فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

حکایتی اسفناک درباره دیوار چین



دیوار چین,دیوار بزرگ چین,قدمت دیوار چین

حکایتی اسفناک درباره دیوار چین
کمتر کسی است در جهان که نام دیوار چین را نشنیده باشد که بین مغولستان و چین به معنی اخص ممتد است. این دیوار بزرگ بیش از دو هزار سال عمر کرده است و بیش از 6000 کیلومتر طول دارد.
بلندی آن قسمت دیوار که در شمال پکن بناشدن است ۸٫۵ متر و در نقاط دیگر از ۴ تا ۱۵ متر است و قطر دیوار ۴٫۵ تا ۷٫۵ متر می باشد و در فواطل برجها دارد.

تصور نکنید دیوار چین یک دیوار متصل دیوارهای دراز و کوتاه در هم و برهم است. چون هر دودمان پس از روی کار آمدن دیوارهائی می ساختند از این روی دیوار چین شامل دیوارهای متعدد جدا گانه شده است.


ابتدای دیوار در مشرق شانهای گوان ،نا نکو ، ین من (در شانسی) و جیایو گوان (در گانسو) است و ساختن دیوار در قرن سوم قبل از میلاد در عهد امپراطور شی خوانگ تی از سلسله سلاطین چین ( 221 تا 108 قبل از میلاد) شروع شد و دامنه کار دیوار سازی در طی سلطنت آن دودمان بسیار وسیع گردید. یک میلیون برای این کار بسیج شده بودند و چون شرایط کار بسیار سخت بود گروه کثیری از کارگران می رفتند و برنمی گشتند.

کسانیکه در محل ساختمان می مردند جسدشان را لای دیوار می گذاشتند. اکنون در انتهای شرقی این دیوار یعنی در شان های گوان معبدی وجود دارد که می گویند برای بانوئی به اسم مون جیان نو ساخته شده است.مون جیان نو دختری بود که با جوانی از مردم دهکده خود ازدواج کرده بود. چند روز پس از اردواج شوهر را برای دیوارسازی بردند. چند سالی از رفتن او گذشت و هیچ خبری از او نرسید.


مون جیان نو که پیوسته نگران سرنوشت شوهر خود بود عاقبت تصمیم گرفت شخصا برود و از وی سراغی بگیرد و او را بیابد. روزی عازم محل کار او شد پس از طی مسافت بسیار سرانجام به محل کار شوهر رسید، ولی شوهر خود را پیدا نکرد. همکارانش به او گفتند خیلی احتمال دارد که شوهرش مرده باشد و جسد او را هم لای دیوار گذارده باشند.

 

دیوار چین,دیوار بزرگ چین,قدمت دیوار چین

 

مون جیان نو این خبر را که شنید بسیار غمگین کردید و همانجا ماند و روزها و شبها زیر آن قسمت دیوار می نشست و گریه می کرد. شبی در اثنا گریستن ، آواز مهیبی شنید سرش را بلند کرد دید دیوار شکاف برداشته است، در داخل شکاف جسد شوهر خود را تشخیص داد ، آخر لباسی را که شوهرش برتن داشت خوب می شناخت. مون جیان نو  بیدرنگ خود را روی جسد شوهر خود افکند و دیگر بیرون نیامد.
اکنون این حکایت اسفناک همچنان در میان مردم چین برسر زبانهاست و سرزنشی از بیداد و ستم گذشتگان دارد.
منبع:tebyan.net

tarikhema.ir

عجیب‌ترین مومیایی‌های تاریخ باستان‌شناسی جهان!!



مومیایی‌,عجیب‌ترین مومیایی‌های تاریخ,مومیایی‌های طبیعی

عجیب‌ترین مومیایی‌های تاریخ باستان‌شناسی جهان!!
 مرده‌هایی‌که حافظه تاریخ هستند
 اولین کلمه‌ای که پس از شنیدن کلمه مومیایی به ذهن شما می‌آید چیست؟ لابد تصویری از فیلم‌های هالیوودی؛ انسان‌هایی متعلق به دوره مصر باستان که با پارچه‌های به بدن آویخته و صورت‌های پوشیده شده با پارچه، به دل مخاطب خود وحشت می‌‌اندازند. اما در واقعیت مومیایی‌ها چیزی متفاوت با این تصویر فانتزی و کلیشه‌ای هستند.
 شاید برای بسیاری سخت باشد که یک مومیایی واقعی می‌تواند کت و شلوار پوشیده با آراستگی هرچه تمام‌تر در جایی نشسته باشد. یا از دیگر سو شاید اصلا برای بسیاری ترکیب «مومیایی طبیعی» قابل هضم نباشد وقتی آنها همیشه تصور می‌کنند مومیایی‌ها همیشه بدنشان با مومیا یا فرآورده حیات بخشی برای زندگی ابدی که کاهنان مصر باستان به آن دست یافتند، اندود شده باشد.
در علم باستان‌شناسی، مومیایی‌های طبیعی در واقع انسان‌هایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ، اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت شده و از خطر از بین رفتن محفوظ مانده‌اند.
شاید به همین سبب باشد که باستان‌شناسان از طریق مومیایی‌های طبیعی به رمز و راز‌های بسیاری از زندگی انسان‌ها در دوران مختلف پی‌می‌برند و شاید به همین علت باشد که انسان‌شناسی نیز یکی از زیرشاخه‌های اصلی علم باستان‌شناسی است.
در این مطلب برجسته‌ترین کشفیات علم باستان‌شناسی در زمینه مومیایی‌ها که پس از کشف، سر و صدای زیادی را نیز به دنبال داشته است، با هم می‌خوانیم. جالب اینجاست که مردان نمکی ایران هم براساس گزارش دانشگاه آکسفورد ازجمله مومیایی‌های مهم تاریخ باستان‌شناس جهان به شمار می‌روند.
مردان نمکی، برترین مومیایی‌های طبیعی
شاید اگر تیغ‌های بولدوزر معدن نمکی در چهرآباد زنجان نبود، بخش مهمی از تاریخ باستان‌شناسی جهان در حوزه مومیایی‌های طبیعی پنهان می‌ماند. کشفی که هرچند یک اتفاق ساده باعث آن شد، اما در ادامه همین اتفاق ساده فعالیت ماشین‌های بزرگ حمل سنگ نمک آسیب‌های زیادی به قدیمی‌ترین مومیایی‌های طبیعی جهان وارد کرد.
خاصیت شیمیایی نمک باعث می‌شود محیطی تجزیه‌ناپذیر برای نباتات به وجود بیاید و همین مساله باعث شد تا مردان نمکی نیز رویین‌تن شده و هیچ وقت تجزیه نشوند.
نمک در عصر باستان عنصری گرانقیمت و حیاتی برای مردم به شمار می‌رفت. گرچه استحصال نمک نیز در آن زمان مشکلات زیادی به همراه داشت و مردان قوی هیکلی را طلب می‌کرد که بتوانند از کوه‌ها بالا بروند و البته در میان معادن به کشف بپردازند. مردان نمکی ایران نیز همان کارگرانی هستند که نزدیک به 3 هزار سال پیش برای استخراج نمک به معدن رفتند و دیگر باز نگشتند. تاکنون 6 مرد نمکی در اطراف معدن چهرآباد زنجان کشف شده است.
چندی پیش 8 نمونه از پارچه‌هایی که در لباس مردان نمکی استفاده شده است و همچنین بافت‌های نرم بدن آنها برای انجام آزمایش‌هایی که قدمت اجساد را مشخص کند به دانشگاه آکسفورد فرستاده شد که در انتها مشخص شد مرد نمکی شماره 2 تقریبا همزمان با مرد شماره یک در 1800 سال پیش یعنی اواخر دوره اشکانی در معدن مدفون شده است.
بر خلاف تصوری که پیش از این وجود داشت نتیجه آزمایش روی مردان شماره 3 و 4 نیز نشان داد آنها حدود 500 سال پیش از مردان شماره 1 و 2 یعنی تقریبا 2300 سال پیش و نزدیک به دوره هخامنشی در اثر ریزش معدن مرده‌اند. نتیجه آزمایشات حاکی از آن بود که معدن چهر آباد نخستین بار در حدود 2500 سال پیش مورد بهره‌برداری قرار گرفته و 2300 سال پیش نیز برای نخستین بار ریزش کرده است.
بر اساس عقیده باستان‌شناسان مردان نمکی شماره 3، 4 و 5 در نخستین ریزش معدن کشته شدند و وقتی حدود 500 سال بعد دوباره معدن به بهره‌برداری می‌رسد، یک بار دیگر ریزش کرده و مردان شماره 1 و 2 را زیر آوار مدفون می‌کند. مردان‌ نمکی به واسطه نوع مومیایی شدنشان نمونه‌ای کامل و بی‌نقص از مومیایی‌های طبیعی در دنیا به شمار می‌روند که حتی تنه به مومیایی طبیعی مرد یخی یکی از قدیمی‌ترین مومیایی‌های طبیعی جهان نیز می‌زنند.
مرد یخی اوتزی
موضوع بسیار ساده بود. 5300 سال پیش، مردی برای شکار به کوه می‌رود و البته نمی‌داند چند مرد برای قتلش به دنبال فرصت مناسبی می‌گردند. تمام ماجرای مومیایی طبیعی مرد یخی همین چند سطر بود.
باستان‌شناسان یخ زدن سریع در هوای بسیار سرد و بوران شدید را باعث مومیایی شدن مرد اوتزی می‌دانند.
مرد اوتزی (Otzi) که او را مرد یخی نیز می‌نامند، 3300 سال پیش از میلاد می‌زیست. او هم‌اکنون قدیمی‌ترین مومیایی طبیعی اروپا نام گرفته است. در واقع اوتزی نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن پیشرفت‌های انسانی در عصر مس به شمار می‌رود.
جالب آن است که در کنار اوتزی 5300 ساله، یک تبر مسی نیز پیدا شده است. یک کمان با تیر و چاقویی در کنارش به همراه کفش‌هایی که بتواند روی برف با آن راه برود. همچنین باستان‌شناسان در کنار مرد یخی وسایل ابتدایی آتش درست کردن را نیز پیدا کردند.
باستان‌شناسان هنوز علت اصلی مردن این مومیایی 5300 ساله را کشف نکرده‌اند، اما تیری که در شانه وی فرو رفته، به دلایل فراوان علت اصلی مرگ او بوده است. روی انگشت شست دست این مومیایی طبیعی جای بریدگی عمیقی وجود دارد که پژوهشگران به دنبال کشف علت آن هستند.

جالب آن است آزمایش DNA از روی لباس این مرد یخ‌زده، خون 4 نفر دیگر را نشان می‌دهد که باستان‌شناسان مدت‌ها به دنبال علت آن بودند. باستان‌شناسان معتقدند اوتزی بی‌نوا در حال نبرد با 4 نفر بوده است و در نزاعی نابرابر به قتل رسیده است. باستان‌شناسان آخرین غذایی که مرد یخی خورده است را از معده او بیرون آوردند که بر همین اساس مرد بیچاره یخی در روز آخر عمرش تنها مقداری میوه به همراه مقداری جو و البته چرم بسیار نازکی از بز که کوهنوردان برای جلوگیری از گرسنگی می‌جوند، خورده بود و بس.
توت عنخ امون
منصفانه نیست وقتی از مومیایی‌ها حرفی به میان می‌آید، یادی از توت عنخ امون مصری نشود.
در علم باستان‌شناسی مومیایی‌های طبیعی در واقع انسان‌هایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت می‌شوند
در سال 1922 باستان‌شناس انگلیسی به نام هوارد کارتر هنگام حفاری‌های باستانی در نزدیکی الاقصر، مقبره توت عنخ امون را کشف کرد. توت عنخ امون از فرمانروایان سلسله هجدهم مصر بود که در حوالی سال 1348 پیش از میلاد به سلطنت رسید. جسد مومیایی شده این فرعون در تابوتی به طول 180 سانتی‌متر قرار داشت که حاوی 1065 کیلوگرم طلا بود. روی نوارهای صورتش، صورتک بسیار زنده‌نمایی از طلا و پر از جواهرات قرار داده بودند. مجموعه شگفت‌آوری از انگشتر و گردنبند و طلسم و زینت‌آلات نفیس در لابه‌لای پارچه‌های کفن یافت شد. اندام‌های داخلی بدن فرعون را در آورده و پس از مومیایی کردن در یک صندوق جداگانه از جنس رخام گذاشته بودند. مومیایی و تابوت هنوز در مقبره هستند و طلا و جواهرات در موزه ملی مصر سال‌هاست در قاهره به نمایش گذاشته شده‌اند.
موزه مومیایی‌ها در مکزیک
دیدن یک مومیایی شاید به تنهایی وهم برانگیز باشد، حال اگر قرار باشد موزه‌ای از مومیایی‌های تاریخی در مقابل انسان قرار بگیرد، دیگر بحث از یک وهم کوچک فراتر می‌رود. موزه مومیایی مکزیک که فعالیت رسمی خود را از سال 1865 آغاز کرد و البته تا سال 1958 فعالیت داشت، همین موزه تاریخی است. شکل‌گیری این موزه نیز در جای خود قابل توجه است.

سال‌ها پیش در شهر کوچک گوآنا خوآتو در مکزیک مقرراتی وضع شد تا از خویشاوندان مرده‌هایی که دارای قبر رسمی در گورستان شهر هستند، مالیات اخذ شود. اما خویشاوندان مردگان تنها به مدت 3 سال توانستند مالیات قبرهای خویشاوندان خویش را بدهند و سپس تصمیم گرفتند قبرهای خویشاوندان خویش را بشکافند و جنازه‌ها را برای دفن در گورستانی دیگر بیرون بکشند.
اما آغاز این کار در 9 ژوئن 1865 با موضوعی خارق‌العاده همخوان شد. آنها در گوشه‌ای از گورستان به طور اتفاقی با تپه‌ای از جنازه‌های مومیایی شده که به صورت کامل مومیایی شده بودند، روبه‌رو شدند. همین مساله باعث شد سیل باستان‌شناسان به این محل روانه شود. تمام اجساد تاریخی کشف شده در این محل با مایع مومیایی اندود شده بودند که نشان از سبقه تاریخی در این محل می‌داد.
کشف مومیایی در مکزیک صحبت جدید بود، اما بسیاری بر این عقیده بودند که این مساله می‌تواند مومیایی کردن در امپراتوری اینکاها را به اثبات برساند. این امپراتوری زمانی بخش بزرگی از آمریکای جنوبی از جمله پرو و بولیوی امروزی تا مرکز شیلی و بخش‌هایی از آرژانتین را در برمی‌گرفت که 1532 میلادی با تهاجم اسپانیایی‌ها فروپاشید.
برای بسیاری شگفت‌‌آور بود که گورستان محلی این شهر تمامی جنازه‌های مومیایی شده را در زیرزمینی نگهداری کرده است؛ اما چیزی نگذشت که راز این مومیایی‌های تاریخی نیز کشف شد. همه این مومیایی‌ها مومیایی‌های طبیعی بودند که بر اثر نوع اقلیم و جغرافیای این شهر به طور طبیعی مومیایی شده بودند.
شاید برای بازدیدکنندگان از این موزه (قبرستان) بازدید از یک مومیایی کودک بیشتر از دیگر مومیایی‌ها قابل توجه باشد. این مومیایی در واقع در جهان به عنوان کوچک‌ترین مومیایی دنیا شناخته می‌شود. این مومیایی کمی بزرگ‌تر از یک قرص نان است و به طور طبیعی مومیایی نشده و باز هم رازهای بسیاری را در مقابل باستان‌شناسان قرار داده است.
مومیایی راهب ژاپنی
مومیایی‌ها شاید در تاریخ باستان‌شناسی ژاپن جایی نداشته باشند، اما این کشور چند مومیایی طبیعی دارد که از چند هزار سال قبل با عنوان مومیایی‌های راهب شوکوشینبوتسو (Sokushinbutsu) شناخته می‌شوند.
مومیایی شینویوکای شونین Shinnyokai Shonin مشهورترین این مومیایی‌های تاریخی است که در مقبره دایینیچی بو در کوه مقدس یودون نگهداری می‌شود.
بر اساس تحقیق باستان‌شناسان، این مومیایی باستانی به نوعی خود مومیایی شده است، زیرا براساس رسمی قدیمی در آیین بودا او می‌بایست برای جاودانه شدن در 3 سال آخر عمرش تنها خشکبار و غلات ویژه و پوست و ریشه درختی خاص را مصرف کرده و تنها چایی سمی را می‌نوشید که از شیره ضعیف شده درختی به نام اوروشی تهیه می‌شد.

جالب اینجا بود که این سم هر روز در کاسه‌ای ریخته می‌شد که درجه‌بندی شده بود و هر روز بر مقدار سم افزوده می‌شده تا بدنش به طور کامل از درون خشک شود. این موضوع ادامه می‌یافت تا این‌که راهبه در قبری می‌رفت که تنها کمی از قدش بزرگ‌تر بوده و البته به حالت لوتوس به انتظار مرگ ‌نشسته است. این انتظار ادامه می‌یافت تا راهبه هر روز زنگی را به صدا درمی‌آورد تا دیگران متوجه شوند که او هنوز زنده است. روزی که صدای زنگ دیگر نمی‌آمد اطرافیان دریچه مقبره را با این هدف که راهبه به طور کامل مومیایی شده است با گچ می‌بستند.
کوهی که این مومیایی در آن نگهداری می‌شود در واقع به واسطه ویژگی‌های اقلیمی اطرافش در بهار هوا ذرات اسید آرسنیک دارد که در نگهداری این مومیایی‌ها به خودی خود کمک می‌کند.
راهب‌های دخمه صومعه سیسیل
اما از دیگر سو، یک اتفاق بسیار ساده باعث شد تا چندی پیش بزرگ‌ترین مجموعه مومیایی‌هایی عصر جدید کشف شوند. این اتفاق در حالی افتاد که دخمه صومعه سیسیل ایتالیا گشوده شد و بازدیدکنندگان از این دخمه، نزدیک به 8 هزار جسد مومیایی شده در حالی که با میخ‌های درشت به دیوار آویخته شده بودند را کشف کردند.
باستان‌شناسان در بدو ورود با اتاقی روبه‌رو شدند که پر بود از اسکلت‌های بی‌شمار انسان‌هایی که کنار هم ایستاده بودند و نکته قابل توجه آن بود که تمامی مومیایی‌ها بر اساس شغلی که داشتند کنار هم قرار گرفته بودند. آنها در بدو ورود با اتاقی مربوط به دکترها، اتاقی مربوط به زنان، اتاقی مربوط به دخترهای ازدواج نکرده و البته اتاقی نیز مخصوص کودکان روبه‌رو شدند.
باستان‌شناسان پی‌بردند این اجساد که به طور طبیعی مومیایی شده‌اند مربوط به مراسمی مذهبی هستند که در نوع خود بی‌نظیر است.
براساس اطلاعات به دست آمده، قدیمی‌ترین نعش موجود در این مقبره مربوط به راهبه سیلوسترو گابیو مربوط می‌شود که سال 1599مرده است. باستان‌شناسان او را سرسلسله جمع شدن این همه مومیایی کنار هم می‌دانند. او معتقد بود هوای خشک می‌تواند باعث ایجاد مومیایی طبیعی در انسان‌ها و البته زندگی دائمی آنها شود. به همین علت جنازه‌ها را از دیوار آویزان می‌کرد تا مایعات درون بدن آنها بتدریج خارج شود و سال‌ها بعد جنازه‌هایی که مانند میوه‌های خشک شده تغییر حالت داده بودند را با سرکه می‌شست و بعد از آن بود که لباس‌های مردگان را برای ایستادن همیشگی‌شان در حالت مومیایی تنشان می‌کرد.
مومیایی مسافر
اما وقتی از مومیایی‌های طبیعی کمی دور می‌شویم به مومیایی‌های مدرن نزدیک می‌شویم.
مومیایی بعدی در واقع شاید مشهورترین مومیایی مدرن باشد که شاید بسیاری در مورد ماجرای اعجاب برانگیز آن باخبر باشند.
ولادمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب بولشویک‌های روسیه همین مومیایی مشهور است که در 21 ژانویه 1924 مرد.
شاید او هرگز باور نمی‌کرد در مقابل نگاه کمونیستی او که به زندگی پس از مرگ باور نداشت، بسیاری از همفکرانش می‌خواستند با مومیایی کردن او به زعم خودشان جاودانه‌اش کنند. او وقتی مرد دولت کمونیستی آن زمان تصمیم گرفت برای آن‌که همیشه نگاه مردم به جنازه رهبرشان بیفتد، آن را مومیایی کنند. به همین منظور در سال 1930 قبر لنین پس از دفن دوباره نبش شد تا به شهر تیمن در شمال روسیه و در سیبری انتقال یابد.

اما سران کمونیست تصمیم گرفتند در این انتقال، جسد با مواد مومیایی اندود شود تا جنازه برای انتقال سالم بماند. روسیه در آن زمان زیر حملات نازی‌ها و بیشترین حجم فشار به سمت سیبری نشانه رفته بود. به همین منظور در مارس 1945 هیات حاکمه بر اتحاد جماهیر شوروی قانونی را تصویب کرد که براساس آن جنازه لنین را از سیبری دوباره به مسکو بازگرداند. این بار برای آن‌که مومیایی اصلا آسیب نبیند گروهی ویژه از مومیایی کارهای حرفه‌ای آن زمان که پدر و پسری معروف بودند موظف به انجام این کار شدند. ایلیا زبارسکی و پسرش بوریس زبارسکی به طور اختصاصی به مومیایی کردن بدن لنین پرداختند.
این گروه ویژه از آن به بعد مقرراتی را برای نگهداری از این مومیایی وضع کردند تا تابوت وی در دمای 16 درجه سانتی‌گراد و رطوبت 80 تا 90 درصد نگهداری شود.

بر اساس این مقررات می‌بایست هفته‌ای یکبار بدن مومیایی شده با یک مایع ملایم گندزدا پوشیده شود تا پوست لنین از هرگونه آسیبی دور بماند. جالب آن بود قرار بود هر 18 ماه یک ماه بدن در حمامی از گلیسیرین و پتاسیم به مدت 30 روز گذاشته شود.
در این مدت لباس‌های لنین به دقت هرچه تمام‌تر شسته و اتوکشی خاصی می‌شود. جالب آن است که هر 3 سال یکبار لنین دارای یک دست کت و شلوار نو می‌شود.
ناراحت‌کننده است که پس از بحران اقتصادی جهان که فراگیر شده مسوولان تهیه وجوهات برای نگهداری و حفاظت از جسد مومیایی لنین دوران سختی را پشت‌سر گذاشتند و نتوانستند کت و شلوار ابریشمی نویی برای وی تهیه کنند.
فیلسوف مومیایی
مصریان باستان اعتقاد داشتند حفظ بدن مومیایی شده، روح را بعد از مرگ قدرتمند ساخته و این روح قدرتمند شده می‌تواند به جسد بازگردد. این جمله کلیشه بسیاری از مطالبی است که با موضوع مومیایی همراه است. این تفکر اما سال‌ها بعدتر از حکومت فرعون‌هایی که می‌خواستند برای همیشه زنده بمانند بر انسان‌های مدرن نیز تاثیر گذاشت.
سال‌ها بعد از مومیایی شدن توت آنخامون فرعون مصری، این بار ایده مومیایی شدن توسط جرمی بنتهام، فیلسوف اخلاقگرای انگلیسی محقق شد تا وی در کنار این اندیشه معروف که وظیفه قانونگذار باید این باشد که حداکثر خوشی و آسایش را برای حداکثر افراد تامین کند به این موضوع بیندیشد که راستی مومیایی شدن چه طعمی دارد.
وقتی این فیلسوف کهنه کار انگلیسی در 6 ژوئن 1832 درگذشت وصیتنامه‌ای نوشت که سال‌ها بعدتر از وی اسطوره‌ای در میان مومیایی‌های جهان ساخت.
بنتهام در وصیتنامه‌اش از خویشاوندانش خواست پس از مرگ، تمامی ثروتش به بیمارستانی محلی در انگلیس داده شود، اما شرط او این بود که همیشه در جلسات هیات مدیره حاضر باشد.
وی دکتر هاوارد اسمیت را برای تدارک مومیایی جسد خویش انتخاب کرد. اسمیت اسکلت را مهیا کرد و یک شبیه مومی از سر بنتهام ساخت و به آن چسباند، سپس لباس و کلاه مناسبی هم برایش تهیه کرد. به این ترتیب 92 سال تمام جرمی بنتهام در تمام جلسات حضور یافت.
اما سال‌ها بعد باستان‌شناسان به رمز و رازی جدید در مورد این مومیایی پی بردند. این‌که متاسفانه مومیاگر انگلیسی صد‌ها سال قبل بخوبی نتوانسته بود از عهده این کار برآید. سر این فیلسوف به طور درست مومیایی نشده و وی مجبور شده بود سر مصنوعی برای بدن این فیلسوف ایجاد کند. وی برای این کار سر اصلی را مدتی پنهان کرده بود، ولی در انتها مجبور شد در مقابل بدن اصلی این مومیایی قرار دهد. باستان‌شناسان اکنون سر اصلی این مومیایی را برای جلوگیری از تجزیه‌های احتمالی به محیط امنی غیر از اتاق جلسات هیات مدیره آن بیمارستان انتقال داده‌اند.

منبع: jamejamonline.ir

 

 

 

 



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

10 اختراع زمان باستان که فکر می‌کردید مربوط به زمان ما هستند!! (+عکس) اعدام‌هایی شبیه به شکنجه در قرون وسطی!! امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه می‌کرد!! دانستنی های جالب از بیستون که نمیدانستید! 10 حقیقت در مورد مومیایی ها! 10 زن برجسته ای که چهره ارتش را تغییر دادند! (+عکس)

ازدواج در آیین زردشتی ایران باستان



ازدواج در آیین زردشتی ایران باستان
در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی‌تواند در یک زمان بیش از یک شوهرداشته باشد مرد نیز نمی‌تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد. اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد.

در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می‌توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.

ازدواج,ازدواج در ایران باستان,ازدواج در آیین زردشتی

در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت وتحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی می‌بستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:


1- پادشاه زن :
این نوع ازدواج به حالتی گفته می‌شد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ باموافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج می‌کرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج می‌کردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت می‌شد.


2-چاکر زن:
این نوع ازدواج به حالتی اطلاق می‌شد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می‌آمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن ودفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزارمی‌شد.

ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود،چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود وبه همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد می‌شد.حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان می‌کنندکه صحت ندارد.

ازدواج,ازدواج در ایران باستان,ازدواج در آیین زردشتی

3-ایوک زن:
این نوع ازدواج زمانی اتفاق می‌افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت وفرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می‌شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می‌آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می‌آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواجمی‌کرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج بامحارم کاملا" مردود است.

4-ستر زن:
وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می‌گذشت، پدر و مادر یا خویشان این فردموظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری درمی‌آورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می‌شدند که درآینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.

ازدواج,ازدواج در ایران باستان,ازدواج در آیین زردشتی

5- خودسر زن:
اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستارازدواج با یکدیگر می‌شدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت می‌گردید و در این بین دختر از ارث محروم می‌شد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او می‌دادند یا وصیت می‌نمودند که بدهند.


این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام می‌شد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمی‌شود.
گفتنی است که طلاق در آیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده می‌شود.

منبع:rozanehonline.com

 

 



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

ایرانیان باستان چگونه ازدواج می کردند جایگاه حلقه ازدواج از گذشته‌های دورتا امروز دختران ایران باستان چگونه همسرانتخاب می‌کردند؟! زنان ایران قبل از عصر مغول

با تمدن ایلام در هفت‌تپه و مهرهای استوانه‌ای آشنا شوید + عکس



تمدن ایلام,تمدن عیلام,هفت‌تپه

با تمدن ایلام در هفت‌تپه و مهرهای استوانه‌ای آشنا شوید + عکس
تمدن ایلام
ایلامیان یا عیلامی ها مجموعه اقوامی بودند که از هزاره چهارم تا هزاره نخست پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی ایران فرمانروایی داشتند. بر اساس تقسیمات جغرافیایی امروز، ایلام باستان سرزمین های خوزستان، فارس، ایلام و بخش هایی از استان های بوشهر، استان کرمان، لرستانو کردستان را شامل می شد.
ایشان نه آریایی بودند و نه سامی و زبان ایلامی زبانی تک خانواده است. بعنی خویشاوندی آن با هیچ خانواده زبانی در جهان اثبات نشده است. ولی برخی از دانشمندان زبان آنها را با زبان دراویدیان هند هم خانواده می دانند.
پادشاهی ایلام در اوج برتری اش، بر بخش هایی از میان رودان (بین النهرین) سیادت داشته و حتی تمامی پهنه سرزمین ایران آن روزی را هم شامل نمی شده است. پادشاهی ایلام اتحادی از ایلات و طوایف منطقه را شامل می شد، اما چنین اتحادی لزوما به معنی امپراتوری نبوده. هرگاه ایلامیها قدرت یافته اند، نقشی در سیاست میانرودان ایفا نموده اند و حتی بر بخش هایی از آن سرزمین، اگر چه کوتاه مدت، فرمان راندند.
پروفسور گیرشمن عقیده دارد که محل کنونی مسجد سلیمان قدیم ترین پایتخت پادشاهی هخامنشی بوده است. پیش از کورش بزرگ شش پادشاه از خاندان هخامنشی در ایلام حکومت کرده اند.
تمدن ایلامیان از راه دریایی و بلوچستان با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط می شده است.به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م است. تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ سیاسی ایلام است.
تمدن ایلام به دست آشور بانیپال، پادشاه قدرتمند آشور منقرض شد. دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدی ها، بابلی ها و آشوری ها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار محو گردید.
از مهمترین مراکز تمدن عیلام می توان به شوش، سرپل ذهاب، انشان، چغازنبیل و هفت تپه اشاره کرد.

تمدن ایلام,تمدن عیلام,هفت‌تپه

هفت تپه
پایگاه حفاظت و مرمت چغازنبیل و هفت تپه در سال 1998 میلادی (1377 خورشیدی) برای جلوگیری از تخریب هر چه بیشتر این شهر کهن طی توافق به عمل آمده بین سازمان میراث فرهنگی ایران، یونسکو، بنیاد اعتباری ژاپن و همکاری موسسه کراتر فرانسه (موسسه بین المللی حفاظت از بناهای خشتی) طرح مطالعاتی حفاظت و مرمت محوطه تاریخی چغازنبیل را در زمینه های مختلف علمی آغاز کرد.
محوطه باستانی هفت تپه حدود 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش واقع شده و همان طور که از نام آن پیدا است از تپه های متعددی تشکیل شده است. گستردگی این محوطه باستانی به مراتب باعث جلب توجه کاوشگران مختلف قرار گرفته است. اولین عملیات حفاری به سرپرستی دکتر عزت الله نگهبان در سال 1344 در این محل آغاز گردید که تا سال 1357 ادامه یافت. بررسی های سطح الارضی که قبلاً مَک آدامز (Robert McC Adams) در این ناحیه انجام داده بود گویای این مساله بودند که این محوطه گسترده باستانی فقط در دوره محدودی مسکونی بوده است.
کاوش های باستان شناسی هفت تپه از نظر کشف متون کتیبه دار یکی از حفاری های نادری است که در کشور ما انجام شده، حفاری های هفت تپه تاکنون چند کتیبه سنگی بزرگ متجاوز از هزاران گل نوشته را به خط میخی و زبان اکدی عرضه نموده است.
مهرهای مکشوفه از هفت تپه به صورت مسطح یا استوانه ای و از مواد مختلفی چون سنگ و گل پخته و بدل چینی ساخته شده اند. اثر مهرها دارای نقوش مختلف و با صحنه هایی همچون پیش کشی هدایا به خدایان و نیایش و غیره بوده و بیشتر بر روی پوشش گلی زده می شدند که برای مسدود کردن دهانه محفظ ها یا تنگ های سفالی به کار می رفته است.
این ظروف به صورت ساده و یا منقوش و در اشکال مختلفی همچون کوزه های کف گرد و نوک تیز، ساغرهای پایه دکمه ای، خمره هایی با کف مسطح و کاسه های کوچک و بزرگ و غیره دیده می شوند. ظروف ساده عمدتا نخودی رنگ بوده و سفال های منقوش با نقش های ساده هندسی به رنگ های قهوه ای روشن و تیره تزیین شده اند.
پیکرک هایی که در این منطقه کشف شدند به دو دسته انسانی و حیوانی تقسیم می شوند. پیکرهای انسانی خود شامل انواع مختلفی است که عبارتند از پیکرهای مرد و زن و و نوازندگان. این پیکرها غالبا به روش قالب گیری ساخته شده و سپس در کوره پخته شده اند. پیکرک های حیوانی بیشتر به شکل گاو کوهاندار است که به صورت مسبک با کوهان های بزرگ ساخته شده است. این اشیا عمدتا مفرغی بوده که خنجرها، تبرها، پیکان ها، اسکنه ها، مغارها، درفش ها، سوزن ها، دکمه ها، سرنیزه ها، قلاب ها، میخ ها و غیره مهمترین آنها هستند.
در ضمن کاوش های هفت تپه آثاری از نقاشی دیواری به صورت قطعات گلی منقوش به طور پراکنده به دست آمده است که احتمالا در هنگام ویرانی بنا فروریخته اند. بیشتر نقوش هندسی و به رنگ های آبی، نیلی، قرمز، نارنجی، زرد، خاکستری و سیاه و سفید است.

سه نمونه جالب از این اشیا که شامل سردیس یک مرد و زن ایلامی و ماسک چهره یک مرد می باشد از حفاری های هفت تپه به دست آمده است. تابوت هایی که در این منطقه کشف شده است در ابعاد و اندازه های مختلف و جنس آنها سفالی است.
همچنین انواع تیغه ها و ابزار سنگی و حلقه های سنگی و سنگ وزنه ها و سرگرزها و ظروف سنگی از مهمترین آثار سنگی مکشوفه از هفت تپه است. آثار تزیینی که در این منطقه کشف شده تنها جنبه تزیینی داشته و توسط هنرمندان این دوره ساخته شده است که از جمله مهمترین اشیای تزیینی مکشوفه گردن بندهایی از جنس سنگ های نیمه قیمتی چون عقیق و بدل چینی و سنگ سلیمان و پلاک های منقوش از جنس گل و مفرغ و یا قیر طبیعی و دکمه های تزیینی به اشکال مختلف دایره ای و چهارگوش و از جنس بدل چینی و یا استخوان و قطعات موزاییک با نقوش هندسی هستند.
منبع : tebyan.net



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

آشنایی با تاریخچه شب یلدا آهو نور زن هنرمند ایرانی اسکندر مقدونی، ایرانی بود؟! خط و زبان در ایران باستان زمین مجانی امیر کبیر به تهرانی ها! سدسازی در ایران باستان

پدرِ رضاشاه؛ چهره ای که ناشناخته بود +عکس



پدرِ رضاشاه؛ چهره ای که ناشناخته بود +عکس
به عکس قاتل ناصرالدین شاه یعنی میرزا رضای کرمانی که در صحن شاه عبدالعظیم در شهر ری، ناصرالدین شاه را به گلوله بست، نگاه کنید. این عکس را همه دیده اند. میرزا رضا در حالی که زنجیر شده است، سر زنجیر را یک امنیه سیه چرده به دست دارد.

رضاشاه,پدرِ رضاشاه,قاتل ناصرالدین شاه,میرزا رضای کرمانی,عکس رضا شاه

این امنیه سیه چرده، پدر رضا شاه است که از بادکوبه به ایران مهاجرت کرد و مدت‌ها جزو عساکر قزاق بود. اما بعدها به علت اعتیاد به مواد مخدر (که در آن زمان منع قانونی نداشت و استعمال آن آزاد بود) از سپاه قزاق اخراج شد و به خدمت کامران میرزا نایب السلطنه درآمد. (امنیه دولتی شد)
در تمام دوران خدمت ۱۷ ساله رضا شاه و در طول ۳۷ سال سلطنت محمدرضا شاه هیچ تاریخ نگار و نویسنده‌ای حق نداشت به این مطلب اشاره کند و هیچ عکسی از پدر رضا شاه به چاپ نرسید و هر وقت این عکس معروف به مناسبت‌های تاریخی در نشریات چاپ می‌شد، فقط زیر آن می‌نوشتند: «میرزا رضا کرمانی» قاتل ناصرالدین شاه! و اشاره ای به نام امنیه ای که زنجیر میرزا رضا را در دست داشت نمی‌کردند.

«نقل قول از فرح پهلوی در کتاب دختر یتیم»

منبع:mashreghnews.ir