فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

ایرانیان باستان چگونه ازدواج می کردند



ازدواج,ازدواج در ایران باستان,چگونگی ازدواج در ایران باستان

ایرانیان باستان چگونه ازدواج می کردند
خانواده که امروز نیز از مقدس‌ترین نهادهای اجتماعی به شمار می‌رود، همواره در این سرزمین از اهمیت والایی برخوردار بوده است. تا بدان ‌جا که در اعتقادات ایرانی تشکیل خانواده به صورت تکلیفی دینی در آمده است.
در آن زمان که زن‌ربایی و حتی خرید زن در میان بسیاری از ملل و اقوام هند و اروپایی معمول و متداول بود، ازدواج ایرانی در سایه نظم و نسقی که آیین زرتشت آورده بود، نتیجه عقد بود.

وجود ایزد بانوانی چون آناهیتا و اشی و نقش آنان در تفکرات ایرانی اهمیت خانواده را بیشتر می‌نمایاند.
آناهیتا با صفات نیرومندی، زیبایی و خردمندی، به صورت ایزد بانوی عشق و باروری نیز در می‌آید، زیرا چشمه حیات از وجود او می‌جوشد و بدین گونه «مادر خدا»‌ نیز می‌شود. و اشی نماد توانگری و بخشش، ایزد بانویی است که پیشرفت و آسایش به خانه‌ها می‌برد و خرد و خواسته می‌بخشد.

 

به نظر ایرانیان، ازدواج نتیجه تراضی زن و مرد بود و این ازدواج در آن واحد معنی مذهبی و اجتماعی داشت. زندگی زناشویی و خانواده از لحاظ اجتماعی نیز از اهمیت والایی برخوردار بود تا بدان‌جا که در زمان ساسانیان، شاهنشاهان، به عنوان نمایندگان راستین اهورامزدا در روی زمین از ازدواج مردم حمایت می‌کردند.
دولت هر سال برای عده زیادی از دوشیزگان نیازمند جهاز فراهم می‌آورد و دختران بی‌صاحب و بی‌جهاز را به خرج خود شوهر می‌داد و در انجام دادن این گونه نیکوکاری‌ها خسرو انوشیروان سرآمد دیگر پادشاهان ساسانی بود.


ایرانیان آن‌چنان به خانواده اهمیت می‌دادند که از مشاغلی که مستلزم تجرد بود یا از زندگی حادثه جویانه که مردان را مدتی دراز از کانون خانواده دور نگه می‌داشت، مانند دریانوردی و بازرگانی، خوش‌شان نمی‌آمد.حتی سربازان ایرانی همه زن داشتند و دلبسته اجاق‌های خانوادگی خود بودند و هر سال، جز چند ماهی خدمت به شاه مملکت دینی به گردن نداشتند. خانواده از چنان بنیان محکمی‌ برخوردار بود که حتی بچه‌دار نشدن و نازایی زن دلیلی بر برهم خوردن پیمان زناشویی نبود. زرتشتیان در این گونه موارد به راحتی بچه‌ای را به فرزندی می‌پذیرفتند.

 

اقسام ازدواج در ایران باستان
در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد به 5 صورت و تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی می‌بستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:
1- پادشاه زن : این نوع ازدواج به حالتی گفته می‌شد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج می‌کرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج می‌کردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت می‌شد..


2- چاکر زن : این نوع ازدواج به حالتی اطلاق می‌شد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می‌آمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار می‌شد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد می‌شد.
حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان می‌کنند که صحت ندارد.

 

ازدواج,ازدواج در ایران باستان,چگونگی ازدواج در ایران باستان

 

3- ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق می‌افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می‌شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می‌آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می‌آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می‌کرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.


4- ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می‌گذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در می‌آورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می‌شدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.


5- خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر می‌شدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت می‌گردید و در این بین دختر از ارث محروم می‌شد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او می‌دادند یا وصیت می‌نمودند که بدهند.
این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام می‌شد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمی‌شود.

 

سفره گواه گیری (سفره عقد)در ایران باستان
درگذشته ایرانیان باستان به جشن عروسی سور میگفتند عروس لباس سبز می پوشیده و تور یا پارچه ای سبزرنگ روی سرمی انداخته،داماد نیزعرقچین سبز بر سر و روی شانه راست او چادرشب یا دستمال سبز انداخته می شده در پشت سرداماد برادر یا یکی ازبستگان بسیار نزدیک او می ایستاده و دردست (یا در سینی کوچک) یک دستمال سبز،یک انارشیرین یک تخم مرغ یک قیچی و کمی نقل و شیرینی و آویشن همراه با نخ و سوزن سبز رابالای سرداماد نگه می داشته، یا در داخل سفره ای به نام سفره گواه (سفره عقد) قرار می دادند.


سفره گواه معمولا سبز رنگ و شامل موارد زیر است:
نگاره اشو زرتشت -کتاب اوستا و کُشتی باز نشده- شمع یا لاله یا چراغ روشن- قند سبز- گلدان گل و سرو - نقل وشیرینی - انارشیرین - یک تخم مرغ - یک عدد قیچی - یک ظرف کوچک آویشن مخلوط با برنج وسنجد - نخ وسوزن سبز - لورک عروسی(مخلوط هفت نوع آجیل شیرین) که روی آن نقل وشیرینی ریخته شده - گلاب و آینه.


1-کتاب اوستا (کتاب آسمانی) و کشتی :
این دو نشان این است که عروس و داماد وبعدها فرزندانشان تابع قوانین دین بوده و باید برابر دستورات آن رفتار کنند.

 

ازدواج,ازدواج در ایران باستان,چگونگی ازدواج در ایران باستان

 

2-قند سبز:
نشان سبزبختی وشیرین کامی است که بعد از گواه گیری(عقد) به عنوان هدیه به موبدی که گواه گرفته می دهند.


3-چادرشب یا شال سبز:
که بر روی شانه داماد می اندازند نشانه این است که از این به بعد مخارج زندگی بردوش داماد است و انداختن پارچه سبز بر روی سفره عقد به جای آن به همین مفهوم می باشد.


4-تخم مرغ:
به این معنا است که همه اختیاراتی که پدر و مادر عروس و داماد درحق فرزندانشان داشته اند را از خود سلب کرده و به یک تخم مرغ مصالحه کرده وآن را بیرون می اندازند و از آن به بعد درصورتی که از آنها خواسته شود راهنمایی خواهند کرد ولی زوج جوان را مجبورنمی کنند که مطابق میل ایشان رفتارکنند.


5- انارشیرین :
نشانه شیرین کامی و فرزندان زیاد است.

 

6- برگ آویشن مخلوط با برنج و سنجد ونقل:
نقل نشان شیرین کامی-برنج (درگذشته جو بکارمی بردند) نشانه برکت زندگی - سنجد محرک عشق و دلدادگی و آویشن خوش بویی و سرزندگی است که موبد هنگام خواندن اوستای تندرستی روی شانه عروس و داماد می ریزد.


7-نخ و سوزن:
نشان پیوند و دوختن است،اگر در زندگی زناشویی رخنه ای پدید آید یا فاصله ای ایجاد شود باید با نخ و سوزن مینوی(معنوی) آن را بدوزند و نگذارند بزرگتر شود.


8-قیچی:
از دو تیغه درست شده و زمانی که دو تیغه با هم کارکنند برش ایجاد می شود یعنی عروس و داماد نقش دو تیغه قیچی رادارند که با همدلی وهم اندیشی وهمکاری می توانند زندگی را پیش ببرند.


منابع :

کتاب حقوق زن در اسلام و اروپا
سیمرغ
تبیان



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

آهو نور زن هنرمند ایرانی با تمدن ایلام در هفت‌تپه و مهرهای استوانه‌ای آشنا شوید + عکس جایگاه حلقه ازدواج از گذشته‌های دورتا امروز خط و زبان در ایران باستان دختران ایران باستان چگونه همسرانتخاب می‌کردند؟! زنان ایران قبل از عصر مغول

مشکل رایج تازه دامادها



 

 

مشکل رایج تازه دامادها

 

 

ازدواج برای هر مرد مجردی یک تصویر قشنگ است؛ یک آرزو که سال‌ها منتظرش می‌نشیند و در موردش رویابافی می‌کند. اما درست از همان لحظه‌ای که می‌خواهید با صدای بلند تصمیم‌تان به ازدواج را اعلام کنید، نگرانی‌ها شروع می‌شود؛ نگرانی‌هایی که پیش از این حتی فکر نمی‌کردید سد راه ازدواج شما شوند.


وقتی روز‌به‌روز به تعداد این دردسرها اضافه شده یا شدت‌شان بیشتر ‌شود، ممکن است ناامید شوید و شما هم مثل خیلی‌های دیگر از ازدواج کردن فراری شوید اما فراموش نکنید، خیلی راحت می‌توانید راه دیگری را در پیش بگیرید و از ازدواج همان رویایی را که می‌خواستید بسازید؛ یک رویای پر دردسر که توانایی حل کردن مشکلاتش را دارید.

 

دردسر اول: هماهنگی‌های خانوادگی

 

وارد شدن به یک خانواده جدید، کنار آمدن با آرزوها، آداب و رسوم و انتظارات ساده نیست. شما از همان روزهای اول ممکن است نگرانی‌هایی را تجربه کنید که در دوره مجردی هیچ‌کدام‌شان را نداشته‌اید. نحوه خواستگاری‌ کردن، نوع جشنی که می‌خواهید بگیرید و خیلی تصمیم‌گیری‌های سخت‌تر و مهم‌تر همگی می‌توانند برای شما به یک چالش تبدیل شوند.

 

راه‌حل: سعی کنید قبل از مذاکره با خانواده همسرتان باهم سنگ‌های‌تان را وا‌بکنید. خود شما دوست دارید چطور ازدواج کنید و به چه چیزهایی بیشتر اهمیت می‌دهید؟ تصمیمی مشترک با همسر آینده‌تان بگیرید و بعد مفصل در مورد حساسیت‌های خانواده یکدیگر و آداب‌و‌رسوم‌شان گفت‌وگو کنید. حالا سعی کنید تصمیمات‌تان را در قالب خانوادگی‌تان پیاده کنید. اگر در مورد بعضی موارد باید مقاومت کنید یا بجنگید، هرگز همسرتان را به جنگ خانواده‌تان نفرستید بلکه خودتان با آن‌ها مذاکره کنید و تصمیمات مشترک‌تان را به‌عنوان عقاید شخصی خودتان با خانواده در میان بگذارید. وقتی هر دوی شما در جبهه خودتان جنگیدید و کمی از حساسیت‌ها را کم کردید، می‌توانید خانواده‌ها را دور هم جمع کنید و یک تصمیم تعدیل شده و خانوادگی در مورد آینده‌تان بگیرید.

 

دردسر دوم: حساب و کتاب‌های مالی

 

نگرانی در مورد مسائل مالی و خرج و مخارج یک خانواده، یکی از نخستین نگرانی‌هایی است که قرار است تجربه‌اش کنید. اگر شما یک آدم معمولی باشید و بخواهید روی پای خودتان بایستید این نگرانی می‌تواند به یک استرس تبدیل شود. پرداختن قبض‌ها، خرج خورد و خوراک، پوشاک، اجاره خانه، ‌مهمانی‌ها و مسافرت‌ها حتی در ساده‌ترین شرایط هم می‌تواند کمی بحران‌ساز باشد. به‌خصوص در ماه‌های اول که هنوز برآورد دقیقی از این هزینه‌ها ندارید.

 

راه‌حل: قبل از این‌که پایه‌های زندگی‌تان را بسازید، با همسرتان در مورد موضوعات مالی به توافق برسید. این توافق خیلی هم دقیق و غیرقابل تغییر نخواهد بود اما باز هم به شما در کم کردن تنش‌ها کمک خواهد کرد. هرگز روی آخرین قطره مانده در جیب‌تان برنامه‌ریزی نکنید. در مورد سطح اولیه‌ای که برای زندگی‌تان می‌خواهید بسازید با هم به توافق برسید. محله و ماشینی که قرار است داشته باشید، مکانی که برای ماه عسل قرار است بروید و سهمی که هر کدام از شما در مورد هزینه‌ها قرار است داشته باشید را معین کنید تا بعد از ازدواج با تنش کمتری روبه‌رو شوید.


دردسر سوم: عادت‌های عجیب‌و‌غریب همسرتان

 

هر آدمی را هم که برای ازدواج انتخاب کنید و هرچه‌قدر هم که در موردش تحقیق کرده باشید، باز هم نمی‌توانید کاملا بشناسیدش. هر کدام از شما با عادت‌های متفاوتی وارد این خانه مشترک خواهید شد و ماه‌ها زمان لازم دارید که بتوانید با این عادت‌ها سازگار شوید و قلق یکدیگر دست‌تان بیاید.

 

راه حل: مهم‌ترین کاری که می‌توانید برای کم‌کردن تنش‌های ماه‌های اول انجام دهید، این است که قبل از زندگی زیر یک سقف به تمام ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری طرف مقابل‌تان حسابی فکر کنید. شاید در اول راه فکر کنید که چطور می‌توانید با این همه تفاوت‌ها کنار هم زندگی کنید اما به زندگی‌تان زمان بدهید و چند ماه بعد می‌بینید که این تفاوت‌ها چقدر کوچک و ناچیز است و در زندگی روزانه وجودشان اصلا عجیب‌و‌غریب نیست.

 

دردسر چهارم: انتظارهای متفاوت

 

شما 2 آدم متفاوت هستید، در 2 خانه متفاوت رشد کرده اید‌ و قطعا نگاه شما در مورد وظایفی که قرار است به‌عهده داشته باشید تفاوت دارد. شاید در آغاز راه زیاد شدن حجم وظایف‌تان و دغدغه‌هایی که زندگی مشترک به شما تحمیل کند بیشتر از ظرفیت‌تان باشد اما اگر قدرت مدیریت زندگی‌تان را داشته باشید خیلی زود توانایی شما هم به اندازه مسئولیت‌تان رشد خواهد کرد.

 

راه‌حل: انتظارات‌تان را با شرایط‌تان تطبیق دهید. کار خانه و کار بیرون‌تان را هماهنگ کنید و هر کدام‌تان سهمی از آن را بر عهده بگیرید. مهارت شما در انجام برخی کارها، علاقه‌تان به بعضی‌های دیگر و فرصت‌تان برای انجام بعضی کارها می‌تواند دلیل قانع‌کننده‌ای باشد که بدون بحث و جنجال زحمت‌شان را بر عهده بگیرید و مرز‌بندی‌هایی مثل کارهای زنانه و کارهای مردانه را بدون جانب‌داری کنار بگذارید.


دردسر پنجم: تعقیب و گریز

 

خب... شما قرار نیست مدام روبه‌روی هم باشید و از همه کارها و احساسات دیگری خبر داشته باشید. مدتی که بگذرد و شناخت‌تان از هم بیشتر شود، راحت‌تر می‌توانید از احساست طرف مقابل با خبر شوید و به او اعتماد کنید اما در ماه‌های اول اگر بخواهید زیاده‌از‌حد سر از کار همسرتان در بیاورید و او را تحت فشار بگذارید همه چیز خیلی زود به هم خواهد ریخت.

 

راه‌حل: به‌خاطر با خبر شدن از کارها و احساسات همسرتان تعقیب و گریز راه نیندازید. بگذارید مثل قبل زندگی‌اش را به شکلی طبیعی ادامه دهد و احساس نکند که همیشه زیر ذره‌بین قرار دارد. وقتی سر کار است یا مشغولیت دیگری دارد ثانیه‌به‌ثانیه به او زنگ نزنید. شما با این کارها نمی‌توانید جلوی خیانت را بگیرید پس بیهوده آرامش زندگی‌تان را مختل نکنید.

 

دردسر ششم: تفاوت‌ها

 

آدم‌های مختلف عقاید مختلف دارند و موضوعات مهم و حساس ممکن است از نگاه شما با نگاه همسرتان متفاوت باشد. بخشی از این تفاوت‌ها را قبل از ازدواج درک خواهید کرد اما بعد از ازدواج هم روز‌به‌روز به تعداد آن‌ها اضافه خواهد شد.

 

راه‌حل: نخستین و مهم‌ترین کاری که می‌توانید بکنید انتخاب آدمی است که حساسیت‌هایش برای شما قابل پذیرش باشد و به‌خاطر عقایدی که دارد آزرده نشوید، اما باز هم‌چنین انتخابی نمی‌تواند همه مشکلات را حل کند. شما باید سعی کنید که بعد از زندگی مشترک به ارزش‌ها، ‌عقاید و حساسیت‌های طرف مقابل‌تان احترام بگذارید و نخواهید که شخصیت او را زیر و رو کنید و از طرف دیگر، نباید بگذارید که در جریان زندگی به عقاید شما حمله شود یا این‌که کسی باورهایی که یک عمر در شما بوده را به چالش بکشد.

منبع: برترین ها



دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید رابطه دختر و پسر نمونه رفتارهایی که باعث اختلاف میشود

نکاتی حساس درباره 4 هفته اول دوران نامزدی!!



 

 

نکاتی حساس درباره 4 هفته اول دوران نامزدی

 

دیگر از این بدتر نمی‌شود. احساس مریضی می‌کنید، نمی‌توانید لب به غذا بزنید و نمی‌دانید که چه احساسی  دارید و به چه فکر می‌کنید. اما فکرتان خیلی مشغول است. یک لحظه خوشحالید و یک لحظه ناراحت، احساس آشفتگی و بی ثباتی می‌کنید. چه اتفاقی برایتان افتاده است؟ چهار هفته‌ی اولی است که با شوهر آینده تان قرار ملاقات گذاشته اید.

 

اولین چیزی که ممکن است قبل از یک قرار ملاقات اتفاق بیفتد، احساس آشفتگی و وحشت است. ممکن است تا به حال برای یافتن مرد ایده آل خود با افراد زیادی قرار ملاقات داشته باشید، اما هر بار این احساس رخ می‌دهد. بعد از قرار، با اینکه همه چیز عالی و خوشایند بوده باز ممکن است دچار این احساس شوید، چون اینجاست که مجبور می‌شوید در مورد این موقعیت و فرد مزبور کمی فکر کنید. باید تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهید با این فرد ادامه دهید یا اینکه همه ی وعده هایی را که شب گذشته با طرف داشته اید را امروز صبح فراموش کرده اید و نمی‌خواهید ادامه دهید. این مسئله برای همه ی ما اتفاق می‌افتد. همه ی ما در چنین موقعیت هایی احساس آشفتگی می‌کنیم.

 

برای بسیاری از افراد، روز های بعد از قرار روزهای فوق العاده ای هستند. احساس جذابیت و علاقه می‌کنید و احساس می‌کنید که کسی هست که دوستتان می‌دارد و برایش جذابیت دارید. اما ممکن است در قرار دوم به این نتیجه برسید که کاملاً در اشتباه بوده اید و احساستان درست نبوده است. پس از اتمام قرار ملاقات دوم، باز احساس فوق العاده ای به شما دست می‌دهد چون این بار دیگر آزمایشی واقعی بوده است و یکدیگر را دقیق تر مورد بررسی قرار داده اید. وفاداری‌ها،قوه ی تعقلتان و جنبه های دیگر شخصیتیتان مورد آزمایش قرار می‌گیرد. تا این مرحله شما نباید هیچگونه رابطه ی فیزیکی با فرد داشته باشید.

 

بعد از قرار ملاقات دوم اگر واقعاً به این فرد علاقه مند شده باشید، احساس اضطراب و نگرانی خواهید داشت، نگرانی برای از دست دادن این فرد. یا ممکن است این نگرانی به خاطر این باشد که فکر می‌کنید برای علاقه مند شدن عجله کرده اید و دوست دارید که از این مسئله خلاص شوید. اینجاست که ممکن است یک آینده ی ایدآل، دچار فاجعه و مصیبت شود. دست از نگران بودن بردارید و بگذارید که زندگی مسیر همیشگی اش را طی کند. خونسردیتان را حفظ کنید، هیچ جای نگرانی نیست. و در هیچ کار هم عجله نکنید.

 

از طرف دیگر ممکن است هنوز مطمئن نشده باشید که با این فرد صمیمیت برقرار کنید یا خیر، اما باز هم نگران نباشید. جذابیت روزهای اول آشنایی با یک فرد در همین است. در یک رابطه ی طولانی مدت، این روزها دیگر تکرار نمی‌شوند، پس سعی کنید که تا می‌توانید از این جو لذت ببرید. لزومی ندارد که یک رابطه ی جدیدی حتماً به ازدواج ختم شود. دقت داشته باشید که این قرار های ملاقات برای آشنایی شما با این فرد برای این ترتیب داده شده تا شما ضمن آشنایی بیشتر با فرد مورد نظر به این نتیجه برسید که آیا این فرد همسفر خوبی برای آینده شما می‌تواند باشد یا نه؟ دیگر چنین طرز فکری نداشته باشید و از قرارهایتان نهایت لذت را ببرید.

 

تردیدهای زیادی در روزهای اول آشنایی وجود دارد، مثل اولین برخورد، اینکه سر قرار بروید یا نه، اینکه تلفن کنید یا نه، چه می‌شود اگر او سر موقع به شما تلفن نکند و...همینطور جلو می‌رود و هر روز تردیدها و دوراهی های جدیدی برایتان پیش می‌آید مثل اینکه، او را برای صرف قهوه دعوت کنید یا نه، اینکه با او به سینما بروید یا نه، اگر احساستان نسبت به او بیشتر شد چه کنید و....باز هم چیزی که به شما کمک می‌کند تغییر طرز فکرتان است، باید بگذارید زندگی روال عادی خود را طی کند، نباید نگرانی در مورد چیزی به خودتان راه دهید. شما زندگی همیشگیتان را داشته باشید، سر موقع همیشگی به باشگاه بروید، کارهایتان را انجام دهید و نگذارید که زندگیتان از مسیرش منحرف شود.

 

وقتی دیر به دیر قرار ملاقات داشته باشید، آن انرژی لازم برای پیشبرد یک رابطه وجود نخواهد داشت. باید از همه فرصت هایتان استفاده کنید و با فرد مورد نظر بگذرانید. اگر فردی را واقعاً دوست داشته باشید، طبیعتاً می‌خواهید همیشه با او باشید تا بتوانید او را بیشتر بشناسید و عاشقش شوید. برای این منظور باید قرار ملاقات هایتان را بیشتر کنید تا صمیمیت بین شما بیشتر شود و گرنه فقط وقتتان را تلف کرده اید.

 

اولین چهار هفته زمان مهمی است چون در این دوران است که همدیگر را خواهید شناخت. اگر بتوانید این دوران را به خوبی پشت سر بگذارید، حتماً خواهید توانست رابطه ی محکمی ایجاد کنید. به عقیده‌ی من از هر گونه رابطه و برخورد خارج از چهر چوب معمول در این دوران و تا قبل از ازدواج خودداری کنید. این دوران فقط دوران آشنایی است و اینکه ببینید از هر لحاظ با هم سازگاری دارید یا خیر. دوران پر خاطره ای خواهد بود، پس سعی کنید بهترین استفاده را ازاین دوران ببرید.

 

ممکن است احساس بی ثباتی و آشفتگی کنید، اما همه ی ما وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم تا ببینیم عاشق شدنمان چه روندی داشته است، یاد چهار هفته ی اول آشنایی می‌افتیم. سعی کنید این چهار هفته را به قشنگ ترین حالت ممکن بگذرانید .

منبع:mosalman.net



دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

وقتی مردی شما را بخواهد آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید آمادگی مردان برای ازدواج تعریف ازدواج زنانی که از ازدواج می ترسند

جایگاه حلقه ازدواج از گذشته‌های دورتا امروز



 

جایگاه حلقه ازدواج از گذشته‌های بسیار دور تا امروز

 

صدای همهمه و شادی در فضای اتاق می‌پیچد و نقل و سکه روی سر عروس و داماد چون باران فرو می‌ریزد و اینک حلقه‌ها که نشانه پیوندی دائمی ‌است بر انگشتان آن دو می‌درخشد و این یعنی پایبندی و تعهدی همیشگی برای یک زندگی مشترک، اما هیچ وقت به این فکر کرده اید که چرا حلقه به دست کردن، خود جزئی از مراسم با شکوه ازدواج است یا چرا حلقه در انگشت چپ باید قرار بگیرد؟


با اندکی تحقیق و کاووش در تاریخچه حلقه به راحتی پاسخ این سوالات را در می‌یابید.
استفاده از حلقه، هم در دوره ازدواج و هم در دوره نامزدی تاریخچه ای طولانی دارد.



جایگاه حلقه در دیگر تمدن‌ها

در یونان مدرن، دو حلقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، حلقه طلایی برای داماد و حلقه نقره برای عروس که به نشانه یگانگی و برابری مبادله می‌شد ولی در واقع ارزش بیشتر حلقه مردان نشان دهنده موقعیت آن‌ها بود. در میان یهودیان قدیمی ‌انتخاب عروس همواره به وسیله بزرگ‌ترها و والدین انجام می‌شد و سپس این انتخاب با انجام عقد و پیمان زناشویی که همراه با هدایایی بود تثبیت می‌شد. در انجیل اشاره‌ای به حلقه نامزدی نشده است، اما در پیدایش حلقه به عنوان نماد وفاداری و دوستی اشاره شده است، عقیده ای نیز وجود دارد که در دوره حضرت موسی(ع) حلقه وجود نداشته اما در دوره‌های بعد به وجود آمده است.
در دوره ای نیز حلقه آهنی موسوم بوده که به نشانه تعهد برای عروس فرستاده می‌شده این حلقه آهنی به عنوان نماد دوام پایداری ازدواج ساخته می‌شده است.
البته در دوره‌های قبل حلقه‌هایی از جنس برنج و مس نیز دیده شده و از نظر شکلی نیز یک حلقه ساده همیشه تنها شکل حلقه ازدواج نبوده و گاهی اشکال مختلفی روی آن تراشیده و کنده کاری شده است مثل یک کلید برای نشان دادن اقتدار خانگی زن. در قرن‌های 15 و 16 ایتالیایی‌ها از حلقه ازدواجی استفاده می‌کردند که عمدتا از جنس نقره بود و با مینای سیاه مینا کاری می‌شد.
اروپاییان قرون وسطی نیز از الماس برای حلقه استفاده می‌کردند و قدرت آن را حافظ پیمان ازدواج می‌دانستند. دهقانان ایرلندی نیز بر این عقیده بودند که ازدواج بدون حلقه ای از جنس طلا قانونی و مشروع نیست.


خورشید و ماه نیز نمادی از حلقه بود
در ارکنی (منطقه ای در اسکاتلند) دو میدان بزرگ به احترام ماه و خورشید وجود داشت.
قرن‌ها پیش اگر دوشیزه ای قصد ازدواج داشت به گردش دور سنگ می‌پرداخت که به نام ماه نام‌گذاری شده بود و پسر نیز به دور حلقه خورشید می‌گشت؛ سپس هر دو در محل سنگی که نام آدین (خدای خدایان) نام گذاری شده بود به یکدیگر می‌رسیدند و آن‌ها به این وسیله وفاداری و تعهد نسبت به یکدیگر را اعلام کرده و زن و شوهر می‌شدند.

 

حلقه تنها در انگشت قرار نمی‌گرفت
در ایسلند که نامزدی و ازدواج هر دو به وسیله پول پذیرفته می‌شد حلقه، کمتر ضروری به نظر می‌رسید چرا که انتظار می‌رفت دختر هدایای خود را نقدی دریافت کند، با این حال حلقه در این کشور نیز استفاده می‌شد اما به سختی حلقه انگشت نام می‌گرفت چرا که به اشکال مختلف از استخوان، سنگ، کهربای سیاه، طلا و نقره ساخته می‌شود گاهی اوقات به حدی پهن بود که اجازه نمی‌داد دست از آن عبور کند.
در مراسم نامزدی داماد چهار انگشت و کف دست خود را از این حلقه عبور می‌داد و با این روش می‌توانست دست عروس خود را بگیرد.

 

حلقه و انگشتان رسم زده
انداختن حلقه در انگشت چهارم دست چپ بر اساس این اعتقاد قدیمی‌ صورت می‌گیرد که رگ این انگشت به طور مستقیم به قلب می‌رسد.
این واقعیت هم وجود دارد که فلز کم استقامت‌تر در انگشت و دستی که کمتر از آن و انگشتان دیگر استفاده و کمتر دچار صدمه و آسیب می‌شود.
در میان بعضی از اقوام پیشین حلقه در دست راست انداخته می‌شد و بعدها به دست چپ تغییر کرد یعنی همان دستی که از لحاظ رتبه پایین‌تر است. همچنین عده ای معتقدند این انگشت به دلیل این رسم قدیمی ‌بر دیگر انگشتان مرجع شده که انگشت اول (شست) را به نام پدر، انگشت دوم به نام پسر و انگشت سوم را به نام روح القدس نام گذاری کرده اند.
بنابراین داماد پس از این که سه انگشت را نام برد و از آن‌ها گذشت حلقه را به دست عروس می‌اندازد. قدیمی‌ترین گزارش از تبادل حلقه ازدواج از مصر باستان به دست آمده که مربوط به 4800 سال پیش است.


حلقه و جایگاه آن در جوامع فعلی
اکنون نیز حلقه و پذیرش آن بخشی از مراسم ازدواج است و بیشتر مردم حلقه را در دست چپ خود می‌اندازند گر چه برخی زنان اروپایی در دست راست هم از آن استفاده می‌کنند.
در اسکاندیناوی هم رسمی ‌است که برخی زنان از سه حلقه استفاده می‌کنند برای نامزدی، برای ازدواج و برای مادر شدن.
روس‌های یهودی نیز حلقه ازدواج را در انگشت سبابه می‌اندازند. استفاده مردان از حلقه نسبتا جدید است تا میانه قرن 20 بیشتر زنان بودند که حلقه در دست می‌کردند که شاید یادآور روزهایی بود که زنان جزوی از املاک و دارایی همسرانشان بودند. بعد از جنگ جهانی دوم بسیاری از مردان با جدایی‌های طولانی مدت از همسران خود مواجه شدند و از آن زمان آن‌ها نیز شروع به استفاده از حلقه به عنوان نشانه‌ای از تاهل کردند یعنی آن چه موجب می‌شود همواره به یاد همسران خود باشند.

منبع: khorasannews.com



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

مراسم چولی قزک در فردوس پری در فرهنگ و ادبیات ایران موسیقی های دوران هخامنشی روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!! واژه «دری وری» حرف زدن از کی باب شد؟! زنان ایران قبل از عصر مغول

اثر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان



روابط عاطفی,شکست در روابط عاطفی

روابط عاطفی در نوجوانان و جوانان و شکست درآن بر روحیه افراد تاثیر گذار است

 تاثیر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان

جوانان امروزی نسبت به نسل های پیشین دیرتر ازدواج می کنند، در واقع امروزه سن ازدواج بالا رفته است. جوانان و نوجوانان در سنین پایین وارد روابط عاطفی متعددی می شوند که اگرچه در ظاهر خوب و ایده آل است اما اندکی نمی گذرد که مشکلات کوچک و بزرگ بروز می کنند و گاهی مشکلات به جایی می رسند که دو طرف نمی توانند این ارتباط را حفظ کنند و در نتیجه آن را خاتمه می دهند.

هر چه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر می شود و سن دختران و پسران بالاتر می رود، تصمیم گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ یعنی این روابط عاطفی سبب می شود تا افراد مجرد دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته باشند و از آنجایی که بارها شکست را در روابط عاطفی تجربه کرده اند، از ورود به رابطه ای پایدار می ترسند؛ زیرا در روابط عاطفی قبلی خود بسیار آسوده خاطر بودند؛ چرا که می دانستند هیچ تعهد مکتوبی به طرف مقابل ندارند و در نتیجه هرگاه احساس می کردند مایل به ادامه این رابطه عاطفی نیستند، می توانند آن را پایان دهند اما در زمان ازدواج و عقد رسمی، دیگر نمی توان به سادگی قبل، ارتباط را پایان داد، در نتیجه این مسئله در دل جوانان ترسی ایجاد می کند که بسیاری از آنها را کاملا از ازدواج منصرف می کند.


اگرچه شکست عاطفی تلخ و دردناک است اما همین که فرد می داند اجباری در حفظ این ارتباط ندارد کار را برایش ساده تر می کند اما در ازدواج باید صبوری کرد و تا حد ممکن برای حفظ زندگی کوشید. برقراری روابط عاطفی متعدد در میان جوانان معمولا از نظر آنها لذتبخش و نوعی تفریح است اما برای این روابط باید بهای گزافی پرداخت.

ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، شک و تردید نسبت به جنس مخالف و بی میلی به پذیرش تعهد همه از اثرات شکست های متعدد در روابط عاطفی هستند که شاید از دیدگاه جوان امروز مشکل خاصی نباشند اما زمانی که این جوانان دوران جوانی را پشت سر می گذارند، مطمئنا دیگر چنین عقیده ای نخواهند داشت و آن زمان برای پایه گذاری زندگی مشترک دیر خواهد بود.

زمانی که فردی وارد ارتباطات متعدد می شود، از این ارتباطات متنوع خسته و آزرده می شود و بسیاری از آنها به این دلیل از ازدواج صرفنظر خواهند کرد. در واقع این افراد از ارتباطات عاطفی اشباع می شوند و زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که دیگر نمی توانند اقدام مفیدی انجام دهند.

فردی که در یک رابطه ناموفق قرار بگیرد، معمولا احساس پس زدگی می کند؛ زیرا در بیشتر موارد، این رابطه با رفتارهای تند و خشن دو طرف پایان می یابد و در نتیجه آنها با دل شکستگی از یکدیگر جدا می شوند. احساس پس زدگی و حقارت اگر برای یک نفر چندین بار تکرار شود ممکن است او را به فردی تهاجمی تبدیل کند که تمایل دارد قدرت خود را ثابت کند و به طرف مقابلش نشان دهد که ارزشمند و قوی است.

مسلما هر فردی دوست دارد همسرش قدرتمند باشد اما این افراد به دلیل تجربیات تلخی که داشته اند نمی توانند به شیوه ای درست، قدرت واقعی خود را نشان دهند. افراد متاهلی که در دوران تجرد خود، بارها روابط عاطفی ناموفق را تجربه کرده اند در زندگی مشترکشان دچار ترسی هستندکه هرگز آنها را تنها نمی گذارد. آنها از این تصور که ممکن است اخلاق و رفتار همسرشان مانند افراد پیشین باشد یا به آنها خیانت کند، آنها را ترک کند و یا به دلیل کوچکترین مسئله ای رابطه شان را به هم بزند، واهمه دارند. همین ترس اجازه نمی دهد که آنها از زندگی شان ولو کاملا موفق لذت ببرند.

ناپایداری زندگی مشترک، تصویری آزاردهنده برای این افراد است که بسیاری از اوقات به آنها اجازه نمی دهد تا برای حفظ زندگی شان تلاش کنند. گاهی در زندگی کنونی فرد اتفاقی مشابه موارد قبلی می افتد که لزوما نتیجه آن مشابه ارتباطات قبلی نیست اما فرد در آن لحظه نمی تواند واقع بینانه برخورد کند و ناخودآگاه رفتاری از خود نشان می دهد تا تجربه ای که از روابط عاطفی قبلی اش داشته است، تکرار نشود؛ مثلا خانمی را در نظر بگیرید که در رابطه عاطفی قبلی اش دائما به طرف مقابل اظهار علاقه می کرد و بعد از مدتی ارتباط او با آن مرد به مشکل برخورد کرد و دلیل آن از نظر مرد، زیاده روی خانم در اظهار محبت و علاقه بوده است و اکنون این خانم از اینکه به همسرش بسیار ابراز علاقه کند، واهمه دارد؛ پس سعی می کند تا از ابراز علاقه خود در زندگی مشترک کنونی اش بکاهد؛ در حالی که اکنون همسرش مردی است که به ابراز محبت کردن های مداوم نیاز دارد و همین موضوع، مشکل جدیدی را به وجود می آورد.

از طرف دیگر شکست های متعدد در زندگی موجب می شود برخی افراد از شکستی دیگر وحشت داشته باشند؛ پس در برابر طرف مقابلشان تسلیم محض می شوند و همه مشکلات و ناراحتی ها را در خودشان می ریزند که مبادا بار دیگر شکست را تجربه کنند. این افراد هرگز از زندگی شان لذت نمی برند و وجودشان سرشار از عقده های روانی می شود.

اعتماد به نفس این افراد بسیار پایین است؛ زیرا بارها به شخصیت آنها توهین شده، غرورشان در زندگی شکسته شده و عواطفشان نادیده گرفته شده است. مواردی که ذکر کردیم نمونه هایی از مشکلاتی هستند که روابط عاطفی متعدد را برای افراد شکل می دهند و کار را به جایی می رسانند که جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده پشیمان می شوند و از آن حذر می کنند.

منبع:مجله موفقیت

 



دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ اگرمی خواهی دل یه پسررابه دست بیاری تعریف ازدواج تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه