10 حقیقت جالب در مورد تمدن اسرارآمیز مایا!! (+تصاویر)
گفته شده که مایاها تمدنی نیمه آمریکایی هستند که تنها با خط کاملا پیشرفته پیش از کلمبیایی شناخته میشدند، در زمینه هنر، معماری و تجهیزات نجومی و ریاضیات نیز شهرت داشتند. تصورات اشتباه خیلی زیادی در مورد تمدن مایا وجود دارد و این فهرست مطمئنا خط بطلانی بر حداقل یک یا دو مورد از این اشتباهات خواهد کشید. علاوه براین در این متن حقایقی که شما هیچ وقت در مورد تمدن مایا نمیدانستید در اختیارتان میگذاریم.
1. راز باستانی
حقیقت: هیچ کس واقعا نمیداند که چه چیزی باعث نابودی فرهنگ مایا شد.
به خاطر دلایلی که هنوز هم مورد بحث اند، مناطق اصلی زندگی مایا که در سطحی پایینتر از زمین اصلی قرار داشت به مرور و در طول قرون 8 و نهم شیب بیشتری پیدا کرد و پس از آن کم کم رو به نابودی رفت. این ادعا با نوشتههای تاریخی و سازههای معماری در مقیاس بزرگ پیوند دارد.
تئوریهای غیر اکولوژی در مورد نابودی مایا به چندین زیر گروه در یک رده، مثل زیاد شدن جمعیت، تاراج خارجیها، شورش و طغیانهای محلی و فروپاشی مسیرهای تجاری دسته بندی میشوند. فرضیههای اکولوژی شامل حوادث طبیعی، بیماریهای واگیردار و تغییرات آب و هوایی میشوند. حالا دلیل و شاهدی دال بر افزایش جمعیت اضافه بر ظرفیت محیط بوده که موجب فرسودگی پتانسیلهای زراعتی و شکار بیش از اندازه حیوانات میشده و همین عامل نابودی تمدن مایا را تضمین میکرده است. برخی از محققین به تازگی استدلال کردند که خشکسالی 200 ساله شدید و سختی منجر به سقوط و فروپاشی تمدن مایا شده است.
2. زندگی ادامه دارد...
حقیقت: تقویم مایایی پایان جهان را پیشگویی نمیکند.
اول از همه اینها باید بگوییم که مایاها فقط یک تقویم ندارند بلکه آنها تقویمهایی دارند که با هم ارتباط دارند. در افسانههایی گفته شده که در این تقویم long count (که در بالا آورده شده) زمان به پایان رسیدن جهان مشخص شده است.
طبق افسانههای مایا ما در جهان چهارم یا جهان «آفرینش» که در افسانهها ازش صحبت شده زندگی میکنیم. در تقویم long count آخرین خلق یا آفرینش در 12.19.19.17.19 به پایان میرسد. که این سلسله مراتب دوباره در 20 دسامبر 2012 اتفاق میافتد. طبق این گفته مایاها الان زمان جشن بزرگ به خاطر رسیدن به انتهای چرخه آفرینش فرا رسیده است.
این سخن به معنی رسیدن به پایان جهان نیست بلکه منظور از این جمله شروع یک عصر جدید است. مگر 31 دسامبر هر سال پایان جهان محسوب میشود؟ خیر- ما در این روز وارد سال جدیدی میشویم. این مساله شبیه دورههای آفرینشی تمدن مایاست. درحقیقت مایاها ارجاعهای زیادی به تاریخهایی دارند که بعدها در سال 2012 رخ میدهد. در حقیقت نظریه پایان یافتن جهان در سال 2012 (باتوجه به افسانه مایایی) را اولین بار خوزه آرگیولس سال 1987 در کتابش به نام The Mayan Factor: Path Beyond Technology مطرح کرد.
3. آخرین قلمرو حکومتی مایا
حقیقت: آخرین حکومت تمدن مایا تا سال 1697 وجود داشت.
شهر جزیرهای تایاسال مکان آخرین پادشاهی مستقل تمدن مایا محسوب میشد و برخی از کشیشان اسپانیایی تا سال 1969 با مسالمت و آرامش آخرین پادشاه ایتزا یعنی کانک Canek را ملاقات و موعظه میکردند. پادشاهی ایتزا بالاخره در 13 مارچ 1697 تسلیم اسپانیاییها شد. حالا مصنوعات و بناهای باستانی در چیچن ایتزا که همه ما میشناسیم، در این آخرین منطقه خودمختار واقع شده است. قابل توجه اینکه بیشتر زمینهایی که این مکانهای باستانی در آنجا واقع شده، جزو زمینهای خصوصی یک خانوده محسوب میشود، درحالیکه دولت آنها را متعلق به خود و درحقیقت خود را اداره کننده این مکانها میداند.
4. سونا
حقیقت: مایاها از سونا استفاده میکردند!
حمامهای آرامش بخش یا zumpul-ché جایی بود که مردم مایایی زمان باستان خودشان را در آنجا تطهیر و شستشو میکردند. این حمامها خیلی شبیه سونای امروزی و ساختاری، دیوارهای سنگی و سرپوشیده داشت همراه با یک دریچه یا سوراخ کوچک در قسمت سقف. آبی که از صخرههای سنگین وارد اتاق میشد تولید بخار کرده و این روند شرایطی فراهم میکرد که تمام ناپاکیها و کثیفیها نابود شود. پادشاهان مایا عادت داشتند بعد از ملاقاتهایشان حمام سونا بگیرند تا احساس سرزندگی و همچنین پاکی داشته باشند.
5. Ball Courts
حقیقت: مایاها ball court را به عنوان محلی برای بازی کردن میساختند.
بازیهای توپی Mesoamerica ورزشی با انجمنهای آیینی بود که مردم پیش-کلمبیایی بالغ بر 3000 سال از این ورزش استقبال میکردند. در طول دوره ای هزار ساله انواع مختلفی از این بازی در سرزمینهای مختلف وجود داشته و هنوز یک نمونه مدرن از این بازی به نام ulama در معدودی از مکانها و بین افراد بومی طرفدار دارد.
Ballcourts مکانهایی عمومی بودند که برای حوادث مهم فرهنگی و فعالیتهای آیینی مثل جشنوارهها و اجراهای موسیقی مورد استفاده قرار میگرفتند. این مکان از سراشیبیهای پله دار تشکیل میشد که به صحن مراسم یا پرستشگاههای کوچک منتهی میشد، ball courtها شبیه حرف “I” بود که تقریبا در تمام شهرهای کوچک مایا یافت میشد.
6. مواد مخدر
حقیقت: مایاها از مسکن و مواد مخدر استفاده میکردند.
مردم مایا در مراسم مذهبیشان به طور مرتب از داروهای توهم زا استفاده میکردند (که از مواد طبیعی تهیه میشد)، اما در زندگی روزمرهشان نیز برای تسکین درد نیز از این مواد استفاده میکردند. معمولا از گیاهانی مثل peyote، نیلوفر، بعضی از قارچها، تنباکو و گیاهان دیگر برای ساختن نوشیدنیهای الکی استفاده میکردند. علاوه براین همانطوری که در شعرهای مایایی گفته شده و بر سنگها تراشیده شده؛ آنها از برای جذب سریعتر و تاثیرگذاری بیشتر مواد مخدر، داروی مایع و آیینی را به خودشان (از راه مقعد مانند عمل تنقیه) تزریق میکردند. در بالا تصویر مجسمه مایایی را میبینید که از تزریق این مایع به بدنش لذت میبرد!
7. قربانیان
حقیقت: بعضی از افراد مایا هنوز هم قربانی و خونریزی دارند
قربانی کردن انسان برای اهداف مذهبی و یا پزشکی یکی از موضوعاتی است که اکثر مردم در مورد مایاها میدانند- اما آنچه اغلب مردم نمیدانند این است که آنها هنوز هم قربانی میکنند. اما هیجان زده نشوید! الان خون مرغ جای خون انسان را گرفته است. امروز هنوز هم اقوام مایا سنتهای آیینی اجدادشان را حفظ کرده اند. آیین نماز و دعا، هدایا، قربانیهای خونی (که الان مرغها جای انسان را گرفته اند)، رقصها، مهمانیها، و نوشیدنیهای آیینی هنوز هم از رسومات دینی و سنتی آنها محسوب میشود.
8. دکترهای عالی
حقیقت: مایاها روشهای درمانی بسیار خوب و جالبی دارند.
سلامت و علم پزشکی در میان مایای باستانی ترکیب پیچیده ای از ذهن، بدن، مذهب، مراسم آیینی و دانش محسوب میشد. مهمتر از همه اینها کسانی برای وظایف پزشکی انتخاب میشدند که آموزشهای عالی و درستی دیده بودند. این مردان «شامان» نامیده میشدند و به عنوان واسطه ای بین دنیای فیزیکی و دنیای معنوی عمل میکردند.
آنها برای رسیدن به هدفشان یعنی شفا بخشیدن بیماران، و پیشبینی کردن و کنترل کردن حوادث فوق طبیعی تمرین جادوگری هم میکردند. از زمانیکه دانش پزشکی شدیدا با جادوگری و مذهب غرابت پیدا کرد، برای شامانها هم بسیار ضروری و واجب بود که مهارتهای پزشکی و دانش خود را توسعه بخشند. معروف بود که مایاها زخمها را با موی انسان بخیه میزدند، شکستگی استخوان را درمان میکردند و حتی در زمنیه جراحی دندان هم مهارت داشتند از سولفید آهن برای پر کردن دندان استفاده میکردند و ابزارهای جراحی میساختند.
9. دوران کودکی مایا
حقیقت: مایاها به زیبایی و تربیت بچههایشان اهمیت میدادند
مایاها همواره آرزو داشتند بچههایشان تواناهایی جسمی غیرطبیعی داشته باشند. برای مثال در سنین خردسالی تختههایی را روی پیشانی بچهها محکم فشار میدادند تا پیشانی پهنی داشته باشند. یکی دیگر از معیارهای زیبایی برای بچههای مایا چپ بودن چشمها محسوب میشد!
بنابراین پدر و مادرها برای رسیدن به این هدف اشیائی را جلوی چشمهای نوزاد تازه به دنیا آمده آویزان کرده و آن را تکان داده تا بر اثر مداوت و تکرار این عمل چشمهای بچه دیگر برای همیشه چپ بشود!!
حقیقت جذاب دیگر در مورد کودکان مایا این است که بیشتر آنها را بر اساس روزی که در آن به دنیا میآمدند نام گذاری میکردند. هر روز سال برای بچههای پسر و دختر و والدین اسم خاصی داشت و ازشان انتظار میرفت که این سنت را انجام دهند.
10. فرهنگی که ادامه دارد...
حقیقت: هنور افراد زیادی از تمدن مایا در مناطق خاص خودشان زندگی میکنند
درحقیقت بالغ بر 7 میلیون مایایی در مناطق خاصی زندگی میکنند، تعداد زیادی از آنها نیز طوری زندگی میکنند تا بتوانند آنچه از میراث فرهنگی برایشان باقیمانده را حفظ کنند. بعضی از آنها به طور کامل با فرهنگ مدرن منطقه ای که در آن زندگی میکنند خودشان را وفق داده اند، در حالیکه دیگران زندگی ویژه سنتی و باستانی خود را ادامه میدهند و اغلب اوقات به یکی از زبانهای مایایی به عنوان زبان اول صحبت میکنند.
بیشترین جمعیت از افراد مایا در ایالتها و شهرهای مکزیک مثل Yucatán، Campeche، Quintana Roo، Tabascoو Chiapas، و در بعضی کشورهای آمریکای مرکزی مثل Belize، گوآتمالا و قسمتهای غربی هوندوراس و الساوادور پراکنده اند. و جالب است بدانید امکان دارد بعضی از کلمات مثل shark به معنی کوسه و cocoa به معنی کاکائو از زبان مالایی گرفته شده باشند. حالا برایتان یک جمله مالایی را مینویسیم تا اگر با یک مالایی برخورد کردید حداقل بتوانید یک جمله صحبت کنید!
در زبان Yucatec مالایی جمله Jach Dyos b’o'otik برای تشکر کردن به کار میرود و معنی آن میشود "ازت متشکرم"
منبع:seemorgh.com
ترجمه:مریم محبعلینژاد
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
10 زن برجسته ای که چهره ارتش را تغییر دادند! (+عکس) 10 اختراع زمان باستان که فکر میکردید مربوط به زمان ما هستند!! (+عکس) 10 حقیقت در مورد مومیایی ها! 10 عدد از ترسناکترین شکنجههای قرون وسطی!!+عکس (+18) اعدامهایی شبیه به شکنجه در قرون وسطی!! امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه میکرد!!
ارتش هخامنشی چگونه بود؟
ارتش هخامنشی از لحاظ قومی-فرهنگی،سازمانی آمیخته و مختلط بوده است.این ارتش شامل نیروهای منظم آموزش دیده پیاده و سواره ایرانی،عمدتا مادی و پارسی بوده که با واحدهای منتج از سربازگیری اجباری از ملل تحت فرمان ایران و نیز بکارگیری مزدوران جنگی خارج از امپراتوری ترکیب می شده است.
در حالی که نیروهای دائمی منظم ارتش،مانند یگان های "گارد جاویدان"،به طور همسانی با سازوبرگ رزمی مجهز بوده اند،نیروهای متحد و ائتلافی در خدمت ارتش،تجهیزات خاص خویش را داشته و به شیوه ویژه خودشان می جنگیده اند.
از ویژگی های ارتش ایران هخامنشی،وجود انبوه سواره نظام سبک اسلحه تیرانداز،زوبین اندازان،واحدهای ملازم نارزمی،همسران،همخوابه ها و بردگان بوده است.
سازمان
ارتش ایران هخامنشی،مانند دیگر ارتش های خاورمیانه ای و آسیایی در دوران های پیش و پس از خود،بر اساس بنیادی دهدهی استوار بوده و کلیه واحدها و یگان های رزمی در گروه های ده،صد و هزارتایی سازماندهی شده بودند.در این سامانه،برای هر ده،صد،هزار و ده هزار نفر،یک افسر پاسخگو بوده است.نام و رده سازمانی این نظام به این صورت بوده است:
تعداد نیروها
نام یکان
عنوان فرماندهی یکان
10000
بایواربام
بایوارپاتیش
1000
هزارابام
هزاراپاتیش
100
ستابام
ستاپاتیش
10
دتابام
دتاپاتیش
شاهان هخامنشی از کوروش بزرگ تا داریوش سوم،در بیشتر نبردها خود شخصا فرماندهی کل نیروها را بر عهده داشته اند و گاهی نیز این فرماندهی را به ژنرال های خود واگذار می کرده اند.فرماندهان ارتش ایران هخامنشی توسط شخص شاهنشاه و از میان "ساتراپ" ها یا اشراف غالبا پارسی و مادی تبار که عموما خویشاوندان شاه بودند به مناصب خود گماشته می شدند.
سپاه پیاده
بنا به گفته گزنفون، تاریخنگار یونانی، موقعی که کورش بزرگ فرماندهی ارتش پارس را به عهده گرفت، رستهی اصلی ارتش پیاده بود که بیشتر برای رزم از دور بار آمده و به تیر و کمان و زوبین و فلاخن مسلح بود.
کورش برای ایجاد و تقویت روح جنگاوری، به سی هزار نفر از سربازان پارسی که مطابق اصول تربیت کشور پارس دارای خصایل سپاهیگری برجستهایی بودند، دستور دادند اسلحه خودشان را به نیزه و شمشیر تبدیل کنند و به مبارزه از نزدیک و رزم تن به تن خو بگیرند.
آن رسته را «پیادگان سنگین اسلحه» می خواندند و سلاح اصلی ایشان عبارت از یک نیزه بلند، یک شمشیر یا تبرزین بود که با دست راست به کار می بردند و یک سپر کوچک که از ترکهی محکم بافته شده بود و در دست چپ میگرفتند و به سینه خود هم جوشن میبستند. سایر افراد پیاده به تیر وکمان یا فلاخن و زوبین مسلح بودند که در میدان رزم به عنوان دسته های امدادی به کار میرفتند.
سواره نظام
بنا به گفته گزنفون، کورش در مدت اقامت در دربار ماد و در نخستین برخورد با سوارهای لیدی در نبرد « پتریوم » تشخیص داد که سواران پارس نسبت به سوارهای مادی و به خصوص سوار نظام معروف لیدی خیلی ضعیفاند، به همین جهت تعداد سوارهای پارسی را از دو هزار نفر به ده هزار نفر رسانید و برای تشویق و ترغیب جوانان به سواری و سوارکاری، مقرر داشت هر کسی که از دولت اسب می گیرد باید همیشه سواره حرکت کند و به مرکب خود مأنوس و علاقمند بشود و در حسن نگاهداری آن از جان و دل بکوشد و برای سوارکاران خوب امتیازها و جوایزی قائل گردید که در مسابقهها به آنان اعطاء میشد.
نیروی دریایی
در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای فینیقی و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . این نیروی ایران مرکب از سه گونه کشتی بود:
اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.
دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت.
سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل خوار و بار استعمال می شد.
ولی با این حال به پای نیرو ی دریایی سریع یونان نمیرسید واین دلیل شکست در نبر سالامین بود.
در مورد طریقه جنگ با کشتی باید بگویم
اول اینکه از کنار کشتی دشمن رد میشدند به طوری که پارو های دشمنان بشکند سپس با سر کشتی میزدند به وسط کشتی دشمن و آنرا غرق میکردند،یا با تیر اندازان و نیزه دارانی که روی کشتی های خود داشتند مبارزه میکردند،یا با دژکوبی که در قسمت پایینی کشتی بود کشتی دشمن را سوراخ و آب را وارد آن میکردند.
لباس و تدارکات
از نوشته های مورخین یونانی بر می آید که لباسهای افراد نظامی مختلف و در هر یک از ملتها و طایفههای تابع ایران به شکل لباس معمول همان ملت یا طایفه بوده است و به طور عموم عبارت از یک قبای دراز که تا پایین زانو میرسیده و روی آن کمربند یا شالی بسته می شده و شلوار که تا ساق پاها را می پوشانیده است. کلاه افراد به طور معمول از نمد مالیده و محکم و به شکل گرد (پارسیها) یا چند ترک (مادیها) یا دراز و نوک تیز ( سکاها ) بوده است.
خبررسانی و ارتباط
از کارهای دیگر دوران پادشاهان هخامنشی که از نظر نظامی شایان اهمیت است، یکی ساختن جادهها برای برقراری ارتباط بین ایالتها و مرکز و بین خود آنها و همچنین برای سهولت نقل و انتقال نیروهای نظامی از پادگانهای مختلف به جبهه جنگ است که اغلب مورخان یونانی به خصوص هردوت از خوبی این جادهها تعریف میکنند.
دیگری ایجاد وسایل خبررسانی از جمله چاپارخانههای متعدد شامل تعداد زیادی از اسبهای بادپا و چابکسواران زبردست که حکمها و فرمانهای نظامی را به سرعت و دست به دست به مقصد میرساندند.
هرودوت دربارهی سرعت حرکت چاپارهای هخامنشی چنین روایت می کند: «هیچ جنبندهایی را نمی توان فرض نمود که چالاکتر و سریعتر از این چاپارها طی طریق بنماید.»
در زمان هخامنشیان روی خطوط ارتفاعی که چشم اندازی به یکدیگر داشته چهارطاقیها و برجهایی میساختند که اخبار و فرمانهای فوری را با روشن کردن آتش روی آنها با نشانههای مخصوص به یکدیگر مخابره می کردند. چنان که هردوت در چند مورد به مخابره با آتش اشاره می کند، از جمله به مخابره خبر فتح آتن از طریق جزیرههای سیکلاد به سارد.
امروز هم در بعضی نقاط ایران و بیشتر در نواحی جنوب، خرابه های این چهارطاقی ها و برجها که به نظر میرسد برای مخابره با آتش بوده، روی ارتفاعات موجود و نمایان است.
که لباسهای افراد نظامی مختلف و در هر یک از ملتها و طایفههای تابع ایران به شکل لباس معمول همان ملت یا طایفه بوده است.
انضباط
راجع به انضباط ارتش در دورهی هخامنشی نهایت مراقبت و سختگیری به عمل میآمد، مجازاتهایی که برای جرمهای نظامی بهخصوص خیانت به شاه و مملکت وضع شده بود به شدت اجرا می شد. در عین حال نسبت به عملیات قضات نیز توجه خاصی داشتند و هر قاضی که بر خلاف عدالت حکم می دادتحت تعقیب قرار می گرفت.
به همین جهت مطابق روایات پلوتارک و دیودور قضات از بین رۆسای خانوادههای درجه اول که در پارس همیشه مورد احترام و ملاحظه بودند، انتخاب می شدند و حتی در شورای نظامی هم از وجود ایشان استفاده می گردید.
منابع : tebyan.net
1- کتاب ایرانشهر
2- وبلاگ 1993
3- وبلاگ اردشیر
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
سیاست اقتصادی هخامنشیان عدالت و قانون در زمان هخامنشیان منشور کوروش حقوق زنان در دوره ی هخامنشی 10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس) آموزش در ایران باستان
10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس)
در این لیست به معرفی ده خانواده قدرتمند در طول تاریخ می پردازیم که با نقش خود مسیر تاریخ را در بسیار از نقاط جهان تغییر دادند.
10. خانواده روسچایلد
خانواده روسچایلد، یک خاندان مالی و بانکداری بین المللی است که ریشه یهودی- آلمانی دارد و در سراسر اروپا فعال بود که توسط دولت های اتریش و بریتانیا، مور تجلیل قرار گرفت.
رشد این خانواده و رسیدن آن به شهرت بین المللی، با مایر آمیشیل روسچایلد (1812-1744 تصویر پایین) آغاز گشت، که استراتژی اش برای موفقیت آینده، حفظ کنترل تجارت های آنها در دست های خانواده بود و به آنها اجازه می داد تا با تمایل خود میزان ثروت شان را مشخص سازند و به موفقیت های شغلی و تجاری دست یابند. مایر روسچایلد با تنظیم کردن ازدواج های دقیق در نزدیکان خود، سبب حفظ ثروت در خانواده و افزایش آن شد.
او کسب و کار خود را در شهر لندن در سال 1811 و با عنوان روسچایلد و پسران آغاز کرد که هنوز نیز وجود داشته و به تجارت مشغولند. در سال 1818، او به دولت پروسان وام 5 میلیون پوندی داد، و صدور اوراق قرضه برای وام های دولتی، کسب و کار دائمی را برای بانک او ایجاد نمود. قدرت او در شهر لندن در سال های 1825 و 1826 میلادی به حدّی رسید که می توانست پول کافی در اختیار بانک انگلستان قرار دهد تا با بحران نقدینگی مواجه نشود.
9. پلانتاگینیت
در بازی شیر و خط، این خانواده پلانتاگینیت یا تودور ها بودند که پیروز شدند؛ بیشتر توسعه فرهنگ کشور انگلستان و سیستم سیاسی (که تا به امروز نیز باقی است)، تحت حکومت آنها رشد یافت. هنگامی که آنها حکومت را به دست گرفتند، کلیسای انگلستان شکل گرفت و برخی می گویند دوران عصر طلایی در این دوره رخ داد، امّا اهمیت خط سیر پلانتاگینیت ها بسیار بیشتر از این بود (و علاوه بر این، تبار هنری هشتم از تودورها بود). خانه آنها، خانه سلطنتی بود که توسط هنری دوم انگلستان، پسر جفری پنجم از آنجو، ساخته شده بود.
پادشاهان پلانتاگینیت، ابتدا در قرن دوازدهم میلادی بر انگلستان حکمفرمایی کردند. در مجموع، پانزده پادشاهی سلطنتی پلانتاگینت از سال 1154 میلادی تا سال 1485 میلادی بر انگلستان حکومت کردند، از جمله آنهایی که متعلق به شاخه کادیت ها بودند. در طول دوران حکومت پلانتاگینت ها، فرهنگ و هنر انگلیسی متفاوتی پدیدار گشت. که توسط برخی از پادشاهان تشویق می شد که خود از حامیان و طرفداران "پدر شعر انگلیسی" ، جیئوفری کاسیر، بودند.
سبک معماری گوتیک در این دوران بسیار محبوب بود؛ از جمله ساختمان های بازسازی شده کلیسای وست مینیستر و کلیسای بزرگ یورک. همچنین، توسعه هایی در بخش اجتماعی صورت گرفت، مانند جان اول انگلستان که معاهده مگنا کارتا (تصویر پایین) را امضا نمود. این معاهده در توسعه قانون عمومی و قانون اساسی، نقش بسزایی ایفا کرد. نهادهای سیاسی مانند پارلمان انگلستان در این دوران به وجود آمد؛ همچنین نهادهای آموزشی چون دانشگاه کمبریج و دانشگاه آکسفورد.
8. خانواده نهرو- گاندی
خانواده نهرو- فیروز گاندی، یک خانواده سیاسی هندی به شمار می آید که در تاریخ اولیه استقلال هند، بیشتر کُرسی های مجلس را در اختیار خود داشتند. سه تن از اعضای این خانواده (پاندیت جواهر نهرو، دختر او ایندیرا گاندی، و پسر این دختر راجیو گاندی) از نخست وزیران هند بودند، که دو نفر از آنها (ایندیرا و راجیو گاندی) ترور شدند.
چهارمین عضو این خانواده، سونیا گاندی، در حال حاضر رئیس کنگره هندوستان است، در حالیکه پسر او و راجیو، یعنی راهول گاندی، جوان ترین عضو این خانواده است که وارد دنیای سیاست گشته است؛ او وارد رقابت های انتخاباتی برای مجلس ولسی شد و توانست در سال 2004، یک کُرسی در این مجلس به دست آورد. خانواده نهرو- فیروز گاندی هیچ ارتباطی با رهبر استقلال هندوستان، یعنی ماهاتما گاندی ندارد. این خانواده، برجسته ترین نمونه سنت رهبری دودمانی در کشورهای دموکراتیک قاره آسیا به شمار می آید.
7. خانواده خان
چنگیز خان (تصویر پایین)، بناینگذار امپراطوری مغول ها، خان (حاکم) و خاگان (امپراطور)، بود؛ بزرگ ترین امپراطوری پیوسته در طول تاریخ. او با متحد کردن چندین قبلیه کوچ نشین در شمال شرقی آسیا، قدرت را در دست گرفت. پس از تاسیس امپراطوری مغولستان و پذیرفتن لقب "چنگیز خان"، او شروع به حمله قفقاز، امپراطوری خوارزم، و سلسله های چیا و چین غربی نمود.
امپراطوری مغولستان، در طول دوران حکومت چنگیزخان، بخش قابل توجهی از آسیای مرکزی را در اختیار گرفت. چنگیزخان پیش از مرگش، اوکتای خان را به عنوان جانشین خود تعیین نمود و امپراطوری اش را میان پسران و نوه هایش تقسیم کرد. او در سال 1227 و پس از شکست دادن تانگات ها از دنیا رفت.
او در مغولستان و در مکانی ناشناخته به خاک سپرده شد. فرزندان او مسیر چنگیزخان را ادامه دادند و توانستند بخش قابل توجهی از اوراسیا را تصرف نمایند؛ از چین، کره جنوبی، قفقاز و کشورهای آسیای میانه گرفته تا خاورمیانه و بخش قابل توجهی از اروپای شرقی مدرن.
6. خانواده های کلودیا و ژولیوس
این دو خانواده در یک موضوع با هم مشترک بودند، و آن این بود که هر دو از خانواده های مهم و پُر نفوذ روم باستان محسوب می شدند، و سرانجام به یکدیگر پیوستند و سلسله ژولیو-کلودیان را شکل دادند که مشهورترین امپراطوران از آن سر بر آوردند: کالیگولا، آگوستوس (تصویر پایین)، کلودیوس، تیبریوس، و نیرو. این پنج امپراطور، امپراطوری روم را از 27 قبل از میلاد تا 68 پس از میلاد اداره نمودند، هنگامی که این خط با خودکشی نیرو به پایان رسید.
این پنج نفر از طریق ازدواج و فرزندخواندگی با ژن های این خانواده ارتباط داشتند. گاهی اوقات و به اشتباه، ژولیوس سزار را بنیانگذار این خانواده می نامند؛ در حالیکه او امپراطور نبود و ارتباطی با کلودیان ها نداشت. آگوستوس بنیانگذار پذیرفته شده تری به نظر می آید.
سلطنت امپراطورهای سلسله ژولیو- کلودیان، دارای ویژگی های مشترک و مشابهی می باشد: تمامی آنها از طریق روابط غیر مستقیم یا پذیرفته شده به قدرت رسیده بودند. تمامی آنها قلمرو امپراطوری روم را گسترش دادند و پروژه های ساخت و ساز گسترده ای را آغاز نمودند. توده مردم آنها را دوست داشتند، امّا طبقه سنا از آنها ناراضی بودند. این چیزی است که مورخان باستان نگاشته اند. آنها خانواده ژولیو- کلودیان را خودبزرگ بین، دیوانه، منحرف جنسی، و مستبد تعریف کرده اند.
5. خانواده زو
"زو"، نام خانوادگی امپراطوران سلسله مینگ بود. اولین امپراطور سلسله مینگ، هووانگو (زو یواهنزهانگ- تصویر پایین)، پذیرفت تا نام مینگ را برای سلسله خود انتخاب نماید. مینگ به معنای "درخشان" است. سلسله مینگ از سال 1368 میلادی تا 1644 میلادی، حاکم کشور چین بود. آنها پس از سقوط سلسله مغول ها به رهبری یوان قدرت را در دست گرفتند.
مینگ "یکی از بزرگ ترین دوران در تاریخ، که از حکومت داری منظم و ثبات اجتماعی برخوردار بود"، آخرین سلسله در چین بود که توسط قوم هان اداره شد. اگرچه پایتخت مینگ، یعنی شهر پکن در سال 1644 و در شورشی که به رهبری لی زیچینگ بود نابود شد که به زودی توسط سلسله مانچو جایگزین شد (آخرین خانواده سلطنتی چین)؛ امّا وفاداری رژیم ها به پادشاهی مینگ تا سال 1662 باقی ماند.
حکومت مینگ نیروی دریایی بسیار بزرگی را ساخت و در ارتش او بیش از یک میلیون سرباز وجود داشت. پروژه های ساخت و ساز بزرگ و عظیمی در این دوران انجام شد، از جمله بازسازی کانال بزرگ، و دیوار بزرگ، و ساخت شهر ممنوعه در پکن در 25 سال اول قرن پانزدهم میلادی. بر اساس تخمین های صورت گرفته، جمعیت چین در دوران مینگ، بین 160 تا 200 میلیون بوده است. سلسله مینگ در تمدن چین جایگاهی ویژه دارد و اولین نشانه های کاپیتالیسم را می توان در این دوران مشاهده کرد.
4. هاسبورگ
خانه هاسبورگ، خانه سلطنتی مهمی در اروپا محسوب می شود و بیشتر به خاطر امپراطورهای منتخب روم مقدس در بین سال های 1452 تا 1720 میلادی و همچنین حاکمان اسپانیا و امپراطوری اتریش معروف و شناخته شده می باشد.
منشاء این خانواده کشور سوئیس می باشد، اوّلین سلسله پادشاهی آنها در اتریش ایجاد شد. آنها برای شش قرن حکومت می کردند، اما مجموعه ای از ازدواج های سلطنتی بورگاندا، اسپانیا، بوهاما، مجارستان و دیگر قلمروها را برای آنها به ارمغان آورد. شعار این سلسله، "اجازه دهید دیگران جنگ کنند، امّا شما، اتریش خوشحال، ازدواج خواهد کرد" بود، استعداد هاسبورگ ها را برای ازدواج با دیگر خاندان سلطنتی نشان می دهد، که اتحاد و قلمرو میراثی را برای آنها به ارمغان می آورد.
ملکه ماریا ترزا (تصویر پایین)، معروف است که در انجام این کار بسیار حرفه ای عمل می کرده و گاهی اوقات از او با عنوان "جدّه بزرگ اروپا" یاد می شود.
3. خانواده بطلمیوس
سلسله بطلمیوس، یک خانواده سلطنتی مقدونیه ای جغرافیدان و منجّم بودند، که امپراطوری وابسته به بطلمیوس را برای نزدیک به 300 سال در مصر بر عهده داشتند، از 305 قبل از میلاد تا 30 قبل از میلاد. بطلمیوس، یکی از هفت محافظی بود که به عنوان ژنرال و معاون های اسکندر بزرگ خدمت می کرد. پس از مرگ اسکندر در سال 323 پیش از میلاد، او به عنوان فرماندار مصر تعیین شد.
در 305 پیش از میلاد، او خود را شاه بطلمیوس اول نامید، که بعدها به عنوان "ناجی" معروف گشت. مصریان به زودی او را به عنوان جانشیان فراعنه مصر مستقل پذیرفتند خانواده بطلمیوس تا زمان فتح آن توسط رومیان در 30 پیش از میلاد، بر مصر حکومت کردند.
مشهورترین عضو این سلسله، آخرین ملکه آن است؛ کلئوپاترا هفتم (تصاویر پایین). او به خاطر نقش خود در مبارزات سیاسی روم ها میان ژولیوس سزار و پومپه معروف می باشد، و بعدها میان اوکتاویان و مارک آنتونی. هنگامی که روم مصر را فتح نمود، او خودکشی کرد و سلسله بطلمیوس به پایان رسید.
2. خانواده مدیچی
خانواده مدیچی، خانواده قدرتمند و تاثیرگذار فلورانسی از قرن سیزدهم تا هفدهم می باشد. این خانواده سه پاپ (لئو دهم (تصویر بالا)- کِلِمنت ششم- و لئو یازدهم)، حاکمان برتر فلورانس (لورنزوی برتر، حامی کارهای مشهور هنر رنسانس) و بعدها شماری از خانواده سلطنتی فرانسوی و انگلیسی را تقدیم جامعه نمود. شبیه به دیگر خانواده های برتر، آنها دولت حکمفرما بر شهر بودند.
آنها فلورانس را به زیر قدرت خود کشاندند، و آن را به محیطی تبدیل کردند که در آن هنر و علوم انسانی شکوفا شد. شهر فلورانس، محل تولد رنسانس ایتالیا می باشد که همراه با دیگر خانواده های حاکم بر ایتالیا حکومت می کردند؛ مانند خانواده های ویسکانتی و فورزای شهر میلان، ایست از فیررارا، و گانزوگا از مانتوئا. بانک مدیچی، یکی از مرفه ترین و معتبرترین خانواده ها در اروپا می باشد.
تخمین زده شده است که خانواده مدیچی برای دوره ای، یکی از ثروتمندترین خانواده ها در اروپا محسوب می شد. قدرت سیاسی آنها ابتدا از فلورانس شکوفا شد و بعدها در ایتالیا و اروپا گسترش یافت.
1. خانواده کاپیشان
سلسله کاپیشان، بزرگ ترین خانه سلطنتی اروپا را دارند. این خانواده شامل نوادگان مستقیم هوگ کاپیت فرانسه، پادشاه خوان کارلوس از اسپانیا، و دوک هنری بزرگ از لوکزامبورگ می باشد، در طول قرن های پیشین، کاپیشان ها در سراسر اروپا گسترش یافتند؛ از حکومت شهری گرفته تا پادشاهی.
علاوه بر این، آنها بزرگ ترین خانواده سلطنتی در تمام اروپا به شمار می آمدند، و همچنین یکی از بزرگ ترین خانواده های سلطنتی بودند که زنای با محارم در آنها رایج بود، بخصوص در پادشاهی اسپانیا. سال های زیادی از دوران قدرت آنها در اروپا گذشته است، امّا آنها هنوز هم پادشاه هستند و عناوین دیگری را نیز با خود یدک می کشند.
در حال حاضر دو پادشاهی کاپیشان ها در اسپانیا و لوکزامبورگ حکمرانی می کنند. علاوه بر این، هفت مدعی سلطنت از این خانواده در برزیل، فرانسه، اسپانیا، پرتقال، پارما، و دو جزیره سیسیل وجود دارد. در حال حاضر، یکی از اعضای ارشد این خانواده، لویس آلفونسو (تصویر پایین)، دوک آنجوا می باشد، که ادعاهای پادشاهی فرانسه را دارد. در مجموع، ده ها تن از شاخه های سلسله کاپیشان، هنوز هم در سراسر اروپا وجود دارند.
منبع:seemorgh.com
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
حقوق زنان در دوره ی هخامنشی وحشتناکترین آزمایش های انسانی تاریخ دنیا! (+تصاویر) 9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!! آموزش در ایران باستان بانوان نامور تاریخ ایران زمین داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس)
هنر و سیاست در طول تاریخ ایران با هم آمیخته بوده
هنر و سیاست در طولِ تاریخِ ایران زمین ، همواره در کنار هم مشاهده می شدند و حاکمانی که در جنگ ها و کشورگشایی ها ملزم به اِعمال خشونت و خونریزی های گسترده ای می شدند ، دارای ابعاد شخصیتی هنری و هنردوستی نیز بوده اند.
سیاست (Policy) و هنر (Art) دو مقوله ی خاص با ابعادی گسترده می باشند که در دوران مدرن ، ارتباط وسیعی با یکدیگر پیدا کرده اند ، البته در دوران تاریخی پیش از مدرنیته یعنی ؛ قرون وسطای مسیحی و دوران اسلامی ، سیاست تا بدین حد درگیر هنر و فرهنگ نبود اما فارغ از آن هم مشاهده نشده است.
در این راستا "ژاک رانسیر" (فیلسوف فرانسوی) یکی از نظریه پردازانی است که سعی برآن دارد تا دو حوزه سیاست و هنر را به هم پیوند دهد. رانسیر منکر خشونت در حکومت حکام گذشته نبود اما ارتباط هنر و حکمرانان را در طول تاریخ مطالعه کرده بود. وی برای اثبات نظریه خود به بررسی و واکاوی هزاران اثر (آثاری در زمینه ی هنر و سیاست در طول تاریخ) از گذشتانِ کشورهای مختلف پرداخت و در نهایت این ارتباط را به صورت مستند و مستدل به ثبت رساند.
هنر و سیاست در ایران
هنر و سیاست در طول تاریخ ایران باهم آمیخته بوده ، حال آن که نباید از خشونت های خاص کشورگشایانه ی پادشاهان صرف نظر کرد
مهدِ تمدن ، ایران عزیز نیز از روند قرابت هنر و حکمرانی ، مستثنا نبود به طوری که اولین تصاویر از تهران قدیم با دستان ناصرالدین شاه قاجار و دوربین عکاسی که شخص او از فرنگ همراه خود به ایران آورده بود گرفته شده ؛ عکس های با هدف واگویی زندگی مردم ایران ، بناها ، زندان ها ، شکارگاه ها و ... .
البته ماجرا آنجا جالب می شود که بفهمیم خود ناصرالدین شاه عکس ها را ظاهر و به چاپ می رسانده، زیرا در دوران پادشاهی شاهان ایرانی ، حتی برای انجام کوچکترین امور شخصی نیز از خدمه استفاده می کردند.
اکثر عکس هایی که ناصرالدین شاه از زندانیان سیاسی آن زمان گرفته بود ، هم اکنون در آلبوم خانه کاخ موزه گلستان نگهداری می شود و جمله "خودمان انداختیم" در کنار آنها دیده می شود.
از ایران زمین همواره در طول تاریخ و بین اقوام مختلف ، تحت عنوان مهدِ تمدن ، هنر و فرهنگ یاد شده است. تمدنی اصیل و هنری ژرف. و این روند تنها به مردم و هنرمندان خاص منسوب نبوده زیرا کشور ما پادشاهان هنرمند نیز فراوان داشته ایم.
حائز اهمیت آن است که هنر و سیاست در طول تاریخ ایران باهم آمیخته بوده ، حال آن که نباید از خشونت های خاص کشورگشایانه ی پادشاهان صرف نظر کرد.
ماجرا به اینجا ختم نمی شود ، کمی دورتر می رویم ، به حدود 900 سال قبل تر از ناصرالدین شاه قاجار ؛ یعنی زمان شاه طهماسب صفوی اول ، پادشاهی صاحب کمال و هنردوست بود که خود نیز در خوشنویسی و نقاشی دستی توانا داشت. وی شاگرد استاد سلطان محمد مصور (نقاش بنام زمان صفوی) بوده است.
"قاضی احمد منشی" (مورخ دوره صفوی) در کتاب گلستانِ هنر، از هنر تصویرسازی شاه طهماسب به طور مفصل یاد کرده است ، اما اثر چندان ممتازی از وی مشاهده نمی شود و تنها تصویر رقم دارِ (امضا شده) به جامانده از او تصویر مجلس بزمی است که در موزه توپ قاپو سرای ترکیه زینت بخش مرقع بهرام میرزا (خوشنویس سبک نستعلیق) می باشد.
زمان شاه طهماسب صفوی اول ، پادشاهی صاحب کمال و هنردوست بود که خود نیز در خوشنویسی و نقاشی دستی توانا داشت
علاوه بر ناصرالدین شاه و شاه طهماسب صفوی یکم ، شاه عباس اول (عباس میرزا) معروف شاه عباس کبیر به هنر علاقه ی وافری داشت و با آنکه خود دستی در هنر نداشت اما برای آثار هنری از جمله : معماری ، موسیقی ، نقاشی و شعر اهمیت واژه ای قائل بود و میدان نقش جهان ، عالی قاپو ، بخش هایی از عمارت چهل ستون، چهارباغ و پل های خواجو و سی وسه پل از آثار به جای مانده از دوران سلطنت وی می باشند.
کلام آخر
از آنچه گفته شد در می یابیم که هنر و سیاست در طولِ تاریخِ ایران زمین ، همواره در کنار هم مشاهده می شدند و حاکمانی که در جنگ ها و کشورگشایی ها ملزم به اِعمال خشونت و خونریزی های گسترده ای می شدند ، دارای ابعاد شخصیتی هنری و هنردوستی نیز بوده اند و این دو ، به گواه مورخان منافاتی با یکدیگر نداشته اند. از این رو ، علاقه به هنر نه تنها بین حاکمان کشورِ هنر دوست ایران زمین مشهود بوده بلکه با تورق تاریخ گذشتگان مبرهن می گردد که این روند در کشور ما ، بیش از دیگر کشورها رواج داشته است.
منبع:tebyan.net
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس) حقوق زنان در دوره ی هخامنشی آتش جشن سده، آتش مهر وطن است بانوان نامور تاریخ ایران زمین عدالت و قانون در زمان هخامنشیان معنای واژه ها در ایران باستان
بررسی هفتهنامه صور اسرافیل
روزنامه صور اسرافیل از جراید معروف، مهم و مؤثر صدر مشروطیت بود. جهانگیرخان شیرازی و قاسمخان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) منتشر میکردند.
یکی از مؤثرترین نشریههای دوره قاجاریه و عصر مشروطه هفتهنامه صور اسرافیل بود، این نشریه، ابتدا با مدیریت میرزا جهانگیرخان شیرازی و سرمایة میرزا قاسمخان تبریزی و دبیری و قلم میرزا علیاکبرخان قزوینی (دهخدا) تهیه و منتشر میشد. تندرویها و جسارت به مردم و معتقداتشان، از زبان سرخ صوراسرافیل، سر سبزش را بر باد داد و رفیقش دهخدا را به خارج از کشور فراری داد. بعد از کشته شدن میرزا جهانگیرخان، تمام بار نشریه (نشر سه شماره آخر) بر دوش میرزا علیاکبر دهخدا افتاد و به همت وی در خارج از کشور چاپ میشد.
این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. تاریخ اولین شماره ۱۷ ربیع الآخر ۱۳۲۵ قمری است برابر با ۳۰ ماه مه ۱۹۰۷ میلادی و هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶ خورشیدی. شماره دوم صور اسرافیل، یک هفته بعد، در تاریخ ششم ماه ژوئن ۱۹۰۷ (برابر با پنج شنبه ۱۵ خرداد ۱۲۸۶ خورشیدی) به چاپ رسید.
جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان «چرند و پرند» به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» نوشته میشد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر میکرد و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامهنگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد.
گفته شده است که صوراسرافیل اولین روزنامهای بود که به طور رسمی در کوچه و بازار به دست روزنامهفروشها و بیش تر بهوسیلهٔ کودکان به فروش میرفت، و از این رو در بیداری مردم تأثیری به سزا داشت.
در سر مقاله، مراد و هدف روزنامه اینطور اعلام شده بود: « تکمیل معنی مشروطیت »، « حمایت مجلس شورای ملی » و « معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومین ». در شماره سه، در تکمیل عبارت اخیر چنین آمده بود: « حمایت فقرا و ضعفا و کارگران ». در تکمیل معنی مشروطیت، به استبداد و ارتجاع می تازد و در معاونت روستاییان و فقرا و مظلومین، اصلاحات ارضی و تقسیم زمین را میان رعیت مطرح می کند. از محدودیت سرمایه داری و اختیار نامحدود کارگران سخن می گوید و بالاخره دادخواهی مظلومین سراسر ایران را به گوش همگان می رسند...
در بیان حقایق و تعقیب هدف های خود نیز از همان شماره اول، نویسندگان گفته بودند که:
از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حریت و مساوات و شرف واقعی نمیگذاریم... تملق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.
روزنامه صور اسرافیل از جراید معروف و مهم مشروطیت بود
دبیر و مدیر نشریه
علی اکبر دخو، معروف به دهخدا فرزند خان بابا خان در 1258 ش متولد شد. وی تحصیلاتش را در مدرسه سیاسی تهران تمام کرد و مدتی نزد میرزا ابراهیم خان معاون الدوله کاشی به سر برد و به همراه او عازم بالکان شد و گویا از آنجا به عنوان منشی گری معاون الدوله به رم و سپس به بادکوبه رفت. بعد ازچند ماه به رشت مسافرت کرد. چون این مسافرت او (سال 1323 ق) مصادف با نهضت مشروطه و به تعبیر درست تر، مقارن با نهضت عدالتخانه گردید، او نیز به تهران آمد و در سال 1325 ق به کمک میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و خویش او، میرزا قاسم خان صور اسرافیل، روزنامه صور اسرافیل را تاسیس کرد.
پس از انحلال مجلس، دهخدا و جمعی دیگر از دوستانش به سفارت انگلیس رفتند و جان سلامت به در بردند و روانه اروپا شدند. وی در ایوردون سوئیس، مدتی به نشر همان روزنامه پیش گفته پرداخت، به گونه ای که برون انگلیسی از او تمجید کرد. درباره دهخدا گفته اند که: «از جمله نجات یافتگان سفارت انگلیس بود».
پس از فتح تهران در سال 1327 ق به تهران آمد و در دوره دوم، وکیل کرمان شد. نامبرده در هشتم اسفند 1336 در 76 سالگی در تهران، در گذشت.
رشوه محمد علی شاه
حتی یکبار محمدعلیشاه برای گردانندگان روزنامه پول می فرستد و چند نفر محافظ را حافظ جان آنان می کند. دهخدا پول را نمیپذیرد و دستور می دهد که قزاقان آن را بین خود تقسیم کنند و هر چه زودتر شرشان را از سر او و سایه تجسشان را از دم در روزنامه کم کنند. نه تهدید و نه تطمیع نویسندگان صور اسرافیل را نمیترساند، چرا که مردم بهترین پشتیبان آنها هستند. صور اسرافیل با بالاترین تیراژ ممکن به قولی بیست و چهار هزار شماره در هفته چون بیرقی در قلب مردم ستمدیده به اهتزاز در آمده است. کودکان روزنامه را به محض انتشار در سراسر شهر ها به دست گرفته و می فروشند. گاهی روزنامه به چاپ دوم هم می رسد...
تعطیل و توقیف
فشار استبداد و به ویژه اقدامات ارتجاع سبب می شود که روزنامه در طول عمر یک سال و یک ماهه خود، ده بار توقیف و تعطیل شود به نحوی که در طی این مدت به جای ۵۵ یا ۵۶ شماره، بیش از ۳۲ شماره منتشر نمیشود. این توقیف ها، گاه به « امر مجلس » گاه به « حکم دولت »، زمانی در اثر حمله اوباش و چند روزی بر حسب « ضرورت و مصلحت! » صورت می گیرد.
در شمارۀ ۱۵ که پس از یک و ماه نیم توقیف منتشر می شود می خوانیم که چون روزنامه به « امر مجلس » توقیف بوده باید به حکم آن احترام و گردن نهاد. در شمارۀ ۲۰ نیز که با یک ماه و نیم فاصله از شمارۀ قبلی بیرون آمده می خوانیم که « علت دیگر، تاراج شدن و شکسته شدن در و پنجره اداره و تغییر مکان و تهیه اسباب کار بوده » و بالاخره در شماره ۲۶ نیز که پس از یک و ماه نیم فاصلۀ زمانی انتشار می یابد اینطور عذر تقصیر خواسته شده است:
اعلان از طرف اداره -- خدمت شرکاء عظام دامت توفیقاتهم، گذشته از اینکه نگارنده محترم جناب آقای میرزا علی اکبر خان ناخوش سخت بودند نظر به پاره ای از مصالح راجع به دوام جریده، تعطیل موقتی نیز مقتضی بوده... - قاسم
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
منبع:fa.wikipedia.org
بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید
حقوق زنان در دوره ی هخامنشی 10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس) آموزش در ایران باستان بانوان نامور تاریخ ایران زمین داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس) سیاست اقتصادی هخامنشیان