روابط عاطفی در نوجوانان و جوانان و شکست درآن بر روحیه افراد تاثیر گذار است
تاثیر روابط عاطفی بر ازدواج جوانان و نوجوانان
جوانان امروزی نسبت به نسل های پیشین دیرتر ازدواج می کنند، در واقع امروزه سن ازدواج بالا رفته است. جوانان و نوجوانان در سنین پایین وارد روابط عاطفی متعددی می شوند که اگرچه در ظاهر خوب و ایده آل است اما اندکی نمی گذرد که مشکلات کوچک و بزرگ بروز می کنند و گاهی مشکلات به جایی می رسند که دو طرف نمی توانند این ارتباط را حفظ کنند و در نتیجه آن را خاتمه می دهند.
هر چه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر می شود و سن دختران و پسران بالاتر می رود، تصمیم گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ یعنی این روابط عاطفی سبب می شود تا افراد مجرد دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته باشند و از آنجایی که بارها شکست را در روابط عاطفی تجربه کرده اند، از ورود به رابطه ای پایدار می ترسند؛ زیرا در روابط عاطفی قبلی خود بسیار آسوده خاطر بودند؛ چرا که می دانستند هیچ تعهد مکتوبی به طرف مقابل ندارند و در نتیجه هرگاه احساس می کردند مایل به ادامه این رابطه عاطفی نیستند، می توانند آن را پایان دهند اما در زمان ازدواج و عقد رسمی، دیگر نمی توان به سادگی قبل، ارتباط را پایان داد، در نتیجه این مسئله در دل جوانان ترسی ایجاد می کند که بسیاری از آنها را کاملا از ازدواج منصرف می کند.
اگرچه شکست عاطفی تلخ و دردناک است اما همین که فرد می داند اجباری در حفظ این ارتباط ندارد کار را برایش ساده تر می کند اما در ازدواج باید صبوری کرد و تا حد ممکن برای حفظ زندگی کوشید. برقراری روابط عاطفی متعدد در میان جوانان معمولا از نظر آنها لذتبخش و نوعی تفریح است اما برای این روابط باید بهای گزافی پرداخت.
ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، شک و تردید نسبت به جنس مخالف و بی میلی به پذیرش تعهد همه از اثرات شکست های متعدد در روابط عاطفی هستند که شاید از دیدگاه جوان امروز مشکل خاصی نباشند اما زمانی که این جوانان دوران جوانی را پشت سر می گذارند، مطمئنا دیگر چنین عقیده ای نخواهند داشت و آن زمان برای پایه گذاری زندگی مشترک دیر خواهد بود.
زمانی که فردی وارد ارتباطات متعدد می شود، از این ارتباطات متنوع خسته و آزرده می شود و بسیاری از آنها به این دلیل از ازدواج صرفنظر خواهند کرد. در واقع این افراد از ارتباطات عاطفی اشباع می شوند و زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که دیگر نمی توانند اقدام مفیدی انجام دهند.
فردی که در یک رابطه ناموفق قرار بگیرد، معمولا احساس پس زدگی می کند؛ زیرا در بیشتر موارد، این رابطه با رفتارهای تند و خشن دو طرف پایان می یابد و در نتیجه آنها با دل شکستگی از یکدیگر جدا می شوند. احساس پس زدگی و حقارت اگر برای یک نفر چندین بار تکرار شود ممکن است او را به فردی تهاجمی تبدیل کند که تمایل دارد قدرت خود را ثابت کند و به طرف مقابلش نشان دهد که ارزشمند و قوی است.
مسلما هر فردی دوست دارد همسرش قدرتمند باشد اما این افراد به دلیل تجربیات تلخی که داشته اند نمی توانند به شیوه ای درست، قدرت واقعی خود را نشان دهند. افراد متاهلی که در دوران تجرد خود، بارها روابط عاطفی ناموفق را تجربه کرده اند در زندگی مشترکشان دچار ترسی هستندکه هرگز آنها را تنها نمی گذارد. آنها از این تصور که ممکن است اخلاق و رفتار همسرشان مانند افراد پیشین باشد یا به آنها خیانت کند، آنها را ترک کند و یا به دلیل کوچکترین مسئله ای رابطه شان را به هم بزند، واهمه دارند. همین ترس اجازه نمی دهد که آنها از زندگی شان ولو کاملا موفق لذت ببرند.
ناپایداری زندگی مشترک، تصویری آزاردهنده برای این افراد است که بسیاری از اوقات به آنها اجازه نمی دهد تا برای حفظ زندگی شان تلاش کنند. گاهی در زندگی کنونی فرد اتفاقی مشابه موارد قبلی می افتد که لزوما نتیجه آن مشابه ارتباطات قبلی نیست اما فرد در آن لحظه نمی تواند واقع بینانه برخورد کند و ناخودآگاه رفتاری از خود نشان می دهد تا تجربه ای که از روابط عاطفی قبلی اش داشته است، تکرار نشود؛ مثلا خانمی را در نظر بگیرید که در رابطه عاطفی قبلی اش دائما به طرف مقابل اظهار علاقه می کرد و بعد از مدتی ارتباط او با آن مرد به مشکل برخورد کرد و دلیل آن از نظر مرد، زیاده روی خانم در اظهار محبت و علاقه بوده است و اکنون این خانم از اینکه به همسرش بسیار ابراز علاقه کند، واهمه دارد؛ پس سعی می کند تا از ابراز علاقه خود در زندگی مشترک کنونی اش بکاهد؛ در حالی که اکنون همسرش مردی است که به ابراز محبت کردن های مداوم نیاز دارد و همین موضوع، مشکل جدیدی را به وجود می آورد.
از طرف دیگر شکست های متعدد در زندگی موجب می شود برخی افراد از شکستی دیگر وحشت داشته باشند؛ پس در برابر طرف مقابلشان تسلیم محض می شوند و همه مشکلات و ناراحتی ها را در خودشان می ریزند که مبادا بار دیگر شکست را تجربه کنند. این افراد هرگز از زندگی شان لذت نمی برند و وجودشان سرشار از عقده های روانی می شود.
اعتماد به نفس این افراد بسیار پایین است؛ زیرا بارها به شخصیت آنها توهین شده، غرورشان در زندگی شکسته شده و عواطفشان نادیده گرفته شده است. مواردی که ذکر کردیم نمونه هایی از مشکلاتی هستند که روابط عاطفی متعدد را برای افراد شکل می دهند و کار را به جایی می رسانند که جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده پشیمان می شوند و از آن حذر می کنند.
منبع:مجله موفقیت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ اگرمی خواهی دل یه پسررابه دست بیاری تعریف ازدواج تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
سوالات خواستگاری برای شناخت تفکر دختر و پسر
مهمترین سوالات خواستگاری
امر ازدواج و انتخاب همسر برای نسل جوان از اهمیت بالایی برخوردار است. موفقیت یا عدم موفقیت در این امر مقدس و درعین حال حساس، تعیین کننده سرنوشت جوانان است و سلامت جسم و روان و پیشرفت های مادی و معنوی آنان در عرصه های اجتماعی، ارتباطی تنگاتنگ با درستی یا نادرستی انتخاب همسر و پایداری یا ناپایداری ازدواج دارد، و سوالات خواستگاری آغاز این راه مقدس است.
سوالات جلسه خواستگاری
بهتر است جلسه خواستگاری برای صحبت مستقیم دختر و پسر وقتی اتفاق افتد که تحقیقات لازم درباره دختر و خانواده اش از منابع تحقیق ( همسایه ها، دوستان و آشنایان، رجوع به محل تحصیل یا کار فرد مورد نظر و ...) توسط خانواده پسر و همچنین تحقیقات لازم درباره پسر، توسط خانواده دختر صورت گیرد (خاصه اگر طرفین نا آشنا باشند) و پس از آن اگر رضایت طرفین در این مرحله حاصل شد، برای تکمیل شناخت، اقدام به صحبت های مستقیم و رو در روی دختر و پسر شود (زیر نظر خانواده های طرفین)؛ کاری که بسیاری از خانواده ها آن را انجام می دهند.
حال اگر از این مرحله گذشتید و توافقات اولیه صورت گرفت، به جلسه رسمی خواستگاری می رسیم که در آن جا دختر و پسر برای شناخت بیشتر از هم اقدام به پرسش و سوالات خواستگاری از یکدیگر می کنند.
سوالهای خوب در جلسه خواستگاری
اگر دختر و پسر از تفاوت های فردی و خانوادگی یکدیگر مطلع باشند می توانند تصمیم درست بگیرند. در جلسات خواستگاری وقتی دختر و پسر به طور خصوصی با هم صحبت می کنند پرسش هایی که از هم می پرسند به آنها کمک می کند بعضی از تفاوت های خانوادگی خود را بشناسند.
سوالات خواستگاری و پرسشهایی درباره رابطه با خانواده
کسی که در جلسه خواستگاری حاضر می شود یعنی می خواهد تشکیل خانواده بدهد. پس مهم است که بدانید در مورد خانواده چطور فکر می کند، چه دیدگاهی دارد و روابطش را با اعضای خانواده چطور تنظیم کرده است.
پاسخ به پرسش های زیر در جلسه خواستگاری می تواند به شما کمک کند آینده خودتان را در زندگی خانوادگی با طرف مقابل ببینید.
1. خانواده برای تو چقدر اهمیت دارد؟
2. احساس ات درباره شیوه ای که والدین ات تو را بزرگ کرده اند چیست؟
3. والدین ات اهل کجا هستند و کجا بزرگ شدند؟ درباره ریشه های فرهنگی و ملیتی آنها چه می دانی؟
4. چه سنت هایی در خانواده شما اهمیت داشته اند؟ دوست داری فرزندانت هم این سنت ها را ادامه بدهند؟
5. روابط تو با برادرها و خواهرهایت چگونه است؟ نزدیکترین عضو خانواده به تو کیست؟
6. بزرگترین نزاعی که با خانواده خود داشتی چه بوده است؟ آیا این مسئله کاملا حل شده است؟
7. چند وقت یک بار خانواده ات را می بینی؟ فکر می کنی همین مقدار کافی است؟
8. آیا در زمان کودکی تو والدین ات با هم درگیری و نزاعی شدیدی پیدا کردند؟ چه احساسی نسبت به آن وضعیت داشتی؟
9. نسبت به حفظ روابط خانوادگی با اقوام احساس تعهد می کنی؟ به نظر تو کار درستی است که با بخشی از اعضای فامیل قطع رابطه کنیم؟
10. در بین اقوام ات چه کسی برای تو فرد محبوبی است؟ چه چیزی او را تا این حد ویژه کرده است؟
11. در مدت آشنایی چه رفتارهایی از طرف خانواده من باعث ناراحتی تو شده است؟ فکر می کنی می توانیم موضوع را حل کنیم؟
12. معمولاً از شهرهای دیگر مهمان برای شما می آید؟ اگر به خانه ما آمدند دوست داری چقدر آنجا بمانند؟
13. نسبت به عضوی از اعضای خانواده خود حسادت می کنی؟ چرا؟
14. اگر بچه داشته باشیم مایلی چند وقت یک بار پدربزرگ و مادربزرگ خود را ببیند؟ درباره اینکه بچه ها وقت زیادی را با پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر بستگان بگذرانند، نگرانی خاصی داری؟
طرح پرسش در جلسه خواستگاری و شناخت بیشتر افراد از یکدیگر
سوالات خواستگاری درباره ویژگی های شخصی و احساسات
ویژگی های شخصیتی آدم ها در واقع هسته و قلب وجود آنهاست. ممکن است هر فردی بتواند دیدگاه خود را درباره اقتصاد یا سیاست عوض کند اما به سختی ممکن است بتواند عکس العمل خود را نسبت به پدیده ها و اتفاق ها، حتی در مدت زمان طولانی تغییر دهد. طرح پرسش های زیر در جلسه خواستگاری به دختر و پسر کمک می کند همدیگر را بهتر بشناسند. حتی اگر به پرسش های زیر در مورد خودشان جواب دهند درک و شناخت عمیق تر نسبت به خود پیدا می کنند.
1. چه چیزهایی را در شخصیت من دوست داری؟
2. در زندگی خود کسی را الگو قرار داده ای، کسی که دوست داشته باشی همه کارهایت دقیقاً مثل او باشد؟
3. به نظر تو چه چیزی به ما ارزش زنده بودن می دهد؟
4. آیا تو فردی هستی که خود را با تغییرات هماهنگ می کند؟ ممکن است در مورد این موضوع یک مثال بزنی؟ برای مثال به تغییر مهمی که در زمینه شغلی یا خانوادگی ات رخ داده اشاره کن.
5. به طور کلی کدام یک از این ویژگی ها درباره تو صدق می کند؛ بدبین، خوش بین، یا واقع گرا؟
6. فکر می کنی بهترین مزیت مرد بودن/ زن بودن چیست؟
7. آیا معمولاً تصمیم های خود را قبل از ابراز یا اجرا، تحلیل و بررسی می کنی یا بدون اینکه زیاد به آنها فکر کنی، تصمیم هایت را اجرا می کنی؟
8. در ابراز احساسات راحت هستی؟ چه احساسی رو به سختی ابراز می کنی؟ چه احساسی رو در خودت به سختی کنترل می کنی؟
9. وقتی در یک وضعیت بحرانی گرفتار می شوی خودت و شرایط را چگونه مدیریت می کنی؟
10. چه چیز باعث می شود احساس امنیت و آرامش کنی؟ آیا چیزی هست که دائماً درباره آن نگران باشی؟
11. فکر می کنی بزرگترین عیب تو چیست؟ برای رفع آن چه کاری باید بکنی؟
12. آدم قابل اعتمادی هستی؟ چه ویژگی هایی باعث می شود قابل اطمینان باشی؟
13. در چه حوزه هایی از زندگی احساس استقلال یا وابستگی می کنی؟
14. چه چیزهایی می توانند تو را عصبانی کنند؟ معمولاً در زمان عصبانیت چه واکنش هایی از خودت نشان می دهی؟ تا حالا واکنش فیزیکی هم داشته ای؟
15. اگر همسرت کار اشتباهی انجام دهد، چه عکس العملی نشان می دهی؟ یا حاضری او را ببخشی؟
16. از چه چیزی خیلی می ترسی؟ آیا این ترس تا به حال باعث شده نتوانی کاری را که می خواهی انجام دهی؟
17. آیا تا به حال در زندگی خود نقطه عطفی داشته ای؟
18. صبح ها که از خواب بیدار می شوی سرحال هستی یا بداخلاق و بی حوصله؟ در حالت دوم چقدر طول می کشد تا سرحال شوی؟
19. از اینکه توی جمع صحبت کنی، چه احساسی داری؟ آیا دچار اضطراب می شوی یا به راحتی حرفت را به پایان می بری؟
20. تا حالا عزیزی را از دست داده ای؟ چطور با مرگ او کنار آمدی؟
21. در طول روز بهتر کار می کنی یا شب ها راحت تری؟
22. وقتی غمگینی، چه واکنش ها و حرف هایی از سوی دیگران تو را آرام می کند؟
23. آیا آدمی هستی که برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کند؟ برای چند سال آینده زندگی خود برنامه ریزی کرده ای؟
24. آیا دوست داری که همسرت در انجام کارها و برنامه هایی که داری به تو کمک کند یا با کمک او مخالفت می کنی؟
25. وقتی مریض هستی و احساس ضعف می کنی دوست داری تنها باشی، ترجیح می دهی کسی کنارت باشد یا دوست داری یکی دائم از تو مراقبت کند؟
26. شرکت در چه نوع فعالیت های اجتماعی را دوست داری؟ با حضور در گروه های کوچک راحت تری یا در جمع های بزرگ؟
27. ترجیح می دهی در گروه، یک رئیس و سردسته باشی یا حضورت کمرنگ باشد؟
28. آیا از در آغوش گرفتن مردم خوشحال می شوی؟ آیا دوست داری دیگران تو را در آغوش بگیرند یا از لمس بقیه احساس خوبی نداری؟
29. معمولاً از دیگران درخواست کمک یا حمایت می کنی یا ترجیح می دهی همه کارها را خودت انجام دهی؟
30. چقدر مقید به امورات مذهبی هستید؟
31. تاریخ های مهم مثل تولد و سالگرد ازدواج را در تقویم ات یادداشت می کنی؟ معمولاً تاریخ ها یادت می مانند؟
32. به چه نوع از موسیقی علاقندی؟ خوانندده خاصی یا گروه خاصی؟
33. تا حالا تنهایی زندگی کرده ای؟ از تنهایی لذت می بری؟ چقدر می توانی تنها بودن را تحمل کنی؟
34. تا حالا شده حس کنی به حمایت عاطفی نیاز داری؟ چه زمانی بوده است؟
35. آیا اغلب احساس می کنی که خیلی وقت تلف می کنی و در انجام کارها تنبل هستی؟ آرزو می کنی که کاش این طور نبود؟
36. آیا آدم وقت شناسی هستی و یا معمولاً دیر سر قرار حاضر می شوی؟
نکته: سوال ها و حرف هایی که در جلسه خواستگاری مطرح می شوند اهمیت زیادی دارند چون پایه ای برای ارتباطات بعدی هستند. دختر و پسر باید بدانند هدف و خواسته آنها از ازدواج چیست تا بتوانند صحیح و هدفمند با هم گفتگو کنند. در واقع دو طرف باید براساس معنایی که زندگی مشترک و همسر خوب برای آنها دارد سوال هایی بپرسند که به شناخت آنها از طرف مقابل کمک بیشتری می کند.
منابع: تندرستی /پرسمان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
خانمها به دنبال چه مردانی هستند؟ آمادگی مردان برای ازدواج آنچه قبل از ازدواج باید بدانید برای ازدواج هدف داشته باشید قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید
ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات در زندگی هر شخصی است
ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات در زندگی هر شخصی است. ازدواج به هم پیوستگی یک زن و مرد و ادای وظیفه ی طبیعی و حتمی برای انسان ها است که اندیشه ی خالق جهان به منظور استمرار موجودیت و بقای نسل بشر به عهده زن و مرد گذارده است که آن ها با انجام این عمل هم نیازهای جسمانی و عاطفی خود را رفع می کنند و هم خلأ موجود در وجودشان را پر می سازند و هم سهم خویش را در تشکیل جامعه با تولید نسل و تربیت آن ها ادا می کنند. لذا اگر مرد و یا زنی در مراحل حیات خود از انجام این تکلیف طبیعی سرباز زند ، سلامتی جسمی و سعادت روحی خویش را مختل ساخته است.
از دگر سو، ازدواج به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات خانوادگی باید در قالب و چارچوب خاص خود قرار گیرد .افراد در صورتی می توانند در زمینه ازدواج تصمیم درست بگیرند که از کمک و مساعدت والدین خود نیز بهره ببرند.
تعامل سازنده والدین و فرزندان
بهره گیری درست از راهنمایی های والدین زمانی رخ می دهد که هم والدین توانایی ارایه یک نقشه راه شایسته را داشته باشند و هم جوان پذیرای این راهنمایی ها باشد و الا در جایی که والدین راهنمای خوبی نیستند و فرزندان نیز تعامل خوب و مثبتی با والدین خود ندارد، ارشاد و راهنمایی والدین راه به جایی نخواهد برد.
لذا ضرورت دارد که یک جوان با خانواده خود ارتباط خوب و اثر بخش داشته باشد.اگر این اتفاق بیفتد فرزندان می توانند تصمیم درستی در این امر بگیرند. برای این منظور لازم است که :
- زمانی که با فرزند خود صحبت می کنند خوب به حرفهای وی گوش دهند و حرف دل فرزند خود آگاه شوند.
- سعی کنند دنیا را از دید فرزند خود درک کنند و این کار را به خوبی انجام دهند و در این مرحله با فرزند خود همراهی کنید.
- والدین سعی کنند آنچه را که شنیده اند اعتبار ببخشند و نسبت به او درک هم دلانه نشان دهند.
زمانی که چنین رابطه ای بین والدین و فرزند ایجاد می شود ، فرزندان به والدین خود اعتماد می کنند و از انها راهنمایی می گیرند.
تعیین تکلیف ممنوع!
یک نکته مهم که باید مد نظر قرار گیرد این است که والدین به هیچ عنوان نباید تعیین تکلیف کنند و لذا ضرورت دارد در این برهه زمانی فقط پیشنهاد خود را بیان کنند . اما مشکل از آنجا شروع می شود که در امر انتخاب همسر، والدین پا را فراتر گذاشته و در جریان انتخاب همسر و در ادامه جریانات ازدواج، گوی سبقت را از جوانان ربوده و در کوچکترین مساله ای نظارت می کنند و فرصت نظر دادن و پرداختن دو جوان به مساله مزبور را می گیرند.
همین سبک رفتاری باعث می شود که به مرور والدین دو طرف گاه به شدت درگیر ماجرا شده و در ادامه یا جریان ازدواج منتفی می شود و یا اینکه ازدواج دو جوان، با مجموعه ای از دلخوری ها صورت می گیرد.
سرگردانی شیوا و فرهاد
شیوا و فرهاد دو سال است که در جریان شناخت قبل از ازدواج هستند و دوران نامزدی را سپری می کنند. آنها از ادامه دار شدن زیاد دوران نامزدی به ستوه آمده ند. در حقیقت والدین دو طرف با اشکال تراشیهای زیاد، سنگ اندازیها و بداخلاقی هایی که با یکدیگر می کنند اجازه نمی دهند رابطه این دو به عقد منجر شود.
الان هم هر دو خانواده قهر هستند و این دو جوان عاشق، سرگردان و مستاصل مانده اند.
والدین شیوا در مورد کار فرهاد ابراز نگرانی می کنند و بیان می کنند چون فرهاد کارش قراردادی است باید پشتوانه ای از طرف خانواده پسر ارایه شود تا رضایت به این ازدواج دهند مثلا ملکی به نام شیوا شود.
خانواده فرهاد هم معتقدند که پشتوانه فرهاد مهارت و تحصیلات وی است و حتی اگر کارش را از دست بدهد ان قدر توانایی دارد که یک زندگی را اداره کند. و به بیشتر از 14 سکه برای مهریه رضایت نمی دهند.خانواده داماد معتقد است چون مسکن فرهاد را قرار است مهیا کنند لذا تمام هدایای جمع اوری شده باید به دست انها برسد از طرف دیگر خانواده شیوا اصرار دارند که چهار قلم از وسایل برقی جهیزیه را خانواده فرهاد باید تامین کنند و ..
خلاصه تمام رابطه این دو خانواده بر سر مسایل این چنینی تیره و تار شده و دو جوان سرگردان مانده اند که عاقبت این ازدواج چه می شود در حالی که این مسایل، دغدغه اصلی خود شیوا و فرهاد نمی باشد...
افراد در صورتی می توانند در ازدواج تصمیم درست بگیرند که از کمک والدین خود نیز بهره ببرند
چقدر خودرایی در ازدواج لازم است؟
بهره گیری درست از راهنمایی های والدین زمانی رخ می دهد که هم والدین توانایی ارایه یک نقشه راه شایسته را داشته باشند و هم جوان پذیرای این راهنمایی ها باشد
البته خود رای بودن و عدم دخالت دادن والدین و بزرگترهای فامیل در انتخاب همسر احتمال انتخاب نامناسب را افزایش می دهد چرا که جوانان ممکن است وجوه مشترکی را که باید بین جوانان و خانواده ها حاکم باشد از سوی آنها درنظر گرفته نشود اما وقتی دخالت والدین دو طرف از حد بگذرد نه تنها باعث موفقیت در ازدواج و شناخت دقیق طرفین از یکدیگر نمی گردد بلکه خود یکی از موانع مهم و جدی در ازدواج جوانان امروزی شده است.البته از دگر سو دخالت در صورت قانع کردن فرزند، بدون هیچ امر و نهی ای، به گونه ای که به فرزند آرامش دهد تا بتواند به درستی تصمیم گیری کند، چنین دخالتی اشکالی نخواهد داشت.
شیوا و فرهاد چه می توانند بکنند؟
به نظر می رسد شیوا فرهاد با بزرگترین مشکلی که در حال حاضرمواجه شده اند، نفوذ ناپذیر دانستن والدین خود در موافقت آنها با ازدواج است؛ البته این بدان دلیل است که این دو نسبت به قدرت شگرف خود در اثر گذاری بر والدین خود آگاهی ندارند؛ زیرا والدین به شدت به فرزندان خود علاقه دارند وآنها می توانند با استفاده از راهکارهایی، چه از راه علاقه و چه از راه ترس، نظر والدین خود را برای ازدواج جلب کنند.
از این رو آنها می توانند:
- سعی کنند تا اطمینان والدین را نسبت به داشتن صلاحیت و توان پذیرش مسئولیت زندگی جلب کنند.
- عقیده خود را در مورد نادرستی تأخیر ازدواج به والدین اعلام کنند.
- می توانند به صورت غیر مستقیم؛ مانند ابراز ناراحتی و افسردگی به خاطر تنهایی، نارضایتی خود در تاخیر ازدواجشان را آشکار نمایند.
- می توانند بر یکی از والدین اثر گذاشته و او را به سراغ دیگری فرستاد.
- می توانند از دیگر اعضای خانواده مانند خواهر، برادر و یا بزرگان فامیل که می توانند بر والدین تاثیرگذار باشند، کمک گرفته و جلب واسطه کنند.
نکته بسیار مهمی که به فرهاد و شیوا توصیه می شود این است که سعی کنند تا از حرف زدن والدین شان بر آشفته نشوند و به جای بر آشفتگی، باید درست برخورد کنند تا فرصت برای تبادل نظر منطقی و حل مساله ایجاد گردد.
والدین همواره باید به یاد داشته باشند که:
خانواده اولین و مهم ترین پایه گذار شخصیتی و معیارهای فکری فرزندان می باشد و نقش حیاتی در تعیین سرنوشت، سبک و خط مشی زندگی آتی آنان دارد. پسران و دختران برای درک بهتر و بیشتر و آشنایی با محیط پیرامون و از همه مهمتر انتخاب درست همسر، نیاز به راهنمایی و آگاهی والدین خود دارند.
اما والدین نیزباید بدانند که انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر در جهت حفظ و پیشبرد یک ازدواج موفق است. بنابراین با چشم پوشی و نرمش نسبت به برخی مسایل خصوصا موضوعات جانبی که بیشتر با مادیات مرتبط است، نه تنها می توانند از تنش های بی دلیل پیشگیری کنند، بلکه گامی محکم و اساسی در راستای تحکیم بنیان های خانوادگی فرزندان خود بردارند.
منبع: تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
برای ازدواج هدف داشته باشید تعریف ازدواج زنانی که از ازدواج می ترسند قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید وقتی مردی شما را بخواهد آمادگی مردان برای ازدواج
یکی از اشتباهات بسیاری از دختران قبل از ازدواج اصرار به تغییر شخصیت طرف مقابل است
دخترهایی که در استانه ازدواج هستند پرسش های بسیاری در ذهنشان هست که تلاش می کنند پاسخی برای آن ها بیابند و تصوراتی که بسیاری از آن ها می تواند اشتباه باشد.
عوضش می کنم
یکی از اشتباه هایی که بسیاری از دختران قبل از ازدواج مرتکب می شوند، اصرار به تغییر شخصیت طرف مقابل است. آنها فکر می کنند قبل از شروع زندگی باید به اصطلاح گربه را دم حجله کشت و برای این کار تلاش می کنند همسر آینده شان را با دعوا، قهر، خواهش و هر راه دیگری که می دانند عوض کرده و شبیه تصویر ذهنی خود کنند. آنها فکر می کنند هم شکل بودن و هم رنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما اشتباه می کنند. اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید که شما و همسرتان، از دو خانواده و دو فرهنگ متفاوت هستید و هرگز نمی توانید دنیا را از یک دریچه ببینید. هر یک از شما تجربه ها و باورهای متفاوتی دارید و تا زمانی که در تعارض با هم قرار نگیرید و از این باورها چماقی برای کوبیدن هم نسازید، تهدیدی متوجه شما نخواهدبود.
باید برای هم بمیریم
عاشق شدن، هیجان انگیزترین بخش زندگی است؛ بخشی که می تواند یک زندگی مشترک را لذت بخش تر کند، اما گمان نکنید برای داشتن یک زندگی عاشقانه، نیاز به یک زندگی افسانه ای دارید، درست است که باید خواستگارتان را دوست داشته باشید اما عشق آنقدر ساده نیست که در هر شرایطی سر و کله اش پیدا شود. اگر یک دوره نامزدی کوتاه را گذرانده اید و احساس می کنید بی اندازه عاشق هستید، باید بگوییم که بیشتر از عشق درگیر هیجان شده اید، چیزی که می تواند چنین حدی از علاقه را به وجود بیاورد، موضوعات ساده یک نامزدی کوتاه مدت نیست، بلکه حمایت و درکی است که در موقعیت های پیچیده تر زندگی می بینید و باعث می شود که هر روز، بیشتر حس کنید که این مرد، همان مرد رویاهای شماست. همان یک نفری که برای شما به دنیا آمده و امروز کنارتان است.
عشق با گذشت زمان تمام می شود؟
بعضی ها فکر می کنند گذشت زمان می تواند عشق را محو کند و به همین دلیل تن به ازدواج با کسی می دهند که هیچ علاقه یا کششی نسبت به او ندارند، اما اگر شما یک عاشق واقعی باشید و برای این موضوع هزار و یک دلیل داشته باشید، آنچه با گذشت زمان از زندگی شما بیرون می رود، عشق نیست بلکه هیجان و ساده انگاری ای است که ممکن است در ماه های اول رابطه، شما را شجاع تر و ماجراجوتر کند و به شما این حس را بدهد که تنها عاشق روی زمین هستید، اما کنار رفتن پرده هیجان از این حس، موضوعی نیست که برای آن سوگوار باشید.
یک عشق واقعی می تواند با آرامش و روزمرگی هم همراه شود. در چنین شرایطی شما از همسرتان فاصله نگرفته اید، بلکه به مراحل بالاتری از دوست داشتن رسیده اید که با آرامش بیشتر و هیجان کمتر همراه است.
بسیاری از زوج ها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختی می دانند
یک زندگی موفق، زندگی بدون بحث!
بسیاری از زوج ها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختی می دانند. خیلی از آنها به دلیل چنین تفکری اختلاف نظرشان را در دل شان نگه می دارند و می خواهند با سکوت شان جلوی بحث را بگیرند، اما نباید فراموش کنید که ترس از دعوا، نشانه خوشبختی شما نیست. یک زوج خوشبخت می توانند اختلاف شان را به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان دارد، بجنگند و پیروز شوند. یک زوج ایده آل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی نمی کنند. آنها به اختلاف نظر هم بر می خورند و گاهی از هم دلخور می شوند، اما تفاوت شان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی بر می آیند و به جای دلخوری های بی مورد، از این بحث ها درس می گیرند.
مسئولیت اداره زندگی به عهده مرد است!
دوره و زمانه عوض شده. درست است که هنوز هم در بسیاری از خانواده ها، مسئولیت های مالی و بسیاری وظیفه های دیگر بر عهده مردان است، اما این موضوع نباید باعث شود که با بی خیالی خودتان را به حاشیه ببرید و فقط ناظر تلاش های او باشید. اگر می خواهید زندگی موفق و آرامی داشته باشید، از همان اول سنگ ها را وا بکنید و مسئولیت ها را تقسیم کنید. این تقسیم بندی را می توانید براساس علایق و توانایی هایتان انجام دهید.
اگر همسر شما آشپز بهتری است و شما درآمد بیشتری دارید، می توانید کلیشه ها را کنار بگذارید و هر کدام سهم بیشتری از کاری که در آن توانمندتر هستید برعهده بگیرید. قرار نیست شما مثل والدین تان زندگی کنید، بلکه می توانید با تفاهم و بدون ترس از قضاوت دیگران، در همه بخش های این زندگی سهیم شوید و تنها برای آرامش بیشتر و کمتر کردن تنش ها تلاش کنید.
خودم را دوست دارد نه جسمم را
اگر از آن دسته زن هایی هستید که گمان می کنید ارتباط زناشویی، در آخرین ردیف اولویت های زندگی مشترک است، در اشتباه هستید. گمان نکنید مردی که عاشق تان است، به جسم شما نیازی ندارد و تنها به تفکرات و کلام شما اهمیت می دهد. ازدواج، راهی مشروع و پسندیده برای برقراری یک رابطه سالم جسمانی هم هست. حق شما و همسرتان است که از چنین رابطه ای بهره ببرید و با کمک آن پایه های زندگی تان را محکم تر کنید. اگر شما می خواهید زندگی مشترک موفقی داشته باشید، باید به همه ابعاد یک رابطه توجه کنید و هیچ بعدی را فدای دیگری نکنید.
به خاطر من هر کاری می کند
درست است که عشق قدرت می آورد، اما قرار نیست که از مرد زندگی تان، به گناه عاشق شدن، یک فرد ضعیف و زیردست بسازید. بسیاری از زن ها گمان می کنند اگر مردی عاشق شان باشد، به خاطر آنها همه پل های پشت سرش را خراب می کند و به هیچ چیز دیگری جز فرد مورد علاقه اش توجه نمی کند. بیشتر زن ها با چنین تفکری، همسرشان را در معرض آزمایش های سخت قرار می دهند و به او می گویند اگر مرا دوست داری، باید هرچه را که می خواهیم، انجام دهی، اما واقعیت این است که چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی ضعیف، بی پناه و منفعل است. یک عاشق واقعی هرگز به خاطر حسش از اصول و منطقش نمی گذرد، بلکه سعی می کند حسش را با عقلانیت همراه کند و از این راه به پیشرفت بهتر آن کمک می کند.
مردها، ارزش حمایت را نمی فهمند
نمی گوییم که همه مردهای جهان، آن قدر منطق و انصاف دارند که همه حمایت ها و کمک هایتان را درک کنند و همیشه آنها را در ذهن داشته باشند، اما می گوییم اگر با مردی شایسته ازدواج کرده باشید، می توانید مطمئن باشید که او کوچک ترین همدلی های شما را می بیند و همیشه آنها را در ذهنش نگه می دارد. مردها خیلی راحت تفاوت شما با زنان دیگر را می بینند و بیشتر وقت ها شما را با زنان دیگر مقایسه می کنند. اگر می خواهید در زندگی مشترک تان موفق باشید،
به آدم های اطراف تان خوب نگاه کنید. چه خصوصیاتی در زنان دیگر وجود دارد که همسرتان از آنها بیزار است و چه ویژگی هایی را در زنان دیگر تحسین می کند؟ مطمئن باشید اگر آن خصوصیات منفی را حذف کنید و چند قدم به آن ویژگی های تحسین شدنی نزدیک تر شوید، همسرتان حتما قدر شما و تلاش های تان را می داند و شما و زنان دیگر را به یک چشم نمی بیند.
منبع: مجله خانه بخت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه قبل از ازدواج باید بدانید آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید