یکصد و ده سال پیش یکی از پرتلفات ترین حوادث طبیعی تاریخ آمریکا به وقوع پیوست؛زمین لرزه ای به قدرت 7.9 درجه در مقیاس ریشتر شهر "سان فرانسیسکو" را به لرزه درآورده و ساختمان های شهر را فروریخت.
در بامداد روز 18 آوریل سال 1906 میلادی در ساعت 5 و 12 دقیقه بامداد به وقت محلی زلزله بسیار شدیدی شهر سان فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا را لرزاند. اما هنوز وقایع بدتری در انتظار این شهر بودند. شکستگی در شبکه های لوله های انتقال گاز شهری موجب یک آتش سوزی سهمگین در مرکز شهر شد و 25 هزار ساختمان در این حریق سوختند.
آتش سوزی ها و غارتها ظرف چند ساعت مرکز تجاری این شهر ثروتمند که هنگام هجوم جویندگان طلا ساخته شده بود را به ویرانه ای مبدل ساخت. در جریان این زلزله نزدیک به 3 هزار نفر از اهالی شهر کشته و 250 هزار نفر بی خانمان شدند. در میان این قربانیان 275 تن از زندانیان شهر بودند که در ساختمان زندان کشته شدند.
این زمین لرزه به همراه طوفان 1900 گالوستون و طوفان کاترینا بدترین حوادث طبیعی تاریخ کشور ایالات متحده امریکا میباشند اما با توجه به شمار تلفات این حادثه طبیعی همچنان پر تلفات ترین حادثه طبیعی تاریخ کالیفرنیا به شمار میرود.
فاجعه سانفرانسیسکو یکی از پرتلفات ترین حوادث طبیعی تاریخ آمریکا است
پر تلفات ترین حادثه طبیعی تاریخ کالیفرنیا
پرتلفات ترین حوادث طبیعی تاریخ آمریکا
بدترین حوادث طبیعی تاریخ کشور ایالات متحده امریکا
مرگبارترین زمین لرزه تاریخ امریکا
فاجعه سانفرانسیسکو 110 سال قبل
بدترین حوادث طبیعی تاریخ
منبع:faradeed.ir
ناصرالدین شاه و 84 همسرش!
ناصرالدین شاه قاجار معروف به «سلطان صاحبقران» و بعد «شاه شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانیترین مدت شاهی را در میان دودمان قاجار دارا است. او همواره به داشتن محبت به امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت عصمت و طهارت تظاهر داشته اما با رفتارهای ناپسند خود از جمله داشتن چندین زن عقدی و صیغهای چهره واقعی خود را نمایان کرده است.
حکایت حرمسرای ناصرالدینشاه داستانی است و شهره عام و خاص. وی حرمسرایی عریض و طویل برای خود ساخت که وصف آن در تاریخها و سفرنامههای آن دوره آمده است. به سخن عینالسلطنه 112 زن عقدی و صیغهای داشت که به همراه نوکر و کلفتها بیش از 2000 نفر بودند.
زنان عقدی ناصراالدین شاه: گلین خانم اولین زنی بود که ناصرالدین شاه در زمان ولیعهدی گرفت و از او سه فرزند داشت. یک پسر موسوم به سلطان محمود میرزا که ولیعهد بود و در سن دو سالگی درگذشت و دو دختر مسماة به افسرالدوله و فخرالملوک.
خجسته خانم تاجالدوله، دختر سیفالله میرزا پسر فتحعلی شاه نخستین زنی بود که پس از استقرار سلطنت اختیار نمود. مشارالیها یک دختر و یک پسر آورد. دخترش عصمتالدوله بود و پسرش سلطان معین الدین میرزا که او نیز ولیعهد خوانده شد و در 9 سالگی درگذشت.
شکوهالسلطنه دختر شعاع السلطنه پسر فتحعلی، شاه یک پسر آورد که مظفرالدین شاه باشد. سرورالسلطنه دختر عمادالدوله پسر خاقان اولادی نیاورد.
جیران ملقبه به فروغالسلطنه دو پسر آورد موسوم به ملک قاسم میرزا و ملکشاه که هر دو را ولیعهد خواندند و یکی پس از دیگری درگذشت.از زنان عقدی ناصرالدین شاه، فروغالسلطنه (جیران) و سرورالسلطنه و شکوهالسلطنه به ترتیب در حیات شاه فوت نمودند.
زنان صیغهای ناصرالدین شاه: زینتالسلطنه دختر سالار معروف که چند سال در خراسان با شاه جنگید. مشارالیها یک پسر آورد موسوم به سالار السلطنه که در تاریخ تحریر این کتاب در فرنگستان زندگی میکند. بدرالسلطنه از شاهزاده خانم بزرگ بود. یک پسر آورد موسوم به رکنالسلطنه که او نیز سالهاست در اروپا عمر میگذراند.
اخترالسلطنه خواهر اوکتای قاآن میرزا که اولاد نیاورد.
شمسالدوله دختر عضدالدوله پسر فتحعلی شاه که برادرهایش عینالدوله صدراعظم مظفرالدین شاه و وجیهالله میرزای سپهسالار بودند. مشارالیها هم فرزندی نیاورد.
صیغههای محترمه دیگر که از شاهزاده خانمها نبودند: انیسالدوله که در واقع ملکه بود، ولی فرزند نیاورد. شاه او را بسیار دوست داشت، و چندین بار خواست وی را عقد نماید، ولی او نپذیرفت و اظهار نمود که به اصطلاح ساعت اولیه زناشوئی خود را برهم نخواهد زد. پس از کشته شدن شاه روزی برایش مبلغی پول آوردند و چون تمثال شوهر را بر روی اسکناسها دید آنقدر به سر و سینه کوفت که سخت بیمار شد و پس از چند ماه بدرود زندگی گفت.
امینه اقدس عمه عزیزالسلطان سردار محترم فرزندی نیاورد.
عفتالسلطنه مادر سلطان مسعود میرزای ظلالسلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه و بانو عظمی زن صارم الدوله.
منیرالسلطنه مادر ضیاءالسلطنه زن سید زینالعابدین امام جمعه. والی زاده مادر والیه که زن اعتضادالملک شد و پس از فوت وی به عقد مهدیقلی خان مجدالدوله درآمد.
خازنالدوله دو دختر آورد مسماة به فخرالدوله و فروغالدوله، فخرالدوله زنی بود بسیار زیبا و ادیبه و شاعره که سخن شیرین میگفت و خط خوش مینوشت، و فروغالدوله که زن ظهیرالدوله شد و بعدها او را ملکه مینامیدند.
وجیهالدوله یک دختر آورد مسماة به اخترالدوله که شاه او را برای عزیزالسلطان عروسی نمود. مرجان خانم مادر یمین الدوله و فرحالسلطنه. توران السلطنه مادر عضدالسلطنه و تاجالسلطنه. حرمت السلطنه مادر افتخار السلطنه. محبوبالسلطنه مادر عزالسلطنه و عزیزالسلطنه. وقارالسلطنه مادر شرفالسلطنه. قمرتاج خانم مادر قدرتالسلطنه.
به هر یک از زنهای بزرگ یک دستگاه عمارت و حیاط داده شده بود. زنهای دیگر به تفاوت از یک الی سه اطاق داشتند و صیغههای جزء به زنهای محترمه سپرده شده و در دستگاه آنها میزیستند.
انیس الدوله، ملکه ایران
در میان زنان ناصرالدین شاه، آنان که از همه بیشتر معروف هستند انیس الدوله، جیران، زبیده خانم و شکوه السلطنه هستند. انیس الدوله به نوعی مقام ملکه را در میان زنان ناصرالدین شاه داشته است. نام اصلی اش فاطمه بوده و ظاهرا در یکی از شکارهای شاه با او آشنا می شود. گویند که بعد از ترور شاه هم بشدت عزادار او بود و حتی نقل است که به دلیل دیدن عکس شاه جان خود را از دست داد. جالب است بدانید انیس الدوله نخستین زن یک پادشاه ایرانی هم هست که به فرنگ رفته، اما به دلیل این که از لحاظ فرهنگی ملاحظاتی برای برخورد با همسرشاه و اروپاییان وجود داشته، به تهران بازگردانده می شود.
جیران، سوگلی محبوب
اما اگر انیس الدوله ملکه ایران بوده، جیران سوگلی محبوب شاه بوده است. جیران کلمه ای ترکی به معنای غزال است و ظاهرا چنین اسمی را شاه به دلیل چشمان دخترک اهل تجریش بر او گذارده است. در مورد آشنایی او با شاه روایات مختلفی گفته شده است. جیران روحیاتی جسورانه داشت و مرتب به شکار و اسب سواری می رفت. همین موضوع یکی از دلایل شهرت جیران بود. عشق ناصرالدین شاه به این همسرش تا پایان عمر او باقی ماند. اگرچه جیران به دلیل بیماری 30 سال کمتر از شاه عمر کرد، اما شاه بعد از او عاشق دختری شد که شبیه جیران باشد و حتی نقل است که هنگام ترور خود را به قبر جیران سپرد و اکنون هم در آن محل دفن است.
تعدد همسر شاهان؛ چرا؟
چنین رفتاری در مورد شاهان پیشین ایرانی هم دیده شده است. فتحعلی شاه قاجار هم چند همسر داشته و حرمسرا در مورد چند پادشاه دیگر ایرانی هم گزارش شده است. از طرفی سلاطین دیگر کشورها هم چنین رفتاری داشته اند. به نظر می رسد ریشه این کار علاوه بر این که میل شاهان به لذت بردن تام و تمام و البته متنوع از دنیاست؛ در یک مساله دیگر هم ریشه دارد. در همان فیلم کارگردان نروژی گفته می شود که در آن دوران تصور بر این بود که موفقیت یک پادشاه در این است که بتواند از دنیا و مافیهای آن بهره زیادی ببرد. به عبارت دیگر اگر دیده می شد پادشاهی تک همسری اختیار کرده و غذای معمولی می خورد تصور همگان بر این می شد که وی فردی شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد. پس دلیل تعدد همسر هم لذت است و هم تظاهر به لذت برای این که نشان داده شود این پادشاه موفق است.
همسران متعدد از کجا می آمدند؟
پس از این مقدمه کوتاه بهتر است سیر کوتاهی در شرح احوال همسران شاه داشته باشیم. گلین خانم نام اولین زن عقدی ناصرالدین شاه است. او در چهارده سالگی با ولیعهد آن زمان و شاه سال های بعد ازدواج کرد تا نشانه ای بر بلوغ ولیعهد باشد؛ موضوعی که در عالم سیاست معنای خاصی داشت. بعد از او زنان دیگری وارد زندگی ناصرالدین شاه شدند. برخی هدیه امیران ولایت های مختلف بودند، برخی را شخص شاه یا خانواده او به حرمسرا آورده بودند، برخی کنیزکان حاصل از سرکوب شورش ها یا جنگ ها بودند و برخی مثل همان گلین خانم از دختران خاندان قجری.
فرجام حرمسرای ناصرالدین شاه چه شد؟
با قتل ناصرالدینشاه و ورود حرمسرای شاه جدید، زنان «شاه شهید» باید حرمخانه را تخلیه میکردند. بنابراین آنان را روز ششم محرم 1313 هـ . ق. پیش از پایان عدهشان از اندرون بیرون کردند. گروهی با الاغ کرایه، دستهای با تراموا، شماری پیاده و برخی نیز با کالسکه بیرون رفتند. مردم هم دستهدسته و گروه گروه در خیابان ایستاده بودند و تماشا میکردند. هر کس به خود وعده میداد و یکی را انتخاب میکرد. این زنها که سایه آنها را آسمان نمیدید و در وقت بیرونآمدن صدای «دور شو کور شو پس برو» گوش عالم را کر میکرد به این حال بیرون میرفتند و دل مردم به حال آنها میسوخت. آنها در تمام کوچهها و محلات شهر پراکنده شدند. بعضیها که جا و مکان نداشتند به خانه های دختران ناصرالدینشاه و اقوام دور خود پناه بردند.
به سخن عینالسلطنه «هیچ صحبتی در آن روزها بیشتر از این صحبت رواج نداشت. هر دو نفر آدمی که در جایی نشسته بودند از این موضوع صحبت میکردند. طوری صحبت آنها شیوع دارد که بالاتر از صحبت قتل شاه در این ایام است. 50 سال سلطنت ناصرالدینشاه و 70 سال عمر او به جمعآوری و تربیت اینها صرف شد و حقیقت از هرجهت در این کار استاد بود و مثل او احدی در این کار قوه و قدرت نداشت.»
در زمان مظفرالدینشاه حرمسرا محدودتر شد و با روی کار آمدن محمدعلیشاه بساط حرمخانه تقریبا برچیده شد؛ چرا که وی جز ملکه جهان، مادر ولیعهد احمد میرزا همسر دیگری نداشت و از ترس وی همسر دیگری برنگزید. پسرش احمدشاه نیز اگرچه چندین همسر داشت، اما حرمسرا تشکیل نداد.
منابع :
تبیان،آفتاب
مشرق نیوز
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
تصاویری از آیینهای عزاداری محرم در عصر قاجار تصاویری از جواهرات ناصرالدین شاه ماجرای جالب انیس الدوله، سوگلی ناصرالدین شاه! احمدشاه, آخرین شاه قاجار از تبعید تا مرگ اولین باغ وحش در تهران اولین چرخ خیاطی چه زمانی به ایران آورده شد؟عجایب شگفت انگیز و از بین رفته جهان !! +عکس
در جهان زیبایی هایی وجود داشته که امروز دیگر وجود ندارند و بر اثر زلزله، جنگ و غیره از بین رفته اند. در زیر به بعضی از این عجایب اشاره میکنیم.
۱. بت بامیان
طالبان درسال ۲۰۰۱ بت بامیان را از بین بردند. این مجسمه ها از شن و ماسه ساخته شده و چهره شان رنگ آمیزی شده بود.
۲. باغ های معلق بابل
گفته می شود که این باغ ها در قرن دوم قبل از میلاد در نتیجه چند زمین لرزه از بین رفتند. این باغ ها در عراق واقع بوده و دارای گیاهان و حیواناتی بودند که از سراسر جهان به آنجا آورده شده بود.
۳. معبد آرتمیس
این معبد یونانی ۳ بار بازسازی و ترمیم شد ولی سرانجام در سال ۴۰۱ قبل از میلاد فروریخت. در سال ۲۶۸ بعد از میلاد، حمله اقوام آلمانی این معبد را کاملا ویران کرد.
۴. مجسمه زئوس
این مجسمه که در معبد زئوس در یونان قرار داشت، به قسطنطنیه منتقل شد و در آنجا در سال ۴۷۵ بر اثر آتش سوزی از بین رفت. ولی بعضی معتقدند که این مجسمه در سال ۴۲۵ در همان معبد آتش گرفت و از بین رفت.
۵. آرامگاه هالیکارناسوس
این آرامگاه بین سال های ۳۵۰ تا ۳۵۳ قبل از میلاد ساخته شد ولی پس از ۱۶ قرن، زمین لرزه های پی در پی آن را تخریب کرد.
۶. مجسمه عظیم رودس
این مجسمه به منظور بزرگداشت پیروزی رودس بر پادشاه قبرس ساخته شده بود و در سال ۲۲۶ قبل از میلاد در پی یک زمین لرزه تخریب شد.
۷. فانوس دریایی اسکندریه
هدف از ساخت این فانوس هدایت دریانوردانی بود که به سوی بندر اسکندریه در حرکت بودند. ۳ زمین لرزه در سال های ۹۶۵، ۱۳۰۳ و ۱۳۲۳ این فانوس دریایی را تخریب کردند.
۸. گنج های فراعنه
تقریبا همه مقبره های واقع در دره پادشاهان مصر تخریب شدند، به جز مقبره توت عنخ آمون که در سال ۱۹۲۲ کشف شد. بعضی تاریخدانان معتقدند که این مقبره ها در زمان حکومت دوازدهمین سلسله پادشاهان مصر موردحمله قرار گرفت.
۹. آرامگاه چنگیزخان
دیرینه شناسان سال ها است که بر سر محل قرار گرفتن آرامگاه چنگیز اختلاف نظر دارند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۷ قبل از مرگ خود وصیت کرده بود که محل به خاک سپردنش افشا نشود. گفته می شود پیکر این امپراطور مغول به مغولستان بازگردانده شده ولی مکان آن مشخص نیست.
۱۰. شهر گمشده آتلانتیس
افلاطون می گوید آتلانتیس یکی از قدرتهای دریایی عمده بود که پس از حمله ناموفق به آتن، در دریا غرق شد.
۱۱. جام مقدس
این جام همیشه مورد توجه بوده و مکان و شکل ظاهری آن همواره مورد سوال بوده است. این جام موضوع اصلی بسیاری از افسانه ها و کارهای هنری مانند نقاشی ها و فیلم ها بوده است.
منبع: afkarnews.ir
وقتی پسر خرم و سلطان سلیمان به قزوین آمد
شاهزاده بایزید (۱۵۶۱–۱۵۲۵ میلادی) (۹۶۹–۹۳۰ ه ق) پسر سلیمان یکم و خرم سلطان بود. حادثهٔ شورش بایزید علیه پدرش سلیمان و برادرش سلیم یکی از مهمترین حوادث داخلی امپراتوری عثمانی در عصر طلایی آن دانسته میشود. همچنین رفتار سلیمان با پسرش بایزید یکی از بزرگترین اشتباههای این سلطان مقتدر عثمانی شناخته میشود.
خرم سلطان
در جنگی که در نزدیک قونیه درگرفت، بایزید شکست خورد و به طرف آماسیه گریخت و برای زدودن خشم پدر نسبت به خود از او تقاضای عفو کرد، اما سلطان به شرطی حاضر به پذیرش عفو او شد که تمامی بزرگان و اطرافیان بایزید به دست او کشته شوند. هر چند بایزید سه تن از اطرافیان خود را سر برید و سر آنها را به نزد سلطان فرستاد، اما نه تنها به کشتن مابقی رضایت نداد، بلکه به تقویت سپاه خود پرداخت و بیش از پیش باعث خشم سلیمان شد.
در نتیجه اوهمراه با ۴ پسر خود و ۱۰٬۰۰۰ نفر سرباز و چند تن از امرای خود به ایروان (در کشور ارمنستان کنونی) رفت. حاکم آنجا شاه قلی سلطان استاجلو بود که از طرف شاه طهماسب حکومت میکرد. او فرستادهای نزد پادشاه ایران فرستاد و ماجرای آمدن بایزید را به اطلاع او رسانید و سپس بایزید را با درخواست پناهندگی به سوی شاه طهماسب اعزام کرد. طهماسب امان نامهای برای بایزید نوشت و دستور داد که بایزید را به قزوین پایتخت صفوی بیاورند.
سلطان سلیمان
قبل از رسیدن بایزید به قزوین، سلطان سلیمان هدایای بسیاری را به دربار ایران فرستاد و از شاه طهماسب خواست که بایزید را به او تسلیم کند. قصد سلطان سلیمان از این سرعت عمل این بود که قبل از رسیدن بایزید به قزوین ذهن شاه طهماسب را نسبت به او بدبین سازد و ظاهراً در این اقدام موفق هم شد. بایزید به قزوین رسید و در ۱۵۵۹ میلادی (۲۱ محرم ۹۶۷ ه ق) با شاه طهماسب ملاقات کرد. سلطان سلیمان و پسرش سلیم به هر قیمتی بود خواستار استرداد و دست یافتن به بایزید و فرزندان او بودند، اما از طرف دیگر شاه طهماسب مایل به درافتادن و شروع جنگ دیگری با عثمانی بر سر پناه دادن به بایزید نبود.
او سعی کرد میانه را بگیرد و پدر و پسر را آشتی دهد و به همین جهت نامههای متعددی بین شاه طهماسب و سلطان سلیمان مبادله شد که در تمامی این نامهها سلیمان با اصرار خواستار تسلیم بایزید شده بود. همچنین برطبق صلح آماسیه، پناهندگان بایست به کشور خود عودت داده میشدند. سرانجام شاه طهماسب خود را ناگزیر دید که برای اجتناب از خطر درگیری با قوای عثمانی، پناهندهٔ خود را تسلیم کند. شاه طهماسب برای استرداد بایزید به سلطان سلیمان قانونی جواب مثبت داد و در نامهای در مقابل تسلیم بایزید ۹۰۰٬۰۰۰ سکهٔ طلا از جانب سلطان سلیمان و ۳۰۰٬۰۰۰ سکه طلا هم از جانب سلیم درخواست نمود.
شاهزاده بایزید در کنار پدرش سلیمان قانونی
سرانجام برای پس گرفتن بایزید، خسرو پاشا به همراه ۲۰۰ نفر مأمور عثمانی در ۱۵۶۲ میلادی (۱۴ ماه ذیقعده ۹۶۹ ه ق) وارد قزوین شدند. به دستور شاه طهماسب یک هفته بعد در ۲۱ ماه ذیقعده بایزید تسلیم یکی از معتمدین شاهزاده سلیم شد و او بنا به فرمانی که از سلیم داشت، بلافاصله او را با طناب به قتل رساند. بعد از قتل شاهزاده بایزید چهار پسرش اورخان، عثمان، عبدالله و محمود نیز به سرنوشت پدرشان دچار شدند و به قتل رسیدند. با وجود دشمنی مذهبی که بین ایرانیان و عثمانیها بود، اهالی قزوین از اقدام به چنین کاری سخت متنفر شدند و فرستادگان سلطان را در هرکجا میدیدند، برایشان سنگ پرتاب مینمودند.
مقبره شاهزادگان در سیواس
بعدها جنازههای این پنج شاهزادهٔ عثمانی را به سیواس بردند و در بیرون باروی آن شهر به خاک سپردند. پنجمین و کوچکترین پسر بایزید نیز که سه ساله و در بورسه بود، به قتل رسید. پس از قتل بایزید، برای طهماسب مقداری کمتر از آنچه وعده داده شده بود، یعنی ۵۰۰٬۰۰۰ سکهٔ طلا فلوری همراه هدایایی گرانقیمت، فرستاده شد.
منبع : seemorgh.com
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
زندگی و چهره واقعی خرم سلطان !+عکس
نگهداری از مکه و کلیدهای مکه
در اواسط قرن پنجم میلادی، خاندان قریش (خاندان پیامبر اعظم) بر مکه تسلط یافتند، «قصی بن کلاب» رئیس قبیله قریش مسئولیت نگهداری از مکه و کلیدهای این مکان مقدس را به عهده گرفتند.
زمانی که کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) بازسازی شد، پس از ایشان و حضرت اسماعیل، نگهبانی و نگهداری از این خانه مقدس، به قبیله جرهم سپرده شد که از یمن آمده بودند.
این قبیله پس از پیروزی و تسلط قبیله عربستانی «بنی خزاعه»، مجبور به ترک مکه شدند و این قبیله بتپرست که متعلق به جنوب عربستان بودند، کعبه را به محلی برای نگهداری بتهایشان تبدیل کردند، در این زمان آنها خود کلیددار کعبه بودند.
تصویر کلید خانه خدا
بعدها در اواسط قرن پنجم پنجم میلادی، خاندان قریش (خاندان پیامبر اعظم) بر مکه تسلط یافتند، «قصی بن کلاب» رئیس قبیله قریش مسئولیت نگهداری از مکه و کلیدهای این مکان مقدس را به عهده گرفتند.
«قصیبن کلاب» پیش از مرگ، وظایفش را به دو پسرش «عبد الدار» و «عبد مناف» سپرد. در این میان وظیفه نگهداری و مراقبت کعبه به «عبد الدار» رسید.
پس از پیروزی مسلمانان بر مکه به رهبری حضرت محمد (ص)، ایشان شخصا این خدمات را به عهده گرفتند.
منبع :isna.ir