فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس)



شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان

10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس)
در این لیست به معرفی ده خانواده قدرتمند در طول تاریخ می پردازیم که با نقش خود مسیر تاریخ را در بسیار از نقاط جهان تغییر دادند.
10. خانواده روسچایلد
خانواده روسچایلد، یک خاندان مالی و بانکداری بین المللی است که ریشه یهودی- آلمانی دارد و در سراسر اروپا فعال بود که توسط دولت های اتریش و بریتانیا، مور تجلیل قرار گرفت.

رشد این خانواده و رسیدن آن به شهرت بین المللی، با مایر آمیشیل روسچایلد (1812-1744 تصویر پایین) آغاز گشت، که استراتژی اش برای موفقیت آینده، حفظ کنترل تجارت های آنها در دست های خانواده بود و به آنها اجازه می داد تا با تمایل خود میزان ثروت شان را مشخص سازند و به موفقیت های شغلی و تجاری دست یابند. مایر روسچایلد با تنظیم کردن ازدواج های دقیق در نزدیکان خود، سبب حفظ ثروت در خانواده و افزایش آن شد.

او کسب و کار خود را در شهر لندن در سال 1811 و با عنوان روسچایلد و پسران آغاز کرد که هنوز نیز وجود داشته و به تجارت مشغولند. در سال 1818، او به دولت پروسان وام 5 میلیون پوندی داد، و صدور اوراق قرضه برای وام های دولتی، کسب و کار دائمی را برای بانک او ایجاد نمود. قدرت او در شهر لندن در سال های 1825 و 1826 میلادی به حدّی رسید که می توانست پول کافی در اختیار بانک انگلستان قرار دهد تا با بحران نقدینگی مواجه نشود.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان

9. پلانتاگینیت
در بازی شیر و خط، این خانواده پلانتاگینیت یا تودور ها بودند که پیروز شدند؛ بیشتر توسعه فرهنگ کشور انگلستان و سیستم سیاسی (که تا به امروز نیز باقی است)، تحت حکومت آنها رشد یافت. هنگامی که آنها حکومت را به دست گرفتند، کلیسای انگلستان شکل گرفت و برخی می گویند دوران عصر طلایی در این دوره رخ داد، امّا اهمیت خط سیر پلانتاگینیت ها بسیار بیشتر از این بود (و علاوه بر این، تبار هنری هشتم از تودورها بود). خانه آنها، خانه سلطنتی بود که توسط هنری دوم انگلستان، پسر جفری پنجم از آنجو، ساخته شده بود.

پادشاهان پلانتاگینیت، ابتدا در قرن دوازدهم میلادی بر انگلستان حکمفرمایی کردند. در مجموع، پانزده پادشاهی سلطنتی پلانتاگینت از سال 1154 میلادی تا سال 1485 میلادی بر انگلستان حکومت کردند، از جمله آنهایی که متعلق به شاخه کادیت ها بودند. در طول دوران حکومت پلانتاگینت ها، فرهنگ و هنر انگلیسی متفاوتی پدیدار گشت. که توسط برخی از پادشاهان تشویق می شد که خود از حامیان و طرفداران "پدر شعر انگلیسی" ، جیئوفری کاسیر، بودند.

سبک معماری گوتیک در این دوران بسیار محبوب بود؛ از جمله ساختمان های بازسازی شده کلیسای وست مینیستر و کلیسای بزرگ یورک. همچنین، توسعه هایی در بخش اجتماعی صورت گرفت، مانند جان اول انگلستان که معاهده مگنا کارتا (تصویر پایین) را امضا نمود. این معاهده در توسعه قانون عمومی و قانون اساسی، نقش بسزایی ایفا کرد. نهادهای سیاسی مانند پارلمان انگلستان در این دوران به وجود آمد؛ همچنین نهادهای آموزشی چون دانشگاه کمبریج و دانشگاه آکسفورد.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان

8. خانواده نهرو- گاندی
خانواده نهرو- فیروز گاندی، یک خانواده سیاسی هندی به شمار می آید که در تاریخ اولیه استقلال هند، بیشتر کُرسی های مجلس را در اختیار خود داشتند. سه تن از اعضای این خانواده (پاندیت جواهر نهرو، دختر او ایندیرا گاندی، و پسر این دختر راجیو گاندی) از نخست وزیران هند بودند، که دو نفر از آنها (ایندیرا و راجیو گاندی) ترور شدند.

چهارمین عضو این خانواده، سونیا گاندی، در حال حاضر رئیس کنگره هندوستان است، در حالیکه پسر او و راجیو، یعنی راهول گاندی، جوان ترین عضو این خانواده است که وارد دنیای سیاست گشته است؛ او وارد رقابت های انتخاباتی برای مجلس ولسی شد و توانست در سال 2004، یک کُرسی در این مجلس به دست آورد. خانواده نهرو- فیروز گاندی هیچ ارتباطی با رهبر استقلال هندوستان، یعنی ماهاتما گاندی ندارد. این خانواده، برجسته ترین نمونه سنت رهبری دودمانی در کشورهای دموکراتیک قاره آسیا به شمار می آید.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
7. خانواده خان
چنگیز خان (تصویر پایین)، بناینگذار امپراطوری مغول ها، خان (حاکم) و خاگان (امپراطور)، بود؛ بزرگ ترین امپراطوری پیوسته در طول تاریخ. او با متحد کردن چندین قبلیه کوچ نشین در شمال شرقی آسیا، قدرت را در دست گرفت. پس از تاسیس امپراطوری مغولستان و پذیرفتن لقب "چنگیز خان"، او شروع به حمله قفقاز، امپراطوری خوارزم، و سلسله های چیا و چین غربی نمود.

امپراطوری مغولستان، در طول دوران حکومت چنگیزخان، بخش قابل توجهی از آسیای مرکزی را در اختیار گرفت. چنگیزخان پیش از مرگش، اوکتای خان را به عنوان جانشین خود تعیین نمود و امپراطوری اش را میان پسران و نوه هایش تقسیم کرد. او در سال 1227 و پس از شکست دادن تانگات ها از دنیا رفت.

او در مغولستان و در مکانی ناشناخته به خاک سپرده شد. فرزندان او مسیر چنگیزخان را ادامه دادند و توانستند بخش قابل توجهی از اوراسیا را تصرف نمایند؛ از چین، کره جنوبی، قفقاز و کشورهای آسیای میانه گرفته تا خاورمیانه و بخش قابل توجهی از اروپای شرقی مدرن.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
6. خانواده های کلودیا و ژولیوس
این دو خانواده در یک موضوع با هم مشترک بودند، و آن این بود که هر دو از خانواده های مهم و پُر نفوذ روم باستان محسوب می شدند، و سرانجام به یکدیگر پیوستند و سلسله ژولیو-کلودیان را شکل دادند که مشهورترین امپراطوران از آن سر بر آوردند: کالیگولا، آگوستوس (تصویر پایین)، کلودیوس، تیبریوس، و نیرو. این پنج امپراطور، امپراطوری روم را از 27 قبل از میلاد تا 68 پس از میلاد اداره نمودند، هنگامی که این خط با خودکشی نیرو به پایان رسید.

این پنج نفر از طریق ازدواج و فرزندخواندگی با ژن های این خانواده ارتباط داشتند. گاهی اوقات و به اشتباه، ژولیوس سزار را بنیانگذار این خانواده می نامند؛ در حالیکه او امپراطور نبود و ارتباطی با کلودیان ها نداشت. آگوستوس بنیانگذار پذیرفته شده تری به نظر می آید.

سلطنت امپراطورهای سلسله ژولیو- کلودیان، دارای ویژگی های مشترک و مشابهی می باشد: تمامی آنها از طریق روابط غیر مستقیم یا پذیرفته شده به قدرت رسیده بودند. تمامی آنها قلمرو امپراطوری روم را گسترش دادند و پروژه های ساخت و ساز گسترده ای را آغاز نمودند. توده مردم آنها را دوست داشتند، امّا طبقه سنا از آنها ناراضی بودند. این چیزی است که مورخان باستان نگاشته اند. آنها خانواده ژولیو- کلودیان را خودبزرگ بین، دیوانه، منحرف جنسی، و مستبد تعریف کرده اند.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
5. خانواده زو
"زو"، نام خانوادگی امپراطوران سلسله مینگ بود. اولین امپراطور سلسله مینگ، هووانگو (زو یواهنزهانگ- تصویر پایین)، پذیرفت تا نام مینگ را برای سلسله خود انتخاب نماید. مینگ به معنای "درخشان" است. سلسله مینگ از سال 1368 میلادی تا 1644 میلادی، حاکم کشور چین بود. آنها پس از سقوط سلسله مغول ها به رهبری یوان قدرت را در دست گرفتند.

مینگ "یکی از بزرگ ترین دوران در تاریخ، که از حکومت داری منظم و ثبات اجتماعی برخوردار بود"، آخرین سلسله در چین بود که توسط قوم هان اداره شد. اگرچه پایتخت مینگ، یعنی شهر پکن در سال 1644 و در شورشی که به رهبری لی زیچینگ بود نابود شد که به زودی توسط سلسله مانچو جایگزین شد (آخرین خانواده سلطنتی چین)؛ امّا وفاداری رژیم ها به پادشاهی مینگ تا سال 1662 باقی ماند.

حکومت مینگ نیروی دریایی بسیار بزرگی را ساخت و در ارتش او بیش از یک میلیون سرباز وجود داشت. پروژه های ساخت و ساز بزرگ و عظیمی در این دوران انجام شد، از جمله بازسازی کانال بزرگ، و دیوار بزرگ، و ساخت شهر ممنوعه در پکن در 25 سال اول قرن پانزدهم میلادی. بر اساس تخمین های صورت گرفته، جمعیت چین در دوران مینگ، بین 160 تا 200 میلیون بوده است. سلسله مینگ در تمدن چین جایگاهی ویژه دارد و اولین نشانه های کاپیتالیسم را می توان در این دوران مشاهده کرد.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
4. هاسبورگ
خانه هاسبورگ، خانه سلطنتی مهمی در اروپا محسوب می شود و بیشتر به خاطر امپراطورهای منتخب روم مقدس در بین سال های 1452 تا 1720 میلادی و همچنین حاکمان اسپانیا و امپراطوری اتریش معروف و شناخته شده می باشد.

منشاء این خانواده کشور سوئیس می باشد، اوّلین سلسله پادشاهی آنها در اتریش ایجاد شد. آنها برای شش قرن حکومت می کردند، اما مجموعه ای از ازدواج های سلطنتی بورگاندا، اسپانیا، بوهاما، مجارستان و دیگر قلمروها را برای آنها به ارمغان آورد. شعار این سلسله، "اجازه دهید دیگران جنگ کنند، امّا شما، اتریش خوشحال، ازدواج خواهد کرد" بود، استعداد هاسبورگ ها را برای ازدواج با دیگر خاندان سلطنتی نشان می دهد، که اتحاد و قلمرو میراثی را برای آنها به ارمغان می آورد.

ملکه ماریا ترزا (تصویر پایین)، معروف است که در انجام این کار بسیار حرفه ای عمل می کرده و گاهی اوقات از او با عنوان "جدّه بزرگ اروپا" یاد می شود.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
3. خانواده بطلمیوس
سلسله بطلمیوس، یک خانواده سلطنتی مقدونیه ای جغرافیدان و منجّم بودند، که امپراطوری وابسته به بطلمیوس را برای نزدیک به 300 سال در مصر بر عهده داشتند، از 305 قبل از میلاد تا 30 قبل از میلاد. بطلمیوس، یکی از هفت محافظی بود که به عنوان ژنرال و معاون های اسکندر بزرگ خدمت می کرد. پس از مرگ اسکندر در سال 323 پیش از میلاد، او به عنوان فرماندار مصر تعیین شد.

در 305 پیش از میلاد، او خود را شاه بطلمیوس اول نامید، که بعدها به عنوان "ناجی" معروف گشت. مصریان به زودی او را به عنوان جانشیان فراعنه مصر مستقل پذیرفتند خانواده بطلمیوس تا زمان فتح آن توسط رومیان در 30 پیش از میلاد، بر مصر حکومت کردند.

مشهورترین عضو این سلسله، آخرین ملکه آن است؛ کلئوپاترا هفتم (تصاویر پایین). او به خاطر نقش خود در مبارزات سیاسی روم ها میان ژولیوس سزار و پومپه معروف می باشد، و بعدها میان اوکتاویان و مارک آنتونی. هنگامی که روم مصر را فتح نمود، او خودکشی کرد و سلسله بطلمیوس به پایان رسید.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
2. خانواده مدیچی
خانواده مدیچی، خانواده قدرتمند و تاثیرگذار فلورانسی از قرن سیزدهم تا هفدهم می باشد. این خانواده سه پاپ (لئو دهم (تصویر بالا)- کِلِمنت ششم- و لئو یازدهم)، حاکمان برتر فلورانس (لورنزوی برتر، حامی کارهای مشهور هنر رنسانس) و بعدها شماری از خانواده سلطنتی فرانسوی و انگلیسی را تقدیم جامعه نمود. شبیه به دیگر خانواده های برتر، آنها دولت حکمفرما بر شهر بودند.

آنها فلورانس را به زیر قدرت خود کشاندند، و آن را به محیطی تبدیل کردند که در آن هنر و علوم انسانی شکوفا شد. شهر فلورانس، محل تولد رنسانس ایتالیا می باشد که همراه با دیگر خانواده های حاکم بر ایتالیا حکومت می کردند؛ مانند خانواده های ویسکانتی و فورزای شهر میلان، ایست از فیررارا، و گانزوگا از مانتوئا. بانک مدیچی، یکی از مرفه ترین و معتبرترین خانواده ها در اروپا می باشد.

تخمین زده شده است که خانواده مدیچی برای دوره ای، یکی از ثروتمندترین خانواده ها در اروپا محسوب می شد. قدرت سیاسی آنها ابتدا از فلورانس شکوفا شد و بعدها در ایتالیا و اروپا گسترش یافت.

شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان
1. خانواده کاپیشان
سلسله کاپیشان، بزرگ ترین خانه سلطنتی اروپا را دارند. این خانواده شامل نوادگان مستقیم هوگ کاپیت فرانسه، پادشاه خوان کارلوس از اسپانیا، و دوک هنری بزرگ از لوکزامبورگ می باشد، در طول قرن های پیشین، کاپیشان ها در سراسر اروپا گسترش یافتند؛ از حکومت شهری گرفته تا پادشاهی.

علاوه بر این، آنها بزرگ ترین خانواده سلطنتی در تمام اروپا به شمار می آمدند، و همچنین یکی از بزرگ ترین خانواده های سلطنتی بودند که زنای با محارم در آنها رایج بود، بخصوص در پادشاهی اسپانیا. سال های زیادی از دوران قدرت آنها در اروپا گذشته است، امّا آنها هنوز هم پادشاه هستند و عناوین دیگری را نیز با خود یدک می کشند.

در حال حاضر دو پادشاهی کاپیشان ها در اسپانیا و لوکزامبورگ حکمرانی می کنند. علاوه بر این، هفت مدعی سلطنت از این خانواده در برزیل، فرانسه، اسپانیا، پرتقال، پارما، و دو جزیره سیسیل وجود دارد. در حال حاضر، یکی از اعضای ارشد این خانواده، لویس آلفونسو (تصویر پایین)، دوک آنجوا می باشد، که ادعاهای پادشاهی فرانسه را دارد. در مجموع، ده ها تن از شاخه های سلسله کاپیشان، هنوز هم در سراسر اروپا وجود دارند.

تاریخ,شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن,تاریخ ایران,تاریخ جهان

منبع:seemorgh.com



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

حقوق زنان در دوره ی هخامنشی وحشتناکترین آزمایش های انسانی تاریخ دنیا! (+تصاویر) 9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!! آموزش در ایران باستان بانوان نامور تاریخ ایران زمین داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس)

9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!!



تاریخ و تمدن, وقایع تاریخی, تاریخ جهان

9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!!

1. رومی‌ها عادت داشتند از پنبه نسوز در لباس‌هایی که هر روز می‌پوشیدند استفاده کنند. (پیشینیان پلینی (یک طبیعت گرای رومی) گفته آنها به این دلیل لباسهایی با الیاف پنبه نسوز می‌پوشیدند که آنها سفیدتر از پارچه‌هایی با الیاف معمولی بودند و می‌توانستند خیلی راحت لباس‌هایشان را درون آتش پرتاب کنند. او همچنین خاطر نشان کرد که خدمتکارهایی که لباسهایی با الیاف معدنی می‌پوشیدند اغلب از بیماری‌های ریوی رنج می‌بردند.

2. در مصر باستان قلب انسان را جایگاه هوش و اطلاعات می‌دانستند نه مغز. مصری‌های باستان فکر می‌کردند مغز فقط چیزی است که درون سر را پر می‌کند. بنابراین آنها هنگام مومیایی کردن مغز را بیرون آورده و دور می‌انداختند، درحالیکه درمورد قلب دقت و توجه خاصی مبذول می‌داشتند!

3. زمان رواج امراض مسری در قرون وسطی برخی از دکترها لباسها و ماسک‌هایی با نقوش ابتدایی و باستانی می‌پوشیدند به نام «لباس بیماری یا مرض».  این ماسک دارای چشمی‌های شیشه ای قرمز رنگ بود که آنها تصور می‌کردند شخص را در برابر شیطان غیرقابل نفوذ می‌سازد. قسمت بالایی ماسک با گیاهان معطر و ادویه جات پر می‌شد تا محافظی باشد دربرابر «هوای بد» که اعتقاد داشتند مرض و بیماری را با خود حمل می‌کند.

4. 3.500 سال پیش تخمین می‌زدند که جهان دوران باشکوه 230 ساله ای را داشته که در آن دوران هیچ جنگی اتفاق نیفتاده است.

5. در چرخه‌های شهرنشینی اروپای غربی و آمریکایی‌ها، بعد از اوایل قرن 17 تزئین ریش از دنیای مد خارج شد؛ برای مثال در سال 1698 پیتر پادشاه روسیه دستور داد مردها ریش‌هایشان را به طور کامل بتراشند و سال 1705 برای کسانی که ریش داشتند مالیات گذاشتند تا جامعه روسیه هم سو با معاصرانش در جوامع غربی شود.

6. پرفروش ترین کتاب قرن پانزدهم کتابی شهوانی به نام «داستان دو عاشق» بود که هنوز هم خوانده می‌شود! نویسنده این کتاب اگرچه پاپ پیوس دوم (که سال‌های 1464-1458 سلطنت می‌کرد) بود، ‌اما تفاوتی با  «آنیس سیلوییوس پیکولومینی» نداشت.

7. در مصر باستان گربه‌ها را مقدس می‌دانستند. وقتیکه گربه خانگی یک خانواده می‌مرد، تمام اعضای آن خانواده ابروهایشان را می‌تراشیدند و تا موقعی که ابروها کامل رشد کند عذادار می‌ماندند.

8. مدل عمو سام در اثر معروف «تو را می‌خواهم» سال 1917 صورت نقاشی به نام جیمز مونتگومری فلاگ بود. برای تاثیرگذاری بیشتر او پرتره اش را مسن تر نقاشی کرد و ریش بزی بهش اضافه کرد.

9- 200سال قبل از میلاد وقتیکه شهر اسپارتای یونان در اوج قدرت خود بود به ازای هر شهروند 20 نفر خدمتکار وجود داشت. تصور کنید خانه‌های مردم آن زمان حتما از تمیزی برق می‌زد!!

منبع: سیمرغ



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس) 10 عدد از ترسناک‌ترین شکنجه‌های قرون وسطی!!+عکس (+18) آداب و رسوم ایرانیان در عید نوروز آلبوم‌های جنگ جهانی دوم اعدام‌هایی شبیه به شکنجه در قرون وسطی!! مهم‌ترین اتفاقات 21 و 22 بهمن 1357

علت مرگ شخصیت های معروف تاریخ



شخصیت های معروف تاریخ,شخصیت های تاریخی,تاریخ و تمدن

علت مرگ شخصیت های معروف تاریخ
روز مرگ همه ما بالاخره یک روز فرا می رسد اما برخی مرگ و میر ها به شکلی جالب و عجیب در طول تاریخ اتفاق افتاده که متوفی را هم به شهرت رسانده است. برخی از این مرگ ها را مرور می کنیم:
آرنولد بنت : داستان نویس انگلیسی- وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!

----------------------------------------
آگاتوکلس : خودکامه سراکیوز – در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.

----------------------------------------
آلن پینکرتون : موسس آژانس کارآگاهی آمریکا -هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.

----------------------------------------
آیزادورا دانکن : رقاص آمریکایی -هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.

----------------------------------------
اسکندر کبیر : پادشاه مقدونی – به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

----------------------------------------
الکساندر : پادشاه یونان -یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.

----------------------------------------
تامس آت وی : نمایشنامه نویس انگلیسی -مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!

----------------------------------------
جان وینسون : ماجرا جوی بریتانیا -وی در ۷۲ سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.

----------------------------------------
جروم ناپلئون بناپارت : آخرین بناپارت آمریکایی – در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.

----------------------------------------
جورج دوک کلارنس : انگلیسی -به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.

----------------------------------------
جیمز داگلاس ارل مورتون : – بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.

----------------------------------------
رودولفونی یرو : ژنرال مکزیکی – اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.

----------------------------------------
زئوکسیس : نقاش یونان (قرن پنجم ق.م)- به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!

----------------------------------------
 ژراردونرال : نویسنده فرانسوی – با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.

----------------------------------------
فرانسیس بیکن : براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.

----------------------------------------
فالک فیتز وارن : چهارم بارون انگلیسی – در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.

----------------------------------------
کلادیوس اول : امپراتور روم – با یک پر آغشته به سم خفه شد.

----------------------------------------
کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ : این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

----------------------------------------
گریگوری یفیموویچ راسپوتین : وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.

----------------------------------------
لایونل جانسن : شاعر انگلیسی از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.

----------------------------------------
لنگی کالیر : کلکسیونر آمریکایی در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.

----------------------------------------
مارکوس لیسینیوس کراسوس : سیاستمدار رومی – این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.

----------------------------------------
هنری اول : پادشاه انگلیسی -در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.

----------------------------------------
یوسف اشماعیلو : کشتی گیر ترک – بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.

----------------------------------------
 تامس می : مورخ انگلیسی – بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.

منبع:iran-eng.com

 

 



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس)

تاریخچه قدیمی‌ترین تکیه تهران



تکیه,تکیه های تهران,قدیمی ترین تکیه های تهران

قدیمی ترین تکیه تهران در زمان ناصرالدین شاه ساخته شد

 

تاریخچه قدیمی‌ترین تکیه تهران
معلوم نیست که چه هنگام تأسیس جایی مختص، برای تعزیه‌خوانی و نمایش‌های مذهبی به مخیله ناصرالدین ‌شاه افتاد. البته این کار فقط به دست شخصی چون وی امکان‌پذیر بود، زیرا اولین و بزرگ‌ترین اتفاقات دورۀ قاجاری به خواست وی انجام شده است. بلندترین ساختمان طهران یعنی شمس‌العماره، اولین راه‌آهن ایران (ماشین ‌دودی)، چراغ‌ گاز، چراغ‌ برق و ...


به هر حال به سال 1285ق به دستور شاه، معیرالممالک از درباریان نزدیک شاه مأموریت یافت تکیه ‌دولت قدیمی را توسعه دهد. تکیه ‌دولتی که به دستور حاج ‌میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه تأسیس شده بود. تکیه قدیمی، که نمی‌دانیم چه شکلی بود تخریب شد. محبس حکومتی و خانه قدیمی امیرکبیر هم به آن افزوده گشت و بنای چند ضلعی از بیرون و مدوّر از درون شکل گرفت. بنایی در نوع خود بس عظیم که از منظر هوایی چون استادیومی به نظر می‌آمد.


من نمی‌دانم آیا آن زمان در اروپا تئاتری بود که امکان حضور بیست ‌هزار نفر را در خود داشته باشد یا خیر. ولی تکیه ‌دولت این ظرفیت را داشت البته با استاندارد ایرانی و نشستن بر روی زمین! شاید بتوان گفت تا آن زمان بزرگ‌ترین تئاتر شناخته شده جهان بود!

به هر حال امکان حضور همزمان بیست‌ هزار نفر آن هم در شهری دویست‌ هزار نفری اگر غلو نباشد شاهکاری است. کجای دنیا یک دهم جمعیت شهری امکان تماشای تئاتر در یک زمان را دارند؟ (حتی اکنون تالار رودکی دو هزار نفر گنجایش دارد). ساختمان تکیه در سه طبقه بنا گردید. با لژهایی مخصوص شاه و حرمسرا و اعیان و اشراف و گاه مکانی برای حضور فرنگیان مقیم دارالخلافه.

 

لرد کرزن که زمانی سفر دور دنیایش را آغاز کرده بود و هنوز لرد نبود، هنگامی که به ایران آمد اولین چیزی که در طهران نظرش را جلب کرد همین بنا بود:
در انتهای باغ گلستان ساختمان گردی هست که من تیرها و میله‌های سقف باز آن را وقتی که به تهران وارد می‌شدم از دور متوجه شده بودم که از بام کوتاه خانه‌های اطراف برتر واقع شده بوده است، این تکیه یا تماشاخانه را برای مراسم سالانه تعزیه ساخته‌اند. من داخل این محل شدم و نظری به اطراف انداختم. بنا به کلی خالی بود. غیر از چند جانور که به زنجیر کشیده بودند که عمل حیرت‌آوری در چنان ساختمان خاص بود و آن شامل محوطۀ عظیم گنبدوار است و صفحة سنگی مدوّری در میان تکیه است که به وسیله پله و راهی سربالا حیواناتی را که در تعزیه به کار می‌برند در آنجا وارد می‌کنند. راهی سرگشاده در پیرامون این صحنه است و بعد از پنج ردیف صندلی که در موقع روضه یا تعزیه از زنان چادری سیاه دیده می‌شود از میان این معابر راهروی است که تعزیه‌خوانها به آنجا وارد می‌شوند.


در یک سمت، منبر سنگی بلندی است مانند سکوی کوچکی که ملا از آنجا کار تعزیه را اداره و یا آنکه مراسم را تعریف می‌کند. بر بالای دو ردیف سنگی سه طبقه طاق نماست که با آجر به طرز جالبی فرش کرده‌اند و طاق سبکی دارد. بعضی از این حجره‌ها که مختص بانوان حرم است پرده سبزی دارد. اصلاَ در نظر بود گنبدی هم بر آن بسازند و گفته‌اند شاه از آلبرت هال لندن نیک خوشش آمده بود و می‌خواست نظیر آن را در تهران بسازد، اما بعد معلوم شد که پایۀ این ساختمان سنگینی گنبد را کافی نیست.

 

از این رو میله‌ها را نصب کردند و هر وقت مراسم تعزیه برگزار می‌شود برای جلوگیری از تابش آفتاب بر آن روپوشی می‌کشند که درست همان کاری است که در آمفی‌تئأترهای روسی می‌کردند، هرگاه نمایش تا شام طولانی شود به وسیله هزاران شمع که در شمعدانهای بلورین بر دیوارها هست روشنایی فراهم می‌شود. یک چندی هم در آنجا نور برق به کار افتاد که بعد انصراف حاصل شد با آنکه شاید درست از عهده این کار برنیامدند.

 

تکیه های تهران,تکیه,قدیمی ترین تکیه های تهران

در سال 1285ق معیرالممالک از درباریان نزدیک شاه مأموریت یافت تکیه ‌دولت قدیمی را توسعه دهد

 

اوج فعالیت تکیه ‌‌دولت در محرم است. با اینکه حدوداً سیصد تکیه دیگر در تهران از قبیل تکیه سیدنصرالدین، تکیه درخونگاه، تکیه رضاقلی‌خان و... بود ولی به علت وابستگی به دربار در تکیه ‌دولت با شکوه‌ترین و عظیم‌ترین نمایشهای مذهبی اجرا می‌شد. و هزاران نفر هر روز 2بار، یک‌بار از سه ساعت به غروب مانده تا غروب و نوبت دوم از دو ساعت از شب گذشته به تماشا می‌نشستند. شاه گاه هر دوبار را در آن شرکت می‌کرد که در خاطراتش به تفصیل به آن اشاره کرده است.

 

ناصرالدین ‌شاه از همه امکانات دربار از قبیل جواهرات، لباس‌های فاخر، غلامان دربار، لشکریان و حتی باغ‌وحش همایونی جهت عظمت بخشیدن به این مراسم استفاده می‌کرد و می‌توان گفت تقریباَ تنها مراسمی بود که با حضور شاه و گدا بدون واسطه و آلایش ده روز ادامه می‌یافت. سفرا و نمایندگان و جهانگردان خارجی توضیح‌های زیادی از این مراسم داشته‌اند. به علت اینکه بسیاری از پرده‌های تعزیه در واقع با روح و دل و جان مردم ممزوج بود و اشک آنان را سرازیر می‌کرد جهانگردان و ناظرین خارجی هم از این همه احساسات به وجد و تعجب و گاه حتی با مردم در بروز احساسات همراهی می‌کردند.

 

زیباترین توضیحها در این زمینه را ارنست ارسل جهانگرد بلژیکی نوشته، آنجایی که می‌نویسد:
بازیگران که همه در ایفای نقش خود مهارت داشتند به روی صحنه حاضر شدند و همگی گفتاری را که می‌بایست بگویند در طوماری نوشته و در دست داشتند. لباس همه‌شان البته لباس عربی بود و هیچ دکور و صحنه‌سازی در کار نبود فقط روی اعلان که به بیرق نصب شده بود محل حادثه هر پرده جهت اطلاع تماشاگران می‌نوشتند. تئاتری که در آن شکسپیر تراژدیهای جاودانی خود را بازی می‌کرد، نباید با این صحنه‌ها فرق زیادی داشته باشد...


در پرده اول آل ‌علی (ع) برای مشاوره دور هم جمع شدند. مذاکرۀ نسبتاَ طولانی آنان بالاخره به اینجا منتهی شد که یکی از میان آنها به همراهی افراد خانواده خود برای انجام مأموریتی اعزام شود. این جنگجوی دلاور بر اسب ترکمن که از اصطبل سلطنتی آورده بودند ... سوار گردید. زنها و پسربچه‌ها با لباس مبدل در تخت روان جای گرفتند. سپاهیان بعضی پیاده و بعضی بر اسبهای زیبای دربار سوار بودند و اسباب و اثاث را بر پشت شترهایی که با پارچه‌های رنگارنگ زینت یافته بود بار نمودند. آنگاه این دار و دستۀ پُر طمطراق به آهنگ موزیکال نظامی سه بار روی سکو گشتی زد و بعد از صحنه خارج شد.


... نتیجۀ اردوکشی تأثرانگیز بود یکی از جنگجویان که توانسته بود از چنگ دشمن جان سالم بدر برد خبر غم‌انگیز جنگ را با نوحۀ گریه‌آوری به طرفداران علی(ع) تعریف می‌نمود. زنها با شیون و زاری به عنوان سوگ و منتهای ناامیدی به سر و روی خود کاه ـ که نشان‌دهنده ریگ بیابان بود می‌پاشیدند لحظه ‌لحظه سخنان این ترامن [در تراژدی معروف «فدر» اثر راسین اسم حاکمی است که در پرده پنجم داستان مرگ قهرمانان را بازگو می‌کند] با گریه ‌زاری تماشاگران قطع می‌گردید و از هر طرف تکیه، لعنت خشم‌آمیزی بر علیه معاویه [!] و یاران او بلند می‌شد.

 

تکیه,تکیه های قدیمی تهران,قدیمی ترین تکیه های تهران

در زمان ناصرالدین شاه، ساختمان تکیه ای در سه طبقه بنا گردید

 

این لعنت و نفرین توأم با هق‌هق گریه‌های دلخراش، و فریاد حسین!حسین! و بالاخره نالۀ همه جانبه «یو ! یو !» بود. حتی خود بازیگر نیز اشک می‌ریخت کسی که بغل دست من نشسته بود با آنکه یک استاد دیرباور و شکاک بود با وجود این صادقانه و به طرز دلسوزی می‌گریست... به گمان من هیچ‌کسی در دنیا قادر نیست ناامیدی و خشم و ترحمی که قلب این جمعیت انبوه را می‌سوزاند توصیف کند... بدون شک چنین اندوهی ساختگی و ظاهری نبود بلکه جوشش قلب و تأثر صادقانه ملتی بود که بر شهادت امامان خود از روی ایمان اشک می‌ریختند،... هیچ‌جا حتی در «پلازا دتوروس» شهر سویل [اسپانیا] من چنین نمایش عجیبی ندیده بودم که انبوه جمعیت این چنین از خود بی خود شوند و وضع روحی‌شان لحظه‌ به ‌لحظه از یک خشم بی‌رحمانه به ناامیدی عمیق و از اندوه بی‌پایان به غضبی وحشتناک تبدیل شود.


تا روز مرگ ناصرالدین‌شاه مراسم با همان شیوه و هزینه‌های زیاد در تکیه اجرا می‌شد ولی با ترور شاه همه چیز و از جمله مراسم تکیه برهم ریخت. شاه جدید علائق و تفنن شاه شهید را نداشت هر چند به رسم هر ساله تعزیه برگزار می‌شد و شاه‌مظفر به لژ پدر می‌رفت ولی کو آن رونق سابق!


ساختمان تکیه هم به علت بی‌مبالاتی در ساخت اولیه و عدم نگهداری ثانویه چند بار دستخوش نشستهای پی و اصلاح طبقات شد. یعنی یک طبقه از روی آن برداشتند. اسکلت چوبی روی بنا که روی آن چادر کشیدند بر چیده شد و به دست متخصصان خارجی اسکلت آن فلزی شد. ولی با همه این مصائب این بنا به هر زحمتی نفسی می‌کشید و سرپا بود. دوره پهلوی دوره رخوت و تعطیلی این بنا بود. آخرین تعزیه، تعزیه قاجار بود. ساختمان مدور این بنا جای مناسبی برای جلسه عزل قاجار و نصب پهلوی تشخیص داده شد.

 

عین‌السلطنه شاهد این آخرین تعزیه بود:
رباب کیخسرو مثل همان معین‌البکاهای (تعزیه‌گردانهای سابق) ایام گذشته ترتیب مجلس می‌داد. به ما گفتند دور تخت باید بایستید. جمعی هم مثل من و مثل عربهایی که در تعزیه درست می‌کردند دور تخت جمع و منتظر جنگ و دعوای امام با مخالفین بودیم. عین‌الدوله و موثق‌الدوله با فرمانفرما بودند. عین‌الدوله پایش درد می‌کرد و خیلی کسل بود. همه تف و لعنت فرستادند که لازم نداشت شما حاضر شوید مخصوصاَ با حال مرض و پادرد. مجدالدوله آمد. همین‌قدر که وضع مجلس را دید زود رفت. موثق‌الدوله هم فرار کرد. اما عین‌الدوله و فرمانفرما ماندند تا آخر مجلس.


بعد از پایان مجلس مؤسسان تغییر سلطنت، این ساختمان به علت مخالفتهای علنی رضاشاه با تعزیه و عزاداری گردشگه باد شد. تا اینکه پس از سالها استواری به سال 1325 شمسی به دستور نامیمون عبدالحسین هژیر خراب شد. به جای آن بنای زمخت و زشت بانک ملی شعبه بازار سر برآورد که آدم را یاد فرهنگ رسمی و خشک آلمانی می‌اندازد. آن کاشیهای زیبای رنگی کجا و این مرمرهای کثیف کجا. یاد تکیه ‌دولت را زنده می‌کنیم با تماشای تصاویری از دوران ابهت آن.

 

-----------------------------------------------------

منابع:
 1. روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، به کوشش ایرج افشار. تهران، اساطیر، 1379، ج 9 .
2. ارنست ارسل، سفرنامه ارسل. ترجمه علی‌اصغر سعیدی. تهران، زوار، 1353 .
3. لرد کرزن. ایران و قضیه ایران. ترجمه وحید مازندرانی. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1349، ج 1 .

farhangnews.ir

کفن و دفن در ایران باستان



روش خاک‌سپاری مردگان در ایران باستان,نحوه دفن مردگان در ایران باستان,تاریخ و تمدن

 کفن و دفن در ایران باستان
ایرانیان در دوره‏‌های باستان گاه جسد را با موم می‏ پوشاندند و آن‏گاه آن را دفن می‏کردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را می‏‌سوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام می‏شد. گاهی نیز اجساد را در دخمه‌‏هایی می‌‏گذاردند تا طعمه ی لاشخورها شوند.

 

گاه نیز اموات را در تابوت‌‏ها یا کوزه‏‌های سفالین دفن می‏‌کردند. پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد.

 

در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساخته‌اند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نموده‌اند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفته‌است.

به عقیده ی پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشه‌خور قرار داد و یا بالای برج های خاموشی یا دخمه در معرض نابودی گذاشت.

تعدادی از این دخمه ها قدیمی و کهنه بوده و برخی دیگر توسط روانشاد فرزانه "مانکجی لیمجی هاتریا "که حدود سال 1233 خورشیدی از سوی پارسیان بمبئی برای بهبود وضع اجتماعی و دینی زرتشتیان به ایران آمده بود، ساخته شد که مدتی هم این دخمه ها مورد استفاده قرار می گرفتند. پس از آن در تهران از میانه دهه 1310 و در کرمان پس از دهه 1320 و در یزد پس از دهه 1340 دخمه ها تبدیل به آرامگاه ها شدند.


دخمه، دیوار دایره ای و ضخیمی به شکل برج است که بر بالای صخره ها و کوه های نه چندان بلند از خشت و گل ساخته شده است و پلکانی زمین هموار را به درب دخمه متصل می کند.

 

دخمه، 2 طبقه و دارای چندین اتاق می باشد که یکی از این اتاقها ویژه “آتش سوزها”‌ بوده است. فاصله دخمه از اتاق آتش سوزها حدود 150 تا 200 متر می باشد؛ وظیفه آتش سوزها که معمولا 2 نفر بوده اند این بوده است که از روزی که تن درگذشته را به داخل دخمه می سپردند، از سر شب تا بامداد، در آن اتاق که یک پنجره رو به دخمه داشته آتش روشن کنند و این آیین از آنجا سرچشمه می گیرد که بنابر باور زرتشتیان، روان درگذشته تا 3 شبانه روز در اطراف و بالای تن درگذشته در پرواز است و پس از شب سوم به آسمانه پرواز می کند و در مدت 3 شب نخست پس از مرگ، روان نباید از تاریکی و تنهایی بهراسد.

 

خاک‌سپاری
اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشته‌است. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار می‌دادند.


در ادواری قدیم‌تر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشه‌اش را نیز پهلوی دستش قرار می‌دادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از 20 سانتیمتر نیز تجاوز نمی‌کرد، دفن می‌کردند. شکل اسکلت‌هایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن می‌کردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد.


با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیا ی طلا و نقره و سنگ‌های گران‌بها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنی‌های دیگر باستان‌شناسان کرده‌است زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمان‌های باستان به دست ما رسیده‌است از مقابر و گورها یافت شده‌است.


رنگ‌کردن مردگان در ادوار قدیم
 جسد مرده را با رنگ قرمزی می‌پوشانیده‌اند که از اکسید آهن به دست می‌آمده و در فلات ایران فراوان بوده‌است. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ می‌کردند و چون فوت می‌شدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی می‌مانده‌است. در دوران های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوان‌بندی متوفا با رنگی سرخ فام، با گِلِ اُخرا نقش هایی ایجاد می کردند.

 

روش خاک‌سپاری مردگان در ایران باستان,نحوه دفن مردگان در ایران باستان,تاریخ و تمدن

 خاک‌سپاری در منازل دفن
مردگان از ایران باستان تا امروز در بعضی موارد تفاوت پیدا کرده و آن این است که گاهی در آن زمان مردگان را کف خانه خود متوفی دفن می کردند. به این ترتیب که کف گلین خانه را در حاشیه دیوارها می کندند و مرده را در آن قرار می دادند. در خانه های اشرافی تر و محکم تر به جای کف حیاط کف اتاق را می شکافتند.

 

شیوه ساده تدفین پیچیدن مرده در کفن و خاک کردن آن بود. نوع تجملی تر این بود که مرده را در کندوی گلی ذخیره آذوقه جای می دادند و سپس در گودالی می گذاردند. ظاهرا برای این کار از کندوهای لب پریده و گاهی شکسته هم استفاده می شده است. برای کودکان خردسال از تشت و لگن و خمره های گلی استفاده می شد.


افراد ثروتمند و متمول ترها می توانستند از تابوت شخصی که خود سفارش می داده اند استفاده کنند.این تابوت ها معمولاً از گل بود و سرپوشی از تخته داشت . معمولاًشکل تابوت های تجملی ایرانی ها در قسمت پا مثلثی و در قسمت سر به صورت دایره بود.تابوت های مسین بسیارگران قیمت تری هم  به شکل تابوت های گلی ساخته می شد دونمونه کاملا سالم از این گونه تابوت ها در اور پیدا شده است که از ابزار و آلات درونشان پیداست که از دوران هخامنشیان است.

 

در داخل یکی از این دو تابوت ، تابوت چوبی دیگری به همان شکل تابوت مسیجای داشت این یکی نیز از چوب بود.روی تابوت مسی دیگر قوسی از آجر زده بود.
اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشته‌است. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار می‌دادند.


نوارهایی از برنز که مانند کمربند میان تابوت را گرفته ، از زیبایی خاصی برخوردار است.در این نوارها نقش قوچ و گل کنده شده است.تابوت مسینی که در زیویه به دست آمده نیز شباهت زیادی به این تابوت دارد.تابوت مسی که در شوش پیدا شده است بیش تر شبیه به یک وان بیضی شکل است که لبه دارد و در قسمت پایین گرد نیست.

 

در نزدیکی تخت جمشید گورستانی با ویژگی های خاصی پیدا شده است.تابوت ها از سفال و قسمت پایینشان گرد است ، البته قسمت پایین باریک تر از قسمت های بالای تابوت است.سرپوش این تابوت ها هم از سفال و کمی محدب است.به عقیده باستان شناسان از این گورستان در زمان هخامنشیان متأخر و همچنین در زمان اشکانیان استفاده می شده است.


البته در آن زمان هم بین اشراف و فقرا تفاوت وجود داشته مانند امروز که یکی پیدا می شود در قبر چند میلیونی می خوابد و مرده دیگر در قبر 35 هزار تومانی.
منبع:tebyan.net