روابط عاطفی در نوجوانان و جوانان و شکست درآن بر روحیه افراد تاثیر گذار است
تاثیر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان
جوانان امروزی نسبت به نسل های پیشین دیرتر ازدواج می کنند، در واقع امروزه سن ازدواج بالا رفته است. جوانان و نوجوانان در سنین پایین وارد روابط عاطفی متعددی می شوند که اگرچه در ظاهر خوب و ایده آل است اما اندکی نمی گذرد که مشکلات کوچک و بزرگ بروز می کنند و گاهی مشکلات به جایی می رسند که دو طرف نمی توانند این ارتباط را حفظ کنند و در نتیجه آن را خاتمه می دهند.
هر چه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر می شود و سن دختران و پسران بالاتر می رود، تصمیم گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ یعنی این روابط عاطفی سبب می شود تا افراد مجرد دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته باشند و از آنجایی که بارها شکست را در روابط عاطفی تجربه کرده اند، از ورود به رابطه ای پایدار می ترسند؛ زیرا در روابط عاطفی قبلی خود بسیار آسوده خاطر بودند؛ چرا که می دانستند هیچ تعهد مکتوبی به طرف مقابل ندارند و در نتیجه هرگاه احساس می کردند مایل به ادامه این رابطه عاطفی نیستند، می توانند آن را پایان دهند اما در زمان ازدواج و عقد رسمی، دیگر نمی توان به سادگی قبل، ارتباط را پایان داد، در نتیجه این مسئله در دل جوانان ترسی ایجاد می کند که بسیاری از آنها را کاملا از ازدواج منصرف می کند.
اگرچه شکست عاطفی تلخ و دردناک است اما همین که فرد می داند اجباری در حفظ این ارتباط ندارد کار را برایش ساده تر می کند اما در ازدواج باید صبوری کرد و تا حد ممکن برای حفظ زندگی کوشید. برقراری روابط عاطفی متعدد در میان جوانان معمولا از نظر آنها لذتبخش و نوعی تفریح است اما برای این روابط باید بهای گزافی پرداخت.
ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، شک و تردید نسبت به جنس مخالف و بی میلی به پذیرش تعهد همه از اثرات شکست های متعدد در روابط عاطفی هستند که شاید از دیدگاه جوان امروز مشکل خاصی نباشند اما زمانی که این جوانان دوران جوانی را پشت سر می گذارند، مطمئنا دیگر چنین عقیده ای نخواهند داشت و آن زمان برای پایه گذاری زندگی مشترک دیر خواهد بود.
زمانی که فردی وارد ارتباطات متعدد می شود، از این ارتباطات متنوع خسته و آزرده می شود و بسیاری از آنها به این دلیل از ازدواج صرفنظر خواهند کرد. در واقع این افراد از ارتباطات عاطفی اشباع می شوند و زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که دیگر نمی توانند اقدام مفیدی انجام دهند.
فردی که در یک رابطه ناموفق قرار بگیرد، معمولا احساس پس زدگی می کند؛ زیرا در بیشتر موارد، این رابطه با رفتارهای تند و خشن دو طرف پایان می یابد و در نتیجه آنها با دل شکستگی از یکدیگر جدا می شوند. احساس پس زدگی و حقارت اگر برای یک نفر چندین بار تکرار شود ممکن است او را به فردی تهاجمی تبدیل کند که تمایل دارد قدرت خود را ثابت کند و به طرف مقابلش نشان دهد که ارزشمند و قوی است.
مسلما هر فردی دوست دارد همسرش قدرتمند باشد اما این افراد به دلیل تجربیات تلخی که داشته اند نمی توانند به شیوه ای درست، قدرت واقعی خود را نشان دهند. افراد متاهلی که در دوران تجرد خود، بارها روابط عاطفی ناموفق را تجربه کرده اند در زندگی مشترکشان دچار ترسی هستندکه هرگز آنها را تنها نمی گذارد. آنها از این تصور که ممکن است اخلاق و رفتار همسرشان مانند افراد پیشین باشد یا به آنها خیانت کند، آنها را ترک کند و یا به دلیل کوچکترین مسئله ای رابطه شان را به هم بزند، واهمه دارند. همین ترس اجازه نمی دهد که آنها از زندگی شان ولو کاملا موفق لذت ببرند.
ناپایداری زندگی مشترک، تصویری آزاردهنده برای این افراد است که بسیاری از اوقات به آنها اجازه نمی دهد تا برای حفظ زندگی شان تلاش کنند. گاهی در زندگی کنونی فرد اتفاقی مشابه موارد قبلی می افتد که لزوما نتیجه آن مشابه ارتباطات قبلی نیست اما فرد در آن لحظه نمی تواند واقع بینانه برخورد کند و ناخودآگاه رفتاری از خود نشان می دهد تا تجربه ای که از روابط عاطفی قبلی اش داشته است، تکرار نشود؛ مثلا خانمی را در نظر بگیرید که در رابطه عاطفی قبلی اش دائما به طرف مقابل اظهار علاقه می کرد و بعد از مدتی ارتباط او با آن مرد به مشکل برخورد کرد و دلیل آن از نظر مرد، زیاده روی خانم در اظهار محبت و علاقه بوده است و اکنون این خانم از اینکه به همسرش بسیار ابراز علاقه کند، واهمه دارد؛ پس سعی می کند تا از ابراز علاقه خود در زندگی مشترک کنونی اش بکاهد؛ در حالی که اکنون همسرش مردی است که به ابراز محبت کردن های مداوم نیاز دارد و همین موضوع، مشکل جدیدی را به وجود می آورد.
از طرف دیگر شکست های متعدد در زندگی موجب می شود برخی افراد از شکستی دیگر وحشت داشته باشند؛ پس در برابر طرف مقابلشان تسلیم محض می شوند و همه مشکلات و ناراحتی ها را در خودشان می ریزند که مبادا بار دیگر شکست را تجربه کنند. این افراد هرگز از زندگی شان لذت نمی برند و وجودشان سرشار از عقده های روانی می شود.
اعتماد به نفس این افراد بسیار پایین است؛ زیرا بارها به شخصیت آنها توهین شده، غرورشان در زندگی شکسته شده و عواطفشان نادیده گرفته شده است. مواردی که ذکر کردیم نمونه هایی از مشکلاتی هستند که روابط عاطفی متعدد را برای افراد شکل می دهند و کار را به جایی می رسانند که جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده پشیمان می شوند و از آن حذر می کنند.
منبع:مجله موفقیت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ اگرمی خواهی دل یه پسررابه دست بیاری تعریف ازدواج تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
بسیاری از دختران فکر می کنند که با نزدیک شدن هر چه بیشتر و بر آورده ساختن هر چه بیشتر خواسته های یک مرد می توانند به او برسند، اما به واقع تنها راهی که برای وا داشتن یک مرد به ازدواج وجود دارد. بیش از حد نزدیک نشدن و به راحتی تن به خواسته های او ندادن است.
این یک قاعده و اصل قدیمی است که دختران نباید به همه خواسته های مردان پاسخ دهند. زنان باید بدانند که اهمیت ازدواج برای بسیاری از مردان کمتر از اهمیتی است که آنها به ازدواج می دهند. ازدواج برای یک زن بیش از یک مرد اهمیت دارد.. هر چند ازدواج برای مردان اهمیت دارد اما نه به آن میزانی که برای زنان اهمیت دارد. ازدواج برای بسیاری از مردان قید و بند است و کاهش آزادی یک مرد وقتی حاضر است آزادی خود را محدود کند و خود را در قید و بند قرار دهد که به ازای آن نیازهای حیاتی دیگرش بر اورده شود.حالا اگر نیازهای حیاتی یک مرد بر آورده شود بدون اینکه نیازی به محدود کردن آزادی باشد چه نیازی به قید و بند ازدواج هست؟
دخترانی که دل به مردانی سپرده اند که از ازدواج می ترسند در شرایطی مشابه قمار قرار می گیرند که هر چه فرد بیشتر ببازد، بیشتر قمار می کند تا شاید در یک برد همه باخت ها را جبران کند. معمولا این دختران به انتظار می نشیند و در کنار انتظار سعی می کنند که به خواسته های مرد پاسخ دهند به او محبت کند تا به آرامی راضی شود و ترس او از ازدواج بریزد.
توجه داشته باشید که ترس از ازدواج یا ترس از تعهد همسری یک ترس ساده نیست، بلکه یک اضطراب و ترس عمیق است که ریشه در کودکی یا نوجوانی فرد دارد.
ترس از ازدواج چیست؟
ترس از ازدواج یا گاموفوبیا GAMOPHOBIA اصطلاحی است که برای توصیف ترس های غیر عادی از تعهد و ازدواج به کار می رود. دلایلی که می توان برای آن برشمرد عبارتند از :
1- ابهام در تصویر آینده: فرد نمی داند با چه چیزی مواجه خواهد شد در ازدواج، خانواده جدید، روابط جدید همه و همه برای کسی که خلوتی داشته برای خودش ( درونگرا یا AVOIDANT PERSONALITY TRAIT دارای زمینه اجتناب از مردم ) کابوس است. کسی که در مجردی خود در نیمه راه پیشرفت است، می ترسد با هر تغییری، از جمله ازدواج، از اهداف خود باز بماند.
2- ترس از صمیمیت: این ترس بیشتر در پسران دیده می شود که از نظر روانی نزدیکی به زنان در بخش هایی از زندگی شان یک آرزو است و اگر از حد بگذرد، یک کابوس می شود! یک پسر از کودکی در پروسه استقلال روانی خود باید از سد مادر بگذرد، ورود به دنیای مردانه مستلزم این است که از مادر فاصله بگیریم تا پدر و عموها ما را بپذیرند. پروسه استقلال از مادر کم کم در جوانی یک مرد مبدل می شود به استقلال از زنان در ناخودآگاه پسران.
دخترانی که دل به مردانی سپرده اند که از ازدواج می ترسند در شرایطی مشابه قمار قرار می گیرند که هر چه فرد بیشتر ببازد، بیشتر قمار می کند تا شاید در یک برد همه باخت ها را جبران کند
کاهش این اضطراب و ترس یا نیاز به یک درمان جدی دارد و یا نیاز به یک اضطراب بزرگتر دارد که به واسطه آن اضطراب فرد راضی به اضطراب و ترس کوچکتر شود. همان اصطلاح به مرگ گرفتن تا به تب راضی شود با بالا رفتن سن و تنها شدن و از دست دادن فرصت ها اضطراب بزرگتری به سراغ این افراد می آید که حاضر می شوند تن به اضطراب ازدواج دهند. بنابراین تن به خواسته های آنها دادن به واقع باعث می شود که بدون اضطراب به خواسته های خود برسند هم بهره مند شوند و هم مضطرب و نگران نشوند.
یکی از راه هایی که شاید جواب دهد پاسخ ندادن به خواسته های آنهاست، چرا که فرد را تشنه نگه می دارد و فرد تشنه آب جستجو می کند. به نظر می رسد با پاسخ ندادن به خواسته های اینگونه مردان حداقل سطحی از اضطراب در آنها ایجاد می شود و این اضطراب که شما ایجاد می کنید، اگر بزرگتر از اضطراب اولیه آنها باشد معمولا باعث می شود که به سمت اضطراب کوچکتر یا ازدواج حرکت کنند. در غیر این صورت وارد این حوزه که از نظر آنها تنگ و تاریک و ترسناک است نخواهند شد.
دخترانی که تن به خواسته های مرد مورد علاقه خود می دهند با این ناخود آگاه این کار را انجام می دهند که بعدا او را درگیر احساس گناه کنند و به خاطر احساس گناه او را وادار به ازدواج کنند. اما توجه داشته باشید که داوری اضطراب احساس گناه نیست و کمتر می توان با احساس گناه بر اضطراب که هیجان قدرتمندتری است غلبه کرد اما آنها که به خواسته مرد پاسخ نمی دهند و او به اضطراب از دست دادن دچار می کنند حداقل شانس بیشتری دارند که بر اضطراب مرد از ازدواج فائق آیند چرا که برای درمان اضطراب از خود اضطراب کمک می گیرند که قدرت هماوردی و مقابله همسانی دارد.
درمان اضطراب از طریق اضطراب در یک داستان قدیمی که مولوی در مثنوی بیان می کند به این ترتیب آمده است که مردی از کشتی و سفر دریایی می ترسید و روی کشتی داد و فریاد می کرد هرچه کردند تا او را آرام کننداثر نداشت تا اینکه حکیمی گفت او را به دریا اندازید او را به دریا انداختند و پس از دقایقی او را از دریا گرفتند مرد آرام شد و در گوشه کشتی نشست و دیگر داد و فریاد نکرد.
آیا صحبت با آن مرد به یاد آوردن خاطرات قبلی ایجاد احساس گناه نوازش محبت توجه و... هیچ امر دیگری می توانست سبب شود که او از کشتی نترسد؟ ماجرای افرادی هم که از ازدواج می ترسند به همین صورت است. با هیچ وسیله ای شما نمی توانید آنها را راضی به ازدواج کنید جز آنکه آنها را با ترس بزرگتری که همان از دست دادن یا تنهایی است رو به رو سازید و البته توجه داشته باشید که این شیوه تنها برای برخی از آنها چاره ساز است نه برای همه آنها.
منبع:تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه دختران مجرد باید بدانند آنچه قبل از ازدواج باید بدانید آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید