فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

نحوه انتخاب زنان حرمسرای قاجار چگونه بود؟



حرمسرای قاجار, زنان حرمسرای قاجار, زنان حرمسرای ناصرالدین شاه

عده ای از زنان حرمسرای قاجار  به دلایل سیاسی منتخبین حضور بودند

 

زنان حرمسرای قاجار چگونه انتخاب می شدند؟
در زمان قاجار مردان در گرفتن زنان از نظر تعداد هیچ محدودیتی نداشتند و تعداد زنان به توانایی مالی آنها بستگی داشت، بنابراین شاهان قاجار که از لحاظ مالی از همه داراتر بودند زنان بیشتری در حرمسرای خود جای می دادند...

 

- انتخاب زنان حرمسرای قاجار به دلایل سیاسی

زنان حرمسرای قاجار  هم تا حدی بی خبر از همه جا، بخشی از تاریخ قاجار را تحت تاثیر وجودشان قرار دادند. آنها به بهانه های مختلف راهی حرمسراهای شاهان قاجار می شدند.
عده ای از زنان حرمسرا به دلایل سیاسی منتخبین حضور بودند. ازدواج آقامحمدخان با گلبخت خانم دختر یکی از سران قبایل ترکمن برای اتحاد با این قبیله بود. این دست ازدواج های مصلحتی در زمان قاجار رواج زیادی داشت. شاهان قاجار با سران ایل ها و طایفه ها وصلت می کردند.

 

گاهی این حکام بودند که برای روابط با شاه هان قاجار پیش دستی می کردند، مثلا الله یارخان حاکم عصیانگر سبزوار به خاطر عذرخواهی از شاه، و ابراز پشیمانی، دختر خود را روانه دربار و حرمسرای فتحعلی شاه کرد. همچنین محمدشاه با دختر قاسم خان یکی از سران طایفه قاجار که در تاریخ به نام مهدعلیا مشهور است ازدواج کرد. مهد علیا مادر ناصرالدین شاه بود.

 

زنان حرمسرا یکی از موضوعات ثابت نقل خاطرات از دوران قاجار است. کلنل ماساگوفسکی فرمانده بریگاد قزاق روسیه تزاری در ایران زمان قاجار در کتاب خاطرات خود می نویسد: «حرمسرای ناصرالدین شاه متشکل از چندصد زن می شد که اکثرا از میان منتفذترین طبقات جامعه گرفته شده بود.

 

حرمسرای قاجار,حرمسرای شاهان قاجار, زنان حرمسرای ناصرالدین شاه

زنان حرمسرای شاهان قاجار یکی از موضوعات ثابت نقل خاطرات از دوران قاجار است

 

نه فقط با اعیان و اشراف ایران که در راس امور قرار گرفته و در خود تهران می زیستند بلکه حتی با دور افتاده ترین گوشه و کنار ایران، نزدیکترین وابستگی خویشاوندی داشتند. در زمان ناصرالدین شاه هیچ استان، هیچ شهرستان مهم، هیچ ایل و طایفه، هیچ ملاک با نفوذی نبود که شهره ترین زیبا رویان آنها نماینده ای در تهران نداشته باشد.»

 

- برخی از زنان حرمسرا طی جنگ ها و اسیر شدن انتخاب می شدند
گروه دیگری از زنان حرمسرا شامل دختران یا زنانی بودند که از طریق جنگ ها و یا دزدیده شدن و یا تجارت برده، اسیر و فروخته می شدند و تحت عنوان کنیز در خدمت شاهان قاجار قرار می گرفتند. در دوران آقامحمدخان در قفقاز پانزده هزار دختر به اسارت او در آمدند که تعدادی از آنها روانه ای حرمسرای او شدند و بقیه در بازارها به فروش گذارده شدند.

 

- ورود زنان به حرمسرای قاجار، از طریق سایر زنان حرمسرا

راه دیگر ورود زنان به حرمسرای قاجاری، از طریق زنان حرمسرا بود. بعضی از زنان برای اینکه شاه را فریفته خیرخواهی خود کنند سعی در آشنایی شاه با کنیزان و خدمتکاران خود داشتند. زنان جا افتاده حرم تلاش می کردند که در اطراف خود خدمتکاران زیبا و خوش رو و تربیت شده داشته باشند. مثلا مادر شاهزاده ملک قاسم میرزا جهت جلب رضایت فتحعلی شاه چند نفر از خدمتکاران خود را تقدیم شاه کرد. امینه اقدس همسر ناصرالدین شاه دختران جوانی را که شاه مایل بود هر هفته یکی از آنها را صیغه کند برای وی تدارک می دید.

 

حرمسرای قاجار,زنان حرمسرای فتحعلی شاه, زنان حرمسرای ناصرالدین شاه

یکی از راههای ورود زنان به حرمسرای شاهان قاجار، از طریق سایر زنان حرمسرا بود.

 

نوع انتخاب زنان بر وضعیتشان در حرمسرا تاثیر می گذاشت. به همین دلیل تفاوتی که در اصل و نسب زنان وجود داشت از عوامل مهم کشمکش های بی پایان حرمسرا بود. زنانی که دارای ریشه خانوادگی سلطنتی بودند از دیگران متمایز می شدند.

 

- حضور زنان حرمسرا در مراسم سلام
از آنجایی که فرصت کافی برای سرکشی به همه زنان حرمسرا به ویژه در عهد فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه فراهم نبود محدودیت های خاصی برای تماس با شاه وجود داشت. مراسم سلام در اندرون انجام می شد. زنان حرمسرا براساس القاب و مناصب خود به ترتیب در صف سلام می ایستادند. در این مراسم دو زن از زنان حرمسرا حق نشستن داشتند و مابقی موظف بودند تا آخر مراسم سلام سرپا بایستند.

 

همچنین برخورد شاه با زنان بزرگ زاده و معتبر با حفظ احترام کامل بود. سلطان احمد میرزا می گوید:«این زنان روزی یک ساعت حق حضور داشتند و در هنگام مراسم تشریفات در صفی جدا از سایر زنان حرمسرا می ایستادند و در هنگام دیدار و ملاقات شاه با آنان دیگران مطلقا حق حضور و تشرف نداشتند.»

 

- تعدد همسر شاهان؛ چرا؟
چنین رفتاری در مورد شاهان پیشین ایرانی هم دیده شده است. همان طور که بیان شد فتحعلی شاه قاجار چند همسر داشته و حرمسرا در مورد چند پادشاه دیگر ایرانی هم گزارش شده است. از طرفی سلاطین دیگر کشورها هم چنین رفتاری داشته اند. به نظر می رسد ریشه این کار علاوه بر این که میل شاهان به لذت بردن تام و تمام و البته متنوع از دنیاست؛ در یک مساله دیگر هم ریشه دارد.

 

در یک فیلم کارگردان نروژی گفته می شود که در آن دوران تصور بر این بود که موفقیت یک پادشاه در این است که بتواند از دنیا و مافیهای آن بهره زیادی ببرد. به عبارت دیگر اگر دیده می شد پادشاهی تک همسری اختیار کرده و غذای معمولی می خورد تصور همگان بر این می شد که وی فردی شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد. پس دلیل تعدد همسر هم لذت است و هم تظاهر به لذت برای این که نشان داده شود این پادشاه موفق است.


پولاک درباره رواج تعدد زوجات می نویسد: «فتحعلی شاه چندصد زن داشت و چون همه برایش فرزندانی آورده اند تعداد عقبه و اولاد او در زمان حال پس از هشتاد سال (در زمان ناصرالدین شاه) به پنج هزار تن بالغ شده است و به همین دلیل هم به وی آدم ثانی لقب داده اند و البته فقط تعداد معدودی از این شاهزادگان توانستند با پدر همچشمی کنند ولی به هر حال بسیاری از آنان فقط حدود چهل زن داشتند. این را هم باید گفت که این مورد در شمار مستثنیات است.»

تعلقات خانوادگی زنان فتحعلی شاه را تعداد زیر گزارش کرده اند که در مجموع عدد 158 حاصل می شود که این ازدواج ها به علت جلوگیری از آشوب های نظامی و سیاست سازش و آرامش یعنی دلایل سیاسی انجام گرفته اند.

 

منابع :

mashreghnews.ir

khorasannews.com



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

ناصرالدین شاه و 84 همسرش!

احمدشاه, آخرین شاه قاجار از تبعید تا مرگ



احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه, آخرین شاه قاجار از تبعید تا مرگ
11 آبان 1304 روزی بود که احمد شاه، آخرین پادشاه قاجار بعد از خلع از حکومت در 9 آبان همان سال برای آخرین بار ایران را نه برای تفریح بلکه برای تبعید به مقصد اروپا ترک کرد. هر چند که وی نه اولین پادشاه ایران بود که تاج و تخت و کشورش را به اجبار ترک می کرد نه آخرین پادشاه.


پدر بزرگش مظفرالدین شاه "امضا کننده فرمان مشروطیت" در ایران مرد و در کربلا به خاک سپرده شد. پدرش محمد علی شاه بعد از مخالفت با مشروطه و به توپ بستن مجلس با کمک کلنل لیاخوف روسی، از مشروطه خواهان شکست خورد و در بندر ساوونا ایتالیا در تبعید مرد و در کربلا دفن شد.
احمد شاه در تاریخ 25 تیر 1275 در شهر تبریز متولد شد و  به تاریخ 22 تیر 1288 در سن دوازده سالگی، پس از فتح تهران توسط قوای مشروطه خواهان و خلع تحقیر آمیز پدرش از سلطنت، توسط مجلس عالی رجال و بزرگان مملکت به پادشاهی رسید. وی در تیر ماه 1293 بعد از رسیدن به سن بلوغ تاجگذاری کرد. تا زمان تاج گذاری احمد شاه دو نفر از سران ایل قاجار نایب السلطه ایران بودند. اولین ازدواج از پنج ازدواج وی در سن 17 سالگی صورت گرفت. وی  در مجموع دارای سه فرزند دختر و یک فرزند پسر شد.

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

 
تاجگذاری وی مصادف با شروع جنگ جهانی اول شده بود. دولت وقت موضع ایران را در این جنگ بی طرفی اعلام کرد ولی بی طرفی ایران توسط دولت های متخاصم روسیه تزاری، انگلیس و عثمانی نادیده گرفته شد و قوای این سه کشور از شمال، غرب و جنوب وارد ایران شدند. قوای روسیه تا نزدیکی تهران پیش آمدند ولی از براندازی حکومت قاجار منصرف شدند.
در زمان سلطنت وی قرار داد معروف به 1919به تاریخ مرداد 1298 ( 9 اوت 1919 ) میان دولت های ایران و بریتانیا با امضای وثوق الدوله و سر پرسی کاکس ببسته شد. احمدشاه در میهمانی شام لرد کرزن وزیر امور خارجه انگلستان در لندن به صراحت قرارداد 1919 را تایید میکند و نوشیدنی خود را به سلامتی لرد کرزن و همسرش می‌نوشد.


در تاریخ سوم اسفند 1299 کودتایی توسط رضا خان میر پنج با همکاری سید ضیاءالدین طباطبایی و طرح ریزی ژنرال آیرونساید افسر عالی رتبه انگلیس اجرا شد. طی این کودتا مقاومت چندانی از سوی نیروهای محافظ تهران دیده نشد و تنها تلفات نیرو های کودتا چند نفر از نیروهای قزاق بود. بعد از این کودتا احمد شاه مجبور به امضای حکم وزیر الوزرایی سیدضیاء شد ولی یک سال بعد موفق به عزل او با کمک رضا خان میرپنج شد. بعد از کابینه سیدضیاء کابینه قوام، مشیر الدوله، کابینه دوم قوام، مستوفی الممالک و کابینه آخر مشیرالدوله از سوی احمد شاه روی کار آمدند. احمد شاه به اجبار در آبان 1302 رضاخان سپه سالار را به نخست وزیری انتخاب کرد.  در فروردین 1303 سعی در عزل کردن رضاخان کرد ولی به علت عدم حمایت مجلس از خودش مجبور به انتخاب مجدد رضاخان به عنوان نخست وزیر شد.


در آخر احمدشاه با رای مثبت مجلس شورای ملی در تاریخ 9 آبان 1304 از سلطنت خلع شد. به متعاقب این امر با تشکیل مجلس موسسان رضا خان با نام رضا شاه پهلوی پادشاه ایران شد. احمد شاه آخرین پادشاه سلسله قاجار، در 11 آبان سال 1304 ایران را برای آخرین بار ترک کرد و در نهم اسفند 1308 در پاریس در گذشت و در کربلا دفن شد.

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه در نه سالگی

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه در کنار پدرش "محمد علی شاه"

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه در سن 13 سالگی

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه با الماس دریای نور بر روی کلاهش

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

مردم ارومیه به استقبال احمد شاه آمده اند

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه به اتفاق پرنس آرتور، پرنس ادوارد، لرد کرزن در ضیافتی در لندن. (1919)

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه به همراه سردار سپه

 

احمدشاه قاجار,دوران حکومت احمد شاه قاجار,احمد شاه آخرین پادشاه قاجار

احمد شاه در پاریس. (حوالی 1925) 


منبع:fararu.com



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس) حقوق زنان در دوره ی هخامنشی 10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس) آموزش در ایران باستان بانوان نامور تاریخ ایران زمین سیاست اقتصادی هخامنشیان

تاریخچه چلوکباب غذای معروف و قدیمی ایرانی



تاریخچه چلوکباب,تاریخچه چلوکباب ایرانی,چلوکباب

چلوکباب یکی از اصیل‌ترین و از معروف‌ترین غذاهای ایرانی است

 

تاریخچه چلوکباب غذای ایرانی
مورخین و جهانگردان اروپایی که در دوران صفویه از ایران دیدن کرده اند درباره چلوها، پلوها، ترشی ها و مرباها که در ایران طبخ می گردیده است مطالب بسیار زیادی نوشته اند ولی هرگز راجع به چلوکباب حرفی به میان نیامده است.

 

به احتمال زیاد بر اساس مطالبی که توسط میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجار بیان شده است. به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته است و بر اساس نوع کبابی که در آن منطقه طبخ می شده، که توسط آشپزان ناصرالدین شاه بعد از مدتی تغییر شکل داده شده و به صورت امروزی در آمده است.

 

بر اساس داستانی که توسط دوستعلی خان معیرالممالک از نوادگان ناصرالدین شاه نقل شده است، حکایت از آن دارد که ناصرالدین شاه ۸۷ همسر داشته است که ۴ نفر از آنها رسمی بوده اند و بقیه صیغه. هنگامیکه یک روز جمعه شاه قصد زیارت از حضرت عبدالعظیم در شهرری داشته است، پیشخدمت های او مجبور بودند روز پنجشنبه به آن منطقه بروند و در حدود۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کباب را بر اساس دستور شاه برای خود او و ۱۰۰۰ همراه و خدمه و همسرانش آماده کنند و کباب ها نیز همیشه همراه با سبزی خوردن و پیاز سرو می شده است.

 

در تاریخ راجع به چلوکباب و تاثیر آن در سیاست نیز مطالبی یافت می شود. در سال ۱۳۲۴ هنگامیکه قیمت قند وارداتی از روسیه بالا رفت و علت آن نیز جنگ بین روسیه و ژاپن بوده است علاءالدوله، هاشم قندی و اسماعیل خان را که جزء تجار قند بودند، قند را به ایران وارد می کردند و قیمت قند را بالا برده بودند احضار کرد و مشغول مذاکره با آنها شد ولی بعد از یکی صحبت علاءالدوله که مسئول وقت تهران بود دستور داد تا آنها را شلاق بزنند هنگامیکه می خواستند آنها را شلاق بزنند پسر هاشم قندی پیش علاءالدوله آمد و خواست تا او را به جای پدرش شلاق بزنند و علاءالدوله دستور داد تا او را ۵۰۰ ضربه شلاق بزنند.

 

وقتی که موقع نهار خوردن فرا رسید علاءالدوله بلافاصله دستور توقف شلاق زدن را داد و به سه متهم گفت هنگام شلاق زدن باید شلاق بخورید و هنگام نهار باید نهار بخورید و الان چون چلوکباب حاضر است پس باید چلوکباب بخوریم و بعد از غذا بقیه شلاقها را باید بخورید.


در دوره مشروطه نیز هنگامیکه یکی از مشروطه گرایان در تبریز مشغول سخنرانی بوده است یکی از افرادی که چلوکبابی داشته است می پرسد مشروطه یعنی چه؟ سخنران می گوید مشروطه یعنی چلوکباب ارزان و سپس با دستش طول کباب را نشان می دهد و می گوید کبابی به این طول خواهد بود و سپس بازویش را نشان می دهد و قطر کباب هم به اندازه قطر بازوی من خواهد بود.

قدیمی ترین چلوکبابی که در تهران تاسیس شده است در حدود ۱۲۰ سال پیش بوده است.

 

تاریخچه چلوکباب ایرانی,تاریخچه چلوکباب,چلوکباب

قاعده ی فروش و خوردن چلوکباب در زمان قدیم سه دست بود

 

چگونگی پذیرایی و فروش چلوکباب
با وارد شدن مشتری به دکان چلوکبابی بود که اولین تعارف را صاحب دکان که پای دخل نشسته بود به او می نمود و سپس صدا به طرف کارگران که مشدی یا حاجی یا آقا را جا بدهید بلند و بوسیله ی کارگر داخل به طرف نقطه ای از صُفه یا تختگاهی دور دکان هدایت شده مجمعه ای (سینی ای) در مقابلش گذاشته بشقاب و نان و نمک و فلفل و پیاز و سماق و دوغ یا شربت، هر یک از این دو را که میل داشت در آن نهاده شده برایش غذا خبر می نمود. خبر و اطلاع دادنی که چه کسی است و کجا نشسته است و خبری که در آن غذارسان ها را هم که برای چه شخصی از آدم حسابی یا پیش پا افتاده باید غذای به دردخور یا به دردنخور دهاتی خور کشیده ببرند حالی می نمود.

 

در این وقت چلوبیار که کارگری با وظیفه ی چلورسانی بود، با (بادیه ی برنج خیس کنی) ای که به بغل داشت خود را به مشتری رسانیده، مشتی برنج داغ که بخار از آن تصاعد می نمود از بادیه برداشته در بشقاب جلو مشتری می گذاشت و هنوز رد نشده نفر پشت سرش که متصدی کره بود و بادیه ای کوچکتر از بادیه ی چلو که مملو از کره و مانند برنج بود زیر بغل گرفته نزدیک شده تکه ای کره که آن را پس از برداشتن از بادیه با سرانگشت پهن می نمود روی برنج می انداخت و در عقب او که هنوز مشتری برنج و کره ی خود را مخلوط ننموده بود کباب بده رسیده سیخی کباب که سیخ های فراوانی از آن در دست داشت و هنوز از حرارت آتش جِزجِز داشتند کشیده روی برنج می انداخت و مشتری مشغول خوردن می شد.

 

قاعده ی فروش و خوردن چلوکباب سه دست بود مانند چای قهوه خانه که رسم بر دو استکان بود و کسی نباید کمتر از آن یعنی یک استکان چای بخورد. بدین معنی که سه مشت برنج که پس از تمام شدن برنج اول باید داده شود و سه نوبت کره و سه سیخ کباب که به همان صورت یکی پس از دیگری آورده شود و پس از آن چنانچه کسی میل زیادتر داشت یک یا هر چند دست دیگر که میلش می کشید می توانست خبر بکند.

 

قیمتِ چلوکباب در زمان قدیم
قیمت چلوکباب برای هر دست تا اوائل حکومت محمدعلی شاه، یک عباسی یعنی چهار شاهی (چهار دهم ریال) بود، در مجموع سه عباسی و اضافاتش عبارت از یک تکه نان به اندازه ی یک دهم نان سنگک و اگر دوغ یا شربتی هم خورده بود یک شاهی دوغ و دو شاهی شربتش که هر دو در لیوان های بزرگ دهان گشاد روسی ریخته می شدند که کلاً (هفتصد دینار) یا پانزده شاهی می شد.

 

قیمت چلوکباب در اواخر سلطنت رضاشاه و مقارن با جنگ جهانی دوم و خروج وی از ایران، در دکان های بازار ظرفی سی شاهی (یک ریال و نیم) و در چلوکبابی های لوکس بالای شهر دو ریال بود.

غذائی مطبوع لذیذ از بهترین برنج صدری یا دُم سیاه گیلان که باید برنج چلوکباب از بهترین نوع برنج باشد و کره ی طبیعی و اعلای مَشکی و گوشت سالم غیرمنجمد و سماق اعلا و در این فلسفه که خورنده ی چلوکباب از اول تا آخر با یک دست یک دست خوردن برنجش پیوسته گرم و کره اش چشم گیر و کبابش داغ که داغی کباب یکی از شرایط و لوازم کبابِ چلوکباب می باشد بوده است.

 

محرومیت زنان از چلوکباب
باید گفت از غذای چلوکباب خانم ها محروم بودند بدین دلیل که جایی برایشان در این غذافروشی ها وجود نداشت، اگر چه در همه ی خوراکی فروشی ها به این حالت بودند، از آنجا که حکم حاکمان شرع، حضور زنان را در مجامع مردان منع کرده بود حتی جای سوا نیز برایشان در نظر گرفته نمی شد، هر چند زن بیچاره در بازار از گرسنگی از پا در می آمد.

تنها در زمانی زن می توانست از چلوکباب بهره ببرد که مردش آن را در ظرفی خریده به خانه ببرد و یا خبر کرده چلوکبابی برایشان به خانه بفرستد که البته هم این چلوکباب هرگز به پای غذای داغ داخل دکان که همه چیزش شایسته به مشتری ارائه می شد نمی رسید.
منبع : tebyan.net

مردم ایران چه نژادهایی دارند؟



ایران,نژادهای ایرانیان,نژاد مردم ایران

مردم ایران چه نژادهایی دارند؟
پیش از ورود و استقرار آریایی ها،‌ نژادهای بومی ای در ایران زندگی می کردند. از جمله این نژادها می توان به نژادهای مدیترانه ای، ‌استرالیایی،‌ نگرویی و حامی اشاره کرد. اقوام عیلامی،‌ کاسی،‌ لولویی،‌ کادوسی و تپوری از اقوام مربوط به این نژادها بودند. ورود اقوام بیگانه مانند اقوام هند و اروپایی،‌ سامی،‌ عبری،‌ تورانی،‌ گرجی و چرکسی موجب افزایش تعداد نژادها در ایران شد.

 

در حال حاضر علاوه بر اقوامی که به زبان فارسی صحبت می کنند، گروه های نژادی دیگر از نظر زبانی که به آن تکلم می کنند به شش دسته تقسیم می شوند:
1- ترکمنان: این مردمان بیشتر در شمال استان خراسان و شرق استان مازندران زندگی می کنند و از نظر شکل ظاهری شبیه به مردم چین و مغولستان هستند و در واقع از بقایای مهاجمانی که پیش از این به ایران حمله کرده اند،‌ هستند. ترکمنان علاوه بر اقامتگاه های دایمی دارای خیمه هایی هستند که هنگام کوچ برپا می کنند. طوایف مهم ترکمنان شامل کوکلان و یموت (شامل تیره های جعفربای و اتابای) می شوند.

 

2- ترک زبانان: این مردمان در بیشتر نقاط ایران پراکنده اند و بیشتر در منطقه آذربایجان زندگی می کنند. ترک زبانان از شاخه های اصیل آریایی هستند که در طول تاریخ بر اثر آمیزش با ترکان عثمانی و تیره های گرجی و قفقازی تغییرات زیادی در زبان آنها ایجاد شده است.


تعداد زیادی ایلات ترک زبان وجود دارد که عبارتند از:

قشقایی،‌ ایل سون (شاهسون)،‌ ارسبارانی و خلخالی. برخی قشقایی ها را از طوایف مغول و برخی از طوایف قدیمی آسیای صغیر (خلج) می دانند. اجداد قشقایی ها در ابتدا در قفقاز زندگی می کرده اند.

تیره های مهم قشقایی عبارت از: کشکولی،‌ دره شولی و شش بلوکی هستند. قشقایی ها در فارس سکونت دارند. ایلات خمسه که در این ناحیه زندگی می کنند اینانلو،‌ بهارلو و نفر هستند. ایلات ایل سون (شاهسون) و ارسبارانی و خلخالی ترک زبانان آذربایجان شرقی هستند.

 

3-کردها : نژاد کرد که تعداد آنها حدود پنج میلیون نفر تخمین زده می شود در ایران،‌ عراق، ترکیه و قفقاز زندگی می کنند. در ایران بزرگ ترین مرکز تمرکز کردها اردلان است که شامل آذربایجان غربی و کردستان است. اکثر آنها پیرو مذهب تسنن هستند و زبانشان شاخه ای از زبان فارسی است که از تیره هند و اروپایی منشعب می شود. طوایف کرد عبارتند از: مکری،‌ گوران،‌ کلهر،‌ سنجابی،‌ قبادی، زعفرانلو و شادلو.


4-لرها : لرها در غرب رشته کوه های زاگرس و جنوب کردستان زندگی می کنند و بیشتر پیرو مذهب تشیع هستند. طوایف مهم لر عبارتند از: سگوند،‌ ممسنی،‌ لک، عشایر کهکیلویه و بویراحمد و بختیاری ها.
بختیاری ها ایلات کوچ کننده ای هستند که از نظر تعداد افراد کوچ کننده در ایران مقام اول را دارا هستند. بختیاری ها به دو ایل بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می شوند. همچنین به چند تیره مانند دورکی، باباوی، راکی،‌ بختیاری وند، دنیاران، بانکی و ... تقسیم می شوند. نژاد آنها مخلوطی از لری و ترکی است.

 

5-عرب زبانان: در خوزستان و سواحل و جزایر خلیج فارس ساکنند. اینان بر اثر مجاورت با کشورهای همسایه عرب زبان، پیوندهای نژادی و زبانی با آنان دارند. از ایلات عرب می توان به بنی طرف، بنی کعب، آل خمیس،‌ آل حمیر،‌ آل کثیر، صابیان،‌ بنی صالح و بنی تمیم اشاره کرد.


6- بلوچ ها: اگرچه بیشتر بلوچ ها در بلوچستان ساکن هستند،‌ اما تعدادی از آنها نیز در سیستان، کرمان و کشور پاکستان زندگی می کنند. بلوچ ها به شیوه های مختلف امرار معاش می کنند. طوایف مهم بلوچ عبارتند از: یاراحمدزایی، میرعبدی، نارویی، ریگی، مارانی و مرادانی. آنان از اعقاب بلوچ های باستانی براهویی هستند که بر اثر تهاجم آریایی ها، به جنوب شرقی ایران رانده شدند.

منبع :
براساس دایره المعارف مصور ایران و جهان
www.020.ir



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

آشنایی با تاریخچه شب یلدا آهو نور زن هنرمند ایرانی اسکندر مقدونی، ایرانی بود؟! با تمدن ایلام در هفت‌تپه و مهرهای استوانه‌ای آشنا شوید + عکس خط و زبان در ایران باستان زمین مجانی امیر کبیر به تهرانی ها!

تاریخچه ننه سرما و عمو نوروز



داستان ننه سرما و عمو نوروز,ننه سرما و عمو نوروز, تاریخچه ننه سرماو عمو نوروز

داستان عمو نوروز و ننه سرما از افسانه‌های نمادین گذار سال کهنه به سال نو است

 

ننه سرما و عمو نوروز

شخصیت‌های عمو نوروز و ننه سرما در روایت‌های کهن و ادبیات شفاهی، نمادی از تغییر و تحول در طبیعت و احوال آدمیان است که طی آن، ننه سرما به عنوان نماد سکون و انجماد می‌رود و عمو نوروز به عنوان نماد رویش و تازگی از راه می‌رسد.

 

ادبیات کهن فارسی مملو از نشانه‌ها و نمادهای آشنا در زمینه تغییر و تحول فصل‌ها و احوال آدمیان است که در قالب مثل‌ها، متل‌ها و روایت‌های کوتاه و بلند سینه به سینه میان نسل‌های مختلف گشته و سرانجام شکل امروزی‌تر آن به نسل‌های کنونی رسیده است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ادبیات، عمو نوروز نماد شخصیت ایرانی و نشانه آمدن بهار است، در مقابل عمو نوروز در روایات کهن ایرانی «ننه سرما» است. زمانی که ننه سرما، سرما را با خود می‌برد عمو نوروز خبر آمدن بهار را می‌دهد و سپس «میر نوروزی» می‌آید. عمو نوروز در حکایات و مستندات تاریخی نماد یک تغییر فصل است، در ایران باستان وقتی آهنگ هستی ضربان زندگی می‌گیرد نشانه آمدن عمو نوروز بوده است.

 

اغلب ما این شخصیت را به طور دقیق می‌شناسیم ولی منابع و مصادیق درباره آن خیلی کم است، اگر ما بخواهیم داستان‌هایی که درباره عمو نوروز وجود دارد را بررسی کنیم می‌بینیم که با منابع بسیار کمی مواجه می‌شویم.

 

عمونوروز یکی از نمادهای نوروز است. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه‌است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند. بر اساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوب‌ها و چرخ‌ریسک‌‏ها می‌‏گوید که از برگ نورس درختان و گل های نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه ‌است ببافند.

 

در بعضی از افسانه‌ها ننه سرما و عمو نوروز هیچ گاه همدیگر را مشاهده نمی‌کنند و زن هیچ وقت در زمان آمدن عمو نوروز بیدار نیست؛ آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده‌ و زن صاحب خانه ‌است و مرد مسافر؛ و این سفر همیشه ادامه دارد. در مورد دیگر تمام موارد مشابه است. با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال می‌بینند و شانس با هم بودن را فقط در آن زمان دارند.

 

داستان ننه سرما و عمو نوروز,ننه سرما و عمو نوروز, تاریخچه ننه سرماو عمو نوروز

عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز است که در شب عید نوروز یرای بچه‌ها هدیه می آورد

 

عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان، اولین روز بهار با کلاه نمدیش زلف‌های قرمز حنا بستَه مِثل ریشش با کمرچین آبی و شال خالخالی و شلوار گشاد و گیوهٔ تَختِ از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان دلی شاد با عصای تو دستانش که تکیه‌گاه پیر مرد خستهٔ لب خندان است یواش یواش پایین می‌آید. در افسانه‌ها عمو نوروز نماد طبیعت یا شاه یا فرد دیگری که برکت به زندگی مردم می آورد بوده‌است و ننه سرما که همسر عمو نوروز است و همیشه منتظر آمدن وی است.


در فرهنگ و ادب مردمی ایران شاید بتوان گفت پرآوازه‌ترین افسانه در پیوند با نوروز همان است که آن را با نام افسانه «عمو نوروز» و یا «بابا نوروز» می‌شناسیم. از این افسانه در سروده‌ها و نوشته‌ها پارسی سخنی نرفته است، پس آن را می‌باید افسانه‌ای مردمی دانست. افسانه‌ای که همه ایرانیان به گونه‌ای با آن آشنایند، چون در سالیان کودکی آن‌ را از مادران یا دایگان یا دیگر افسانه‌گویان شنیده‌اند. اگر عمیق تر بنگریم، بر پایه افسانه شناسی سنجشی می‌توان عمو نوروز را با «بابا نوئل» در فرهنگ غرب سنجید.

 

آن افسانه چنین است که در روزهای پایانی سال عمو نوروز به خانه «ننه سرما» در می‌آید تنها یک شب را در این خانه می‌‌گذراند، بامدادان به راه خود می‌رود تا سالی دیگر در همان روز بازگردد. پیداست که عمو نوروز پیری است دیرسال با گیسوان و ریشی انبوه و سپید، ننه سرما هم به همان سال پیرزنی است زمان فرسود. این رخداد نشانه آن است که سال کهن و روزگار سرما به پایان می‌رسد تا سالی نو و روزگار گرما، رستاخیر گیتی، باری دیگر آغاز بشود.

 

تا به حال روایت های گوناگونی از عمو نوروز و ننه سرما در بین قصه های عامیانه سینه به سینه چرخیده است که دو روایت معروف از آنها را اکنون و در آستانه فرا رسیدن سال نو مرور می کنیم.

 

* روایت اول درباره عمو نوروز و ننه سرما
یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست می‌آمد به سمت دروازه شهر. بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می‌کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد، جایش را جمع می‌کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می‌کرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می‌گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می‌کرد.

 

یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می‌پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می‌زد و فرشش را می‌آورد می‌انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می‌چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریخت. بعد منقل را آتش می‌کرد و می‌رفت قلیان می‌آورد می‌گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی‌گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست...

 

ننه سرما و عمو نوروز,داستان ننه سرما و عمو نوروز, تاریخچه ننه سرماو عمو نوروز

ننه‌سرما شخصیتی افسانه‌ای در فرهنگ ایران است

 

* روایت دوم درباره عمو نوروز و ننه سرما
یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده... قصشون قصهٔ امسال و پارسال نیستها... قصهٔ عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر... پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا می‌شه جاشو جم می‌کنه خونه تکونی می‌کنه حیاط و آب و جارو می‌زنه به خودش حسابی می‌رسه پاهاشو حنا می‌زاره دستاش قرمز می‌شن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش می‌کنه... تنبون قرمز و شلیته پرچین می‌پوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش می‌زنه... چرا می‌خندید بی مروتا؟ آخه عاشقه... عاشقی که پیر و جون نداره... داره؟

 

فرشش رو می‌یاره می‌ندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری... تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو می‌چینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات می‌ریزه. پا می‌شه سریع منقلُ آتیش می‌کنه و قلیونُ می‌یاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمی‌زاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه... تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش می‌بره... عمو نوروز می‌یاد اما ننه سرما خوابه... چُرتِش پاره می‌شه... اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود...عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟... ای پیری پیری پیری...
 منبع : farsnews.com