فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

فان ساز

مجله تفریحی فرهنگی هنری

از آموزش حروف الفبا تا برگزاری انواع مراسم در مکتب خانه ها



مکتب خانه,شیوه آموزش در مکتب خانه ها,مدارس در تهران قدیم

 از آموزش حروف الفبا تا برگزاری انواع مراسم در مکتب خانه ها

سختگیری در مکتب خانه
در تهران قدیم، پیش از تاسیس مدارس به شیوه جدید، دانش آموزان از شش تا ۱۸ سالگی باید در مکان هایی به نام مکتب خانه، خواندن و نوشتن را فرا می گرفتند. اما به دلیل استفاده از روش های سختگیرانه و مستبدانه ای که در این مکتب خانه ها اجرا می شد، بیشتر محصلین از رفتن به مکتب رفتن سر باز می زدند تا جایی که در آغاز مشروطیت تنها سه درصد از کل جمعیت کشور باسواد بودند و مابقی نمی توانستند بخوانند و بنویسند.


ماهیت مکتب خانه
در آن روزگار دو نوع مکتب خانه وجود داشت، یکی به صورت خصوصی که در منازل اعیان، اشراف و رجال برای فرزندانشان بود و نوع دیگر مکتب خانه های عمومی بودند که تمام طبقات و خانواده ها فرزندانشان را راهی آنجا می کردند. شهریه مکتب خانه های اعیانی، ۱۰قران (۱۰ریال) و مکتب خانه های معمولی بین پنج تا ۱۰قران بود. مکتب خانه، از اتاق هایی در کوچه، گذر، بالاخانه های مشرف به کوچه و اتاق های جلو هشتی خانه ها به صورتی که مزاحم اهل خانه نباشد تشکیل می شد.

 

البته گاهی هم بعضی از مکتب خانه ها، اتاق یا سردابی برای تنبیه و مجازات شاگردان بازیگوش و درس نخوان داشتند که به آن محل سیاه چال می گفتند که مدت کمی شاگردان را در آنجا نگه می داشتند. این مکتب خانه ها توسط ملا یا ملاباجی های زن شناخته شده محلات اداره می شد که هیچ کدام از آنها نباید سوءسابقه داشته باشند. ملاها با عمامه، عبا و ردا و ملا باجی زن نیز با چادر و چارقد، با ترشرویی با شاگردان برخورد می کردند.

 

معمولا ملا و ملاباجی ها زن و شوهر بودند که شوهر دکان و زن مکتب خانه را می گرداند یا برعکس. صورت ظاهری مکتب خانه عبارت بود از یک دست نمد، فرش، حصیر یا گلیمی مندرس، میز پایه کوتاه، تشکچه مکتب دار و دانش آموزان زیراندازهایی مثل قالیچه پادری، تکه قالی، گلیم که هرکسی بر حسب وسع مالی خانواده اش به همراه خود می آورد. همچنین چندین ترکه از درختان آلبالو و انار که کنار میز قرار داشت و چوب فلکی نیز در کنار اتاق.


تنبیه شاگردان
به دلیل سختگیری ها و روش های دیکتاتوری ای که مکتب دارها به کار می گرفتند، شاگردان هم، دست به اقدامات شیطنت آمیزی می زدند یا اینکه از خواندن درس سر باز می زدند. مکتب دارها برای اطفالی که نیاز به تنبیه داشتند ابتدا از ترکه استفاده می کردند. ترکه کوتاهی بود برای شاگردانی که پای میز کوتاه معلم می نشستند و در دسترس بودند و دیگری چوب ترکه بلندی بود که برای کسانی که دورتر نشسته بودند، از دیگر انواع تنبیه برای شاگردان، ریگ گذاشتن زیر لاله گوش و مداد میان انگشتان گذاشتن بود.

 

اما بدترین تنبیهی که برای شاگردان اجرا می شد، چوب فلک بود که هنوز در اذهان تهرانیان قدیم به جا مانده است. چوب فلک، چوبی به قطر دسته بیل به طول یک متر و نیم بود که در دو قطعه میان آن با سی، چهل سانت فاصله دو سوراخ ایجاد کرده بودند. طنابی به طول یک متر از سوراخ ها گذرانده و سر آن را گره می زدند. طرز کار به این گونه بود که مقصر را می خواباندند و پاهایشان را از طناب رد کرده و دو نفر نیز دو سوی چوب را گرفته و آن را محکم می پیچاندند تا پاها از طناب خارج نشود و یک نفر هم مامور چوب زدن به کف پاها می شد که متاسفانه ترکه و چوب فلک تا سال ها پس از به وجود آمدن مدارس نیز ادامه داشت.

 

زجر و آزار مکتب دار نسبت به شاگردان به اندازه ای بود که مرخص کردن آنها از چنگ مکتب داران ثواب بزرگی به شمار می آمد که دردها را شفا می داد و حاجت ها روا می ساخت، مثلا اگر زنی در حال وضع حمل بود و کار به سختی می کشید، فورا اطرافیان زائو، پولی به یکی از مکتب داران می دادند که مکتب را تعطیل و شاگردان را مرخص کند تا به خوشی این آزادشدگان، خداوند به مریض آنها رحم کرده و زائو زودتر از شکنجه زایمان رهایی پیدا کند.


دروسی که آموزش داده می شد
دروسی که در مکتب خانه ها تدریس می شد عبارت بود از خواندن و نوشتن حروف الفبا و در سال دوم به آنها عم جزو (جزوه ای از سوره های کوچک قرآن) آموزش داده و در سال های بعد قرآن، گلستان سعدی، نصاب الصبیان، جامع عباسی، ابواب الجناس و... . تدریس می شد.

 

همچنین معلم مکتب خانه مکلف بود تا شاگردان خود را به معارف دینی و مذهبی آشنا کند. در قبال آموزش هایی که ملا و ملاباجی ها به فرزندان مردم می دادند، از شاگردان این انتظار را داشتند تا فرمان های آنها را اجرا کنند. مانند جاروکردن دکان، اتاق مکتب خانه و حیاط، پر کردن کوزه یا تغار آب خوری، بادبزن به دست گرفتن بالای سر ملا یا ملا باجی در تابستان، منقل آتش به پا کردن در زمستان، چای و قلیان درست کردن، خرید نان، سبزی و مایحتاج، نگهداری از کودکان خردسال ملاباجی و... . همچنین در هر عید و عزا برایشان قند و تنباکو و به هر مناسبت غذای پخته از خانه برای ملا و ملاباجی ها می آوردند.

 

با اینکه گفته می شد مکتب داران به مال مردم چشم طمع داشتند اما در نزد عوام از احترام خاصی برخوردار بودند و آنها را مثل فرشته رحمتی می دیدند که فرزندانشان را از گمراهی و ضلالت نجات می دهند. به عنوان مثال در عوض آموزش نابینایان یا کودن ها پولی دریافت نمی کردند ولی در قبال آن خانواده ها برای آنها پیشکش و فرستادنی های زیادی می آوردند.


شغل دوم ملا و ملاباجی ها
ملاها و ملاباجی ها علاوه بر آنکه در مکتب ها، آموزش می دادند، در مجالس خانوادگی به قرائت قرآن، مولودی، سفره حضرت عباس، زینب، رقیه و... می پرداختند. همچنین به خواندن و نوشتن کاغذهایی که مردم بی سواد برایشان می آوردند خود را مشغول می کردند. ساعت معلوم کردن، استخاره کردن، اذان به گوش بچه گفتن، اسم گذاشتن، دعای فرج پای زائو خواندن، هفت و چله خانگی برگزار کردن، همگی به پای ملا و ملاباجی ها بود.

منبع:aftabir.com

ماجرای جالب انیس الدوله، سوگلی ناصرالدین شاه!



ناصرالدین شاه,انیس الدوله,همسران ناصرالدین شاه

انیس الدوله، یکی از همسران ناصرالدین شاه

 

ماجرای جالب انیس الدوله،سوگلی ناصرالدین شاه!
سوگلی ناصر الدین شاه در بین 84 همسرش
قاعدتا آدم فکر می کند ناصرالدین شاه نمی توانسته نسبت به 84 زنش همان عشقی را داشته باشد که عشاق معروف تاریخ دارند. با این حال، بین این 84 زن، یک نفر بود که واقعا عاشق شاه قاجار بود و داستان مرگش را اینطور نوشته اند که وقتی بعد از ترور ناصرالدین شاه، مقرری ماهانه اش را  پیش او بردند، او با دیدن عکس ناصرالدین شاه بر روی اسکناس آنقدر گریه کرد تا حالش بد شد و از همین بیماری درگذشت.

 

انیس الدوله، با اسم اصلی فاطمه، دختر رعیت یتیمی بود که توانست تا مرحله سوگلی بودن اندرونی پرجمعیت شاه قاجار برسد. انیس الدوله اهل روستای امامه لواسان بود و در جریان یکی از شکارهای ناصرالدین شاه، شاه او را که داشت چوپانی گله عمویش را می کرد دید و کمی با او گپ زد. فاطمه نوجوان در همان چند لحظه دل شاه را برد، طوری که او بلافاصله بعد از برگشت از شکارگاه، این دختر را به قصر آورد و به دست جیران یکی از زنان محبوب خود سپرد تا آداب و رفتار زندگی درباری را به او یاد بدهد.

 

ناصرالدین شاه,انیس الدوله همسر ناصرالدین شاه,همسران ناصرالدین شاه

انیس الدوله، سوگلی ناصرالدین شاه

 

بعد از مرگ جیران، شاه با انیس الدوله ازدواج کرد. او بعد از ازدواجش مدام در دربار ترقی کرد و به نوعی ملکه غیررسمی ایران بود. به رغم اینکه انیس الدوله با معیارهای زیبایی شناسانه امروز، حتی نمره قبول را هم نمی آورد، اما شاه آنقدر به او علاقه داشت که انیس الدوله می توانست هر مقامی را عزل یا نصب کند.


مادام کارلا سرنا ( karla serna )، همسر سفیر ایتالیا در کتاب خاطراتش با عنوان «مردم و دیدنی های ایران» می نویسد که «در ایام نوروز خانم های سرشناس از رفتن به دیدن ملکه انیس الدوله غفلت نمی کنند و این روزها را برای مطرح کردن درخواست هایی که از سوگلی شاه دارند مغتنم می شمارند. ضمنا اهدای تحفه های سنتی از قبیل شیرینی، مربا، نقل و نبات که لای آنها با مهارت خاصی جواهرات گرانبها و کیسه های کوچک محتوی سکه های یک تومانی جا داده می شود، نیز فراموش نمی گردد.

 

خانم ها بعد از مبادله تعارفات معمولی، آزادانه با هم سخن می گویند. مثلا خانمی برای یکی از اعضای خانواده خود از ملکه مقام بهتری را درخواست دارد و در عین حال هدیه ای را که برای گرفتن چنین مقامی به همراه آورده است به او عرضه می کند.»

انیس الدوله تنها کسی بود که می توانست در مقابل شاه بایستد و با او مخالفت کند؛ طوری که بعد از اعلام فتوای حرمت تنباکو از آوردن قلیان برای شاه خودداری کرد و برخلاف نظر شاه دستور داد همه قلیان ها را از حرم شاهی جمع آوری کنند.

 

ناصرالدین شاه,انیس الدوله سوگلی ناصرالدین شاه,همسران ناصرالدین شاه

انیس الدوله تنها کسی بود که می توانست در مقابل شاه بایستد و با او مخالفت کند

 

در عین حال انیس الدوله عاشقانه شاه را دوست داشت. او در زمان سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، در نامه ای خطاب به شاه نوشته: «... شنیدم آخرهای ماه ذیحجه وارد انزلی می شوید، یک دنیا ذوق کردم، ای خدا روزی باشد من زنده باشم و شاه را ببینم. تا توی نعمت هستیم هیچ قدر نمی دانیم، الحال حال سگ و گربه و شغال بهتر از حال ما هست.» جالب است بدانید که شاه هم در سفر سومش به فرنگ، وقتی دید روز ولنتاین شده و شنید که عشاق در این روز به همدیگر نامه می نویسند، کارت پستالی خرید و آن را برای انیس الدوله پست کرد.

 

منبع :

هفته نامه تماشاگران امروز

seemorgh.com



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

ناصرالدین شاه و 84 همسرش! اولین باغ وحش در تهران تصاویری از آیین‌های عزاداری محرم در عصر قاجار تصاویری از جواهرات ناصرالدین شاه تصاویری از نقاشی هایی که ناصرالدین شاه کشیده است! داستان های عجیب آخوند مظفرالدین شاه (+عکس)

منشور کوروش



منشور کوروش,استوانهٔ کوروش,منشور حقوق بشر کوروش,متن استوانه کوروش

منشور کوروش

استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شده‌است.

نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می‌شود.[۱] این منشور یکی از بزرگترین نشانه‌های روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است.

پیداسازی منشور کوروش
در سال ۱۲۵۹ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی به هنگام کاوش‌های باستان‌شناسی گروه بریتانیایی در محوطهٔ باستانی بابل در بین‌النهرین (میان‌رودان)، هرمزد رسام، باستان‌شناس بریتانیایی آسوری‌تبار، استوانهٔ گلی‌ای را یافت که شامل نوشته‌هایی به خط میخی بود.

جنس این استوانه کوروش از گل رس است، ۲۲٫۵ سانتی‌متر طول و ۱۱ سانتی‌متر عرض دارد و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخش‌های تخریب‌شده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. بررسی‌های بعدی نشان داد که نوشته‌های استوانه در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل، نوشته شده‌است.

این اثر در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل قرار داده شده بود. در حال حاضر این لوح سفالین استوانه‌ای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود. از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد که بخشی از یک لوحه استوانه‌ای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می‌دانستند، در حقیقت پاره‌ای از استوانهٔ کوروش بزرگ، از سطرهای ۳۶ تا ۴۳ است.

پس از این آگاهی، این پاره از لوح استوانه‌ای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌شد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانهٔ اصلی پیوست گردید. پژوهش‌های زبان‌شناسی روی دو قطعه استخوان فسیل شدهٔ اسب که در موزهٔ شهر ممنوعه در چین نگهداری می‌شوند، منجر به شناسایی نسخهٔ چینی منشور کورش شد. قدمت این استخوان‌ها به دورهٔ سلطنت هخامنشیان بازمی‌گردد.

منشور کوروش,استوانهٔ کوروش,منشور حقوق بشر کوروش,متن استوانه کوروش

ساخت منشور کوروش
کوروش بزرگ، بنیان‌گذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسلهٔ هخامنشیان، پس از تسخیر بابل، در بابل بر تخت پادشاهی نشست و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد. برای جلب محبت مردم میانرودان (بین‌النهرین)، مردوک که بزرگترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت.

او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد. به دستور کوروش، شرح وقایع و دستورهای وی روی یک لوح استوانه‌ای سفالین نگاشته شد و در معبد مردوک قرار گرفت.

استوانه کوروش
استوانه کوروش، استوانه ناقص از جنس خاک رس است که با ۳۵ خط حکاکی شده به زبان آکدی توسط هرمزد رسام در حفاری منطقه معبد مردوک در سال ۱۸۷۹ در بابل کشف گردید. تکه دوم که شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود، در کلکسیون بابلی دانشگاه ییل توسط برگر پیدا شد. حکاکی کلی گرچه در آخر ناکامل ماند، شامل ۴۵ خط شد که سه سطر اول تقریباً به طور کامل شکسته‌اند(قابل خواندن نیستند).
متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کورش در ۵۳۹ پ. م. است و با گفتاری از مردوخ ایزد بابلی در مورد جنایت‌های نبونعید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز می‌شود (سطرهای ۴-۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوخ برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کورش به حکمرانی تمام جهان، و عاملیت او در فتح بابل بدون جنگ آورده می‌شود (سطرهای ۹-۱۹).

سپس کورش، با لحن اول شخص، القاب و نسب خود را برمی‌شمرد (سطرهای ۲۰-۲۲) و اعلام می‌کند که صلح کشور را تضمین کرده (سطرهای ۲۲-۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوخ شده‌اند (سطرهای ۲۶-۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری نبونعید به فراموشی سپرده شده بود، و اجازه‌اش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهن‌شان را توصیف می‌کند (سطرهای ۳۰-۳۶). در پایان پادشاه بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶-۴۳) و گزارش می‌کند که به هنگام بازسازی کتیبه‌ای از آشوربانیپال را دید.(سطرهای ۴۳-۴۵)
در حقیقت متن توسط کاهنان مردوخ با تقلیدی از متون کهن نئو-آشوری، به ویژه کتیبه‌های آشوربانیپال نوشته‌شده در بابل، نوشته‌شده‌است. بنابراین، استوانه ساختی به شیوه معمول کتیبه‌های میانرودان دارد و به‌عنوان پی دیوارهای بابل برای یادبود بازسازی‌های کورش در آنجا گذاشته‌شده‌است.

منشور کوروش,استوانهٔ کوروش,منشور حقوق بشر کوروش,متن استوانه کوروش

نخستین بیانیه حقوق بشر
از طرف بسیاری این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می‌شود در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.

موزه بریتانیا یا بریتیش میوزیوم این سند را نخستین بیانیه حقوق بشر می خواندو همینطور بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در جریان سفر به تهران، رسما از استوانه کورش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست.

در این لوح استوانه‌ای، کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل، می‌گوید که تمام دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رسانده‌است. وی سپس بیان می‌کند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر و دیگر کشورها به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاه‌های مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاه‌های اصلی آنها برگردانده‌است. پس از آن، کوروش بزرگ می‌گوید که چگونه نیایشگاه‌های ویران‌شده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاه‌های بابل بودند به میهن‌شان برگردانده‌است. در این نوشته اشارهٔ مستقیمی به آزادی قوم یهود از اسارت بابلیان نشده، اما با مطالعه و پژوهش منابع تاریخی مشخص شده‌است که آزادی یهودیان بخشی از سیاست کوروش پس از فتح بابل بوده‌است.

منبع:fa.wikipedia.org

 



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

ارتش هخامنشی چگونه بود؟ سیاست اقتصادی هخامنشیان عدالت و قانون در زمان هخامنشیان حقوق زنان در دوره ی هخامنشی 10 خانواده قدرتمند در طول تاریخ (+عکس) آموزش در ایران باستان

ماجرای سفر پرخرج شاه؛ هزینه فروش 250 تن نفت برای بازدید از وین



سفر پرخرج شاه, بازدید از وین

ماجرای سفر پرخرج شاه برای بازدید از وین

 

یکی از مشخصات جامعه ایران در سال‌های 1342 تا 57، گسترش و رواج انواع فساد (اداری، مالی و اخلاقی) در ارکان دولت و جامعه بود که در نتیجه آن ثروت ملت توسط دولت و دربار سلطنتی و بویژه شخص محمدرضا پهلوی مورد چپاول قرار می گرفت و یا به جیب یغماگران خارجی می‌رفت.

 

اختلاس‌ها و خیانت‌های هیأت حاکمه ایران در این دوره به حدی زیاد و بی رویه بود که حتی موضوع کتاب‌ها و مقالاتی در خارج هم شده بود. خزانه مملکت همچون حساب شخصی شاه بود و به انحاء مختلف از آن برداشت می شد، چنانکه برای برداشت از خزانه و صرف وجوه متعلق به ملت، تمایل شاه کافی بود و هر نوع خریدی را مجاز می ساخت، حتی خرید آپارتمان در خارج از کشور به افتخار مقامات خارجی کشور ثالث.

 

سند زیر گزارشی است از مقاله مندرج در روزنامه اسرائیل داوار، چاپ تل آویو. این سند بیان­گر گوش‌ه­ای از سوءاستفاده‌های بی­کران و ریخت ­و پاش­‌های عیاشانه محمدرضا پهلوی در سفرهای اروپایی خود است. این مقاله در حالی در روزنامه فوق ­الذکر به چاپ رسیده و به نوعی علیه متحد همیشگی و دوست هم­ پیاله خود، دست به افشاگری زده است.

 

متن این سند، چنین است:
گزارش درباره مسافرت شاهنشاه آریامهر به اتریش
منظور: استحضار تیمسار ریاست ساواک
خلاصه ترجمه مقاله مندرج در روزنامه اسرائیلی داوار چاپ تل آویو درباره مسافرت شاهنشاه آریامهر به اتریش تحت عنوان «بازدید خصوصی گرانبها» که از طریق وزارت امور خارجه واصل شد به شرح زیر از عرض می­گذرد:

 

ایران باید اقلاً 250 تن نفت بفروشد تا مخارج بازدید خصوصی کوتاه محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران را به وین تأمین کند. طبق حساب احتیاط­ آمیز روزنامه ­های وین مخارج شاهنشاه و همراهان مثل مخارج هتل، معاینات پزشکی و ضیافت به افتخار میهمان ­داران خود روزانه پنجاه هزار شیلینگ (205000 ریال) به صندوق اتریش وارد ساخت. از این رو تعجب­ آور نیست که رئیس جمهوری و صدراعظم و وزیر امور خارجه اتریش هنگام فرود آمدن و پرواز شاهنشاه در مقابل هواپیما ایستادند در حالی که چنین استقبالی به طور کلی تنها هنگام بازدید رسمی سران کشورها به عمل می ­آید.

 

این بازدید برای صنایع اتریش نیز مقرون به صرفه بود زیرا کارخانه ­های بزرگ این کشور موفق شدند با معظم ­له روابط مهمی برقرار سازند. صحبت از تأسیس یک کارخانه تولید واگن ­های راه­ آهن توسط اتریشی ­ها در ایران و همکاری در رشته­ های دیگر است. بنابراین مقامات اتریشی برای جلب رضایت میهمان خود، مأموران امنیتی را برای حفظ جان معظم­ له در مقابل ایرانی ­های مخالف ساکن در وین و سه خراب­ کار عرب که روزنامه­ های وین گزارش دادند که قصد دارند به جان شاهنشاه سوءقصد کنند، وارد عمل کردند.

 

رسماً اعلام شد که شاهنشاه برای معاینه نزد پروفسور فلینگر وارد وین شده ­اند ولی فعالیت ­های سیاسی و تبلیغاتی وسیع، ضیافت ­های رسمی، مصاحبه ­های مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی بر آن اضافه شد. شاهنشاه در ملاقات با روزنامه نگاران در مورد افزایش بهای نفت - تورم پول در جهان و جنگ اعراب و اسرائیل مطالبی عنوان نمودند.

 

در وین گفته شد که در چنین صورتی همه چیز بر وفق مراد است و تنها علیاحضرت فرح همسر شاهنشاه که تنها چند دقیقه در اتریش اقامت داشتند، کار خوبی نکردند، زیرا می ­توانستند در اتریش به اتفاق والاحضرت غلامرضا پهلوی به ورزش روی برف بپردازند. این موضوع باعث خوشحالی خوانندگان مجلات مصور اتریش می­ شد زیرا به علیاحضرت فرح ملکه زیبا و بانو ثریا ملکه پیشین ایران بیش از بهای نفت و سیاست توجه دارند و این موضوع همچنین متصدیان جهانگردی اتریش را خوشحال می­ کرد که علیاحضرت نیز چندین تن نفت وارد کشور می­ کردند.
منبع:mashreghnews.ir



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

زندگی رزم‌آرا از تولد تا ترور! سرنوشت 11 خواهر و برادر محمدرضا پهلوی چه شد؟

اوضاع و شیوه ازدواج و طلاق در عصر قاجار چگونه بود؟



عصر قاجار,شیوه طلاق در عصر قاجار,شیوه ازدواج در عصر قاجار

در عصر قاجار دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند

 

اوضاع و شیوه ازدواج و طلاق در عصر قاجار چگونه بود؟
در نظام خانوادگی دوران قاجار، حق طلاق با مرد بود و در این بین درخواست طلاق از سوی مرد با بهانه و یا بدون بهانه برای اجرای آن کافی بود.
درجامعه عهد قاجار،‌ فاصله چندانی بین کودک و ازدواج دختران وجود نداشت. دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند و عملاً به عنوان رکن مستقلی وارد زندگی خانوادگی می شدند. درواقع  عواملی چون دست یابی به استقلال  اقتصادی ،‌ رشد نسبتاً سریع دختران  درآن روزگار و پایین بودن  میانگین عمر ـ به دلیل شیوع بیماریهای گوناگون و عدم رعایت  اصول بهداشتی ـ‌در افزایش این ازدواجهای زودرس موثربود.

 

از طرفی باورهای اجتماعی رایج نیز در تحقق ازدواجهای بی تاثیر نبود. براین اساس،‌ سعادتمندترین  دختران  آنهایی بودن که  در خانه شوهر به بلوغ می رسیدند. زیرا تصور می شدکه بدین گونه ، آنان از وسوسه  های نفسانی  بیشتر در امان خواهند ماند. به خاطر همین باورها بود که در عصر قاجار بسیاری از ازدواجها در سنین قبل از بلوغ دختران انجام می شد. دختران و پسران  تقریباً  هیچ گونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند و حتی اغلب هنگامی که هنوز درگهواره بودند،‌  آنان را برای هم  نامزد می کردند و بار رسیدن به  سن بلوغ و یا اندکی  پیش از آن ،‌ به عقد یکدیگر در می آمدند.

 

از طرفی بی تجربگی، حرمت نهادن به والدین ، و گاه فقدان احساس جنسی در دختران و پسرانی که هنگام ازدواج به بلوغ نرسیده بودند ،‌از جمله دلایل عدم اختیار  کامل زوجین درامر ازدواج بود. رایج ترین شکل ازدواج ، عقد دائم بود. مطابق شرع ،‌مرد می توانست تا چهار زن عقدی  داشته باشد و در صورت مرگ یا طلاق یکی از آنها،  باز قادر بود که زن دیگری را جایگزین وی کند.

 

در آن زمان ها مردان معمولاً  در مسافرتها و یا جنگها که از روی ناچاری  به ولایات دور دست می رفتند زن دائمی خود را به همراه نمی بردند زن صیغه ای می گرفتند. در مشهد،‌ به دلیل فراوانی  زائران ،‌بازار صیغه کردن پر رونق بود. درتهران ،‌دلالان این ازدواجها ،‌به سراغ خارجیان نیز می رفتند.

 

ازجمله مواردی که مردان اقدام به صیغه گرفتن می کردند،‌ هنگامی بود که نامزدشان به سن بلوغ و ازدواج نرسیده بود. درخانواده های اشرافی،‌ با بالغ شدن پسران در سن 17 –16 سالگی و گاه در سن ده سالگی،‌ بزرگترها برای آنان زن صیغه ای می گرفتند؛ و هنگامی که کسب و کاری پیدا می کردند،‌ دختری از خانواده های محترم و یا دختر عمو را به عقد دائمی و ی در می آوردند و بلافاصله زن قبلی پی کار خود می رفت و یا در خانه جداگانه ای  زندگی می کرد.

 

صیغه کردن زنان در عرف جامعه کاملاً  قابل قبول بود و زنهای صیغه ای،‌ پس از به پایان  رسیدن دوره قرارداد، به آسانی  به عقد دائمی اشخاص دیگر در می آمدند. لازم به ذکر است که مردان در گرفتن زنان صیغه ای، از نظر تعداد هیچ محدودیتی نداشتند  و این امر به توانایی مالی آنان بستگی داشت.

 

شیوه طلاق در عصر قاجار,عصر قاجار,شیوه ازدواج در عصر قاجار

در عصر قاجار معمولا نازایی و خروج از جاده عفاف از عمده ترین دلایل طلاق زنان بوده است

 

وظایف زن در خانه
مراقبت از کودکان از جمله وظایف مهم زنان بود، هر زن ایرانی غالباً فرزندان بسیاری به دنیا می آورد. به دلیل ازدواجهای زودرس اغلب زنان در سن سی سالگی مادربزرگ می شدند. وظایف مادری برای مادران در عهد قاجار با توجه به ازدواج زودرس فرزندان محدود به چند سالی بود، به قولی، کودکان فقط تا سن 11 تا 12 سالگی زیر دست مادر، بزرگ می شدند. در خانواده های معمولی زنان علاوه بر پرورش کودکان به وظایف دیگری چون آشپزی، نظافت منزل، دوخت و دوز لباس های افراد خانواده و خرید خارج از منزل را نیز به عهده داشتند. آنان در کنار این مسئولیتها به کارهای دیگری چون قالی بافی، پشم ریسی و دیگر هنرهای دستی نیز می پرداختند.

 

طلاق در عصر قاجار
در عصر قاجار به طور معمول نازایی و خروج از جاده عفاف از عمده ترین دلایل طلاق زنان بوده است. گاه نیز بد قدم بودن زن به هنگام ورود به خانه همسرش می توانست دلیل طلاق باشد.

در این باره نویسنده تاریخ عضدی گزارش می دهد:

«رسم طلاق در ایلات هم مثل رسم شهری ها است با این تفاوت که در میان ایلات طلاق کمتر اتفاق می افتد. علت های آن هم این است که زنان برای زحمتی که می کشند بیشتر از زنان شهری در چشم مردان عزیزند و افزون بر این مردم فقیر ایلات نمی توانند کابین زن را بپردازند. علت دیگر آنکه طلاق زن باعث آزردگی خاطر کسان و خویشان زن می شود.»

علاوه بر این درباره اوضاع زنان مطلقه در دوره قاجار آمده است که «زنان مطلقه حقی نسبت به فرزندان خود اعم از ذکور و اناث ندارند. در مشرق زمین فرزندان به پدران می رسند و پدران سلطه و اختیارات بی حد و حصر نسبت به آنان دارند.


مردان حق دارند بی چون و چرا زنان خود را طلاق دهند اما زن ها نیز در سه مورد حق درخواست طلاق دارند:
- اولاً هنگامی که شوهران از دادن نفقه عاجز باشند.
- ثانیاً در صورتی که به قید قسم ثابت کند که مرد تمایلات انحرافی دارد.
- ثالثاً موقعی که به قید قسم شوهر خود را به ناتوانی جنسی متهم سازد.


زنان مطلقه جهیزیه و زر و زیور و هر آنچه را که شوهر برای آن ها خریده است به همراه می برند. اگر خلافی در میان نباشد حق گرفتن مهریه نیز دارند.
زن شوهر مرده حق دارد در حرم باقی مانده یا به میل خود هر جا که بخواهد برود. ولی اگر دارای فرزند نباشد ارث بسیار ناچیزی از ماترک شوهر می برد. اما اگر شوهر جز او دارای زنان صاحب اولاد و کنیزکان دیگر نباشد تا موقعی که در منزل شوهر فقید خود بماند حق استفاده از اموال او را دارد. در غیر این صورت، اموال به اقارب شوهر به ارث می رسد. در این حال زن جز مهر خویش از اموال شوهر حقی نخواهد داشت.»


همچنین پولاک می نویسد: «طلاق عادتاً هنگامی صورت می گیرد که زن نتواند بچه بیاورد و این نقص از ناحیه وی شناخته شود. یا سر به هوا باشد و در مظان خیانتکاری قرار بگیرد و در مرحله آخر اینکه برای شوهرش بدقدم باشد یعنی بلافاصله پس از ورود به خانه شوهر بدبختی ای رخ نماید. در این صورت او را شوم می پندارند و می کوشند از شرش خلاص شوند.»

 

ویشارد نیز می نویسد: «طلاق امری بسیار عادی است و به هیچ وجه برای مردان کسر شأنی به حساب نمی آید اما در مورد زنان چنین نیست زیرا اگر او از طبقات مرفه و ثروتمند هم باشد هرگز نمی تواند در ازدواج مجدد شوهری از لحاظ شرایط سنی و موقعیت اجتماعی هم طراز اولی به دست آورد.»


دالمانی نیز که در دوره قاجار در ایران حضور داشته است گزارش می دهد: «دستورات مذهبی به مرد اختیار می دهد که هر وقت خواسته باشد بتواند زن خود را طلاق دهد. ولی این امر کمتر صورت می گیرد زیرا در این موقع مرد مجبور است که مهریه قراردادی زن خود را با جهیزیه اش به او رد کند و این کار به زیان او تمام خواهد شد.

باید دانست که طلاق بیشتر در طبقه بی بضاعت واقع می گردد و در طبقه اعیان و اشراف و توانگران کمتر واقع می شود زیرا که ترس از گرفتار شدن به کینه ورزی اقوام زن و یا ترس از فاش شدن اسرار محرمانه خود کمتر به چنین عملی مبادرت می نمایند. زن هم می تواند عملاً مرد را طلاق بدهد یعنی از مهریه و سایر حقوق خود صرف نظر نماید و مرد را راضی به طلاق دادن کند.»
منبع : tebyan.net



بیشتر بخوانید تا بیشتر بدانید

کاروان زائران مکه در عصر قاجار (+عکس)