور فهم و استفاده از وداها ارائه کردند. " آنگا " ( Anga ) به معنای شاخه و بخش است پس ودانگا یعنی اجزاء و شاخه های ودا که شامل :

 

Kalpa

 

Shiksha

 

Vyakarana

 

Nirukta

 

Jyotisha

 

Chandas

 

می شد.

 

از طرفی زمینة دیگری از آموزشهای ودایی به نام اوپاودا ( Upaveda ) نیز به منظور استفادة عملی از وداها شکل گرفت که شامل

 

Ayurveda (طب ودایی)

 

Dhanur Veda (ورزش رزمی ودایی)

 

Sthapatya Veda (معماری ودایی)

 

Gandharva Veda (موسیقی ودایی)

 

می شد.

 


2- دوران پیش از کلاسیک ( 300 تا 2000 پیش از میلاد )

 

متون اوپانیشاد ( Upanishad ) و نهایتاً باگاواد گیتا ( Bhagavad Gita ) از دستاوردهای والای این دوران است. در این دوران به صراحت واژة یوگا و ابعاد عملی یوگا قابل بررسی است. مهمترین پیام این دوران شناسایی آتما ( Atma ) و برهما ( Brahma ) و طریق همسویی بین آن دو از طریق سلوک و معرفت است. از دیگر دستاوردهای مهم این دوران طبقه بندی سه گانة آگاهی بشری و امکان استقرار و یگانگی در آگاهی(Chatur Avasthanam) یکپارچه است.



3- دوران کلاسیک ( AD 1000 بعد از میلاد تا BCE 300 پیش از میلاد )

 

در این دوران خلاصه و زبدة تمام آموزه های یوگایی تا آن زمان در متنی به نام یوگا سوترا Yoga Sutra توسط حکیم و یوگی نامدار هند، پاتانجلی، گردآوری و تدوین شد. به همین دلیل این دوران را به نام دورة پاتانجلی یا دورة یوگای هشت مرحله ای نیز می شناسند. یکی از مهمترین دستاوردهای این دوران طبقه بندی راه عملی یوگا به هشت مرحله است :

 

1. یاما ( Yama )

 

2. نیاما ( Nyama )

 

3. آسانا ( Asana )

 

4. پرانایاما ( Pranayama )

 

5. پراتیاهارا ( Pratyahara )

 

6. دارانا ( Dharana )

 

7. دیانا ( Dhyana )

 

8. سامادی ( Samadhi )

 


4- دوران بعد از کلاسیک ( AD 1750 تا 1000 )

 

در این دوران یوگی ها سعی در ارتباط بیشتر با مردم دارند و در نتیجه آموزه های خود را نیز قابل فهم‌تر ارائه کرده اند از مهم ترین متون در این دوران می توان به هاتا یوگا پرادی پیکا ( Hatha Yoga Pradipika ) گراند سامهیتا ( Ghrand Samhita ) شیوا سامهیتا ( Shiva Samhita ) اشاره کرد. در این عصر تعالیم عملی تر و قابل فهم تر یوگا مثل " هاتا یوگا " توسعه یافت و به موازات آن فرقه ها و سنتهای مختلف آموزش این روشها مثل سنت نات ( Nath ) نیز مورد توجه قرار گرفتند.

 


5. دوران جدید

 

در اینجا اشاره به دورة حکومت بریتانیای کبیر بر شبه قاره هند ضروری به نظر می رسد. چرا که انگلیسی ها بویژه کمپانی هند شرقی مایل به توسعة آموزشهای سنتی معلمین و گوروهای هندی نبود ولی سرانجام در سال 1893 با سخنرانی سوامی ویوکاناندا ( Sw. Vive Kananda ) و متعاقب آن ورود سوامی یوگاناندا ( Sw. Yogananda ) در سال 1920 به آمریکا یوگا وارد مرحلة امروزین خود شد ، یعنی توسعة پیش از حد به کمک وسایل ارتباط جمعی ، یافتن مبانی علمی برای تمرینات یوگا ، استفادة قاعده مند از فنون یوگا براساس نگرشهای علمی و سرانجام عوام زدگی و فراموش کردن پیام و اهداف اصلی دانش یوگا.

منبع:parsiteb.com