روزهای ابتدایی زندگیشان بخوبی و خوشی سپری میشد و کمتر اختلافی بین آنها به چشم میآمد. هنوز چند سالی بیشتر از زندگی مشترکشان نگذشته بود که به خاطر هر مسئله کوچکی با هم جر و بحث میکردند و گاهی هم روزها و حتی ماهها با یکدیگر حرف نمیزدند. این زن و شوهر اختلافاتشان به جایی میرسد که دیگر هیچ توجهی به هم ندارند و اصلاً بود و نبود همسرشان برای آنها فرقی ندارد.
طلاق عاطفی
طلاق از بعد قانونی به معنای جدا شدن همسران از یکدیگر است؛ شرایطی که زوجها به زندگی مشترکشان خاتمه میدهند و دوباره وارد دنیای تجرد میشوند اما طلاق عاطفی شرایطی است که زوجها از نظر فیزیکی در کنار همدیگر زندگی می کنند، اما هیچ احساس، محبت و عاطفهای بین آنها حکمفرما نیست، و به دلایل مختلف ترجیح میدهند به صورت قانونی از یکدیگر طلاق نگیرند.
این دلایل هم می تواند نوع های مختلفی داشته باشد. دل نکندن از فرزند، ترس از آبرو، وابستگی مالی به همسر یا واهمه از واکنش های خانواده و اجتماع از دلایلی است که برخی زوج ها ترجیح می دهند از همدیگر طلاق قانونی نگیرند و به اجبار با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کنند.
طلاق عاطفی حادثه ای فوری و آنی نیست که در یک روز یا چند هفته اتفاق بیفتد، بلکه معمولا طلاق های عاطفی محصول فرآیندهای طولانی مدت هستند؛ فرآیندی که در آن زوج ها بتدریج زمان از یکدیگر فاصله می گیرند، حرف های یکدیگر را نمی فهمند و مهر و اعتماد بین آنها رفته رفته کمرنگ می شود.
علائم بحران در رابطه زن و شوهرعبارتند از:
رنگ باختن عشق و محبت
اولین چیزی که در طلاق عاطفی میان زن و شوهر از بین می رود، جاذبه و اعتماد آنها نسبت به هم است. وقتی یکی از زوجین مملو از نیازهای برآورده نشده در زندگی مشترک باشد، احساس غمگینی و ناامیدی در او شکل می گیرد. طلاق عاطفی را حتی طلاق پنهان نیز می نامند چرا که همسران در محیط های اجتماعی ممکن است خوب و صمیمی به نظر برسند، اما در تنهایی قادر به تحمل یکدیگر نباشند. این سرد شدن ها ممکن است در آغاز یک طرفه باشد، اما اندکی که بگذرد دو طرفه می شود. به مرور زمان زوجین دیگر نه نگران هم می شوند و نه نسبت به یکدیگر عاطفه مثبتی بروز می دهند. زندگی زیر یک سقف در حالی که در واقع هیچ ارتباط رضایت بخشی بین آن ها وجود ندارد، تحمل مشکلات را دشوار و ادامه زندگی را دشوار تر می سازد.این روند ممکن است حتی سال ها به طول بینجامد و در نهایت به طلاق قانونی منتهی شود.
مصاحبت
در ابتدای زندگی، زن و شوهر برخی اوقات با هم شوخی و تفریح می کنند و از مصاحبت یکدیگر لذت می برند و سعی می کنند رضایت یکدیگر را جلب کنند. وقتی تبادل نظرها و گفتگو ها کم می شود یا از بین می رود نشانه آن است که روابط آن ها رو به سردی است.
تمرکز روی اختلافات و نقاط ضعف همسر
همسرانی که روابط صمیمانه دارند به صفات خوب و جنبه های مثبت شخصیت یکدیگر توجه دارند و در موقع مناسب آن را ستایش می کنند. اما اگر در گفتگوها و مشاجرات نقاط ضعف یکدیگر را مطرح و به انتقاد یا سرزنش بپردازند نشانه آن است که روابط آن ها خوب نیست و زندگی زناشویی آن ها در معرض خطر قرار دارد.
تجدید خاطرات
بحث و گفتگو درباره خاطراتِ مربوط به گذشته و اینکه زن و شوهر چگونه با کمک هم مشکلاتی را پشت سر گذاشته اند و توجه به عکس ها و یادگارها نشانه علاقه به زندگی مشترک است. چنان چه این تمایلات از بین برود و گذشته ها مورد بی اعتنایی قرار گیرد می تواند نشان دهنده عدم علاقه و صمیمیت آن ها باشد.
سرگرمی های مشترک
با وجود آن که زن و شوهر شخصیت های جداگانه ای هستند و هر یک علایق خاصی دارند، با این حال برای آن که به هم نزدیک تر باشند احتیاج به آن دارند که سرگرمی ها یا تفریحات مشترکی داشته باشند ساعاتی را در کنار هم به آن مشغول باشند. چون شرایط تغییر می کند می توان این سرگرمی ها را تغییر داد و دوستان و آشنایان تازه ای پیدا کرد. اگر این مسئله مورد توجه آن ها نباشد، نشانه ای از فاصله افتادن بین آن ها است.
رابطه نزدیک
زندگی مشترک ایجاب می کند که زن و شوهر در کنار هم بوده و به خواسته های هم توجه لازم را داشته باشند. اگر شوهر خیلی دیر به خانه بیاید یا در خانه خود را مشغول کند و به همسر خود کم توجه داشته باشد، یا زن به آراستگی خود و فراهم کردن وسایل آسایش شوهر بی اعتنا باشد، روابط آن ها را نمی توان مطلوب دانست.
راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی
درباره مشکلات و ناراحتی ها به گفتگو بپردازید
بسیاری از زن و شوهرها متوجه هستند که با همسر خود رابطه خوبی ندارند ولی از اینکه درباره اختلاف خود به صحبت و گفتگو بپردازند واهمه داشته و از آن خودداری می کنند. در حالی که با تبادل نظر می توان برخی از سوء تفاهمات را برطرف کرد.
این نکته قابل توجه است که چگونگی مطرح کردن مسائل اهمیت زیادی دارد. اگر بیان گله و انتقاد به نحوی توهین آمیز باشد یا با خشونت باشد نه تنها در بهبود روابط اثری نخواهد داشت بلکه آن را بدتر خواهد کرد.
مثلا می توان سوال کرد که چه گله ای دارد؟ و چگونه می توانم اشتباه را برطرف کنم؟ ممکن است پیشنهاد او قابل قبول نباشد ولی این پرسش راه سازش و بهبود روابط را هموار می سازد.
هم صحبت خوبی باشید
شنونده خوب بودن و توجه به گفته های همسر اهمیت دارد. شناخت کامل زن و شوهر از یکدیگر در حسن روابط آن ها اثر دارد و این شناخت به وسیله صحبت و گفتگو بدست می آید.
تفریح و سرگرمی را لازم بدانید
برخی از زن و شوهرها مشکلات و گرفتاری های زندگی را مانع از آن می دانند که تفریح و سرگرمی مشترک داشته باشند. در حالی که چنانچه با تفریح یا ورزشِ مناسب ساعاتی را در کنار هم به خوشی بگذرانند در روحیه آنان تاثیر زیادی دارد.
جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
همه افراد به محبت احتیاج دارند. زن یا شوهر از همسر خود بیش از آنچه از دیگران انتظار داشته باشند، خواهان محبت هستند. از انتقاد و مقایسه های بی مورد او با دیگران خودداری کنید و از رنجاندن او بپرهیزید.
منابع: ایران مطلب/جام جم سرا/خراسان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟ 10 رابطه که سر انجامی نخواهد داشت آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط
اگر می خواهید زندگی زناشویی خوبی داشته باشید مطمئن شوید که همسرتان به خوبی بخوابد و استراحت کند!
اگر همسر شما شب قبل به خوبی نخوابیده باشد احتمال بروز بحث و درگیری بین شماو همسرتان، فردای آن روز بیشتر از همیشه است.این مسئله در تحقیقات دانشگاه "پیتزبورگ" مشخص شده اند.
البته باید گفت این نتیجه در مورد زنان صدق می کند و نه مردان!
مردان در برابر کم خوابی و بی خوابی قدرت و تحمل بیشتری دارند. اما زنان بعد از یک شب بی خوابی و کم خوابی دچار خستگی شده و نمی توانند به خوبی با همسرشان ارتباط برقرار کنند.
اگر خانم شما شبی خوب نخوابید فردای آن روز با او مدارا کنید ؛ در این مواقع زنان بسیار حساس می شوند و حوصله ارتباط برقرار کردن با دیگران را ندارند.
همین تحقیقات نشان داده که اگر در یک روز ارتباط بین زن و شوهر بسیار خوب و مثبت باشد آن شب مردان کمتر از همیشه می خوابند!
منبع: پرشین وی
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه رابطه دختر و پسر آمادگی مردان برای ازدواج اگر به دنبال شریک ازدواج هستید نمونه رفتارهایی که باعث اختلاف میشود
خواستگاری و گفتگوهای بعد از آن، یکی از تعیین کننده ترین و مهم ترین جلسات قبل از ازدواج و عروسی است. این جلسات در واقع یک فرصت است که میتوانید از آن بهترین استفاده را بکنید. اما بسیاری از افراد دقیقا نمیدانند که چگونه از این جلسات گفتگو و آشنایی قبل از ازدواج، بهترین بهره برداری را بکنند.
هنوز هم دیده میشود که سوالات خواستگاری محدود میشود به مسایل کوچکی مثل: رنگ مورد علاقه، موسیقی مورد علاقه و... در اینجا سعی کردهایم 5 سوال اساسی و مهم را که میتواند نقش تعیین کننده ای در شناخت دو طرف از یکدیگر داشته باشد مطرح کنیم. اگر شما هم یک جلسه خواستگاری و آشنایی قبل از ازدواج در پیش دارید، این مطلب میتواند کمک زیادی به شما بکند.
1 - قبل از هرچیز، شباهتها و تفاوتهای فرهنگی خانوادههای دو طرف را در نظر بگیرید
فراموش نکنید که ازدواج یعنی پیوند دو خانواده و چه بسا دو خاندان. اولین شرط موفق بودن این پیوند این است که زبان، فرهنگ و آداب و رسوم دو خانواده به یکدیگر نزدیک باشد. تصور کنید خانواده شما با خانواده همسر آینده تان در یک مهمانی دور هم جمع باشند. آیا حرفی برای گفتن دارند؟ یا اینکه حتی زبان یکدیگر را هم نمیدانند؟ تشابه فرهنگی دو خانواده هرچقدر بیشتر باشد، میتواند تضمین بیشتری بر پایداری آن ازدواج باشد. برعکس این موضوع هم صادق است. هرچقدر تفاوتهای فرهنگی دو طرف بیشتر باشد، میتواند باعث ایجاد اختلافات بیشتری شود.
2 - درباره جهان بینی طرف مقابل سوال کنید
تفسیر شما و همسر آینده شما از زندگی چیست؟ منظورم تعریف کلان شما از زندگی است. این موضوع بسیار مهمی است. نگاه شما و کسی که قصد ازدواج با او را دارید، به زندگی، باید حداکثر هماهنگی را داشته باشد. فرض کنید تعریف شما از زندگی این است: زندگی موهبتی است که نصیب انسان شده و میبایست حداکثر استفاده را از آن بکنید و تعریف طرف مقابل شما این است: زندگی مسیری سراسر درد و رنج است که در انتهای آن عفریت مرگ به انتظار انسان نشسته است! به نظر شما ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با چنین شخصی برای شما ممکن است؟ در باره نگاه مثبت یا منفی شخص مقابل به اطراف سوال کنید. سعی کنید سوالاتی را مطرح کنید که روحیات طرف مقابل را بهتر بشناسید. شما که نمیخواهید تا آخر عمر با یک فرد پوچ گرا و افسرده سر و کله بزنید!
3 - درباره باورها و اعتقادات مذهبی یکدیگر صحبت کنید
از نظر اعتقادی و مذهبی یکدیگر را ارزیابی کنید. نباید شما و همسر آینده تان از نظر مذهبی تفاوتهای آشکار و فاحش با هم داشته باشید. این موضوع باعث ایجاد اختلافات جدی در زندگی مشترک شما خواهد شد. خیلی از افرادی که از کنار این مسئله به سادگی عبور کرده اند، در آینده با مشکلات جدی مواجه شده اند. فراموش نکنید که اطلاعات قبلی و به اصطلاح شناخت دورادور کافی نیست، حتما باید در این باره با هم حرف بزنید و بحث کنید.
4 - درباره اهداف یکدیگر در زندگی بحث کنید
اهداف میان مدت و بلند مدت دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند معیار بسیار مهمی در تصمیم گیری است. هدف شما و همسرآینده شما از ازدواج چیست؟ آیا ازدواج را راهی برای تکامل میدانید؟ یا ازدواج میکنید که به اهداف مالی خود برسید؟ این دو نگاه بسیار با هم متفاوت است. اهداف بلند مدت شما در زندگی و انتظاراتتان از زندگی چیست؟ تمام اینها اگر تفاوت فاحش با یکدیگر داشته باشند، بعد از ازدواج میتوانند باعث ایجاد اختلافات جدی بین شما شوند. میتوانید با طرح سوالاتی که از طرف مقابل میکنید، به طور غیر مستقیم اهداف بلند مدت او را بسنجید.اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید یکی از اهداف مهم طرف مقابل شما، مهاجرت به یک کشور دیگر و زندگی کردن در آنجا باشد.
شاید اکنون برای آن برنامه جدی نداشته باشد. اما همواره به صورت یک هدف به آن فکر میکند. در حالی که شما قصد دارید در کشور زادگاه خود بمانید و زندگی کنید. اگر از قبل در باره این موضع اطلاع داشته باشید شاید تصمیم شما برای ازدواج با این فرد تغییر کند.
5 - درباره علایق و سرگرمیهای یکدیگر بپرسید
زندگی شما پر از اوقات فراغت و زمانهای خالی است که قرار است آن را با یک نفر دیگر شریک شوید. بنابراین بسیار مهم است نظر شما دونفر در باره نحوه گذراندن اوقات فراغت، سبک مسافرت، تفریح و.... به هم نزدیک باشد. شاید در نگاه اول این موضوع چندان مهم نباشد، اما همین مسئله کوچک باعث ایجاد اختلافات زیادی در زندگی زناشویی میشود. میتوانید با طرح چند سوال ساده و یا تعریف کردن چند خاطره از علایق و سلایق طرف مقابل در باره تفریحات و سرگرمی هایش مطلع شوید.
نکات بسیار زیاد دیگری هم هستند که به شما کمک میکنند که شناخت دقیق تری از یکدیگر به دست بیاورید. در اینجا تلاش کردیم که مهم ترین نکات را یادآوری کنیم. اکنون شما به خوبی میدانید که چه سوالاتی را در جلسه خواستگاری و آشنایی پیش از ازدواج مطرح کنید تا به شما و طرف مقابلتان در شناخت بهتر از یکدیگر کمک کند.
برگرفته از عروس سایت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟ 10 رابطه که سر انجامی نخواهد داشت آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
یکی از اولین و مهمترین سوالهایی که در هر مشاوره خانواده (بهخصوص مشاوره پیش از ازدواج) از زوج پرسیده میشود، دلیل اصلی آنها برای ازدواج است.
معمولا بسیاری از دختران و پسران، عشق و علاقه به یکدیگر و خصوصیات مثبت طرف مقابلشان را دلیل انتخابشان میدانند. کسانی هم هستند که در بسیاری از موارد نهتنها دلیل و انگیزه خود، بلکه انگیزه طرف مقابل را هم از ازدواج نمیدانند و وقتی از آنها پرسیده میشود چرا میخواهند ازدواج کنند و هدفشان از ازدواج چیست، جوابهایی مثل «خب بالاخره همه در یک سنی باید ازدواج کنند»، میدهند. هرچند انگیزههای افراد برای تشکیل زندگی مشترک متعدد است، ولی بعضی از این انگیزهها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست میشود. در این نوشتار سعی می کنیم تا به انگیزههایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک و گاه طلاق منجر میشود، نگاهی بیندازیم.
1. ازدواج فقط به خاطر خانواده
در بسیاری از خانوادهها به خصوص خانوادههای سنتی، دختران و پسران به خاطر پدر و مادرشان و با این هدف که والدینشان عروسی آنها و بعدها نوههایشان را ببینند، ازدواج میکنند. گاهی هم علت ازدواج آنها، سنت نادرست و الزام به نوبت ازدواج کردن فرزندان است. آنها ازدواج میکنند تا نوبت به خواهر یا برادر کوچکتر برسد! وقتی که نه از روی مصلحت، بلکه از روی اجبار از جانب خود و یا دیگران کسی را انتخاب می کنید، نیروی خود را از دست میدهید و پایان بدی را برای داستان عشقی خود به جان میخرید .
2. ازدواج فقط به خاطر درمان بیماری
گاهی خانوادهها یا اطرافیان در مورد یک جوان چنین جملاتی را به کار میبرند: «خب اگه زنش بدی، درست میشه» یا «شوهرش بدی، بهتره». این اظهارنظرها بهخصوص در مواردی که فرزندشان به یک بیماری روانی مانند افسردگی مبتلاست یا کارهای خلاف قانون یا مخالف عقاید خانواده انجام میدهد، زیاد شنیده میشود. چنین خانوادههایی در واقع ازدواج را وسیلهای برای درمان یا کنترل فرزند خود میدانند ولی به هزاران امید و آرزوی جوانی که همسر فرزندشان میشود، توجه نمیکنند.
3. ازدواج فقط به خاطر کسب استقلال
گاهی هم دختران و پسران برای مستقلشدن و رهایی از بگیر و ببند خانواده یا شرایط سخت و مشکلات شدید خانوادگی یا دوری از محیط استرسزا به دلیل درگیری یا اعتیاد والدین، سوءرفتار جسمی و جنسی، بیتوجهی، طرد و خشونت و... تن به ازدواج میدهند ولی در بیشتر موارد از چاله به چاه میافتند. در چنین شرایطی آنها آمادگی روانشناختی لازم برای ارزیابی متقابل ندارند و در نهایت احتمال آسیبزا بودن این رابطه افزایش مییابد.
4. ازدواج فقط به خاطر داشتن فرزند
خیلی از افراد علاقه بسیار به بچه داشتن را دلیل ازدواج خود میدانند. چنین انگیزهای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.
عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و... گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود
5. ازدواج فقط به خاطر ترس از تنهایی
یکی از مزایای ازدواج، از تنهایی درآمدن و بودن در کنار فردی دیگر در لحظات غم و شادی است، اما برخی افراد فقط برای رفع تنهایی ازدواج میکنند، بدون اینکه به جوانب دیگر و مسوولیتهای زندگی مشترک فکر کنند! متاسفانه آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل بیمسوولیتی و نداشتن مدیریت در زندگی، با مشکلات زندگی مشترک مواجه میشوند.
6. ازدواج فقط به خاطر فرار از تکراری و خستهکننده بودن زندگی
علت اقدام به ازدواج عدهای جوانان، خستهکنندهبودن زندگی است و برای ایجاد تنوع در زندگی و تغییر اساسی در آن، ازدواج میکنند. ناگفته پیداست همانطور که زندگی مجردی میتواند خستهکننده شود، زندگی مشترک نیز در صورت نداشتن هدف مشخص میتواند تکراری شود و متاسفانه این ازدواجها عواقب خوشایندی ندارند. یک ازدواج حقیقتاً سالم، حس قدردانی دو طرف در گیر در رابطه را نسبت به همه شگفتی ها و رازهای خلقت بالا می برد و کمک می کند زخم های دوران گذشته را التیام ببخشند اما زمانی که این احساس به حد خلاء برسد برای طرف مقابل آزار دهنده خواهد شد .اگر احساس تهی بودن می کنید، هیچ شخصی صرف نظر از اینکه چقدر هم شما را دوست داشته باشد قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند.
7. ازدواج فقط به خاطر احساس ترحم یا عذاب وجدان
گاهی افراد هیچ قصدی برای ازدواج ندارند اما پس از مدتی آشنایی با جنس مخالف، به دلایلی دچار احساس ترحم یا عذاب وجدان میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند. گاهی ترس از آسیب زدن به طرف مقابل در صورت جدایی بهخصوص در مواردی که طرف مقابل به شدت وابسته یا مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد و قطع ارتباط باعث تشدید بیماری شود یا احساس عذاب وجدان او از اینکه طرف مقابل را به دلیل بیماریاش رها کرده، باعث میشود شخصی که تمایلی به ازدواج ندارد، در معذوریت اخلاقی یا احساسی قرار بگیرد و ازدواج کند. در این شرایط نه عقل و منطق دلیل ازدواج است و نه عشق و علاقه. معمولا پس از گذشت مدتی از چنین ازدواجهایی، احساس ترحم یا عذاب وجدان اولیه عملا باعث تشدید اختلافها میشود و مانند باری سنگین یا منت بر دوش زندگی سنگینی میکند.
8. ازدواج فقط به خاطر بالارفتن سن
این انگیزه بهخصوص در مورد خانمها مطرح است. بسیاری از خانمها از آنجا که نگران بالارفتن سنشان هستند و میترسند مبادا افزایش سن باعث شود دیگر پیشنهادهای خوب برای ازدواج نداشته باشند، با وجودی که آمادگی ازدواج ندارند، تن به این کار میدهند. در چنین فضایی فرد سازگاری کمتری با مشکلات زندگی دارد و در نهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالاست.
9. ازدواج فقط به خاطر رهایی از کنایههای اطرافیان
خیلی از جوان ها هستند که نمیتوانند کنایههای اطرافیان را تحمل کنند مخصوصا صحبتهایی که در مورد دختران بیشتر حول محور بالارفتن سن است و در مورد پسرها پیرامون توانایی اقتصادی و افتادن در دام کارهای خلاف بنابراین عجولانه تصمیمگیری میکنند. متاسفانه پس از بروز مشکلات در زندگی مشترک، اطرافیان با گفتن جملههایی مانند «ما پیشنهاد دادیم، خودت تصمیم گرفتی، بچه که نبودی!» از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنند.
10. ازدواج فقط به خاطر استقلال اقتصادی
این نوع ازدواج از طرف دخترها بیشتر دیده می شود. کسانی که برای کسب استقلال مالی تصمیم به ازدواج میگیرند. البته گاهی پسرها نیز برای بهبود شرایط اقتصادی به دنبال ازدواج با افراد متمول هستند.
11. ازدواج فقط به خاطر لجبازی
گاهی ازدواج فقط به دلیل لجبازی یا انتقام از کسی، بهخصوص والدین انجام میشود. در این شرایط اصلا طرف مقابل و خصوصیات او هیچ اهمیتی برای فرد ندارد. متاسفانه در بسیاری از چنین ازدواجهایی عملا یکی از طرفین به فردی برای برطرف کردن نیازهای طرف مقابل تبدیل میشود درحالی که ازدواج یک قرارداد و پیمان پرمسوولیت برای هر دو طرف است که بر پایه عشق و منطق شکل میگیرد و طرفین باید در کنار همدیگر برای رفع نیازهای هم بکوشند. فقط در این صورت است که با وجود مشکلات متعدد، زندگی مشترک با یک رابطه صمیمانه، عاطفی و متعهدانه پا بر جا میماند و رضایت زناشویی معنا و مفهوم پیدا میکند.
12. رفع کمبودهای کودکی
عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و... گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود .ضمن اینکه هر رابطه صحیح الزاماً بخودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نابجا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد .
13. ازدواج فقط به خاطر احساس گناه
زمانی که ادامه یک ارتباط باعث بوجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم گناه کرده ام و به طرف مقابل ضربه خواهد خورد، ازدواج شما نه بخاطر مصلحت بلکه بخاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد .بر اساس نظر نویسنده کتاب روابط خارج از حد معقول قبل از ازدواج کاملا مردود است (مخصوصاً روابط جنسی).
برگرفته از: سلامت، ویستا
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط
خانواده بهعنوان زیر بناییترین رکن هر جامعه است که استحکام و بنیان آن جزو ضروریات اساسی است. طلاق این زیربنا را متزلزل ساخته و تاثیرات حادی بر جامعه دارد. رابطه جنسی شکل دهنده بخشی از ادراکات زوجین از همدیگر است و ادراکات جنسی در بین زوجین ارتباط مثبت با رفتارهایی دارد که نگهدارنده و تداومبخش ازدواج است. تحقیقات نشان داده است که صمیمیت جنسی با صمیمیت عاطفی در ارتباط است (گریف، 2001) همچنین مشکلات جنسی به سادگی در متن یک رابطه زناشویی سست و لرزان پدیدار میشود...
این مشکلات با سلطهگری، تنبیه، حسادت، ترس از بیوفایی و تعارضهای مداوم در زمینههای دیگر زندگی همبستگی دارد (هاربین، 1997) براساس نظریه ناسازگاری جنسی، عدم توافق جنسی زوجین اولین و مهمترین عامل طلاق است. فرض اصلی این نظریه این است که کامیابی جنسی به ازدواجی موفق و پایدار منجر میشود و ناکامی جنسی طلاق را به دنبال دارد. جوهر این نظریه بر این اصل استوار است که از میان تمام عواملی که در پس مشکلات خانوادگی به ویژه مشکلات منجر به طلاق وجود دارد، عدم کامیابی جنسی است که بر دیگر عوامل زمینهای تقدم دارد.
اگر زوجی در روابط زناشویی کامیاب باشند از بسیاری از مشکلات به راحتی در میگذرند و زندگی خوبی را سپری میکنند. برعکس نبودن یک رابطه جنسی مناسب زمینه را برای دامن زدن به مشکلات جزیی و تبدیل آن به مشکلات بزرگ مهیا میسازد. به بیان دیگر میخواهم اینطور بگویم که عوامل دیگر از جمله پول، شغل، فرزندان و تاثیر دیگر افراد و دخالت آنها در خانواده، تا زمانی که رضایت جنسی وجود دارد تاثیر قابل ملاحظهای بر گسیختگی خانواده ندارد و هیچ یک از عوامل بالا در صورت عدم رضایتجنسی و زناشویی نمیتوانند از فروپاشی خانواده جلوگیری کنند.
براساس این نظریه، لذتجویی جنسی اختصاص به سن خاصی نداشته و به تعبیری دیگر فراسنی محسوب میشود. مجموعه لذات از جمله لذت جنسی، برای تمام سنین امری غریزی و خدادادی است. تفاوت موجود فقط به خاطر شیوه تظاهر آن است. در برخی پژوهشهای معدودی که در ایران انجام شده است عامل 40 درصد طلاقها، عدم رضایت جنسی عنوان شده است بنابراین آیا به نظر شما لازم نیست در جهت آموزش جنسی خانوادهها، از جمله زوجین جوان و جلوگیری از تبعات اجتماعی بعدی طلاق اقدام عاجلی صورت پذیرد؟! در حالی که به راحتی میتوان با آموزش جنسی زوجین جوان که در آغاز راه زندگی هستند از بروز مشکلات جنسی و اختلافات زمینهساز طلاق پیشگیری کرد.
منبع:نیک صالحی
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه رابطه دختر و پسر نمونه رفتارهایی که باعث اختلاف میشود برای ازدواج هدف داشته باشید آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اگرمی خواهی دل یه پسررابه دست بیاری