ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات در زندگی هر شخصی است
ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات در زندگی هر شخصی است. ازدواج به هم پیوستگی یک زن و مرد و ادای وظیفه ی طبیعی و حتمی برای انسان ها است که اندیشه ی خالق جهان به منظور استمرار موجودیت و بقای نسل بشر به عهده زن و مرد گذارده است که آن ها با انجام این عمل هم نیازهای جسمانی و عاطفی خود را رفع می کنند و هم خلأ موجود در وجودشان را پر می سازند و هم سهم خویش را در تشکیل جامعه با تولید نسل و تربیت آن ها ادا می کنند. لذا اگر مرد و یا زنی در مراحل حیات خود از انجام این تکلیف طبیعی سرباز زند ، سلامتی جسمی و سعادت روحی خویش را مختل ساخته است.
از دگر سو، ازدواج به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات خانوادگی باید در قالب و چارچوب خاص خود قرار گیرد .افراد در صورتی می توانند در زمینه ازدواج تصمیم درست بگیرند که از کمک و مساعدت والدین خود نیز بهره ببرند.
تعامل سازنده والدین و فرزندان
بهره گیری درست از راهنمایی های والدین زمانی رخ می دهد که هم والدین توانایی ارایه یک نقشه راه شایسته را داشته باشند و هم جوان پذیرای این راهنمایی ها باشد و الا در جایی که والدین راهنمای خوبی نیستند و فرزندان نیز تعامل خوب و مثبتی با والدین خود ندارد، ارشاد و راهنمایی والدین راه به جایی نخواهد برد.
لذا ضرورت دارد که یک جوان با خانواده خود ارتباط خوب و اثر بخش داشته باشد.اگر این اتفاق بیفتد فرزندان می توانند تصمیم درستی در این امر بگیرند. برای این منظور لازم است که :
- زمانی که با فرزند خود صحبت می کنند خوب به حرفهای وی گوش دهند و حرف دل فرزند خود آگاه شوند.
- سعی کنند دنیا را از دید فرزند خود درک کنند و این کار را به خوبی انجام دهند و در این مرحله با فرزند خود همراهی کنید.
- والدین سعی کنند آنچه را که شنیده اند اعتبار ببخشند و نسبت به او درک هم دلانه نشان دهند.
زمانی که چنین رابطه ای بین والدین و فرزند ایجاد می شود ، فرزندان به والدین خود اعتماد می کنند و از انها راهنمایی می گیرند.
تعیین تکلیف ممنوع!
یک نکته مهم که باید مد نظر قرار گیرد این است که والدین به هیچ عنوان نباید تعیین تکلیف کنند و لذا ضرورت دارد در این برهه زمانی فقط پیشنهاد خود را بیان کنند . اما مشکل از آنجا شروع می شود که در امر انتخاب همسر، والدین پا را فراتر گذاشته و در جریان انتخاب همسر و در ادامه جریانات ازدواج، گوی سبقت را از جوانان ربوده و در کوچکترین مساله ای نظارت می کنند و فرصت نظر دادن و پرداختن دو جوان به مساله مزبور را می گیرند.
همین سبک رفتاری باعث می شود که به مرور والدین دو طرف گاه به شدت درگیر ماجرا شده و در ادامه یا جریان ازدواج منتفی می شود و یا اینکه ازدواج دو جوان، با مجموعه ای از دلخوری ها صورت می گیرد.
سرگردانی شیوا و فرهاد
شیوا و فرهاد دو سال است که در جریان شناخت قبل از ازدواج هستند و دوران نامزدی را سپری می کنند. آنها از ادامه دار شدن زیاد دوران نامزدی به ستوه آمده ند. در حقیقت والدین دو طرف با اشکال تراشیهای زیاد، سنگ اندازیها و بداخلاقی هایی که با یکدیگر می کنند اجازه نمی دهند رابطه این دو به عقد منجر شود.
الان هم هر دو خانواده قهر هستند و این دو جوان عاشق، سرگردان و مستاصل مانده اند.
والدین شیوا در مورد کار فرهاد ابراز نگرانی می کنند و بیان می کنند چون فرهاد کارش قراردادی است باید پشتوانه ای از طرف خانواده پسر ارایه شود تا رضایت به این ازدواج دهند مثلا ملکی به نام شیوا شود.
خانواده فرهاد هم معتقدند که پشتوانه فرهاد مهارت و تحصیلات وی است و حتی اگر کارش را از دست بدهد ان قدر توانایی دارد که یک زندگی را اداره کند. و به بیشتر از 14 سکه برای مهریه رضایت نمی دهند.خانواده داماد معتقد است چون مسکن فرهاد را قرار است مهیا کنند لذا تمام هدایای جمع اوری شده باید به دست انها برسد از طرف دیگر خانواده شیوا اصرار دارند که چهار قلم از وسایل برقی جهیزیه را خانواده فرهاد باید تامین کنند و ..
خلاصه تمام رابطه این دو خانواده بر سر مسایل این چنینی تیره و تار شده و دو جوان سرگردان مانده اند که عاقبت این ازدواج چه می شود در حالی که این مسایل، دغدغه اصلی خود شیوا و فرهاد نمی باشد...
افراد در صورتی می توانند در ازدواج تصمیم درست بگیرند که از کمک والدین خود نیز بهره ببرند
چقدر خودرایی در ازدواج لازم است؟
بهره گیری درست از راهنمایی های والدین زمانی رخ می دهد که هم والدین توانایی ارایه یک نقشه راه شایسته را داشته باشند و هم جوان پذیرای این راهنمایی ها باشد
البته خود رای بودن و عدم دخالت دادن والدین و بزرگترهای فامیل در انتخاب همسر احتمال انتخاب نامناسب را افزایش می دهد چرا که جوانان ممکن است وجوه مشترکی را که باید بین جوانان و خانواده ها حاکم باشد از سوی آنها درنظر گرفته نشود اما وقتی دخالت والدین دو طرف از حد بگذرد نه تنها باعث موفقیت در ازدواج و شناخت دقیق طرفین از یکدیگر نمی گردد بلکه خود یکی از موانع مهم و جدی در ازدواج جوانان امروزی شده است.البته از دگر سو دخالت در صورت قانع کردن فرزند، بدون هیچ امر و نهی ای، به گونه ای که به فرزند آرامش دهد تا بتواند به درستی تصمیم گیری کند، چنین دخالتی اشکالی نخواهد داشت.
شیوا و فرهاد چه می توانند بکنند؟
به نظر می رسد شیوا فرهاد با بزرگترین مشکلی که در حال حاضرمواجه شده اند، نفوذ ناپذیر دانستن والدین خود در موافقت آنها با ازدواج است؛ البته این بدان دلیل است که این دو نسبت به قدرت شگرف خود در اثر گذاری بر والدین خود آگاهی ندارند؛ زیرا والدین به شدت به فرزندان خود علاقه دارند وآنها می توانند با استفاده از راهکارهایی، چه از راه علاقه و چه از راه ترس، نظر والدین خود را برای ازدواج جلب کنند.
از این رو آنها می توانند:
- سعی کنند تا اطمینان والدین را نسبت به داشتن صلاحیت و توان پذیرش مسئولیت زندگی جلب کنند.
- عقیده خود را در مورد نادرستی تأخیر ازدواج به والدین اعلام کنند.
- می توانند به صورت غیر مستقیم؛ مانند ابراز ناراحتی و افسردگی به خاطر تنهایی، نارضایتی خود در تاخیر ازدواجشان را آشکار نمایند.
- می توانند بر یکی از والدین اثر گذاشته و او را به سراغ دیگری فرستاد.
- می توانند از دیگر اعضای خانواده مانند خواهر، برادر و یا بزرگان فامیل که می توانند بر والدین تاثیرگذار باشند، کمک گرفته و جلب واسطه کنند.
نکته بسیار مهمی که به فرهاد و شیوا توصیه می شود این است که سعی کنند تا از حرف زدن والدین شان بر آشفته نشوند و به جای بر آشفتگی، باید درست برخورد کنند تا فرصت برای تبادل نظر منطقی و حل مساله ایجاد گردد.
والدین همواره باید به یاد داشته باشند که:
خانواده اولین و مهم ترین پایه گذار شخصیتی و معیارهای فکری فرزندان می باشد و نقش حیاتی در تعیین سرنوشت، سبک و خط مشی زندگی آتی آنان دارد. پسران و دختران برای درک بهتر و بیشتر و آشنایی با محیط پیرامون و از همه مهمتر انتخاب درست همسر، نیاز به راهنمایی و آگاهی والدین خود دارند.
اما والدین نیزباید بدانند که انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر در جهت حفظ و پیشبرد یک ازدواج موفق است. بنابراین با چشم پوشی و نرمش نسبت به برخی مسایل خصوصا موضوعات جانبی که بیشتر با مادیات مرتبط است، نه تنها می توانند از تنش های بی دلیل پیشگیری کنند، بلکه گامی محکم و اساسی در راستای تحکیم بنیان های خانوادگی فرزندان خود بردارند.
منبع: تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
برای ازدواج هدف داشته باشید تعریف ازدواج زنانی که از ازدواج می ترسند قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید وقتی مردی شما را بخواهد آمادگی مردان برای ازدواج
انتخاب همسر شاید مهم ترین انتخاب زندگی شما باشد که در کنار انتخاب های دیگر زندگی، می تواند میزان رضایتمندی شما از عمرتان را فراهم کند. با این حال، خیلی وقت ها دچار ابهام می شویم که بالاخره انتخاب درست چه جور انتخابی است؟
انتخاب دلی یا عقلی؟ سنتی یا امروزی؟ حسابگرانه یا هیجانی؟ کدام انتخاب می تواند شور و عشق ماندگارتری برای زندگی مشترک شما داشته باشد؟ این سوالی است که باید قبل از ازدواج به آن جواب بدهید و مهم تر از آن جوابتان آنقدر درست باشد که بتوانید برای یک عمر آن را تایید کنید.
خشت اول
انتخاب کسی درست است که در درجه اول به دل تان بنشیند و از او خوشتان بیاید. یعنی چه؟
یعنی در یک کلام او را بپسندید و به سمتش گرایش داشته باشید. از یک شیفتگی عمیق با پشتوانه فلسفی حرف نمی زنیم. اتفاقا حرفمان کاملا به ذوق و پسند ظاهری و هیجانی شما برمی گردد. مطلوبیت ظاهری، سلیقه ای است و باید از حد متوسط به بالا باشد و طرف مقابلتان برای شما جاذبه داشته باشد و با معیارهای شما بخواند. اما ضروری نیست در حد یک مدل زیبایی باشد. فقط در حدی باشد که او را بپسندید و از ظاهرش خوشتان بیاید و به او جذب شوید.
چقدر معاشرت کنیم؟
برای این که بفهمید کسی مطلوب شما است، چقدر باید معاشرت کنید تا مطمئن شوید ظاهر و باطنش را می پسندید و این مطلوبیت یا عدم مطلوبیت واقعی است؟ در حقیقت عدد مشخصی نمی توان عنوان کرد و نمی توان گفت که چند ماه با هم معاشرت کنید تا ظاهر و باطن یکدیگر را بپسندید. این ارتباط تا حد زیادی به هوش شما در شناخت دیگران بستگی دارد و البته به شرایط دیگر. مثل خانواده، سن، اعتقادات شخصی و تعداد گزینه های ازدواج. اما به طور کلی اگر 3یا 4 جلسه دیدار داشتید و حس کردید گرایش خاصی به او پیدا نکرده اید، بعید است در ادامه هم به او تمایل پیدا کنید.
سرمایه روانی اش را بسنج
همسر آینده شما باید از نظر شناختی کسی باشد که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید. یعنی هوش، تجربیات، سواد و اطلاعات فردی، نوع نگاه به مسایل و طرز فکرش با شما جور باشد و بتوانید با او حرف بزنید، در جامعه دیده بشوید و با هم وقت بگذرانید. میزان انرژی فرد در زندگی اش، درونگرایی و برونگرایی اش، سیستم فکری و اعتقادی اش و… همه و همه تعیین می کنند شما دو نفر آیا از نظر شناختی هم با هم سازگار هستید یا نه. این روزها که سطح سواد و حضور اجتماعی دختر و پسر بالاتر رفته، باید این تناسب بیشتر در نظر گرفته شود.
انتظارات هماهنگ
شما در دوران آشنایی باید بتوانید گفتگوی درستی درباره انتظارات خود از زندگی مشترک و زناشویی داشته باشید. باید بتوانید فضای ذهنی یکدیگر را بشناسید، بپسندید و به نقاط مشترک درباره وظایف هر کدام از همسران، برنامه ریزی برای آینده، اهداف کلی زندگی و.... داشته باشید.
خانواده را دست کم نگیرید
علاوه بر این که خانواده ها باید خوب و در سطح هم باشند، باید بتوانید خانواده او را بپذیرید و این توانایی را ببینید که به خانواده همسر آینده تان بپیوندید. آیا خانواده هایتان در سطی هستند که شما و همسر آینده تان در رفت و آمد با آنها آزار نبینید و از بودن در مهمانی هایشان، سفر رفتن با آنها و تلفنی حرف زدن با آنها اذیت نشوید؟
توانایی های اقتصادی
توانمندی اجتماعی اقتصادی طرف مقابل هم در انتخاب باید در نظر گرفته شود. شما باید بتوانید با هم از پس هزینه های زندگی بربیایید و حداقل های زندگی مشترک را تامین کنید. حداقل ها یعنی آنچه دو نفری درباره آن به تفاهم می رسید و خانواده هایتان با آن موافق هستند. این یعنی بتوانید کار کنید و مستقل از خانواده هایتان زندگی مشترکتان را شکل دهید و برای برطرف کردن نیازهای اساسی تان (خوراک، پوشاک، تفریحات حداقلی و درمان) وابستگی مالی به کسی نداشته باشید. در این زمینه، به وعده های دست نیافتنی طرف مقابل اعتماد نکنید و ببینید چقدر مرد عمل است و در زندگی، انگیزه استقلال و توانمند شدن دارد.
منبع: تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
یکی از اشتباهات بسیاری از دختران قبل از ازدواج اصرار به تغییر شخصیت طرف مقابل است
دخترهایی که در استانه ازدواج هستند پرسش های بسیاری در ذهنشان هست که تلاش می کنند پاسخی برای آن ها بیابند و تصوراتی که بسیاری از آن ها می تواند اشتباه باشد.
عوضش می کنم
یکی از اشتباه هایی که بسیاری از دختران قبل از ازدواج مرتکب می شوند، اصرار به تغییر شخصیت طرف مقابل است. آنها فکر می کنند قبل از شروع زندگی باید به اصطلاح گربه را دم حجله کشت و برای این کار تلاش می کنند همسر آینده شان را با دعوا، قهر، خواهش و هر راه دیگری که می دانند عوض کرده و شبیه تصویر ذهنی خود کنند. آنها فکر می کنند هم شکل بودن و هم رنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما اشتباه می کنند. اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید که شما و همسرتان، از دو خانواده و دو فرهنگ متفاوت هستید و هرگز نمی توانید دنیا را از یک دریچه ببینید. هر یک از شما تجربه ها و باورهای متفاوتی دارید و تا زمانی که در تعارض با هم قرار نگیرید و از این باورها چماقی برای کوبیدن هم نسازید، تهدیدی متوجه شما نخواهدبود.
باید برای هم بمیریم
عاشق شدن، هیجان انگیزترین بخش زندگی است؛ بخشی که می تواند یک زندگی مشترک را لذت بخش تر کند، اما گمان نکنید برای داشتن یک زندگی عاشقانه، نیاز به یک زندگی افسانه ای دارید، درست است که باید خواستگارتان را دوست داشته باشید اما عشق آنقدر ساده نیست که در هر شرایطی سر و کله اش پیدا شود. اگر یک دوره نامزدی کوتاه را گذرانده اید و احساس می کنید بی اندازه عاشق هستید، باید بگوییم که بیشتر از عشق درگیر هیجان شده اید، چیزی که می تواند چنین حدی از علاقه را به وجود بیاورد، موضوعات ساده یک نامزدی کوتاه مدت نیست، بلکه حمایت و درکی است که در موقعیت های پیچیده تر زندگی می بینید و باعث می شود که هر روز، بیشتر حس کنید که این مرد، همان مرد رویاهای شماست. همان یک نفری که برای شما به دنیا آمده و امروز کنارتان است.
عشق با گذشت زمان تمام می شود؟
بعضی ها فکر می کنند گذشت زمان می تواند عشق را محو کند و به همین دلیل تن به ازدواج با کسی می دهند که هیچ علاقه یا کششی نسبت به او ندارند، اما اگر شما یک عاشق واقعی باشید و برای این موضوع هزار و یک دلیل داشته باشید، آنچه با گذشت زمان از زندگی شما بیرون می رود، عشق نیست بلکه هیجان و ساده انگاری ای است که ممکن است در ماه های اول رابطه، شما را شجاع تر و ماجراجوتر کند و به شما این حس را بدهد که تنها عاشق روی زمین هستید، اما کنار رفتن پرده هیجان از این حس، موضوعی نیست که برای آن سوگوار باشید.
یک عشق واقعی می تواند با آرامش و روزمرگی هم همراه شود. در چنین شرایطی شما از همسرتان فاصله نگرفته اید، بلکه به مراحل بالاتری از دوست داشتن رسیده اید که با آرامش بیشتر و هیجان کمتر همراه است.
بسیاری از زوج ها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختی می دانند
یک زندگی موفق، زندگی بدون بحث!
بسیاری از زوج ها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختی می دانند. خیلی از آنها به دلیل چنین تفکری اختلاف نظرشان را در دل شان نگه می دارند و می خواهند با سکوت شان جلوی بحث را بگیرند، اما نباید فراموش کنید که ترس از دعوا، نشانه خوشبختی شما نیست. یک زوج خوشبخت می توانند اختلاف شان را به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان دارد، بجنگند و پیروز شوند. یک زوج ایده آل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی نمی کنند. آنها به اختلاف نظر هم بر می خورند و گاهی از هم دلخور می شوند، اما تفاوت شان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی بر می آیند و به جای دلخوری های بی مورد، از این بحث ها درس می گیرند.
مسئولیت اداره زندگی به عهده مرد است!
دوره و زمانه عوض شده. درست است که هنوز هم در بسیاری از خانواده ها، مسئولیت های مالی و بسیاری وظیفه های دیگر بر عهده مردان است، اما این موضوع نباید باعث شود که با بی خیالی خودتان را به حاشیه ببرید و فقط ناظر تلاش های او باشید. اگر می خواهید زندگی موفق و آرامی داشته باشید، از همان اول سنگ ها را وا بکنید و مسئولیت ها را تقسیم کنید. این تقسیم بندی را می توانید براساس علایق و توانایی هایتان انجام دهید.
اگر همسر شما آشپز بهتری است و شما درآمد بیشتری دارید، می توانید کلیشه ها را کنار بگذارید و هر کدام سهم بیشتری از کاری که در آن توانمندتر هستید برعهده بگیرید. قرار نیست شما مثل والدین تان زندگی کنید، بلکه می توانید با تفاهم و بدون ترس از قضاوت دیگران، در همه بخش های این زندگی سهیم شوید و تنها برای آرامش بیشتر و کمتر کردن تنش ها تلاش کنید.
خودم را دوست دارد نه جسمم را
اگر از آن دسته زن هایی هستید که گمان می کنید ارتباط زناشویی، در آخرین ردیف اولویت های زندگی مشترک است، در اشتباه هستید. گمان نکنید مردی که عاشق تان است، به جسم شما نیازی ندارد و تنها به تفکرات و کلام شما اهمیت می دهد. ازدواج، راهی مشروع و پسندیده برای برقراری یک رابطه سالم جسمانی هم هست. حق شما و همسرتان است که از چنین رابطه ای بهره ببرید و با کمک آن پایه های زندگی تان را محکم تر کنید. اگر شما می خواهید زندگی مشترک موفقی داشته باشید، باید به همه ابعاد یک رابطه توجه کنید و هیچ بعدی را فدای دیگری نکنید.
به خاطر من هر کاری می کند
درست است که عشق قدرت می آورد، اما قرار نیست که از مرد زندگی تان، به گناه عاشق شدن، یک فرد ضعیف و زیردست بسازید. بسیاری از زن ها گمان می کنند اگر مردی عاشق شان باشد، به خاطر آنها همه پل های پشت سرش را خراب می کند و به هیچ چیز دیگری جز فرد مورد علاقه اش توجه نمی کند. بیشتر زن ها با چنین تفکری، همسرشان را در معرض آزمایش های سخت قرار می دهند و به او می گویند اگر مرا دوست داری، باید هرچه را که می خواهیم، انجام دهی، اما واقعیت این است که چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی ضعیف، بی پناه و منفعل است. یک عاشق واقعی هرگز به خاطر حسش از اصول و منطقش نمی گذرد، بلکه سعی می کند حسش را با عقلانیت همراه کند و از این راه به پیشرفت بهتر آن کمک می کند.
مردها، ارزش حمایت را نمی فهمند
نمی گوییم که همه مردهای جهان، آن قدر منطق و انصاف دارند که همه حمایت ها و کمک هایتان را درک کنند و همیشه آنها را در ذهن داشته باشند، اما می گوییم اگر با مردی شایسته ازدواج کرده باشید، می توانید مطمئن باشید که او کوچک ترین همدلی های شما را می بیند و همیشه آنها را در ذهنش نگه می دارد. مردها خیلی راحت تفاوت شما با زنان دیگر را می بینند و بیشتر وقت ها شما را با زنان دیگر مقایسه می کنند. اگر می خواهید در زندگی مشترک تان موفق باشید،
به آدم های اطراف تان خوب نگاه کنید. چه خصوصیاتی در زنان دیگر وجود دارد که همسرتان از آنها بیزار است و چه ویژگی هایی را در زنان دیگر تحسین می کند؟ مطمئن باشید اگر آن خصوصیات منفی را حذف کنید و چند قدم به آن ویژگی های تحسین شدنی نزدیک تر شوید، همسرتان حتما قدر شما و تلاش های تان را می داند و شما و زنان دیگر را به یک چشم نمی بیند.
منبع: مجله خانه بخت
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ آنچه قبل از ازدواج باید بدانید آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ اول بخونید بعد ازدواج کنید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید