درست در زمانی که فکر می کنید همه چیز روی روال خودش پیش می رود، یک شکست ناگهانی سراغ تان می آید. فکر می کنید همه چیز تحت کنترل تان بوده اما ناگهان همه تصورات تان در مورد این که چقدر خوشبخت و آرام هستید، به هم می ریزد. شما نمی دانید که این شکست های گاه و بی گاه از کجا سر و کله شان پیدا می شود؛ حتی نمی توانید دلیل این که گاهی در اوج آرامش یک افسردگی چند روزه به شما حمله می کند را بفهمید. شاید دلیل همه این احساسات و اتفاقات ناگهانی این باشد که خودتان را آنطور که هستید نمی شناسید. اگر کمی بیشتر با شخصیت خودتان آشنا شوید و نقاط ضعف و قوت خود را بدانید با کمی اصلاح کردن خود و سبک زندگی تان می توانید خوشبختی را در مشت بگیرید. پس همین حالا دست به کار شوید و خودتان را ارزیابی کنید.
● دخل و خرج تان را کنترل می کنید؟
۱. اگر به یک خرج تراشی ناگهانی یا مشکل اقتصادی پیش بینی نشده برخوردید آیا هیچ پول اضافه ای برای روز مبادا دارید که از پس این شرایط بربیایید؟
۲. آیا فکر می کنید همانقدری که مشغول ترقی کردن و افزایش درآمدتان هستید همانقدر هم روی شرایط اقتصادی و مشکلات مالی که ممکن است در این دوره رشدتان پیش بیاید کنترل دارید؟
۳. آیا هیچ برنامه ای برای ثروتمند شدن دارید؟
۴. آیا هیچ مقدمه ای برای شروع کردن کسب و کاری که یک عمر در آرزویش بوده اید چیده اید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب منفی داده اید به شما تبریک می گوییم. شما راه و رسم ثروتمند شدن را می دانید و می توانید با کسب و کار خودتان روز به روز به آن نزدیک تر شوید اما اگر به ۲ تا ۴ سوال جواب منفی داده اید هیچ زمانی از حالا برای تغییر شیوه زندگی و به دست آوردن کنترل تان روی فعالیت ها و تصمیم های اقتصادی تان وجود ندارد. پس همین حالا دست به کار شوید.
● در رقابت های تان پیروز می شوید؟
۱. آیا واقعا معتقدید، الان بهترین فرصت برای این است که از شانس هایی که پیش رویتان است استفاده کنید؟
۲. آیا یک آدم با اعتماد به نفس هستید که فکر می کنید آینده تان پر از فرصت های موفقیت آمیز است؟
۳. آیا گمان می کنید که شما مهارت ها و توانایی های لازم را برای رسیدن به اهداف تان دارید؟
۴. آیا فکر می کنید که آدم های رقابت جو و رقیب های شما به جای این که دشمن تان باشند معلم هایی هستند که می توانید از آن ها چیزهای تازه ای یاد بگیرید؟
اگر شما تنها به یکی از این سوال ها پاسخ منفی می دهید به شما تبریک می گوییم. شما یک شخصیت برنده دارید که برای رسیدن به اهداف تان به شما کمک می کند. اگر شما به حدود ۲ تا ۴ سوال پاسخ منفی می دهید شخصیتی دارید که در زمان انجام کارها و رسیدن به موفقیت همراهی تان می کند اما زمانی که اوضاع کمی پیچیده تر می شود و رقابت ها شدت می گیرند می تواند به ضرر شما تمام شود.
● یک مبارز واقعی هستید؟
۱. آیا تا کنون آرزوهای دور و درازتان را روی کاغذ نوشته اید؟
۲. آیا هرگز این که چه کارهایی را تا پایان سال می خواهید انجام دهید و چه کارهایی را باید تا آن مدت به پایان برسانید را نوشته اید؟
۳. آیا قدم های خاصی برای این که راحت تر به اهداف بزرگ تان برسید را طراحی کرده اید یا این که مقدماتی برای این که در این مسیر موفق تر باشید را فراهم کرده اید؟
۴. آیا اغلب به اهدافی که معین کرده اید دست می یابید و هدف تازه ای را برای خودتان مشخص می کنید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال از این ۴ سوال پاسخ منفی بدهید باز هم به شما تبریک می گوییم. شما یک مبارز واقعی هستید و با موفقیت به اهداف تان دست خواهید یافت اما اگر به ۲ تا ۴ سوال پاسخ منفی دهید باید بگوییم که شما در حل و فصل وضعیت موجودتان موفق خواهید شد اما هرگز به آرزوها و رویاهای تان نخواهید رسید.
● یک زندگی متعادل دارید؟
۱. آیا احساس می کنید چیزی را در زندگی تان گم کرده اید؟
۲. آیا به خاطر انجام کارهای روزانه تان از تفریح و سرگرمی تان صرف نظر می کنید؟
۳. آیا تمام روز چشم تان را به ساعت می دوزید و منتظر تمام شدن روز می مانید؟
۴. آیا زمان خالی تان را با کارهایی که نیاز به تفکر چندانی ندارند و حواس تان را از موضوعات جدی پرت می کند مثل تلوزیون دیدن پرمی کنید؟
اگر پاسخ شما به حداکثر یک سوال بله است، تبریک می گوییم! باتوجه به این پاسخ ها باید گفت که شما می توانید منافع شخصی و احساسات خود را با مسئولیت های تان در یک مسیر متعادل قرار دهید اما اگر پاسخ شما به ۲ تا ۴سوال بله است، وقت آن است که برای ایجاد یک تغییر و آوردن شادی به زندگی تان دست به کار شوید. فرصت را از دست ندهید چون فردا خیلی دیر است!
● باید نگاهی به ارتباطات تان بیندازید؟
۱. آیا به خاطر این که سرتان شلوغ است و درگیر کار هستید فعالیت ها و تفریحات خانوادگی تان را به تعویق می اندازید؟
۲. آیا فکر می کنید بیش از حد درگیر هستید و فرصتی برای برقرار نگه داشتن ارتباط تان با دوست های قدیمی را ندارید؟
۳. آیا فکر می کنید که رابطه های تان با همکارها یا شریک زندگی تان روز به روز تحلیل می رود و کمرنگ تر می شود؟
۴. در روزها و لحظه های پراسترس آیا به خاطر این که مزاحم دیگران نباشید از آن ها برای حل مشکلات تان کمک نمی گیرید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب مثبت داده اید به شما تبریک می گوییم. شما در اولویت بندی روابط تان یکی از موفق ترین آدم ها هستید. اما اگر به حدود ۲ تا ۴ سال جواب مثبت داده اید اجازه ندهید که حتی یک روز دیگر از زندگی تان بدون توجه و تمرکز واقعی روی زندگی روزانه تان بگذرد. باور کنید که آنچه واقعا در زندگی شما اهمیت دارد کار یا چنین چیزهایی نیست بلکه آدم های دور و برتان است.
● مسائل مالی تان حسابی قاطی شده اند؟
۱. آیا می دانید که پول های ماهانه تان چطور خرج می شوند و کجا می روند؟
۲. آیا برای هدف های تان هر ماه پس انداز می کنید و پولی کنار می گذارید؟
۳. آیا احساس می کنید که حساب بانکی و کارت بانک تان را تحت کنترل دارید و بی مهابا خرجش نمی کنید؟
۴. آیا توان این را دارید که با همین درآمد فعلی پول جمع کنید و تغییر قابل توجهی در وضعیت زندگی تان به وجود بیاورید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب منفی داده اید به شما تبریک می گوییم. مدیریت مالی و اقتصادی شما در بهترین شرایط قرار دارد و شما یک فرد موفق در این زمینه به حساب می آیید اما اگر به حدود ۲ تا ۴ سال جواب منفی داده اید باید بگوییم که به زودی در معرض استرس های مالی زیادی قرار خواهید گرفت و با این رویه ای که در پیش گرفته اید هرگز توان پول جمع کردن و موفقیت اقتصادی نخواهید داشت.
منبع:مجله تپش
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
8 توصیه برای آن هایی که از پیر شدن می ترسند افسردگی چیست؟ توصیه هایی جهت تقویت نیمکره های مغز کلمات مثبت در زندگی آیا دوست دارید شخصیت افراد را بشناسید؟ 9 نشانه عجیب استرس را به خاطر بسپارید
سکوت....جواب های سربالا....پریشان خاطری....کم محلی.... در این شرایط می خواهید موی سر خودتان را بکنید. واقعا دیگر فکری به ذهن تان نمی رسد.
«عذرخواهی کردن» از نامزد خود یا همسر خود ممکن است مشکل به نظر برسد، بخصوص زمانی که بر سر مسئله یا موضوعی با هم چندین بار مخالفت کرده باشید و ممکن است در خود توان گفتن آن را نبینید. از طرفی هر کاری را هم که فکر می کردید به او می فهماند که شما از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده اید. کمی صبور باشید، ما در ادامه چند روش «عذرخواهی» را برایتان مطرح می کنیم، که قطعا حل وفصل نمودن اختلافات و عبرت گرفتن از تجارب خواهد انجامید.
انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید: در مجادله ای که هر دوی شما تصور می کنید حق با شماست و مشکل مربوط به طرف مقابل می باشد به ویژه اگر قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده اید، لطفا انتقاد همسر خود را با روی باز و به راحتی گوش کنید.
آنتراک دهید: در اوج بحث فشارخون تان بالا می رود و تپش قلب تان بالا می رود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوما بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید.
گذشته را یادآوری نکنید: به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتش بیار معرکه شدن راهی به جایی نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق می رسید.
به او بگویید که دشمن اش نیستید: اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می کنید.
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
8 توصیه برای آن هایی که از پیر شدن می ترسند افسردگی چیست؟ توصیه هایی جهت تقویت نیمکره های مغز کلمات مثبت در زندگی آیا دوست دارید شخصیت افراد را بشناسید؟ 9 نشانه عجیب استرس را به خاطر بسپارید
روانشناسان معتقدند خصلت مهربانی در سرشت اکثریت انسانها وجود دارد
تا به حال به این فکر کردهاید که چقدر مهربان هستید و محبت کردن به اطرافیان و حتی افراد غریبه چقدر برایتان مهم است؟ روانشناسان میگویند مهربانی ظرفیت ما را برای ارتباط با دیگران افزایش میدهد و سبب ترویج مهر و دوستی در جامعه میشود. اگر در مورد مهربان بودن خودتان شک دارید همین جا فرصت خوبی است که یک خودکاربردارید و به این تست پاسخ دهید.
نتایج این آزمون به شما میگوید که مانند فلورانس نایتینگل، پرستاری که به مهربانی شهرت داشت، به دیگران عشق میورزید و محبتتان را بیدریغ نثارشان میکنید یا در مهرورزی خساست دارید و نامهربانی ویژگی بارز شخصیت شماست.
در خیابان مشغول راه رفتن هستید که یکی از داوطلبان خیریه از شما میخواهد به موسسه او کمک کنید. واکنش شما چگونه است؟
- پیش خودتان فکر میکنید این داوطلب چه کار خوبی انجام میدهد. او واقعا برای افزایش درآمد موسسه تلاش میکند.
- این درخواست برایتان آزاردهنده است و آن را مناسب نمیدانید.
- دردناک است که شخصی اینطور اعانه جمع کند، اما به هر حال دلیل خوبی برای این کار وجود دارد.
- با این کار موافق نیستید و این موضوع را به آن فرد میگویید.
فرشته مهربان هستید یا جادوگر شهر اوز؟
مدت زمان زیادی است که کنار در آسانسور ایستادهاید. سرانجام آسانسور میآید و داخل میشوید. در همین زمان فرد دیگری در حال نزدیک شدن به در آسانسور است. چه کار میکنید؟
- تظاهر میکنید که او را ندیدهاید و دکمه طبقه مورد نظرتان را فشار میدهید.
- دستتان را جلوی در قرار میدهید تا آسانسور را برای او نگه دارید.
- دکمه بسته شدن در را فشار میدهید.
- خوشحال میشوید که در آسانسور قبل از رسیدن فرد بسته شده و لازم نیست بیشتر از این صبر کنید.
از لحاظ مالی در شرایط بدی قرار دارید و تولد همسرتان نزدیک است. چه کار میکنید؟
- ممکن است اوضاع مالیتان از این هم بدتر شود، پس همین حالا هدیه خوبی میخرید.
- یک نامه عذرخواهی برایش مینویسید و به او میگویید که هر وقت توان مالی داشتید جبران میکنید.
- وانمود میکنید که در حال هدیه دادن به او هستید و فقط ژست این کار را میگیرید.
- جای نگرانی نیست، هدیه او را از چند ماه قبل خریدهاید.
در صف اداره پست ایستادهاید که متوجه میشوید یک زن خارجی متوجه منظور متصدی باجه نمیشود؛ چه واکنشی دارید؟
- از آنها میخواهید که زودتر کارشان را تمام کنند.
- آنها را به حال خودشان رها میکنید و میروید. وقتی که اوضاع آرام شد دوباره باز میگردید تا کارتان را انجام دهید.
- مداخله میکنید و از آنها میپرسید کمک میخواهند؟
- به حرفهایشان گوش میدهید تا ببینید میتوانید زبان زن خارجی را بفهمید. داوطلبانه نقش مترجم همزمان را بر عهده میگیرید یا شخصی را در صف پیدا میکنید که بتواند این مشکل را حل کند.
بهترین دوست شما در حال اسبابکشی است اما نمیتواند بابت هزینه کارگر پول زیادی بپردازد. عکسالعمل شما چیست؟
- به او میگویید که برای کمک به خانهاش خواهید رفت.
- اگر از شما کمک بخواهد پیش او میروید، در غیر این صورت کاری انجام نمیدهید.
- تا آنجا که میتوانید دوستان را برای کمک به او بسیج میکنید و خودتان پیشقدم میشوید.
- واقعا دلتان نمیخواهد که تمام روز مشغول جمعآوری جعبه اسبابها باشید و فکر میکنید کار احمقانهای است که از کارگران اسبابکشی کمک نمیخواهد.
همکار شما همیشه پشت تلفن بلند بلند صحبت میکند. چه کاری از دستتان ساخته است؟
- از او میخواهید که آهستهتر صحبت کند.
- وقتی گوشی تلفن را بر میدارد، میزتان را ترک میکنید.
- فکر میکنید که کنترل صدای آدمها چقدر دشوار است و خوشحال میشوید که مشکل او را ندارید.
- هدفون را داخل گوشهایتان فرو میبرید.
به چراغ راهنما نزدیک میشوید که رنگ چراغ زرد میشود. راننده پشت سر شما شروع به بوق زدن میکند و منظورش این است که سرعتتان را بیشتر کنید. در این شرایط واکنش شما چیست؟
- زیر لب به او ناسزا میگویید.
- با زبان بدن و علائم صورت ناراحتیتان را نشان میدهید.
- فکر میکنید که شاید عجله دارد و پای تان را روی پدال گاز فشار میدهید.
- به این فکر میکنید که باز یک راننده بیاعصاب دیگر پشت سر شماست.
برای دومین بار در هفته همسایه شما مهمانی شلوغ و پر سر و صدایی بر پا کرده است. نسبت به این وضعیت چه رفتاری دارید؟
- اگر به شما تعارف کنند به سرعت دعوتشان را میپذیرید و با سر و صدای آنها همراه میشوید.
- به پلیس زنگ میزنید، کاسه صبرتان لبریز شده.
- پیش خودتان فکر میکنید خب جوان هستند، فردا به آنها تذکر میدهید بیشتر رعایت کنند.
- چشمهایتان را میبندید و گوشهایتان را میگیرید. در غیر این صورت غر میزنید.
یکی از دوستان شما به تازگی رستورانی تاسیس کرده و قول داده چند وعده غذا شما را مهمان کند ولی هنوز خبری نیست. چه کار میکنید؟
- عجلهای نیست، بالاخره آن روز میرسد.
- متاسفانه این وعدههای عملی نشده بر دوستی شما تاثیر میگذارد.
- خودتان چنین قراری را به او پیشنهاد میدهید تا واکنش او را ببینید.
- احتمالا چیزی برای پنهان کردن دارد؛ چرا اینطور رفتار میکند؟
با شنیدن کدام برچسب بیشتر ناراحت میشوید؟
- به شما بگویند سطحی هستید.
- دست و دلبازی شما را زیر سوال ببرند.
- شما را فردی بیاحساس بدانند.
- شما را بیمیل و بیانگیزه خطاب کنند.
اگر بیشتر پاسخهایتان سبز است...
مهربانی برای شما اولویت دوم زندگی است
دلتان میخواهد اطرافیان وقتی کنارتان هستند، احساس خوبی داشته باشند و برای رسیدن به این هدف تلاش میکنید. با این وجود چنین کاری را وظیفه خودتان نمیدانید. ایجاد محیطی گرم و آرام اولین اولویت زندگی شماست. علاوه بر این مشتاق کمک به دیگران هستید و اگر کاری از دستتان بر بیاید، برای بهتر شدن زندگی دوستانتان انجام میدهید و بهترینها را برای آنها میخواهید. از این رو تا حدودی به مهربانی معروف هستید. تجربه به شما ثابت کرده که با محبت کردن میتوانید حتی با افرادی که با آنها وجه مشترک زیادی ندارید، راحتتر کنار بیایید اما با خودتان رو راست باشید. گاهی از اینکه از سوی دیگران مورد قضاوت قرارگیرید، نمیترسید؟ در بیان احساساتتان راحتتر رفتار کنید و حتی با دوستان نزدیکتان رودربایستی نداشته باشید و اگر واقعا کاری از دستتان برنمیآید برای کمک به دیگران خودتان را به آب و آتش نزنید.
اگر بیشتر پاسخهایتان آبی است...
برای محبت کردن گزینشی عمل میکنید
وقتی شخصی را دوست دارید و او را تحسین میکنید، مهر و محبت شما نسبت به او بیحد و مرز است. با سخاوت به نیازهایش پاسخ میدهید اما زمانی که پای محبت به کسانی که آنها را دوست ندارید، به میان میآید، مهربانی شما بهشدت کمرنگ میشود. با این وجود بهتر است دیدگاهتان را کمی تغییر دهید و نسبت به همه مهر و محبت بیشتری داشته باشید. گاهی اوقات بعضی از اطرافیان ممکن است احساس کنند که رفتاری سرد و بیتفاوت دارید. درست است؟ شاید هم وقتی از فردی سرما دریافت میکنید قادر به مهرورزی نیستید. در این صورت شانستان را برای برقراری ارتباط با آنها امتحان کنید و شما برای محبت کردن پیشقدم شوید. در این صورت نه تنها چیزی را از دست نمیدهید، بلکه شانس شما برای دوستی عمیق، شادی و رضایت بیشتر افزایش مییابد.
اگر بیشتر پاسخهایتان بنفش است...
مهربانیتان را به مقدار کم نثار آدمها میکنید
حتی اگر فردی را دوست داشته باشید قبل از ابراز محبت و مهربانی محتاطانه عمل میکنید. به عبارت دیگر به سرعت از الفاظ و رفتارهای محبتآمیز استفاده نمیکنید تا به این طریق ارتباط موثرتری با آن فرد برقرار کنید. بر این باور هستید که این کار به شما کمک میکند در ابتدا تصویر دقیق وعمیقتری از طرف مقابلتان داشته باشید و بعد به بخش مهرورزی برسید. شاید یک دلیل این رفتار ریشه در این داشته باشد که در کودکی مهر و محبت زیادی دریافت نکردهاید. گاهی وقتها هم نسبت به افرادی که زیادی مهربان هستند بدبین میشوید و فکر میکنید شاید در قبال آن انتظار دارند این محبت را برایشان جبران کنید. یک توصیه به شما این است که به مهربانی به عنوان هدیهای به دیگران نگاه کنید. بدون قضاوت درباره دیگران نسبت به آنها مهربان باشید و ببینید چطور زندگیتان تغییر میکند.
اگر بیشتر پاسخهایتان نارنجی است...
مهربانی در خون شماست
با احساس خودخواهی بیگانه هستید و سعی میکنید در هر شرایطی به دیگران مهر و محبت داشته باشید. دیگران را دوست دارید و عشقتان را از آنها دریغ نمیکنید. عادت کردهاید جنبههای خوب و مثبت دیگران را ببینید و آنها را خیلی زود به دایره دوستانتان راه میدهید. دیدگاه مثبت شما به دیگران به قدری قوی است که هیچ کس قدرت مقابله با این احساستان را ندارد. البته این احتمال وجود دارد که این جنبه شخصیت شما مورد سوءاستفاده قرار گیرد و بعد از مدتی محبت کردن و حل مشکلات دیگران به وظیفه شما تبدیل شود. درست که قلب شما نقش موثری در بهبود زندگی خودتان و دیگران دارد اما حواستان باشد که در این زمینه افراط نکنید و در ابراز محبت به دیگران تعادل را برقرار کنید تا در روابطتان دچار مشکل نشوید و به دلیل مهر و محبت زیادی افسوس نخورید.
مهر و محبت مسری است
تصور نکنید که فقط ویروسها و بیماریها هستند که میتوانند از فردی به دیگری سرایت کنند، بلکه محققان دانشگاه کالیفرنیا معتقدند مهربانی هم بسیار سریع گسترش پیدا میکند، فقط کافی است در محیطی باشید که همه باهم مهربان هستند، آن وقت شما هم فردی با محبت میشوید. جیمز فلاولر از بخش علوم سیاسی مرکز ساندیکو در پژوهش سلامت جهانی میگوید: «اگر چه ممکن است واقعیت این امر بیشتر یا کمتر از آنچه در آزمایشگاه به آن پی بردیم، باشد ولی بهطور کلی این مساله بسیار جالب است که بدانیم لطف و مهربانی در افرادی که آنها را نمیشناسیم و تاکنون ندیدهایم، اشاعه پیدا میکند.»
مهربانی ژنتیکی است؟
پژوهشهای دانشمندان دانشگاه ایالتی نیویورک بیانگر آن است که خصلت مهربان بودن دارای ریشه ژنتیکی است. در این مطالعه آمده است، برخی از افراد با ژن مهربانی متولد میشوند و این ژنها را «اکسی توسین» و «وازوپرسین» نامیدهاند و از آنها به عنوان هورمونهای عشق و مهربانی یاد میکنند. بهطور حتم، داشتن این دو ژن دلیلی برای خوب بودن نیست اما وجود ژنهای عشق و مهربانی میتواند سلامتی و همین طور طول عمر بیشتری را به شخص ببخشد.
وقتی به فردی که نیازمند کمک شماست، توجه کرده و به او کمک میکنید، در حقیقت زندگی خود را بهبود بخشیده و به زندگی شخصی خودتان کمک کردهاید. مهربان بودن و کمک کردن به سایرین باعث عملکرد بهتر ریتم قلبی، احساس خوشبختی و همینطور افزایش امید و رضایت از زندگی میشود. از سوی دیگر، روانشناسان معتقدند خصلت مهربانی در سرشت اکثریت انسانها وجود دارد اما در زمان بزرگسالی برخی از خصلتها و همین طور خصوصیات انسانها به صورت اختیاری و به دلایل مختلف سانسور میشوند.
منبع:مجله زندگی ایده آل
راه های شناخت خود و دیگران
ازحرف اول نام دیگران پی به شخصیت آنها ببرید تست روانشناسی شخصی تست روانشناسی برای زوج ها تست روانشناسی سلامت روحی تست روانشناسی مخصوص مجردها خودشناسی دختران
با افزایش سن تمایلات جنسی کاهش نمییابد. درواقع خستگی، عادت یا حتی تغییرات هورمونی هستند که سبب کاهش تمایلات میشوند. برای آنکه میل از دست رفته را به دست آورید کافی است این مشکلات را برطرف کنید.
1-خستگی: خستگی روحی یا افسردگی میتواند انرژی شما را به صفر برساند و تمایلات جنسی را کم کند. اگر احساس میکنید هم از نظر جسمی و هم روحی بسیار خستهاید و تمایلی به برقراری رابطه ندارید کمی به خود فرصت دهید تا آرامشتان را بازیابید. عدم تمایل شما به رابطه عاشقانه به معنی زدگی شما از همسرتان نیست. اگر فکر میکنید مسالهای که با آن روبهرویید کمی بغرنج شده است به یک روانشناس مراجعه کنید.
2- عادت :اگر سالهاست که از ازدواجتان میگذرد، مسلما تاکنون بحرانهای زیادی را تجربه و از آن سربلند بیرون آمدهاید. با هم بودن فعلی شما دلیلی بر این سخن است. وقتی شما مدت نسبتا زیادی با همسرتان زندگی کرده باشید، چون به او اطمینان دارید، تمایلات جنسیتان به تدریج آرامتر میشود. این مسالهای خاص نیست درواقع شما پس از مدتی به شکلی از زندگی که دارید عادت میکنید. کافی است کمی در زندگیتان تغییر ایجاد کنید. عادات که به هم بریزد، تمایلات جنسی بیشتر میشود. نترسید و سعی خود را به کار گیرید.
3- داروها:مصرف برخی داروها میتواند بر تمایلات جنسی تاثیرگذار و سبب ناتوانی جنسی در مردان و سردمزاجی در زنان شود. به عنوان نمونه برخی داروهای قلب، داروهای ضدافسردگی یا داروهای پایینآورنده قندخون از این دستهاند.
4- تغییرات هورمونی:در تئوری کاهش هورمونها به ویژه در زمان یائسگی زنان میتواند تمایلات جنسی را کاهش دهد. البته خود یائسگی سبب کاهش تمایل نمیشود بلکه کاملا برعکس عدم تخمکگذاری تمایلات جنسی را افزایش هم میدهد ولی کاهش برخی هورمونها و به دنبال آن مشکلاتی نظیر خشکی واژن عاملی برای کاهش میل جنسی است که با درمانهای به جا برطرف میشود.
منبع: medisite
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
8 توصیه برای آن هایی که از پیر شدن می ترسند افسردگی چیست؟ کلمات مثبت در زندگی آیا دوست دارید شخصیت افراد را بشناسید؟ آرامش در خانههای پر نور 20 درصد مردم، مشکل روانی دارند
اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال ۹۵% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: "آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟"
مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد.
خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند.
اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت.
به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان "چگونه می توان...." به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند.
تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود!
باید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند.
همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد.
مطالعه برای بدست آوردن اطلاعات در زمینه های مختلف به شما کمک می کند که دامنه واژگانی خود را بالا برده و با زبان فنی هر رشته آشنایی بیشتری پیدا کنید. با این کار می توانید دانش خود را به روز نگه دارید و در برابر مشکلاتی که تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی شما دارند، مقابله کنید.
البته به روز ماندن کار ساده ای نیست! البته خوشبختانه مطالب مفیدی بر روی اینترنت وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید.
اگر هدف شما شروع یک تجارت موفق است، پس:
یک کتاب در مورد رشته ای که قصد شروع فعالیت دارید، تهیه کنید.
به اینترنت بروید و از آنجا هم اطلاعاتی در زمینه مذکور جمع آوری نمایید.
با افرادی که کاری مشابه فعالیت شما انجام می دهند ارتباط برقرا کرده و از آنها چیزهای جدید یاد بگیرید.
هر کاری که می کنید، فقط سعی کنید موقع مطالعه کردن تصویر اهدافتان را در ذهن مجسم کرده باشید.
می خواهم با هم یک تمرین ساده انجام دهیم. یک تکه کاغذ بردارید و بر روی آن ۵ نمونه از مهمترین اهداف خود را که قصد دارید در ۵ سال آتی به آنها دست پیدا کنید را یادداشت نمایید.
پس مراحلی که برای رسیدن به این اهداف باید سپری کنید را بنویسید. لازم نیست بیش از اندازه به جزئیات توجه کنید، تنها یک شمای کلی هم کفایت می کند.
همین الان از خودتان بپرسید: "آیا مطالعه تنها برای سرگرمی می تواند به من کمک کند که به اهدافی که در اینجا لیست کرده ام، دست پیدا کنم؟"
اگر تصور می کنید که خواندن برای سرگرمی می تواند به شما کمک کند، به کار خود ادامه دهید و اگر هم احساس کردید که با این کار نمی توانید به اهداف خود برسید، بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که شیوه مطالعه خود را تغییر دهید.
تکرار عادات قدیمی و رفتارهای پیش پا افتاده نمی تواند در زندگی شما تغییر ایجاد کند! زمانیکه یک عادت یا رفتار قدیمی را تغییر می دهید، تنها در اینصورت است که می توانید نتیجه نهایی بازی را عوض کنید.
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
آیا دوست دارید شخصیت افراد را بشناسید؟ اضطراب امتحان وقتی والدین خطرناک می شوند تقسیم بندی انسانهاازنظردکترشریعتی دوستیابی اینترنتی راه های موثر برای کنار آمدن با غم و اندوه