همه ی خانم ها دوست دارند که بدانند چگونه می توانند همسرشان را تحت تاثیر قرار دهند ، محبت او را جلب کنند اما گاهی اوقات هرچه تلاش می کند نتیجه نمی گیرد یا برعکس رابطه شان را خراب تر می کند .
گاهی یک خانم با آن که با زحمات ها و گذشت و ایثار های فراوان در زندگی مشترک داشته اما، نه آن که همسرش به او نزدیک نشده بلکه نسبت به او سردتر شده است. در این حالت ضمن گیج شدن، از او ناامید شده و از همسرش طلاق عاطفی می گیرد! چرا این گونه شده است؟ چرا قلب همسرش را جذب نکرده، بلکه از دست داده است؟
پاسخ این پرسش ها یک کلمه است؛ به همسرش "احترام" نگذاشته است.
احترام گذاشتن قواعدی دارد که در این نوشتار به آن اشاره خواهیم کرد.
پذیرش بدون شرط شوهر
یک مرد نیاز دارد همان گونه که هست پذیرفته شود ، دقیقاً همان طوری که هست .این نوع پذیرش کامل ،او را متقاعد می کند که شما براستی اورا دوست دارید (زن کامل ، ص 50).
اگر می خواهید که ازدواج شما با کامیابی همراه باشد ، شما باید تصمیم بگیرید که شوهر تان را همان گونه که هست بپذیرید ، وبدانید که ارتباط بین شما بدون پذیرش ، بهبود نخواهد یافت. حق انتخاب وتصمیم گیری با شماست ، شما می توانید انتخاب کنید که با خشم وعصابنیت زندگی کنید ویا این که شوهرتان را بدان گونه هست پذیرا شوید (زن کامل ،ص 55).
پذیرش با تحمل همسر فرق دارد ، بردباری وتحمل به معنای پذیرش نیست ، تحمل شما فقط شوهرتان را وادار می کند که احساس نقص و ناشایستگی بکند . اومی تواند احساس کند که مورد قبول همسرش قرار نگرفته و قادر نیست که شما را کاملاً دوست بدارد.
پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : هیچ مردى بعد از اسلام نفعى بالاتر از همسر مسلمان عایدش نشد که چون به او بنگرد مسرور گردد، و چون به او فرمانى دهد اطاعت نماید، و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ نماید. ( منلایحضرهالفقیه ج : 3 ص : 390)
خط قرمز هادر گفتار
اولین نکته ای که در گفتار تأثیر فراوانی در روان شوهرتان دارد و موجب افزایش علاقه شوهرتان به شما خواهد شد ، «تحسین کردن شوهر» است ، این تحسین مهم ترین نیاز روحی یک مرد است.
واژه « احترام» بنابر تعریف فرهنگ لغت ، به معنای : حرمت ، تکریم ، ارج نهادن ، ستایش و تمجید است . به عنوان یک زن ، شما آرزو دارید که مورد عشق وعلاقه همسرتان باشید ، درست می گویم ؟ اما شوهر شما هم به عنوان یک مرد ، آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید زیرا نخستین نیاز اوست(زن کامل ،ص 61) . هر زنی می تواند نکات مثبت همسرش را بیابد ، آن را تمجید کند ، نقاط ضعف اورا از زاویه مثبت به آن نگاه کند وشوهرش را تمجید نماید .
زن می تواند با جملات تمجید آور که در نهایت لطف ومحبت تنظیم شده باشد ،شخصیت واحساس شوهرش را کاملاًعوض کند و واقعاً از او مردی با لیاقت و با کفایت بسازد.
احترام در رفتار
یکی از نمادهای احترام و توجه رفتاری ، استقبال ،بدرقه از شوهر است و نشانه ی دیگر عذر خواهی کردن و قبول عذر است هنگامی که مشکلی بین آنها ایجاد می شود.
رفع عیب و اشتباهات
بزرگی می گوید : با دیگران طوری رفتار کنید که انگار در همان حدی که باید باشند ،هستند .به آن ها کمک کنید تا به آنچه می توانند ولیاقتش را دارند تبدیل شوند (اسماعیل بیگی ،ص،282).
خانم مارگارت کالکین چه زیبا این حقیقت را بیان کرده است :
زن می تواند با جملات تمجید آور که در نهایت لطف ومحبت تنظیم شده باشد ،شخصیت واحساس شوهرش را کاملاًعوض کند و واقعاً از او مردی با لیاقت وبا کفایت بسازد (کارنگی ،ص59).
بسیاری از زنان مشتاقند که همسران خود را تغییر دهند و آنها را جذب کنند ،ولی عموماًبه گونه ای رفتار می کنند که نتیجه معکوس می دهد ،وگاهی منجر به جدایی وطلاق می شود ؛علت عمده آن این است که آنها روشی درست اعمال نمی کنند ،بلکه از روش های نق زدن وایراد گرفتن ودستور دادن و...... که تمامی این روش هاموجب دوری از همسرانشان می شود ؛پس چه باید کرد ؟
لطفاً برای سه ماه با شوهر خود رفتارهای زیر را انجام دهید وآن گاه نتیجه آن را به تبیان گزارش دهید، واگر مثبت و سازنده بود (که حتماً خواهد بود ) به دیگران هم سفارش کنید که تجربه شما را عمل کنند تا انشا الله شاهد زندگانی شاد وخرم خود ودیگران باشیم:
* شوهرخود را هرآنگونه که هست ، بپذیرید .
* از او به هیچ عنوان ایراد نگیرید (حتی زمانی که کارش ایراد دارد ).
* با جملات وکلماتی محبت آمیز او را تشویق کنید .
* همواره او را تأیید کنید به گونه ای که او تصور کنند بهترین شوهر دنیا است !!
* قبل از آمدن از سر کار آماده استقبال از او باشید وبا روی باز وخندان به اسقبالش بروید وبا جملات عاطفی ورود اورا به خانه خوش آمد بگویید .
* موقع سر کار رفتن با کلماتی مثبت وعاطفی اورا بدرقه کنید .(در صورت امکان با آغوشی گرم اورا بدرقه نمایید )
* پیش دیگران از او تعریف کنید وشایستگی های اورا به رخ دیگران بکشید .
* در کارهای اداری ویا بازار او را تشویق کنید ،ودر مشکلات او را روحیه بدهید .
* از همه مهمتر همیشه تصمیم گیری نهایی را به او واگذار کنید ،واگر نظری دارید به صورت پیشنهاد مطرح نمایید ولی بگذارید او تصمیم بگیرد ،واگر غیر از نظر شما تصمیم گرفت ،تسلیم نظر او باشید.
این جمله را در ذهن خود تابلو کنید
شوهرم مدیر و رئیس و مورد تکریم و احترام همه اعضای خانه است.
منبع: تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
رابطه خراب کن ها را به جمع خود راه ندهید! ازدواج با افرادی که ازدواج مجدد دارند ترس های شایع در ازدواج دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی ؟! رام کردن مرد سرکش! زیباترین روش زن داری
روابط عاطفی در نوجوانان و جوانان و شکست درآن بر روحیه افراد تاثیر گذار است
تاثیر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان
جوانان امروزی نسبت به نسل های پیشین دیرتر ازدواج می کنند، در واقع امروزه سن ازدواج بالا رفته است. جوانان و نوجوانان در سنین پایین وارد روابط عاطفی متعددی می شوند که اگرچه در ظاهر خوب و ایده آل است اما اندکی نمی گذرد که مشکلات کوچک و بزرگ بروز می کنند و گاهی مشکلات به جایی می رسند که دو طرف نمی توانند این ارتباط را حفظ کنند و در نتیجه آن را خاتمه می دهند.
هر چه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر می شود و سن دختران و پسران بالاتر می رود، تصمیم گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ یعنی این روابط عاطفی سبب می شود تا افراد مجرد دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته باشند و از آنجایی که بارها شکست را در روابط عاطفی تجربه کرده اند، از ورود به رابطه ای پایدار می ترسند؛ زیرا در روابط عاطفی قبلی خود بسیار آسوده خاطر بودند؛ چرا که می دانستند هیچ تعهد مکتوبی به طرف مقابل ندارند و در نتیجه هرگاه احساس می کردند مایل به ادامه این رابطه عاطفی نیستند، می توانند آن را پایان دهند اما در زمان ازدواج و عقد رسمی، دیگر نمی توان به سادگی قبل، ارتباط را پایان داد، در نتیجه این مسئله در دل جوانان ترسی ایجاد می کند که بسیاری از آنها را کاملا از ازدواج منصرف می کند.
اگرچه شکست عاطفی تلخ و دردناک است اما همین که فرد می داند اجباری در حفظ این ارتباط ندارد کار را برایش ساده تر می کند اما در ازدواج باید صبوری کرد و تا حد ممکن برای حفظ زندگی کوشید. برقراری روابط عاطفی متعدد در میان جوانان معمولا از نظر آنها لذتبخش و نوعی تفریح است اما برای این روابط باید بهای گزافی پرداخت.
ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، شک و تردید نسبت به جنس مخالف و بی میلی به پذیرش تعهد همه از اثرات شکست های متعدد در روابط عاطفی هستند که شاید از دیدگاه جوان امروز مشکل خاصی نباشند اما زمانی که این جوانان دوران جوانی را پشت سر می گذارند، مطمئنا دیگر چنین عقیده ای نخواهند داشت و آن زمان برای پایه گذاری زندگی مشترک دیر خواهد بود.
زمانی که فردی وارد ارتباطات متعدد می شود، از این ارتباطات متنوع خسته و آزرده می شود و بسیاری از آنها به این دلیل از ازدواج صرفنظر خواهند کرد. در واقع این افراد از ارتباطات عاطفی اشباع می شوند و زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که دیگر نمی توانند اقدام مفیدی انجام دهند.
فردی که در یک رابطه ناموفق قرار بگیرد، معمولا احساس پس زدگی می کند؛ زیرا در بیشتر موارد، این رابطه با رفتارهای تند و خشن دو طرف پایان می یابد و در نتیجه آنها با دل شکستگی از یکدیگر جدا می شوند. احساس پس زدگی و حقارت اگر برای یک نفر چندین بار تکرار شود ممکن است او را به فردی تهاجمی تبدیل کند که تمایل دارد قدرت خود را ثابت کند و به طرف مقابلش نشان دهد که ارزشمند و قوی است.
مسلما هر فردی دوست دارد همسرش قدرتمند باشد اما این افراد به دلیل تجربیات تلخی که داشته اند نمی توانند به شیوه ای درست، قدرت واقعی خود را نشان دهند. افراد متاهلی که در دوران تجرد خود، بارها روابط عاطفی ناموفق را تجربه کرده اند در زندگی مشترکشان دچار ترسی هستندکه هرگز آنها را تنها نمی گذارد. آنها از این تصور که ممکن است اخلاق و رفتار همسرشان مانند افراد پیشین باشد یا به آنها خیانت کند، آنها را ترک کند و یا به دلیل کوچکترین مسئله ای رابطه شان را به هم بزند، واهمه دارند. همین ترس اجازه نمی دهد که آنها از زندگی شان ولو کاملا موفق لذت ببرند.
ناپایداری زندگی مشترک، تصویری آزاردهنده برای این افراد است که بسیاری از اوقات به آنها اجازه نمی دهد تا برای حفظ زندگی شان تلاش کنند. گاهی در زندگی کنونی فرد اتفاقی مشابه موارد قبلی می افتد که لزوما نتیجه آن مشابه ارتباطات قبلی نیست اما فرد در آن لحظه نمی تواند واقع بینانه برخورد کند و ناخودآگاه رفتاری از خود نشان می دهد تا تجربه ای که از روابط عاطفی قبلی اش داشته است، تکرار نشود؛ مثلا خانمی را در نظر بگیرید که در رابطه عاطفی قبلی اش دائما به طرف مقابل اظهار علاقه می کرد و بعد از مدتی ارتباط او با آن مرد به مشکل برخورد کرد و دلیل آن از نظر مرد، زیاده روی خانم در اظهار محبت و علاقه بوده است و اکنون این خانم از اینکه به همسرش بسیار ابراز علاقه کند، واهمه دارد؛ پس سعی می کند تا از ابراز علاقه خود در زندگی مشترک کنونی اش بکاهد؛ در حالی که اکنون همسرش مردی است که به ابراز محبت کردن های مداوم نیاز دارد و همین موضوع، مشکل جدیدی را به وجود می آورد.
از طرف دیگر شکست های متعدد در زندگی موجب می شود برخی افراد از شکستی دیگر وحشت داشته باشند؛ پس در برابر طرف مقابلشان تسلیم محض می شوند و همه مشکلات و ناراحتی ها را در خودشان می ریزند که مبادا بار دیگر شکست را تجربه کنند. این افراد هرگز از زندگی شان لذت نمی برند و وجودشان سرشار از عقده های روانی می شود.
اعتماد به نفس این افراد بسیار پایین است؛ زیرا بارها به شخصیت آنها توهین شده، غرورشان در زندگی شکسته شده و عواطفشان نادیده گرفته شده است. مواردی که ذکر کردیم نمونه هایی از مشکلاتی هستند که روابط عاطفی متعدد را برای افراد شکل می دهند و کار را به جایی می رسانند که جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده پشیمان می شوند و از آن حذر می کنند.
منبع:مجله موفقیت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ اگرمی خواهی دل یه پسررابه دست بیاری تعریف ازدواج تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان ها وجود دارد اما گاهی می تواند حسابی دردسر آفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن برخورد کرد. اگر همسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید.
دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه ای و به خصوص در زندگی مشترک اعتماد و احترام است و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملا از بین ببرد، در حقیقت این دو خط قرمز هایی هستند که هیچگاه نباید از آن ها عبور کرد. به محض اینکه بی اعتمادی در رابطه ای به وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی می رود. شک از آن چیزهایی است که می تواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند. هر کدام از ما دست کم یک بار در زندگی شک را تجربه کرده ایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک نمی تواند مخرب باشد.
● شک عشق را می کشد
وقتی آدم ها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق می ورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظه ای که شک و عدم اعتماد و کنترل در رابطه ای به وجود می آید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال می رود و از بین می رود و دو طرف از هم دور می شوند البته اگر هردو طرف دست از شک و کنترل هم بر دارند دوباره می توانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچ گاه عشق با نیت های منفی، عدم اعتماد و سوءظن نمی توانند باهم جمع شوند و در یک جا باشند.
● صورت مسئله را پاک نکنید
متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدم ها می بینیم. این روزها وقتی با آدم ها حرف می زنیم می بینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرف ها و رفتارهای آن ها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند. حال اگر این نگرانی ها وارد زندگی مشترک شود، مثلا یکی از زوجین با خود مدام فکر می کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و...این مبادا ها که خود شخص آن ها را در ذهنش می سازد همه تبدیل به نگرانی های جدیدی در زندگی می شوند و فرد برای اینکه از آن ها خلاص شود شروع می کند به کنترل کردن طرف مقابل.
با این رفتارها فرد می خواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، او به سراغ حل مسئله درون خودش نمی رود. در واقع افرادی که سوءظن های زیادی دارند و کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید درون خودشان را درست کنند.
● آن ها به خودشان شک دارند
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم ها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترل گر و سوءظن آمیز ترس از دست دادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و می خواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند، در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آن ها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینه ای است برای آن ها تا خودشان را ببینند. وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارد و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من بماند دیگر به این نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند یعنی دارای خودارزشی و اعتماد به نفس کافی هستم، باور دارم طرف مقابل به خاطر من در رابطه می ماند ولی کسانی که به خودشان و توانایی های شان شک دارند، فرافکنی کرده و به طرف مقابل شک می کنند چون می دانند آنقدر خواستنی نیستند که طرف مقابل در رابطه بماند.
● یک هشدار
هرگونه رفتاری خارج از رفتارهای مرسوم حدود خانواده بسیار آسیب زننده است و می تواند رابطه و زندگی زناشویی را به سمت تعهدنداشتن پیش ببرد. تعهد از فاکتورهای اصلی ازدواج و یک رابطه است یعنی «من در برابر ازدواج، همسرم و رابطه مسئولم» اما می توان با انتخاب درست هیچگاه در زندگی مشترک چنین رفتارهایی را ندید مثلا اگر زوجین در همان زمان آشنایی برای ازدواج به شناخت صحیح و درستی از هم نرسیده باشند و بدون شناخت کافی باهم ازدواج کرده باشند ممکن است بعد از ازدواج از هم رفتارهای مشکوک ببینند یا اینکه حتی بعضی از زوجین در زمان آشنایی نیز رفتارهای شیطنت آمیز و ناپسندی را از هم دیده اند ولی آن ها را ندیده گرفته اند و بیش از حد مثبت نگر بوده اند در واقع اینجا هشداری است برای کسانی که هنوز ازدواج نکرده اند. آن ها باید دقت کنند که مرحله آشنایی بسیار مهم است، بسیاری از رفتارهای شیطنت آمیز و مشکوک را می توان در همان دوران آشنایی تشخیص داد و باید متوجه بود اینگونه رفتارها نه تنها بعد از ازدواج بهتر نمی شوند بلکه به احتمال فراوان بدتر هم می شوند. مثلا اگر فردی که به خواستگاری شما آمده است، به اصطلاح بسیار دوست باز است و دوست دارد با همه رابطه ای باز داشته باشد، ببینید آیا می توانید این مورد را در زندگی مشترک تان تحمل کنید یا نه.
● چرا همسرتان به شما تعهد ندارد؟
وقتی آدم ها در زمان مناسب، روابط مناسبی با دیگران ندارند، شاید بخواهند بعد از ازدواج این مورد را جبران کنند، مثلا اگر من هیچ گاه در محیط های اجتماعی چون دانشگاه یا محیط کار حاضر نشده باشم یا روابط سالم و کاری با افراد مختلف نداشته باشم ممکن است بعد از یک سنی و گاهی هم بعد از ازدواج، تمایل داشته باشم به سراغ شناخت آدم های مختلف بروم و ارتباطات متفاوت را تجربه کنم، البته تا اینجای کار مشکلی ندارد اما وقتی زیاده روی پیش می آید و تمایلاتی که یک روزی سرکوب شده و اکنون می خواهد خود را نشان دهد ممکن است جنبه ناپسند پیدا کند، البته کسانی که به سمت اینگونه رفتارهای ناپسند می روند چند حالت دارند یا آدم های تنوع طلبی هستند یا در زندگی شان جاهای خالی وجود دارد که در زمان مناسب به آن ها نپرداختند به همین خاطر به دنبال تجربه کردن می روند و حالت سوم، ممکن است الان در رابطه جای چیزهایی خالی باشد، مثل نبودن رابطه عاطفی و هم کلام نبودن و... به نظر من همه این ها راه فرار و نشان دهنده بی مسئولیتی است و باید سعی شود به همراه همسر این مشکلات را حل کرد.
● آیا همسران باید یکدیگر راکنترل کنند؟
اگر همسرتان تمام وسایل شخصی و رفتارهای شما را کنترل می کند از موبایل و ای میل گرفته تا جیب ها و...به نظر من نباید در مقابل این حالت کوتاه آمد، حفظ حریم شخصی برای هر فردی کاملا حیاتی است. به نظر من رابطه ای را که در آن یکی از زوجین یا هردو همه چیز هم را چک می کنند، رابطه سالمی نیست. چک کردن یعنی عدم اعتماد، وقتی شما همه چیز همسرتان را کنترل کنید او نیز به خود اجازه می دهد که همه چیز شما را کنترل کند و در حقیقت شما در یک بازی گرفتار می شوید که مرتبا به دنبال پیدا کردن نقطه ضعف از یکدیگر هستید و به همین خاطر همه اعتماد بین تان از بین می رود. در این حالت به جای اینکه زوجین وقتشان را صرف اهدای عشق به هم کنند صرف اتهام زدن به هم و ایرادگرفتن می کنند. در این حالت هر طرف در رابطه احساس ناامنی می کنند.
● حریم خصوصی کجاست؟
هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد که کسی وارد آن شود، این حریم یک چیز کاملا نانوشته است که برای هرکسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمی کنند و وارد حریم شما می شوند مسلما این مورد شما را ناراحت می کند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر می شوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریم های شخصی بسیار مهم است، در زندگی هر کدام از ما بخش هایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلا دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریم ها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ای میل ها و تلفن هایش در حریم شخصی اش باشد و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ای میل هایش در حریم شخصی اش نباشد. به مرور می توان حریم شخصی آدم ها را فهمید.
به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک.
● وقتی خودتان مقصر هستید!
اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیرمتعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق می دهید، یعنی آنقدر کنترل هایتان همسرتان را از شما دور می کند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس تان برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به کسی دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود.
● روش برخورد با شک
گاهی پیش می آید که به همسرتان شک می کنید و دارای دلایلی هستید که شک تان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلمان راه حل مناسبی را پیدا کنیم، اول از همه باید شروع به جمع آوری اطلاعات کنیم، مثلا اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم مثلا شاید با یک یا ۲بار چک کردن طرف مقابل(بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و ۲نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.
● ۳قدم مهم
اگر به همسرتان شک کردید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می تواند شک ها و ناآرامی های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی قید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر می شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی بازمی گردد اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهای تان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلا کمتر سؤال کنید و... قدم سوم این است بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بدهید.
● وقتی شک کردن تبدیل به بیماری می شود
بعضی اوقات فرد آنقدر شک می کند که می توان او را بیمار دانست، برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟ دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ها هم خودش را آزار می دهد وهم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحت تاثیر قرار گرفته است و تمام زندگی اش تبدیل به بحث و جنجال می شود ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می کند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل کردن مشکلش به متخصص مراجعه کنید(هیچ گاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتما جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام باهم مشکل را حل کنید.
● دخالت ممنوع
گاهی پیش می آید که زن یا شوهر یا هردو در کارهای هم دخالت های فراوانی می کنند مثلا اینکه برای لباس پوشیدن هم، نوع حرف زدن هم و رفتار با دوستان و... تعیین و تکلیف می کنند، یعنی حتی می خواهند کوچکترین رفتارهای طرف مقابل را نیز کنترل کنند، کسانی که اینگونه رفتار می کنند اول از همه باید بدانند اینگونه رفتارها نه تنها آن ها را به هم نزدیک نمی کند بلکه رابطه نیز آسیب می بیند دوم اینکه این افراد باید از خود سؤال کنند که نگران چه هستند که می خواهند همه رفتارهای همسرشان را کنترل کنند، معمولا آدم های کنترل گر می خواهند طرف مقابل شان آنگونه باشد که آن ها می خواهند و این کار اشتباهی است.
منبع:مجله زندگی ایده آل
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
ازدواج با افرادی که ازدواج مجدد دارند ترس های شایع در ازدواج دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی ؟! رابطه خراب کن ها را به جمع خود راه ندهید! زیباترین روش زن داری چگونه شوهرمان را مجذوب کنیم ؟
همه ما در طول زندگی به لحظاتی نیاز داریم که تنها و در خلوت خودمان باشیم و دوست نداریم هیچ کس حریم خصوصی مان را به هم بزند...
بسیاری از افراد بر این باورند احترام به این حریم خصوصی مختص دوران تجرد و قبل از ازدواج است و زندگی مشترک یعنی باید همه چیز را با همسرمان به شراکت بگذاریم ولی بسیاری از مشکلات زناشویی ناشی از احترام نگذاشتن به این حریم خصوصی و خدشه دار کردن آن است.
همه ما برای کامل تر شدن ازدواج می کنیم نه برای عوض شدن یا تبدیل شدن به موجودی که همسرمان می خواهد. هر انسانی مستقل از دیگران است، یعنی هر یک از ما به تنهایی برای خود قلمرویی داریم که مخصوص خود ماست؛ مثل افکاری که در ذهنمان می پرورانیم، اهداف شخصی مان و حتی مجموعه رفتارهایی که از ما سر می زند و تمام چیزهایی که ما را به خودمان می شناساند. شاید این سوال برایتان مطرح شود که داشتن حریم خصوصی در زندگی مشترک به چه معناست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت وقتی ۲ نفر با هم ازدواج می کنند، نسبت به همسرشان احساس مالکیت دارند و گاهی به خودشان حق می دهند که در مورد هر چیز مربوط به او تصمیم بگیرند. وقتی انسانی که ذاتا آزاد و مستقل است حق تصمیم گیری برای خود و به اصطلاح حریم خصوصی نداشته باشد برای از دست دادن حریم خصوصی خود احساس بدی پیدا می کند که به پرخاشگری و عصبی بودن می انجامد، یا به شخصیتی وابسته تبدیل می شود که بدون همسرش نمی تواند هیچ کاری انجام دهد و از خود هیچ اراده ای نخواهد داشت. به همین دلیل همه مشاوران خانواده معتقدند همسران باید به حریم خصوصی هم احترام بگذارند. البته این به آن معنا نیست که زن و شوهر از فکر و احساس هم بی خبر باشند و برایشان مهم نباشد که درون همسرشان چه می گذرد، بلکه به آن معناست که به احساسات و افکار هم احترام بگذارند و همدیگر را از حقوق طبیعی شان محروم نکنند. همسرتان لحظه هایی می خواهد تنها باشد و در خلوت خودش باشد، به فعالیت های مورد علاقه اش که ممکن است شما اصلا به آنها علاقه نداشته باشید بپردازد یا هر چند وقت یک بار با دوستان نزدیکش به اصطلاح مجردی و... بیرون برود. اینها همه جزو حریم خصوصی هر فرد و قابل احترام است.
● چرا باید حریم خصوصی داشته باشیم؟
داشتن حریم خصوصی به افراد انگیزه پیشرفت در زندگی و مقابله با مشکلات می دهد. فردی که به حریم خصوصی اش احترام گذاشته می شود، عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برای زندگی دارد. هر شخصی در حریم خصوصی اش به خودش اهمیت می دهد و به خودش می اندیشد. این فرصتی است برای اینکه با خود روبرو شود و رفتار و اعمال خود را مورد قضاوت قرار دهد و آن را اصلاح کند چرا که انسان در خلوت خود بدون ریا و تظاهر و بدون اثر گرفتن از هیچ چیز و هیچ کس به تفکر می پردازد و نتایج بهتر و دقیق تری خواهد گرفت. کسی که حریم خصوصی اش را محترم بشمارد، به حریم خصوصی دیگران نیز احترام خواهد گذاشت و همین در ایجاد ارتباطش با دیگران و به خصوص همسرش تاثیر مثبت دارد. نکته بسیار مهم دیگر این است که داشتن حریم خصوصی و خلوت، حس یکنواخت شدن زندگی مشترک را در زوج ها از بین می برد و عشق همسران را به هم بیشتر می کند. برخی از روان شناسان معتقدند زن و شوهر باید سالی یک بار و به مدت یک هفته جدا از یکدیگر باشند. مثلا به خانه پدری خود بروند و حس دوست داشتن و دلتنگی برای یکدیگر را محک بزنند.
● چگونه بعد از ازدواج به حریم خصوصی خود احترام بگذاریم؟
توجه به علایق خود و در نظر گرفتن عقاید و افکار شخصی مان به معنی احترام به حریم خصوصی مان است اما این اهمیت دادن باید بدون افراط و تفریط باشد تا تاثیر مثبتی در زندگی ایجاد کند. احترام به حریم خصوصی در زندگی مشترک، به معنی اهمیت دادن به جسم و روحمان است؛ بدون اینکه بخواهیم از زیر بار مسوولیت هایمان در زندگی شانه خالی کنیم. در واقع حریم خصوصی یعنی زمانی در روز مختص شماست که به کارها و علایق شخصی تان در چارچوب خانواده برسید. حریم خصوصی یعنی بتوانید زمانی را با خود خلوت کنید و کسی مزاحم شما نباشد. اگر بتوانید بدون پیش داوری به این راهکارها عمل کنید و حریم خصوصی خود و همسرتان را در نظر بگیرید، زندگی مشترکتان زیباتر و محکم تر خواهد شد و احساس خوشبختی بیشتری خواهید کرد.
● هیچ صد درصدی وجود ندارد!
فراموش نکنید که همسران مالک هم نیستند بلکه شریک زندگی یکدیگرند و وظیفه دارند که هر کاری را با مشورت هم انجام دهند و این تصور که باید صد درصد به حرف هم گوش بدهند و برده هم باشند، غلط است. اگر بخواهید با فردی زندگی کنید که مجبور باشید همیشه همان طور که او می خواهد رفتار کنید و خودتان را فراموش کنید، زندگی برایتان کسالت بار خواهد شد و بعد از مدتی خسته می شوید و احساس می کنید خوشبخت نیستید. همه ما با مجموعه ای از خصوصیات مثبت و منفی وارد زندگی مشترک می شویم و خودمان بعد از مدتی می توانیم راجع به رفتارمان قضاوت کنیم و ببینیم که نقاط قوت و ضعفمان کجاست. همسران باید برای کامل شدن به هم کمک کنند و بهتر شدن و تکامل هیچ فردی را خسته و دلزده نخواهد کرد. چیزی که همسران را از زندگی با هم خسته می کند، این است که خود را فراموش و فقط از دید همسرشان به خود نگاه می کنند و خودشان نیز برای حریم خصوصی خود احترام قائل نیستند.
● داشتن حریم خصوصی تعهد را نابود می کند؟
بسیاری فکر می کنند داشتن حریم خصوصی در زندگی مشترک با تعهدی که زن و شوهر به هم دارند، منافات دارد اما باید گفت حریم خصوصی به معنی خودخواهی و اهمیت ندادن به همسر و خانواده نیست بلکه همان طور که به همسر و کانون خانواده احترام می گذاریم، باید به خود نیز احترام بگذاریم و از همسرمان هم انتظار داشته باشیم به حریم خصوصی ما احترام بگذارد. در اینکه همه زوج ها باید رضایت همسران خود را جلب کنند شکی نیست اما به جای اینکه از همسر خود بی چون و چرا اطاعت کنیم، باید در مورد همه چیز با او مشورت و با هم به گفت وگو کنیم تا بتوانیم بهترین گزینه ها و راه ها را با کمک و راهنمایی هم پیدا کنیم. ما باید براساس عقاید و افکارمان رفتار کنیم نه اینکه آنها را فراموش کنیم و به عقاید و افکار همسرمان وابسته شویم. درست است که گاهی باید در زندگی گذشت کنیم و طبق عقیده همسرمان رفتار کنیم اما همیشه نباید اینگونه باشد. افرادی که حریم خصوصی خود را از بین برده اند، وابسته و بی انگیزه به زندگی هستند زیرا از علایق و افکار و رویاهایشان و در واقع از خودشان چیزی باقی نمانده است که بخواهند با آن زندگی کنند.
● واقع نگر باشید؛ تغییر بزرگی در راه نیست
بدون شک زندگی مشترک در رفتار افراد تغییراتی به وجود می آورد اما شخصیت اصلی افراد در زندگی مشترک فرقی نخواهد کرد. مثلا شخصی که برون گراست، نمی تواند بعد از ازدواج درون گرا شود و یا فردی که اجتماعی و عاشق رفت و آمد است بعد از ازدواج منزوی نخواهد شد. پس نکته مهم این است که قبل از ازدواج به شخصیت و رفتارهای همسر آینده مان دقت کنیم و اگر او را انتخاب کردیم، خیلی به امید تغییر او نباشیم. باید همسرمان را همان طور که هست بخواهیم و در راستای تکامل هم، قدم برداریم. اگر همسران همدیگر را باور کنند و شخصیت یکدیگر را بشناسند و بپذیرند، بسیاری از مشکلاتشان حل خواهد شد. چه بسیارند زوج هایی که بعد از چند سال زندگی هنوز سر مسایلی که در ابتدای زندگی با هم بحث می کردند، مشکل دارند، در صورتی که یک مساله را در زندگی یا باید حل کرد یا هضم. درصد بالایی از مشکلات به این دلیل رخ می دهد که ما می خواهیم شخصیت همسرمان را آن طور که دوست داریم تغییر دهیم، در صورتی که باید او را آن طور که هست، دوست بداریم.
● ... و اما توصیه آخر
یادتان باشد حریم خصوصی باید در چارچوب زندگی زناشویی بگنجد و مانع رسیدگی به وظایفتان در زندگی نشود. بدانید که گاهی برای اینکه بتوانید به زندگی مشترک خود ادامه دهید و همسرتان را راضی نگه دارید، مجبور می شوید حریم خصوصی خود را کمی تغییر دهید و با شرایط زندگی مشترکتان تطبیق دهید. البته با کمی خلاقیت، تغییر و مدیریت می توانید به هر دوی اینها برسید.
منبع: بروشور آموزشی همایش چگونه ازدواجمان را پایدار کنیم؟
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
مرمت یک جراحت خانوادگی ازدواج با افرادی که ازدواج مجدد دارند ترس های شایع در ازدواج دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی ؟! رابطه خراب کن ها را به جمع خود راه ندهید! زیباترین روش زن داری