قلب انسان، در هر سنی که باشد، رو به قلبی که به روی او باز میشود، باز میشود
«قلب انسان، در هر سنی که باشد، رو به قلبی که به روی او باز میشود، باز میشود.» – ماریا اِجوورث (Maria Edgeworth)
عشق بعنوان موضوع همگانی بشر، یا تقریباً همگانی تعریف میشود و با تجربیات شدید احساسی مثل افزایش انرژی، شادی، فکر کردن وسواسی به معشوق، احساس وابستگی و عطش همراه است. وقتی آدمها عاشق میشوند احساس میکنند معنی زندگی برایشان آشکار شده است. معمولاً میگویند احساس کامل بودن میکنند، انگار زندگیشان هیچ کم و کسری ندارد. امیلی برونته این را به زیبایی در بلندیهای بادگیر تصویر میکند: «من هیثکلیف هستم. همیشه به او فکر میکنم. نه بعنوان لذت، همیشه از خودم هم لذت میبرم. بلکه بعنوان وجود خودم.» هنر پیوسته در تلاش برای توصیف و درک عشق بوده است. کتاب عشق سالهای وبا اثر گابریل گارسیا مارکز نمونهای از داستانی است که قدرت عشق بادوام را نشان میدهد، زوجی که در جوانی عاشق هم بودند در میانسالی هر کدام زندگی خودشان را پیش میبرند و در پیری دوباره به آغوش هم برمیگردند.
از دیدگاه علم روانشناسی، روابط با کیفیت از هر نوع ازجمله روابط عاشقانه باکیفیت تاثیری شگرف بر سلامت جسمی و روانی افراد دارد. ولی، کیفیت روابط عاشقانه خیلی مهم است و میتواند شکننده باشد و سوالاتی باید پرسیده شود. چه چیز باعث دوام یک رابطه عاشقانه میشود؟ و در طول زندگی عشق چطور تغییر میکند؟
یک تحقیق که توسط تاکر و آرون (Tucker and Aoron) در سال ۱۹۹۳ انجام گرفت نشان میدهد که رضایت زناشویی در زوجهایی که به تازگی ازدواج کردهاند بالاتر بوده، در میانسالی کاهش یافته و در پیری دوباره بالا میرود. پستی و بلندیهای این رضایت زناشویی با مراحل مختلف زندگی جور است. بعنوان مثال، دوران میانسالی بخاطر تعهداتی مثل کار، مراقبت از بچهها، استرسهای مالی و نگهداری از والدین سالخورده دورهای بسیار پراسترس برای زوجهاست. ولی سنین بالاتر هم خالی از مشکل نیست و افراد با تغییراتی مثل بازنشستگی، آشیانه خالی و مشکلات جسمانی روبهرو میشوند.
در تحقیق دیگری روابط بین عناصر موفقیت روابط عاشقانه در افراد جوانتر و پیرتر ارزیابی شد. نتایج این تحقیق اعجابانگیز بود. ۵ عنصر مهم روابط عاشقانه برای افراد در سنین بالاتر صداقت، ارتباط، همراهی، احترام و گرایش مثبت بوده است درحالیکه ۵ عنصر مهم روابط عاشقانه جوانترها عشق، ارتباط، اعتماد، جذابیت و تفاهم بوده است.
صداقت مهمترین عنصر اساسی موفقیت در روابط افراد سنین بالاتر بوده است
شایانذکر است که صداقت مهمترین عنصر اساسی موفقیت در روابط افراد سنین بالاتر بوده است ولی در زوجهای سنین پایینتر جزو عناصر موفقیت در روابط قلمداد نشده است. افراد مسن، صداقت را قابلیت تکیه کردن به همدیگر به طریقی صادقانه تعریف میکنند. صداقت موضوع جالبی است زیرا شامل افشای خود و ریسکهایی که فرد را در موقعیتهای آسیبپذیر قرار میدهد و بااینحال توانایی داشتن صداقت به طریقی باملاحظه، بااعتماد و حساس میتواند سطح عمیقتری از صمیمیت در رابطه ایجاد کند. علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که اعتمادبهنفس و پذیرشخود با بالا رفتن سن بیشتر میشود و افراد بیشتر خود واقعیشان هستند تا چیزی بین خود واقعی و خود ایدآلشان. این امکان وجود دارد که میزان تجربه در افراد سالخورده این تحقیق با بالا رفتن سن بیشتر شده و آنها بر همین اساس صداقت را عامل بسیار مهمی برای موفقیت روابط عاشقانه در طولانیمدت معرفی کردهاند. برای جوانترها اعتماد و ارتباط محرکهای اساسی موفقیت روابط بوده است. آنها اعتماد را «قابلیت تکیه کردن به همدیگر و حمایت از هم» و «وفادار بودن به همدیگر» توصیف کردهاند.
جالب است بدانید که افراد سالخورده دین را هم یکی از عناصر موفقیت روابط برشمردهاند. آنها باور داشتند که داشتن اعتقادات مذهبی یکسان پایه و اساسی برای رابطه آنها ایجاد کرده است. این عنصر برای قشر جوان جزو عناصر موفقیت روابط تعریف نشده است. قابل ذکر است که تغییرات قابلتوجهی در سالهای اخیر در باورها و اعمال مذهبی افراد ایجاد شده است.دلیل این تفاوت نظر بین قشر جوان و سالخورده ممکن است همین مسئله باشد.
کارهای اجتماعی هم یکی از عناصر مهم برای افراد سالخورده بوده است. برای آنها این فعالیت اجتماعی بیرون رفتن دو نفره و همچنین تنهایی را شامل میشده است. در این دوران، شبکه اجتماعی افراد محدودتر میشود ولی افراد سالخورده معمولاً بیشتر از معاشرت با دوستان و همسایگان خود لذت میبرند و این مسئله به صمیمیت بین دو زوج هم کمک میکند.
زوجهای جوانتر بر اهمیت جذابیت و تفاهم تاکید داشتند درحالیکه زوجهای سالخورده بر معاشرتهای اجتماعی، اعتماد و احترام. این یافتهها با چیزی که ما درمورد پیشرفت روابط عاشقانه میدانیم جور درمیاید. در جوامع غربی حس عشق و شوری که در اوایل روابط وجود دارد به مرور زمان تغییر کرده و به حس دوست داشتن، تعهد و دوستی تبدیل میشود. به همین دلیل عواملی مثل جذابیت دیگر برای افراد سالخورده اهمیت چندانی نخواهد داشت زیرا آنها به درک کاملتری از موفقیت روابط در زندگی دست پیدا کردهاند.
ما در دوران تغییرات آماری شگرف هستیم. براساس آمار، جمعیت افراد سالخورده از سال ۱۹۵۰ سهبرابر شده است و طی چهل سال آینده باز سهبرابر خواهد شد. ازآنجا که روابط عاشقانه موفق تاثیر مثبتی بر سلامت جسمی و روحی افراد دارد، اینکه دانستن اینکه میتوان رابطهای موفق داشت، فواید زیادی برای جمعیت سالخورده خواهد داشت. تحقیقات دیگری در این زمینه از زوجدرمانی و یک نظریه طولعمر جدید از موفقیت روابط خبر میدهد. جان گاتمن و همکارانش تلاشهای زیادی در این راستا انجام دادهاند و سعی نمودهاند این تحقیق را به زمینه بالینی بکشانند تا به زوجهایی که مشکل دارند کمک شود.
ما باور داریم که تحقیقات بیشتر در این زمینه یافتههای تحقیقات قبلی را تایید کرده و بینشی جدید درمورد طبیعت روابط عاشقانه در جوانها و سالخوردهها فراهم میکند.
منبع: مردمان
زندگی با کسی که دچار یکی از اختلالات عشق است بسیار دشوار است
اختلالهای روانی گسترده و متفاوتند. عشق در رابطه هم همیشه از سر دوست داشتن نیست. گاهی عشق و علاقه ناشی از یک اختلال روانی است. زندگی با کسی که دچار یکی از اختلالات عشق است بسیار دشوارتر از آن است که بخواهید نام رابطه را عاشقانه بگذارید.
توهم عاشقی، عشق وسواسی و اختلال OCD و اختلال دلبستگی چهار اختلال روانی در رابطه است که با عشق آتشین و دوست داشتن خالصانه در شروع و مراحل اولیه یک رابطه اشتباه گرفته میشوند. این اختلالها معمولا به شیوه عاشقی رومئو ژولیتی تبلیغ و درخواست میشوند اما واقعیت این است که عشق رومئو و ژولیت و هر رابطهای با تمایلات و احساسات اینچنینی نشانه یک رابطه بیمار است. هرچند که اغلب ما این نوع علاقه شدید را باور کردهایم و رویایش را پرورش دادهایم اما همه چیزی که در این روابط جریان دارد توهم و اختلال روانی است.
توهم عاشقی ( اروتومانیا)
دوست داشته شدن عالی است. هیچ کس از اینکه مورد پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمیآید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمیتوانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانهای وجود نداشته باشد. اما کسی که توهم عاشقی دارد تصور میکند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس میکند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش میکند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.
در مواردی فرد ممکن است اصلا در رابطه با کسی نباشد اما هر رفتار و عملکرد خاصی از کسی که شخصا دوستش دارد را به نفع عشق و علاقه به خودش تفسیر میکند. توهم عاشقی طیف وسیعی از رفتارهای متوهمانه است.
یکی از این موارد احساس عشق و عاشقی با کسی است که در طبقه اجتماعی و فکری او نیست، برخی از افراد علاقه شدیدی به یک ستاره سینما یا فوتبال پیدا میکنند و سعی میکنند از طریق تله پاتی رابطه ایجاد کنند و یا هر پیامی که در رسانهها میخوانند را برای خودشان تفسیر میکنند.
در توهم عاشقی فرد فکر میکند یک نفر به شدت به او علاقمند است و میخواهد این پیام را به او برساند.
اگر شما با فردی در رابطه هستید که دچار چنین توهمی است حتما از روحیه و عادت کنترل او با خبر هستید. او دائما احساسات شما را کنترل میکند و از آنها به نفع خودش بهره میبرد و اصلا باور نمیکند که رفتار شما میتواند معنی دیگری نیز داشته باشد. همه تلاش او این است که ارتباط شما را با دنیای اطرافتان قطع کند.
علاوه بر این او چنین انتظار مشابهی از شما دارد. او توقع دارد شما هم دقیقا همه چیز را معنیدار ببینید و به همین ترتیب عمل کنید.توهم عاشقی یک توهم موقتی نیست. علاقه خاص و شدید این افراد به یک شخصیت معروف میتواند سالیان دراز ادامه پیدا کند. این افراد حاضر به پذیرش مشکل در خود نیستند، بسیار کنترلگر و پرخاشگرند و فرد مقابل را در معرض خطر قرار میدهند.
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطهای طبیعی است
عشق وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطهای طبیعی است اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند.
شور عشق به مرور زمان کمتر میشود و با احساسات و تجربههای روزمره در میآمیزد. در رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه میکنید؛ یکی از خواستههای مهم و اساسی هر آدمی احترام به حریم خصوصی است.
اما متأسفانه کسی که اختلال وسواس در عاشقی دارد دائما در شور و حال اولیه است او رابطه را مجموعهای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بیحوصلگی نمیداند و برداشت او از هر نوع کم توجهی بخاطر خستگی و فشار روزانه یا بیحوصلگی فقط نفرت و بیعلاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگیشان آسیب میزنند، تهدید به خودکشی میکنند و واقعیت زندگی را همانگونه که هست نمیپذیرند.
آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند. تمرکز اصلی آنها بر احساس عاشقی است و برای هیچ چیز دیگری ارزش قائل نیستند. اگرچه این اختلال هنوز به عنوان یکی از اختلالات روانی دسته بندی و معرفی نشده است اما برخی از روانشناسان معتقدند بخاطر ماهیت ویرانگر این احساسات این رفتارها ناشی از اختلال روانی است.
اختلال دلبستگی
معمولا افرادی از این اختلال رنج میبرند که در کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم دلبستگی نیازهای کودک توسط اولین مراقبانش برآورده میشود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است که باید توسط والدین برآورده شود.
اگر کودکی مورد بیتوجهی و آزارقرار بگیرد یا به هر دلیلی در سالهای اول پس از تولد از والدین جدا شود و مراقبانش دائما تغییر کند احساس امنیت نخواهد کرد و همه تجربههای خوب دلبستگی را از دست خواهد داد. در این شرایط احتمال اینکه او در بزرگسالی دچار اختلال دلبستگی شود بسیار زیاد است. در رابطه عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل میکنند.
آنها یا از هر رابطه نزدیکی اجتناب میکنند و یا در خواست زیادی برای یک ارتباط عاطفی شدید دارند. گروه اول ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بیاعتمادی و خشم و ناراحتی میکنند. گروه دوم نیز اغلب درگیر احساس حسادت، شکاکیت و مالکیت هستند و با مراقبت و توجه شدید به شریک خود آزار میرسانند.
اختلال ارتباط OCD
این اختلال ناشی از یک ترس شدید و عمیق است که فرد قادر به خنثی کردن آن به شیوههای معمول نیست. OCD میتواند اختلال ترس و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال وسواس شدید همراه با ترس در رابطه نیز هست.
فرد دچار اضطراب دائما از خودش میپرسد: آیا او دوستم دارد؟ آیا من در رابطه درستی هستم؟ آیا او مرا ترک میکند؟ آیا به من خیانت میکند؟ آیا او مریض است؟ کسی که دائما به دنبال تائید علاقه شماست و همیشه این پرسش را مطرح میکند که «آیا دوستم داری یا نه؟» و اگر او هرگز علاقه شما را باور نمیکند، نسبت به ادامه رابطه وحشت دارد و دوست داشتن را نمیپذیرد به اختلال OCD دچار است.
به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار میدهد، سعی میکند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهایش را به حساب علاقه میگذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصی تان احترام نمیگذارد، خودش را صاحب و مالک شما میداند و دائما به دنبال تائید شماست یک عاشق واقعی نیست.
بدون شک در یک رابطه عاشقانه ناسالم شما از تنها چیزی که اصلا لذت نمیبرید همان چیزهایی است که به اسم عشق به شما داده میشود.
منبع: سلامت نیوز
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
دوست دارید بدانید با قلب عاشق می شویم یا مغز!!؟ دردسرهای عشق آیین مادرشوهرداری تاثیر پول در خوشبختی ! دست شما در جیب کیست؟ روابط پدران و دختران