قدیمیها از این اصطلاح زیاد استفاده میکنند: «ازدواج هندوانه دربسته است.» منظورشان این است که تا وارد آن نشدهاید نمیتوانید بفهمید چه در انتظارتان است. این حرف با توجه به رسوم گذشته که دختر و پسر بدون اینکه همدیگر را بشناسند با هم ازدواج میکردند منطقی به نظر میرسد اما الان سالهاست که دیگر ازدواج بدون شناخت رسم نیست. راههایی هست که میتوان در دوره آشنایی شناخت بیشتری را از طرف مقابل به دست آورد و با آگاهی کامل وارد زندگی مشترک شد. اینها مهمترین موضوعاتی است که میتوانید با طرف مقابل درباره آنها حرف بزنید و با حرف زدن درباره آنها شناختتان را تکمیل کنید. با مطرح کردن این موضوعات هندوانهتان را به شرط چاقو بخرید!
با هم اهداف مشترک دارید؟
ازدواج یعنی پیوستن دو زندگی به یکدیگر. بعد از ازواج رفتوآمدهای خانوادگی، روابط دوستی و از همه مهمتر اهداف آینده شما دو نفر به همدیگر میپیوندد. در این حالت باید هدف 2 فرد در یک راستا قرار داشته باشد. منظور این نیست که شما 2 نفر شغل مشترک داشته باشید اما باید به این توجه کنید که هدفهایتان مانع یکدیگر نباشد. برای مثال اگر یکی از دو نفر میخواهد تحصیلاتش را در یک شهرستان تکمیل کند، نفر مقابل نباید شغل غیرقابل انتقالی در تهران داشته باشد. قبل از ازدواج رویاهای خود را با هم درمیان بگذارید و درباره برآورده کردن آنها بحث کنید. همسر شما بهترین فرد برای کمک به برآورده شدن آرزوهای شماست.
آیا به هم اعتماد دارید؟
از همسر آینده خود دروغ شنیدهاید؟ آیا او همان شخصی است که در 6 ماه گذشته میشناختید؟ او سنش را به شما دروغ نگفته بود؟ درباره وضع مالی خانوادهاش چطور؟ درباره ماشینش، کارش و... هرکدام از این دروغها بخشی از اعتماد شما را از بین میبرد. کافی است یک مشکل کوچک پیش بیاید تا باز دروغها یادتان بیاید و زندگیتان را تلخ کند.
به بچه فکر کنید
خیلی کلیشهای است؟ درست است. بچه یک موضوع خیلی کلیشهای و در عین حال بسیار مهم است. بخش زیادی از فلسفه ازدواج به بچهدار شدن برمیگردد و لازم است شما 2 نفر درباره داشتن فرزند با هم توافق داشته باشید. ممکن است همسرتان سالها آرزوی داشتن 4 فرزند را داشته باشد در حالی که شما به داشتن یک فرزند متمایل باشید. یادتان باشد اگر فکر کنید در حال حاضر ازدواج میکنید و بعد از آن درباره فرزند داشتن تصمیم خواهید گرفت، سخت در اشتباهید. این موضوع شوخیبردار نیست. یک موضوع خصوصیتر درباره داشتن بچه که لازم است درباره آن فکر کنید این است که آیا واقعا دوست دارید فرزندتان را با فردی که قصد ازدواج با او دارید به عنوان همسرتان شریک شوید؟ آیا نامزد شما به نظرتان میتواند پدر یا مادر خوبی باشد؟ و از همه مهمتر آیا دوست دارید او مادر یا پدر فرزندتان باشد؟ به این سؤال در تنهایی فکر کنید و سعی کنید زندگی آینده خود را همراه با فرزند یا فرزندانتان مجسم کنید. پاسخ به این سؤال میتواند تا حد زیادی به شما در انتخابتان کمک کند.
آیا قوانین زندگی مشترک را میدانید؟
زندگی مشترک برای خودش قواعدی دارد. شما نمیتوانید آنطور که زمان مجردی بودید در زندگی مشترک هم باشید. افراد در دوره نامزدی فقط چند بار در هفته یکدیگر را میبینند و شکل روابطشان با وقتی با همسرشان زیر یک سقف میروند، فرق دارد. در این مورد هم به خودتان فکر کنید و هم به همسر آیندهتان. ببینید توانایی از خودگذشتگی را دارید؟ آیا حاضرید بخشی از وقت، تفریحات وروابط دوستانهتان را فدای زندگی مشترک کنید یا نه. درباره همسرتان هم فکر کنید. درباره ارتباط او با خانوادهاش سوال کنید و تا جایی که میتوانید رفتارش را با اعضای خانوادهاش بررسی کنید. به احتمال زیاد بعد از گذشت چند سال روابط او با شما به آن سمت میل میکند. به این فکر کنید که آیا روابط و مسئولیتپذیری او را در قبال خانوادهاش میپسندید یا نه. در عین حال به این فکر کنید که آیا آمادگی وفاداری را دارید؟ شما قرار است درباره بقیه عمرتان تصمیم بگیرید. بنابر این لازم است درست درباره همان بازه زمانی فکر کنید.
درباره کار با هم توافق دارید؟
خیلی از مردها دوست ندارند همسرشان کار کند. خیلی از زنها از بعضی شغلها خوششان نمیآید. به احتمال زیاد شغل همسر آینده شما مشخص است. درباره آن با هم حرف بزنید. اگر آن را میپسندید که چه بهتر! اما اگر آن را دوست ندارید، لازم است درباره آن به توافق برسید. موکول کردن تصمیمگیری درباره کار به صلاح شما نیست. دو طرف باید وقت آزاد خود را به طور کامل مشخص کنند تا بعدها درگیری و مشکل پیش نیاید. شاید شما روزهای تعطیل عادت داشته باشید به استخر بروید اما همسرتان سر زدن به خانوادهاش را در این روزها ترجیح دهد. در عین حال باید به این فکر کنید که آیا وقت گذراندن با او را دوست دارید یا نه؟ از تفریح کردن با او لذت میبرید؟ دوستانش را میپسندید؟ حاضرید او را برای یک مدت طولانی تحمل کنید؟
چیز دیگری که لازم است درباره آن به توافق برسید موضوع کارهای خانه است. امروزه که هم زنها کار میکنند و هم مردها، منصفانهتر این است که هر 2 در کارهای خانه شریک باشند. بهتر است قبل از ازدواج این موضوع را مشخص کنید تا از دلخوریهای بعدی جلوگیری شود.
درباره مسائل مالی به توافق برسید
از مشخصههای ازدواج اشتراک در مسائل مالی است. شما بعد از ازدواج یک خانواده خواهید بود. برای شبیهسازی میتوانید به خانواده خودتان فکر کنید. شما و پدرتان چه حالتی در مورد پول دارید؟ درباره همسرتان هم کم و بیش اینگونه خواهید بود. بعضی از زوجین کمتر در مسائل مالی شریک میشوند و هر کدام حقوق و حسابهای جداگانه دارند و بعضی بیشتر با هم مشترک میشوند. شما باید سبک خودتان را انتخاب کنید ولی در هر 2 صورت شما با هم شریک خواهید بود. باید به این موضوع فکر کنید که آیا میتوانید در مورد پول راحت با هم صحبت کنید یا نه. آیا حاضرید صادقانه میزان درآمد ماهانهتان را با همسر آیندهتان درمیان بگذارید و آیا این از خود گذشتگی را دارید که اگر لازم شد درآمدتان را برای زندگی مشترک هزینه کنید؟ در دوره آشنایی و دوره پیش از ازدواج معمولا بر سر خرید لوازم مورد نیاز زندگی ممکن است به مشکل بربخورید. ببینید آیا میتوانید این مشکلات را به آسانی حل کنید؟ اگر به هیچ وجه نمیتوانید با سلیقه مالی طرف مقابل هماهنگ شوید، لازم است پیش از ازدواج با یک مشاور مشورت کنید.
خلق و خوی او را میدانید؟
آیا تا کنون همسرتان را در موقعیتهای سخت دیدهاید؟ موقع عصبانیت، غم، دعوا یا دلخوری. خیلی از افراد در موقعیتهای بحرانی شخصیت دیگری از خود بروز میدهند. اگر به اندازه کافی در دوره نامزدی با هم معاشرت کردهاید حتما به این موقعیتها برخورد کردهاید. رفتار طرف مقابل در بحران تعینکننده است. شما نمیتوانید تضمین کنید همیشه در زندگی شرایط خوب و خوش باشد و هیچگاه با هم به مشکل برنخورید.
یکدیگر را خوب میشناسید؟
هیچ آدمی کامل نیست. شما باید تمام جوانب منفی همسرتان را بدانید و با توجه به آنها درباره او قضاوت کنید. دقت کنید وجه منفی همسر آینده شما نباید نقطه ضعف خودتان باشد. فرض کنید همسر آیندهتان در جمع خجالتی است اما شما به افراد معاشرتی علاقه دارید. اگر مایل هستید اخلاقی را در همسرتان عوض کنید باید او را در جریان بگذارید. جمله رایج «بعدا درست میشود» بدترین جملهای است که میتوانید پیش از ازدواج به آن فکر کنید.
منبع:مجله زندگی ایده ال
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه قبل از ازدواج باید بدانید آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید
یکی از اولین و مهمترین سوالهایی که در هر مشاوره خانواده (بهخصوص مشاوره پیش از ازدواج) از زوج پرسیده میشود، دلیل اصلی آنها برای ازدواج است.
معمولا بسیاری از دختران و پسران، عشق و علاقه به یکدیگر و خصوصیات مثبت طرف مقابلشان را دلیل انتخابشان میدانند. کسانی هم هستند که در بسیاری از موارد نهتنها دلیل و انگیزه خود، بلکه انگیزه طرف مقابل را هم از ازدواج نمیدانند و وقتی از آنها پرسیده میشود چرا میخواهند ازدواج کنند و هدفشان از ازدواج چیست، جوابهایی مثل «خب بالاخره همه در یک سنی باید ازدواج کنند»، میدهند. هرچند انگیزههای افراد برای تشکیل زندگی مشترک متعدد است، ولی بعضی از این انگیزهها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست میشود. در این نوشتار سعی می کنیم تا به انگیزههایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک و گاه طلاق منجر میشود، نگاهی بیندازیم.
1. ازدواج فقط به خاطر خانواده
در بسیاری از خانوادهها به خصوص خانوادههای سنتی، دختران و پسران به خاطر پدر و مادرشان و با این هدف که والدینشان عروسی آنها و بعدها نوههایشان را ببینند، ازدواج میکنند. گاهی هم علت ازدواج آنها، سنت نادرست و الزام به نوبت ازدواج کردن فرزندان است. آنها ازدواج میکنند تا نوبت به خواهر یا برادر کوچکتر برسد! وقتی که نه از روی مصلحت، بلکه از روی اجبار از جانب خود و یا دیگران کسی را انتخاب می کنید، نیروی خود را از دست میدهید و پایان بدی را برای داستان عشقی خود به جان میخرید .
2. ازدواج فقط به خاطر درمان بیماری
گاهی خانوادهها یا اطرافیان در مورد یک جوان چنین جملاتی را به کار میبرند: «خب اگه زنش بدی، درست میشه» یا «شوهرش بدی، بهتره». این اظهارنظرها بهخصوص در مواردی که فرزندشان به یک بیماری روانی مانند افسردگی مبتلاست یا کارهای خلاف قانون یا مخالف عقاید خانواده انجام میدهد، زیاد شنیده میشود. چنین خانوادههایی در واقع ازدواج را وسیلهای برای درمان یا کنترل فرزند خود میدانند ولی به هزاران امید و آرزوی جوانی که همسر فرزندشان میشود، توجه نمیکنند.
3. ازدواج فقط به خاطر کسب استقلال
گاهی هم دختران و پسران برای مستقلشدن و رهایی از بگیر و ببند خانواده یا شرایط سخت و مشکلات شدید خانوادگی یا دوری از محیط استرسزا به دلیل درگیری یا اعتیاد والدین، سوءرفتار جسمی و جنسی، بیتوجهی، طرد و خشونت و... تن به ازدواج میدهند ولی در بیشتر موارد از چاله به چاه میافتند. در چنین شرایطی آنها آمادگی روانشناختی لازم برای ارزیابی متقابل ندارند و در نهایت احتمال آسیبزا بودن این رابطه افزایش مییابد.
4. ازدواج فقط به خاطر داشتن فرزند
خیلی از افراد علاقه بسیار به بچه داشتن را دلیل ازدواج خود میدانند. چنین انگیزهای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.
عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و... گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود
5. ازدواج فقط به خاطر ترس از تنهایی
یکی از مزایای ازدواج، از تنهایی درآمدن و بودن در کنار فردی دیگر در لحظات غم و شادی است، اما برخی افراد فقط برای رفع تنهایی ازدواج میکنند، بدون اینکه به جوانب دیگر و مسوولیتهای زندگی مشترک فکر کنند! متاسفانه آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل بیمسوولیتی و نداشتن مدیریت در زندگی، با مشکلات زندگی مشترک مواجه میشوند.
6. ازدواج فقط به خاطر فرار از تکراری و خستهکننده بودن زندگی
علت اقدام به ازدواج عدهای جوانان، خستهکنندهبودن زندگی است و برای ایجاد تنوع در زندگی و تغییر اساسی در آن، ازدواج میکنند. ناگفته پیداست همانطور که زندگی مجردی میتواند خستهکننده شود، زندگی مشترک نیز در صورت نداشتن هدف مشخص میتواند تکراری شود و متاسفانه این ازدواجها عواقب خوشایندی ندارند. یک ازدواج حقیقتاً سالم، حس قدردانی دو طرف در گیر در رابطه را نسبت به همه شگفتی ها و رازهای خلقت بالا می برد و کمک می کند زخم های دوران گذشته را التیام ببخشند اما زمانی که این احساس به حد خلاء برسد برای طرف مقابل آزار دهنده خواهد شد .اگر احساس تهی بودن می کنید، هیچ شخصی صرف نظر از اینکه چقدر هم شما را دوست داشته باشد قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند.
7. ازدواج فقط به خاطر احساس ترحم یا عذاب وجدان
گاهی افراد هیچ قصدی برای ازدواج ندارند اما پس از مدتی آشنایی با جنس مخالف، به دلایلی دچار احساس ترحم یا عذاب وجدان میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند. گاهی ترس از آسیب زدن به طرف مقابل در صورت جدایی بهخصوص در مواردی که طرف مقابل به شدت وابسته یا مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد و قطع ارتباط باعث تشدید بیماری شود یا احساس عذاب وجدان او از اینکه طرف مقابل را به دلیل بیماریاش رها کرده، باعث میشود شخصی که تمایلی به ازدواج ندارد، در معذوریت اخلاقی یا احساسی قرار بگیرد و ازدواج کند. در این شرایط نه عقل و منطق دلیل ازدواج است و نه عشق و علاقه. معمولا پس از گذشت مدتی از چنین ازدواجهایی، احساس ترحم یا عذاب وجدان اولیه عملا باعث تشدید اختلافها میشود و مانند باری سنگین یا منت بر دوش زندگی سنگینی میکند.
8. ازدواج فقط به خاطر بالارفتن سن
این انگیزه بهخصوص در مورد خانمها مطرح است. بسیاری از خانمها از آنجا که نگران بالارفتن سنشان هستند و میترسند مبادا افزایش سن باعث شود دیگر پیشنهادهای خوب برای ازدواج نداشته باشند، با وجودی که آمادگی ازدواج ندارند، تن به این کار میدهند. در چنین فضایی فرد سازگاری کمتری با مشکلات زندگی دارد و در نهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالاست.
9. ازدواج فقط به خاطر رهایی از کنایههای اطرافیان
خیلی از جوان ها هستند که نمیتوانند کنایههای اطرافیان را تحمل کنند مخصوصا صحبتهایی که در مورد دختران بیشتر حول محور بالارفتن سن است و در مورد پسرها پیرامون توانایی اقتصادی و افتادن در دام کارهای خلاف بنابراین عجولانه تصمیمگیری میکنند. متاسفانه پس از بروز مشکلات در زندگی مشترک، اطرافیان با گفتن جملههایی مانند «ما پیشنهاد دادیم، خودت تصمیم گرفتی، بچه که نبودی!» از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنند.
10. ازدواج فقط به خاطر استقلال اقتصادی
این نوع ازدواج از طرف دخترها بیشتر دیده می شود. کسانی که برای کسب استقلال مالی تصمیم به ازدواج میگیرند. البته گاهی پسرها نیز برای بهبود شرایط اقتصادی به دنبال ازدواج با افراد متمول هستند.
11. ازدواج فقط به خاطر لجبازی
گاهی ازدواج فقط به دلیل لجبازی یا انتقام از کسی، بهخصوص والدین انجام میشود. در این شرایط اصلا طرف مقابل و خصوصیات او هیچ اهمیتی برای فرد ندارد. متاسفانه در بسیاری از چنین ازدواجهایی عملا یکی از طرفین به فردی برای برطرف کردن نیازهای طرف مقابل تبدیل میشود درحالی که ازدواج یک قرارداد و پیمان پرمسوولیت برای هر دو طرف است که بر پایه عشق و منطق شکل میگیرد و طرفین باید در کنار همدیگر برای رفع نیازهای هم بکوشند. فقط در این صورت است که با وجود مشکلات متعدد، زندگی مشترک با یک رابطه صمیمانه، عاطفی و متعهدانه پا بر جا میماند و رضایت زناشویی معنا و مفهوم پیدا میکند.
12. رفع کمبودهای کودکی
عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و... گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود .ضمن اینکه هر رابطه صحیح الزاماً بخودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نابجا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد .
13. ازدواج فقط به خاطر احساس گناه
زمانی که ادامه یک ارتباط باعث بوجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم گناه کرده ام و به طرف مقابل ضربه خواهد خورد، ازدواج شما نه بخاطر مصلحت بلکه بخاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد .بر اساس نظر نویسنده کتاب روابط خارج از حد معقول قبل از ازدواج کاملا مردود است (مخصوصاً روابط جنسی).
برگرفته از: سلامت، ویستا
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط
بسیاری از دختران فکر می کنند که با نزدیک شدن هر چه بیشتر و بر آورده ساختن هر چه بیشتر خواسته های یک مرد می توانند به او برسند، اما به واقع تنها راهی که برای وا داشتن یک مرد به ازدواج وجود دارد. بیش از حد نزدیک نشدن و به راحتی تن به خواسته های او ندادن است.
این یک قاعده و اصل قدیمی است که دختران نباید به همه خواسته های مردان پاسخ دهند. زنان باید بدانند که اهمیت ازدواج برای بسیاری از مردان کمتر از اهمیتی است که آنها به ازدواج می دهند. ازدواج برای یک زن بیش از یک مرد اهمیت دارد.. هر چند ازدواج برای مردان اهمیت دارد اما نه به آن میزانی که برای زنان اهمیت دارد. ازدواج برای بسیاری از مردان قید و بند است و کاهش آزادی یک مرد وقتی حاضر است آزادی خود را محدود کند و خود را در قید و بند قرار دهد که به ازای آن نیازهای حیاتی دیگرش بر اورده شود.حالا اگر نیازهای حیاتی یک مرد بر آورده شود بدون اینکه نیازی به محدود کردن آزادی باشد چه نیازی به قید و بند ازدواج هست؟
دخترانی که دل به مردانی سپرده اند که از ازدواج می ترسند در شرایطی مشابه قمار قرار می گیرند که هر چه فرد بیشتر ببازد، بیشتر قمار می کند تا شاید در یک برد همه باخت ها را جبران کند. معمولا این دختران به انتظار می نشیند و در کنار انتظار سعی می کنند که به خواسته های مرد پاسخ دهند به او محبت کند تا به آرامی راضی شود و ترس او از ازدواج بریزد.
توجه داشته باشید که ترس از ازدواج یا ترس از تعهد همسری یک ترس ساده نیست، بلکه یک اضطراب و ترس عمیق است که ریشه در کودکی یا نوجوانی فرد دارد.
ترس از ازدواج چیست؟
ترس از ازدواج یا گاموفوبیا GAMOPHOBIA اصطلاحی است که برای توصیف ترس های غیر عادی از تعهد و ازدواج به کار می رود. دلایلی که می توان برای آن برشمرد عبارتند از :
1- ابهام در تصویر آینده: فرد نمی داند با چه چیزی مواجه خواهد شد در ازدواج، خانواده جدید، روابط جدید همه و همه برای کسی که خلوتی داشته برای خودش ( درونگرا یا AVOIDANT PERSONALITY TRAIT دارای زمینه اجتناب از مردم ) کابوس است. کسی که در مجردی خود در نیمه راه پیشرفت است، می ترسد با هر تغییری، از جمله ازدواج، از اهداف خود باز بماند.
2- ترس از صمیمیت: این ترس بیشتر در پسران دیده می شود که از نظر روانی نزدیکی به زنان در بخش هایی از زندگی شان یک آرزو است و اگر از حد بگذرد، یک کابوس می شود! یک پسر از کودکی در پروسه استقلال روانی خود باید از سد مادر بگذرد، ورود به دنیای مردانه مستلزم این است که از مادر فاصله بگیریم تا پدر و عموها ما را بپذیرند. پروسه استقلال از مادر کم کم در جوانی یک مرد مبدل می شود به استقلال از زنان در ناخودآگاه پسران.
دخترانی که دل به مردانی سپرده اند که از ازدواج می ترسند در شرایطی مشابه قمار قرار می گیرند که هر چه فرد بیشتر ببازد، بیشتر قمار می کند تا شاید در یک برد همه باخت ها را جبران کند
کاهش این اضطراب و ترس یا نیاز به یک درمان جدی دارد و یا نیاز به یک اضطراب بزرگتر دارد که به واسطه آن اضطراب فرد راضی به اضطراب و ترس کوچکتر شود. همان اصطلاح به مرگ گرفتن تا به تب راضی شود با بالا رفتن سن و تنها شدن و از دست دادن فرصت ها اضطراب بزرگتری به سراغ این افراد می آید که حاضر می شوند تن به اضطراب ازدواج دهند. بنابراین تن به خواسته های آنها دادن به واقع باعث می شود که بدون اضطراب به خواسته های خود برسند هم بهره مند شوند و هم مضطرب و نگران نشوند.
یکی از راه هایی که شاید جواب دهد پاسخ ندادن به خواسته های آنهاست، چرا که فرد را تشنه نگه می دارد و فرد تشنه آب جستجو می کند. به نظر می رسد با پاسخ ندادن به خواسته های اینگونه مردان حداقل سطحی از اضطراب در آنها ایجاد می شود و این اضطراب که شما ایجاد می کنید، اگر بزرگتر از اضطراب اولیه آنها باشد معمولا باعث می شود که به سمت اضطراب کوچکتر یا ازدواج حرکت کنند. در غیر این صورت وارد این حوزه که از نظر آنها تنگ و تاریک و ترسناک است نخواهند شد.
دخترانی که تن به خواسته های مرد مورد علاقه خود می دهند با این ناخود آگاه این کار را انجام می دهند که بعدا او را درگیر احساس گناه کنند و به خاطر احساس گناه او را وادار به ازدواج کنند. اما توجه داشته باشید که داوری اضطراب احساس گناه نیست و کمتر می توان با احساس گناه بر اضطراب که هیجان قدرتمندتری است غلبه کرد اما آنها که به خواسته مرد پاسخ نمی دهند و او به اضطراب از دست دادن دچار می کنند حداقل شانس بیشتری دارند که بر اضطراب مرد از ازدواج فائق آیند چرا که برای درمان اضطراب از خود اضطراب کمک می گیرند که قدرت هماوردی و مقابله همسانی دارد.
درمان اضطراب از طریق اضطراب در یک داستان قدیمی که مولوی در مثنوی بیان می کند به این ترتیب آمده است که مردی از کشتی و سفر دریایی می ترسید و روی کشتی داد و فریاد می کرد هرچه کردند تا او را آرام کننداثر نداشت تا اینکه حکیمی گفت او را به دریا اندازید او را به دریا انداختند و پس از دقایقی او را از دریا گرفتند مرد آرام شد و در گوشه کشتی نشست و دیگر داد و فریاد نکرد.
آیا صحبت با آن مرد به یاد آوردن خاطرات قبلی ایجاد احساس گناه نوازش محبت توجه و... هیچ امر دیگری می توانست سبب شود که او از کشتی نترسد؟ ماجرای افرادی هم که از ازدواج می ترسند به همین صورت است. با هیچ وسیله ای شما نمی توانید آنها را راضی به ازدواج کنید جز آنکه آنها را با ترس بزرگتری که همان از دست دادن یا تنهایی است رو به رو سازید و البته توجه داشته باشید که این شیوه تنها برای برخی از آنها چاره ساز است نه برای همه آنها.
منبع:تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه دختران مجرد باید بدانند آنچه قبل از ازدواج باید بدانید آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید
برای پیشگیری از این گونه مشکلات، لازم است دختر و پسر جوان با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی با پرسشهای کلی سودمند از جهتگیریهای مثبت یا منفی کلی فرد در این زمینه شناخت بیابند و با آگاهی دست به انتخاب بزنند.
بسیاری از جوانان به تقلید از بزرگترها یا پیروی از عرف اجتماعی، ترجیح میدهند صحبت در این زمینه را به بعد از ازدواج موکول کنند؛ زمانی که شاید بهتر و راحتتر بتوانند صحبت کنند و خواستههای یکدیگر را بشنوند و درک کنند.
آیا بعد از ازدواج، برای صحبت در این زمینه دیر نیست؟ اگر بعد از ازدواج، یکی از همسران متوجه شود که با دیگری در این باره توافق ندارد، راهحل چیست و چه باید بکند؟ آیا بعد از ازدواج، براحتی میتوان به علت اختلاف در این زمینه، در انتخاب خود تجدید نظر کرد و... .
با توجه به فرهنگ جامعه ما، سخن نگفتن در این زمینه و مشخص نکردن نگرشها و احساسهای کلی درباره آن، امری طبیعی است، اما تجارب بالینی متعدد بسیاری از روانشناسان نشان داده است که این نگرش فرهنگی در عصر امروز چندان درست نیست. چهبسا بسیاری از زوجین به واسطه اتکا به این اندیشه فرهنگی و حیای افراطی متعاقب آن یا لزوم ندانستن پرسوجو در این باب، بعدها پس از شروع زندگی مشترک متحمل آلام بسیاری شدهاند که در نهایت نیز فرار را بر قرار در زندگی ترجیح دادهاند.
برای پیشگیری از این گونه مشکلات، لازم است دختر و پسر جوان با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی با پرسشهای کلی سودمند از جهتگیریهای مثبت یا منفی کلی فرد در این زمینه شناخت بیابند و با آگاهی دست به انتخاب بزنند.
کی درباره مسائل جنسی صحبت کنید؟
صحبت کردن درباره مسائل جنسی، باید در جلسات نهایی خواستگاری انجام شود. پس از آن که تحقیقات کامل شد و دو طرف رضایت خود را برای ازدواج اعلام کردند بهترین زمان است، اما به یاد داشته باشید در این کار باید حرمت خود و همسر آیندهتان را نگاه دارید، اگرچه قصد ازدواج شما قطعی است، اما بدانید هنوز هم در معرض محک و سنجش از سوی فرد مقابلتان هستید.
بنابراین با اشارهای کوتاه طرف مقابلتان را متوجه این نکته کنید که تمایل دارید در این زمینه هم، صحبتی داشته باشید. پذیرش یا عدم پذیرش، نحوه مواجه شدن با سوالات، چگونگی پاسخگویی به پرسشها، علائم غیرکلامی قابل مشاهده هنگام پاسخگویی (شرم و حیا، سر به پایین انداختن، سرخ شدن، نگاههای تیز، خیره و...) فرد مقابل بسیار مهم است و شما را متوجه بسیاری از مواردی که شاید برایتان ناملموس بوده است، میکند. پس شما میتوانید ارزیابی نهایی خود را سنجش این مولفه مهم زندگی قرار دهید.
از آنجا که صحبت درباره مسائل جنسی بین دو نامحرم، جزو حرفهای ممنوعه در این دوران است و یک تابوی اجتماعی قلمداد میشود، بهتر است صریحا درباره مسائل جنسی پرسش نکنید و خود را در معرض تهمت قرار ندهید. با یک پرسش مستقیم ممکن است فرد مقابلتان با خودش به قضاوت نادرست بنشیند و شما را اهل ارتباطات نادرست بداند که براحتی توانستید چنین پرسشی داشته باشید.
این سوالات را بپرسید
به طوری کاملا محترمانه و با الفاظ غیرمحرک سوالات خود را بپرسید. سعی کنید سوالاتی بپرسید که نگرشها و جهتگیریهای کلی فرد را مشخص کند. از وارد شدن به جزئیات مساله بپرهیزید. لازم است در حین پرسش به رفتار فرد مقابل توجه داشته باشید. اگر اصرار در پرداختن به جزئیات رفتار جنسی را در گفتار او مشاهده کردید، بسیار احتیاط کنید و دقت داشته باشید واکنشها و نگرشها، حساسیتها و پرسشهای جزئی میتواند نشانی از وسواس جنسی یا برخی از ویژگیهای نامطلوب اخلاقی باشد.
نمونهای از سوالات قابل پرسش
در دوران مجردی با نیازهای جسمی، جنسی و روحی و روانی خود چه میکردید؟
شما درباره مسأله رابطه جنسی چه دیدگاهی دارید؟
در مورد جایگاه مسائل جنسی در زندگی زناشویی چه نظری دارید؟
چقدر در زندگی به رابطه جنسی بها میدهید؟
چقدر در زمینه مسائل جنسی اطلاعات دارید؟
از چه منابعی اطلاعات جنسی را دریافت کردهاید؟
به نظر شما نقش اصلی زن/ مرد در رابطه جنسی چیست؟
به نظر شما انتظارات زن و مرد از رابطه جنسی متفاوت است؟ چرا؟
نظر شما در مورد جذابیتهای جسمانی ـ جنسی همسر آیندهتان چیست؟
از روشهای محبت کردن و عشق ورزیدن چقدر اطلاع دارید؟
آیا خود را به لحاظ جنسی، فردی سالم میدانید؟
چقدر با مشکلات جنسی و انحرافات جنسی آشنایی دارید؟
انتظارات و سلیقههای جنسی شما چگونه است؟
وجود فرزند چقدر برای شما ضرورت دارد؟
نظر شما درباره زمان فرزنددار شدن چیست؟ آیا نظر خاصی دارید؟ چرا؟
آیا حاضرید برای آگاهی بیشتر و دقیقتر از روشهای جلوگیری از بارداری به متخصص زنان و زایمان یا متخصص مربوط مراجعه کنید؟
آیا اصرار دارید که بلافاصله بعد از ازدواج فرزنددار شوید، چرا؟
با پاسخ به این پرسشها میتوانید مانند دیگر ابعاد ارزیابیهای خود، این مولفه مهم را نیز مورد بررسی قرار دهید و یک نمای کلی از رابطه جنسی و چگونگی آن در ذهن خود داشته باشید تا بعدها در زمان عقد آن را تکمیلتر کنید.
منبع : چهاردیواری جام جم
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط
چندی پیش طبق روال گذشته که در بخش «شما مشاور باشید» یکی از مشکلات مربوط به ازدواج را بررسی می کردیم، از شما پرسیدیم که آیا زودتر ازدواج کردن خواهر یا برادر کوچک تر اشکالی دارد یا خیر؟
بیش از 60 کاربر به سوال ما پاسخ دادند . آمارهای ما از نظرات موافق و مخالف این طرح نشان می داد که 76 درصد از کاربران مخالف ازدواج نوبتی هستند و 24درصد به حفظ ترتیب در ازدواج اعتقاد دارند.
اما نظر مشاوران درباره ازدواج نوبتی:
در نگاه اول نمی توان یک حکم قاطع درباره ازدواج نوبتی داد چون این مساله فرد به فرد و خانواده به خانواده متفاوت است. اما آنچه باید به آن توجه کنیم این است که ازدواج یک امر انتخابی است و به بلوغ عاطفی، روانی، اقتصادی و جسمانی نیاز دارد، بنابراین اگر دختر و پسری در شرایطی قرار گرفتند که می توانند ازدواج مناسبی داشته باشند، نباید به خاطر خواهر یا برادر بزرگ تر آن شانس را از دست بدهند. چون ممکن است تکرار چنین موقعیتی برای آن ها سخت یا ناممکن شود.
نوبتی بودن ازدواج از یک تفکر سنتی سرچشمه می گیرد که در واقع به الگوهای قدیمی و امروزی ازدواج مربوط می شود. در گذشته ازدواج یک پیوند خانوادگی و اجتماعی بود. کسی به خواستگاری دختر نمی آمد بلکه به خواستگاری خانواده می آمد و خانواده هم دختر بزرگ تر را برای ازدواج معرفی می کرد چون از نظر سنی برای ازدواج مناسب تر بود. در حال حاضر که تغییرات اجتماعی باعث شده دختران به اجتماع راه پیدا کنند و دیده شوند، ترتیب سنی اهمیت خود را از دست می دهد. چرا که انتخاب و ازدواج از یک پدیده جمعی و خانوادگی به یک پدیده فردی تبدیل می شود.
با ازدواج کردن فرزند کوچک تر، بار تنیدگی در فضای خانه کمتر می شود و حتی موقعیت های بهتری برای فرزند بزرگ تر فراهم می شود. اما در غیر این صورت، فرزند کوچک تر هم موقعیت های ازدواجش را از دست خواهد داد
خانواده ها باید بدانند فرصت ها همیشه به دست نمی آیند و گذرا هستند. هیچ کس نمی تواند آینده را پیش بینی کند. بنابراین به محض به وجود آمدن فرصت مناسب، باید از آن استفاده کرد و تردید نکرد. ما نباید در فضای خانه گره ها را باز به هم گره بزنیم و گره کوری درست کنیم.
با ازدواج کردن فرزند کوچک تر، بار تنیدگی در فضای خانه کمتر می شود و حتی موقعیت های بهتری برای فرزند بزرگ تر فراهم می شود. اما در غیر این صورت، فرزند کوچک تر هم موقعیت های ازدواجش را از دست خواهد داد.
نکته مهم این است که در ازدواج باید اقتضایی عمل کرد، یعنی هر کس اقتضائاتی دارد. ممکن است فرزند بزرگ تر تمام تمرکزش را متوجه تحصیل کرده یا در حال حاضر از نظر روحی آمادگی ازدواج نداشته باشد یا حتی موقعیتی که درشان او باشد، برایش پیش نیامده باشد. بچه ها و همین طور خانواده ها باید بدانند که هر تأخیری منفی نیست، بلکه مهم این است که افراد درست ازدواج کنند نه اینکه الزاما زود ازدواج کنند. در ضمن، موفقیت و خوشبختی فرزند کوچک تر روی سایر اعضای خانواده و همچنین دیدی که افراد نسبت به آنها دارند تأثیر مثبت می گذارد، در حالی که مجرد باقی ماندن همه بچه ها، تأثیر تخریبی بیشتری روی وجهه خانواده دارد.
اگر با مخالفت رو به رو شدید...؟!
اما در صورتی که فرزند بزرگ تر با این موضوع مخالفت کند، فرزند کوچک تر نباید عجله کند، بلکه باید صبر کند تا موافقت تمام اعضای خانواده جلب شود و جوّ خانواده مساعد شود. این فرآیند نه با جنگ و کشمکش، بلکه باید با ملاطفت و مهربانی صورت گیرد. همچنین حتماً باید برای متقاعد کردن والدین و فرزند بزرگ تر از مشاور کمک گرفت. زیرا در خانواده جوّ احساسی وجود دارد و ممکن است افراد نتوانند منطقی تصمیم بگیرند. اما مشاور با دید منطقی به نمای بیرونی خانواده می نگرد و راهکارهای بهتری ارائه خواهد نمود.
در مطالب بعدی بیشتر راجع به این موضوع صحبت خواهیم کرد و نحوه مواجه شدن با ازدواج های خارج از نوبت را آموزش خواهیم داد.
منبع: تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
برای ازدواج هدف داشته باشید آنچه قبل از ازدواج باید بدانید تعریف ازدواج زنانی که از ازدواج می ترسند قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟