وقتی مردی وارد یک زندگی مشترک می شود و تعهدات آن را می پذیرد، دیگر نمی تواند فقط به فکر خودش باشد، زیرا بعضی وقت ها مجبور است در باره نیازها و خواسته های همسر و خانواده خود فکر کند. حتی قبل از اینکه به خود بیندیشد. آنچه یک مرد باید در نظر داشته باشد این است که فقط حمایت اقتصادی خانواده و پرورش فرزندان وظیفه یک مرد نیست. کارشناسان به مردانی که علاقه مند به یک زندگی مشترک خوب بوده و دوست دارند عنوان همسر و پدری خوب را به خود اختصاص دهند. توصیه کرده اند:
شنونده خوبی باشید
وقتی همسرتان در کنار شما می نشیند و شروع به حرف زدن درباره مشکلاتش می کند، لازم نیست. بلافاصله راه حلی را به او پیشنهاد کنید. او فقط می خواهد شما به او توجه داشته و او را همراهی کنید. با توجه کردن به حرف های او می توانید بذر صمیمیت را در قلب اش بکارید به یاد داشته باشید هنگام طرح مشکلات توسط همسرتان هرگز راه حل ارایه ندهید و چاره جویی نکنید. آن چه شما به او پیشنهاد می دهید هرگز چیزی نیست که او می خواهد او هرگز شما را به عنوان یک وکیل، داور یا پزشک انتخاب نکرده و منظورش این نیست که با شنیدن مشکلاتش به او راه حل نشان بدهید.
همیشه قضاوت های تند و نابجا، هر نوع رابطه ای را خدشه دار می کند. هیچ کس زندگی با فردی بدبین را دوست ندارد و حاضر نیست حتی چند ساعتی او را تحمل کند،
به همسرتان احترام بگذارید
یکی از ویژگی های شوهر خوب این است که همیشه به همسرش احترام بگذارد. کسی که این مورد را به اضافه خوب شنیدن رعایت کند، به طور قطع لحظات خوشی را در کنار همسرش خواهد گذراند. یکی از نشانه های احترام این است که مرد از انتقاد یا سرزنش کردن همسرش حتی الامکان پرهیز کند. هرگز همسر خود را به خاطر انتخاب لباس، نوع آشپزی، نظافت خانه یا نوع برخورد با بچه ها سرزنش نکنید. شاید از نظر شما چنین کاری از روی صمیمیت با همسرش باشد، اما باور داشته باشید عیب جویی و انتقاد برای همسرتان آزادهنده و مخرب صیمیمت است. همسرتان نباید احساس کند شما همانند یک بچه با او رفتار می کنید و هر حرف یا حرکت او را تحقیر می کنید. این یکی از سموم خطرناک در زندگی مشترک است.
از قضاوت پرهیز کنید
همیشه قضاوت های تند و نابجا، هر نوع رابطه ای را خدشه دار می کند. هیچ کس زندگی با فردی بدبین را دوست ندارد و حاضر نیست حتی چند ساعتی او را تحمل کند، اگر شما عادت دارید از هر عمل و رفتار همسرتان برداشت سویی داشته باشید به طور قطع زندگی مشترک شما دوام زیادی نخواهد داشت.خانه ی شما دادگاه نیست و قرار نیست مدام در حال محاکمه ی همسرتان باشید.
با همسرتان گفت و گو کنید
زنان احتیاج به صحبت کردن دارند تا آرام شوند. بنابراین در هر روز زمانی را به گفت و گو با همسرتان اختصاص بدهید. درباره نیازها و خواسته های همدیگر حرف بزنید و به او بگویید چه احساسی نسبت به وی دارید. مراقب باشید او را به موقعیت تدافعی نکشانید. موقع گفت و گو، به او بگویید که از ازدواج با او خوشحال هستید و تاکید کنید او بر زندگی تان تاثیرگذار بوده است. زندگی مشترک سالم و پایدار، حاصل یک گفت و گوی خوب است.
در یک زندگی مشترک باید مراقب باشید که دیگر «من» وجود ندارد و بعضی وقت ها باید از نیازها و خواسته های خود دست بکشید.
مسائل شخصی را به زندگی مشترک سرایت ندهید
در یک زندگی مشترک باید مراقب باشید که دیگر «من» وجود ندارد و بعضی وقت ها باید از نیازها و خواسته های خود دست بکشید. زمانی که مرد مسائل شخصی و عقده های پنهانی خود را در زندگی مشترک عنوان کرده و تمام عقده هایش را بر سر همسر خود خالی می کند. در حقیقت به سست کردن پایه های زندگی مشترک دست می زند.
مقتدر و کار آمد باشید
به همان نسبت که مردان از قدرتمند بودن لذت می برند، زنان نیز از داشتن مردی مقتدر و توانا در کنار خود لذت می برند. به همسرتان نشان بدهید که مرد کار و تلاش هستید و چنانچه خود را فردی ضعیف و تنبل نشان بدهید، در چشم همسرتان فردی آزاردهنده و بی لیاقت جلوه خواهید کرد و هرگز همسرتان از شما به عنوان شوهری خوب و مسولیت پذیر تشکر نخواهد کرد.
منبع : ایران فرهنگی
گروه خانواده و زندگی تبیان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
آمادگی مردان برای ازدواج اگر به دنبال شریک ازدواج هستید ارتباط کلامی،چندتفاوت زن و مرد قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید نمونه رفتارهایی که باعث اختلاف میشود پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟وقتی پای عشق به میان میآید، حکم قطعی صادر کردن آسان نیست. ساختن یک رابطه و ماندن در آن، بسته به شرایط شما، شخصیت هر دو نفرتان و نیازهایی که دارید میتواند زمین تا آسمان تفاوت پیدا کند. انگار با وارد شدن به دنیای عشق به یک هزارتوی ناشناخته وارد میشوید اما کافی نبودن شناختمان از این رابطه به معنای ناتوانی در پیشبینی کردن آینده آن نیست. روانشناسان میگویند گرچه در چنین مواردی نمیتوانیم حکمی قطعی و صددرصدی ارائه دهیم اما با بودن یا نبودن برخی از معیارها میتوانیم حدسهایی در مورد آینده یک رابطه بزنیم. پس پیشبینیهای ما را در ادامه این صفحه بخوانید و بعد در مورد رابطهای که به آن وارد شدهاید اما نمیتوانید دل از آن بکنید، قضاوتکنید.
قصه از کجا شروع شده است؟
ماجرای اهمیت اختلاف سنی و تاثیرگذار بودنش بر آینده 2 نفر از سالهای دور آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. در آن سالها، مردها نانآور خانه بودند و وارد شدنشان به یک رابطه مستلزم تواناییشان برای اداره خانواده بوده است اما زنها از آنجا که زودتر توانایی مدیریت خانه را به دست میآوردند و از نظر روانی سریعتر بالغ میشدند، میتوانستند در سنی پایینتر به خانه بخت بروند و بر همین اساس، مردها معمولا در طول نسلها از همسرانشان بزرگتر بودند. شاید در قرن حاضر تعریف تازهای از نقشها و مسئولیتها ایجاد شده باشد اما هنوز هم این تفکر تا اندازهای جریان دارد و اختلاف سنی یکی از پیشآگهیهای مهم در ساختن زندگی مشترک است.
از طرف دیگر بررسیهای روانشناسان نشان میدهد زنها زودتر از مردها به بلوغ فکری میرسند و به همین دلیل اگر مرد چند سالی از همسرش بزرگتر باشد، رابطه آنها با تعادل بیشتری ادامه پیدا میکند. البته لازم است بار دیگر تاکید کنیم که این قانون در مورد همه و در هر شرایطی صادق نیست.
فاصله سنی دردسرساز شده؟
اختلاف سنی یکی از موضوعات بحث برانگیز در ازدواج است. معمولا روانشناسان معتقدند فاصله سنی بین 4 تا 8 سال، فاصلهای ایدهآل است و اگر دو طرف بیشتر از 12 سال با هم اختلاف سنی داشته باشند، احتمال بروز اختلافات و چالشها میانشان بیشتر است. بر اساس این نگاه، قرار نیست همه ازدواجهایی که با وجود فاصله سنی کمتر یا بیشتر ایجاد میشوند، محکوم به شکست باشند اما آمارها نشان میدهد احتمال شکست در میان زوجهایی که در این محدوده امن قرار ندارند، بیشتر است و از آنجا که شما هم یک دهه با هم فاصله سنی دارید، ممکن است این تفاوت دلیل ایجاد برخی از مشکلات میانتان باشد.
نکند پشیمان شوید؟
در سنین 18 تا 25 سالگی، تغییرات شخصیتی با سرعت رخ میدهد. در این دوره فرد از نوجوانی به جوانی وارد شده و نیازها و نگرش او دستخوش تحول گستردهای میشود. درحالی که فردی که تازه از نوجوانی گذشته و پا به دنیای جوانانی گذاشته نیازها و اولویتهای دیگری برای زندگی دارد، فردی که در پایان سالهای جوانی و نزدیک به میانسالی بسر میبرد، زندگی را به شکلی دیگر نگاه میکند. همین تفاوت در نگاه و حتی در نیازهای این دو نفر میتواند اختلافاتی را میانشان ایجاد کند. شاید با وجود علاقهای که از آن حرف میزنید، دنیای متفاوت شما باعث شدت گرفتن اختلافاتتان باشد و هیچکدامتان برای بیشتر شدن بحثها و فاصله میانتان واقعا مقصر نباشید. شاید اگر در 30 سالگی این زندگی مشترک را آغاز میکردید، تنشهای کمتری را تجربه میکردید یا در صورت زیاد بودن اختلاف نظرها، زودتر به فکر قطع رابطه میافتادید. شما در سنی که هیجاناتتان در اوج است وارد این رابطه شدهاید و به همین دلیل درحالی که خودتان از مشکلاتتان آگاهید در برابر ندای منطق مقاومت میکنید و حاضر به ترک این رابطه نمیشوید. از یک سو منطقتان میگوید رابطه باید قطع شود اما از سوی دیگر عواطف، شما را به ادامه دادن وادار میکند. اما واقعیت این است که منطق رابطه زندگی را به پیش میبرد و در گذشت سالها، عواطف کمرنگ و کمرنگتر میشوند. پس سعی کنید رابطهتان را روی ستونهای ناپایدار هیجانها و احساساتی که حالا از نظرتان مهار ناپذیرند نسازید و به دنبال دلایلی منطقی برای ماندن در این رابطه یا خارج شدن از آن باشید.
با هم از چه حرف میزنید؟
گفتیم که بزرگتر بودن مرد از زن احتمال موفقیت در زندگی را بیشتر میکند اما این اختلاف سنی نباید تا آنجا پیش رود که شکافی میان این دو ایجاد کند. روانشناسان معتقدند زن و شوهر نباید یک دوره تحولی کامل با هم فاصله داشته باشند. برای مثال زن نباید در آخر جوانی یا سالهای آخر نوجوانی باشد و مرد در سالهای آخر جوانی یا اوایل میانسالی بسر ببرد. در چنین شرایطی نگاه دو طرف به رابطه و انتظاراتشان از آن بسیار متفاوت خواهد بود و این تفاوتها مایه اختلافات و تنشها در زندگی مشترک خواهد شد. تفاوت دوره زندگی، حتی خاطرات و نیازهای آدمها را متفاوت کرده و زوجی که بیش از یکدهه با هم اختلاف سنی دارند را درگیر تنش میکند.
عشق ساختنی است نه پیدا کردنی
عشق واقعی رسیدن به این احساس خوشایند است که من پاسخ نیازهایم را در این رابطه گرفتهام. در این شرایط فرد میتواند برای ماندنش در زندگی مشترک دلایلی بیاورد، برای مثال بگوید توجهش به من زیاد است چون به موقع به خانه میآید، به من احترام میگذارد چون مرا با اشتیاق و کلمات مناسب به دیگران معرفی میکند و... اگر احساس میکنید در این رابطه به آنچه به دنبالش بودهاید رسیدهاید و برای ادامه دادن میتوانید دلایلی منطقی را فهرست کنید، میتوانید نامتان را در گروه عاشقها وارد کنید اما هرگز نگویید با وجود همه تلخیها و مشکلات دوستش دارم. احساس دوست داشتن قرار است به زندگی شما رنگ تازهای دهد، نه اینکه زندگی را به کامتان تلختر کند.
چرا اینقدر درد میکشید؟
جدا شدن از چنین رابطهای آسان نیست اما اگر درد بیاندازهای که این جدایی در شما ایجاد میکند دلیل ماندنتان است باید موضوع را با دقت بیشتری بررسی کنید. باید ببینید چرا جدا شدن برایتان اینقدر دردناک است و چرا نمیتوانید از مرحله اول رابطه که همان احساس شدید خوش آمدن است کنده شوید. شاید ویژگیهای شخصی شما و زندگی گذشتهتان در این زمینه تاثیرگذار باشد. اما طولانی شدن رابطه هم میتواند کار را برایتان مشکل کند. 4 سال زمان زیادی است و معمولا گفته میشود یک رابطه از نقطه صفر تا زمان ازدواج بهتر است حداکثر 3 سال طول بکشد. تجربه نشان میدهد اگر دو طرف یک رابطه بعد از گذشت سالها به نتیجهای برای آینده رابطه نرسند، ارتباطشان وارد چرخه معکوسی میشود و نهتنها مشکلات میان آنها را بیشتر میکند بلکه توانشان برای مقابله با این مشکلات یا خارج شدن از رابطه را هم پایین میآورد. شاید بهتر باشد با کمک یک روانشناس موضوع را بررسی کنید و ببینید چه عوامل عاطفیای شما را درگیر این رابطه نگه میدارند و چه عوامل منطقی باعث میشوند در کنار او بمانید. یادتان نرود با وارد شدن به یک رابطه عاطفی ما نوعی آزمون و خطا را آغاز میکنیم و اگر نمیتوانید بعد از به خطا رسیدن آزمونتان از چنین رابطهای دل بکنید، بهتر است هرگز به آن وارد نشوید.
منبع:مجله سیب سبز
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
پنج راه برای به تاخیر انداختن پیری چهل نکته برای داشتن یک زندگی متفاوت آیین مادرشوهرداری با زندگی معامله کن تاثیر پول در خوشبختی ! دخترانی در آرزوی پسر بودن !!
بیماری ها به اندازه ی شدت و میزان مزمن بودنشان، درمان های دراز مدتی را می طلبند و قطعاً این درمان ها به صبر نیاز دارند. ضعف های اخلاقی نیز همین گونه اند. نوعاً اصل مهم در معالجه ی ضعف های اخلاقی، صبر است.
صبر کردن
ما در مقابل همسرمان صبر می کنیم، نتیجه چیست؟ با صبر کردن چه اتفاقی می افتد؟ مطمئن باشید یکی از آثار صبوری حل مشکلات است، اما گذر زمان چگونه مشکلات را حل می کند؟ صبر از چند طریق مشکلات را حل می کند.
اول آنکه صبر به آمادگی فرد کمک می کند. عدم آمادگی زوج به منظور تشکیل زندگی مشترک، می تواند بستر مناسبی برای بروز مشکلات و تنش های خانوادگی باشد، شخصی که آمادگی لازم را ندارد، با حفظ برخی از خصائص کودکی خود قدم به زندگی مشترک می گذارد؛ در حالی که هنوز به بلوغ عاطفی، شناختی و اجتماعی لازم برای پذیرش مسئولیت های زندگی مشترک نرسیده است. این شخص به نوزاد نارسی می ماند که قبل از کامل شدن دوران جنینی به دنیا می آید. گر چه این کودک فقط چند روزی زودتر به دنیا آمده است، اما لازم است که هفته ها و گاه ماه ها تحت مراقبت های ویژه قرار بگیرد تا کاستی های چند روزه ی دوران جنینی او جبران شود.
یکی از دوستان، دخترش را به پسری داد که بسیار کم سن بود، وقتی به دیدن آنها رفتیم با تعجب دیدیم که در جای جای خانه ، انواع و اقسام ماشین ها و هلی کوپتر ها و هواپیماهای اسباب بازی، البته از نوع گران قیمت آن به چشم می خورد که به اصرار آقا داماد برای تزیین خانه استفاده می شده، خوب مسلم است که این پسر هنوز به بلوغ فکری نرسیده و به قولی هنوز در عوالم کودکی سیر می کند و هنوز مرد نشده ، پس عروس خانم ، حالا که می خواهد با چنین فردی ازدواج کند، پس باید در اینجا باید صبر کند تا آقا داماد کمی برزگتر شود، گرم و سرد روزگار را بچشد و مرد شود.
چنانچه ذکر شد، بخش زیادی از تنش های خانوادگی به دلیل آن است که فرد ابزار لازم برای انطباق با زندگی مشترک را ندارد و نمی داند چگونه خود را با موقعیت تازه تطبیق دهد. چنین شخصی به زمان مناسبی نیاز دارد تا به رشد و کمال لازم خود برسد و البته در این میان صبر برای سپردن شدن این زمان مناسب عامل بسیار توانمندی است.
دوم آنکه صبر به معالجه ی افراد کمک می کند، در برخی از موارد وقتی می گوییم صبر کنید، منظور این است که طرف مقابل ما عیب و بیماریی دارد که معالجه اش با تذکر انجام نمی شود. بیماری ها به اندازه ی شدت و میزان مزمن بودنشان، درمان های دراز مدتی را می طلبند و قطعاً این درمان ها به اصل اولیه ی صبر نیاز دارند. مثلاً شما به دلیل ابتلاء به بیماری خاصی به یک پزشک حاذق مراجعه می کنید و او پس از تشخیص می گوید که معالجه چندین سال طول خواهد کشید. این پزشک برنامه هایی دارد- از رژیم خاص غذایی گرفته تا خوردن داروهای گوناگون- که می باید در طی زمان آن ها را به منظور معالجه ی شما اجرا کند. ضعف های اخلاقی نیز همین گونه اند. نوعاً اصل مهم در معالجه ی ضعف های اخلاقی، صبر است. اگر ما صبوری به خرج ندهیم، هیچ معالجه ای به نتیجه نمی رسد بالاخره برای رسیدن به درمان مطلوب، باید زمانی سپری شود که اساساً تحمل چنین امری میسّر نخواهد بود الا با صبر.
سوم آنکه صبر به انطباق افراد کمک می کند. گاهی روحیّات ما در برخی موارد بر هم منطبق نیست؛ روحیاتی که به خودی خود می توانند معیوب نباشند ولی نهایتاً با هم سازگاری نیز نداشته باشند. صبر در اینجا کمک می کند که این روحیات تعدیل شوند و در نهایت در بستر زمان آرام آرام بر هم منطبق گردند.
چهارم آنکه صبر کمک می کند که ما نحوه ی برخورد مناسبی را در مقابله با ضعف اشخاص بیابیم. به تعبیر خودمانی تر، صبر به ما کمک می کند تا قلق شخص را پیدا کنیم و علی رغم وجود ضعف اخلاقی در وی، زندگی مان را جوری جلو ببریم که آن ضعف به زندگی ما آسیب نرساند. چه بسا ما شاهد ناهنجاری هایی از سوی یکی از افراد خانواده ی خود بوده ایم. مثلاً پدرمان زود عصبانی می شود، مادرمان از ضعف اعصاب رنج می برد یا برادرمان پرخاشگر است. علی رغم همه ی اینها باز می بینیم که فضای خانواده به گونه ای است که سایر اعضاء با این ناهنجاری ها کنار آمده اند. ممکن است برای کسی که برای اولین بار با چنین خانواده ای رو به رو می شود، این ضعف ها سنگین جلوه کند؛ ولی افراد این خانواده که به مرور زمان درباره ی یکدیگر به تجاربی رسیده اند، به راحتی موقعیتی را فراهم می آورند که این نقطه ضعف ها کمتر بروز کند و در میان خودشان سازگاری بیشتر صورت بگیرد. در حقیقت صبر زمینه ساز ظهور این توانایی ها در خانواده است.
پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: «عذاب قبر از سه دسته از زنان برداشته می شود و اینان با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) محشور می شوند. اول زنی که بر غیرت بجا و بی جای همسرش صبوری کند؛ دوم زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند و سوم زنی که مهریه ی خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هر یک از این زنان ثواب هزار شهید می دهد و برای هر کدام عبادت یک سال را می نویسد».
در روایت داریم هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند، خداوند پاداش آسیه- دختر مزاحم- را به او می دهد. همچنین مردی که بر بدخلقی زنش صبر کند و به حساب خدا بگذارد، به ازای هر روز و شبی که صبر کرده است. ثواب ایوب نبی به او داده می شود. البته فرد بدخلق نیز باید بداند که گناه بداخلاقی او در هر شب و روز، به اندازه ی ریگ های ریگستان است!!!
منبع:تبیان
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
«شوهر وابسته» گرفتار در دو راهی مادر و همسر تاثیر اشتغال زنان بر زندگی مشترک خوش به حال دوستان مجردم! روزهای بعد از شکست عاطفی زخم های عمیق عاطفی شفا هم دارند؟ سواد عاطفی داشته باشید!
برای پیشگیری از این گونه مشکلات، لازم است دختر و پسر جوان با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی با پرسشهای کلی سودمند از جهتگیریهای مثبت یا منفی کلی فرد در این زمینه شناخت بیابند و با آگاهی دست به انتخاب بزنند.
بسیاری از جوانان به تقلید از بزرگترها یا پیروی از عرف اجتماعی، ترجیح میدهند صحبت در این زمینه را به بعد از ازدواج موکول کنند؛ زمانی که شاید بهتر و راحتتر بتوانند صحبت کنند و خواستههای یکدیگر را بشنوند و درک کنند.
آیا بعد از ازدواج، برای صحبت در این زمینه دیر نیست؟ اگر بعد از ازدواج، یکی از همسران متوجه شود که با دیگری در این باره توافق ندارد، راهحل چیست و چه باید بکند؟ آیا بعد از ازدواج، براحتی میتوان به علت اختلاف در این زمینه، در انتخاب خود تجدید نظر کرد و... .
با توجه به فرهنگ جامعه ما، سخن نگفتن در این زمینه و مشخص نکردن نگرشها و احساسهای کلی درباره آن، امری طبیعی است، اما تجارب بالینی متعدد بسیاری از روانشناسان نشان داده است که این نگرش فرهنگی در عصر امروز چندان درست نیست. چهبسا بسیاری از زوجین به واسطه اتکا به این اندیشه فرهنگی و حیای افراطی متعاقب آن یا لزوم ندانستن پرسوجو در این باب، بعدها پس از شروع زندگی مشترک متحمل آلام بسیاری شدهاند که در نهایت نیز فرار را بر قرار در زندگی ترجیح دادهاند.
برای پیشگیری از این گونه مشکلات، لازم است دختر و پسر جوان با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی با پرسشهای کلی سودمند از جهتگیریهای مثبت یا منفی کلی فرد در این زمینه شناخت بیابند و با آگاهی دست به انتخاب بزنند.
کی درباره مسائل جنسی صحبت کنید؟
صحبت کردن درباره مسائل جنسی، باید در جلسات نهایی خواستگاری انجام شود. پس از آن که تحقیقات کامل شد و دو طرف رضایت خود را برای ازدواج اعلام کردند بهترین زمان است، اما به یاد داشته باشید در این کار باید حرمت خود و همسر آیندهتان را نگاه دارید، اگرچه قصد ازدواج شما قطعی است، اما بدانید هنوز هم در معرض محک و سنجش از سوی فرد مقابلتان هستید.
بنابراین با اشارهای کوتاه طرف مقابلتان را متوجه این نکته کنید که تمایل دارید در این زمینه هم، صحبتی داشته باشید. پذیرش یا عدم پذیرش، نحوه مواجه شدن با سوالات، چگونگی پاسخگویی به پرسشها، علائم غیرکلامی قابل مشاهده هنگام پاسخگویی (شرم و حیا، سر به پایین انداختن، سرخ شدن، نگاههای تیز، خیره و...) فرد مقابل بسیار مهم است و شما را متوجه بسیاری از مواردی که شاید برایتان ناملموس بوده است، میکند. پس شما میتوانید ارزیابی نهایی خود را سنجش این مولفه مهم زندگی قرار دهید.
از آنجا که صحبت درباره مسائل جنسی بین دو نامحرم، جزو حرفهای ممنوعه در این دوران است و یک تابوی اجتماعی قلمداد میشود، بهتر است صریحا درباره مسائل جنسی پرسش نکنید و خود را در معرض تهمت قرار ندهید. با یک پرسش مستقیم ممکن است فرد مقابلتان با خودش به قضاوت نادرست بنشیند و شما را اهل ارتباطات نادرست بداند که براحتی توانستید چنین پرسشی داشته باشید.
این سوالات را بپرسید
به طوری کاملا محترمانه و با الفاظ غیرمحرک سوالات خود را بپرسید. سعی کنید سوالاتی بپرسید که نگرشها و جهتگیریهای کلی فرد را مشخص کند. از وارد شدن به جزئیات مساله بپرهیزید. لازم است در حین پرسش به رفتار فرد مقابل توجه داشته باشید. اگر اصرار در پرداختن به جزئیات رفتار جنسی را در گفتار او مشاهده کردید، بسیار احتیاط کنید و دقت داشته باشید واکنشها و نگرشها، حساسیتها و پرسشهای جزئی میتواند نشانی از وسواس جنسی یا برخی از ویژگیهای نامطلوب اخلاقی باشد.
نمونهای از سوالات قابل پرسش
در دوران مجردی با نیازهای جسمی، جنسی و روحی و روانی خود چه میکردید؟
شما درباره مسأله رابطه جنسی چه دیدگاهی دارید؟
در مورد جایگاه مسائل جنسی در زندگی زناشویی چه نظری دارید؟
چقدر در زندگی به رابطه جنسی بها میدهید؟
چقدر در زمینه مسائل جنسی اطلاعات دارید؟
از چه منابعی اطلاعات جنسی را دریافت کردهاید؟
به نظر شما نقش اصلی زن/ مرد در رابطه جنسی چیست؟
به نظر شما انتظارات زن و مرد از رابطه جنسی متفاوت است؟ چرا؟
نظر شما در مورد جذابیتهای جسمانی ـ جنسی همسر آیندهتان چیست؟
از روشهای محبت کردن و عشق ورزیدن چقدر اطلاع دارید؟
آیا خود را به لحاظ جنسی، فردی سالم میدانید؟
چقدر با مشکلات جنسی و انحرافات جنسی آشنایی دارید؟
انتظارات و سلیقههای جنسی شما چگونه است؟
وجود فرزند چقدر برای شما ضرورت دارد؟
نظر شما درباره زمان فرزنددار شدن چیست؟ آیا نظر خاصی دارید؟ چرا؟
آیا حاضرید برای آگاهی بیشتر و دقیقتر از روشهای جلوگیری از بارداری به متخصص زنان و زایمان یا متخصص مربوط مراجعه کنید؟
آیا اصرار دارید که بلافاصله بعد از ازدواج فرزنددار شوید، چرا؟
با پاسخ به این پرسشها میتوانید مانند دیگر ابعاد ارزیابیهای خود، این مولفه مهم را نیز مورد بررسی قرار دهید و یک نمای کلی از رابطه جنسی و چگونگی آن در ذهن خود داشته باشید تا بعدها در زمان عقد آن را تکمیلتر کنید.
منبع : چهاردیواری جام جم
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟ تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه آنچه قبل از ازدواج باید بدانید اگر به دنبال شریک ازدواج هستید برای ازدواج هدف داشته باشید برای دخترخانمها قبل ازبرقراری ارتباط
گاهی زن ها در همان اوایل آشنایی و ازدواج، حتی در سال های اول زندگی مشترک متوجه می شوند که در گیر مردی هستند که به نحوی در دسترس نیست. چه از نظر عاطفی، فیزیکی و یا قانونی... چگونه می توانیم با چنین مردی زندگی مشترک بسازیم؟
" مرد دور از دسترس " چه کسی است؟
مرد سرشلوغ به لحاظ عاطفی، جسمانی و روحی در دسترس نمی باشد اما از تمامی لذتهای موجود در یک رابطه خودش را بهره مند می کند. اما کسی نیست که بتوانید به او تکیه کنید. زمانی که شما خودتان را به او نزدیک می کنید عقب نشینی می کند و اگر شکایت کنید و حرف از جدایی بزنید با کلی بهانه و با کلماتی که به ندرت به آنها معتقد است و عمل می کند به سراغ شما می آید. فرض کنید که در دوران خوش نامزدی همیشه باید چشم انتظار پیامکی از جانب او باشید. لحظه ها را بشمارید تا عصر شود و همدیگر را ببینید اما او هر بار به بهانه ای از شما غافل شود. یک باربه بهانه کار، یک بار به بهانه دوستانش و یک بار به بهانه درس. در نهایت شما نصیب وقت های اضافه او می شوید و همیشه باید منتظر دیدن و داشتن او شوید. این وضعیت هیچ ارتباطی به عشق و دوست داشتن ندارد و صرفا به معنی آن است که شما اولویت اول زندگی او نیستید و چیزهای مهم تری در زندگی اش وجود دارد که به شما ترجیح می دهد.
همسر شما اگر عادت دارد همه چیز را به شما اولویت دهد به هیچ وجه شریک زندگی خوبی نیست. اگر قرار بود زیر یک سقف هم باز احساس تنهایی کنید چه ضرورتی به ازدواج بود؟
چرا زن شماره 2 هستید؟
اصطلاح زن شماره 2 را به کسانی اطلاق می کنند که با وجود آنکه همسری دارند، اما همسرشان آنها را جدی نمی گیرد. او شما را می خواهد اما هیچگونه حمایتی از شما نمی کند. نمی توانید برای با او بودن در آینده برنامه ریزی کنید. نمی توانید روی او به عنوان شریک زندگی تان حساب کنید یا فکر کنید او پدر فرزندتان باشد.
این موضوع اغلب تقصیر طرف مقابل شماست. او یا گرفتاری هایش زیاد است یا وابستگی هایی مثل دوستان، کار، خانواده یا حتی موضوعات و علاقمندی های شخصی اش ممکن است رابطه تان را به اینجا رسانده باشند. همسر شما اگر عادت دارد همه چیز را به شما اولویت دهد به هیچ وجه شریک زندگی خوبی نیست. اگر قرار بود زیر یک سقف هم باز احساس تنهایی کنید چه ضرورتی به ازدواج بود؟ ممکن است او با تنهایی اش خو گرفته باشد و نخواهد هیچ کس را به خلوتش راه دهد. به همین دلیل تنها پارک رفتن، تنها کنسرت رفتن، تنها خرید رفتن و پیاده روی در تنهایی را به همه چیز ترجیح می دهد.
اما گاهی هم ممکن است اشتباهی از جانب شما درمیان باشد که رابطه تان را سرد و فاصله دار می کند. مثلا اعتماد به نفس پایینی دارید و فکر می کنید که دوست داشتنی نیستید. حتی باور نمی کنید که بتوانید چیزی را تغییر دهید. شاید بی حوصله هستید و فکر می کنید برقراری ارتباط خیلی سخت است. در هر صورت اگر اولویت زندگی یکدیگر نباشید، ضرورتی ندارد که نامزدیتان را تا ازدواج ادامه دهید. در این صورت یک تنهایی مداوم و همیشگی را در زندگی تحمل خواهید کرد.
چه طور بفهمید اولویت او هستید یا نه؟
به عمل فرد توجه کنید نه کلماتش. وقتی مریض می شوید تلفنی حالتان را می پرسد و میگوید در اولین فرصتی که دست داد سری به شما می زند یا هرطور شده مرخصی می گیرد و شما را به دکتر می برد و دوباره پیش خانواده تان برمی گرداند؟
آیا به نیازهای شما همان اندازه اهمیت می دهد که برای برآوردن نیازهای خودش اهمیت قایل است؟
در جلسات خواستگاری از او بپرسید که 5 اولویت اصلی زندگی اش را نام ببرد. اگر اولین اولویت خانواده نبود، بدانید که همسر مناسبی برای شما نیست.
اگر در توجیه سردی اش چیزی می گویید که به نظر شبیه توجیه می آید، تقلای زیادی نکنید. این توجیه ها نباید شما را فریب دهد. به او بگویید چه انتظاراتی دارید و منتظر برآورده شدنشان باشید. اگر برآورده نشد، خودتان را با توجیه ها سرگرم نکنید.
منبع: آی بانو/تبیان
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
«شوهر وابسته» گرفتار در دو راهی مادر و همسر تاثیر اشتغال زنان بر زندگی مشترک دوست دارید بدانید با قلب عاشق می شویم یا مغز!!؟ روزهای بعد از شکست عاطفی زخم های عمیق عاطفی شفا هم دارند؟ سواد عاطفی داشته باشید!